عصر روز واقعه
و امیدهای برباد رفته،
زنان به اسارت درآمده...
حق را دیگر رمقی نمانده ...
اما یک نام، هنوز در عین ستمدیدگی میدرخشد و زودباشد که طیلسانِ زهدپوشِ ریاکار را از عریکه به زیر بکشد...
بوی خطبههای علی میآید!
قدمی دیگر مانده ...
باطل در جولان است و بیقرار و خودشیفته؛
اما حق آرام و پرقرار در مسیر؛
بوی خطبههای علی میآید!
و ذوالفقاری که او کشید، در نیام نرفته است
بوی خطبههای علی میآید!
زینت پدر در راه است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#دلنوشته
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۶)
✍ اصغر آقائی
________________
🌀 گام دوم: با نوح ع (۸): ساخت کشتی
🔻نوح به ساخت کشتی مشغول شده بود و باز قوم نادان دست از #تمسخر بر نمیداشتند. «وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ»
🔻من که شنیدهبودم تمسخر روش جاهلان است؛ از وقتی با #انسان_کامل همراه شدهام، این را با عمق جانم درک کردهام که هر میزان #جهل دشمنِ انسان کامل بیشتر میشد، تمسخر او نیز بیشتر.
🔻قوم نوح بدون آنکه ذرهای در اندیشه خویش #شک کنند، دست به تمسخر زدند. و من دانستم #پرسشگری از عقل و ایمان میجوشد و #تعصب و لجاجت از جهل و کفر.
🔻 هر گروهی که او را در حال ساخت کشتی میدید، به نحوی او را به سخره میگرفت؛ اما این بار #نوح سخنان دیگری داشت.
🔻نوح بدون آنکه سخن خویش را با #عبارت پرتکرار و دلسوزانه «قوم من» همراه کند، سخنی گفت که از آیندهای هولناک خبر میداد. من به تجربه آموختم که نوح در مقام وعظ و دعوت و ارشاد، دلسوزانه قوم خویش را به حق فرامیخواند؛ و عبارت پرمهر "قوم من" از زبانش نمیافتاد؛ اما اکنون که لحظه دردناک عذاب کوبنده نزدیک میشد، دیگر جای دلسوزی نبود. «وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ»
🔻 نوح صبورانه و باصلابت به آنان گفت ما را بهسخره بگیرید که زمان به سخرهگرفتن شما نیز خواهد رسید؛ که سخرهی باطل از روی نادانی؛ و سخرهی مؤمن از روی ایمان است؛ نوعی بروز شادی درونی از دیدن وعدههای حق تعالی «قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ»
🔻ساخت #کشتی که به پایان رسید، و من با صحنهای عجیب مواجه شدم. از هر سو #حیوانات مختلفی رو به سوی کشتی نهاده بودند. آشکار بود امری بسیار عظیم در پیش است که زمین و زمان را به هم خواهد ریخت و این مهر حق است که حیوانات را جفتجفت به داخل کشتی نوح میراند تا جهان نابودی کامل را نبیند. «قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ» «فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ»
🔻من بر تخته سنگی نشسته همه جا را زیر نظر داشتم و نوح بهسختی در تلاش. عرقِ برجبیننشسته او، عجیب بود. او غرق در ذات حق تعالی بود و جز اجرای امر او، چیزی نمیخواست.
🔻از جا بلند شده به سویش رفتم. کمی #آب به او تعارف کردم. آب را که دید #آهی کشید و با نگاه مهربانش، تشکر کرد. و من #متحیر از آهِ او به جای خود بازگشتم.
🔻متحیر از اینکه این آه نشان از افسوس او نسبت به هلاکت قوم خویش است؛ یا باز یاد #تشنهلبی در آینده افتاد. در طول سفر با انسان کامل بارها از #کشتهای_تشنهلب بر بالین نهری خروشان شنیده بودم.
🔻اما از انسان کامل آموخته بودم، #افسوسخوردن بر #کافر لجوج نوعی ابلهی است.
🔻و من بر آن کشته فتاده به هامون گریستم.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 زن در فرهنگ اسلامی - ایرانی
✍ نادر ابراهیمی
____________________
🔸 نویسنده فهیم و کاربلد استاد #نادر_ابراهیمی - روحش شاد - پس از نقل داستان #احمدخضرویه_و_فاطمه از یکی از آثار #هجویری، مینویسد:
🔻در این #حکایت ما می توانیم تصویر آرمانی #روابط زنان و شوهران فهیم و بافرهنگ آن زمان را با یکدیگر و روابط همسران را با دیگر افراد جامعه بیابیم و مورد مطالعه و تحقیق قرار بدهیم.
🔻#بانوی صاحبشعور و صاحبفرهنگ، در آن زمان، جایگاه اجتماعی خاص خود را داشته است و احترام و اعتبار خاص خود را، و جمیع آزادیهای فردی و اجتماعی لازم را؛ و هرگز ابزار تعیّش و تفریح، وسیله دفع شهوت، ابزار طفلآوری و مستخدمه کر و لالِ خانه نبوده است.
🔻چنین زنی میتوانسته #تحصیل کند، علم و هنر بیاموزد، همپای مردان قدم بردارد، صوفی باشد، عارف باشد، صاحب مقام و منزلت باشد، در حضور دیگران با جرئت و جسارت سخن بگوید، تشخیص بدهد، داوری کند، داوری خود را به مرحله اجرا در آورد، و در کنار تمام اینها، #فرمانروای_خانه نیز باشد.
🔻بدیهیست که این #فرهنگ، فرهنگ نظام ساسانی یا فرهنگی که بازمانده از دورههای قبل از ظهور اسلام در ایران باشد، نیست؛ همچنان که مطلقا فرهنگ عربی یا سامی نیست؛ بل #فرهنگیست #ترکیبی و نو، که قرآن از یک سو، روش و سخنان بزرگان اسلام و عرفان اسلامی از سوی دیگر، و کششهای ملّی و طبیعی از سوّمین سو، نقش و تأثیر عظیمی در پدیدآیی آن داشته است.
📚 صوفیانهها و عارفانهها: تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران. ص.209
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 معنای جهاد
________________
🔻تفسیر جهاد به ۱) هر تلاش و کوششی؛ و محدودکردن آن به ۲) جنگ با شمشیر، اشتباه است.
🔻تفسیر واقعی آن این است:
◀️ #جهاد عبارت از درگیری با یک دشمن - این دشمن هر که میخواهد باشد - به یکی از اَشکال و شقوق ممکن.
◀️ [بنابراین] شعر کُمیت، شعر دعبل جهاد است؛ [چون دشمنی را هدف گرفته است]؛ اما شعر بسیاری از شعرایی که در مدح رسول الله صلی الله عليه وآله وسلم شعر میگفتند، در توحید خدا شعر میگفتند، جهاد نیست.
📚 حلقه سوم انسان ۲۵۰ ساله/ مقام معظم رهبری مد ظله العالی؛ ص.۶۰-۶۲
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... و من دانستم
حتی بیزبان و کلام
میتوان #روضهخوان حسین بود؛
که راه حسین بیش از کلام،
قلب مطیع میطلبد؛
و این رهپوی بیکلام حسین است
که رهنمایِ حقیقی میشود؛
و به اشارهای آه برآمده از قلب تفتیده،
راهیِ دیدگان مؤمن میشود؛
که برای سیلاب #اشک از چشمان بهانتظار نشستهی مؤمن، نه پرکلامی، که یک اشاره نیز کافی است؛
و داستان محبّتِ رخنهکرده در دل، باز تکرار میشود؛
و #کودکی بیزبان، بر کودکی به غصه از زبانافتاده، میگرید.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#دلنوشته
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۷)
✍ اصغر آقائی
________________
🌀 گام دوم: با نوح ع (۹): و اینک طوفان
🔻#تبلیغ نهصد و پنجاه ساله قوم به پایان رسیده است؛ و چه پایانی تلخی. پایانی که در انتظار هر قوم و فرد لجوجی است که نه حقجوست؛ و نه حقپذیر. «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا»
🔻و اینچنین قوم و فردی، ظالم است. آری به هر میزان از حق دور شده، آن را نپذیری، آگاهانه در وادی ستم قرار گرفتهای؛ ستم به خود، خدای خود و نعمتهای او؛ و وای از زمانی که در غفلت و ظلم، عذاب الهی نازل شود. «فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ»
🔻من با چند نفر دیگر در حال جابه جا کردن حیوانات داخل کشتی بودم که ناگاه کشتی با تکانهای سهمگین به حرکت درآمد، حرکتی که با فرمان نوح و به نام "الله" ایجاد شده بود. «وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ»
🔻طوفانی که از فورانکردن آب در تنور شروع شده بود «حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ» به طغیان آمد. هرچند واژه طغیان که پیش از این در قرآن خوانده بودم، عظمت و مهیببودن طوفان را نشان میداد؛ اما درون کشتی غوغائی بود. «إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاء حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ»
🔻زمین و آسمان به هم ریخته بود. با سرعت خود را به عرشه کشتی رساندم. خدای من به هر جای زمین که مینگریستی، چشمه جوشانی، دهان باز کرده بود و آب چون آتشفشانی فوران میکرد. از کوه و دشت آب بود که جاری شده بود و اولین موجها با رسیدن این آبها به هم، ایجاد میشد و دانستم که هیچ راه نجاتی نخواهد بود. «وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاء عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ»
🔻به جایگاه امن خویش در کشتی بازگشتم. کشتی با آن مسافران مختلفش، با تکانههای شدید در راه بود. حسی توأمان از ترس و آرامش در چشمان همه موج میزد؛ ترس از اتفاقی که در حال وقوع است؛ و آرامش از بودن با نوح. این شاید اولین باری بود که من با تمام وجود، آرامشِ بودن در کنار ولیّ خدا، انسان کامل را درک میکردم.
🔻 و من با خود تکرار کردم: و ما او و همراهانش را نجات دادیم. "فَأَنْجَيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ"
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
حیات معقول
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۷) ✍ اصغر آقائی ________________ 🌀 گام دوم: با نوح ع (۹): و اینک طوف
🔻 توضیحی درباره این متون🔻👇👇
🔻آشنایی با《گامبهگام با انسان کامل》
☑️ سلسله #گامبهگام با انسان کامل، مجموعه #متون ادبی-داستانی است که بر اساس آیات #قرآن درباره #پیامبران از آدم تا خاتم عليهم السلام بهمرور نگارش میشود.
☑️ نگارنده در این سلسله، برای #جستجوی حق به عمق #تاریخ سفر کرده، خود را در زمان هر پیامبری با او همراه میکند.
☑️ او در این سفر به #گزارش ادبی اتفاقات آن زمان میپردازد.
☑️ در این گزارش، نویسنده در تلاش است تا بر محور عمل #انسان_کامل حق را بیابد، چرا که او آیینه تمامنمای حق است.
☑️ البته در مواردی به دلایل مختلف، نویسنده با #شک و سؤالی از درون پیرامون حق مواجه میشود، و در مواردی نیز این دودلی، او را به نزدیکشدن به مخالفانِ انسان کامل میکشاند.
☑️ و اکنون این سفرِ آغازشده از آدم ع، به منزلگاه نوح ع رسیده است؛ و سفر همچنان ادامه دارد.
🔻با ما در این سفر، همراه باشید.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 تفکر در تاریخ، درگاه حیات معقول
✍ اصغر آقائی
______________________
🔻 حافظ شیرینسخن میگوید:
خوشا شیراز و وضعِ بیمثالش
خداوندا نگه دار از زَوالش
🔻 گویی دعای او مستجاب شده است و #شیراز همچنان سرِ پا است؛ اما وقتی در این قطعه فیلم تاریخی از شیراز مینگری، همه چیز آن دگرگون شده است؛ و اینجاست که خواهی دانست:
💠 أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
💠 آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند که عاقبت کار پیشینیانشان چه شد؟
🔻 و اینگونه #تفکر در تاریخ، آغازی برای #حیات_معقول میشود.
🔻 و ثمر و میوه این حرکت #عبرت است؛ که بدون این ثمر، حرکت در تاریخ نه حیاتبخش است و نه در راستای حیات معقول؛ بلکه تنها افزودن بر تاریکیِ عقل، یا همان #غفلت است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
🔻 اگر از معنای #حیات_معقول میپرسی، میگویم:
☑️ حیات معقول یعنی #بی_شرف نبودن
🔻 این سخنان #هادی_مهرانیِ معلوم الحال، احادیث زیر را تداعی میکند:
☑️ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ: کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد.
☑️ لا دینَ لِمَن لا حَیاءَ لَه: کسی که حیا ندارد، دین ندارد.
☑️ الْمُؤْمِنُ حَیِیٌّ: مؤمن با حیا است.
☑️ الحیاء هو الدّین کلّه: حیا، تمامِ دین است.
☑️ إنَّ خُلقَ هذا الدينِ الحَيَاءُ: خویِ این دین حیا است.
☑️ لاَ عَقْلَ لِمَنْ لاَ أَدَبَ لَهُ: آنکه ادب ندارد، عقل ندارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
#حیات_معقول یعنی درک فرهنگ شهادت
🌹۲شهریور سالروزشهادت چریک۱۰۰۰چهره حجةالاسلام سيدعلی #اندرزگو
♦️امام خمینی:
ما نیمی از انقلاب را ازین شهید داریم، اگر۱۰تن مثل اوداشتیم، دنیا تحت سلطه اسلام بود
🕊شادی روحش صلوات
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
#عکس_نوشت
⸤﷽⸣
🕊️🕊️
به شمعدانی خالی از شمع
که نگریستم؛
قلبم هوای تو را کرد،
ای غائب از نظر!
تا تو نیایی،
پروانههای عاشق،
حیرتزده،
به هر سو بال خواهند گشود.
عکسنوشت🌿
اینجا دلنوشتهها در قاب تصاویر، قلب و روحت را به جستجو در معنای زندگی دعوت میکند.
@aksneveshtnoora
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۸)
✍ اصغر آقائی
________________
🌀 گام دوم: با نوح ع (۱۰): کشتی نجات
🔻در آن همهمه، صدایی لرزان به گوش میرسید: پسرم سوار #کشتی شو و با کافران مباش. «وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ».
🔻#نوح، مظهر رحمت حق، پیش از قطعیشدنِ امر حق تعالی، آخرین تلاشهای خویش برای نجات قوم؛ به ویژه فرزند نابخردش، انجام میدهد. پدر است دیگر.
🔻 در آن بارش سهمگین که دیگر به راحتی مناظر قابل رویت نبود، من نوح و فرزندش را به سختی زیر نظر داشتم. برایم مهم بود نوح در این فضای پرالتهاب چگونه #رفتار میکند.
🔻البته در طولِ سفر هم خوب آموخته بودم #درسآموزی در کلاس پرتلاطم انبیا و #انسان_کامل، جسارت و پیگیری میخواهد، نه خمودگی و کاهلی.
🔻... و فرزند نوح با صدایی پر نخوت و #غرور گفت: ضرورتی نمیبینم؛ اگر آب زیاد شود، بلندای این کوه، مرا کفایت میکند. «قَالَ سَآوِي إِلَی جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ». نمیدانستم، صدای پر از غرورش را باور کنم یا چشمانِ ازحدقهبیرونزدهاش را. و من در مکتب انسان کامل آموخته بودم، در پسِ هر غروری، ذلّتی درونی نهفته است.
🔻نوح، بار دیگر صدای نحیفش را با تمامِ مهربانیِ معصومانهی خویش همراه کرد و گفت: فرزندم امروز #پناهی جز #رحمت حق نیست «قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ» و آن صدای پر نخوت با موجِ آب طغیانکرده خاموش شد «وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ».
🔻نوح که از اطاعت فرزندش ناامید شده بود، سراسیمه خداوند را #ندا میدهد: پروردگارا! فرزندم که از من است را دریاب. «وَنَادَی نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي».
🔻و البته در قاموسِ انسان کامل، #معیار حکمِ خداست، نه احساسِ جدا از عقلانیت و حکمِ حق؛ و نوح ادامه میدهد: و امر، امر توست، و وعدههای تو حق است. «وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ».
🔻و خدا گفت: اهلِ انسان کامل، مؤمنان راستین او هستند، نه فرزندان ناخلف "قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ". و خداوند همیشه بندگان مطیعش را رشد میدهد؛ و به نوح آموخت: درخواستهایش نه بر پایه احساس، که علم باشد "فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ"
🔻 و نوحِ همیشه نیازمند به لطف حق، آموخت که درخواست نابجا نشانه جهل است و جهل، زیان و خسران. نوح باادب سر به زیر افکند و گفت: خدایا اگر مغفرت و رحمت تو نباشد، من از زیانکاران خواهم بود. "وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ"
🔻و فرزند نوح با ظالمان غرق شد «وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ»؛ و من آموختم معیار از اهلانبودن است، نه از تبار نااهلان؛ و قومِ غرقشده در کورباطنی و تاریکیِ جهل، اینک در تاریکیِ آبهایِ انباشته، غرق میشود. «وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُواْ قَوْمًا عَمِينَ»
🔻دیگر طوفان به اوج رسیده است و آب طغیانکرده، قهاریّت خداوند را با تمام زیبایی و قدرت، به نمایش گذاشته است؛ که همیشه موجود تحتِ فرمانِ حق، قدرتمند و زیبا است. «إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاء حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ». موجهای سهمگین چون کوه بر هم کوفته میشدند «وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ». و در آن غوغای آسمان و زمین تنها یک جا ایمن بود: کشتی نجات نوح «فَأَنجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ»
🔻و همیشه کشتی نجات، نجاتبخش است. بار دیگر تمام وجودم را حزن نامی از تبار نوح پر کرد.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#سفر_عشق
#ابنعربی
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3777626426Cbced967255
هدایت شده از عکسنوشت🌿
#عکس_نوشت
⸤﷽⸣
🕊️🕊️
وقتی چشمان نگرانت
نگرانم میکند؛
دستان گرم تو،
آرامشبخش من است
عکسنوشت🌿
اینجا دلنوشتهها در قاب تصاویر، قلب و روحت را به جستجو در معنای زندگی دعوت میکند.
@aksneveshtnoora
🔰 پیامبر ص: حُبّ الوَطَن مِن الاِیمانِ
✍ اصغر آقائی
_______________________
🔻عبارتی است #مشهور که به پیامبر ص نسبت داده میشود. با گذر از اینکه این عبارت در هیچ #منبع روایی معتبر نقل نشده است؛ اما از آنجا که مشهور است و بسیاری از بزرگان آن را در نقل کردهاند؛ لذا #تحلیل محتوایی آن مفید خواهد بود.
🔻میدانیم تحلیل هر روایتی به گزینههای مختلف نحوی، ادبی و ... موثر خواهد بود. بنابراین این عبارت فوق را در چند مرتبه تحلیل میکنیم:
☑️ ۱. مقصود از «الوطن»، معنای متعارف آن باشد و پیامبر ص تنها ناظر به مخاطبان حاضر خویش آن را فرموده باشند، لذا معنای حدیث میشود: حبّ شهر مدینه، نشانه ایمان شما پیروان ساکن این شهر است.
☑️۲. مقصود از «الوطن» همان معنای متعارف باشد، اما پیامبر ص یک جمله حقیقیه بیان کرده است؛ لذا معنای عبارت میشود: هر فردی در هر مکان و شهری (هر وطنی) ساکن باشد، اگر وطن خویش را دوست بدارد، مرتبهای از ایمان را دارد.
☑️۳. مقصود از «الوطن» همانگونه که برخی گفتهاند، آخرت باشد، که معنای روایت میشود: دوستداشتن آخرت از ایمان است.
🔻دو تحلیل اول و سوم هرچند، میتوانند صحیح باشند، اما از آنجا که عبارت #اطلاق دارد، به نظر میرسد فهم دوم از آن، ارتکازی و واقعی و بهذهن نزدیکتر باشد؛ اما یک سؤال مطرح است: چگونه دوستداشتنِ هر وطنی از هر فردی (چه مؤمن و چه کافر) از ایمان و نشانه ایمان است؟
🔻به نظر نگارنده همین #فهم یعنی «دوستداشتن وطن» از هر فردی – حتی غیر مؤمن – نشانه مرتبهای از ایمان است.
🔹 توضیح:
🔻نگارنده معتقد است اگر فردی که در منطقهای غیر مؤمن زندگی میکند، وطن خویش را دوست بدارد، طبیعتاً نسبت به آن غیرت خواهد داشت، از آن دفاع خواهد کرد، و به آن خیانت نخواهد کرد. واضح است که تمام این مسائل از عقلانیت سرچشمه میگیرد؛ و از آنجا که میان عقل و ایمان، اینهمانی برقرار است، و نمیتوان میان آن دو فاصله انداخت؛ لذا چنین حبّی از ایمان است. این یعنی اینکه چنین فردی مرتبهای از عقلانیت را دارد و به همان میزان در ذات خویش، به صورت ناآگاهانه، مؤمن نیز هست. یعنی آن ایمان ذاتی او عامل این شده است که نسبت به وطن خویش تعصّب عاقلانه داشته باشد.
🔹نکته مهم:
🔻اگر کسی بگوید چگونه میتوان گفت فردی که «وطنِ ظالمِ» خویش را دوست دارد، ذاتاً مرتبهای از ایمان را دارد؟
🔻در پاسخ باید گفت: اولاً هیچگاه ظلم به «وطن» نسبت داده نمیشود؛ بلکه اهل آن ظالم میشوند؛ و ثانیاً حبّ وطن غیر از حبّ اهل وطن است. این یعنی اینکه اگر کسی حبّ وطن دارد، تنها و تنها از این جهت مرتبهای از ایمان را دارد، اما اگر این حبّ وی او را به دوستداشتن هر رفتاری از ساکنانِ وطنش بکشاند، این تعصب نابجا و غیر عاقلانه میشود و هر تعصبّی غیر عاقلانهای از ایمان نیست.
🔻پس هر فردی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان به دلیل عرقی که به وطن دارد، مرتبهای از ایمان را در درون خویش دارد؛ و هر میزان فرد نسبت به وطن خویش خالی از محبّت و تعصب عاقلانه شود، به همان میزان از ایمان دور شده است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
@hayatemaqul
هدایت شده از عکسنوشت🌿
#عکس_نوشت
⸤﷽⸣
🕊️🕊️
در نیزار
وقتی آه میکشم،
از قدِ افراشته نیهایِ پر آه،
شرم میکنم.
عکسنوشت🌿
اینجا دلنوشتهها در قاب تصاویر، قلب و روحت را به جستجو در معنای زندگی دعوت میکند.
@aksneveshtnoora
🔰 ناراست راستنما: خداوند در علم ما نمیگنجد، پس نمیتوانیم او را بشناسیم
✍ اصغر آقائی
______________________
🔻 برخی با عبارت فوق خودشان را از جستجوی حقیقت و #معرفت نسبت به خداوند محروم میکنند؛ اما در این عبارت #مغالطات مختلفی چون مغالطه #علت_جعلی، و مغالطه #عبارت_جهتدار رخ داده است.
🔻 باید توجه داشت: شناخت هر شیئ به دو صورت است:
☑️ ۱. شناخت ماهیت و ذات آن
☑️ ۲. شناخت اینکه او #هست یا ممکن است که باشد، و نیز شناخت صفات آن
🔻 با توجه مورد اول، نه تنها خداوند که شناخت ذات بسیاری از موجودات دیگر به راحتی ممکن نیست؛
🔻 اما با توجه به روش شناخت دوم: ۱) ما میتوانیم بدانیم که خداوند وجود دارد، و ۲) صفات او، متناسب با ذات کاملِ او، کاملترین مرتبه ممکن را دارد؛ و همین برای ما کافی است تا #عبودیت خویش را نشان دهیم.
🔻 لذا هنگام اثبات وجود خداوند و شناخت او بهدنبال احاطه علمی به ذات خداوند نيستيم که "لایحیطون به علما"
🔹 نکته پایانی: از گوینده عبارت فوق میپرسیم: آیا به نظر شما این عبارت شما همراه با پارادوکس و #خودنقیضی نیست؟ چراکه این سؤال که "آیا خداوند را به این شناختهاید که ذات او قابل شناخت نیست؟" حاوی یک شناخت از خداوند است؛ یعنی گوینده میداند که خداوند قابل شناخت نیست؛ پس خداوند را به این شناخته است.😊
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
#خداشناسی
#مغالطه
🆔 @hayatemaqul
🔰 علّت نفی تفاوت در خلقت، با وجود آشکاربودن آن
✍ اصغر آقائی
____________________
💠 خداوند فرمود: "مَا تَرَىٰ فِي خَلْقِ الرَّحْمَٰنِ مِنْ تَفَاوُتٍ: هیچ تفاوتی در خلق رحمان نمیبینی"
🔻 یکی از برداشتهای زیبا توسط عارفان شامخی چون #ملاهادی_سبزواری - نوّر الله مرقده - از این آیه آن است که هر موجودی به حکم اینکه #خلقت_ویژه خود را دارد "أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ"، و از لحاظ وجودی به "الرحمن" منتسب است، که اسمی است بدونِ متقابل؛ لذا هیچ تفاوتی میان موجودات از باب #مظهریت نسبت رحمانیت خداوند وجود ندارد.
🔻 برای توضیح بیشتر اشارهای به اصل «کلّ اسم فیه کلّ اسم: در هر اسمی، همه اسمای حق وجود دارد» میکنم که مبنای آن قاعده عرفانی «کلّ شیء فیه کلّ شیء: در همه چیز همه چیز است».
🔻 طبق این قاعده در باطن هر #اسمی از #اسمای خداوند، اسمای دیگر آن نیز وجود دارد؛ چرا که هر اسم ظاهری، اسمی باطنی در خود دارد؛ و هر اسم باطنی، ظاهری در خود "هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ"
🔻و از آنجا که #الرحمن: ۱) اسمِ متقابل ندارد و ۲) تمام اسمایِ متقابل #ذیلِ این اسم هستند، مثلا الهادی و المضل، هر دو در عینِ متقابلبودن ذیل الرحمن هستند؛ بنابراین تمام اشياء که ظهور خَلقی اسماء الله الحسنی هستند، ذیل رحمانیت معنادار میشوند؛
🔻 پس یکی از معانی آیه شریفه این است که هیچ تفاوتی از باب مظهر رحمانیت حق تعالی، در اشيا نمیبینی، و این مظهریت نیز بدون فطور است که در ادامه آیه فرمود "فَٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ هَلۡ تَرَىٰ مِن فُطُورٖ "
🔻 و #جامی رحمةاللَّهعلیه سرود:
هستی که بود ذات خداوند عزیز
اشیا همه در ویاند و وی در همهچیز
این است بیان آنکه عارف گوید
باشد همه چیز مندرج در همه چیز
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
🆔 @hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حیات_معقول یعنی
خون به جوش آمده
از تنهایی ولیّ خدا؛
و تو اینک شاهد رود خروشانِ
مردمانی از قبیله #طویریج هستی
که افتخارشان حضور امام زمان
در میان عزاداری تاریخی آنان است.
اگر در جستجوی حیات معقولی،
خود را به این رود پر خروش بزن؛
که جنون کار عقل به عشق آمده است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
@hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی مردم خود را
به رهبری دینی میسپارند
که عقل و عشق را با هم دارد،
مردم خود، تمام° عقل و عشق میشوند،
و #حیات_معقولِ ریشهدوانده
در #مکتب حسین عليهالسلام
جانی تازه میگیرد
و این قدمهای استوار،
#انقلابی را پایهریزی میکنند
که رو به سوی قلّهای در همین حوالی دارد.
آری زود باشد فرزندان #خمینی
همراه با #ظهور تامّ #انسان_کامل
تمدنی اسلامی نوین را
بر سینه انسان خسته از بدلها بکوبد،
و بار دیگر تمام وجودمان بخواند:
💠 يُريدونَ لِيُطفِئوا نورَ اللَّهِ بِأَفواهِهِم وَاللَّهُ مُتِمُّ نورِهِ وَلَو كَرِهَ الكافِرونَ
💠 آنان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل میکند هر چند کافران خوش نداشته باشند!
پ. ن: فیلم، تنها سند تصویری از فاجعۀ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ است که سرنوشت رژیم شاه و انقلاب را یکسره کرد.
☑️ شادی شهدای انقلاب صلواتی تقدیم کنیم.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
@hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ #حیات_معقول یعنی چون این بانوی لبنانی #رهبرت را بشناسی؛ و #اشکهای ولیّ خدا، قلبت را به درد آورد.
✅ قلبی که با اشک #ولیّ_خدا به درد نمیآید، تپشهایش نه بوی عشق حق میدهد، و نه آوای عقلِ عنقانشین است.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
@hayatemaqul
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ #حیات_معقول یعنی توجه به سؤالات ذاتی عقل. و این همان معنای #فطری بودن #منطق است.
☑️ #عقل این کودک ذاتاً #مغالطه موجود در گزاره #عیسی_خدا_است را درک میکند و آن را در پرسش خویش با #تعجبی برآمده از فهمی عقلانی مطرح میکند.
☑️ ای کاش ما همان کودکی میماندیم که تابع عقل و احکام او بودیم و سؤالاتمان نیز برآمده از آن بود؛ نه برآمده از مصلحتاندیشیهای فردی و قومی و ...
☑️ این همان حیات معقولی است که هدف آن بالابردن انسان به مقام عقل است که بدون آن #دین و #زندگی معنادار نخواهد بود.
✅ #حیات_معقول، یعنی زندگیِ معنادار
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
@hayatemaqul
🔰 گام به گام با انسان کامل (۱۹)
✍ اصغر آقائی
______________________
🌀 گام دوم: با نوح ع (۱۱): خاطرهای در کشتی
🔻وقتی سخن دلسوزان را نشنوی، مایه عبرت دیگران خواهی شد، و قوم نوح، مایه عبرت شد «وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً» و این آغاز راه آنان بود، و عذاب دردناک آخرت در انتظار آنان است «وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا»
🔻قوم نوح نابود شد، و کشتی نوح بر فراز آبهای طغیان کرده، در سایه امن الهی در جریان بود «تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاء لِّمَن كَانَ كُفِرَ*وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ»
🔻من در انتهای کشتی نشسته بودم که فردی مسنّ آمد و کنارم نشست. حال عجیبی داشت و دائم به نوح ذلّ میزد. تعجب کردم. او که نوح را میشناسد چرا چنین با تعجب به او نگاه میکند؟
🔻وقتی از او پرسیدم که چرا چنین متعجبانه به نوح مینگرد، سرش را پایین انداخت و آهی از عمق جان کشید. او گفت: من آخرین کسی هستم که چند ماه قبل از طوفان به نوح ایمان آوردم؛ و یا بهتر بگویم ایمانم را آشکار کردم.
🔻از کودکی مهربانیهای نوح را میدیدم و همیشه در کنج قلبم او را دوست داشتم اما هیچگاه حرفهای او را باور نمیکردم؛ همیشه با خود میگفتم مگر میشود او از نزدیکانم، از پدر و مادرم مهربانتر و داناتر باشد. «وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ»
🔻بزرگتر که شدم؛ راستش دیدم حرفهای او با آنچه در اقوامم بود بسیار متفاوت است و به نظرم منطقیتر میآمد و دیگر نمیتوانستم بگویم او را باور دارم یا نه. حالت عجیبی بود؛ اما نمیتوانستم آنچه در ذهنم بود را با کسی مطرح کنم. سخنگفتن از نوح و حرفهایش جریمه سنگینی داشت. و شاید همچنان اسیر فرهنگ بهارثرسیده از اجدادم بودم؛ نمیدانم، اما یک چیز بسیار آشکار بود، پذیرفتن سخنان نوح همان و ایستادن در برابر خانواده و اقوام نیز همان. شجاعت میخواست که علیه خانواده خود قیام کنی و من چنین شجاعتی را در خود نمیدیدم.
🔻ایام در گذر بود و من با خود در جنگ. نمیدانم حدود صد سال پیش بود و من مردی چهل ساله.
🔻روزی در بیابان مشغول چرای گوسفندان بودم، ناگهان دستی بر شانهام قرار گرفت. گرمای دست برایم آشنا بود. وقتی با من مشغول صحبت شد، اشکهایم بیاختیار جاری شد. او گفت پسرم قدر این اشکها را بدان؛ اینها یعنی همان ایمان.
🔻احساس کردم نوح از دعوایی که در قلبم با خود و با رسمهای به ارث رسیده از خانواده و اقوامم دارم آگاه است. گفتم: من شما را دوست دارم؛ اما نمیتوانم با خانواده و قوم خویش مخالفت کنم.
🔻نوح لبخندی زد و گفت: میدانم اما تا کی میخواهی با دل خود مخالفت کنی؟ پاسخی نداشتم و نوح ادامه داد: البته مؤمن که شدی، لازم نیست اگر جانت در خطر باشد آن را با خانواده خود مطرح کنی.
🔻گویی جان تازهای گرفتم و از او خواستم بیشتر توضیح دهد. گفت وقتی کسی در میان مشرکان مؤمن میشود، اگر جانش در خطر باشد، لازم نیست ایمان خود را آشکار کند تا زمان مناسب.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
@hayatemaqul
... ادامه متن قبل:
🔻و من که گویی زبانم گشوده شده بود گفتم آقا جان من به شما ایمان دارم و میدانم خدای شما از خدایان سنگی و چوبی بسیار بزرگتر است. راستش «سواع» با آن پای بدترکیبش، «یغوث» با آن رنگ پریدهاش و دیگر بتها، حالم را به هم میزنن. هر وقت در برابرشان برای عبادت میایستم، در ته قلبم از خود میپرسم چرا اینهایی که خودمان ساختهایم خدای ما هستند؛ ما که قبل از آنها بودهایم. و میدانستم اصرار سران قوم برای عبادت اینها یا از روی جهل است و یا از روی خودخواهی و مانند آن «تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا»
🔻دیگر غروب شده بود و چه غروب زیبایی. آن بتهای بیجانِ بیدست و پا، در قلبم کاملاً غروب کرده بودند و من روانه خانه شدم.
🔻در همان حال بلند گفتم ای نوح، نام تو تنها نامی است که تمام قلبم را پر کرده است و البته از خود نوح آموخته بودم که ذکر و یاد او، ذکر و یاد خداوند است.
🔻نوح که بر عصایش تکیه کرده بود دستی برایم تکان داد و با صدای مهربان خویش که با ابراز ایمان من مهربانتر شده بود، بلند گفت: پسرم، مواظب خودت باش؛ و فراموش نکن ایمانآوردن در میان خانواده مشرک به معنای توجهنکردن به کرامت انسانی آنان نیست. آنها را دوست بدار، به آنها محبت کن؛ اما اگر تو را به شرک فراخواندند، شرک نورز، مگر آنکه همانطور که گفتم جانت در خطر باشد و مجبور باشی که ایمانت را پنهان کنی.
🔻و قامت زیبای نوح پشت نیهای جلگه کم کم پنهان شد و من به خانه رسیدم. و سالهای سال بر خلاف میلم، با خانواده خود و آن عقاید مشرکانهشان ساختم و سوختم اما دم بر نیاروردم که مولایم چنین خواسته بود.
🔻و این چنین زندگیام ادامه داشت تا زمانی که نوح به ساخت کشتی مشغول شده بود و من به کمکش شتافتم.
🔻و اکنون با خود میگفتم ای کاش خانواده من نیز به نوح ایمان آورده بودند و اینجا بودند؛ اما افسوس
🔻و آن مرد مسنّ باز آهی کشید و ساکت شد.
🔻و من سؤالات دیگرم را در خود فرو بردم و نگاهم را از او به نوح برگرداندم. و با خود گفتم خسته نباشی مرد.
🔻و آن مرد در برابر خدایش به سجده افتاد و من فهمیدم مردی که در برابر خدایش به سجده میافتد هیچگاه از شلوغیهای اهل دنیا خسته نمیشود؛ هرچند ممکن است دلگیر میشود. و دلی که پر از مهر است، حتما به خاطر بندگان خدا و نادانی آنها دلگیر میشود.
🔻و آن مرد همچنان صبور بود که صبر امر خدایش بود «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ»
🔻و من آموختم که مسیر راه خدا و تبلیغ آن، صبر میخواهد؛ و من به حال خود گریستم.
... و سفر ادامه دارد.
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
#حیات_معقول
@hayatemaqul