eitaa logo
حرف حساب
7.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
18 ویدیو
12 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ فتح اراده و تصمیم 🔻 سردار حاج می‌گوید:« در روزهای اول ورود به ، دشمن را قادر به هر کاری می‌دانستم اما در اولین حمله‌ای که انجام دادیم، موفق شدیم نیروهای دشمن را از کنار جاده‌ی سوسنگرد تا حمیدیه به عقب برانیم و تلفاتی نیز بر آن‌ها وارد کنیم که این امر باعث شد تصور غلطی که از دشمن داشتیم از بین برود.» او می‌گوید: «بالاترین فتح برای سپاه اسلام فتح زمین نبود، فتح و بود.» 📚 از کتاب ؛ جستاری در خاطرات حاج قاسم سلیمانی 📖 صفحه ۱۲۱ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ بیت‌المال بود، مواظب بودم خیس نشه! 🔻 زخمی شده بود. پایش را گچ گرفته بودند و توی بیمارستان مریوان بستری بود. بچه‌ها لباس‌هایش را شسته بودند. خبردار که شد، بلند شد برود لباس‌های آن‌ها را بشوید، گفتم «برادر احمد پاتون رو تازه گچ گرفتن. اگه گچ خیس بشه، پاتون عفونت می‌کنه.» گفت «هیچی نمی‌شه.» رفت توی حمام و لباس همه‌ی بچه‌ها را شست. نصف روز طول کشید. گفتم الان تمام گچ نم برداشته و باید عوضش کرد اما یک قطره آب هم روی گچ نریخته بود. می‌گفت «مال بود، مواظب بودم خیس نشه.» 📚 ۹ | کتاب 📖 ص ۳۰ ❤️ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ چای تلخ! 🔻 اون روزای جنگ که همه چی کوپنی بود -از جمله شکر که آزادش گیر هیشکی نمی‌اومد- پیام هر روز که می‌خواست بره مدرسه، چایش را تلخ می‌خورد. یکی دو روز دقت کردم، دیدم یه کیسه مشما آورد و چند قاشق شکری که واسه شیرین کردن چایش بود، ریخت توی اون و گذاشت توی کمد خودش. 🔸 یه روز بهش گفتم: پیام، باباجون، چرا این کارو می‌کنی؟ چرا چایت رو تلخ می‌خوری؟ تو که چای شیرین خیلی دوست داری! که گفت: بابا من چایم رو تلخ می‌خورم، عوضش سهمیه‌ی شکر خودم رو جمع می‌کنم، زیاد که شد می‌دم‌ برای جبهه‌ها. با تعجب گفتم: خوب باباجون، تو چاییت رو شیرین بخور، من هرجوری شده چند کیلو شکر گیر میارم و از طرف تو می‌دم واسه جبهه. اصلاً می‌دم خودت برو بده واسه رزمنده‌ها. که پیام با همون احترام همیشگی گفت: نه بابا جون! من فقط می‌خوام سهم خودم رو بدم واسه جبهه. 📝 خاطره‌ای از شهید حسین (پیام) حاجی بابایی 📚 برگرفته از کتاب «آن که فهمید... آن که نفهمید...» 👤 📖 صفحات ۲۵ و ۲۶ ❤ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ 🔻 عرض سلام و ادب خدمت حرف‌حسابی‌های گرامی. به پیشنهاد یکی از اعضای محترم خانواده‌ی ، دسته‌بندی موضوعی برای مطالب کانال ایجاد شده است و با کلیک بر روی هشتگ‌های زیر می‌توانید مطالب با موضوع مورد نظر خود را مشاهده کنید. #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ #⃣ ✅ منتظر پیشنهادات و انتقادات شما عزیزان هستیم. 📣 همچنین اگر تمایل دارید در تولید محتوای کانال حرف حساب همکاری کنید می‌توانید برش‌های جالب و خواندنی از کتاب‌هایی که مطالعه کرده‌اید را به آیدی زیر ارسال کنید. @Einizadeh یا حق🙏