منتظر:
😔 ادعاے دوست داشتن #امام زمان و منتظر بودنمان گوش فلڪ رو کر کرده❗️
😌 کافیہ بیاد، اون وقت کہ همہ #گناهامون رو یہ شبہ میبوسیم میزاریم کنار❗️
😞 آرزوے بودن در #عاشورا رو داریم دریغ از اینکہ حسین زمان ما تنهاست❗️
☝️ براے حسینے بودن باید رو #نفست پا بزارے❗️
🤔 میگیم #عاشقِ امام زمانیمـ...
😱 اما نماز هامون❗️
🕘آخر وقت اگر حسش بود❗️
😏 قبلش پیامارو چک میکنیم مبادا دیر بشہ ❗️
☹️بعضیامون هم کہ واویلا...کلا اهل #نماز نیستیم❗️
☝️اما کمک هامون...
🙊 کِے شده بدون اطلاع کسے دست یہ #نیازمند رو بگیریمـ❓
😒 ولے تو #مجازیمون پره از عکس و نوشتہ #کودکان_کار❗️
☝️ اما نگاهمون بہ #نامحرم...
💑 #غیرت رو گذاشتیم کنار
ناموسمون رو عمومے کردیم...
😕 نوبت حجاب کہ میرسہ
همه میگیم اختیاریہ... خب بقیه #نگاه نکنن❗️
☝️ اما اخلاق...
🙎 بداخلاقے و فحاشے خیلیامون جامعہ رو بہ گند کشیده❗️
😏 آره عاشق امام زمانیم...
😭 اما #خیانت میکنیم #دروغ میگیم #حق_الناس میکنیم، به هم رحم نمیکنیم️❗️
❌ اصلا سمت امر به معروف و نهی از منکر نمیریم❗️
😞 عاشق امام زمانیم و با پست های پیجمون با چت کردن با #نامحرم و فالو پیج و کانال هاے رکیک به صورتش سیلے میزنیم❗️
پ.ن:تعارف که نداریم
عشقمون عشق نیست به خدا زشتہ که یوسف زهرا تنها باشه❗️
😔 بیاید منتظر نباشیم بیاد❗️
خودمون بیاریمش با #اعمال خوبمون❗️
╔══════•••••✿╗
@haram110
╚✿•••••══════╝
🔴 #تخم_مرغهای_زندگی
💠 تخم مرغ دزد #شتر دزد میشود یعنی استمرار در انجام خطاهای کوچک باعث خطاهای بزرگتر در آینده میشود. دزدی همیشه به معنای #سرقت اموال دیگران نیست گاهی فرد نیازی به مال خود ندارد و با آنکه نگاه نیازمند را میبیند دودستی به آن میچسبد.
💠 یکی از قوانین زیبای #قرآنی این است که از اموال خود حقّی #معلوم و مشخّص ولو ناچیز برای محرومین در نظر بگیریم. مطمئن باشیم همان گلایهای که ما به ثروتمند مرفّه و بیدرد داریم که چرا با مانور اشرافیگری و تجمّلگرایی، دل #نیازمند را به درد میآورد همین نگاه گلایهمند را افراد فقیر در سطح پایینتر، به زندگی ما دارند؛ با این تفاوت که توقّع آنها از افراد ثروتمند، #شتر است و از ما توقّع تخممرغ دارند.
💠 از همین الان به اطراف خود نگاه #دقیق بیندازیم شاید وسیله یا لوازمی که یقیناً تا چند سال آینده از آن استفاده نخواهیم کرد وجود داشته باشد. پس آنها را به دست افراد #آبرومند و نیازمند برسانیم.
💠 سعی کنیم از حقوق ماهیانه خود سهمی دائمی ولو اندک برای مومنین نیازمند کنار بگذاریم.
🔴 آب و #کرونا
♻️ آب بخوریم یا نخوریم؟!!! بالاخره تکلیف ما چیه؟
یکی میگه برای رفع کرونا #آب بخورید، یکی میگه آب نخورید، گوش به حرف کی بدیم؟
🔹 #پاسخ: طب سنتی و اهل بیت (ع) و همینطور حکما از جمله ابن سینا (ره) تاکید بسیاری روی #کم_نوشیدن آب داشتهاند، چراکه نوشیدن آب زیاد با #رطوبت_زیادی که در بدن ایجاد میکند موجب #سستی و کرختی بدن میگردد، همانطور که میبینیم #درخت_نخل به دلیل مصرف آب کم #استوارتر است ولی درختانی که پا در آب دارند ریشهی آنها #پوسیده و با وزیدن یک #طوفان خیلی زود از پا در میآیند.
به همین دلیل باید به میزانی که بدن به آب #نیازمند است و برای #رفع_عطش از آن استفاده کرد نه بیشتر و نه آنطور که پزشکی رایج میگوید روزی ۸ الی ۱۶ لیوان!
قابل توجه است که توصیههای طب سنتی و پزشکی رایج در اکثر موارد همدیگر را #نقض میکنند. پس این مطالب بیشتر برای افرادی قابل قبول خواهد بود که از طب سنتی #اطلاعات_پایهای داشته باشند.
😔 ادعاے دوست داشتن #امام زمان و منتظر بودنمان گوش فلڪ رو کر کرده❗️
😌 کافیہ بیاد، اون وقت کہ همہ #گناهامون رو یہ شبہ میبوسیم میزاریم کنار❗️
😞 آرزوے بودن در #عاشورا رو داریم دریغ از اینکہ حسین زمان ما تنهاست❗️
☝️ براے حسینے بودن باید رو #نفست پا بزارے❗️
🤔 میگیم #عاشقِ امام زمانیمـ...
😱 اما نماز هامون❗️
🕘آخر وقت اگر حسش بود❗️
😏 قبلش پیامارو چک میکنیم مبادا دیر بشہ ❗️
☹️بعضیامون هم کہ واویلا...کلا اهل #نماز نیستیم❗️
☝️اما کمک هامون...
🙊 کِے شده بدون اطلاع کسے دست یہ #نیازمند رو بگیریمـ❓
😒 ولے تو #مجازیمون پره از عکس و نوشتہ #کودکان_کار❗️
☝️ اما نگاهمون بہ #نامحرم...
💑 #غیرت رو گذاشتیم کنار
ناموسمون رو عمومے کردیم...
😕 نوبت حجاب کہ میرسہ
همه میگیم اختیاریہ... خب بقیه #نگاه نکنن❗️
☝️ اما اخلاق...
🙎 بداخلاقے و فحاشے خیلیامون جامعہ رو بہ گند کشیده❗️
😏 آره عاشق امام زمانیم...
😭 اما #خیانت میکنیم #دروغ میگیم #حق_الناس میکنیم، به هم رحم نمیکنیم️❗️
❌ اصلا سمت امر به معروف و نهی از منکر نمیریم❗️
😞 عاشق امام زمانیم و با پست های پیجمون با چت کردن با #نامحرم و فالو پیج و کانال هاے رکیک به صورتش سیلے میزنیم❗️
پ.ن:تعارف که نداریم
عشقمون عشق نیست به خدا زشتہ که یوسف زهرا تنها باشه❗️
😔 بیاید منتظر نباشیم بیاد❗️
خودمون بیاریمش با #اعمال خوبمون❗️
حرم
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿رمان واقعی #زندگینامه_شهیدایوب_بلندی ✿❀قسمت ۵۲
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀
✿رمان واقعی #زندگینامه_شهیدایوب_بلندی
✿❀قسمت ۵۳
#وصیت_ایوب بود، میخواست نزدیک برادرش، حسن، در وادی رحمت دفن شود.
هدی به #قم زنگ زد
و اجازه خواست.
گفتند اگر به سختی می افتید میتوانید به وصیت عمل نکنید.
اصرار هدی فایده نداشت.
این #اخرین_خواسته ایوب از من بود و می خواستم #هرطورهست انجامش دهم.
سومِ ایوب، #روزپدر بود.
دلم می خواست برایش #هدیه بخرم. جبران آخرین روز مادری که زنده بود.
نمی توانست از رخت خواب بلند شود.
پول داده بود به محمد حسین و هدی
سفارش کرده بود برای من ظرف های کریستال بخرند.
صدای نوار قران را بلند تر کردم.
به خواب فامیل آمده بود و گفته بود:
_"به شهلا بگویید بیشتر برایم #قرآن بگذارد."
قاب عکس ایوب را از روی تاقچه برداشتم و به سینه ام فشار دادم.
آه کشیدم:
"آخر کی اسم تو را #ایوب گذاشت؟"
قاب را میگیرم جلوی صورتم به چشم هایش نگاه می کنم:
_"می دانی؟ تقصیر همان است که تو این قدر #سختی کشیدی، اگر هم اسم یک آدم #بی_درد و #پولدار بودی، من هم نمیشدم #زن یک آدم صبور سختی کش"
اگر ایوب بود، به این حرفهایم می خندید.
مثل توی عکس که چین افتاده زیر چشم هایش
روی صورتش دست می کشم:
_"یک عمر من به حرف هایت #گوش دادم...حالا تو باید ساکت بنشینی و گوش بدهی چه می گویم.
از همین چند روز آن قدر حرف دارم از خودم، از بچه ها.....
محمدحسین داغان شده،
ده روز از مدرسه اش مرخصی گرفتم و حالا فرستادمش شمال
هر شب از خواب می پرد،
صدایت می کند.
خودش را می زند
و لباسش را پاره می کند.
محمدحسن خیلی کوچک است،
اما خیلی خوب #می_فهمد
که نیستی تا روی پاهایت بنشیند و با تو بازی کند.
هدی هم که شروع کرده
هرشب برایت نامه می نویسد...
مثل خودت حرف هایش را
با نوشتن راحت تر می زند.
اشک هایم را پاک می کنم و به ایوب چشم غره می روم:
_"چند تا نامه جدید پیدا کرده ام. قایمشان کرده بودی؟ رویت نمی شد بدهی دستم؟"
ولی خواندمشان نوشتی:
"تا آخرین طلوع و غروب خورشید حیات، چشمانم جست و جو گر و دستانم #نیازمند دستان تو خواهد بود. برای این همه #عظمت، نمی دانم چه بگویم، فقط زبانم به یک #حقیقت می چرخد و آن این که همیشه #همسفر_من باشی خدا نگهدارت.....#همسفر تو ....ایوب"
قاب را می بوسم و می گذارم روی تاقچه
ادامه دارد...
✿❀