eitaa logo
حدیث اشک
5.9هزار دنبال‌کننده
34 عکس
69 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
مولای من شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد عزم دیدار مرا در نفس آخر کن عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن سهم من از تو فراق تو شده غم دارم منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن عاشق کرببلا، عاشق دیدار توأم هر دو را قسمت من حق شه بی سر کن کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است باز روضه تو نخوان، فکر دل مادر کن مادری کز تَه گودال صدا زد، ای شمر خنجرت را نکش و شرم زِ پیغمبر کن... ...خنجرت را بکشی، حنجر من می سوزد فکر بد حالی من، نزد گل پرپر کن من نه، اصلاً تو بیا فکر حرم باش آخر فکر زینب کن و فکر دل این خواهر کن پیش زینب، به حسینم نزن اِنقدر لگد بدنش ریخت بِهم، رحم بر این پیکر کن فکر نیزه نکن و از سر او دست بکش لااقل قبل بریدن گلویش را تَر کن وقت غارت شده، رحمی تو به ناموس علی رحم بر خیمه و بر کودک و بر معجر کن عاقبت می رسد آن منتقم خون حسین صبر کن، فکر خودت شمر تو در محشر کن مجتبی دسترنج لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آقای من ندیده هیچ کسی از تو غیر احسان را بده به دست گدایان بی نوا نان را به پای عشق تو موسی و نوح جان دادند گدای کوی تو دیدند تا سلیمان را به شوق وصل تو یوسف کلاف آورد و پر از حضور تو میکرد کنج زندان را به شوق صبح ظهور تو خون دل میخورد کسی که روی جگر میگذاشت دندان را تمام آرزوی عاشق است دیدن تو به روی مشتریانت نبند دُکّان را علی رضوانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای جانِ جانم از عالَمِ ” ذَر ” من به دنبال تو بودم ای جانِ جانم! ای وجودِ در وجودم! همراهِ مادر داشتم ذکرِ ” فَرَج ” را نام تو را اوّل ز بَطنِ او شُنودم نذر تو کرد او زندگیّ‌ام را دقیقاً... آن لحظه‌ای که چشم بر دنیا گشودم بابا به من نان داد از یُمن وجودت نان‌ها اثر کرد و برای تو سرودم انگار، دنیا را به من دادند وقتی... گاهی وجودِ نازنینت را ستودم من را نباشد بهتر از این که به جز تو... هر قصد را از فکر و از قلبم زُدودم تاج ولایت بر سرم باشد همیشه یاد تو باشد در سرم وقتِ سجودم ای از همه مظلوم‌تر در بین شیعه! با غفلتم قلب تو را نالان نمودم سیلی بزن بر صورتم، قربانِ دستت ارزد به یک عالَم مرا روی کبودم گر فرش پای خود کنی من را یقیناً... من گوی سبقت، از رقیبانم رُبودم بود و نبودم را نباشد فرق، بی‌تو من را بخر، با خود، ببر، بودم و نبودم!  محمد علی نوری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا صاحب الزمان(عج) بی حاصلست بی تو همه کشت و کارها شیرین شود به میمنتت شوره زارها گل می دهند با تو تمامی خارها از لوح دل شوند زدوده غبارها من را غبار هم به حسابم بیاوری حاشا هوس کنم بروم جای دیگری من که برای دیدن تو در تلاطمم در بین عاشقان تو یک ذره ام گمم غم می‌چکد بدون تو از هر تبسمم! عمری ست که فراری از حرف مردمم در سیر انتظار تو طعنه شنیده ام آقا بیا که از همه جز تو بریده ام زحمت شده برای تو سر تا به پای من کردم گناه و توبه تو کردی بجای من از معصیت، به تو، نرسیده صدای من اما سپرده دست تو من را خدای من شرمنده ام برایت اگر دردسر شدم ماندم به روی دست تو کلا ضرر شدم کاری نکرده ام شده ام ادعا فقط از من خطا رسیده و از تو عطا فقط دلبسته ام به تو به همین روضه ها فقط من را حواله ام بده به کربلا فقط دور از حسین زندگی ام می‌شود تباه دلتنگ کربلایم و گریان قتله گاه آن قتله گاه که پرِ نیزه شکسته بود ارباب ما گرسنه و بی حال و خسته بود شمری که روی سینه ی آقا نشسته بود دست عقیله را چقَدَر سخت بسته بود با ضربه ای جدا شد از ارباب خواهرش فضه بیا دوباره زمین خورد مادرش بهمن ترکمانی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
امام غریب مسیر باغ دل من، پُر از هوای تو نیست میان خانهء قلبم، برو بیای تو نیست بغل نگیر مرا لابد اشتباه گرفتی عوض شده است گدایت، گدا گدای تو نیست چقدر منتظرم ماندی و صدات نکردم بمان دوباره بپای کسی که پای تو نیست بگو چکار کنم تا که خون دل نخوری؟ کنار کوچه خیابان نیا که جای تو نیست کسی به خاطر تو گریه اش نمی گیرد به رغم اینهمه غم، ناله ای برای تو نیست فدای سفرهء آنکه غذای شبهه نخورد همان فقیر؛ که دخلش بجز عبای تو نیست حساب کن چقدر میکند ضرر آنکس که در معامله فکر تو و رضای تو نیست مرا مریض خودت کن شفا نمیخواهم در این زمانه دوا بهتر از دوای تو نیست اگرچه غرق گناهم مرا رها نکنی مگر که نوکریم از سر دعای تو نیست مُحبّتی که چشاندی به من کسی نچشاند منم که مست شرابی بجز ولای تو نیست دو دست خالی من را بده به دست علی مگر برات نجف بین دست های تو نیست نبند کولهء رِزقُ الورای من را چون در آن زیارت سرداب سامرای تو نیست رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بی بی جانم و التماس به ابعاد طول و عرض کند که تو اجازه دهی یک دو جمله عرض کند به غیر خیره شدن توی چشم سبز ضریح به هرچه بنگرد اینجا نگاه هرز کند به عشق حُب وطن خادم تو دور ضریح بدون اسلحه خود را فدای مرز کند کسی که رد شده است از «ارم» دراین دنیا چگونه باغ جنان را بهشت فرض کند به دور روح خودش شال جسم پیچیده مباد در حرم از سوز عشق لرز کند همیشه پیرزنی هست تا طلایش را برای «گنبذ» تو عاشقانه «نرذ» کند و غیر من بدهی را کدام مقروضی هنوز صاف نکرده دوباره قرض کند  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بانوی من این نغمه ها از عالم بالا می آید با چه شکوهی دختر موسا می آید دارد به سوی شهر قم زهرا می آید معصومه دارد با برادرها می آید صد طاق گل بین مسیر و بین جاده است دور و برش شکر خدا، مَحرم زیاد است ای خاک خشک قم ببین باران رسیده روزی رسان سفرهء ایران رسیده ای اهل گریه، خواهر سلطان رسیده با ذوق و شوق و بی سر و سامان رسیده قربان چشمان تر و شب زنده دارش جانم فدای آن غم و حال نزارش گل بود، اما نیمه های راه، پژمرد بسکه دلش را دوری یارش می آزُرد او را به روی دست خود، یک شهر می بُرد از کوچه رد می شد ولی سیلی نمی خورد در قم، چهل تا قلدر جنگی نمی دید مثل مدینه کوچهء تنگی نمی دید شد تار اگر چشم تر او مثل زهرا... شد آب اگر که پیکر او مثل زهرا... نشکست هر دو زیور او مثل زهرا خونی نمی شد بستر او مثل زهرا داغی مگر بر سینهء او ماند اصلاً از محرم خود رو نمی گرداند اصلاً میخ از خجالت ذوب شد، در سوخت ای وای پرسوخت، پیکر سوخت، مادر سوخت ای وای سر سوخت، خواهر با برادر سوخت ای وای بیش از در و اطفال، حیدر سوخت ای وای این روضه طولانی است، خیلی غم رسیده دامان این آتش به خیمه هم رسیده باید به استقبال این غم، سال ها رفت زینب به جنگ اغلب جنجال ها رفت خیمه در آتش سوخت و خلخال ها رفت دست حرامی ها به سوی شال ها رفت می زد میان کوچه ها فریاد زینب هرجا کسی افتاد، می افتاد زینب رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
از تبار فاطمه ها دختری از تبار فاطمه ها همچنان ماه بهر شمسِ شموس شد به شوق زیارت خورشید از مدینه برون و راهی طوس خواهری با هزار دست ، امید پا به پا می رسید شهر به شهر بین ره یک خبر به کذب شنید که برادر شهید شد از زهر در غم مهر ، مَه عزادار و آسمان گشت بر سرش آوار از دو چشمش چنان ستاره فشاند تا که مَه بستری شد و بیمار ماه شمسُ الشموس امری داشت شیعیانی همه چو انجم را گفت بانو نشان دهد بر من دست تقدیر چون اجل ، قم را قم حرمخانه ی امامان و قم قدمگاه مصطفی باشد سرزمین معارف قرآن تا قیامت ز ابتدا باشد اهل قم مرد و زن و پیر و جوان همگی آمدند استقبال هر یکی شاخه های گل در دست و پر از عشق بر پیمبر و آل دختری از سلاله ی زهرا آمد و گشت خوب گلباران وای بر قلب زینبی که شد از آتش و سنگ و چوب گلباران قلب مجروح دخت موسی داشت مرهم از اشک مردم ایران بود زینب وَ آن همه داغ و کعب نی تازیانه زخم زبان دو برادر شهید راه خدا و دو خواهر شهیده ی ره شان وَ«رئوفی» شود به هر دو جهان روضه خوانی به پای درگه شان حسین رئوفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
کریمه اهل بیت در حریمش دل کجا احساس غربت میکند؟ آنکه نور گنبدش مارا هدایت میکند گوشه ای از درگهش ، جبریل گشته معتکف گوشه ای دیگر ببین مریم عبادت میکند علتش این است که او را کریمه خوانده اند بیش از آن چیزی که میخواهی کرامت میکند حاجتش را زود تر میگیرد آن که زیر لب قاتل بابای او را نیز لعنت میکند اهل قم را نه فقط ، من اعتقادم این بود روز محشر کل عالم را شفاعت میکند روز محشر با لب خندان رود سوی بهشت هر کسی با معرفت او را زیارت میکند یونس وصالی (یونس) (یونس) لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حرم باصفای تو ای بانویی، که راه تو جز قم نمی‌شود قصدَت به غیرِ قبله‌ی هفتم نمی‌شود ایران ز نورِ تو، حرمِ اهل‌بیت شد در قلب ما، حریمِ شما گم نمی‌شود تو آمدی و دین خدا، انتشار یافت هر تربتی که کعبه‌ی مردم نمی‌شود اصلاً بهشتِ ما، حرم باصفای توست بی‌تو بهشت، غرق تنعم نمی‌شود از روزیِ وفورِ کریمه ست، سفره‌ای... بی خوشه‌ی طلائیِ گندم نمی‌شود بی‌ نورِ تو، که تیرگیِ شب نمی‌رود لب‌های فجر، وا به تبسم نمی‌شود بی صبحِ روشنِ تو، طلوعی ز مِهر نیست باغ و بهار، پُر ز ترنُّم نمی‌شود در علم و حلم و معرفت و جود و خُلق و خوی شهزاده ای، شبیهِ تو خانم نمی‌شود ایران که تا به فتحِ ثریا رسیده است بی‌تو مدارِ علم و تعلّم نمی‌شود بی‌تو، ز بعدِ فاطمه و عمه زینبت... معصومه ای دوباره‌، تجسم نمی‌شود هرچند روز آمدنت، سوی شهر قم راهت بدونِ درد و تألم نمی‌شود کوفه شبیهِ قم، به عزیزان فاطمه حتی به یک، سلام علیکم نمی‌شود گرچه مسیرِ خواهرِ آزاده‌ی رضا بی غصه و بلا و تهاجم نمی‌شود هرگز به پیشِ دیده‌ی بارانیِ شما جسمِ برادرت، هدف سُم نمی‌شود اصلاً شبیهِ عمه‌ی مظلومه‌ات، سَرت... با سنگِ شام و کوفه تصادم نمی‌شود نامحرمی ز معجرتان، دَم نمی‌زند غارت لباستان، به تلاطم نمی‌شود حرف از کنیزی و سخن از بی‌مروّتی با حضرتت، به اوجِ تخاصم نمی‌شود راس امامِ تو، پیِ رفعِ اهانتی در طشت زَر، بحال تکلم نمی‌شود محمود ژولیده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
امشب دلم انبار باروت است آتش‌فشان داغ ‎بيروت است افتاده یک‌سو شاخهٔ زیتون یک‌سو در آتش، ساقهٔ توت است تور عروس شرق، گلدوزی با دانه‌های سرخ یاقوت است مانند قایق‌های سرگردان جاری به هر سو خیل تابوت است‌ ای خطه‌ی زیبا! شکیبا باش جان جهانی با تو مبهوت است آیندهٔ لبنان و اسراییل چون قصهٔ طالوت و جالوت است این زخم چرکین، رو به نابودی‌ست این غدهٔ بدخیم، فرتوت است طاقت بیاور باز هم لبنان! دیگر زمان محو طاغوت است
خوی سگان هار صهیون شد نمایان در کشتن غیر نظامی های لبنان ثابت شده در عصر ما ، ابله ترینند آری همین ها لکه ی ننگ زمینند باند ترور حاکم شده بر ایلِ غاصب منفور دنیا گشته اسرائیل غاصب کوچکتر از آن باشد این نیروی نادان غالب شود بر شورِ حزب الله لبنان ما در کنار و حامی حزب خداییم آنکه بپیچد نسخه ی کفار، ماییم دشمن پشیمان میشود از روسیاهی تنبیه خواهد شد به امداد الهی در جنگ با کفار ، با ایمان بیایید فرض است بر ما ،یاری لبنان بیایید با هر چه امکانات خود در صحنه باشید این هیبت صهیون را از هم بپاشید
حزب الله لبنان با انتشار بیانیه ای شهادت سید حسن نصرالله را تایید کرد. @hadithashk
ابر مرد مقاوم یاد ما باش به جنت گشته عازم یاد ما باش کنار سید ابراهیم و یاران کنار حاج قاسم یاد ما باش @hadithashk
سی سال در آن جبهه علمدار تو بودی بر رهبر خود یار وفادار تو بودی با پرچم زردی که برافراشته بودی بر آبی چشمان عدو خار تو بودی @hadithashk
ماییم و تابِ گُرده و یک کوله‌بارِ تلخ سنگینی فشار خبر در غبار تلخ پایان مهربانیِ طوفان چه دیدنی‌ست در لحظه‌ی مشاهده‌ی کارزار تلخ بیم هلاک نیست شرف را که وقت رزم می‌لرزد ایستاده زبون در مزار تلخ میدان جنگ زنده به فریاد غیرت است ترسو کند سکوت به بالای دار تلخ وحشی زبان گشوده به رفتار ناصواب از بس کشیده در غم مرگ انتظار تلخ وقتی شکست پشت غم از آهِ واژه‌ها باید شنید زمزمه‌ی سوگوار تلخ رخصت گرفت چشم من از جان ابرها بی‌روضه سخت می‌گذرد روزگار تلخ روزی که شمر حرمت گودال را شکست باران وزید روی زمینِ دیار تلخ @hadithashk
گرچه احوال ما پریشان است گرچه این لحظه‌ها نفس‌گیرند سروها بر زمین نمیفتند نخل ها ایستاده می‌میرند "صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ" یعنی این علم بر زمین نمیفتد سر ما روی دار هم برود از دل ما یقین نمیفتد کشوری ایستاده بین غبار کوچه‌ها غرق بوی باروت است گر شکسته‌ست شاخهٔ زیتون آن‌که نشکسته‌است بیروت است خم به ابروی خود نیاوردیم جمع ما نیز کم نخواهد شد کوه را می‌کَند ولی هرگز قامت عشق خم نخواهد شد پرچم سرخ را به دست بگیر همدل و هم عقیده و همراه روی سربند سبز خود بنویس: تا ابد زنده است حزب الله باز هم فاطمیه نزدیک است جنگ با شعله، جنگ تن به تن است ارث مادر رسد به فرزندش باز هم وقت بی هوا زدن است @hadithashk
ای مرد مقاومِ خطر نصرالله فرمانده‌ی میدان ظفر نصرالله از عرش حسین آمده استقبالت سیدحسن شیر‌جگر نصرالله @hadithashk
تکه تکه است قلب ما سید زنده شد داغ کربلا سید ضاحیه ضاحیه زبانه کشید شعله از اشک و آه ما سید دل اهل «خیامِ» تو خون است* نروی سمت خیمه‌ها سید! از میان هجوم آتش و دود یا بیا یا ببر مرا سید سوخت هر کس که با تو بود و نبود هم غریبه هم آشنا سید نوبت فتح قله نزدیک است** می‌رسد «جاء نصرنا» سید خوش به حالت تو هم پرنده شدی آسمان آسمان رها سید وقت آن بود با همه یاران بروی سمت کربلا سید @hadithashk * زندان و اردوگاه «خیام» سندی تاریخی از جنایات رژیم خونریز صهیونیستی در نزدیکی ضاحیه در بیروت است ** اذا جاء نصر الله والفتح
گودال قتله گاه تو را هر کسی که دید یک یا حسین گفت و دلش رفت کربلا @hadithashk
شاخه‌‌ی طبع خزان‌دیده‌ی من بار نداشت چشم آلوده ی من فرصت دیدار نداشت رو به مهتاب نشد روزنه ای باز کنم قفسِ ظلمت من رخنه ی دیوار نداشت چَنگ انداخته ام دامنِ تنهایی را منِ بی‌کَس‌شده از بس که کس و کار نداشت آه ! آدینه ی بی تو شده آئینه ی دِق کاشکی جمعه تواناییِ تکرار نداشت در بساطم چه کنم کهنه‌کلافی هم نیست... یوسف گمشده‌ام گرمیِ بازار نداشت آبروریزیِ من شُهره‌ی آفاق شده مثل من هیچکسی وضعِ اسفبار نداشت از سَرِ بی خِرَدی قلب تو را می شکنم وَرنه این عاشقِ بی فکر که آزار نداشت گریه کردم که مگر بار مرا هم بخری... دلم  _این ظرف ترک‌خورده_  خریدار نداشت! امـــر کن! یک نفری پای غمت می میرم تا نگویند که فرمانده ی من یار نداشت مثل سیّد حسنت ، گَرم بغل کن من را... یا کریمی که عروجش غمِ آوار نداشت لحظه‌ی آخرم ای کاش کنارم باشی... چه کند گر که مریض تو پرستار نداشت شیوه‌ی مَرگ مرا شاهِ نجف می داند سَر تمّار به جز نخل علی ، دار نداشت این دلِ دربه‌درم تنگِ حسین است فقط کربلا رفتن من این‌ همه اصرار نداشت! جان آن مادرِ افتاده دمِ در ، برگرد آنکه با قامت خم طاقت پیکار نداشت شیشهٔ عُمر علی با لگدی سخت شکست لااقل کاش درِ سوخته ، مسمار نداشت @hadithashk
برخیز ز جا نمانده راهی تا قدس مقصود همین است همین تنها قدس همراه تمام شهدا می گیریم در روز شکوه ، عکس سلفی با قدس @hadithashk
گل نغمه ی عشق را جلی میخوانیم آن روح بزرگ را ولی میخوانیم این هفته ، نماز جمعه ان شاءلله  ما پشت سر سید علی میخوانیم @hadithashk