#سرزمینیاس
#صفحهپانزدهم
هوا كاملاً روشن شده است. روز دوّمى است كه ما در سرزمين خيبر هستيم.
پيامبر نيروهاى خود را آماده مى كند و همه مسلمانان در ستون هاى منظّم قرار مى گيرند.
نمى دانم آيا خبر رفتن قبيله غَطَفان به يهوديان رسيده است يا نه؟ حتماً نگهبانانى كه بالاى قلعه ها هستند متوجّه جاى خالى آنها شده اند.
بايد صبر كنيم ببينيم، براى جنگ به بيرون از قلعه خواهند آمد يا نه؟
ساعتى مى گذرد، هنوز هيچ خبرى نيست. جنگجويان يهود نمى خواهند از قلعه ها بيرون بيايند.
آنجا را نگاه كن! درب قلعه باز مى شود و گلّه گوسفند همراه با همان چوپان سياه پوست بيرون مى آيد و درب قلعه بسته مى شود. گويا يهوديان يقين دارند كه پيامبر هرگز اين گوسفندها را غارت نخواهد كرد. گلّه گوسفند از كنار ما عبور مى كند و به سوى چراگاه مى رود.
چند روز مى گذرد، يهوديان فعلاً خيال جنگ ندارند
و درون قلعه هاى خود پناه گرفته اند. آذوقه و غذا در لشكر اسلام رو به اتمام است. در اين فصل زمستان چيزى جز علف براى خوردن پيدا نمى شود. بعضى از افراد به خاطر خوردن علف ها دچار بيمارى شده اند.
هر روز صبح گلّه گوسفند از كنار ما عبور مى كند و ما با گرسنگى به آنها نگاه مى كنيم. ما براى جنگيدن، نياز به غذاى مقوّى داريم; امّا هيچ كس به آن گوسفندان، دست درازى نمى كند.
گروهى خدمت پيامبر مى رسند، و از او مى خواهند براى آذوقه و غذاى لشكر اسلام فكرى بكند. اگر اين طور پيش برود تا چند روز همه قدرت خود را از دست خواهيم داد. با ضعف و گرسنگى نمى توان به جنگ يهوديان رفت.
پيامبر دست به دعا بر مى دارد و از خداوند مى خواهد كه از خزانه غيب، روزىِ تازه اى براى ما برساند.
لبخند بر چهره پيامبر نمايان مى شود. او به مسلمانان وعده مى دهد كه به زودى خداوند روزى آنها را مى رساند.
🦋🦋🦋🦋🌻🦋🦋🦋🦋
#سرزمینیاس
#قصهفدک
#قصهتمامروزهایشیعه
#فدکپرچمخدا
#برایمادرمانحضرتزهراسلامالله
#کپیآزاده
#نشرحداکثری
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
https://eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#تاخداراهینیست
#صفحهپانزدهم
شبى از شب ها به موسى(ع) گفتى كه مى خواهى او را نصيحت و موعظه كنى.
موسى(ع) خيلى خوشحال شد، او دوست داشت بداند كه نصيحت هاى تو چيست، او مى خواست آن را بشنود و به ديگران هم بگويد، نصيحت هاى تو خيلى با ارزش هستند و اگر همه به آن عمل كنند، حتماً به خوشبختى دنيا و آخرت خواهند رسيد.
و تو بار ديگر با موسى(ع) سخن مى گويى:
اى موسى(ع)! من چهار نصيحت براى تو دارم:
1 - تا زمانى كه يقين نكرده اى همه گناهان تو را بخشيده ام، فكر خود را مشغول عيب ها و گناهان ديگران مكن!
2 - تا زمانى كه گنجينه هاى ثروت من تمام نشده است، غم روزى خود را مخور و نگران نباش!
3 - تا زمانى كه مى بينى من همه كاره اين دنيا هستم به كسى غير از من دل مبند و فقط اميدت به من باشد.
4 - تا زمانى كه شيطان زنده است، از دسيسه و فريب هاى او ايمن مباش.
🦋🦋🦋🦋❤️🦋🦋🦋🦋
#تاخداراهینیست
#عاشقخداباش
#بهماهخدانزدیکمیشویم
#نویسندهمهدیخدامیان
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#خورشیدایران
#صفحهپانزدهم
#هفتمینمسابقه
برخورد شدید امام رضا(ع) با گروهک واقفیّه.....
حضرت رضا(ع) در موارد متعدد، گروهک واقفیّه را ملعون، زندیق، مشترک و کافر خواند و مردم را به شدّت از همنشینی و مصاحبت با این گروهک برحذر داشت، به عنوان نمونه به سه روایت زیر توجه کنید:
1. علی بن عبدالله زبیری میگوید: در ضمن نامهای در مورد واقفیّه از امام رضا(ع) سوال کردم، در پاسخ نوشت: «واقفیها از حقّ منحرف هستند، و آلوده به گناه میباشند، و اگر در این حال بمیرند، جایگاهشان دوزخ است که جایگاه بدی است.»
2. در مورد دیگر فرمود:
«واقفیه، در حیرت و سرگردانی هستند، و در حال کفر و الحاد میمیرند.»
3. شخصی از آن حضرت پرسید: «آیا زکات دادن به فقرای واقفیّه جایز است؟» امام رضا(ع) در پاسخ فرمود:
«لاتُعطِهِم فَاِنَّهُم کُفّارٌ مُشرِکُونَ زَنادِقَهٌ:
به آنها زکات ندهید، زیرا آنها کافر، مشرک و منکر و ملحد هستند.»
به این ترتیب میبینیم، حضرت رضا(ع) در آغاز امامت با گروه گرایی داخلی روبرو شد، و در برابر حادثهی رنجآور و تلخ واقفیّه قرار گرفت، در این راستا نظر شما را به سه روایت زیر جلب میکنم:
ادامه دارد.....
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
#خورشیدایران
#مسابقهویژهدههیکرامت
#هفتمینمسابقه
#شناختامامرضاعلیهالسلام
#شناختحضرتمعصومهسلامالله
#نشر_حداکثری
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
#کانال_کمال_بندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
#شیرینترازعسل
#صفحهپانزدهم
حُرّ رو به حسين(ع) مى كند و مى گويد: "من مأموريّت دارم تا تو را نزد ابن زياد ببرم".
حسين(ع) به او مى گويد: "مرگ از اين پيشنهاد بهتر است". سپس حسين(ع)فرمان مى دهد تا همه، آماده بازگشت به سوى مدينه شوند. ولى حرّ فرياد مى زند: "راه را بر حسين ببنديد!".
حسين(ع) دست به شمشير مى برد، همه آماده رزم مى شويد، تو هم شمشير در دست مى گيرى، آماده اى تا از حسين(ع)دفاع كنى.
وقتى حرّ اين صحنه را مى بيند به فكر فرو مى رود، بعد از لحظاتى چنين مى گويد: "اى حسين! راهى غير از راه كوفه و مدينه را در پيش بگير و برو تا من بهانه اى نزد ابن زياد داشته باشم و نامه اى به او بنويسم و كسب تكليف كنم". حسين(ع)سخن او را مى پذيرد، كاروان در دل بيابان به پيش مى رود.
<====♡♡♡♡♡♡♡====>
#شیرینترازعسل
#حضرتقاسمعلیهالسلام
#نوجوانسیزدهسالهکربلا
#نشرحداکثری
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef