eitaa logo
حدیث اشک
5.8هزار دنبال‌کننده
33 عکس
69 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوی من این نغمه ها از عالم بالا می آید با چه شکوهی دختر موسا می آید دارد به سوی شهر قم زهرا می آید معصومه دارد با برادرها می آید صد طاق گل بین مسیر و بین جاده است دور و برش شکر خدا، مَحرم زیاد است ای خاک خشک قم ببین باران رسیده روزی رسان سفرهء ایران رسیده ای اهل گریه، خواهر سلطان رسیده با ذوق و شوق و بی سر و سامان رسیده قربان چشمان تر و شب زنده دارش جانم فدای آن غم و حال نزارش گل بود، اما نیمه های راه، پژمرد بسکه دلش را دوری یارش می آزُرد او را به روی دست خود، یک شهر می بُرد از کوچه رد می شد ولی سیلی نمی خورد در قم، چهل تا قلدر جنگی نمی دید مثل مدینه کوچهء تنگی نمی دید شد تار اگر چشم تر او مثل زهرا... شد آب اگر که پیکر او مثل زهرا... نشکست هر دو زیور او مثل زهرا خونی نمی شد بستر او مثل زهرا داغی مگر بر سینهء او ماند اصلاً از محرم خود رو نمی گرداند اصلاً میخ از خجالت ذوب شد، در سوخت ای وای پرسوخت، پیکر سوخت، مادر سوخت ای وای سر سوخت، خواهر با برادر سوخت ای وای بیش از در و اطفال، حیدر سوخت ای وای این روضه طولانی است، خیلی غم رسیده دامان این آتش به خیمه هم رسیده باید به استقبال این غم، سال ها رفت زینب به جنگ اغلب جنجال ها رفت خیمه در آتش سوخت و خلخال ها رفت دست حرامی ها به سوی شال ها رفت می زد میان کوچه ها فریاد زینب هرجا کسی افتاد، می افتاد زینب رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
از تبار فاطمه ها دختری از تبار فاطمه ها همچنان ماه بهر شمسِ شموس شد به شوق زیارت خورشید از مدینه برون و راهی طوس خواهری با هزار دست ، امید پا به پا می رسید شهر به شهر بین ره یک خبر به کذب شنید که برادر شهید شد از زهر در غم مهر ، مَه عزادار و آسمان گشت بر سرش آوار از دو چشمش چنان ستاره فشاند تا که مَه بستری شد و بیمار ماه شمسُ الشموس امری داشت شیعیانی همه چو انجم را گفت بانو نشان دهد بر من دست تقدیر چون اجل ، قم را قم حرمخانه ی امامان و قم قدمگاه مصطفی باشد سرزمین معارف قرآن تا قیامت ز ابتدا باشد اهل قم مرد و زن و پیر و جوان همگی آمدند استقبال هر یکی شاخه های گل در دست و پر از عشق بر پیمبر و آل دختری از سلاله ی زهرا آمد و گشت خوب گلباران وای بر قلب زینبی که شد از آتش و سنگ و چوب گلباران قلب مجروح دخت موسی داشت مرهم از اشک مردم ایران بود زینب وَ آن همه داغ و کعب نی تازیانه زخم زبان دو برادر شهید راه خدا و دو خواهر شهیده ی ره شان وَ«رئوفی» شود به هر دو جهان روضه خوانی به پای درگه شان حسین رئوفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کریمه اهل بیت در حریمش دل کجا احساس غربت میکند؟ آنکه نور گنبدش مارا هدایت میکند گوشه ای از درگهش ، جبریل گشته معتکف گوشه ای دیگر ببین مریم عبادت میکند علتش این است که او را کریمه خوانده اند بیش از آن چیزی که میخواهی کرامت میکند حاجتش را زود تر میگیرد آن که زیر لب قاتل بابای او را نیز لعنت میکند اهل قم را نه فقط ، من اعتقادم این بود روز محشر کل عالم را شفاعت میکند روز محشر با لب خندان رود سوی بهشت هر کسی با معرفت او را زیارت میکند یونس وصالی (یونس) (یونس) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حرم باصفای تو ای بانویی، که راه تو جز قم نمی‌شود قصدَت به غیرِ قبله‌ی هفتم نمی‌شود ایران ز نورِ تو، حرمِ اهل‌بیت شد در قلب ما، حریمِ شما گم نمی‌شود تو آمدی و دین خدا، انتشار یافت هر تربتی که کعبه‌ی مردم نمی‌شود اصلاً بهشتِ ما، حرم باصفای توست بی‌تو بهشت، غرق تنعم نمی‌شود از روزیِ وفورِ کریمه ست، سفره‌ای... بی خوشه‌ی طلائیِ گندم نمی‌شود بی‌ نورِ تو، که تیرگیِ شب نمی‌رود لب‌های فجر، وا به تبسم نمی‌شود بی صبحِ روشنِ تو، طلوعی ز مِهر نیست باغ و بهار، پُر ز ترنُّم نمی‌شود در علم و حلم و معرفت و جود و خُلق و خوی شهزاده ای، شبیهِ تو خانم نمی‌شود ایران که تا به فتحِ ثریا رسیده است بی‌تو مدارِ علم و تعلّم نمی‌شود بی‌تو، ز بعدِ فاطمه و عمه زینبت... معصومه ای دوباره‌، تجسم نمی‌شود هرچند روز آمدنت، سوی شهر قم راهت بدونِ درد و تألم نمی‌شود کوفه شبیهِ قم، به عزیزان فاطمه حتی به یک، سلام علیکم نمی‌شود گرچه مسیرِ خواهرِ آزاده‌ی رضا بی غصه و بلا و تهاجم نمی‌شود هرگز به پیشِ دیده‌ی بارانیِ شما جسمِ برادرت، هدف سُم نمی‌شود اصلاً شبیهِ عمه‌ی مظلومه‌ات، سَرت... با سنگِ شام و کوفه تصادم نمی‌شود نامحرمی ز معجرتان، دَم نمی‌زند غارت لباستان، به تلاطم نمی‌شود حرف از کنیزی و سخن از بی‌مروّتی با حضرتت، به اوجِ تخاصم نمی‌شود راس امامِ تو، پیِ رفعِ اهانتی در طشت زَر، بحال تکلم نمی‌شود محمود ژولیده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
امشب دلم انبار باروت است آتش‌فشان داغ ‎بيروت است افتاده یک‌سو شاخهٔ زیتون یک‌سو در آتش، ساقهٔ توت است تور عروس شرق، گلدوزی با دانه‌های سرخ یاقوت است مانند قایق‌های سرگردان جاری به هر سو خیل تابوت است‌ ای خطه‌ی زیبا! شکیبا باش جان جهانی با تو مبهوت است آیندهٔ لبنان و اسراییل چون قصهٔ طالوت و جالوت است این زخم چرکین، رو به نابودی‌ست این غدهٔ بدخیم، فرتوت است طاقت بیاور باز هم لبنان! دیگر زمان محو طاغوت است
خوی سگان هار صهیون شد نمایان در کشتن غیر نظامی های لبنان ثابت شده در عصر ما ، ابله ترینند آری همین ها لکه ی ننگ زمینند باند ترور حاکم شده بر ایلِ غاصب منفور دنیا گشته اسرائیل غاصب کوچکتر از آن باشد این نیروی نادان غالب شود بر شورِ حزب الله لبنان ما در کنار و حامی حزب خداییم آنکه بپیچد نسخه ی کفار، ماییم دشمن پشیمان میشود از روسیاهی تنبیه خواهد شد به امداد الهی در جنگ با کفار ، با ایمان بیایید فرض است بر ما ،یاری لبنان بیایید با هر چه امکانات خود در صحنه باشید این هیبت صهیون را از هم بپاشید
حزب الله لبنان با انتشار بیانیه ای شهادت سید حسن نصرالله را تایید کرد. @hadithashk
ابر مرد مقاوم یاد ما باش به جنت گشته عازم یاد ما باش کنار سید ابراهیم و یاران کنار حاج قاسم یاد ما باش @hadithashk
سی سال در آن جبهه علمدار تو بودی بر رهبر خود یار وفادار تو بودی با پرچم زردی که برافراشته بودی بر آبی چشمان عدو خار تو بودی @hadithashk
ماییم و تابِ گُرده و یک کوله‌بارِ تلخ سنگینی فشار خبر در غبار تلخ پایان مهربانیِ طوفان چه دیدنی‌ست در لحظه‌ی مشاهده‌ی کارزار تلخ بیم هلاک نیست شرف را که وقت رزم می‌لرزد ایستاده زبون در مزار تلخ میدان جنگ زنده به فریاد غیرت است ترسو کند سکوت به بالای دار تلخ وحشی زبان گشوده به رفتار ناصواب از بس کشیده در غم مرگ انتظار تلخ وقتی شکست پشت غم از آهِ واژه‌ها باید شنید زمزمه‌ی سوگوار تلخ رخصت گرفت چشم من از جان ابرها بی‌روضه سخت می‌گذرد روزگار تلخ روزی که شمر حرمت گودال را شکست باران وزید روی زمینِ دیار تلخ @hadithashk
گرچه احوال ما پریشان است گرچه این لحظه‌ها نفس‌گیرند سروها بر زمین نمیفتند نخل ها ایستاده می‌میرند "صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ" یعنی این علم بر زمین نمیفتد سر ما روی دار هم برود از دل ما یقین نمیفتد کشوری ایستاده بین غبار کوچه‌ها غرق بوی باروت است گر شکسته‌ست شاخهٔ زیتون آن‌که نشکسته‌است بیروت است خم به ابروی خود نیاوردیم جمع ما نیز کم نخواهد شد کوه را می‌کَند ولی هرگز قامت عشق خم نخواهد شد پرچم سرخ را به دست بگیر همدل و هم عقیده و همراه روی سربند سبز خود بنویس: تا ابد زنده است حزب الله باز هم فاطمیه نزدیک است جنگ با شعله، جنگ تن به تن است ارث مادر رسد به فرزندش باز هم وقت بی هوا زدن است @hadithashk
ای مرد مقاومِ خطر نصرالله فرمانده‌ی میدان ظفر نصرالله از عرش حسین آمده استقبالت سیدحسن شیر‌جگر نصرالله @hadithashk
تکه تکه است قلب ما سید زنده شد داغ کربلا سید ضاحیه ضاحیه زبانه کشید شعله از اشک و آه ما سید دل اهل «خیامِ» تو خون است* نروی سمت خیمه‌ها سید! از میان هجوم آتش و دود یا بیا یا ببر مرا سید سوخت هر کس که با تو بود و نبود هم غریبه هم آشنا سید نوبت فتح قله نزدیک است** می‌رسد «جاء نصرنا» سید خوش به حالت تو هم پرنده شدی آسمان آسمان رها سید وقت آن بود با همه یاران بروی سمت کربلا سید @hadithashk * زندان و اردوگاه «خیام» سندی تاریخی از جنایات رژیم خونریز صهیونیستی در نزدیکی ضاحیه در بیروت است ** اذا جاء نصر الله والفتح
گودال قتله گاه تو را هر کسی که دید یک یا حسین گفت و دلش رفت کربلا @hadithashk
شاخه‌‌ی طبع خزان‌دیده‌ی من بار نداشت چشم آلوده ی من فرصت دیدار نداشت رو به مهتاب نشد روزنه ای باز کنم قفسِ ظلمت من رخنه ی دیوار نداشت چَنگ انداخته ام دامنِ تنهایی را منِ بی‌کَس‌شده از بس که کس و کار نداشت آه ! آدینه ی بی تو شده آئینه ی دِق کاشکی جمعه تواناییِ تکرار نداشت در بساطم چه کنم کهنه‌کلافی هم نیست... یوسف گمشده‌ام گرمیِ بازار نداشت آبروریزیِ من شُهره‌ی آفاق شده مثل من هیچکسی وضعِ اسفبار نداشت از سَرِ بی خِرَدی قلب تو را می شکنم وَرنه این عاشقِ بی فکر که آزار نداشت گریه کردم که مگر بار مرا هم بخری... دلم  _این ظرف ترک‌خورده_  خریدار نداشت! امـــر کن! یک نفری پای غمت می میرم تا نگویند که فرمانده ی من یار نداشت مثل سیّد حسنت ، گَرم بغل کن من را... یا کریمی که عروجش غمِ آوار نداشت لحظه‌ی آخرم ای کاش کنارم باشی... چه کند گر که مریض تو پرستار نداشت شیوه‌ی مَرگ مرا شاهِ نجف می داند سَر تمّار به جز نخل علی ، دار نداشت این دلِ دربه‌درم تنگِ حسین است فقط کربلا رفتن من این‌ همه اصرار نداشت! جان آن مادرِ افتاده دمِ در ، برگرد آنکه با قامت خم طاقت پیکار نداشت شیشهٔ عُمر علی با لگدی سخت شکست لااقل کاش درِ سوخته ، مسمار نداشت @hadithashk
برخیز ز جا نمانده راهی تا قدس مقصود همین است همین تنها قدس همراه تمام شهدا می گیریم در روز شکوه ، عکس سلفی با قدس @hadithashk
گل نغمه ی عشق را جلی میخوانیم آن روح بزرگ را ولی میخوانیم این هفته ، نماز جمعه ان شاءلله  ما پشت سر سید علی میخوانیم @hadithashk
شاهی که امتدادِ شه عالمین شد قدرِ زیارتش، چو حریمِ حسین شد نورِ کریمِ آل علی در وجود اوست آن سیدالکریم، که نورِ دو عین شد عبدالعظیم را، حسنی خلق کرده‌اند یعنی تولدش، حَسن از والدین شد او دینِ خود به هادیِ دین، خوب عرضه کرد زین رو برای دین خدا، زیب و زین شد در راه کربلا چه شجاعت به خرج داد مانند یک سپاه، پر از شور و شین شد وقتی که شخم زد متوکل، به نینوا او یک‌تنه بجای همه، زیر دین شد مردِ مبارزات و علمدار شیعیان اینگونه شد، که الگوی پیر خمین شد جان‌ها فدای او که سپهدار کربلاست عبدالعظیم، عبدِ علمدار کربلاست در عصرِ او کسی به ولایش نمی‌رسید هیچ عاشقی ز عشق، بپایش نمی‌رسید زهد و عبادتش، نه فقط فوقِ شیعیان کس در اطاعتش، به وفایش نمی‌رسید شاخص‌ترین خَصیصه‌اَش، اِخلاص در عمل الحق کسی، به حال و هوایش نمی‌رسید او دستگیرِ جمله یتیمانِ شهر بود اِنفاقها، به دست عطایش نمی‌رسید بارزترین فضیلت او، علم و معرفت این وصفها و به مدح و ثنایش نمی‌رسید فریادِ او، سکوتِ زمان را شکسته بود صوتی چنین، به صوت رسایش نمی‌رسید تبیینِ دین، به ذکرِ احادیث می‌نمود این‌گونه کس، به امرِ هدایت نمی‌رسید او را عزیز فاطمه خوانده، ولی خویش مانند او کسی به دعایش نمی‌رسید یومُ الغدیر را، به احادیث زنده کرد ما را به کوی شاه نجف، خوب بنده کرد از بس امام هادیِ ما را مرید بود در زنده بودنَش هم، از اول شهید بود او با شهادتین خودش، انقلاب کرد بیخود نبود هادیِ دین را امید بود با اعتقادِ پاک، گواهی به حشر داد چون از موحدانِ خدای وحید بود حق را همیشه حاضر و ناظر قبول داشت آگاه او، به آیه‌ی حبلُ الورید بود بر چارده، حقیقتِ عصمت مطیعِ محض در محضرِ نبی و وصی، روسفید بود با رجعت و شفاعت و معراج در یقین با کفر و شرک و خیلِ منافق، شدید بود قبر و صراط و برزخ و میزان، عقیده‌اَش در امر و نهیِ عترت و قرآن، سَدید بود با عدل و دادِ مهدی موعود، هم مسیر بر ظلم و جور، ضربه‌ی او چون حدید بود امروز هم، چو بندگیِ سیدالکریم مائیم و سبکِ زندگی سیدالکریم این است، عینِ عَرضه‌ی دینم، امام را باید که ماند، پای ولایت، قیام را هر جا که هست ظالم و مظلوم در ستیز پس روشن است، موضعِ ما هر کلام را از غزه تا به ضاحیه فریاد می‌زنیم با جبهه‌ی مقاومتیم، انسجام را خیبر شکن، به پاسخِ سنگر شکن، رسد میگیرم عاقبت، ز یهود انتقام را ما نسل کوثریم و فدائیِ حیدریم این جمله خودبخود، برساند پیام را موشک نشانه‌ای ست، ز خشمِ مقدسم با جان و سر مدد بدهیم، این نظام را دیدند در صفوفِ فشرده، چگونه ما یاری کنیم، رهبرِ والامقام را فرمود: راه قدس، همانا ز کربلاست خواهیم دید، حکمتِ حکمِ امام را تا محوِ قدّه‌ی سرطانی، صَلا دهیم پاسخ، میانِ روضه‌ی کرب و بلا دهیم گودال، ازدحام شد و جای پا نبود حتی برای نیزه و شمشیر جا نبود با این وجود، آمد از آن دور، دَه سوار پامال شد، تنی که بر او جای پا نبود اصلاً ‌کفن که هیچ، تنِ پاره پاره را یک قطعه، فرشِ سالمی از بوریا نبود مادر نظاره داشت و خواهر اشاره داشت این رسمِ میهمانیِ کوفه، بما نبود "آتش به آشیانه‌ی مرغی نمی‌زنند گیرم که خیمه خیمه‌ی آل عبا نبود" غارت که شد حرم، به سر نیزه شد سری بر پیکرِ حسین، عبا و رِدا نبود می‌گشت دختری، تَهِ صندوقچه‌ی حرم ای دخترانِ فاطمه، معجر چرا نبود ای وای، گوشواره و به گوشی نمانده است طفلی ز ترس مرده و خلخالها نبود یا منتقم بجان اباالفضل انتقم یا منتقم بجان اباالفضل انتقم @hadithashk
عبدالعظیم دیده بدنیا گشوده است دل از تمامِ مردمِ ایران ربوده است آری کریم آمده سائل خبر کنید چون‌ آیه‌آیه‌ایی ز کرامت سروده است این سیدالکریم که صاحبِ کرم شده در شهرِ ری‌رسیده و صاحب‌ِ حرم شده از نسلِ مجتبی به کرامت سرآمده است در این حوالی است که بال و پرم شده واژه برای مدحِ تو گفتن کم آمده ست روح القدس به یاریِ من همدم آمده است گفتم به مدح و منقبتت سید الکریم هرکس‌که نیست یارِتو نامحرم آمده است هر کس که زائر است ترا گشته نورِعین من زار قبرِ حضرتتان زائرِ حسین تو عبد صالحی و شدی سیدالکریم هستی وکیل هادیِ دین شاهِ عالَمین حالا رسیده ام به حرم زائرت شدم در گرد این حریمِ حرم طایرت شدم دستم به روی سینه مودب رسیده‌ام کنجِ حرم نشسته و چون جابرت شدم! @hadithashk
تصنیفِ هر قصیدهٔ ما، نِی شد عاقبت شُربِ مدامِ هر شبِ ما، مِی شد عاقبت بی کربلا نشستنِ ما طِی شد عاقبت چون قبله گاهِ هر شبِ ما، رِی شد عاقبت مَن زارَ حضرتش که همان زارَ کربلاست یا سیدالکریم،همان یا حسینِ ماست میخواستم که واژه برایت عَلَم کنم دل را به شوقِ وصلِ شما  اَرگِ بَم کنم جوشانده ای ز شعر ،برایِ تو دَم کنم خود را برایِ مدحِ شما مُحتشم کنم کاسه کجا و وُسعتِ دریایِ بی کران من جایِ خویش هستم و توجایِ خود بمان امشب بهانه هایِ دلم چیست؟ شهرِ ری برگو شَرابِ تو زِ خُمِ کیست؟  شهرِ ری مستی فُزون تر از مِیِ تو نیست شهرِ ری با او شده است منطقهٔ بیست شهرِ ری تعظیم میکنم به تو در لحظهٔ ورود ای از امامِ هادیِ ما بر شما درود فرمود رهبرم که تویی قبله گاهِ شهر آری تویی تو یک تنه پشت وپناهِ شهر ای آفِتابِ روشنِ بختِ سیاهِ شهر هست آن ضریحِ نقره ای ات مِهر و ماهِ شهر این پایِتخت با تو که صاحب حرم شده تهران به خِیرِ بودنِ تو محترم شده یا سیدالکریم!! تو ای بندهٔ عظیم از جانبِ تو بر دلِ ما می وزد نسیم دل بستهٔ نگاهِ تو هستیم از قدیم با عشق، تا کنارِ ضریحِ تو میرسیم از بس غریقِ رحمتِ بی انتها شدیم حس میکنیم زائر کرب و بلا شدیم وقتِ زیارتت به دلم شور میرسد فیضت به هر شکستهٔ رنجور میرسد در مسلمیه از حرمت نور میرسد شبهایِ جمعه نالهٔ منصور میرسد نوکر رسید و در حرمِ تو دخیل شد در اعتکافِ روضهٔ ابن عقیل شد @hadithashk
تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم مثل بابات حسن ، مرتبه دادند: کریم تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا به روی خاک حریم تو فتادند ، کریم آنچنان مرتبه ای داد به تو هادی دین که به کس غیر تو این جاه ندادند ، کریم آن کسانی که ز طومار حسین جا ماندند شب جمعه ، حرمت ، خیرالعبادند ، کریم از شلوغی سر کوی تو فهمیدم که... سائلان تو زیادند ، زیادند... کریم روز محشر که شود ، از کرم مادرتان زائران حرم تو ، همه شادند ، کریم @hadithashk
هرکس نشود قبله و، هم قبله نما هم دوره و هم کلام با چهار امام شدگندم ری حرام آن سعد لعین شد وادی ری حلالت ای فخر تمام @hadithashk