eitaa logo
حرکت در مه
193 دنبال‌کننده
443 عکس
75 ویدیو
58 فایل
دربارۀ داستان و زندگی
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕📝اولین سرگشاده به رئیس قوة قضائیه 🔴کارناوال‌های سرزده 🔖 جناب آقای غلامحسین محسنی اژه‌ای، رئیس محترم قوه قضائیه. با سلام و آرزوی خدمت و عاقبت بخیری. 🔴 باستحضار می‌رساند اینجانب با دیدن فیلم دردناک و رسواکننده ادعاهای رئیس سابق قوه قضائیه درباره رفتار با زندانیان، یاد ماجرای آقای منصور نظری، آن جوانمرد سوت‌زنِ فداکار، افتادم که جان و مالش را بخاطر جمع‌آوری شواهد و مدارک غیرقابل انکار به مخاطره انداخت و نهایتا یکی از مقامات عالیه دستگاه قضایِ آیه‌الله صادق لاریجانی تمام شواهد و مدارک وی را تحویل همان دادگستری‌ای داد که برخی از مقاماتش متهم به فساد بودند. النهایه، یک روز که منصور نظری از جلسه دادگاهی به زندان باز می‌گردد افسری از وی می‌خواهد که تمام لباسهایش را برای تفتیش از تن درآورد. منصور نظری با عطف به قانون مربوطه از درآوردن کامل لباسهای خود امتناع می‌کند. افسر زندانبان سپس وی را تهدید می‌کند و با مشاهده مقاومت وی، او را به همراه ده، یازده تن از زندانبانان به اتاقی بدون دوربین هدایت می‌کند و در آنجا پس از عریان کردن زندانی به ضرب و زور، تا جایی که امکان داشت شاعرِ جوانمردِ سوت‌زنِ فسادستیزِ فداکار را با مشت و لگد مضروب و لهیده و نصفه‌جان در سلول رها می‌کنند. لااله‌الاالله. 🔴 جناب آقای اژه‌ای! فیلم فجیع و باورنکردنی زندان اوین را حتما ملاحظه کرده‌اید. عذرخواهی رئیس کل زندانها کفایت نمی‌کند. عرف بین‌المللی در تمام کشورهایی که تا حدودی قانون در آنها حاکم است اینست که رئیس کل زندانها بلافاصله استعفاء کند و مسئول زندان مربوطه و سایر مامورانی که در ضرب و شتم زندانیان شرکت داشته‌اند بازداشت، عزل، و تحت تعقیب قضایی قرار گیرند. 🔴 رئیس دستگاه قضا! مطمئنا شما می‌دانید که این قبیل اتفاقات مواردی بسیار نادر در زندانهای ایران نیستند و رویهمرفته امری عادی تلقی می‌شود. نیز، شما از ماجرای ظلم‌هایی که به آقای منصور نظری شده است بخوبی مطلع‌اید. آیا قوانین حاکم بر زندانها حکم نمی‌کند که شما برای هر یک از دو رسوایی اخیر و ضرب و شتم منصور نظری، کمیسیون تحقیق و تفحصی با نظارت برخی از نهادهای مردمی و شخصیت‌های حقوقی و سیاسی معتمد و خوشنام تشکیل دهید و ملت ایران را بطور کامل در جریان یافته‌های آن دو کمیسیون قرار دهید؟ 🔴 جناب آقای اژه‌ای! در صورتی که قوانین حاکم بر زندانها چنین حکم نکند، اینجانب از سر شفقت بر هموطنانم به شما توصیه اکید می‌کنم این دو کمیسیون را برای اقناع و جلب رضایت ملت ایران تشکیل دهید. 🔴 جناب آقای اژه‌ای! همه می‌دانند که جنابعالی تحت عنوان رسیدگی به امور و رفع مشکلات و بهبود رویه‌ها منظما به دادگستری‌ها و نهادهای مختلف قضایی و غیرقضایی سر می‌زنید. امکان دارد برخی از سر خوش‌باوری و پاک‌دلیِ خود، این اقدامات را که صدا و سیما با طبل و دهل شبانه‌روز در حلقوم مردم فرومی‌کند، باور کنند. اما جناب اژه‌ای! من بچه انقلابم! و خوب می‌دانم که این قبیل اقدامات پس از مدتی رنگ می‌بازد و مردم آگاه می‌شوند که با بازدیدهای سرزده نه مشکلات نهادینه‌ رفع می‌شوند و نه رویه‌ها بهبود می‌یابند. ملت ایران نه چندان دیر آگاه می‌شوند که در هیچ کشوری در دنیا، مسئولان قضائی برای بهبود امور و رویه‌ها کارناوال سرزده راه نمی‌اندازند و این کارناوال‌ها برای اهداف دیگری انجام می‌شود.   🔴 جناب ریاست عالیه و پرقدرت شورایعالی دستگاه قضا علی‌الدّوام این سخنان نجات‌بخش امیرالمومنین را به خود یادآوری کنید که: «اگر مردم بر تو به ستمگری گمان برند عذر خود را آشکارا با آنان بیان نما، و با این کار از بدگمانی‌شان خود را دور کن، زیرا در این عذرآوری ریاضتی است برای نفس‌ات و مدارایی است با مردم ...». والسلام علی من اتبع الهدی زیباکلام ۳ شهریور ۱۴۰۰ 🆔 @saeidzibakalam
دولت رئیسی و قصه‌ای که سرآمد با رأی اعتماد مجلس به 18 وزیر پیشنهادی سید ابراهیم رئیسی، کار دولت سیزدهم عملاً آغاز شد. این دولت به نظرم "نقطه‌عطفی" در تاریخ معاصر ایران است و سرنوشت کشور به نوع عملکرد آن گره خورده است. تاکنون نزاعِ درون حکومتی مانع از شفاف شدن ریشه‌های مشکلات جامعۀ ایران شده بود. مسئولان اجرایی عمدتاً خود را فاقد اختیار لازم معرفی می‌کردند و انواع نابسامانی‌ها را به افراد و محافل و نهادهای موازی یا پنهان نسبت می‌دادند. سایر نهادها نیز مقام‌های اجرایی را مسئول رتق و فتق مشکلات می‌دانستند و و نسبت دادن نابسامانی‌ها به خود را فراکنی مجریان به منظور گریز از مسئولیت و کتمان ناکارآمدی‌شان تلقی می‌کردند. در آن میانه، اقشار مختلف جامعه مانده بودند که در گرفتاری‌های خود یقۀ چه کسی را بگیرند! اگر هم یقۀ کسی را می‌گرفتند طرف بانگ برمی‌آورد که تقصیری متوجه او نیست. آن دیگرانند که کارشکنی می‌کنند و یا بی‌عرضه‌اند. خوشبختانه این قصۀ ملال‌انگیز و محکوم به تباهی که جامعه را حیران و انرژی آن را تلف می‌کرد، به آخر رسید و افسردگی و اندوه برخی از دوستان اصلاح‌طلب از پایان این قصه نیز همدردی و تأسف چندانی برنمی‌انگیزد! اینک دولتی بر سر کار آمده است که برایند مجموعۀ قوای حاکم و مورد تأیید و حمایت آنهاست. دولتی که شعار "ما می‌توانیم" را سرلوحۀ برنامۀ خود قرار داده و متعهد به رفع معضلات اجتماعی و ایجاد رونق اقتصادی و حفظ محیط زیست و مبارزه با رانت و فساد و دفاع از حقوق عمومی بخصوص صیانت از آزادی‌های مشروع شهروندان شده است. اکنون جامعه در انتظار تحقق این وعده‌هاست و هیچ عذری هم بخصوص از نوع کارشکنی رقیبان، قابل پذیرش نیست. روشن است که جامعه انتظار معجزه ندارد؛ اما مسیر درست و نادرست را به سرعت از هم بازمی‌شناسد. بر اساس تجربۀ 43 سالۀ گذشته مسیر درست و نادرست عیان شده است و افزون بر آن، وضع زندگی روزمرۀ مردم و حال و هوای کلی کشور نیز ترازوی تشخیص سریع مسیر درست از نادرست است. افکار عمومی در ایران قدرتِ بزرگی شده است. پرسشگر و مطالبه گراست. روند امور را دنبال می‌کند وگرچه از پاره‌ای آفت‌های تاریخی بر کنار نیست، اما معدل رفتار آن واقع‌‌بینانه و منصفانه است. اگر دولت جدید افکار عمومی را قدرتی جدی بگیرد و تعاملی منطقی و مدنی و اقناعی با آن برقرار کند، راه درست را پیدا خواهد کرد و مسیری برای گذر از بحران‌های کنونی خواهد یافت. دولت اما اگر افکار عمومی را محدود به محافل حامی خود کند و صرفاً در جهت کسب رضایت آنها بکوشد و بدین ترتیب، چون جزیره‌ای از وسعت جغرافیای مردم دور افتد، روزگار بسیار بسیار سخت و دشواری پیش رو خواهد داشت. همانطور که مولوی عبدالحمید گفته است؛ این دولت آخرین شانس جمهوری اسلامی است و همینطور آخرین شانس کشور برای عبورِ به نسبت امن و باثبات و کم‌هزینه از بحران‌های درهم پیچیدۀ کنونی. من از کسی بیم ندارم که بگویم خواهان گذر امن و باثبات و کم‌هزینه از این شرایط دشوار و در نتیجۀ موفقیت دولتم و همینظور بیم ندارم که بگویم اگر ایران خدای ناخواسته به هر دلیلی دستخوش ناامنی و بی‌ثباتی و هرج و مرج و یا جنگ شود، مقصرانِ آن تک تک مقام‌های جمهوری اسلامی‌ خواهند بود چرا که مسیرِ حل بحران‌های کشور از مسیر فرو رفتن در باتلاق آنها، مانندِ روشنایی روز و تاریکی شب از هم قابل تشخیص است. @ahmadzeidabad https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
🔸نواندیشی دینی و بیراهه‌ی نقد دینِ مردم به‌جای نقد دینِ قدرت🔸 ✍️محسن‌حسام مظاهری 1 هیئت دولت جدید طبق روال مرسوم رفته‌اند آرامگاه خاندانی آیت‌الله خمینی برای تجدید بیعت؛ مقابل «ضریح» ایستاده‌اند و یک مداح برایشان زیارت‌نامه‌ی آیت‌الله خمینی را قرائت می‌کند. متنی جعلی که به سیاق زیارت‌نامه‌های مرسوم امامان و امامزادگان شیعه تنظیم شده و مداح آن را به سنت زیارت‌نامه‌خوانی و با لحن سوزناک می‌خواند. زیارت‌نامه‌ای با چنین عبارات عجیبی: «السلام علیک یا روح الله الامام الخمینی، و علی ولدیک الطاهرین [!] مصطفی الشهید المدفون بأرض الغریب و احمد المدفون فی جوارک [!] و السلام علی الشهداء الذین بذلوا مهجهم دونک [!]» جالب است که دایره‌ی تقدس‌بخشی از شخص آیت‌الله خمینی فراتر رفته و شامل حال دو فرزند ذکورش هم شده است. و جالب‌تر آن‌که یکی از وزرا (عین‌اللهی) حین زیارت دست بر سینه گذاشته و وزیری دیگر (ضرغامی) هم دیروز در توییتی معترض شده بود که تشریفات مراسم، «مخل معنویت زایرانِ حرم» شده است! 2 یکی از مصادیق آشکار غلو سیاسی و سوءاستفاده و به‌ابتذال‌کشاندن مفاهیم شیعی توسط حاکمیت، همین تبدیل آیت‌الله خمینی به شبه‌امام و خدایگان و تبدیل کاخ ـ‌ مرقد او به یک «حرم» با تشریفات زیارت‌ شیعی است. هیچ حکومتی جز یک حکومت دینی و هیچ‌ صنفی جز خود روحانیت توان چنین بازی‌ای با مقدسات دینی را نداشت. 3 درباره‌ی این مرقد و رفتارها و سیاست‌های انحرافی تولیت موروثی آن پیشتر هم نوشته بودم که به مذاق برخی دوستان خوش نیامده بود. متأسفانه اشتراک منافع سیاسی اصلاح‌طلبان با خانواده‌ی آیت‌الله خمینی و تعلقات قبیله‌ای سبب شده است بسیاری از روحانیون متعلق به جریان نواندیشی حوزوی که گرایش اصلاح‌طلبی و دغدغه‌ی آسیب‌شناسی دینداری مردم و مبارزه با خرافات را دارند، درمقابل این ترویج رسمی و علنی خرافات آن‌هم به هزینه‌ی بیت‌المال سکوت پیشه کنند. 4 یکی از نقدهای وارد بر جریان آسیب‌شناسی و اصلاحات دینی همین است که نوک پیکانش سمت مردم و رفتارها و باورهای دینی آن‌هاست. درحالی‌که نقد و آسیب‌شناسی دینی نهاد قدرت به‌مراتب مهم‌تر و ضروری‌تر از نقد دینداری مردم است. چراکه دینداری توده‌ی مردم اولاً ادعای خلوص و اصالت ندارد و ثانیاً توسعه و فربه‌سازی‌اش معطوف به زندگی است. اما دین رسمی، مدعی اصالت و «ناب»بودن است و توسعه‌ و فربه‌سازی‌اش معطوف به بسط استیلا و سیطره‌اش بر مردم است. 5 به‌همین‌دلیل خطر کاخ ـ مرقد آیت‌الله خمینی برای تشیع بیش از خطر هزاران قدمگاه و زیارتگاه و امامزاده‌ی جعلی کوچک است که عوام مردم ساخته و می‌سازند. 6 بااین‌اوصاف این‌که متحدان سیاسی ـ فکری متولیان مرقد آیت‌الله خمینی در جبهه‌ی رادیکال‌ترین منتقدان دینداری مردم قرار دارند، معنای تازه‌ای می‌یابد.
🔰دنیا بد نیست، کم است...عین‌صاد 📚 #️⃣ 📢 |اینستاگرام| |تلگرام| |کست‌باکس| |آپارات| |بله| •═══••@Einsad••═══•
حسین ابراهیمی, [30.08.21 20:48] Liked by shahinkalantary and 55 others mohsenkaramyy ▪️چرا ژورنال‌نویسی من برای خودم نویسنده‌ها را بر حسب دوام و ماندگاری نوشته‌هایشان به سه گروه تقسیم می‌کنم. نویسنده‌های گروه اول تاریخ‌مصرف نوشته‌هایشان پیش از انتشار تمام شده است، و نوشته‌های گروه دوم برای چند دهه و تا زمان حیات نویسنده دوام دارند؛ اما نوشته‌های گروه سوم، دهه‌ها، صده‌ها و هزاره‌ها پس از مرگ نویسنده همچنان پایدارند. این چنین فکر می‌کنم که سه ویژگی حیاتی یعنی پشتکار، انسانیت و صداقتی در نوشته‌های گروه سوم هست که در گروه دوم به ندرت و در گروه اول به کلی وجود ندارد. و در یک نوشته هرچقدر این سه ویژگی بیشتر نهفته باشد آن نوشته به حقیقت نزدیک‌تر خواهد بود و طبیعتأ قوام‌ و دوام بیشتری هم خواهد داشت. در اینجا پشتکار به عنوان یک عامل اساسی نیاز است تا نویسنده مداوم و روزانه دربارۀ حواس، اعمال، احساس، رفتار، گفتار و افکار خود صادقانه بنویسد، آن‌ها را عمیقأ بکاود و جویای انسانیت باشد. انسانیت یعنی درک انسان(حتی پلیدترین انسان) و عاشق و دلسوز او بودن، و پشتکار و صداقت دروازۀ ورود به این انسانیت هستند. از سویی این انسانیت نیز دروازۀ ورود به حقیقت است، و حقیقت همان راز ماندگاری آثار بزرگ است. به نظرم روزانه‌نویسی مهم‌ترین تمرینی است که نویسنده را به سمت این حقیقت و ماندگاری هدایت می‌کند. زیرا که نویسنده در روزانه‌نویسی پیوسته نبض حواس، اعمال، احساس، رفتار، گفتار و افکار خود را در اختیار دارد و رفته‌رفته به درک و شناخت عمیقی از حقیقت خود، جامعه و دنیای معاصرش دست می‌یابد. ضمنأ روزانه‌نویسی تنها برای قشر و گروه خاصی از نویسندگان نیست، بلکه هر کسی در هر شغل و حرفه‌ای و در هر سطحی از سواد و دانش می‌تواند روزانه‌نویسی کند. اما شاید بتوان گفت که روزانه‌نویسی به طور ویژه برای رمان‌نویسان، فیلسوفان، شاعران و نویسندگان یک نیاز واقعی است. به باور من هیچ تمرینی به اندازۀ روزانه‌نویسی قدرت نوشتن یک نویسنده و حواس و تمرکز و فکر او را تقویت نمی‌کند. زیرا که نویسنده در طی روز پیوسته از دیده‌ها، شنیده‌ها، اعمال و تجربیات خود می‌نویسد و به آن‌ها فکر می‌کند. و سخن آخر اینکه روزانه‌نویسی بهترین راه علاج قلم‌های نخراشیده و اندیشه‌های خام است. View a
حرکت در مه
حسین ابراهیمی, [30.08.21 20:48] Liked by shahinkalantary and 55 others mohsenkaramyy ▪️چرا ژورنال‌ن
جان این مطلب نه اهمیت روزانه‌نویسی است و نه دسته‌بندی نویسنده‌ها. نکتۀ مهم در اهمیت خودشناسی و کاویدن خود است. بخشی از نوشتن فرو رفتن در اعماق خود است، کاویدن و کاویدن و کاویدن... یک سیر درونی.
📄مناسکی متناسب با عمارت نه مردم ✍🏻حسین نورانی‌نژاد: 🟢با وقوع انقلاب، کاخ‌های شاه و تجملات آن نمادی از رسوایی، عصیان و خودکامگی آن دوران شد و در مقابل، ساده‌زیستی رهبر انقلاب تبلیغ می‌شد. خمینی هم بت‌شکن دوران شد اما طولی نکشید که برخی پیروانش او را بتی دیگر خواستند و پس از درگذشتش، این رویه درباره جانشینش با مقداری تغییر در طیف حامی، دنبال شد. نشان به آن نشان که این دسته پیروان، کم‌ترین نقدی به ایشان را بر نمی‌تابند و بیانش معادل کفر و موجب خطر برای گوینده است؛ تملق‌های آنچنانی بماند. اینها از خیل انحرافاتی است که در انقلاب قرارش نبود. 🟢پس از درگذشت امام خمینی، ذره‌ای درایت کافی بود تا از ساده‌زیستی او به عنوان مزیتش حراست شود، نه که چنین عمارتی با سرمایه بیت‌المال بر پا کنند. اما زیست گلخانه‌ای تصمیم‌گیران و تغییر فاز حاکمانِ سابقا انقلابی و مردمی که دیگر طبقه‌ای مجزا و پرت از جامعه شده بودند و کماکان هستند، چنین خبطی را موجب شد. خطایی که حالا به دردسری غیر قابل دفاع برای طیف سنتی هر دو جناح و بیت آ. خمینی شده است. 🟢در غائله زیارتنامه‌خوانی، عمده مباحث به نقد و پاسخ‌های درون‌دینی کشیده شده است، در حالی که اصل ماجرا این نیست. چه، همان‌طور که برخی مدافعین زیارتنامه‌خوانی گفته‌اند، شبیه به آن درباره برخی علمای متوفی سابقه داشته است. این امری است علی حده که به معتقدان و قائلان به آن مربوط است. اما وقتی این عمل سر و شکل مناسک رسمی و حکومتی، آن هم در چنین کاخی پیدا می‌کند، چیزی جز تداوم آن تقدس‌تراشی و بت‌سازی سابق و جاری برداشت نمی‌شود. 🟢به طور خلاصه و بر خلاف نظر برخی مدافعان که به شیوه اقتدارگرایان، منتقدان را به غرض‌ورزی متهم می‌کنند، مستقل از برخی اشکالات درون‌دینی که قضاوت درباره آنها در صلاحیت من نیست، ایراد به مجموعه‌ای از نابخردی‌ها، اشرافیت‌ها، ریخت و پاش‌ها، و از همه مهم‌تر بهره‌گیری از دین برای دنیا و قدرت دیگران باز می‌گردد که تاکنون کم هزینه نداشته است. 🟢در آخر، خیرخواهانه خدمت حاج حسن آقا خمینی، تولیت مرقد و دلبستگان به این خاندان عرض می‌کنم فکری به حال این آرامگاه و این رفتارها بکنید. ببینید طیف واکنش‌ها تا کجاست! هرکس که پایه این بنا و مناسک را گذاشته، امروز به نام شماست. پیوستگی شما با نواندیشان دینی و متدینانی که این رفتارها را برنمی‌تابند بیش از سایر طیف‌هاست و تداوم نسبت شما با این کاخ و این اعمال نه سازگار با حقیقت است و نه منطبق بر مصلحت شما. 🟢به پدربزرگ شما هر نقدی که وارد شده، اشرافیت و این‌گونه زیارت‌ها نبوده است. خرابش نکنید. آن مناسک متناسب با این عمارت است، نه با حال مردم. @emtedadnet
هدایت شده از م.م
هرکس می خواهد صاحب سبک شود باید خودش باشد هیچکس نمی تواند خودش نباشد وسبکی بوجود اورد. چه خواننده باشی چه نویسنده یا سیاستمدار، خلاصه هرچه باشی باید اول شکل خودت باشی، هرچه به خودت نزدیکتر باشی سبک بوجود می آید. هوشنگ مرادی کرمانی
ali.safaeihaeri  دلم نمی‌آید از دعای  هم... این مناجات آخر اباعبدالله هم ازش گفت‌وگویی نکنیم اللَّهُمَّ أَنْتَ مُتَعَالِی الْمَکَانِ عَظِیمُ الْجَبَرُوتِ شَدِیدُ الْمِحَالِ غَنِیٌّ عَنِ الْخَلاَئِقِ عَرِیضُ الْکِبْرِیَاءِ قَادِرٌ عَلَی مَا تَشَاءُ قَرِیبُ الرَّحْمَةِ صَادِقُ الْوَعْدِ سَابِغُ النِّعْمَةِ چقدر سوز چقدر شور چقدر عشق این کلمه ها کلمه نیست این حس هست احساس است سنگین است که بعد از این همه رنج حسین این همه  بنالد؟ و بدهکار هم بداند خودش را ما یک گرفتاری که برای مان پیش بیاید دیگر حال نالیدن نداریم وحرف زدن نداریم داخل می شویم کسی با ما گفت و گو نکند! حسین همه ی هستی اش را پشت سر گذاشته همه ی عشق هایش هم جلوی چشمش دارند می بینند ضربه هایی که دیده زخم هایی که کشیده همه‌‌ی قساوت ها را دارد تجربه می کند و همه ی دلش این است که حالا... یک جمله‌ای هست، بعد از دعای حضرت است که عشق همه را دارد حسین عاشق همه هست عاشق اسبش گرفته تا آن سبزه هایی که هست تا بچه هایی که هستند تا حتی دشمنانی که بر  تیر می زنند و شمشیر می‌کشند می خواهد همه‌ی این ها را متحول کند یک جمله ای هست از حضرت  من نخواندم این دعا را ولی این جمله‌ ی خیلی لطیفی است. اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَکَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّکَ فی جَمِیعِ خَلْقِکَ تو را  داشته باشد در همه خلقِ تو خلق او نه تنها آدم ها را یک دانه برنج را دوست داشته باشد یک تکه نان را نگذارد ضایع بشود هست این عشق؟ این هماهنگی، این توجه...  که این‌قدر عاشق است این  را در نظر بگیرید این محبت را در نظر بگیرید وقتی همه‌ی رنج‌های آن ها را دارد بعد این‌گونه زمزمه کند... واقعش چقدر  پشت این کلمه ها باشد چیزی که تا آن  ها را نداشته باشید که لب از  نتوانی باز کنی نمی شود احساس کرد خیلی سخت است خیلی سخت... ➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰➰