eitaa logo
حقانیت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
636 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
37 فایل
⏪اثبات حقانیت شیعه، حقانیت امیرالمؤمنین علی و ائمه معصومین علیهم السلام در قرآن، کتب اهل سنت و کتب شیعه ⏪دفاع از مکتب اهل بیت علیهم السلام و رد شبهات وهابیت و اهل سنت ⏪تلاوت قرآن، احادیث، کلیپهای کوتاه سخنرانی ⬅️کپی با ذکر صلوات مجاز است @Kamran40_72
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🍀 تفسیر آیه 269 سوره بقره 🍀 «یوتی الحکمه من یشاء و من یوت الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا و ما یذکر الا اولوا الالباب». 🍀خدای متعال حکمت را برای کسی که بخواهد می دهد و کسی را که خداوند حکمت می دهد، قطعا خیر کثیری داده است و این حقیقت را متذکر نشوند مگر کسانی که صاحب فهم و درک و درایتند. 🍀 ⬅️حکمت تفضلی است و اکتسابی نیست 🔰در اینجا صحبت از دادن حکمت و عنایت خاصه خدا به میان می آید. ◀️خداوند کسی را که بخواهد، حکمت می دهد و یک عطای ویژه الهی است. ✳️اینجا حکمتی است که تفضلی است و اکتسابی نیست. و بعد می فرماید اگر کسی را که خدا چنین عنایتی بکند و حکمت برایش بدهد، خیر کثیر داده است. ▫️خیر کثیر در قرآن غیر از اصطلاح عامی است که بگویند خیر کثیر. ⏪خیر کثیر یعنی آن فضل و حسن و جمال و کمالی که برای بشر قابل احصاء نیست و از محدوده علم انسان بیرون است. چون علم انسان در قرآن قلیل است و این کثیر است. خیر کثیر یعنی خیری که از حد علم انسان بالاست. و این حقیقت را یعنی حکمت چیزی است که خدا برای کسی که بخواهد، می دهد و حکمت به طور اجمال خیر کثیر است، ❓اولوا الالباب چه کسانی هستند؟ ❓ 🔸 اولوا الالباب ارباب معرفت هستند، اینها را می دانند و درک می کنند. اما این حکمت چیست و حکمتی که خدا موهبتی می دهد برای چه کسی می دهد؟ 🔹و خیر کثیر هم که معنا کردیم حسن و جمالی است تا بدانجا از محدوده علم انسان بیرون است، این چه باشد؟ 🔶و اولوا الالباب که صاحبان لب و درک صحیح و صاحبان معرفت صحیح، اینها چه کسانی هستند؟ پس از توجه به معنای ترکیبی این آیه، این حقائق را باید پیدا کنیم. اول معنای حکمت و بعد در این حکمت می بینیم ایتاء حکمت آمده نه تعلیم حکمت. 🔰در قرآن آمده سوره جمعه آمده است:«هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه[1]»، ⏪ 4مرحله رسالت چهار مرحله برای رسالت آمده است که «یتلو علیهم آیاته» بحث عقائد و «یزکیهم» تربیت و «یعلمهم الکتاب» تعلیم دادن است و👈 چهارم تعلیم حکمت است. قسمت ختامی رسالت تعلیم حکمت است. که به تعلیم حکمت، رسالت کامل می شود. 💢 در نصوص که مراجعه می کنیم، روایاتی آمده است از جمله روایتی از👈امام باقر که «الحکمه معرفه الامام». 🔰آخرین قسمت و پایانی رسالت است. 🔸به تاریخ رسالت هم نگاه می کنیم، پایانه رسالت هم غدیر و اعلام ولایت بود. ❓آیا حکمت اعطائی و تفضلی است یا تعلیمی و بعد جای دیگر حکمت را می بینیم که اعطای الهی است؟❓ ⬅️ تعلیم حکمت مطلبی است و اعطای الهی مطلب دیگری است. ⏪این دو تا حکمت فرق آن این است که از حیث جلوه و تجلی است یا بین ذات نور و ضوء نور. ضوء نور تعلیم است و ذات نور اعطاء و فضل است. ⏪ حکمت است و ذات نور است. 🔹معرفت علی در حقیقت نوری از آن ذات نور است. 🔸مولی عین حکمت است و تعلیم حکمت آشنایی به آن ذات مقدس است. ✳️«و من یوتی الحکمه فقد اوتی کثیرا»، فکر نشود که اجمال است بلکه کامل است و با دقت بیشتر معلوم می شود که «اوتی خیرا کثیرا» معنای کاملی است. 🔆 یعنی در آن حدی است که از فراخور علم ما بیرون است. 👇👇👇 @Haqemamali
🔰درباره این آیه👈«یوتی الحکمه من یشاء»، در نصوص از طریق چیزی نیامده است ولی در نصوص ابناء عامه این آیه درباره تطبیق شده است. 🔶سر آن این است که پس از آنکه روایات می گوید حکمت ولایت و معرفت امام است، دیگر لازم نیست که درباره امام آمده و مسلم تلقی شده و الا در نصوص امامیه و پیروان اهل بیت نیامده. ⏪اما نصوص 🔴1)حاكم حسكاني در کتاب 👈شواهد التنزیل بعد از که آیه را نقل می کند، روایت اول با سند طولانی آمده است، می فرماید: 👈حکمت، عطای الهی است به 👈. 2)روایت دوم روایت مسند است👈 عن ابن عباس قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: ✳️«من اراد ان ینظر الی ابراهیم فی حلمه و الی نوح فی حکمته و الی یوسف فی اجتماعه فلینظر الی علی بن ابی طالب»، ⬅️یعنی آن عطاء و آن فضل و آن فضیلتی که به داده شده، از و و که در تاریخ یک برجستگی هایی این سه تا بزرگوار از پیامبران داشته اند، به ببینید. 🔵3) و در روایت سوم كه روایتی طولانی و با سندي خوب است، تا می رسد به 👈آیه «و من یوتی الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا یعنی علیا». 🔶4)در روايت ديگر آمده است درباره معنای همین آیه 👈«قال فیه حکیم حکماء علی بن ابی طالب هکذا بخط ابی الحسن فی عصره و هو عندی». راوی می گوید که ما به خطی که از راوی قبلی داریم، دستخط خودش آمده که این آیه درباره به طور دقیق نازل شده است. 🔷5)روایت بعدی از ربیعه بن خثیم در ترجمه و تفسیر آیه «و من یوتی الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا قال علی العالم بالقضاء». 🔰6)و تفسیر 👈علی بن ابراهیم و👈 در کتاب تفسیر نور الثقلین هم روایاتی در این رابطه داریم که آن روایات مبنی بر این است که خیر کثیر معرفت است[2]. ⚪️7)از تفسير قمي نقل شده است كه «و من یوتی الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا طاعه الله و معرفه الامام». ⏪با توجه به تفسیر قمی که گفت است و 👈 تفسیر عیاشی که آمده است 👈«الحکمه المعرفه» و آنچه كه در تفسیر 👈نور الثقلین آمده را هم ضمیمه کنیم به روایاتی که در تفسیر شواهد التنزیل آمده است، این می شود که حکمت یعنی و حکمتی که تفضل کرده است. 👈و معرفت را هم ترجمه کردیم که نور است یعنی عین نور است و بدون مبالغه،فرقی که در تعابیر بلاغی داریم، اگر وصف را عین موصوف بدانیم، مبالغه می شود ولی گاهی مبالغه نیست و عین است. عین نور است و ذات نور است. 🔶و تعلیم حکمت چیست؟ متنور به آن نور است و آشنایی با آن نور است و آن اکمال رسالت است و آن نور تا ابد می تواند خط هدایت را حفظ کند و رسالت را جاودانی کند. 👈و آن اتمام رسالت است که تطبیق می کند به آن حکمتی که خدا آن را داده است و 👈مختص است. ⏪به اعتراف نصوص شیعه و سنی و به شهادت آیات قرآن از سوی دیگر و به درک و شناخت مقام ولایی و معرفتی و شخصیت از جهت سوم، 👈نتیجه این شد که حکمت یعنی آن و آن که کمال برای یک انسان مومن از لحاظ شریعت و طریقت، معرفت و رسیدن به 👈معنای واقعی است. 📚منابع: [1] جمعه/سوره62، آیه2. [2] تفسير نور الثقلين، شیخ حویزی، ج 1، ص 278. @Haqemamali
💢ابن كثير دمشقي سلفي مي گويد: (ص) در خطاب به حاضرين فرمود: 🔆اَلَسْتُمْ تَعْلَمُون اَنّي أولَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ؟ ⬅️آيا نمي دانيد كه من به از خود آنان بيشتر است؟ 👈همگي پاسخ دادند: 👈بلي! آنگاه فرمود: هر كس او هستم هم او است. 🔴ابن كثير گفته: كه اين روايت معتبر وخوب است و راويان او مورد هستند: 👈«إسناد جيد رجاله ثقات». 📚البداية والنهاية، ج 5، ص 231. ⏪اين سخن (ص) اشاره به آيه 6 است كه فرموده:👇👇👇 🌹النَّبِىُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ⬅️يعني: بر از خود آنان بر قویتر است. 🔴 و دو تن از علمای بزرگ در تفسير آيه گفته اند: 👈 (ص) در تمامی امور ديني و دنيوي بر ثابت است: ❇️«النَّبِىُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ فِي كُلِّ شَيْءٍ مِنْ اُمُورِ الدِّينِ وَالدُّنْيَا». 📚 تفسير كشاف، ج 3، ص251، 📚تفسير آلوسي، ج 21، ص 151. ◀️سخن (ص) در اشاره به اين آيه است يعني:👈 ای كه براي من نسبت به تمام قرار داده؛ با تمام خصوصياتش براي (ع) ثابت است و اين دليل بر و (ع) است. ⬅️همان گونه كه سبط ابن جوزی از علمای گفته: ⏪«وهذا نص صريح في إثبات إمامته وقبول طاعته». 👈و اين نص صريح در و قبول طاعت (ع) است. 📚تذكرة الخواص، ص 38. @Haqemamali
◾️هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ هجری قمری، سالروز شهادت مظلومانه پنجمین اختر تابناک امامت و ولایت، امام محمد باقر(علیه السلام) تسلیت باد. ◾️◾️◾️◾️◾️ @Haqemamali
⏪علما و بزرگان اهل سنت تصریح به عظمت و بزرگی مقام امام باقر علیه السلام کرده اند. 1⃣عبدالله بن عطاء مکی می گوید: « من ندیدم که دانشمندان هیچگاه در نزد کسی به اندازه ای که در برابر محمد بن علی خضوع و کرنش می کنند ، خضوع و کرنش کرده باشند .من حکم بن عتیبه را با همه بزرگواری که در میان قوم خود داشت دیدم که در پیش روی امام باقر آن چنان نشسته بود که گویا پسر بچه ای در برابر معلم خود نشسته است» 📚روض الریاحین ، یافعی ، ص57 ط قاهره 📚حلیه الاولیاء ، ابونعیم اصفهانی ، ج3 ص185 📚مراه الجنان ج1 ص247 2⃣محمد بن طلحه شافعی می گوید: « او شکافنده و جمع آوری کننده دانش هاست .کسی که دانش خود را آشکار کرده و در میان مردم بر افراشته است .او همه اوقات زندگی خود را به فرمانبرداری از خدا آباد ساخته و در مقام تقوی و پرهیزگاری ثابت قدم بود » 📚مطالب السوول ص80 📚صواعق المحرقه ص306 3⃣ابن ابی الحدید معتزلی می گوید: « او سرور فقیهان منطقه حجاز بوده است .مردمان از او و از پسرش جعفر فقه را آموخته اند» 📚حلیه الاولیاء ج3 ص180 4⃣ابن صباغ مالکی می گوید: « گذشته از آنچه را که از دانش و آقایی و فضیلت و ریاست و امامت در او جمع آمده بود دارای ویژگی جود و کرم آشکار در میان عوام و خواص بوده است .کرم او در میان تمام مردم زبانزد بوده است» 📚الفصول المهمه ص201 5⃣ابن خلکان می گوید: « او ملقب به باقر و یکی از امامان دوازده گانه شیعه است .او دانشمندی بوده که سیادت و بزرگی داشته است» 📚وفیات الاعیان ج3 ص314 6⃣ابن حجر می گوید: « او وارث زین العابدین بود که عبادت و دانش و پارسایی او را به ارث برده بود .او شکافنده دانش و جمع کننده آن و بر افرازنده دانش بوده است .قلبش پاک و علم و عملش مطهر و جانش مبرا از هر پلیدی بود.همه اوقات زندگی او با فرمانبرداری خدا آباد گشته بود» 📚الصواعق المحرقه ص305 7⃣سبط بن جوزی می نویسد: « به او باقر می گفتند زیرا شکافنده علوم مختلف بود و دیگر القاب او شاکر و هادی بوده است» 📚تذکره الخواص ص346 ⬅️دیگران از بزرگان اهل سنت نیز فراوان در مدح و تمجید امام سخن گفته اند که جهت آگاهی رجوع شود. 📚احقاق الحق ج12 ص160 به بعد ⏪ اهل سنت از جمله امام اعظم آنان امام علیه السلام را کرده اند. 🔶علامه شیخ اسماعیل دمشقی از علمای اهل سنت می نویسد: « امام باقر عظیم القدر و پر آوازه بوده است به قدری که از هیچ کس در زمانش به مانند او علم دین و آثار و سنت و علم به خداوند دیده نشد و بزرگان علمای دین و ائمه تابعین (از اهل سنت) شاگرد او بوده اند» 📚الروضه الندیه ص12 ط الخیریه مصر 🔴علامه خوارزمی می نویسد: « امام بوده و از او روایت می کرده است» 📚جامع مسانید ابی حنیفه ج2 ص349 ط حیدر آباد علامه سبط ابن جوزی نیز می نویسد: « امام باقر از طبقه سوم تابعین اهل مدینه بوده است .او عالم و عابد و ثقه بود که و دیگران بوده و از او روایت می کرده اند» 📚تذکره الخواص ص347 @Haqemamali
◀️سوال ماجرای قدرت امام باقر ع در تیر اندازی که ملحدین به نحو تمسخر می گویند کارتون ها و فیلمهای هالیودی از روایات ائمه شیعه کپی برداری شده و برتری تیراندازی امام باقر از رابین هود و زورو ثابت می شود چیست؟❓ 🔰پاسخ:👇👇👇 ✅در این شکی نیست که امامان علیهم السلام دارای قدرت خارق العاده و بی نظیری به تعلیم الهی بوده اند ، به گونه ای که آگاه و قادر بر تمام علوم و فنون دنیوی تلقی می شدند. ❇️امام باقر علیه السلام فرمود: ◀️«اسم اعظم خدا دارای هفتاد و سه حرف است .نزد آصف بن برخیا وصی سلیمان تنها یک حرف بود که توانست تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از فاصله دور حاضر کند و نزد ما اهل بیت هفتاد و دو حرف از آن حروف است ( وقدرت ما بی شک قابل مقایسه با آصف نیست) و یک حرف را خداوند به ما تعلیم نداده است و اختصاص به خودش دارد» 📚بحار الانوار ج27 ص25 ⏪در مورد تسلط چشمگیر امام باقر علیه السلام بر تیر اندازی ، در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: 🔸«در سالى از سالها هشام بن عبد الملك به حجّ آمده در آن سال من در خدمت پدرم امام باقر به حجّ رفته بودم ... هشام ما را به مجلس خود طلبيد، چون داخل شديم هشام بر تخت پادشاهى خود نشسته و لشكر خود را مسلّح و مكمّل دو صف در برابر خود بازداشته بود، و آماج خانه (يعنى محلّى كه نشانه تير در آن نصب كرده بودند) در برابر خود ترتيب داده بود و بزرگان قومش در حضور او تیر می انداختند . ⬅️چون در خانه او داخل شديم، پدرم پيش مى رفت و من از عقب او مى رفتم، چون به نزديك [او] رسيديم با پدرم گفت كه با بزرگان قوم خود تير بينداز ، پدرم گفت من پير شده ام ...اگر مرا معاف دارى بهتر است. هشام سوگند ياد كرد كه به حقّ آن خداوندى كه ما را به دين خود و پيغمبر خود عزيز گردانيده تو را معاف نمى گردانم، پس به يكى از مشايخ بنى اميّه اشاره كرد كه كمان و تير خود را به او بده تا بيندازد. ⬅️پس پدرم كمان را از آن مرد گرفت و يك تير از او بگرفت و در زه كمان گذاشت و به قوّت امامت كشيد و بر ميان نشانه زد، پس تير ديگر بگرفت و بر فاق تير اوّل زد كه آن را تا پيكان به دو نيم كرد و در ميان تير اوّل قرار گرفت، پس تير سيّم را گرفت و بر فاق تير دوّم زد كه آن را نيز به دو نيم كرد و در ميان نشانه محكم شد تا آن كه نه تير چنين پياپى افكند كه هر تير بر فاق تير سابق آمد و آن را به دو نيم كرد ،و هر تير كه آن حضرت مى افكند بر جگر هشام مى نشست و رنگ شومش متغيّر مى شد. تا آن كه در تير نهم بى تاب شد و گفت نيك انداختى اى ابو جعفر و تو ماهرترين عرب و عجمى در تيراندازى ... مثل اين كماندارى هرگز نديده بودم، اى ابو جعفر، در اين امر مثل تو کسی هست؟ ✅حضرت فرمود ما اهل بيت رسالت علم و كمال و اتمام دين را كه حقّ تعالى در آيه: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً، به ما عطا كرده است از يكديگر ميراث مى بريم و هرگز زمين خالى نمى باشد از يكى از ما كه در او كامل باشد آنچه ديگران در آن قاصرند... 📚بحار الانوار ج46 ص306 📚منتهی الامال ج2 ص 1316 🔹چنان که گذشت ، این جریان نشان دهنده قدرت و تسلط بی بدیل امام باقر علیه السلام بر علوم و فنون دنیوی و موافق عقیده شیعه در مورد امامان است و قابل تشکیک یا تردید نمی باشد. @Haqemamali
◀️سوال ❓چگونه تشیع می گوید ابوبکر در کشته شدن حضرت زهرا رضی الله عنه نقش داشته است در حالی که در کتاب کشف الغمه عالم تشیع اربلی آمده است که امام باقر ، ابوبکر را صدیق نام نهاده است؟‼️ 🔰پاسخ:👇👇👇 ⏪روایتی است که در کتاب کشف الغمه از عروه بن عبد الله نقل شده است که او می گوید من از امام باقر در مورد زینت شمشیر سوال کرد. ❇️امام باقر گفت اشکالی ندارد ، ابوبکر صدیق شمشیرش را زینت می کرد، گفتم شما به او می گویید صدیق ؟ امام باقر از جاى خود پريد و رو به قبله ايستاد و فرمود: آرى صديق! آرى صديق! آرى صديق! هركس نگويد او صديق است خداوند سخنش را در دنيا و آخرت نپذيرد » 📚کشف الغمه ج2 ص147 ⬅️حال توجه به چند نکته لازم است:👇👇👇 1⃣این روایت از حیث سندی ارسال دارد و ضعیف می باشد . ⬅️ناقل آن على بن عيساى اربلى است كه در سال 693 می زیسته است از فردى به نام عروة بن عبداللَّه نقل مى كند كه در عصر امام باقر (114- 57) مى زيسته است. 👈آيا چنين حديث بى سندى قابل استناد است؟ 2⃣در رجال شيعه، تنها يك عروةبن عبداللَّه بن قشير جُعفى است كه وى كاملًا مجهول است. 📚تنقیح المقال ج2 ص251 ⏪و در رجال سنى وى به نام عروة بن عبداللَّه بن قشير جعفى، مكنى به «ابوسهل» آمده است، كه شاگرد عبداللَّه بن زبير بوده است . مردى كه نزد عبداللَّه بن زبير تلمّذ كرده و از او حديث نقل مى كند، از نظر روحيه بايد با او نزديك باشد و اين خاندان كاملًا از اميرمؤمنان منحرف بودند و قطعاً قول چنين فردى نمى تواند سند باشد. 📚تهذیب الکمال ج10 ص27 3⃣از اين گذشته، دقت در مضمون حديث مى رساند كه كاملًا از زبان امام علیه السلام دروغ گفته شده است زيرا مى گويد: من از ابى جعفر عليه السلام در باره زينت كردن شمشير سؤال كردم. ايشان فرمود: ابوبكرِ صديق شمشير خود را مى آراست. پرسيدم: او را صديق مى نامى؟ از جاى خود پريد و رو به قبله ايستاد و فرمود: آرى صديق! آرى صديق! آرى صديق! هركس نگويد او صديق است خداوند سخنش را در دنيا و آخرت نپذيرد. ✅اين عملِ غير متناسب با وقار امام باقر عليه السلام و مبالغه بيش از حد در اين مورد، نشانه آن است كه عروة بن عبداللَّه شاگرد عبداللَّه بن زبير اين حديث را از زبان حضرت جعل كرده است. 4⃣به فرض هم که بگوییم روایت صحیح است ، ثابت است که روایت از باب تقیه صادر شده است .زیرا بنی اميه و بعد از آن ها بني العباس ، چنان عرصه را بر شيعيان تنگ كرده بود كه حتي دستور داده بودند هر كسي اسمش علي باشد ، او را از دم تيغ بگذرانند. 📚تاریخ مدینه دمشق ج41 ص481 ✅در چنين وضعيتي كاملاً منقطی است كه چنين رواياتی از باب تقيه و براي حفظ جان شيعيان صادر شده باشد ؛ به خصوص كه راوی آن عروة بن عبد الله از مخالفين سر سخت اهل بيت (ع) بوده است. @Haqemamali 👇👇👇
◀️روایتی است که در کتاب شریف احقاق الحق و الصوارم المهرقه آمده است:👇👇👇👇 ⏹راوی می گوید یکی از مخالفین مکتب اهل بیت از مولای ما امام صادق علیه السلام سوال کرد ای فرزند رسول خدا نظر شما در مورد ابو بکر و عمر چیست؟❓ 🔶امام علیه السلام پاسخ داد: « هما امامان عادلان قاسطان کانا علی الحق و ماتا علیه فرحمه الله علیهما یوم القیامه » 🔷«آنها دو امام عادل بودند که بر اساس قسط ، رفتار می کردند ، بر حق بودند و بر حق مردند ، رحمت خدا بر آنها در روز قیامت » 🔶راوی می گوید وقتی آن فرد مخالف رفت ، یکی از خواص و شیعیان سوال کرد ای فرزند رسول خدا من از سخن شما که در مورد ابوبکر و عمر گفتید تعجب کردم. ✳️امام علیه السلام پاسخ داد: ⬅️منظور من از این که آن دو امام بودند ، امامان اهل آتش بوده است چنان که قرآن می فرماید: 👈«ما آنها را امامانی که دعوت به آتش دوزخ می کنند قرار دادیم و روز رستاخیز یاری نخواهند شد » 🔶قصص 41 👌منظور من از این که آن دو قاسط بودند این آیه شریفه است:👇👇👇 « اما قاسطان و ظالمان آتشگیره دوزخند » 🔶جن 15 ( قاسط هنگامی که به صورت ثلاثی مجرد استعمال شود به معنای ظلم و انحراف از حق است ) 👈اما این که گفتم آنها عادل بودند به آن جهت است که از حق عدول کرده اند چنان که قرآن می گوید:👇👇👇 « ثم الذین کفروا بربهم یعدلون » « اما کافران برای پرودگار خود شریک و شبیه قرار می دهند » ⬅️و منظور از حقی که آنان بر آن حق مستولی بودند ، علی علیه السلام است که او را اذیت کرده و حقش را غصب کردند . ⏪منظور من از موت آنها بر حق آن است که آنها در حال عداوت و دشمنی با حق که علی علیه السلام است مردند و توبه نکردند. ✅منظور من از رحمت خدا بر آنها در روز قیامت پیامبر گرامی است که قرآن می گوید تو رحمت برای جهانیان هستی ( انبیاء 107 ) زمانی که قیامت شود رسول خدا بر آن دو غضب کرده و دشمن آنها بوده و از آنها انتقام می گیرد. 📚احقاق الحق ج1 ص70 📚الصوارم المهرقه ص155 ❇️امام علیه السلام چون در برابر یک مخالف قرار گرفت ، از باب تقیه ، و به عنوان توریه جملاتی را در مورد ابوبکر و عمر بیان فرمود ، آنگاه منظور اصلی خود را از آن جملات روشن کرد. @Haqemamali
◀️سوال 🔆شيعيان ميگويند کلمه يعنى شكافنده علمها ❇️امام باقر ميگويد: «فرشته اى روى خورشيد آب مى پاشد وگرنه شعله خورشيد زمين را مى سوزاند» منبع: فروع كافى ج ٣ ص ٢ 💥 قضاوت با خردمندان ◀️پاسخ:👇👇👇 ⏪روایتی است که شیخ کلینی در کافی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: ❇️ «هر روز كه خورشيد طلوع مى كند چهار فرشته همراه آن هستند فرشته اى (خطاب به انسانها) ندا مى دهد ؛ اى صاحب نيكى وظيفه خود را انجام ده و بشارت بر تو باد، و فرشته اى صدا مى زند اى صاحب بدى خوددارى كن و دست نگه دار، و فرشته اى (به ثروتمندان) ندا مى دهد انفاق كنيد تا اموال شما برقرار بماند و به سراغ امساك برويد تا اموالتان تلف شود، و فرشته اى آب بر خورشيد مى پاشد و اگر چنين نبود زمين شعله ور مى شد» 📚الکافی ج 4 ص 42 🔶این روایت به صورت مرسل نقل شده است و تمام راویان آن مشخص نیست. 🔷در سند آن آمده است « عن رجل » « روایت را از مردی نقل کردم ». ⏪روشن است که این تعبیر نشان دهنده ضعف سندی روایت است، لذا علامه مجلسی در ذیل آن می گوید:👇👇 ⬅️« این روایت از حیث سندی ( و ضعیف ) است » 📚مراه العقول ص 171 🔸البته متن روایت مطلبی شاذ و غیر قابل قبول ندارد. 🔹تعبیر آب پاشیدن بر خورشید تعبیری کنایه ای است که مانند آن در محاورات روزه مره ما هزاران تعبیر وجود دارد . ⏪برخی از علما در توضیح فراز مذکور می نویسند: « ممكن است منظور از پاشيدن آب بر خورشيد اين باشد كه بادها و بخارهايى از دريا برمى خيزد و حرارت خورشيد را بر زمين تعديل مى كند » 📚پیام امام امیر المومنین ج 15 ص 659 🔷علامه مجلسی در توضیح می نویسد: 🔸«بسا باشد که آب پاشى كنايه از پراكندگى اجزاء آب است در هوا به سبب جوي ها و درياها و چاه ها و و غیر آنها که اگر اينها نباشند تاثیر گرما در هوا و زمین و بدن ها و درختان و گیاهان بيشتر می باشد » 📚بحار الانوار ج 55 ص 144 @Haqemamali
🔆بعد از هجرت پیامبر اسلام(ص)، از مکه به مدینه، حضرت(ص) بنای مسجد النبی را آغاز نمود، در این میان هریک از اصحاب، خانه های خود را در مجاور مسجد ساختند و و از هر خانه ای، دری را به داخل مسجد گشودند، که مطابق برخی از روایات، پیامبر(ص) امر نمود که همه ی درب‌ها، به روی مسجد بسته شود، به جز خانه ی بن ابی‌ طالب(ع). 🔶ابن عباس نقل می‌کند : ❇️رسول خدا(ص) خطاب به علی(ع) فرمود : ⏪«همانا موسی (ص) از پروردگارش درخواست کرد، تا مسجدش را برای هارون و ذرّیه ی او پاک گرداند. ⬅️و همانا من از خداوند خواسته‌ام که (مسجدم را) برای و ی طاهر گرداند.» 🔷 آن‌گاه کسی را سراغ فرستاد و دستور داد تا خانه‌اش را به ، ابوبکر نیز چنین کرد. 🔸سپس کسی را نزد فرستاد، تا نیز خانه‌اش را به سوی ، آن‌گاه بالای منبر رفت و فرمود : ✳️«من را نبستم و (ع) را باز نگذاشتم و لیکن درب‌های را و خانه (ع) را گذارد».(۱) ✅حقیقت ارزش و فضیلت بودن در به سوی ، اشاره به مسأله معنوی و ظاهری (ع) و شخص (ص) دارد، که در مورد آن‌ها در روایات بی‌شماری، به آن اشاره شده است؛ لذا 👈ترمذی به سند خود از ابو سعید خدری نقل می‌کند : ❇️ اکرم(ص) خطاب به امام (ع) فرمود : 🔰«لا یحلّ لأحد أن یطرق هذا المسجد جنباً غیری و غیرک» ◀️«برای نیست، که در حال به این وارد شود،به جز👈 و .»(۲) 1)📚جامع الأحادیث سیوطی، ج ۱۶، ص۲۷۴ ۲)📚سنن ترمذی، ج ۵، ص ۵۹۷ @Haqemamali
👆👆👆 🔶ساخت در شهر از اقدامات (ص) پس از به این شهر است. 🔷همزمان با ساخت مسجدی که بعدها 👈«مسجدالنبی» نامیده شد، 👈حجره‌هایی برای (ص) و برخی از آن حضرت به ساخته شد. 🔸پس از مدتی، برخی از که توانایی داشتند 👈حجره‌ای در کنار ساختند. 🔹این علاوه بر که به سمت داشتند، نیز به سمت داشتند و در وقت ، حجرات از این وارد می‌شدند و دوباره از همان در به برمی‌گشتند. 🔶 (ص) در سال به امر مأمور شد 👈همه آن درها را 👈غیر از در حجره (ع) ببندد. 🔴عده‌ای از صحابه ناراحت شدند و به (ص) کردند. آن حضرت اعلام کرد که او را به این ، کرده 👈و این اقدام، نبوده است.‌ ◀️احادیث سد ابواب:👇👇 🔵از زید بن ارقم روایت شده است که خانه عده‌ای از رسول‌خدا(ص) به سوی داشتند. روزی فرمود که این غیر از (ع) را ببندید. در این‌باره کردند که متوجه سخنان مردم شده بود، 👈فرمود: «من مأمور این غیر از (ع) شده‌ام. 🔶شما در این‌باره سخنانی گفتید.👈به خدا سوگند! من از پیش به یا دری ندارم 👈من به مأمور شدم و از آن کردم.»[1] ✴️درحدیثی دیگر آمده است که خدا(ص) درهای مردم را به سمت مسجد بست و فقط در (ع) را گذاشت. برخی از به ماندن در حجره او داشتند، فرمود: 👈«من آن را باز نگذاشتم. دستور داد که بماند.»[2] ⚛در موردی دیگر آمده است که در جواب فرمود: 👈«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! این را و ، بلکه آنها را .» سپس پیامبر این آیات را خواند:[3] ❇️« وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‌ ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى‌... إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحى.»[4]‌ 🔆در منابع آمده است که بن عبدالمطلب با حالتی گریان نزد (ص) آمد و گفت: ⬅️« را بیرون می‌کنی و را جای می‌دهی؟» ❇️ پیامبر(ص) فرمود: 👈« نمی‌دهم، بلکه را داده است.»[5] ◀️این حدیث نشان می‌دهد که عموی (ص)، حجره‌ای کنار مسجد داشته و ناراحت است از اینکه در حجره‌اش به طرف شده و تنها در حجره باز مانده است. خدا(ص) در جواب این امر را خواست معرفی می‌کند. ✴️منابع احادیث سد ابواب:👇👇👇 ⏪این احادیث در بسیاری از کتابها و با اسناد مختلف ذکر شده‌ است. 🔴ابن شهر آشوب این روایات را با نقل‌های مختلف و از راویان گوناگون ذکر کرده است. [6] ⬅️ایشان می‌نویسد که حدیث را حدود نفر از ، مانند:👈 زید بن ارقم، سعد بن ابی‌وقاص، ابوسعید خدری، ام‌سلمه، ابورافع و ... روایت کرده‌اند.[7] 🔵 ابن‌بطریق در فصل بیستم کتابش تحت عنوان «‌فی سد الابواب من المسجد الا باب علی(ع)»، 👈یازده حدیث را با اسناد مختلف در این باره ذکر کرده است.[8] 🔴 قندوزی در ینابیع‌الموده در باب 17 تحت عنوان «‌فی سد ابواب المسجد الاباب علی(ع)» احادیث زیادی با اسنادهای مختلف نقل کرده است.[9] 🔶 علامه مجلسی می‌نویسد: روایات سد ابواب از روایات متواتر شمرده می‌شوند.[10] 🔷علامه امینی در الغدیر قبل از ذکر این احادیث می‌نویسد: ⏪«پیشوایان اهل سنت با اسانید صحیح و فراوان از جمعی از صحابه ـ که تعداد آنها به حدی است که تواتر این حدیث را ثابت می‌کند ـ آن را نقل کرده‌اند.»[11] ابن‌عساکر این احادیث را در کتاب «ترجمه امام علی بن ابی‌طالب(ع)» ج1 در حدود 30 صحفه ذکر کرده است.[12] ⬅️از دیگر منابعی که این احادیث را در کتاب‌های خویش آورده‌اند می‌توان به کتب ذیل اشاره کرد:👈نسائی در سنن الکبری،[13] 🔴طبرانی در المعجم الاوسط،[14] 🔵ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه،[15] 🔶خطیب بغدادی در تاریخ بغداد.[16] 🔷حدیث مذکور در بسیاری دیگر از کتاب‌های اهل سنت و شیعیان ذکر شده است. 👇👇👇 @Haqemamali
♨️جعل حدیث به نفع ابوبکر‼️👇👇👇 ✴️در مقابل حدیث سد ابواب که در فضیلت (ع) است، عده‌ای از ، حدیثی را ذکر می‌کنند و قائل‌اند که (ص) هنگام وفاتش دستور داد همه درهایی که به طرف مسجد باز است شود، مگر ابی‌بکر. [17] 🔷در برخی از منابع اهل سنت آمده است که پیامبر(ص) فرمود: 🔴«سدوا عنی کل خوخه فی المسجد غیرخوخه ابی‌بکر.»[18]‼️ 🔷برخی از همین افراد از این حدیث، این‌گونه بهره‌برداری کرده‌اند که پیغمبر(ص) ابوبکر را جانشین خویش معرفی کرده است. ابن‌حبان می‌نویسد: ❇️«پیامبر(ص) با صدور این حدیث درباره ابوبکر، طمع دست‌یابی به خلافت را از دیگران گرفت.»[19] ⏪این توضیح، لازم است که راویان حدیث سد ابواب و خوخه در باره ابوبکر به صحت حدیث سد ابواب درباره حضرت علی(ع) معتقدند و می‌گویند که این دو گروه از احادیث با یکدیگر تنافی ندارند. ◀️ابن‌کثیر پس از نقل حدیث سد ابواب درباره علی(ع) می‌نویسد: «و این منافاتی ندارد با آنچه در صحیح بخاری ثابت شده است که پیامبر(ص) در مرض موتش به بستن درهای منتهی به مسجد، مگر باب ابی‌بکر صدیق دستور فرمود؛ چرا که در زمان حیات پیامبر(ص)، فاطمه(س) چون می‌خواست به دیدار پدرش برود و برای رعایت حال او، این باب باز بود؛ اما بعد از وفاتش این علت از بین رفت و احتیاج شد که باب ابوبکر باز شود؛ چرا که وی(به عنوان خلیفه) می‌خواست به مسجد بیاید و با مردم نماز بخواند.»[20] ⏪نکته‌ای که اینجا به نظر می‌رسد این است که اگر قبلا (ص) دستور بستن همه درها غیر از در (ع)را به طرف داده بود؛ 👈بنابراین زمان مرض موت حضرت، دری جز در خانه علی(ع) باز نبوده است که بخواهد دستور دهد همه را ؛ مگر باب ابی‌بکر را؛ مگر بخواهیم «خوخه» را به معنای دیگر بگیریم که البته این احتمال هم بعید است. ⬅️عموم راویان حدیث خوخه، معتقدند که خوخه، دری بوده است که ابوبکر هنگام نماز از این در وارد مسجد می‌شد. 👌باید توجه داشت که به تعارض این دو گروه از احادیث کاملا واقف‌اند؛ مگر اینکه عده‌ای از آنها در صدد برآمده ‌باشند تا به نحوی، 👈احادیث دربارۀ ابوبکر را نیز صحیح جلوه دهند؛ اما برخی دیگر، تنها به تنافی این دو گروه از احادیث اشاره دارند. 🔸قاضی نعمان به نقل از ابن‌حجر می‌نویسد: ظاهر احادیثی که به «سد ابواب الا باب ابوبکر» اشاره دارند با احادیث دیگر درباره علی(ع) مخالف است.[21] 👇👇👇 @Haqemamali