eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
6.3هزار ویدیو
625 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
عنایت_حضرت_رقیه_و_شیعه_شدن_خانواده.mp3
8.89M
🎙 حجت الاسلام شهاب 🎵‌ ماجرای عنایت حضرت علیهاالسلام و شیعه شدن خانواده حنفی مذهب ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅یکی یه دونه و عسل بابایی |حضرت (سلام الله علیها) 🎙امیررضا سیفی
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤 🏴 ... روایت کوتاهی از ده شب محرم... ⭕️در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️ : حضرت رقیه(س) 💔 (س) دردانه سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند « ریاض الاحزان » از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61هـ ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است.😞🖤 شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرما گرم عزاداری دهه اول،از مظلومیت او یادی شود...🥀🍂 حضرت رقیه(س) الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. ... 🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
در روضه گاه بیخودی از خویش لازم است! وقتی شبِ و و است.، یاحسین....😭😭😭😭😭
🌸🌱 • | دل روشنے های ... °• فرموده از نشانہ های مومن، محبت ِ ڪودڪان است که هم رقیق القلب اند، هم بےڪبر اند و هم بےکینه؛اصلا بچه‌ها همیشہ دوست داشتنی اند... °• دختربچہ‌ها اما؛ دوست داشتنےتر اند! سه‌ساله هم که باشند و تازه زبان بازکنند؛ مدام توی این و آن خیمہ گشت مےزنند و زبان می ریزند و مےبرند و یک بغل وان یڪاد ِعاشقانه جمع مےکنند! °• خلاصه کلےّ هاشمے ِ غیرت اللّهے باید ساعت ها توی صف ِ انتظار بایستاند تا شاید چند لحظہ ایی هم کہ شده، توفیق ِ بہ آغوش ڪشیدن ِ دردانہ ی را بدست بیاورند ... °• این وسط اما سهمیہ‌ی آغوش ِ بعضیها محفوظ است تا خارج از نوبت طولانے، خریدار ِ نازهای حضرت ِ شوند! °•با این وجود خوب فهمیده از وقتے به ڪربلا رسیده اند؛ جنس ِ بغل کردن های بابا حسابی فرق کرده است. این روزها حضرت ِ سہ ساله، اشک چشم بابا را زیاد می بیند و هر چقدر هم ڪہ زبان می ریزد برای خنداندن ِ بابا؛ پدر بیش تر گریہ میڪند ... °• رقیه اما شکایت ِ اشڪ های بابا را فقط به علے می گوید و علے هم فقط گوش مےکند و گاه گاهی لبخند تحویل حضرت ِ سہ ساله ایی مےدهد کہ خیلی دوست دارد نقش ِ ِ شش ماهه را بازی ڪند ... °• خلاصه سہ ساله، سه سـال است از گل کمتر نشنیده و اگرچه شبهای زیادی تاریک و هولناک اند؛ اما رقیه دلش مثل همیشه روشن است. تا فردا اما‌ ؛ خدا بزرگ است ... |• 🍃🥀
4_5866293974733423260.mp3
7.13M
#اربعین #کربلا ❤️ نوحه زمینه جانسوز #رقیه 💠 شبی که من جا موندم و وجودم و ماتم گرفت 😭 🎤🎤 حاج محمود کریمی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
. ✔️ حساسیت پیروانی به نام سلام الله علیها‼️ ✍مولا علی (علیه السلام) فرمودند؛ لَا يَزَالُ السُّفْيَانِی يَقْتُلُ كُلَّ مَنْ اِسْمُهُ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌ وَ حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ وَ فَاطَمّةٌ وَ جَعْفَرٌ وَ مُوسَىٰ وَ زَيْنَبٌ وَ خَدِيجَةً وَ رُقَيَّة، بُغْضَاً وَ حَنَقَاً لِآلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم. 💢 سُفیانی از روی عداوت و کینه با آل محمد صلی الله علیه و آله اجمعین هر کس را که نام او محمد، علی، حسن، حسین، فاطمه و جعفر، موسی، زینب، خدیجه و رقیّه باشد، خواهد کشت. 📚 منبع بشارة الاسلام، ص ۲۱۹ الزام الناصب، ج ۲، ص ١٦٣ علامات المهدی عج، ص ١١٤ موسوعة اهل بیت علیهم السلام ج20 ص 189
هدایت شده از حرم
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤 🏴 ... روایت کوتاهی از ده شب محرم... ⭕️در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️ : حضرت رقیه(س) 💔 (س) دردانه سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند « ریاض الاحزان » از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61هـ ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است.😞🖤 شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرما گرم عزاداری دهه اول،از مظلومیت او یادی شود...🥀🍂 حضرت رقیه(س) الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. ... 🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
هدایت شده از حرم
در روضه گاه بیخودی از خویش لازم است! وقتی شبِ و و است.، یاحسین....😭😭😭😭😭
هدایت شده از حرم
4_5866293974733423260.mp3
7.13M
#اربعین #کربلا ❤️ نوحه زمینه جانسوز #رقیه 💠 شبی که من جا موندم و وجودم و ماتم گرفت 😭 🎤🎤 حاج محمود کریمی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از حرم
4_5866293974733423260.mp3
7.13M
#اربعین #کربلا ❤️ نوحه زمینه جانسوز #رقیه 💠 شبی که من جا موندم و وجودم و ماتم گرفت 😭 🎤🎤 حاج محمود کریمی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
😍💖 چند باری من را با خودش برد سر مزار .😍 آن هم با ماشین یا اتوبوس یا مثل این ها. هوندایش شرایط آتیش می کرد و از می کوبید می رفت تا اصفهان.😎 یک ساعت یک ساعت و خوردهای توی راه بودیم به که می‌رسیدیم دو سه متر قبل از مزار حاج احمد می ایستاد.😇 دستش را به سینه می گذاشت، سرش را خم می کرد و به حاج احمد می داد.🤗 بعد آرام آرام می رفت جلو.می نشست کنار قبر. اول یک دل سیر میکرد. بعد می رفت توی عالم خودش انگار دیگر هیچ چیز و هیچ کس را دور و برش نمی دید. عشق میکرد با حاج احمد. کسی اگر نمی دانست که فکر می‌کردم محسن آمده سر قبر بابایش. اصلا نمی فهمیدمش.😳🙄 با خودم می گفتم یعنی چه جور میشود آدم با کسی که توی قبر از بیشتر باشد تا آنهایی که زنده اند و هر روز می بیندشان؟🙄 وقتی هم می خواستیم برگردیم دوباره دستش را به سینه می گذاشت و همانطور عقب می‌آمد انگار که بخواهد از حرم امامزاده‌ای بیرون بیاید. نمی فهمیدمش واقعا نمی فهمیدمش.😞 ♥♥♥♥♥ مسئول بزرگی توی اصفهان بودم یک بار آمد پیشم و گفت: "ببخشید من دوست دارم این هیئت بشم. ممکنه؟"🤩✌🏻 سخت گیری خاصی داشتم روی انتخاب خادمین هیئت هر کسی را قبول نمی‌کردم. اما محسن را که دیدم بلافاصله قبول کردم.😍 و از توی صورتش می‌بارید نیاز به سوال و تحقیق و اینجور چیزها نبود. رو کرد به من و گفت: "ببخشید فقط دو تا تقاضا." گفتم: "بفرمایید."😯 گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای و رو به من بدید. بعد هم اینکه من رو بزارید برای کارهای . نمیخوام توی دید باشم." توی تمام کلمات پیدا بود. قبول کردم. ماه که می شد هر شب با ماشینش از نجف آباد می کوبید و می‌آمد اصفهان هیئت.😯 ساعت‌ها خدمت می‌کرد و می ریخت غذا درست می کرد. چای درست میکرد. نظافت می‌کرد. کفش را جفت می کرد. ☺️ یک تنه اندازه ۱۰ نفر کار می‌کرد تا آخر شب ساعت ۱۱ دوازده می نشست توی ماشینش را خسته و کوفته راه افتاد سمت نجف آباد.😶 تا ۴۰ شب کارش همین بود بعضی وقت ها بهش می گفتم: "آقا محسن همه کارهای سنگین رو که تو انجام میدی خیلی داری اذیت میشی."😅 نگاهم میکرد لبخند می زد و می گفت: "حاجی اینا کار نیست که ما برای امام حسین علیه السلام انجام میدیم برای امام حسین علیه السلام فقط باید داد!!!😔 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 بعضی موقع ها که توی جمع میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😒 به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به . می دانستم توی ذوقش می خورد می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها می گذاشت به تک تک شان.🤗💚 ΠΠΠΠΠΠΠΠΠΠ بعضی موقع ها کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند.😌 نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به خواندن و کردن و سینه زدن.😭 تماشایی داشتند. مجلس پدر و پسری. بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش می‌آمد.😢 می‌رفتم می‌دیدم نشسته سر اش و دارد برای خودش روضه می خواند. می نشستم کنارش. آنقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت.😭💚 میگفتم: "محسن، بسته دیگه. طاقت ندارم." روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس که به نام بی بی بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زد.😔😭👌🏻 یک شب هم توی خانه سفره حضرت علیهاالسلام انداختیم.💝 فقط خودم و محسن بودیم. پارچه ی پهن کردیم و و و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد.🙄 نمی دانم از کجا یک پیدا کرده بود. بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.😔 نشست سر سفره. گلویش را گرفته بود. من هم نشستم کنارش. نگاه کرد به بوته خار. طاقت نیاورد.زد زیر من هم همینطور. دو تا یک دل سیر گریه کردیم.😭😭😭😭😭 ...♥️
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤 🏴 ... روایت کوتاهی از ده شب محرم... ⭕️در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️ : حضرت رقیه(س) 💔 (س) دردانه سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند « ریاض الاحزان » از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61هـ ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است.😞🖤 شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرما گرم عزاداری دهه اول،از مظلومیت او یادی شود...🥀🍂 حضرت رقیه(س) الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. ... 🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️بود در شهر شام از حسین دختری.... 🔻حکایت دلنشین عنایت حضرت سلام الله علیها و شفای بیماران از زبان گرم استاد غلامرضا سازگار بدون واسطه از قول خود فرد شفا گیرنده
😍💖 چند باری من را با خودش برد سر مزار .😍 آن هم با ماشین یا اتوبوس یا مثل این ها. هوندایش شرایط آتیش می کرد و از می کوبید می رفت تا اصفهان.😎 یک ساعت یک ساعت و خوردهای توی راه بودیم به که می‌رسیدیم دو سه متر قبل از مزار حاج احمد می ایستاد.😇 دستش را به سینه می گذاشت، سرش را خم می کرد و به حاج احمد می داد.🤗 بعد آرام آرام می رفت جلو.می نشست کنار قبر. اول یک دل سیر میکرد. بعد می رفت توی عالم خودش انگار دیگر هیچ چیز و هیچ کس را دور و برش نمی دید. عشق میکرد با حاج احمد. کسی اگر نمی دانست که فکر می‌کردم محسن آمده سر قبر بابایش. اصلا نمی فهمیدمش.😳🙄 با خودم می گفتم یعنی چه جور میشود آدم با کسی که توی قبر از بیشتر باشد تا آنهایی که زنده اند و هر روز می بیندشان؟🙄 وقتی هم می خواستیم برگردیم دوباره دستش را به سینه می گذاشت و همانطور عقب می‌آمد انگار که بخواهد از حرم امامزاده‌ای بیرون بیاید. نمی فهمیدمش واقعا نمی فهمیدمش.😞 ♥♥♥♥♥ مسئول بزرگی توی اصفهان بودم یک بار آمد پیشم و گفت: "ببخشید من دوست دارم این هیئت بشم. ممکنه؟"🤩✌🏻 سخت گیری خاصی داشتم روی انتخاب خادمین هیئت هر کسی را قبول نمی‌کردم. اما محسن را که دیدم بلافاصله قبول کردم.😍 و از توی صورتش می‌بارید نیاز به سوال و تحقیق و اینجور چیزها نبود. رو کرد به من و گفت: "ببخشید فقط دو تا تقاضا." گفتم: "بفرمایید."😯 گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای و رو به من بدید. بعد هم اینکه من رو بزارید برای کارهای . نمیخوام توی دید باشم." توی تمام کلمات پیدا بود. قبول کردم. ماه که می شد هر شب با ماشینش از نجف آباد می کوبید و می‌آمد اصفهان هیئت.😯 ساعت‌ها خدمت می‌کرد و می ریخت غذا درست می کرد. چای درست میکرد. نظافت می‌کرد. کفش را جفت می کرد. ☺️ یک تنه اندازه ۱۰ نفر کار می‌کرد تا آخر شب ساعت ۱۱ دوازده می نشست توی ماشینش را خسته و کوفته راه افتاد سمت نجف آباد.😶 تا ۴۰ شب کارش همین بود بعضی وقت ها بهش می گفتم: "آقا محسن همه کارهای سنگین رو که تو انجام میدی خیلی داری اذیت میشی."😅 نگاهم میکرد لبخند می زد و می گفت: "حاجی اینا کار نیست که ما برای امام حسین علیه السلام انجام میدیم برای امام حسین علیه السلام فقط باید داد!!!😔 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 بعضی موقع ها که توی جمع میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😒 به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به . می دانستم توی ذوقش می خورد می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها می گذاشت به تک تک شان.🤗💚 ΠΠΠΠΠΠΠΠΠΠ بعضی موقع ها کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند.😌 نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به خواندن و کردن و سینه زدن.😭 تماشایی داشتند. مجلس پدر و پسری. بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش می‌آمد.😢 می‌رفتم می‌دیدم نشسته سر اش و دارد برای خودش روضه می خواند. می نشستم کنارش. آنقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت.😭💚 میگفتم: "محسن، بسته دیگه. طاقت ندارم." روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس که به نام بی بی بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زد.😔😭👌🏻 یک شب هم توی خانه سفره حضرت علیهاالسلام انداختیم.💝 فقط خودم و محسن بودیم. پارچه ی پهن کردیم و و و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد.🙄 نمی دانم از کجا یک پیدا کرده بود. بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.😔 نشست سر سفره. گلویش را گرفته بود. من هم نشستم کنارش. نگاه کرد به بوته خار. طاقت نیاورد.زد زیر من هم همینطور. دو تا یک دل سیر گریه کردیم.😭😭😭😭😭 ...♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر جا سخن از جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید (علیه السلام) در مجلس این سه ساله من معتقدم عطر خوش می آید (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ⭕️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤 🏴 ... روایت کوتاهی از ده شب محرم... ⭕️در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️ : حضرت رقیه(س) 💔 (س) دردانه سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند « ریاض الاحزان » از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61هـ ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است.😞🖤 شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرما گرم عزاداری دهه اول،از مظلومیت او یادی شود...🥀🍂 حضرت رقیه(س) الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. ... 🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤
◻️❣️17 تا 27 شعبان ایام حضرت دردانه دشت کرب و بلا فاطمةالرقیه سلام الله علیها✔️ یارقیه لعن خصمت میکنم تا به لحد منکرت را منکرم لعنش کنم تا به ابد منکرت باشد و و بی خرد لعنِ الله و ملائک دائما بر او شود آخرش از دست سیلی خورد در جهان شمه ای از عذاب حق را میچشد عاقبت به نار حق پیش میرود 👊بر منکرین حضرت سلام الله علیها لعنت👊 ⚪️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚪️
هر اهل دلی یافته راهی به پس رو زده با کوه گناهی به رقیـــہ هر جا سخن از راه رسیدن به خدا شد داده دل ما زود گواهی به رقیــہ 😔 ⚪️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚪️ ولادت
4_5987925979677332800.mp3
3.65M
◾️ از خرابه می رسد آوای دختر بچه ای ◾️ روضه حضرت رقیه سلام الله علیها 📿 دانلود با ۵ صلوات جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان سلام الله علیه ▪️اللهُمَ عَجِّل لِولیّکَ الفَرَج▪️ ▪️اللهُمَ العَنِ الجِبتَ وَالطاغوت▪️ ▪️تنها کانال تلگرام رسمی و زیر نظر ▪️استاد گرانقدر حجت الاسلام والمسلمین ▪️
🩸 سلام‌الله علیها 🩸 سلام‌الله علیها 🥀 نقل است که زنان مدینه هنگام بازگشت اهل‌بیت علیهم‌السلام از شام، برای عزاداری و عرض تسلیت در خانه حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها جمع می‌شدند و آن حضرت قضایای کربلا و کوفه و شام را بیان می‌فرمود و آنان اشک می‌ریختند. 🥀 یکی از سخت‌ترین مصائب ذکر شده را در کلمات آن حضرت اینگونه بیان کرده‌اند، که فرمود: 🥀 و أمّا مُصیبَةُ وَفاةِ رُقَیّة فِی خَربَة الشّام،فَقَد إحدُودَبَ لَها ظَهْری و شابَ لَها رأسي 🥀 بدانید که داغ سلام‌الله‌ علیها در خرابه شام، کمرم را شکست و قدّم را خمید و مویم را سفید کرد! 📕 ناسخ التواریخ حضرت زینب کبری علیهاالسلام، صفحه ۵۲۶ 🏷 حرم 🆔 @haram110
🟩 علاقه امام حسین به حضرت رقیه😍 1️⃣ در نقلی آمده است : و کانَ الحُسَینُ بِالنِّسبَةِ إلَیها شَدیدَ المَحَبّةِ امام حسین ‌به حضرت رقیه فراوانی داشتند .❤ منبع‌ : بشارة الباکین ، تبریزی ، ورقه ۱۵۷ _ مصائب المعصومین ، یزدی ، جلد ۲ ، صفحه ۴۲۵ 2️⃣ در نقلی دیگر آمده است : همیشه حضرت‌ رقیه در دامان امام حسین مینشستند و سر بر زانوی آن حضرت میگذاشتند و میخوابیدند و را از دست مبارک آن حضرت میخوردند و همیشه امام ، دست بر سر و گیسوان دخترشان میکشیدند و پیوسته او را میبوسیدند و میبوئیدند .🥰💕 منبع : سراج العاشقین ، کاشانی ، صفحه ۱۴۳
🔰 ورقی از دفتر دلدادگی حضرت ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ به نازدانهٔ سه‌ساله‌اش خاتون سلام‌الله‌علیها ... ↩️ در نقل‌ها آمده است: 📋 و کانَ الحُسَینُ عَلَیهِ‌السّلامُ بِالنِّسبَةِ إلَیها شَدیدَ المَحَبّةِ. 🔻امام ‌﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ به حضرت سلام‌الله‌علیها علاقه فراوانی داشت. 📚بشارة الباکین، تبریزی،(نسخه خطی) ورقه۱۵۷ 📚مصائب المعصومین علیهم‌السلام، یزدی،ج۲، ص۴۲۵ ↩️ در نقلی دیگر آمده است: 🔻 چنانچه رسم است که دوستی به اولاد کوچک‌تر بیشتر است، امام ﴿؏َـلَیْه السَّلامْ﴾ هم به همین قاعده به شیرین زبانیِ آن بسیار تعلق داشتند، و هم به واسطه بی مادری. 🔻آنی جانبِ او را فرو نمی‌گذاشتند؛ مِن جمله: همیشه (حضرت‌ رقیه سلام‌الله‌علیها) در دامان آن حضرت می‌نشست، و سر بر آن حضرت می‌گذاشت و ، و غذا از دست مبارک آن حضرت می‌خورد، و همیشه آن دست یداللّهی را حضرت بر سر و گیسوان او می‌کشید، و پیوسته آن صغیره شیرین زبان را و . 📚سراج العاشقین،کاشانی،(نسخه خطی) ص۱۴۳. میلاد رقیه خاتون سلام الله علیها اللَّهُ زَجربنِ قَیس 🌺 نشر مطلب به نیت تبیین عقاید مذهب شیعه با شما عزیزان🌼 ⚜️ کانال حرم
4_6010165659638433063.mp3
8.89M
‍🎙 حجت الاسلام شهاب 🎵‌ ماجرای عنایت حضرت علیهاالسلام و شیعه شدن خانواده حنفی مذهب ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤 🏴 ... روایت کوتاهی از ده شب محرم... ⭕️در این روایت نام هرشب محرم که به هرشهید اختصاص داده شده معین گردیده...⭕️ : حضرت رقیه(س) 💔 (س) دردانه سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند « ریاض الاحزان » از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61هـ ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است.😞🖤 شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرما گرم عزاداری دهه اول،از مظلومیت او یادی شود...🥀🍂 حضرت رقیه(س) الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. ... 🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤▪️🖤