eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
460 عکس
128 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 حقیقت در پرتو واقعیت بخش نهم: ❇️ متفکران محوری در تجددشناسی 🔸 امام خمینی امام خمینی با تاکید بر مفهوم در آثار مختلف خود و بخصوص کتاب «شرح جنود عقل و جهل» و «کشف الاسرار» نکات ارزشمندی در زمینه شناخت صحیح غرب، علم و فناوری مطرح ساخته‌اند که بعدها در سخنرانی‌های انقلابی خود آن را تفصیل داده‌اند و در مباحثات فقهی و حکومتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر همان مبنا، روش درست مواجهه‌ی حکومت اسلامی با موضوعات جدید را تبیین کرده‌اند. نقدهای ایشان به تمدن غرب و سیاست‌های کشورهای غربی و همچنین پیام تاریخی ایشان به گورباچف از مهمترین آثار غرب‌شناسی ایشان است. نظریه‌هایی نظیر «جنود عقل و جهل»، «خطابات قانونی»، «زمان و مکان»، «تبدّل موضوع»، «ولایت مطلقه‌ی فقیه»، «استقلال و خودباوری»، «مصلحت» و سیاست «نه شرقی و نه غربی» از جمله عناصر مهم دخیل در غرب‌شناسی امام خمینی است. 🔸علامه طباطبایی علامه‌ی طباطبایی نیز با ارائه نظریه‌ی تلاشی بسیار موفق برای فهم فرهنگ و تمدن داشته است و در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم و بخش‌های زیادی از تفسیر شریف المیزان و مقالات متعددی، بنیان‌های مواجهه با پدیده‌های جدید را ترسیم کرده‌اند و بارها به نقد بنیان‌های فکری و اخلاقی تمدن غرب پرداخته‌اند. طرح بنیاد «فلسفه‌ی تطبیقی»، «ولایت و زعامت»، «ثابت و متغیر»... از جمله عناصر مهم و مؤثر در دستگاه غرب‌شناسی و تجددشناسی علامه طباطبایی است. 🔸 شهید مطهری شهید مطهری قهرمان غرب‌شناسی فلسفی و الهیاتی دوران معاصر است که با استفاده از افکار و آثار دو استاد خود یعنی امام خمینی و علامه طباطبایی و مبتنی بر حکمت متعالیه و بخصوص طرح ، طرحی نو و بدیع در غرب‌شناسی درافکنده است که فهم آن نیازمند توجه جدی و عمیق به همه‌ی آثار ایشان است. شهید مطهری این طرح را با شرح و توضیح و بسط کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» آغاز کرد و تا قبل از شهادتش حتی در آخرین بحث‌های خود مانند «شرح مبسوط منظومه»، «فلسفه‌ی تاریخ» و «اقتصاد تطبیقی» آن را بسط و تفصیل داد. نظریاتی همچون «تکامل اجتماعی انسان»، «نفاق جدید»، «اسارت علم»، «اسلام و نیازهای زمان»، «اجتهاد»، «ثابت و متغیر»، «نبرد حق و باطل»، «انسان کامل» از جمله عناصر مهم در دستگاه غرب‌شناسی استاد شهید مطهری است. کتاب «علل گرایش به مادی‌گری» یکی از شاهکارهای استاد مطهری در تحلیل تاریخی و فلسفی تمدن غرب و تبیین چرایی ایجاد مادی‌گری، براساس مبانی معرفت‌شناسی و انسان شناسی حکمت متعالیه است. 🔸سایر متفکران در کنار این سه متفکر محوری باید از شخصیت‌های مهم و تأثیر گذار دیگری یاد کرد که در طول نیم قرن توانستند براساس حکمت اسلامی و معارف قرآنی، ما را با وجوه مختلف تجدد و تمدن غرب آشنا کنند و راه خروج از بن‌بست‌های آنرا بیان کنند و زمینه فکری شکل گیری نظام اسلامی براساس نه شرقی و نه غربی را فراهم کنند و یا همان مسیر را تکمیل کنند: شهید بهشتی، شهید صدر، آیت الله العظمی خامنه‌ای، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی از جمله شخصیت‌های مهم این میدان هستند که بررسی آرا و اندیشه های ایشان بسیار راهگشای ما خواهد بود. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1657
📌 حقیقت در پرتو واقعیت بخش دهم: ❇️ اصول فلسفی دخیل در تجددشناسی پرداختن به دستگاه فکری و شبکه‌ی مفهومی متفکران انقلاب اسلامی در تجدد شناسی و غرب شناسی و بیان جزییات آن و تبیین امتدادات آن در شناخت سبک زندگی غرب و مظاهر تمدنی و سیاسی آن نیازمند پژوهشی مفصل و فرصتی فراخ است پ از رسالت این یادداشت‌ها خارج است اما به نحو اجمال و صرفا برای آشنایی اولیه خوانندگان عزیز، برخی از مبانی و دلالت‌های این نظریه به صورت فهرست‌وار بیان می‌شود: ۱. واقعیت، دارای مراتب طولی مرتبط و هماهنگ است که هر مرتبه‌ی پایین‌تر به مراتب بالاتر وابسته و بلکه تجلی و رقیقه‌ی آن است. ۲. هر مرتبه از مراتب واقعیت، نیز دارای لایه‌های وجودی و ساحت‌های ماهوی متنوعی هستند. ۳. موجودات، از یک سلسله مراتب وجودی و تشکیکی برخوردارند که هر چه به مراتب عالی‌تر پیش رود کاملتر و بی‌نقص‌تر و نامحدودتر است و هر چه به سمت پایین‌تر نزول کند ناقص‌تر و محدودتر است تا به مرز نیستی و عدم برسد. ۴. همه‌ی پدیده‌های این جهانی(دنیوی) ذاتا در حال حرکتند و همواره ترکیبی از نقص و کمالند، دارای نتایج خوب و بد هستند، و از فرصت‌ها و تهدیدهایی برای انسان برخوردارند. لذا نباید انتظار امر کامل مطلق و بی‌نقص را از امور این جهانی داشت و بهشت آسمانی را در زمین جستجو کرد، بلکه انسان همواره در حال حرکت دائم به سوی کمال مطلق و رفع نواقص و شرور است و این حرکت در این جهان هیچ‌گاه پایان نمی‌پذیرد و البته امکان تکامل هر عصری از اعصار گذشته وجود دارد همچنان که امکان ارتجاع و عقب‌گرد هم وجود دارد. ۵. «معرفت» بر «اراده» تقدم دارد و «علم» از فرهنگ و ارزش‌ها در مقام ثبوت استقلال وجودی و نفس‌الامر دارد و نمی‌توان علم را به فرهنگ‌ها و ارزشها، ایدئولوژی‌ها فروکاست. علم، حقیقتی است که جوهره‌ی آن کشف واقعیت و حکایت بخشی از واقعیت است؛ ۶. انسان امکان دست‌یابی به معرفت کاشف از واقعیت را دارد و امکانات مختلفی در درون انسان برای کشف حقیقت وجود دارد: حواس، عقل و قلب از این جمله است که هر کدام امکانی را برای شناخت مرتبه‌ای از مراتب واقعیت و ساحتی از ساحت‌های حیات انسانی را به وجود می‌آورد. ۷. در این میان نقش عقل، بسیار محوری و اساسی است. عقل از توانایی و حجیت ذاتی در شناخت وقایعی که در قلمرو احاطه‌ی آن‌ است برخوردار است. عقل مدرک کلیات و کاشف روابط وجودی است که با حواس قابل ادراک نیست. عقل امر برساخته‌ی تاریخ و فرهنگ نیست، هرچند نیازها، فرهنگ‌ها و ارزش‌ها در فعال کردن عقل و نوع و میزان توجه آن تاثیر گذار است. ۸. معرفت‌های انسان به لحاظ واقع نمایی و صدق، صورتهای متنوعی دارد که باید به تنوع و تکثر آنها توجه ویژه‌ای داشت تا جلوی مغالطات و بدفهمی‌ها گرفته شود. در یک تقسیم بندی اولیه، ادراکات انسان به ادراکات حقیقی و اعتباری تقسیم می‌شوند. ادراکات اعتباری که سازنده‌ی حیات اجتماعی انسان است اموری وابسته به مصالح و منافع انسان است و به ثابت و متغیر تقسیم می‌شود. براساس نظریه‌ی اعتباریات، بخشی از دستگاه معرفتی انسان، برآمده از درک انسان از مصالح و مفاسد زندگی است و به اعتبار هر درکی از مصلحت و مفسده، این دستگاه معرفتی تغییر می‌پذیرد و نظم شبکه‌ای متفاوتی می‌یابد. البته ممکن است تک تک مفاهیم و گزاره‌ها در دو دستگاه معرفتی باشد اما تفاوت در نوع چینش و جایگاه وجودی آنهاست. ۹. علت فاعلی و حقیقی حرکت انسان به سمت «علم» و به کار گیری «عقل»، فطرت حقیقت‌جویی و فطرت ابداع و نوآوری در فاعل شناسا و تنفر از نقص و جهل است؛ ۱۰. نقش زمینه‌سازی (علت معده) ارزش‌ها و فرهنگ در کشف حقایق و ظهور آن در جهان اجتماعی(مقام اثبات) را نمی‌توان انکار کرد؛ یعنی این امور، شرط ایجاد هستند اما لزوما شرط بقا نیستند. به تعبیر دیگر، زمان و مکان و فرهنگ و تاریخی، زمینه‌ی اکتشاف لایه‌ای از واقعیت را فراهم می‌کند و امکانی را برای انسان می‌آفریند و انسان‌ها در پرتو آن امکان‌ها، عقل خود را می‌توانند به کار بگیرند و به شناخت واقعیت و درک وجوهی از آن بپردازند. البته همواره، لایه‌ها و ساحت‌هایی از واقعیت در خفا و غیاب واقع می‌شوند و انسان از آن غفلت دارد. ۱۱. از آنجا که انسان موجودی در حال صیرورت و شدن است، تغییر کمیت و کیفیت نیازهای انسان و رشد معرفتی او، موجب تکامل اجتماعی انسان می‌شود و بدین جهت، فطرتا میل به کشف عرصه‌های جدیدتر و متنوع‌تری از واقعیت پیدا می‌کند. ۱۲. آرمان‌ها و نیازها و همچنین جهان‌بینی انسان به صورت شبکه‌ای یک جهان معنایی را در ذهن آدمی ایجاد می‌کند که انسان همواره از منظر آن به واقعیت‌ها می‌نگرد و لایه‌های وجودی و ساحات ماهوی آن را می‌شناسد. بنابراین فهم انسان فهم شبکه‌ای و نظام‌مند تحت حاکمیت «جهان معنایی» و «نظام دانایی» اوست. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1658
📌 حقیقت در پرتو واقعیت بخش یازدهم: ۱۳. هر جهان‌بینی و جهان معنایی، به لایه‌ها و مرتبه‌هایی از مراتب نامحدود وجود و ساحاتی از ساحت‌های بی‌کران حیات انسان نظر دارد و درصدد انکشاف آن است و ممکن است از برخی از ساحت‌های دیگر حیات و لایه‌های وجود غفلت داشته باشد. بر همین اساس، هر فرهنگ و جامعه‌ای، نوع خاصی از علم و دانش را اقتضا دارد. به طور مثال، در جامعه‌ای که جهان‌بینی مادی حاکم باشد به طور طبیعی، طبیعت و ابعاد مادی پدیده‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد و از سایر مراتب وجودی همان پدیده‌ها غفلت می‌شود. عالِم در این جهان معنایی نیز با فطرت حقیقت جویی و ابداع، صرفا به سمت کشف همین ابعاد و وجوه مادی حرکت می‌کند و دقایق و لطایف فراوانی را کشف می‌کند اما از جنبه‌هایی هم غافل می‌شود. از این رو، در این جهان معنایی، «علم تجربی» و دقّت‌های کمی، مرجعیت می‌یابد و سایر منابع و روش‌های معرفتی به حاشیه رانده می‌شود. ۱۴. بواسطه‌ی کمبود وقت و سرمایه‌های انسان و همچنین به جهت آثار تکوینی هر واقعیتی از وقایع این جهانی، بهره‌گیری انسان از هر پدیده این جهانی، در گرو دقت، مراقبت و گزینش انسان است و به صورت احساسی، یله و رها و گتره‌ای نمی‌توان با پدیده‌های این جهانی مواجه شد و الا موجب انحراف و فساد می‌شود. از جمله‌ی این واقعیت‌ها، واقعیت «علم» است. هر چند «علم» کشف حقیقتی از حقایق است اما آیا هر علمی را باید گرفت و به کار بست؟ پاسخ منفی است. آن علمی را باید یاد گرفت و به کار بست که نقشی در تعالی و پیشرفت انسان و جامعه‌ی انسانی داشته باشد باشد. از این‌رو، با هر تعریفی از تعالی و پیشرفت، شبکه‌ای از علوم و فناوری‌ها اهمیت می‌یابد و جایگاه و نقش هر علم و فناوری در این شبکه‌ی معنایی مشخص می‌شود. بنابراین، هر فرهنگ و تمدنی در حاشیه‌ی نظامی از دسته‌بندی علوم و فناوری‌ها شکل می‌گیرد که متفاوت از سایر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها است. ۱۵. براین اساس مدیریت علم و فرهنگ امری ممکن و در عین حال صعب و مشکل است و نیازمند یک دستگاه فلسفی و عقلانیت اجتماعی است که توان محاسبه و تدبیر امور را به انسان بدهد. ۱۶. لزوما «سنت» و «تجدد» دو امر متضاد و متعارض نیستند بلکه در هر کدام صورت‌هایی از نظم علمی و فرهنگی وجود دارد که محصول جهان معنایی حاکم بر آنها است که در عین اشتراک در برخی از معرفتها و فن‌آوری‌ها، تمایزات جدی و اساسی هم با یکدیگر دارند. این تمایز و تفاوت اختصاصی به سنت و تجدد ندارد بلکه در درون خود سنت و تجدد نیز صورتهای متنوع و متکثری از نظم علمی و فرهنگی وجود دارد که متعارض و متضاد با نظم‌های دیگر است همچنان که در تجدد این چنین است و نمی‌توان آن را به یک صورت واحد فرو کاست. ۱۷. مشکل تقابل سنت و تجدد ریشه در «مطلق شدن» نظم علمی، فرهنگی اجتماعی و عدم توجه به تغییرات و تحولات اجتماعی دارد. سنت به عنوان صورتی از نظم زندگی در زمانه‌ی خودش و مبتنی بر امکان‌هایی که وجود داشته شکل گرفته است و تجدد نیز فقط یک صورتی از نظم اجتماعی ممکن و مناسب با اقتضائات انسان و فرهنگ غرب شکل گرفته است که نباید هویت مطلق و تغییرناپذیر به خود بگیرد. مشکل اصلی در وضعیت تمدنی امروز، این حصر گرایی‌ها و مطلق نمایی‌هاست. ۱۸. سخن از «تقابل سنت و تجدد» و یا «جمع سنت و تجدد» به عنوان دو صورت از نظم اجتماعی متناسب با شرایط و امکان‌های تاریخی، سخن دقیقی نیست. بلکه هم سنت و هم تجدد متعلق به یک تاریخ و مرحله‌ی حرکت تکاملی انسان است. امروزه ما نیازمند به یک الگوی سوم هستیم که با استفاده اجتهادی از ظرفیت‌های سنت و تجدد باید به «ساخت نظمی نوین از جامعه و تمدن» اندیشید نظمی که افق‌گشای آینده‌ی انسانی و متعالی ما باشد. آینده‌ای که صلح و عدالت بر جهان حاکم باشد و هر ظلم و استکباری قابل کنترل و مدیریت باشد، آینده‌ای که عقل انسان شکوفا شده باشد و انسان‌ها با اراده‌ی آزاد در مسیر تعالی و سعادت حرکت کنند. ۱۹. بر این اساس باید میان «استکبارستیزی» با مطلق «غرب‌ستیزی» فرق گذاشت. براساس حکمت و عقلانیت انقلاب اسلامی، امروزه «علم» و «فناوری» در اسارت ارزش‌های استکباری نظام حاکمه‌ی کشورهای غربی است، حاکمیتی که بر پایه منطق «قدرت» و «قدرت پول و رسانه» به استخفاف و استضعاف بشریت امروز پرداخته است و همین موجب بن‌بست های اخلاقی و فرهنگی و بحرانهای بزرگ اجتماعی و زیست محیطی شده است. ۲۰. تنها راه خروج از این وضعیت اسفبار، کنار گذاشتن «منطق قدرت» و ایده‌ی کنترل و سرپرستی اراده‌ها و بازگشت به «منطق هدایت» و طرح شکوفاسازی عقل‌های بشری و گسترش فرهنگ پرسش و تفکر است که اگر عقل بشر آزاد شود توحید حاکم می‌شود و تمام فسادها و ظلم‌ها که محصول کثرت است به حاشیه رانده می‌شود و تعالی و عدالت محقق می‌شود همچنان که در زمانه‌ای ظهور موعود موجود چنین شود. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1659
📌 شرحی بر دعای تحویل سال آیت الله العظمی جوادی آملی: هدايت تكويني حدّ و مرزي ندارد و چون همه آفرينش جنود الهي اند: (ولله جنود السَّماوات والأرض) و خداي سبحان همه نظام را در دست قدرتش دارد و تنها اوست كه انسان و راه هدايت او را مي شناسد، از هر راهي كه بخواهد و مصلحت بداند، مي تواند انسان را هدايت كند. هميشه چنين نيست كه او را از طريق مسجد و مدرسه هدايت كند، زماني از طريق دوستي خوب و زماني به وسيله همراه و همسايه اي شايسته، گاه با ايجاد شوق دروني براي علم و ياديگري، كتابي را در مسيرش قرار مي دهد و گاهي در لحظه اي با ديدن صحنه اي در طبيعت يا به الهامي، زندگي او را متحوّل مي سازد و او را به سوي خود مي برد. «يا مقلب القلوب والأبصار، يا مدبّر اللّيل والنّهار يا محوّل الحول والأحوال، حوّل حالنا إلي أحسن الحال». ✍قرآن در قرآن، صفحه 192. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1660
📌 سوفسطائیان در جمهوری اسلامی ایران چندی پیش دوستی فرهیخته متنی زیبا، متین و تأمل برانگیز درباب انتخابات و وضعیت اکنون ما نوشت که هرانسان دغدغه‌مند نسبت به انقلاب و ایران را به تفکر وا می‌داشت و میدانی فراخ را برای گفتگو و مباحثه‌ی عالمانه می‌گستراند. لب و جوهره‌ی آن یادداشت تحلیلی از قدرت‌گرفتن سوفسطاییان در دموکراسی‌های یونان باستان و تکرار دوباره‌ی آن در دموکراسی‌های مدرن از طریق رسانه بود. نکته مهم آن متن، تذکار برآمدن سوفسطاییان در جمهوری اسلامی است. خطری که برای هر نظام سیاسی بسیار خطرناک و خانمان سوز است. همچنان که علامه‌ی طباطبایی و شهید مطهری در مقاله‌ی دوم از کتاب شریف «اصول فلسفه و روش رئالیسم» به خوبی بنیان سوفیسم را فیلسوفانه برملا کرده‌اند و بدین جهت امکان مطرح‌شدن اندیشه‌ی انقلاب اسلامی را فراهم کردند و الا بدون برملا شدن سوفیسم امکان انقلاب اسلامی فراهم نمی‌شد. چرا که سوفیطائیان قهرمان مدیریت افکار عمومی وکنترل اراده‌ها در جهت کسب قدرت باروش‌هایی کاملا جذاب وحق به جانب هستند. چه خوب است باردیگر به ذات سوفیسم وفعل سفسطه توجه عمیق شود تامشخص شود که سوفیست‌ها چه کسانی‌اند وچگونه وارد عرصه‌ی قدرت و انتخابات می‌شوند و گوی رقابت را از دیگران می‌ربایند وبر اریکه‌ی قدرت تکیه می‌زنند. سوفیست‌ها مردمان عجیبی نیستند وسفسطه چندان هم زشت و بی‌منطق نیست؛ که اگر بود، جزء صناعات خمس نمی‌آمد ومنطقیان بدان وقعی نمی‌نهادند. بلکه بسیار مهم و تأثیرگذارند. سوفیست‌ها مهمترین چهره‌های اجتماعی (سلبریتی) وخطیبانی ازجنس همین مردمند و بیش از دیگران زبان مردم را بلدند، خودرا استاد کل و عالِم همه چیزدان (بخوانید علامه، دکترینال، تئوریسین و تحلیل‌گر) نشان می‌دهند و سخنان سطحی و عوامانه‌ی خود رادر صورتی جذاب وشبه علمی به جامعه عرضه می‌کنند به نحوی که جامعه آنان را دانای کل (سوفیست) می‌پندارند و به آنها اعتماد می‌کنند. مردمان تحول خواه، بیش ازدیگران ، آنان را عینی و کاربردی، انقلابی وروشن‌ضمیر می‌دانند که به تبیین حقیقت به طور قطع ویقین می‌پردازند و اصلا مو لای درز تحلیل، صداقت و جهادتبیین آنها نمی‌رود. هر آنچه سوفیست می‌گوید برای مردمان قطعی است و مثل روز روشن است ونیازی به دلیل ومدرک ندارد، قطعی است چون او می‌گوید. اگرکسی هم نقدی کند یا مزدور است ویا دارای فساد فکری و یا اقتصادی است که اسناد آن رو خواهد شد. سوفیست‌ یاهمان دانای کل، بدون هرگونه تخصص واقعی و تحصیلات بلند مدت اکادمیک، در هر موضوعی سخن می‌راند و باشجاعت به هرکه بخواهد امر ونهی می‌کند وبه راحتی به این و آن نسبت‌هایی می‌دهد بدون آنکه خودرا موظف به ارائه اسناد ومدارک بداند، نه مخاطبان سند ودلیلی طلب می‌کنند چون او دانای کل است ونه مسئولان جرئت لازم را دارند، چون سوفیست، باقدرت رسانه و لشکر سایبری، افکار عمومی را علیه او بسیج می‌کند و از کاه کوه می‌سازد و کوه را کاه جلوه می‌دهد. سوفیست، قهرمان صنعت خطابه و سفسطه و مغالطه است وبا استخفاف مخاطبان به تعطیلی عقل برهانی نظر دارد وسفسطه را عین عقلانیت جلوه می‌دهد. حضور نام وآثار متفکران و حکیمان جامعه را بر نمی‌تابد و با حذف نام و آثار آنها و یا تحریف و تفسیر به‌رأی، زمینه‌ی تحمیق ملت را فراهم می‌کند. پس از آنکه به‌واسطه‌ی قدرت رسانه‌ها و خطابه به شهرت اجتماعی رسید حکیمان و متفکران اصیل را گوشه‌نشین،خانه‌نشین و حتی زندان‌نشین می‌کند و برای کارگزاران خدوم، اسناد رو می‌کند و پرونده‌ی سنگین در رسانه‌ها بالا می‌آورد و قبل از هردادگاه صالحی، حکم غیابی مخالفان خود رادر منبرها وتریبون‌های عمومی صادر می‌کند. اگر خوب بیاندیشیم هیچ خطری برای یک نظام سیاسی و جامعه‌ی انسانی، بالاتر از سوفیسم نیست. البته هیچ پادزهری هم بالاتر از عقل و تفکر و برهان و اجتهاد نیست. رسالت ما حوزویان در این وانفسای جنگ شناختی و غلبه‌ی سفسطه و مغلطه و جایگاه ویژه‌ی سوفسطاییان در معادلات اجتماعی کشور، تنها یک چیز است و آنهم احیا عقول مردمان جامعه است و این همان رسالت انبیا الهی است که امیر المومنین(ع) فرمودند: لَمّا بَدَّلَ اَکْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَاللهِ اِلَیْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الاَنْدادَ مَعَهُ وَ اجْتالَتْهُمُ الشَّیاطینُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبادَتِهِ فَبَعَثَ فیهِمْ رُسُلَهُ وَ واتَرَ اَلَیْهِمْ اَنْبیائَهُ لیَستَادُوهُمْ میثاقَ فِطْرَتِهِ وِ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلیغِ وَ یُثیرُوا لَهُمْ دَفائِنَ وَ یُرُوهُمْ آیاتِ الْمَقْدِرَةِ: مِنْ سَقْف فَوْقَهُمْ مَرْفُوع وَ مِهاد تَحْتَهُمْ مَوْضُوع وَ مَعایِشَ تُحْیِیهمْ وَ آجال تُفْنیهِمْ وَ اَوْصاب تُهْرِمُهُمْ وَ اَحْداث تَتابَعُ عَلَیْهِمْ. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1661
📌 سوفسطائیان در جمهوری اسلامی بعد از انتشار مطلب سوفسطائیان در جمهوری اسلامی چند نفر از عزیزان که برخی از شخصیت‌های حوزوی هستند واکنش مثبت نشان دادند که عیناً نقل می‌شود: ❇️بازتاب‌ها 🔹 بازتاب اول: سلام و ادب احسنت به مطالب خوبتان در کانال بالاخص این مطلب آخر درباره سوفسطائیان انقلاب اسلامی. خدا به قلم و فکر شما برکت دهد خیلی مخلصیم⚘️⚘️ 🔸بازتاب دوم: سلام و نور طیب الله انفاسکم به نظرم همین موضوع «سوفسطاییان جمهوری اسلامی » می تواند دستمایه خوبی برای گفت و گو باشد. شاید مهمترین ویژگی این تبار به دلیل نداشتن چارچوب نظری و نگاه دقیق به مبانی اسلامی اعتقاد عملی به نسبیت است بن مایه بی مایه و لغزانی که اندیشه را در ساحت نظر و عمل به تذبذب و نفاق می کشاند. مناسب است برخی نکات کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم که ویژگی های این جریان را نشان می دهد جنابعالی طرح کنید ارادت 🔹 بازتاب سوم: همانطور که ذغال خوب در کنار رفیق بد تأثیر گذار است بدنه خاموش و نیز بدنه ساکت حوزه نیز در رشد این طیف در حوزه تأثیر گذار هستند. حضرت آقا می فرمودند مبانی و اهداف آینده حوزه را حتی در جمع‌های کوچک مرور و بیان کنید تا همگانی شود و به شکل مطالبه عمومی درآید. در بازار عقلانیت حوزه باید مغازه های متعددی از سرمایه های خرد تشکیل شود تا بازار انحصاری نباشد. الان در برخی موضوعات بازار شبه انحصاری پدید آمده که یکی از تبعات آن همین سوفسطائیان است. اینجانب متعدد در مجالسشان به عنوان ناقد شرکت کرده ام اما تنها بوده ام. 🔹بازتاب چهارم: با عرض سلام و احترام من چند وقت هست پیگیر مطالب کانال شما هستم موضوع سوفسطاییان انقلاب اسلامی شما بسیار موضوع جالبی بود از شما متشکرم به نظرم رسید برای موضوع پایان نامه سطح ۳ میشه از این نوع موضوعات انتخاب کرد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1662
📌سوفسطائیان در جمهوری اسلامی 🔹ماجرای عجیب و مشکوک حمله آن زن بی‌اخلاق و بی‌شرافت به یک طلبه در درمانگاه قرآن و عترت قم و جنجال رسانه‌ای رسانه‌های مزدور خارجی و سلبریتی های داخلی و بخصوص کانال‌های برخی ، و اظهارات برخی از دولت انقلابی نشان از قدرت رسانه‌ای در جمهوری اسلامی دارد که به تخریب بنیان‌های اعتقادی و اعتماد عمومی نظر دارند. 🔸 سوفسطائیان در هر رنگ و لباس و در هر جایگاه و منصبی جا خوش کرده‌اند و با خطابه و رسانه، قبل از هر دادگاهی حکم صادر می‌کند و آبرو می‌برند. حتی به اسم انسان دوستی و حمایت از دین و عدالت، را پیشنهاد می‌دهد. 🔹 سوفسطائیان یا همان دانای کل، و خودکارشناس پندارانی هستند که در هر ماجرایی سرو کله‌شان پیدا می‌شود و تلقی خود را معیار درستی و صدق می‌دانند و اصلا به قانون و مقررات اعتقادی ندارند و هیچ‌گاه نظر خود را به کارشناسان و متخصصان و حکم دادگاه صالحه منوط نمی‌کنند. آنها قضایا را آنچنان ساده و سطحی می‌کنند که «بله، همه چیز مثل روز روشن است» و با یک توئیت چند کلمه‌ای و یا مطلب به ظاهر تحلیلی، سر و ته قضایا را به هم می‌آورند و در یک اتاق کوچک در بسته و آن هم در آخرشب، حکم خود را صادر می‌کنند. 🔸 مصیبت سوفسطاییان در جمهوری اسلامی بسیار سنگین و دردناک است افراد به ظاهر موجهی و در عین حال منافقی که در هر رنگ و لباسی و در همه‌ی جریانهای سیاسی و در همه ماجراها، حضور دارند و با خطابه و رسانه تیشه به ریشه‌ی قانون و دینداری و اعتماد عمومی می‌زنند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1663
📌 قانون کیلویی چند؟ «قانون کیلویی چند؟ گوشت کیلویی ۶۰۰ هزارتومنه؛ برو مغازه بگو قانون، آیا یک کیلو گوشت بهت می‌دند؟» این اظهارات یک راننده تاکسی مسن با ظاهری موجه به تاریخ ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ در شهر قم است زمانی که کرایه بیشتر طلب کرد و گفتم قانون مصوب کمتر از این مبلغ است. و آخر هم با داد و بیداد، کرایه بیشتر را گرفت و از ترس آبرو هیچ نگفتم که مبادا فیلمش از شبکه‌های معاند سر در آورد و بهانه‌ای به دست سوفیست‌های فضای مجازی بدهد و وا اسلاما، وا اخلاقا و وا کشورا سر دهند تا ببینندگان و پیگیری‌کنندگان خود را افزایش دهند. ☺️ 🔹 نتیجه: این یک نمونه از فرهنگ عمومی در جامعه ایران امروز است. میزان بی‌اعتباری قانون و تعمیق فرهنگ مغالطه و سفسطه در بیناذهنیت عموم جامعه برای توجیه ظلم خود. (نشانه‌هایی از نفوذ در جامعه‌ی ایرانی) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1664
📌 همیشه پای فتنه‌گران ۸۸ در میان است (در ادامه‌ی یادداشت: سوفیطائیان در جمهوری اسلامی) 🔹از سال ۱۳۸۸ به بعد هر مشکل و اختلافی که در کشور به وجود آمده و به بحران اجتماعی و امنیتی مبدل شده است پای برخی از افراد معدود موثر در فتنه ۸۸ در میان است. همان‌هایی که عموم مردم خوب کشور را به اشتباه انداختند و موجبات آشوب و بی‌اعتمادی ملی را در انتخابات دهم ریاست جمهوری فراهم کردند که ضررهای آن هنوز هم باقی است. دست پنهان و آشکار این افراد معدود از همان سال به بعد در بسیاری از حوادث قابل مشاهده است. از زمینه‌سازی برای تحریم اقتصادی تا آشوب‌های خیابانی، از تخریب تصمیمات نظام تا ایجاد بحران‌های امنیتی، از طراحی فتنه‌ی مهسا تا بزرگ کردن ماجرای یک دعوا در درمانگاه قم. 🔸 این افراد معدود که برخی از آنها در لباس روحانیت هستند و در عین حال مواجب بگیر موسساتی هستند که بودجه دولتی دارند و از پول همین نظام مدرک دکترا و اعتبار علمی به دست آورده‌اند، همصدا با رسانه‌های آمریکایی - انگلیسی و شبکه‌های صهیونیستی - بهایی، از هر مشکل اقتصادی و یا دعوای ساده خیابانی سوء استفاده‌ی کامل را می‌کنند تا انقلاب و نظام، حوزه و جوانان مومن انقلابی را به بدترین نحو ممکن تخریب و اعتماد عمومی و وحدت ملی را تضعیف کنند و در نهایت را به مردم و نظام تحمیل کنند. 🔹عموم استدلالهای این جریان، مغالطه و سفسطه است. مغالطه‌هایی که برخی محصول مقدمات است و برخی ناشی از ترکیب ناصواب از مقدمات درست و یا برآمده از و روایت_پردازی ناقص و معیوب از یک حادثه براساس تسویل نفس و خیال‌پردازی است. که ای کاش آثار منطقی و علمی در افشای این مشکلات نوشته شود و آنچه هم نوشته شده است به دست عموم مردم ایران برسد که مطلع بشوند: «خانه از پای بست ویران است» 🔹این جریان بسیار اندک اما پر سر و صدا، در همه‌ی این ماجراها - که وقوع بسیاری از آنها برای یک کشور ۸۰ میلیونی با سلایق مختلف طبیعی و با قانون و ساختارهای موجود قابل مدیریت است - تلاش کرده‌ است تا با ارائه یک روایت معیوب و ناقص از حوادث، بخشی از بدنه‌ی سنتی حوزه را نیز تحریک کنند و از عواطف مذهبی و دلسوزی‌های بی‌شائبه‌ی آنها هم سوء استفاده کنند. از این‌رو، زیاد اتفاق می‌افتد که استادی از حوزه و یا پژوهشگر دغدغه‌مند دانشگاهی، غیر دقیق سخنی می‌گوید که محصول مطالعه‌ی عمیق ایشان در جوانب مختلف ماجرا نیست بلکه معلول القائات این جریان معدود و معلوم الحال است. 🔸 بار دیگر در ماجرای مشاجره در قرآن و عترت، فعالیت گسترده‌ی رسانه‌ای و خطابی و داستان‌سرایی این جریان عنود و اظهارات تند و تحلیل‌های شتابزده و کینه‌توزانه‌ی آنها قابل مشاهده و نیازمند مطالعه‌ی جدی و راهبردی است. ای کاش فرصت بود تا یک تحلیل جامعه‌شناسی از اقدامات رسانه‌ای و جوسازی‌های اجتماعی این جریان معدود اما پر سر و صدا انجام می‌شد تا از نتایج و آثار سوء فعالیت‌های رسانه‌ای آنها در جامعه و سلب اعتماد عمومی و عصبانی کردن جوان‌های انقلابی پرده برداشته می‌شد. در این صورت روشن می‌شد که این جریان در بسیاری از عصبانیتها و پرخاشگری‌های موجود در جامعه و حتی تندروی‌ها و افراط‌ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخیل هستند اما در عین حال دیگران را به خشونت و افراط‌گری متهم می‌کنند اما از نقش غیر مستقیم خود در القای خشونت و عصبانیت و تندروی‌های اجتماعی و مذهبی هیچ نمی گویند. 🔹 خلاصه غفلت از فعالیت‌های این جریان و عدم افشای عاقلانه و حکیمانه‌ی تصمیمات و کنش‌های آنها، چالش‌های بیشتری را در آینده‌ی نزدیک به وجود خواهند آورد و دست‌اندازی‌های بیشتری برای مردم و کشور به وجود می‌آورند. 🔸 اگر خوب این جریان و سایر جریانهای در جریانات مختلف انقلاب اسلامی شناخته شوند و غنای اظهارات و نحوه‌ی شگردها و اقدامات ماجراجویانه، منافقانه و وحدت‌شکنانه‌ی آنها به کنشگران اجتماعی از همه‌ی طیف‌هایی مختلف سیاسی و جوانان دلسوز و مؤمن ایرانی که دل در گرو عزت ایران عزیز دارند معرفی شود قطعا این جوانان و کنشگران با احتیاط بیشتری عمل خواهند کرد تا بهانه به دست این آتش‌بیاران معرکه ندهند و در مشاجرات و اختلافات اجتماعی و سیاسی به و رأی مراجع ذی صلاح تمکین کنند و به خطابه و رسانه‌ی سوفسطائیان وقعی ننهند. ان‌شاءالله •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1665
📌 از جاکندگی معرفتی و عصبانیت افسارگسیخته‌ی اجتماعی در فضای عینی و مجازی 🔸در طول ۱۴ سال گذشته و بعد از فتنه ۸۸ بارها با دوستان از بحران آگاهی و از جاکندگی معرفتی در جامعه‌ی ایرانی و گسترش سوفسطائیان در عرصه‌ی رسانه و خطابه، موسیقی و مداحی، بازیگری و نویسندگی سخن گفته‌ شد و هربار هم با مخالفت جمعی از دوستان و برچسب زنی آنها مواجه شده است. 🔹 در همان سالهای پایانی دهه هشتاد در جلسات با دوستان مختلف بحث می‌شد که فتنه ۸۸ محصول یک گسست معرفتی در جبهه‌ی انقلابیون است. گسستی که ریشه در تشتت فکری و فلسفی جریان‌های مدعی انقلاب دارد. گفته می‌شد که ما در آغاز این گسست هستیم و فتنه ۸۸ یک تذکار برای اصلاح و ترمیم این گسست معرفتی و بازگشت به بنیان‌های فلسفی انقلاب اسلامی است و نباید اجازه بدهیم افرادی از منبری‌ها و تریبون‌دارها به عنوان رهبر فکری و نظریه‌پرداز انقلابی معرفی شوند چرا که به بحران آگاهی و گسست معرفتی و توسعه‌ی سفسطه و خطابه می‌انجامد. اما هیچ کس توجهی نکرد بلکه مقابله‌هایی هم شد که بماند. 🔸اما دیگر امروز، گسست معرفتی و بحران آگاهی در جبهه مدعیان انقلاب اسلامی واضح شده است و حضور فعال و تأثیرگذار این پدیده‌ آشکار شده است و اهل رسانه و خطابه، تصمیم‌گیر و میدان‌دار بخش زیادی از جریان‌های سیاسی (چپ و راست،انقلابی و غیر انقلابی) شده است و مردم جامعه را به چپ و راست، این لیست و آن لیست فرا می‌خوانند و از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند. هرکدام به گونه‌ای خود را نماد مردم می‌دانند و سایر جریانات را غیرمردمی می‌خوانند و از این طریق وحدت ملی را تضعیف و اعتماد عمومی را تخریب می‌کنند و در مواردی نظام اسلامی را با به خیابان کشاندن مردم تهدید می‌کنند. 🔹 عصبانیت‌های افسارگسیخته‌ی مجازی، برخی از رفتارهای خشن اجتماعی، اتفاقات چهارشنبه‌سوری و ضعف فرهنگ قانون‌مداری از آثار نفوذ این جریانات در جامعه اسلامی است. 🔸 تمام این مشکلات ریشه در و از مبانی فلسفی و الهیاتی انقلاب اسلامی و دوری از آثار فکری و فلسفی متفکران انقلاب اسلامی و جایگزین شدن افراد دیگری به عنوان متفکر و نظریه‌پرداز دارد. از این بدتر اینکه هم داریم و خود را بی‌نیاز از مطالعه و تفکر در آثار متفکران و فیلسوفان انقلاب اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌دانیم. 🔹زمانی که هر گوینده و سخنرانی در جامعه، جایگاه و نقش متفکر و نظریه‌پرداز مستقل و نوآور پیدا می‌کند و در هر کوی و برزن برای او فرش قرمز پهن و تابلوهای رنگ‌و‌وارنگ نصب می‌شود، وقتی که هر کس با هر گرایش و مسلک سیاسی و اخلاقی و تربیتی با حمایت نهادهای انقلابی و آستان‌های مقدس، برای نوجوانان و جوانان دوره و اردو برقرار می‌کنند و به جای بیان بنیان‌های فکری و فلسفی انقلاب اسلامی براساس آرا و اندیشه‌های امام خمینی و مقام معظم رهبری و شهید مطهری چیزهای دیگری را آموزش می‌دهند و دیگرانی را به عنوان فیلسوف و عارف و ... معرفی می‌کنند که اصل بنیان‌های فلسفی انقلاب را قبول ندارند، این وضعیت استغنا و بیگانگی و بحران آگاهی در میان نیروهای انقلابی دور از انتظار نیست. 🔸امروز کنش‌انقلابی، بی‌مبنا و بی‌بنیان و در عین حال سطحی و ظاهربینانه شده است و از پشتوانه‌ای عمیق فلسفی و الهیاتی برخوردار نیست. احساسات و هیجانات برآمده از رسانه و خطابه میدان‌دار تعیین خطوط کنشکری‌های انقلابی و اجتماعی شده است. امروز کمتر کتاب می‌خوانیم و کمتر در کلاس درس حکمت و معارف انقلاب اسلامی شرکت می‌کنیم، به توئیت‌خوانی و یادداشت خوانی و بیشتر به دیدن عکس و فیلم‌های کوتاه در فضای مجازی عادت کرده‌ایم و نهایتا در سخنرانی یک آدم همه‌چیز دان شرکت می‌کنیم و حساب شرق و غرب عالم به دستمان می‌آید و با همان یک فیلم و یا سخنرانی می‌توانیم تکلیف عالم و آدم را روشن کنیم. سطحی‌انگاری و ظاهر‌بینی، کم عمقی و بی فکری بر جامعه‌ی ما غلبه پیدا کرده است. باید از این وضعیت اسفناک نجات پیدا کنیم. باید به مطالعه‌ی کتاب‌های فلسفی و الهیاتی متفکران انقلاب اسلامی و تفکر و تعمق در بنیان‌های فکری و فقاهتی انقلاب اسلامی باز گردیم. مشکل جبهه انقلاب آنگونه که همه می‌گویند، نیست، مشکل و تشتت در مبانی فکری و بنیان‌های فلسفی و کلامی انقلاب است. 🔹حکما و عقلای قوم از هر طیف و مسلک، کسانی که دل در گرو اسلام و انقلاب، ایران و مردم دارند فکری به این وضعیت اسغناک کنند و به میدان فکر و اندیشه بیایند و با یک اجماع ملی و ارتباط عمیق با مردم، راه را بر اختلاف‌افکنی‌های گونه‌های متنوع از سلبریتی‌ها و سوفسطائی‌مسلکی از هر جریان سیاسی و گروه اجتماعی ببندند و مسیر درست و‌ اصیل انقلاب اسلامی را بر اساس بنیان‌های عمیق فلسفی و فقاهتی آن بدون افراط و تفریط تبیین کنند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1666
📌 غربی‌ها در مواجهه با ملاصدرا از مرحوم دکتر زریاب که هم دانشگاهی مسلطِ خوبی بود، هم طلبه‌ی خوبی بود ـ ایشان دوره‌ی طلبگی خوبی را گذرانده بود و با علوم اسلامی آشنا بود و شاگرد امام بود ـ یکی از دوستان‌مان نقل‌ می‌کرد ـ من خودم از ایشان نشنیدم ـ که یک فرصت مطالعاتی در اواخر عمرش گرفته بود و رفته بود اروپا. بعد که برگشته بود، گفته بود امروز آن چیزی که من در محیط‌های عملیِ دانشگاه‌های اروپا مشاهده کردم، نیاز به  و است. شیخ انصاری کارش در حقوق است، فقه است. ملاصدرا حکمت الهی است. می‌گوید من می‌بینم امروز این‌ها تشنه‌ی ملاصدرا و شیخ انصاری‌اند. این برداشتِ یک استاد غرب‌شناسِ زبان‌دانِ مسلط به چند زبان اروپائی است که سال‌ها هم در آنجاها زندگی کرده و درس خوانده بود و با علوم اسلامی هم آشنا بود. این، برداشت اوست، که برداشت درستی است. ✍ بیانات رهبر انقلاب در دیدار اساتید و رؤسای دانشگاه‌ها  ۰۹/ ۰۷/ ۱۳۸۶ ملاصدرا و حکمت متعالیه در بیان رهبری:👇 http://farsi.khamenei.ir/book-content?id=19893 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1667