ناله ها
مردم و هنگام جان دادن کسی با من نبود
حجره ام دربسته بود و خانه ام ایمن نبود
هادی ام را هم به سختی زیر لب دادم ندا
قدرتی دیگر برای این صدا کردن نبود
من بحال مرگ بودم قاتلم در شور و شوق
انتظاری بیش از این از جانب دشمن نبود
دست وپا تا می زدم رقاصه ای کِل می کشید
آرزوی دیگری آن لحظه جز مردن نبود
ناله های غربتم در هلهله جوهر نداشت
خانه تاریک و سردم مأمن ماندن نبود
آب می جستم مگر قدری کنم رفع عطش
آب بود و جرعه ای از آن نصیب من نبود
شکر می کردم خدا را تشنه ام مثل حسین
نیزه ای اما به حلقم وقت جان کندن نبود
سینه ام از چکمه های قاتلم سنگین نشد
خنجری بالا سرم هنگام جان دادن نبود
کاش یک خواهر برای غربتم می ریخت اشک
خنده کن بسیار بود و گریه کن اصلا نبود
خواهری را یادم آمد در میان قتلگاه
محرمی دیگر برای عمه را بردن نبود
پیکرم را با جسارت روی بام خانه برد
سایه بال کبوتر بود و جان در تن نبود
این جوانی را نثار عمر زهرا می کنم
گرچه در باغ و بهارم فصل گل چیدن نبود
غصه پهلو شکسته این جوان را پیر کرد
چاره ای دیگر در این ماتم بجز رفتن نبود
زود رفتم تا که زود آید امام منتقم
نیتی دیگر به غیر از یار او بودن نبود
محمود ژولیده
#اشعار_شهادتی #جود_و_کرم #روضه_امام_محمد_تقی #شعر_شهادت_امام_جواد #محمود_ژولیده
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
زهرِ جفا
دشمنانت یک طرف ، آن آشنا از یک طرف
بیوفایی یک طرف ، زهرِ جفا از یک طرف
کلِّ عالم خون بگرید در عزای تو کم است
ارضیان از یک طرف ، اهلِ سما از یک طرف
ارباً إرباً شد دلت از فتنه و نامردیاش
زهرِ کاری یک طرف ، رقاصهها از یک طرف
تشنهای و ... طالبِ آبی و ... این ها یک طرف
بر زمین میریزد آب آن بیحیا از یک طرف
میکِشد جسم تو را تا بام خانه ، پیکرت
میخورد بر کنج پله ، بیهوا از یک طرف
خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کردهاند
داغِ مادر یک طرف ، کرببلا از یک طرف
تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان
بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف
پیرمردان آمدند و بهرِ قربت میزدند
با لگد از یک طرف ، چوبِ عصا از یک طرف
کربلا بال کبوتر نیست ، جانم را گرفت ...
... بادِ داغ از یک طرف ، زلفِ رها از یک طرف
روزیِ ماه محرم از شما خواهم گرفت
رزقِ اشک از یک طرف ، سوز و نوا از یک طرف
از سوی قم یا خراسان یا که از عبدالعظیم
راهیام کن اربعین کرببلا از یک طرف
محمد جواد شیرازی
#شعر_روضه #شعر_شهادت_ابن_الرضا #شعر_شهادت_امام_جواد #شعر_مرثیه #شعر_هیئت #محمد_جواد_شیرازی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
چاره ساز
زهر آبت کرده آن قدری که پیدا نیستی
نه! تو فرزند من؛ آن زیبای رعنا نیستی
نیل اشکم را به دست چاره سازت خشک کن
ای مسیحاروی من! کمتر ز موسی نیستی
درد پهلوهای تو ارثی ست، بر آن صبر کن
میوه قلبم! مگر فرزند زهرا نیستی؟
وقت مرگم آمدی، من نیز امروز آمدم
با رضا باشی تمام عمر تنها نیستی!
وقت مرگت درک حال من برایت مشکل است
آه تقصیر خودت هم نیست، بابا نیستی!
با وجود اینکه داری می کشی پا بر زمین
بازهم شکرخدا که اربا اربا نیستی
بازهم شکر خدا دست کسی مقراض نیست
طعمه عقده گشایی های زن ها نیستی
پیکرت بر پشت بام خانه خواهد رفت لیک
چاک چاک و بی کفن بر خاک صحرا نیستی
راس اکبر رفت روی نیزه ها در کربلا
من ندارم طاقتش را، شکر آنجا نیستی
صبر کردی بر مصائب، مثل اکبر روی نی
شاهد سیلی به روی عمه اما نیستی
اشک می ریزی `سبیکه”! آه حق داری ولی
خوش به حال تو که جای ام لیلا نیستی!
پیمان طالبی
#ابن_الرضا #باب_الجواد #پیمان_طالبی #شعر_آیینی #شعر_شهادت_امام_جواد #کاظمین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
جواد الائـــمّه
به لطف خــدایِ جوادالائــمّه
گدایم ، گـــدایِ جوادالائــمّه
غریبم نخوانید یاایّهاالنّاس
شدم آشنایِ جوادالائــمّه
رسیدم به آزادگی تا دلم شد
اسیــرِ ولایِ جوادالائـــمّه
ازآن صورت گندمین عطر گندم
گرفتــه هوایِ جوادالائـــمّه
رضایِ خُدایِ امامِ رضا را
بِـجُوْ در رضـایِ جوادالائـــمّه
اگر عاشقی هر نفس مثل سایه
برو در قفایِ جواد الائـــمّه
تو و جنّت و قصر و حور،آی زاهد
من و خـاک پــایِ جوادالائــمّه
مَلَـک در لباس کبوتر می آید
به ایوانْ طلایِ جوادالائـــمّه
نه تنها فلک،عرش هم تکیه داده
به گلدسته هایِ جوادالائــمّه
شمیم دل انگیز مشهد می آید
ز صحن و سرایِ جوادالائـــمّه
در این آخر ماه ذی القعده باید
بسوزم برایِ جوادالائـــمّه
مرا بیمه ام می کند تا مُحرّم
لباسِ عــزایِ جوادالائـــمّه
زنی بود و ظلم و دَف و پایکوبی
عطش بود و نایِ جوادالائـــمه
در حجره را بسته اند، آه خانه
شده کــربلایِ جوادالائــــمّه
بریده بریده ، شکسته شکسته
می آید صدایِ جوادالائــــمّه
دم العطش شد دم وا حسینا
عوض شد نوایِ جوادالائـــمّه
.
شبیه حسین ، آه آبـــش ندادند
صدا زد ، بمیرم جوابش ندادند
کنیزان شنـیدند آهش بلند است
جوابی به حــالِ خـرابش ندادند
اگر منع کردند از شُـرب آبش
ولی جا به بزم شرابـش ندادند
تنش را رها بر روی بام کردند
ولی تیغ و نیزه عذابش ندادند
دم آن همه کفـتر باوفـــا گرم
که تحـویل بر آفتابش ندادند
تنش از سر بام در کوچه افتاد
ولی نعل ها پیچ و تابش ندادند
دگر سنگها بغض خود را نشانِ
گُلِ رویِ از خون خضابش ندادند
زمانی که تشیـیع شد،رهگذرهـا
عذابی به عالیـجنابش ندادند
ولی آه ، در گودیِ قتله گــاهی
غروبی ، غریبی پس از بی سپاهی
تنــش زیر سُمّ ستوران رهــا شد
به بغض علی یکصد و ده هجا شد
همین که سرش رفت روی سنان ها
نشستند در موج خون آسمان ها
در آمد ز عمق جگـر ، آه زنــها
که در بین گودال می گفـت تنها—
—زنی قد خمیده : بُنـیّ بُـنـیّ
گُل سر بُـریده : بُـنیّ بُـنیّ
محمّد قاسمی
#ابن_الرضا #باب_الجواد #جواد_الائـــمّه #شعر_آیینی #شعر_شهادت_امام_جواد #کاظمین #محمد_قاسمی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
قطره اشکیم
مرغ بی بال و پر غمکده ی بغدادیم
روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم
قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم
سال ها با جگر پاره چنین سر دادیم:
ما عزادار دل خون جوادیم همه
با دل خون شده مجنون جوادیم همه
عرش را غربت او یکسره غمناک کند
رخت مشکی به تن پهنه ی افلاک کند
گریه بر روضه ی او صاحب لولاک کند
خواهری نیست که خون از لب او پاک کند
این که پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است
خاک عالم به سرم گل پسر بوالحسن است
مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است
وسط خانه ی خود زهر چشیدن سخت است
از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است
پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است
نیست یک مرد کمی یاری مظلوم دهد
قطره ای آب به این تشنه ی مغموم دهد
بی وفا خواست که آقای مرا پیر کند
غصه را در دل محزون شده تکثیر کند
پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند
خواست او را وسط حجره زمین گیر کند
بی حیا بر جگر سوخته اش می خندید
با کنیزان جلوی حجره ی او می رقصید
پسر شاه خراسان جگرش می سوزد
از غم زهر جفا چشم ترش می سوزد
دست و پا می زند و بال و پرش می سوزد
وسط حجره، تن شعله ورش می سوزد
باورم نیست که این ها به کمک برخیزند
آب را پیش نگاهش به زمین می ریزند
گاهی از شرم کمی رحم و مدارا خوب است
نگذارید تنش را به تماشا خوب است
نکشیدش به سوی بام، همین جا خوب است
چه کسی گفته قد و قامت رعنا خوب است؟!
حمل او روی سر چند نفر، دردسر است
تیزی پله و تنگی گذر، دردسر است
خوبی بام به این است مصیبت نکشد
بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد
نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد
آخر روضه ی او کار به غارت نکشد
تشنه جان داده ولی در بدنش سر دارد
صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد
شاه عالم به زمین خورده و بی حال شده
پیکرش در ته گودال لگدمال شده
بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده
شمر با خنجر خود وارد گودال شده
داشت با خنجر خود ضربه به آقا می زد
ناگهان صوت فراگیر `بُنَیَّ” آمد
محمد جواد شیرازی
#ابن_الرضا #باب_الجواد #شعر_آیینی #شعر_شهادت_امام_جواد #کاظمین #محمد_جواد_شیرازی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ناله نکن
وقتی به باغ لاله ی تو خنده میکنند
ناله نکن به ناله ی تو خنده میکنند
با هلهله کنار تنت دست میزنند
همراه دست و پا زدنت دست میزنند
رنگت پریده و بدنت بی رمق شده
پیشانی بلند تو خیس عرق شده
پرپر نزن که بال و پرت ریخت بر زمین
همراه سرفه ها جگرت ریخت بر زمین
سمی که داده اند ندارد علاج هیچ
اینقدر مثل مارگزیده به خود نپیچ
آبت نمیدهند و جوابت نمیدهند
باور کنیم اینکه عذابت نمیدهند؟!
دارند احترام تورا نقص میکنند
رقاصه ها کنار تنت رقص میکنند
تا پشت بام خانه تنت را کشید و برد
خیلی سرت به تیزیه دیوار و پله خورد
هرچه که شد ز روی تنت اسب رد نشد
شکرخدا که پیکر پاکت لگد نشد
تشنه شدی و نیزه به پهلوی تو نخورد
شکرخدا که پنجه به گیسوی تو نخورد
شکرخدا که قسمت تو بوریا نشد
از پیکر تو شال و کمربند وا نشد
با نیزه بر زمین بدنت را کسی ندوخت
کنج تنور خانه ی خولی سرت نسوخت
هرچند پیکر تو سه روز آفتاب خورد
آیا کسی کنار سر تو شراب خورد؟!
جد شما ولی به لبش چوب تر نشست
دندان او که جای خودش خیزران شکست
رضا قربانی
#ابن_الرضا #باب_الجواد #رضا_قربانی #شعر_آیینی #شعر_شهادت_امام_جواد #کاظمین
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
غریب ترین
ای حجره ات غریب ترین جای این جهان
در قتلگاهت.... آه... کسی نیست روضه خوان
جز مادری جوان که ز جان آه می کشد
هنگام دست و پا زدنت با قدی کمان
بغداد شد مدینه و مردی که باز هم
در خانه اش ز کینه همخانه داد جان
جعده است ام فضل و تو هم مجتبی ولی
آن پست تر از این و تو مظلوم تر از آن
انقدر بی کسی که به دستور همسرت
مشتی کنیز مست که رقاص و شادمان...
با سوز ناله های تو بر طبل می زنند
تا نشنوند داد دلت را در آن میان
انقدر بی کسی که تنت را کشان کشان
دادند روی بام به دستان آسمان
اما برای اینکه نسوزد تنت ببین
از مشهد آمدند تمام کبوتران
آه از تنی که زیر شررهای آفتاب
پوشیده بود پیکرش از نیزه و سنان
محمدعلی بیابانی
#اشعار_شهاد_محمد_تقی #جواد_الائمه #شعر_باب_الحوائج #شعر_شهادت_امام_جواد #محمدعلی_بیابانی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
جان دادی
سیاهی رفت چشمانت، زبانم از سخن افتاد
شنیدم مقتلت شد خانه، اشک از چشم من افتاد
نگاهش فتنه در سر داشت یارِ خانه ات تا گفت:
برایت آب آوردم، بنوشش از دهن افتاد
چه مکّارانه «أمّ الفضل» میشد «جعده» ای دیگر
همین که زهر نوشیدی دلت یادِ حسن(ع) افتاد
تداعی شد برای من سر بازارِ شهر شام
صدایِ هلهله تا بر لبِ یک عدّه زن افتاد
تنت در سایۂ بالِ کبوتر ها و عاشورا؛
به دستان یزیدی ها عبا و پیرهن افتاد
تو کنجِ حجره جان دادی و امّا گوشۂ گودال
حسینِ(ع) تشنه لب بر خاک ها دور از وطن افتاد
تنت میسوخت روی بام زیرِ آفتاب آقا
دلم آتش گرفت و یاد شاهِ بی کفن افتاد!
مرضیه عاطفی
#اب_الرضا #اشعار_شهادت_اهل_بیت #روضه_امام_جواد #شعر_شهادت_امام_جواد #مرضیه_عاطفی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
یا جواد الائمه(ع)
مبارکی تو و خود رزق بی حساب ،جواد
ندیده است شبیه تو را تراب ، جواد
برای وارث جود رضا شدن بی شک
نشد به جز تو کس دیگر انتخاب ، جواد
مگر به جز تو در این شهر هست خورشیدی
تن تو سوخت چرا زیر آفتاب ، جواد؟
سه روز چشم فلک روی بام بیدار است
دیار کفر خودش را زده به خواب ، جواد
به زخم های دلت ام فضل می خندد
نمک زده است دلت را کند کباب ، جواد
اگر چه کل جهان بر سرت خراب شده است
سرت ندیده به خود مجلس شراب ، جواد
هزار شکر که بعد از شهادتت دیگر
نبود صحبتی از معجر و نقاب ، جواد
شهریار سنجری
#اشعار_امام_جواد_علیه_السلام #شعر_شهادت_امام_جواد #شعر_مدح_امام_جواد #شعر_مدح_و_مرثیه_امام_جواد #شهریار_سنجری
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹