eitaa logo
حرف حساب
7.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
19 ویدیو
12 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ نصیحتی بالاتر از این نیست 📌 نصیحتی بالاتر از این نیست که انسان تصمیم جدی بگیرد که اگر خداوند به او یکصد سال هم عمر دهد، عالما و عامدا حتی یک لحظه نکند. اگر چنین حالی واقعا برای او پیدا شد، خداوند او را کمک می‌کند و توفیق می‌دهد. 👤 📚 از کتاب ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ شعور عادی و شعور عالی! 💠 مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً...از مرد و زن، هر كس كار شایسته انجام دهد در حالی كه مؤمن باشد، مسلماً او را به زندگی پاك و پاكیزه‌ای زنده می‌داریم (نحل، ۹۷) 🔻 توصیه می‌کند که انسان می‌تواند والاتر و قلبی دیگر داشته باشد. انسان، محدود به این حد نیست؛ بلکه شعور دیگری نیز می‌تواند داشته باشد که با از روی به‌دست می‌آید. از تجربه و استدلال و منطق به‌دست می‌آید ولی از طریق ایمان و عمل صالح حاصل می‌شود. 🔸 اگر عمل صالح ناشی از ایمان نباشد، اثر حیاتی و شعور ندارد. چون عملِ با قید ایمان است که انسان به آن متصف می‌شود. همان‌طور که قبلا درباره‌ی گفتیم که علم تا با همراه نباشد انسان را متصف به عالم‌بودن نمی‌کند و صرفا قطع عذر است، عمل نیز تا زمانی که از ایمان سرچشمه نگرفته باشد، نمی‌تواند خاصیت و داشته باشد. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۳۹ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ ما هم جهان سومی هستیم! 🔻 آژیر خطر برای ملت ما به صدا درآمده است؛ پایه‌های صنعت‌مان نابود شده و همراه خود انواع مشاغلی را که بیش از یک قرن ستون فقرات اقتصاد کشورمان را شکل داده‌اند از بین می‌برد. سیستم آموزشی ما نابسامان بوده و برای نیروهای کار آینده، فراگیری اطلاعات و آموزش مورد نیاز برای کسب مشاغل خوب در قرن ۲۱ را دشوار کرده است. زیرساخت‌های ما، جاده‌ها، پل‌ها، آب و فاضلاب، حمل‌ونقل و سیستم‌های الکترونیکی در حال نابودی هستند... 📚 برگرفته از کتاب 👤 ، مدیر مسئول نشریه‌‌ی آمریکایی هافینگتون پست ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ مثل کف روی آب... 🔻 می فرماید: در دنیا حقی است و باطلی است، می‌ماند، و نابود می‌شود. از کوه‌ها در رودخانه‌ها آب سیلان و جریان پیدا می‌کند، بر روی ظاهر می‌شود، کف‌ها می‌میرد، آب‌ها می‌ماند، باطل همان کف است که خواهد مرد، آب همان حق است که خواهد ماند. 👤 📚 برگرفته از کتاب «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» 📖 ص ۳۵۹ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ در دنیا با عمل و نتیجه‌ی عملمان زندگی می‌کنیم 🔻 میوه‌ی رسیده و کامل و یا معیوب و فاسدی را در نظر بگیریم. سلامت این میوه یا عیب آن، زاده‌ی روز #برداشت نیست بلکه نتیجه‌ی کار باغبان، زمان آبیاری‌کردن، زمان مبارزه با آفات و امراض و رسیدگی به درخت یا ترک‌کردن این کارهاست. بنابراین، معیوب‌شدن، اثر مستقیم #تنبلی باغبان، #غفلت از زمان آبیاری یا مبارزه با امراض و غیره است، نه نتیجه‌ی لحظات آخر. #جزا نیز همین‌گونه است؛ نتیجه‌ی اعمال و وضعیت روز #معاد نیست بلکه اثر عمل ما در دنیاست. پس ما در این دنیا هر رفتاری کنیم، با عملمان و نتیجه‌ی آن زندگی می‌کنیم اما از رؤیت جزا بدون عمل غافلیم و آن را روز قیامت خواهیم دید. 👤 #امام_موسی_صدر 📚 از کتاب #حدیث_سحرگاهان 📖 ص ۱۱۳ ✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ ندامتی که تمامی ندارد 📌 انسانی كه از غافل شود، درنهايت با يک خودِ و بی‌ثمر روبه‌رو خواهد شد، و چون روح انسان است، با يك بی‌ثمریِ جاودانه به‌سر خواهد برد، و يعنی بی‌ثمریِ جان؛ يعنی بی‌نوریِ قلب، يعنی ندامتِ ابدی، و در آن حالتِ هوشياری فطرت در عالم قيامت، خود را نخواستن. ‼ندامت ، ندامتی است كه توانايی مُردن در آن نيست! آن ندامتِ در نفْس در آن شرايط، يعنی همواره مردن، مردن و با اين حال نمردن! 👤 📚 از کتاب ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ بلا؛ مرکبی سریع به‌سوی خداوند 🔻 وقتی که انسان می‌کند، با عبادت‌ها به‌سوی خدا می‌رود اما آهسته‌آهسته، آرام‌آرام و به تناسب قدرت خودش؛ اما خدا [با ] انسان را سریع‌السیر به‌سوی خودش می‌برد. فرض کنید که وسیله ندارید و می‌خواهید به خانه‌ی دوستان بروید. گاهی خودتان می‌روید و گاهی او ماشین می‌آورد و شما را می‌برد؛ کدام سریع‌تر است؟ در مصیبت‌هایی که بر انسان وارد می‌شود، انسان، سوار بر مرکب الهی به‌سوی خدا می‌رود. 🔸 انسان هرچه بیشتر باشد، خدا ماشین سریع‌السیرتری به او می‌دهد. در مصائبی که برای علیه‌السلام پیش می‌آمد، هرچه آن حضرت بیشتر طاقت نشان می‌دادند، خداوند او را بر مرکبی سریع‌السیرتر سوار می‌کرد و به‌سوی خود می‌برد؛ به‌قول عمان سامانی در اشعار خویش، از مبدأ تا مقصد را به نیم‌گامی طی می‌کند. 👤 📚 برگرفته از کتاب ، ج۲ (اخلاقی-تربیتی) 📖 صفحات ۱۰۰ و ۱۰۱ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ هیچ‌وقت دعای شخصی نکردم! 📌 رساله‌ای در امامت نوشتم و آن را به حضور شریف استادم رضوان الله تعالی علیه ارائه دادم. مدّتی در نزد او بود و لطف فرمودند و یک دوره‌ی تمام، آن را مطالعه فرمودند. در یک جای آن رساله، درباره‌ی خودم کرده بودم که: بار خدایا مرا به فهم خطاب محمّدی صلی الله علیه و آله اعتلا ده. در هنگام ردّ رساله به اینجانب فرمود: «آقا! تا من خود را شناختم دعای شخصی در حق خودم نکردم بلکه دعایم است.» این تأدیب اخلاقی بسیار در من اثر گذاشت. 👤 📚 از کتاب 🗓 ۲۴ آبان؛ روز بزرگداشت علامه طباطبایی ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ اگر داشتند، می‌آوردند و می‌دادند 📌 فرزند نقل می‌کند: «پدرم از درآمد زمین زراعی‌ای که داشت، به روستائیانی که نیازمند بودند وام می‌داد و رسید می‌گرفت و چنان‌چه کسی بعد از دو فصل برداشت محصول قادر به پرداخت بدهی خود نبود، آن را بخشیده و قبض را به خودش پس می‌داد و از طلب خود صرف‌نظر می‌کرد. یک بار چند قبض دست پدرم بود که از این واسطه‌ها طلبکار بود، آن روز من دیدم قبض‌ها را از جیب خود درآورد، مدتی به آن‌ها نگریست و ناگهان همه را پاره کرد و دور ریخت، در حالی که بیش از حد تصور به پول برای گذراندن معاش عادی احتیاج داشت. من با تعجب پرسیدم: پدر چرا این‌کار را کردید؟ نگاهی عمیق به من کرد و گفت: «پسرم اگر داشتند، می‌آوردند و می‌دادند، خدا را خوش نمی‌آید که من بدانم آن‌ها دستشان خالی است و آن‌ها را تحت فشار قرار دهم و ابراز طلبکاری کنم!» 🌐 برگرفته از سایت دار القرآن علامه طباطبایی ❤ 🗓 ۲۴ آبان؛ روز بزرگداشت علامه طباطبایی ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ آقایان! ابد در پیش داریم... 📌 شاگردان تعریف می‌کردند که ایشان در بین درس و بی‌مناسبت می‌فرمود که آقایان ما در پیش داریم. و این را تکرار می‌کردند. انسان در لابه‌لای زندگی‌اش نباید دچار بشود و فراموش کند که چه چیزی را در پیش دارد. ده‌ها برابر عمر زندگی نوح در مقابل پلک زدنی بیش نیست. 👤 📱 برگرفته از نرم‌افزار 🗓 ۲۴ آبان؛ روز بزرگداشت علامه طباطبایی ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ هربار مطالب تازه‌ای از قرآن می‌فهمم 🔻 حجت الاسلام محمد فاضل (تبریزی) چنین نقل می‌کند: جناب آقای شربیانی، روزی علامه را به خانه‌ی خود (در تبریز) دعوت کرد و چند نفر را هم برای زیارت و استفاده از سفره‌ی معارف ایشان به منزل خود خواند؛ از جمله بنده را. آن شب علامه به من فرمود: «بنده سی سال پیش، استخر شاگُلی (محلی باصفا و خرّم در تبریز) را دیده‌ام.» سپس با ملاطفت و مزاح ادامه داد: اگر مزاحم خواب آقایان نباشم، می‌خواهم فردا بین الطلوعین به آن‌جا بروم. عرض کردم: صبح خدمتتان خواهم بود. 🔸 فردای آن شب، با اتومبیلم ایشان را به استخر شاگُلی می‌بردم که دیدم ایشان در ماشین، قرآنی از جیب خود در آورده و به بنده فرمود: «من عهد دارم که هر روز یک جزء از را بخوانم و الآن چهل سال است که این کار را انجام می‌دهم. دیشب شما علما مزاحم شدید، نتوانستم بخوانم و اکنون قضا می‌کنم. هر ماه یک ختم قرآن تمام می‌شود و باز از ابتدای قرآن شروع می‌کنم و هربار می‌بینم که انگار اصلاََ این قرآن، آن قرآن پیشین نیست! از بس مطالب تازه‌ای از آن می‌فهمم! از خدا می‌خواهم به بنده عمر بسیاری دهد تا بسیار قرآن بخوانم و از لطایف آن بهره ببرم. نمی‌دانید من چه اندازه از قرآن لذت می‌برم و استفاده می‌کنم.» 📚 برگرفته از کتاب (دفتر چهارم، از سلسله کتب دفاتر ملکوتی) 📖 صفحه ۱۵۱ 🗓 ۲۴ آبان؛ روز بزرگداشت علامه طباطبایی 🙏 ارسالی یکی از اعضای محترم ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ آدمِ كسی نباش! 🔻 می‌گفت روزی طلبه‌ی فلسفه‌خوانی نزد من آمد تا برخی سوالات بپرسد. ديدم جوان مستعدی است كه استاد خوبی نداشته است. ذهنِ نقاد و سوالات بديع داشت كه بی‌پاسخ مانده بود. پاسخ‌ها را كه می‌شنيد، مثل تشنه‌ای بود كه آب خنكی يافته باشد. خواهش كرد برايش درسی بگويم و من كه ارزشِ اين آدم را فهميده بودم، پذيرفتم. قرار شد فلان كتاب را نزد من بخواند. چندی كه گذشت، ديدم فريفته و واله من شده است. در ذهنش اُبُهّت و عظمتی يافته بودم كه برايش خطر داشت. هرچه كردم، اين حالت در او كاسته نشد. می‌دانستم اين شيفتگی، به اِستقلالِ فكرش صدمه می‌زند. تصميم گرفتم فرصتِ تعليم را قربانی اِستقلالِ ضميرش كنم. 🔸 روزی كه قرار بود برای درس بيايد، درِ خانه را نيم‌باز گذاشتم. دوچرخه‌ی فرزندم را برداشتم و در باغچه، شروع به بازی و حركاتِ كودكانه كردم. ديدمش كه سَرِ ساعت، آمد. از كنارِ در، دقايقی با شگفتی مرا نگريست. با هيجان، بازی را ادامه دادم. در نظرش شكستم. راهش را كشيد و بی يك كلمه، رفت كه رفت. 🔹 اين‌جا كه رسيد، مرحوم علامه جعفری با آن همه خدماتِ فكری و فرهنگی به اسلام ، گفت: برای آخرتم به معدودی از اعمالم، اميد دارم. يكی همين دوچرخه‌بازی آن روز است! ✅ درسِ استاد آن شب آن بود كه دنبالِ آدم‌های بزرگ بگرديد و سعی كنيد دركشان كرده از وجودشان توشه برگيريد. امّا مُريد و واله كسی نشويد. شما اِنسانيد و اَرزشتان به اِدراك و اِستقلالِ عقلتان است. عقلتان را تعطيل و تسليم كسی نكنيد. آدمِ كسی نشويد؛ هر چقدر هم طرف بزرگ باشد. 🗓 ۲۵ آبان؛ سالروز رحلت علامه جعفری 🆔 @harfehesab114
✳ دوست داشتم بدانم امام در فلسفه قوی‌تر است یا علامه؟! 🔻 يكى از شاگردان امام و علّامه می‌‏گويد: دوست داشتم بدانم ميان حضرت -رضوان اللّه عليه- و -رحمة اللّه عليه- كدام‏‌يك در قوی‌‏ترند. به همين جهت روزى آن دو استاد عزيز را براى صرف ناهار طلبگى به حجره دعوت كردم و مسأله‌‏اى فلسفى پيش كشيدم. هر دو نفر خوب گوش دادند اما ساكت ماندند! لحظاتى بعد، علّامه نگاهى به امام كردند و امام تبسّمى كرده و با لبخند، پاسخ را به علّامه واگذاردند. استاد طباطبایى، جواب پرسش را فرمودند و امام كاملا گوش كردند و چيزى نفرمودند. پس از آن، پرسش فلسفى ديگرى از حضرت امام -قدس سره- كردم. ايشان نگاهى مؤدّبانه به علّامه كردند و سپس شروع به پاسخ كردند و اين‌‏بار علّامه سراسر گوش بودند و ساكت. ... به هرحال نتوانستم آن دو استاد را به بحث طلبگى و مناظره‌ی فلسفى بكشانم. گويا هردو به هدف بنده پى برده بودند. 📚 از کتاب «ز مهر افروخته» 📖 ص ۱۰۴ 👤 سیدعلی تهرانی 🙏 ارسالی یکی از اعضای محترم ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ رسد آدمی به جایی... 🔻 می‌فرمود: گزاف و لغو نمی‌گویند؛ پس اگر ما را به‌سوی خود و به نقطه‌ی خود خوانده‌اند، معلوم می‌شود که در انسان اهلیت آن کمال وجود دارد. 👤 (ره) 📚 از کتاب «برگ سبزی از گلشن معارف» 🙏 ارسالی یکی از اعضای محترم ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ مبنا را تفکرات شهید مطهری بگذارید 📌 مبنا را تفکرات بگذارید و کارهای بعدی را روی آن بنا کنید. ۸۳.۴.۱۵ 🌀 اگر کتاب‌های آقای مطهری مورد مطالعه و مداقه قرار بگیرد، انبوهی از را به ذهن و دل هر خواننده سرازیر می‌کند؛ این‌ها مهم و لازم است. ۸۴.۲.۱۱ 🔰 مطهری به‌صورت سنگری امن برای جوانان طالب و علاقه‌مند فکر اسلامی در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها درآمد تا بتوانند زیر سایه‌ی این تفکر عمیق و مستحکم خود را حفظ کنند و دستاوردهای نوین فکری داشته باشند و از آن دفاع نمایند. ۸۳.۲.۶ 🌸 ما واقعاً بدیل و عدیلی برای مجموعه‌ی كتاب‌های شهید مطهری نداریم و با این‌كه كارهای خوبی هم شده، بلاشك از لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری و جذابیت و اتقان، هنوز هم در بالاترین سطح قرار دارد. ۸۲.۱۲.۱۸ 📚 کتاب‌های شهید مطهری، قابل مردن و تمام‌شدن نیست. ۷۰.۲.۱۱ 🌻 آنچه که کهنه نمی‌شود، معارف و حقایقی است که هنوز جامعه‌ی ما محتاج دانستن و تکرار کردن و از بر کردن آن‌هاست، و آن همان محتوای کتاب‌های شهید مطهری است. مبادا وسوسه‌ی خناسان و زمزمه‌ی دشمنان که با فکر شهید مطهری مخالف بودند و به همین جهت هم او را از دست ما گرفتند موجب شود که کتاب‌های آن بزرگوار از رواج بیفتد. ۷۰.۲.۱ 👤 گزیده‌ای از بیانات در اهمیت مطالعه‌ی آثار ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ کفر متحرک، اسلام راکد 🔻 ، به اسلام می‌رسد ولی ، پدر بزرگ کفر است. در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول (ص) منتهی کرد و در حالی که با رسول (ص) بودند، رُکودشان آن‌ها را به کفر پیوند زد. 👤 📚 برگرفته از کتاب 📖 صفحه ۱۲ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ حتی یک مرتبه هم بدون همسرشان غذا نخوردند! 🔻 همین اواخر شنیدم که بزرگوار تا همان روزهای آخر حاضر نبود بدون همسرش حتی یک مرتبه غذا بخورد. ببینید این کار چقدر می‌تواند در روح یک اثر داشته باشد. حال، اگر زوج جوان باشند، شاید همان حضور در سر سفره باعث التذاذ است اما در آن سنین که دیگر این حرف‌ها مطرح نیست، این رفتار از روی و رعایت حق او است. کسی که مقامش به جایی رسیده بود که دنیا آن هم دنیای ابرقدرت، او را به عظمت، لیاقت، شوکت و به علوّ همت می‌شناخت و در برابرش سر تعظیم فرو می‌آورد، با این حال در رابطه با مسائل داخلی و ، این‌قدر مراقب بود و حدود و حقوق را رعایت می‌کرد. ما نیز باید تا لحظه‌ی آخر مواظب حقوق همسرمان باشیم و تربیت و را پیاده کنیم. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۲۷۱ و ۲۷۲ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ لا اله الا الله یعنی هستی دلبری جز خدا ندارد 🔻 ، انجام‌دادن تنها برای و پاک‌کردن از غیر خدا است. به معنی است، یعنی کسی که برای انسان اهمیت دارد و انسان همه‌ی اعمالش را برای او انجام می‌دهد. 🔸 اخلاص با در نیت و عمل به‌وجود نمی‌آید بلکه زمانی که فقط خدا برای انسان اهمیت داشته باشد و جز او دلبری نداشته باشد، بخواهد یا نخواهد عملش را تنها برای او انجام می‌دهد؛ و این‌گونه است که اخلاص به‌وجود می‌آید. 💠 لا اله الا الله به این معناست که دلبری جز خدا ندارد. 👤 🗓 ، ۹۹.۰۲.۲۰ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ صدای ناله و گریه‌هایشان آسمان را پر کرده بود 🔻 آن چیزی که حتی نمی‌خواستم فکرش را بکنم گریبانمان را گرفته بود. گم شده بودیم. آقامهدی هم وقتی ایستاد تا نفسی چاق کند، همین را گفت. ماندن در دل دشمن توی آن تاریکی شب هیچ خوشایند نبود اما چاره نداشتیم. خسته و هلاک، یک گوشه خزیدیم. دم‌دمای صبح، آقامهدی روی یک تخته‌سنگ تیمم کرد. زانو از زمین کند و برای قامت بست. ندیری هم آن طرف‌تر تکبیر گفت و مشغول شد. صدای ناله و گریه‌هایشان آسمان را پر کرده بود. سرما را از رو برده بودند و انگار داشتند خستگی‌های چندروزه را می‌دادند و نیروی تازه برای فردا می‌گرفتند. آن شب من هم نماز شب خواندم اما نماز من کجا و نماز این دو کجا؟ نه قیامم شباهتی به قیام ندیری داشت که از ترس خدا پاهایش به لرزه افتاده بود، نه قنوتم شبیه قنوت آقامهدی بود که از اول تا آخرش اشک بود و آه و ناله. 👤 راوی: مهدی صباغی، مسئول آموزش لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام 📚 از کتاب (روایت زندگی ) 📖 صص ۲۰۴ تا ۲۰۶ ❤ 🗓 ۲۷ آبان، سالروز شهادت مهدی زین‌الدین، فرمانده دلاور دفاع مقدس ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ وابسته‌ام می‌کنید به دنیا 🔻 خواهرش پیراهن برایش فرستاده بود. من هم یک شلوار خریدم، تا وقتی از منطقه آمد، با هم بپوشد. لباس‌ها را که دید، گفت «تو این شرایط جنگی وابسته‌ام می‌کنین به دنیا.» گفتم «آخه یه وقتایی نباید به دنیای ماها هم سربزنی؟» بالاخره پوشید. وقتی آمد، دوباره همان لباس‌های کهنه تنش بود. چیزی نپرسیدم. خودش گفت «یکی از بچه‌های سپاه عقدش بود لباس درست‌وحسابی نداشت.» 📚 از کتاب ۱۰ 👤 خاطراتی از 🗓 ۲۷ آبان، سالروز شهادت مهدی زین‌الدین، فرمانده دلاور دفاع مقدس ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ ده دقیقه وقت پیدا می‌کرد، می‌رفت سروقت کتاب‌هایش 🔻 وقتی از عملیات خبری نبود، می‌خواستی پیداش کنی، باید جاهای دنج را می‌گشتی. پیداش که می‌کردی، می‌دیدی به دست نشسته، انگار توی این دنیا نیست. ده دقیقه وقت پیدا می‌کرد، می‌رفت سروقت کتاب‌هایش. گاهی که کاری فوری پیش می‌آمد، کتاب همان‌طور باز می‌ماند تا برگردد. 📚 از کتاب ۱۰ 📖 صفحه ۵۲ 👤 خاطراتی از 🗓 ۲۷ آبان، سالروز شهادت مهدی زین‌الدین، فرمانده دلاور دفاع مقدس 🙏 ارسالی یکی از اعضای محترم ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4f
✳ نمره‌ی بیست! 🔻 مهدی در جبر هم حرف نداشت. این‌که می‌گویم حرف نداشت، نه که خواهرش هستم و خواستم تعریفش را کرده باشم، شاهدم، نمره‌ی بیستش از امتحان جبر یازدهم است. امتحانی که نهایی بود و در سرتاسر کشور هماهنگ برگزار شد. طراحِ خوش‌انصاف، هرچه مسئله‌ی سنگین و پیچیده دستش رسیده بود، آورده بود توی برگه‌ی امتحان. خیلی‌ها به‌زور نمره‌ی قبولی آوردند و خیلی‌ها مردود شدند. تک‌وتوک هم توانستند بیست بگیرند، این را آموزش‌وپرورش اعلام کرد؛ یکی‌شان مهدی بود. 📚 از کتاب (روایت زندگی ) 📖 ص ۳۹ ❤ 🗓 ۲۷ آبان، سالروز شهادت مهدی زین‌الدین، فرمانده دلاور دفاع مقدس ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ دنبال دستورات خاص نباش! 🔻 می‌فرمودند: «هر شب که می‌خواهی بخوابی، ببین از صبح تا شب، ساعت به ساعتِ عمر خود را چه کرده‌ای.» از نظر علامه، این مراقبه بر ایام، کلید نجات و رستگاری است. بسیاری از افراد به‌دنبال دستورات خاص از استاد هستند و افسوس می‌خورند که چرا دسترسی به اساتید اخلاق و سلوک برای ما میسر نیست! درحالی که همین توصیه‌های عمومی و مهم اگر در زندگی ما جدی گرفته می‌شد و به آن‌ها عمل می‌کردیم، در مسیر قرب الهی پیش افتاده بودیم. 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۲۵ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ هرطور در دنیا خود را بسازیم، همان‌گونه محشور می‌شویم 🔻 انسان با حیوان این تفاوت را دارد که حیوان، جهازات روحی و جهازات جسمی‌اش با هم ساخته می‌شود... زنبور عسل همان روزی که به دنیا می‌آید، هرچه که کمالات باطنی، روحی و حیاتی دارد، با همان ساختمان فیزیولوژی‌اش آمده است... انسان فقط از نظر ، قالب مشخص دارد؛ از نظر ، قالب مشخصی ندارد، قالبش همان است که در این می‌سازد. ممکن است آن‌چنان بسازد که از دنیا و مافیها بزرگتر باشد و ممکن است چنان و ساخته بشود که از یک مورچه هم کوچکتر باشد؛ ممکن است آن‌چنان ساخته بشود که هیچ هم به زیبایی او نرسد، ممکن است آن‌چنان ساخته بشود که «یحسن عندها القردة و الخنازیر» میمون‌ها و خوک‌ها پیش او زیبا هستند! انسان‌ها هر طور که این‌جا ساخته شوند، همان‌گونه محشور می‌شوند. 👤 📚 از کتاب 📚 صفحات ۸۸ و ۸۹ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ مردِ صابون بود، نه مردِ صاحب‌الزمان! 🔻 دکان‌دار بود. سدر و کافور و صابون و عطر و... می‌فروخت. مدت‌ها بود که در زندگی‌اش یک جریانی پیدا کرده بود که به تاب‌وتبش انداخته بود. تا اینکه آن روز متوجه شد دو نفری که در مغازه‌اش هستند، راه ارتباطی به حضرت دارند. به التماس افتاد برای همراهی با آن‌ها. با اصرار، همراهشان شد. رسیدند به رودخانه‌ای پرآب که آن دو راحت پا بر آب گذاشتند. ماند او حیران و ترسان. گفتندش: نام امام را ببر و بگذر. نام امام را برد و پا بر آب گذاشت. میان راه، باران گرفت و مرد از خیال امام بیرون آمد و دل‌نگران صابون‌هایش شد که زیر باران مانده بود. رویش به سمت امام بود و دل و فکرش رفت روی پشت بام؛ پیش صابون‌ها؛ که پایش در آب فرو رفت... از دیار و یاد یار جا ماند و به قول آن عزیز: مردِ صابون بود، نه مردِ ! 📚 برگرفته از کتاب 📖 ص ۴۸ 👤 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f