eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
472 عکس
133 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
فلسفه بیش از آنکه دانش باشد درد است دغدغه است تمنا است پیش از آنکه سیراب کند تشنه می کند تهی می سازد تخریب می کند به هم می ریزید و حیرت می آورد خواب و خوراک را به هم می ریزید و در درون آدمی "پرسش" را زنده می کند که با پرسش، بودن آدمی، تعين می یابد و معنا پیدا می کند نماد فلسفه، منطق و ریاضیات و نظم و حساب نیست میزان اطلاعات و حفظ قواعد نیست بلکه پرسش است سؤال داشتن اشت پرسش‌گری است زندگی را پرسیدن است و با پرسش و سؤال، زندگی کردن است سؤال یعنی درد، دغدغه و تمنای دانستن. "فلسفه دانش نیست، تمنای دانستن است" "فلسفه منطق و نظم محاسباتی نیست، دوست داشتن حقیقت و زندگی در افق متعالیه شدن است" ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌فکر، حیات قلب و کلید ابواب حکمت امام حسن مجتبی(ع) می فرمایند: 🔹عَلَیکم بِالفِکرِ، فَإنَّهُ حَیاةُ قَلبِ البَصیرِ و مَفاتیحُ أبوابِ الحِکمَة. 🔸بر شما باد به تفکّر، که تفکّر مایه حیات قلب شخص بصیر و کلید انواع درهای حکمت است. إعلام الدین، ص ۲۹۷ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌ميرزاي شيرازي و نقش عقل در تأييد افراد ✔️فیلسوف انقلاب، استاد شهید مطهری: 🔹داستاني را من خيلي سابق از يکي از علماي قم شنيدم. در ميان علما و مراجع گذشته در اين صد سال اخير، مرحوم ميرزاي شيرازي (ميرزاي بزرگ، مرحوم حاج ميرزا محمدحسن، همان‌‌‌‌‌که تنباکو را تحريم کرد) از کساني است که در علم و در عقل و در تقوا تقريباً در طراز اول است، و مخصوصاً در صفا و معنويت شايد در طبقه مراجع کسي به حد او نرسيده يا کمتر رسيده است، و ظاهرش هم هيچ نشان نمي‌‌‌‌‌داد، خيلي مرد عجيبي بوده است. 🔸در يکي از شهرستانها يک ملايي بوده است، بعضي از دوستان ميرزا گفته بودند ما نامه‌‌‌‌‌اي خدمت ايشان نوشتيم و از ايشان تأييد خواستيم که اين آقا در اين شهرستان هست؛ مرتب نامه به ايشان نوشتيم که فلان شخص در اين شهر مردي است خيلي عالم، در اين حد عالم است، مجتهد است و خيلي هم باتقوا، شما ايشان را تأييد کنيد، مثلًا اجازه به ايشان بدهيد. مي‌‌‌‌‌گويد: ما نامه نوشتيم، ميرزا جواب نداد. بار ديگر نامه مي‌‌‌‌‌نويسد، باز تعريف مي‌‌‌‌‌کند که اين مردي است بسيار عالم و باتقوا، هم علمش را تأييد مي‌‌‌‌‌کند و هم تقوايش را. باز ميرزا جواب نداد. 🔹تا بالاخره آن کسي که اين‌‌‌‌‌همه او را تأييد مي‌‌‌‌‌کرده بلند مي‌‌‌‌‌شود مي‌‌‌‌‌رود سامره که چرا ميرزا جواب نداد، آيا به حرف ما اعتماد نکرد؟ رفت و گفت: آقا! چرا ما هر چه براي اين آقا تأييد خواستيم شما تأييد نکرديد، چرا نامه‌‌‌‌‌هاي ما را جواب نداديد، آيا حرف ما را قبول نداريد که او مرد عالم و باتقوايي است؟ فرمود: چرا، همه حرفهاي شما را قبول کردم. پس چرا شما تأييد نکرديد؟ 🔸فرمود: تو همواره در نامه‌‌‌‌‌هايت نوشتي که اين چقدر عالم است و چقدر باتقواست، در يک نامه‌‌‌‌‌ات ننوشتي که در چه حدي است؟ 🔹براي ملّا علم و تقوا کافي نيست، عقل و فکر و دورانديشي و هوشياري و ادراک شرايط زمانِ خودش و شناختن مردم، اينها خودش رکن اساسي است. خيلي هم عالم و باتقوا باشد اما يک آدم ساده‌‌‌‌‌دل، نتيجه چيست؟ ابزاردست شيادها مي‌‌‌‌‌شود، يعني ابزاري از اسلام در دست ضداسلامها، ابزاري از علم و تقوا در دست فاسق و فاجرها؛ فايده‌‌‌‌‌اش چيست؟ تو هيچ اسمي از آن مسأله عمده نبرده بودي. من نمي‌‌‌‌‌توانم کسي را فقط به دليل علم و تقوا تأييد کنم درصورتي‌‌‌‌‌که براي من محرز نيست که از نظر عقل و تدبير و هوشياري و درک شرايط زمان و درک و شناخت مردم در چه حدي است. 🔸بسيار خوب، آدم عالم و باتقوا براي خودش آدم خوبي است، اما من نمي‌‌‌‌‌توانم مقدّرات اسلامي مردم را در دست کسي بدهم که عقلش براي من محرز نيست. 🔹پيغمبر فرمود: «أحْسَنُ عَقْلًا»فهمشان، عقلشان [کاملتر باشد.] در حديثي هست که پيغمبر اکرم فرمود:  «إنّي ما أخافَ عَلي‌‌‌‌‌ امَّتِي الْفَقْرَ وَ لکنْ أَخافُ عَلَيهِمْ سوءَ التَّدْبيرِ» من از فقر بر امتم هراسان و نگران نيستم، يعني اگر امت من روزي دچار فقر اقتصادي شوند، اين امر خطر ايجاد نمي‌‌‌‌‌کند، ولي اگر دچار فقر تدبير و فکر و عقل بشوند، آن است که امت مرا به خطر خواهد انداخت. فرمود: يقولُ أَيکمْ أَحْسَنُ عَقْلًا. بعد فرمود: البته آن کسي که عقلش بيشتر باشد معرفتش بيشتر است. معرفتش که بيشتر شد خداترسي‌‌‌‌‌اش بيشتر است. خداترسي‌‌‌‌‌اش که بيشتر شد خلوص نيتش بيشتر است. پس همه اينها به همديگر مربوط است. بعد فرمود: «اتَمُّکمْ عَقْلًا وَ أَشَدُّکمْ للَّهِ خَوْفاً» أَحْسَنُ عَمَلًايعني کسي که عقلش کاملتر باشد، از خدا بيشتر بترسد «وَ أَحْسَنُکمْ في ما امَرَ اللَّهُ بِهِ وَ نَهي‌‌‌‌‌ عَنْهُ نَظَراً»در آنچه که خدا امر کرده و نهي کرده است، بهتر و نيکوتر دقت و فکر مي‌‌‌‌‌کند و شناسايي پيدا مي‌‌‌‌‌کند «وَ إنْ کانَ أَقَلُّکمْ تَطَوُّعاً»اگرچه کمتر عمل مي‌‌‌‌‌کند. ✔️آشنایی با قرآن ج۸ ص۱۴۸. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌خطر نفاق در جريانهاي فکري و انقلابها ✔️فیلسوف انقلاب، استاد شهید مطهری: 🔸در جريانهاي فکري، اعتقادي، ايماني و در انقلابهاي الهي و غير الهي که در دنيا به وجود مي‌‌‌‌‌آيد خطر بزرگ آن خطري است که قرآن از آن به نام نفاق ياد کرده است. 🔹آن جرياني که پيغمبر به وجود آورده است قهراً روحي و حقيقتي دارد و در عين اينکه روحي و حقيقتي و باطني دارد، ظاهري و شعارهايي و پوسته‌‌‌‌‌اي هم دارد؛ هم هسته دارد و هم پوسته. 🔸تاريخ و طبيعت بشري و تجربه‌‌‌‌‌ها و آزمايشهاي تاريخي نشان مي‌‌‌‌‌دهد که هرگاه يک جريان صحيح و مفيد و خدمتگزارانه‌‌‌‌‌اي براي بشر به وجود مي‌‌‌‌‌آيد دشمن وقتي که مي‌‌‌‌‌بيند از مواجهه و رو در روي آن قرار گرفتن نتيجه‌‌‌‌‌اي نمي‌‌‌‌‌برد به فکر اين مي‌‌‌‌‌افتد که به آن ملحق بشود و خودش را در همان جريان قرار بدهد. ولي در اين جريان، پوسته را حفظ مي‌‌‌‌‌کند هسته را که درون هست خالي مي‌‌‌‌‌کند و مي‌‌‌‌‌خورد؛ ظاهر را نگه مي‌‌‌‌‌دارد باطن را تغيير مي‌‌‌‌‌دهد به طوري که اکثريت قريب به اتفاق مردم احساس نمي‌‌‌‌‌کنند که آن حقيقت از دستشان رفته، چون پوسته و حجم و هيکل محفوظ است روح وجود ندارد. 🔹 با رنگ‌‌‌‌‌آميزي، يک مرده‌‌‌‌‌اي را به صورت يک زنده نشان مي‌‌‌‌‌دهند. آنچنان آن را از درون خالي مي‌‌‌‌‌کنند و از باطن مي‌‌‌‌‌پوسانند و از بين مي‌‌‌‌‌برند که مدتي همين‌‌‌‌‌جور به ظاهر دوام پيدا مي‌‌‌‌‌کند ولي مانند يک گردوي پوچ و بي‌‌‌‌‌مغز. 🔹وقتي که باطن رفت- چون پوست را هسته نگه مي‌‌‌‌‌دارد، حيات پوست به هسته آن است و ظاهر را باطن نگه مي‌‌‌‌‌دارد- بعد از مدتي ظاهر خود به خود از ميان مي‌‌‌‌‌رود. 🔸امام يعني آن چشم بسيار بينايي که در عمق حوادث نفوذ مي‌‌‌‌‌کند، به اصطلاح آنچه را که ديگران در آينه نمي‌‌‌‌‌توانند ببينند او در خشت خام مي‌‌‌‌‌بيند. او مي‌‌‌‌‌بيند که باطن هست يا نيست، حقيقت هست يا نيست. چقدر تظاهر به جاي حقيقت آمده‌‌‌‌‌ است، چقدر جوفروشي و گندم‌‌‌‌‌نمايي است، گندم مي‌‌‌‌‌نمايانند ولي جو به مردم مي‌‌‌‌‌فروشند. 🔸اين امر اختصاص به جريان ديني و انقلابهاي ديني ندارد. همه انقلابهاي دنيا همين‌‌‌‌‌جور است. 🔹انقلابهاي آزاديخواهي که در دنياي اروپا پيدا شده، انقلابهاي مشروطيت که در کشور ما و کشورهاي ديگر دنيا پيدا شده، انقلابهاي سوسياليستي و کمونيستي که در دنيا پيدا شده است، تمام اينها مصداق اين جريان است. خودشان قبول دارند منتها مدعي هستند که ما نمي‌‌‌‌‌گذاريم [اين آفت رخ بدهد.] مثلًا يک جريان [نهفته‌‌‌‌‌اي‌‌‌‌‌] در آزادي و در دموکراسي به وجود مي‌‌‌‌‌آيد، مردم هم راضي مي‌‌‌‌‌شوند. بعد اين انقلاب شکل خودش را حفظ مي‌‌‌‌‌کند و عده‌‌‌‌‌اي خيال مي‌‌‌‌‌کنند واقعاً حقيقت را دارند ولي توجه ندارند که ممکن است اين انقلاب از درون از بين رفته باشد. لهذا به اين فکر مي‌‌‌‌‌افتند که چه بکنيم که حالا که ظاهر را داريم باطن را هم داشته باشيم؟ 🔹يا در همين جريانهاي کمونيستي و اشتراکي که لااقل براساس مساوات است آيا عملًا آن حقيقت هست يا نيست و بدون اينکه مردم بفهمند دومرتبه راهش را عوض مي‌‌‌‌‌کنند، باز مي‌‌‌‌‌شود همان استبداد؛ روحش همان روح است و شکل، شکل خودش. 🔹چيني‌‌‌‌‌ها که هر چند وقت يک بار مي‌‌‌‌‌گويند ما داريم انقلاب را تجديد مي‌‌‌‌‌کنيم و ادامه مي‌‌‌‌‌دهيم حرفشان اين است که ما اين آفت طبيعي که در هر انقلابي رخ مي‌‌‌‌‌دهد- و مدعي هستند که انقلاب کمونيستي شوروي خودش يک تجربه است- و به موجب آن انقلاب خود به خود مسيرش را عوض مي‌‌‌‌‌کند در حالي که ظاهرش محفوظ مانده و باطنش از بين رفته است، [اين آفت را از بين مي‌‌‌‌‌بريم.] مدعي هستند که ما مي‌‌‌‌‌خواهيم اين باطن را همين‌‌‌‌‌طور که هست نگاه داريم نه تنها پوسته و قشر را. منبع: پانزده گفتار ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
1_1102197059.apk
27.74M
نرم افزار حکیم مجموعه آثار آیت الله جوادی آملی @usul121
📌عدالت و عقلانیت 🔹عدالت هنگامی بستر ظهور می یابد که عقلانیت حاکم باشد و بر این اساس در جامعه ای که عقلانیت و حکمت حاکم باشد عدالت محقق خواهد شد. 🔸در جامعه احساسی که عقلانیت به خفا رفته و جای خود را به احساسات داده است نباید انتظار عدالت و نباید داعیه حق‌طلبی داشت. عدالت خواهی در این جامعه نیز یک امر احساسی و خارج از دایره منطق، عقلانیت و حکمت است. 🔹جامعه احساسی بستر ظهور نفاق و ظاهرسازی فریبکارانه است. در چنین جامعه ای، شعار انسان دوستی و مهمان نوازی هست اما در بحران اقتصادی به هم رحم نمی کنند. شعار عدالت هست اما ناعادلانه در کف خیابان و شبکه های اجتماعی حکم صادر می کنند و آبروی افراد را می برند. ظواهر فریبنده و تعارفات دروغین همچون نقل و نبات در مناسبات انسانی جاری است و به آن می بالند و آن را نماد انسان دوستی و مهمان نوازی و هنر بی بدلیل می شمارند و سایر جوامع را غیر انسانی و بی هنر می نامند. 🔸در چنین جامعه ای اگر از عدالت راستین سخن بگویی و یا حق خود را مطالبه کنی و یا به کم و کسری ها اعتراض کنی، محکوم هستی و چاره ای جز زندان اوهام و خیالات نداری. 🔹برخی از رفتارهای جامعه احساسی از این قرار است: ✔️ مغازه دار اجازه نمی دهد رمز عابربانک را خودت بزنی، اگر هم مطالبه کنی توهین می کند. ✔️ وقت در این جامعه بی ارزش است برای ویزیت پزشک گاه باید ۵ ساعت پشت در اتاق پزشک باشی. ✔️ اگر کالایی در بازار کم شد، مردم به بازار هجوم می آورند. ✔️ بازار قاچاق داغ است. ✔️ واژه "وظیفه" منفورترین واژه است. ✔️"مسولیت" یعنی ریاست و اربابی، هر طور که دلش بخواهد با مردم برخورد می کنند. ✔️اگر چراغ راهنما بزنی، ماشین ها نه تنها سرعتشان را کم نمی کنند بلکه بیشتر می کنند که مبادا از تقاطع یا دور برگردن رد شوی. ✔️ ده بیست سال رفاقت و دوستی را به یکباره برای یک دقیقه مشاجره قطع می کنند. ✔️نظارت و کنترل امر تزئینی و تشریفاتی است. ✔️ نق زدن جایگزین نقد است. ✔️انتقاد را تخریب معنا می کنند. و .... 🔸 در چنین جامعه ای نباید انتظار عدالت و قرار گرفتن امور در جای خود داشت بلکه احساسات جایگزین عدالت است. گاه آنقدر آتش محبت افراطی می شود که با ساده لوحی همه چیز گل و بلبل نشان داده می شود و گاه آنچنان بر طبل بی اعتمادی و نفرت می کوبند که به حذف و تخریب یک دیگر می انجامد. 🔹 اگر به دنبال عدالت هستیم، چاره نداریم جز اینکه حکمت و عقلانیت را در جامعه گسترش دهیم و قدر و اندازه هر چیز را بدانیم و هر چیز را سر جای خودش قرار دهیم. "گفتمان حکمت و عقلانیت ضرورت جامعه ایرانی ماست." ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌استعاره سرایت کرونا و الگوی انتقال تمدن 🔹بلای بزرگ کرونا علی رغم همه سختی ها و صعوبت های آن و از دست دادن عزیزان، همچون هر پدیده طبیعی دیگر درس آموز است و می تواند ای برای فهم حرکت انسانی باشد. در واقع کرونا نمونه ای از قدرت انتقال و سرایت طبیعی و انسانی را نشان می دهد. 🔷 اندر ویژگی های سرایت کرونایی 🔸 کرونا یک بیماری واگیردار است که در زمانی کوتاه توانست کل کره خاکی را در نوردد و جهان را با خود درگیر کند. ویژگی دیگر کرونا، جهش های متعدد بومی آن است که در کشورهای مختلف به وجود آمد و پس از مدتی نسخه های جدید آن با آثار و قدرت بیشتری انتشار جهانی یافت و جلوی کهنه شدن و تکراری شدن آن را گرفت. 🔹 کرونا خود بخود گسترش و انتقال نیافت بلکه گسترش کرونا و درگیری جهانیان با آن نتیجه هم جواری و رفت و آمد انسانها و تعاملات انسانی است. انسان حامل کرونا است و بواسطه سفر، مهاجرت، مهمانی و جلسه و هر رابطه فیزیکی انسان منتقل می شود و سرایت پیدا می کند. 🔷 اندر شباهت انتقال تمدنی با سرایت کرونایی 🔸 تمدن نیز محصول مجاورت و تعاملات انسانی و انتقال اجتماعی است و از مردمی به مردم دیگر و از جامعه ای به جامعه دیگر منتقل می شود. 🔹 تمدن خودبخود منتقل نمی شود بلکه توسط انسان انتقال می یابد و به سایرین سرایت می کند، اندیشه تمدنی از ذهنی به ذهن دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر از طریق ارتباطات انسانی و تعاملات اجتماعی منتقل می شود. بدون عامل انسانی و بدون ارتباطات و تعاملات فیزیکی و معنوی، نمی توان از شکل گیری اندیشه تمدنی و گسترش آن سخن گفت. 🔸 اندیشه تمدنی آن زمان گسترش می یابد که با جهش های نو به نو همراه باشد و نسخه های جدید بومی و جهانی نوینی عرضه کند تا جلوی تکراری شدن و کهنه شدن آن اندیشه را بگيرد و همواره ذهن و عمل مخاطبان جهانی را با خود درگیر کند. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅امتداد سیاسی اجتماعی حکمت متعالیه ⬅️جلسه اول: روش فهم طرح حکمت متعالیه به مثابه یک طرح تمدنی 👤ارائه دهنده: استاد نجف لک زایی ⬅️مکان: مرکز تخصصی فلسفه 📅زمان:چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۰ ⬅️مخاطبان: طلاب و دانشجویان رشته فلسفه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین سید مهدی موسوی 📌نشست علمی: "نقش حکمت متعالیه در تعالی جامعه" ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌ضرورت تحقیق در اصالت فرهنگ و حکمت اسلامی استاد شهید مطهری: 🔹 لازم است دانشجويان عزيز از هم اکنون يک نکته را بدانند و در پي جستجو و تحقيق بيشتر برآيند و خويشتن را کاملًا مجهز سازند، و آن اين که فرهنگ اسلامي خود يک فرهنگ ويژه و خاصي است در ميان فرهنگهاي جهان، با يک روح خاص و يک سلسله مشخصات مخصوص به خود. براي اين که يک فرهنگ را بشناسيم که آيا اصالت و شخصيت مستقل دارد و از روح و حيات ويژه‌‌‌‌‌اي برخوردار است و يا صرفاً التقاطي است از فرهنگهاي ديگر و احياناً ادامه و استمرار فرهنگهاي پيشين است، لازم است انگيزه‌‌‌‌‌هاي حاکم بر آن فرهنگ، جهت و حرکت، آهنگ رشد و همچنين عناصر برجسته آن را زير نظر بگيريم. 🔸 اگر فرهنگي از انگيزه‌‌‌‌‌هايي ويژه برخوردار باشد، جهت و حرکت مخصوص به خود داشته باشد، آهنگ حرکتش با آهنگ حرکت ساير فرهنگها متفاوت باشد، عناصر ويژه‌‌‌‌‌اي وارد کند و آن عناصر برجستگي خاصي داشته باشد، دليل بر اين است که آن فرهنگ اصالت و شخصيت دارد. 🔹بديهي است که براي اثبات اصالت يک فرهنگ و يک تمدن، ضرورتي ندارد که آن فرهنگ از فرهنگها و تمدنهاي ديگر بهره نگرفته باشد، بلکه چنين چيزي ممکن نيست. هيچ فرهنگي در جهان نداريم که از فرهنگها و تمدنهاي ديگر بهره نگرفته باشد، ولي سخن در کيفيت بهره‌‌‌‌‌گيري و استفاده است. 🔸يک نوع بهره‌‌‌‌‌گيري آن است که فرهنگ و تمدن ديگر را بدون هيچ تصرفي در قلمرو خودش قرار دهد. اما نوع ديگر اين است که از فرهنگ و تمدن ديگر تغذي کند؛ يعني مانند يک موجود زنده آنها را در خود جذب و هضم کند و موجودي تازه به وجود آورد. 🔹فرهنگ اسلامي از نوع دوم است، مانند يک سلّول زنده رشد کرد و فرهنگهاي ديگر را از يوناني و هندي و ايراني و غيره در خود جذب کرد و به صورت موجودي جديد با چهره و سيمايي مخصوص به خود ظهور و بروز کرد و به اعتراف محققان تاريخ فرهنگ و تمدن، تمدن اسلامي در رديف بزرگ‌‌‌‌‌ترين فرهنگها و تمدنهاي بشري است. 🔸اين سلّول حياتي فرهنگي در چه محلي و به دست چه کسي و از چه نقطه‌‌‌‌‌اي [رشد خود را] آغاز کرد؟ 🔹اين سلول مانند هر سلول ديگر که در آغاز کوچک و نامحسوس است، در شهر مدينه به وسيله شخص پيامبر گرامي پايه گذاري شد و از علوم اسلامي نوع اول آغاز به کار کرد. براي آگاهي بيشتر بايد به کتب مربوطه مراجعه کنيد  🔹(منابع برای مطالعه بیشتر). رجوع کنيد به ۱. کارنامه اسلام تأليف دکتر زرين کوب، ۲. تاريخ تمدن اسلام جرجي زيدان، جلد سوم، ۳. خدمات متقابل اسلام و ايران مرتضي مطهري، بخش سوم. منبع: آشنایی با علوم اسلامي(منطق)، مجموعه آثار ج۵ ص۳۸. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌 اسلام، آغاز حيات تعقلي مسلمين ✔️استاد شهید مطهری: 🔹حيات تعقلي مسلمين مقارن است با ظهور اسلام و تشکيل جامعه اسلامي. قرآن کريم تکيه فراواني به حيات تعقلي دارد و خود پاره‌‌‌‌‌اي استدلالات قياسي و منطقي به کار برده است. در کلمات مأثوره از رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و بالخصوص در آثار مرويه از علي عليه السلام بحثهاي تعقلي دقيق و عميق فراوان است و جداگانه بايد درباره آنها بحث شود. متکلمين اسلامي، قبل از آنکه کتب فلسفي ترجمه شود، به يک سلسله بحثهاي تعقلي و استدلالي پرداختند. عليهذا حيات عقلي مسلمين سابقه طولاني‌‌‌‌‌تري دارد و چهارده قرن از آن مي‌‌‌‌‌گذرد. 🔸 آنچه دو قرن با ظهور اسلام فاصله دارد نوعي خاص از حيات تعقلي است که ما آن را «حيات فلسفي» مي‌‌‌‌‌ناميم و با ترجمه آثار يوناني و اسکندراني آغاز شد. 🔹دوره ترجمه ديري نپاييد. ترجمه‌‌‌‌‌ها متعلق است به قرون دوم و سوم و چهارم هجري. اوج ترجمه در قرن سوم است. از همان قرن سوم دوره تأليف و تصنيف و تحقيق به وسيله مسلمين آغاز گشت. اولين فيلسوف اسلامي که آثار و تأليفات زيادي دارد و ابن النديم در الفهرست به تفصيل از آنها ياد کرده است يعقوب بن اسحاق کندي‌‌‌‌‌متوفا در 260 هجري) است. ✔️منبع: مقاله سیر فلسفه در اسلام. مجموعه آثار ج۵ ص۲۲ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
⚫️ حضرت علامه آية الله حسن‌زاده آملی دارفانی را وداع گفت انا لله و انا اليه الراجعون 🔹حكيم متاله آية الله علامه حسن زاده آملی امروز به علت عارضه ریوی در بیمارستان بستری شدند و متاسفانه ساعاتی پیش دار فانی را وداع گفتند. 🔹ایشان متولد سال ۱۳۰۷ در قریه ایرابخش لاریجان شهرستان آمل از فیلسوفان متأله، فقیه، عارف، منجم و مدرس دروس حوزوی بودند. 🔹این عالم برجسته و شهره جهان اسلام در ادبیات، ریاضی، هیئت و... تبحر خاص داشتند و به زبان‌های فرانسوی و عربی نیز مسلط بودند. 🔹اشعار اثرگذار و جذاب به زبان طبری و فارسی دارند و تاکنون حدود ۱۹۰ اثر از علامه حسن‌زاده آملی به ثبت رسانیده شده‌است این عالم فرزانه و حکیم متاله یگانه، فقه، اصول، عرفان و فلسفه را از محضر آیات محمدتقی آملی، طباطبایی، الهی قمشه‌ای، محمدحسن الهی، شعرانی، احمد آشتیانی و رفیعی قزوینی بهره برد و سالیان متمادی به تدریس حکمت و عرفان و ریاضیات و نجوم اهتمام داشت. «الاصول الحکمیة»، «شرح فصوص الحکم»، «مشکات القدس علی مصباح الأنس»، «رسالۀ لقاءالله»، «اضبط المقال فی ضبط اسماء الرجال»، «انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه»، «مجیزه‌ای در مناسک حج» و «انسان و قرآن» از جمله آثار آن عالم ربانی است. ⚫️ إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. ◾️رحلت عارف واصل و حکیم ذوفنون و فقیه ربانی حضرت استاد علامه آية الله حسن زاده آملی(ره) را خدمت حضرت بقیه الله الاعظم(عج) و رهبر معظم انقلاب و همه مراجع و علما و عموم شیعیان جهان تسلیت عرض می نماییم.
پیام تسلیت در پی رحلت عالم ربانی و سالک توحیدی آیت‌الله حسن‌زاده آملی ◼️ بسم الله الرحمن الرحیم با تأسف خبر درگذشت عالم ربّانی و سالک توحیدی، آیةالله آقای آملی رحمةالله‌علیه را دریافت کردم. این روحانی دانشمند و از جمله‌ی چهره‌های نادر و فاخری بود که نمونه‌های از آنان در هر دوره، چشم و دل آشنایان را می‌نوازد و توأماً دانش و معرفت و عقل و دل آنان را بهره‌مند می‌سازد. نوشته‌ها و منشأت این بزرگوار منبع پر فیضی برای دوستداران معارف و لطائف بوده و خواهد بود ان‌شاءالله. اینجانب به همه‌ی دوستان و شاگردان و ارادتمندان ایشان بویژه به مردم مؤمن و انقلابی آمل و جوانان مشتاقی که مجذوب مواضع انقلابی و خلقیات والای انسانی آن مرحوم بودند تسلیت عرض می‌کنم و رحمت و مغفرت و علو درجات ایشان را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم. سیّدعلی خامنه‌ای ۴ مهر ۱۴۰۰
📌نقش قرآن در تحول فلسفه ✔️استاد شهید مطهری: 🔹اگر احياناً مي‌‌‌‌‌بينيم ابن سينا پس از آنکه برهان صدّيقين خود را ذکر مي‌‌‌‌‌کند به آيه کريمه‌‌‌‌‌ «سنريهم آياتنا في الافاق و في انفسهم حتّي يتبين لهم انّه الحقّ أو لم يکف بربّک انّه علي کلّ شئ شهيد» (فصلت ۵۳) استناد مي‌‌‌‌‌کند نبايد اين را به عنوان تأثير کلام در فلسفه تعبير کنيم. اگر بخواهيم مستدلّا تأثير عميق معارف قرآن را بر روي فلسفه اسلامي ذکر کنيم بايد موادي را از قرآن و متون ديگر اسلامي مجزا کنيم و نشان دهيم چگونه اين موادفلاسفه را به تفکر واداشته و تدريجا تحت تأثير عميق خود قرار داده است. 🔸شناختن فلسفه و عرفان اسلامي بدون توجه به معارف اصلي اسلام و [با] فرض اينکه اسلام و گفته‌‌‌‌‌هاي متکلمين يکي است يا اينکه اسلام را از اين نظر بي‌‌‌‌‌تأثير فرض کنيم محال است. اين خود داستان مفصّلي است. 🔹 نيکلسن‌‌‌‌‌ با اينکه يک شرق شناس غربي است، در موضوع «تأثير قرآن در عرفان و تصوّف» مي‌‌‌‌‌گويد: «در قرآن اين آيات را مي‌‌‌‌‌بينيم:  اللّه نور السّموات و الارض‌‌‌‌‌  هو الاوّل و الاخر و الظّاهر و الباطن‌‌‌‌‌  هو اللّه الّذي لا اله الّا هو  کلّ شئ هالک الّا وجهه‌‌‌‌‌  و نفخت فيه من روحي‌‌‌‌‌ و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد  فاينما تولّوا فثمّ وجه اللّه‌‌‌‌‌  من لم يجعل اللّه له نورا فما له من نور محققا ريشه و تخم تصوف در اين آيات است.»  🔸منظور اين است که تأثيري که معارف اسلامي در فلسفه اسلامي کرده است غير از تأثيري است که فن کلام کرده است. 🔹تأثيري که معارف اسلام کرد همان است که تا حد زيادي صحيح است بگوييم صدرا با ايجاد يک چهار راه، راههاي عقل و وحي و مکاشفه را به هم متّصل کرد، و اما تأثير کلام اين است که با فلسفه جنگ و ستيز کرد و فلسفه را از حال جمود درآورد و وادار به عکس العمل‌‌‌‌‌هايي کرد؛ آن عکس العمل‌‌‌‌‌ها ثمرات بسيار پر ارزش فلسفه اسلامي است. ✔️منبع: مجموعه آثار ج۱۳ ص۲۴۳ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌نقش نهج البلاغه در حکمت و فلسفه اسلامی و بحران فلسفه غرب ✔️استاد شهید مطهری: 🔹نهج البلاغه در تاريخ فلسفه شرق سهم عظيم دارد. صدرالمتألهين که انديشه‌هاي حکمت الهي را دگرگون ساخت، تحت تأثير عميق کلمات علي عليه السلام بود. روش او در مسائل توحيد بر اساس استدلال از ذات به ذات و از ذات بر صفات و افعال است و همه اينها مبتني است بر صرف الوجودبودن واجب، و آن بر پايه يک سلسله اصول کلي ديگر که در فلسفه عامه او مطرح است بنا شده است. 🔸حکمت الهي شرق از برکت معارف اسلام بارور شد و استحکام يافت و بر يک سلسله اصول و مبادي خلل ناپذير بنا شد، 🔹ولي حکمت الهي غرب از اين مزايا محروم ماند. گرايش به فلسفه مادي در غرب علل و موجبات فراواني دارد که اکنون مجال شرح آنها نيست‌ «1». به عقيده ما علت عمده آن، ناتواني و نارسايي مفاهيم حکمت الهي غرب بود. 🔹اگر کسي بخواهد مقايسه‌اي در زمينه بحثهايي که در اين دو سه فصل اشاره شد به عمل آورد، لازم است در اطراف برهان وجودي که از آنسلم مقدس تا دکارت و اسپينوزا و لايب نيتس و کانت و غيره به بحث و رد و قبول آن پرداخته‌اند، مطالعه کند 🔸 و آنگاه آن را با برهان صدّيقين صدرالمتألهين که از انديشه‌هاي اسلامي و مخصوصاً کلمات علي عليه السلام الهام يافته است مقايسه نمايد تا ببيند «تفاوت ره از کجاست تا به کجا!». (1) رجوع شود به کتاب علل گرايش به ماديگري تأليف مرتضي مطهري، بخش «نارساييهاي مفاهيم فلسفي». ✔️منبع: سيري در نهج‌البلاغه ص۸۵ _ ۸۶. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️ پیام تسلیت علامه در پی ارتحال علامه حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در پیامی، ارتحال غمبار و اسفبار عالم ربانی، حکیم متأله، جامع معقول و منقول، صاحب مآثر سنگین و آثار گرانقدر، حضرت آیت الله علامه حسن زاده آملی را تسلیت گفتند.
💠 پیام تسلیت آیت الله العظمی جوادی آملی در پی ارتحال آیت الله حسن زاده آملی حکیم و عارف کم نظیر، جامع عقل نظر و عقل عمل بود. پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در پیامی، ارتحال غمبار و اسفبار عالم ربانی، حکیم متأله، جامع معقول و منقول، صاحب مآثر سنگین و آثار گرانقدر، را تسلیت گفتند. متن کامل پیام تسلیت معظم له بدین شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ▪️ ارتحال غمبار و اسفبار عالم ربانی، حکیم متأله، جامع معقول و منقول، صاحب مآثر سنگین و آثار گرانقدر، را به محضر مبارک حضرت بقیة الله «ارواح من سواه فداه» و جامعه روحانیت و حوزه های علمیه و همه شاگردان و دست پروردگان آن حکیم راحل و عموم مردم بزرگ و بزرگوار آمل و بیت شریف ایشان تسلیت عرض می کنم. ▫️ حکیم و عارف کم نظیر، جامع عقل نظر و عقل عمل بود؛ هم در مسائل علمی از چهار راه استفاده کرد، هم در مسائل عملی از چهار راه بهره برد؛ راه هایی که انسان می تواند از آن راه ها به فیض علمی برسد چهارتاست و راه های عملی که می تواند از آن راه های عملی به فوز الهی بار یابد چهارتاست. ▫️ خدای سبحان از دو راه به بنده اش و می رساند : یکی به وسیله رهبران الهی، یکی بلاواسطه؛ هم به واسطه رهبران الهی کتاب و حکمت را تعلیم می کند و هم بر اساس «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ»، «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» و مانند آن، بلاواسطه فیض علمی را القاء می کند؛ اگر کسی بخواهد با خدا راز و نیاز کند و ارتباطی برقرار کند، آن نیز دو را ه دارد: یا با توسل به انبیا و اولیا و رهبران الهی است یا بلاواسطه است؛ انسان می تواند بدون واسطه بگوید یا الله، با واسطه هم می تواند بگوید یا الله. اگر کسی خواست با خدا رابطه برقرار کند چه فیض علمی و چه فوز عملی، دو راه دارد یکی مع الواسطه، یکی بی واسطه و اگر کسی خواست فیضی از خدا و فوزی از خدا، علماً و عملاً به او برسد، آن هم دو راه دارد، گاهی بلا واسطه فیض الهی می رسد گاهی مع الواسطه. این بلاواسطه، در علوم عقلی اثباتش آسان نیست؛ ولی در عرفان کاملا محقق است و حکیم و عارف گران سنگی مثل ، هم راه عقل را هم راه را به خوبی پیمود و توانست از این چهار راه، هم حرف خودش را به خدا برساند، هم فیض و فوز خدا را دریافت کند. ▫️ زندگی این حکیم الهی در آن اربعین گیری های او، در آن روزه های متصل و مرتبط ماه رجب و شعبان و رمضان او، در آن سحرخیزی های ممتد او، در آن ناله ها و گریه های او که گفت: «تا جان به لب نرسید جام به لب نرسید» گذشت. از این کارها زیاد داشت، از این ناله ها زیاد داشت، از این گریه ها زیاد داشت، از این شب زنده داری ها زیاد داشت، از این تعلیم و تربیت های خالصانه زیاد داشت؛ شاگردانی تربیت کرد که هم اکنون به فیض الهی از اساتید سرآمد حوزه ها هستند و موفق¬ اند و کتاب های گراسنگی چه کتاب های درسی، چه کتاب های مرجعی، یا تالیف کرد یا تصنیف کرد یا تحقیق کرد و آثار گذشتگان را احیا کرد. هم در ، هم در ، هم در ، هم در ، هم در ، هم در حدیث، انسان جامعی شد که توانست انسان هایی تربیت کند، توانست آثاری به یادگار بگذارد، شاگردانی تربیت کند و دوستانی را بپروراند که از محضر او فیض و از مکتب او فوز، از بنان او فیض و از بیان او فوز دریافت کنند؛ لذا ارتحال آن بزرگوار بسیار غمبار است. ▫️ امیدوارم ذات اقدس الهی به عنوان عطیه ای الهی، این سانحه و این سوگ سنگین را بر همگان آسان کند که بتوانند تحمل کنند و این بار سنگین را بکشند، روح پرفتوح آن ، آن منجم، آن ریاضیدان، آن عارف، آن فقیه، آن مفسر و آن محدث را با انبیای الهی محشور کند و صبر جمیل به عموم بازماندگان، شاگردان، کسانی که از کتاب های او فیضی بردند و می برند و از محضر و مکتبشان استفاده کرده اند، خصوصاً مردم بزرگ و بزرگوار آمل که متاسفانه وضع حالم مساعد نیست که در مراسم تشییع و در مراسم بزرگداشت این حکیم در کنار آنها شرکت کنم، عنایت فرماید. به طایفه محترم ایشان به دوستان ایشان به شاگردان ایشان و به بیت شریف ایشان تسلیت عرض می کنم، علوّ منزلت آن حکیم راحل را از خدا مسئلت می کنم و صبر جمیل و اجر جزیل عموم بازماندگان را از ذات اقدس الهی مسئلت می کنم؛ امیدواریم خدای سبحان حشرشان را با انبیا و اولیا قرار بدهد و دل های داغدیده ها را تسلی بخشد. غفر الله لنا و لکم والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته 📚 پیام تسلیت به مناسبت رحلت آیت الله حسن زاده آملی تاریخ: 1400/07/04
اقامه نماز بر پیکر حضرت علامه حسن زاده آملی توسط امام خامنه ای
📸 آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر انقلاب بر پیکر عالم ربّانی و سالک توحیدی مرحوم علامه حسن‌زاده آملی رحمةالله‌علیه اقامه نماز کردند. ۱۴۰۰/۷/۴
📌عقل شيعي‌ بخش اول: ✔️استاد شهید مطهری: 🔹طرح مباحث الهيات به وسيله ائمه اهل بيت عليهم السلام و تجزيه و تحليل آن مسائل- که نمونه آنها و در صدر آنها نهج البلاغه است- سبب شد که عقل شيعي از قديم الايام به صورت عقل فلسفي درآيد و البته اين يک بدعت و چيز تازه در اسلام نبود، راهي است که خود قرآن پيش پاي مسلمانان نهاده است و ائمه اهل بيت عليهم السلام به تبع تعليمات قرآني و به عنوان تفسير قرآن آن حقايق را ابراز و اظهار نمودند. اگر توبيخي هست متوجه ديگران است که اين راه را نرفتند و وسيله را از دست دادند. 🔸تاريخ نشان مي‌دهد که از صدر اسلام، شيعه بيش از ديگران به سوي اين مسائل گرايش داشته است. در ميان اهل تسنن گروه معتزله که به شيعه نزديکتر بودند گرايشي بدين جهت داشتند، ولي چنانکه مي‌دانيم مزاج اجتماعي جماعت آن را نپذيرفت و تقريباً از قرن سوم به بعد منقرض شدند. 🔹احمد امين مصري در جلد اول ظُهر الاسلام اين مطلب را تصديق مي‌کند. او پس از بحثي درباره جنبش فلسفي در مصر به وسيله فاطميين که شيعي بودند، مي‌گويد: 《و لذلک کانت الفلسفة بالتشيع الصق منها بالتسنن نري ذلک في العهد الفاطمي و العهد البويهي، و حتي في العصور الاخيرة کانت فارس اکثر الاقطار عناية بدراسة الفلسفة الاسلامية و نشر کتبها، و لما جاء جمال الدين الافغاني مصر في عصرنا الحديث و کان فيه نزعة تشيع و قد تعلم الفلسفة الاسلامية بهذه الاقطار الفارسية کان هوالذي نشر هذه الحرکة في مصر.》 《فلسفه به تشيع بيش از تسنن مي‌چسبد، و اين را در عهد فاطميون مصر و آل بويه ايران مي‌بينيم. حتي در عصرهاي اخير نيز کشور ايران که شيعه است از تمام کشورهاي اسلامي ديگر بيشتر به فلسفه عنايت داشت. سيد جمال الدين اسدآبادي که تمايلات شيعي داشت و در ايران تحصيل فلسفه کرده بود، همينکه به مصر آمد يک جنبش فلسفي در آنجا به وجود آورد.》 🔹ولي احمد امين در اينکه چرا شيعه بيش از غير شيعه تمايل فلسفي داشته است، عمداً يا سهواً دچار اشتباه مي‌شود. او مي‌گويد: علت تمايل بيشتر شيعه به بحثهاي عقلي و فلسفي، باطنيگري و تمايل آنها به تأويل است. آنها براي توجيه باطنيگري خود ناچار بودند از فلسفه استمداد کنند، و بدين جهت مصر فاطمي و ايران بويهي و همچنين ايران صفوي و قاجاري بيشتر از ساير اقطار اسلامي تمايل فلسفي داشته است. سخن احمد امين ياوه‌اي بيش نيست. 🔹اين تمايل را ائمه شيعه به وجود آوردند. آنها بودند که در احتجاجات خود، در خطابه‌هاي خود، دراحاديث و روايات خود، و در دعاهاي خود عاليترين و دقيقترين مسائل حکمت الهي را طرح کردند. 🔸نهج البلاغه يک نمونه از آن است. حتي از نظر احاديث نبوي، ما در روايات شيعه روايات بلندي مي‌يابيم که در روايات غير شيعي از رسول اکرم روايت نشده است. 🔹عقل شيعي اختصاص به فلسفه ندارد، درکلام و فقه و اصول فقه نيز امتياز خاص دارد و ريشه همه يک چيز است. 🔸برخي ديگر اين تفاوت را مربوط به «ملت شيعه» دانسته‌اند و گفته‌اند: چون شيعيان ايراني بودند و ايرانيان شيعه بودند و مردم ايران مردمي متفکر و نازک انديش بودند، با فکر و عقل نيرومند خود معارف شيعي را بالاتر بردند و به آن رنگ اسلامي دادند. 🔹برتراند راسل در جلد دوم کتاب تاريخ فلسفه غرب بر اين اساس اظهار نظر مي‌کند. راسل همچنانکه مقتضاي طبيعت و يا عادت اوست، بي ادبانه اين مطلب را ادا مي‌نمايد. 🔸 البته او در ادعاي خود معذور است، زيرا او فلسفه اسلامي را اساساً نمي‌شناسد و کوچکترين آگاهي از آن ندارد تا چه رسد که بخواهد مبدأ و منشأ آن را تشخيص دهد. ما به طرفداران اين طرز فکر مي‌گوييم: اولًا نه همه شيعيان ايراني بودند و نه همه ايرانيان شيعه بودند. آيا محمدبن يعقوب کليني و محمدبن علي بن حسين بن بابويه قمي و محمدبن ابيطالب مازندراني ايراني بودند، اما محمدبن اسماعيل بخاري و ابوداود سجستاني و مسلم بن حجاج نيشابوري ايراني نبودند؟ آيا سيد رضي که جمع آوري کننده نهج البلاغه است ايراني بود؟ آيا فاطميين مصر ايراني بودند؟ ... چرا با نفوذ فاطميين در مصر فکر فلسفي احيا مي‌شود و با سقوط آنها آن فکر مي‌ميرد و سپس به وسيله يک سيد شيعه ايراني مجدداً احيا مي‌شود؟!. ادامه دارد... ✔️ منبع: سيري در نهج‌البلاغه ص ۵۳ _ ۵۵ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌عقل شيعي‌ ✔️بخش دوم: ✔️استاد شهید مطهری: 🔹حقيقت اين است که سلسله جنبان اين طرز تفکر و اين نوع تمايل،فقط و فقط ائمه اهل بيت عليهم السلام بودند. همه محققان اهل تسنن اعتراف دارند که علي عليه السلام حکيم اصحاب بود و عقل او با مقايسه با عقول ديگران نوع ديگر بود. از ابوعلي سينا نقل شده که مي‌گويد: کان علي عليه السلام بين اصحاب محمّد صلي الله عليه و آله کالمعقول بين المحسوس. يعني علي در ميان ياران رسول خدا مانند «کلي» در ميان «جزئيات محسوسه» بود و يا مانند «عقول قاهره» نسبت به «اجسام ماديه» بود. 🔸بديهي است که طرز تفکر پيروان چنين امامي با مقايسه با ديگران تفاوت فاحش پيدا مي‌کند. 🔹احمد امين و برخي ديگر دچار توهمي ديگر شده‌اند. آنان در انتساب اين نوع کلمات به علي عليه السلام ترديد کرده‌اند و مي‌گويند عرب قبل از فلسفه يونان با اين نوع بحثها و تجزيه و تحليل‌ها و موشکافي‌ها آشنا نبود؛ اين سخنان را بعدها آشنايان با فلسفه يونان ساخته‌اند و به امام علي بن ابيطالب بسته‌اند!. 🔸ما هم مي‌گوييم عرب با چنين کلمات و سخناني آشنا نبود؛ نه تنها عرب آشنا نبود، غير عرب هم آشنا نبود، يونان و فلسفه يونان هم آشنا نبود. 🔸آقاي احمد امين اول علي را در سطح اعرابي از قبيل ابوجهل و ابوسفيان از لحاظ انديشه پايين مي‌آورد و آنگاه صغري و کبري ترتيب مي‌دهد! مگر عرب جاهلي با معاني و مفاهيمي که قرآن آورد آشنا بود؟! مگر علي تربيت شده و تعليم يافته مخصوص پيامبر نبود؟! مگر پيامبر علي عليه السلام را به عنوان اعلم اصحاب خود معرفي نکرد؟! چه ضرورتي دارد که ما به خاطر حفظ شأن برخي از صحابه که در يک سطح عادي بوده‌اند، شأن و مقام ديگري را که از عاليترين مقام عرفاني و افاضه باطني از برکت اسلام بهره‌مند بوده است انکار کنيم؟!. 🔹آقاي احمد امين مي‌گويد قبل از فلسفه يونان مردم عرب با اين معاني و مفاهيمي که در نهج البلاغه آمده است آشنا نبودند. 🔸جواب اين است که با معاني و مفاهيمي که در نهج البلاغه آمده است، بعد از فلسفه يونان هم آشنا نشدند! نه تنها عرب آشنا نشد، مسلمانان غير عرب هم آشنا نشدند! زيرا فلسفه يونان هم آشنا نبود. اينها از مختصات است، يعني از مختصات اسلام است و فلاسفه اسلام تدريجاً با الهام از مبادي اسلامي آنها را وارد فلسفه خود کردند. ✔️ منبع: سيري در نهج‌البلاغه ص ۵۵ _ ۵۷ ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 بخشی از فیلم اقامه نماز توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب بر پیکر عالم ربّانی و سالک توحیدی مرحوم آیت‌الله حسن‌زاده آملی رحمةالله‌علیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 اربعین و تذکر به جهالت ▪️ در هست كه وجود مبارك سید الشهداء در صحابت آن حضرت، همراهان او «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ»؛[1] فرمود وجود مبارك ابی عبدالله خونش را داد تا مردم از نجات پیدا كنند نه جهل! مشكل مردم جهالت است نه جهل! جهل این است كه آدم بی ‌سواد باشد جهالت این است كه باشد. برخی از مشكلاتمان برای بی‌ سوادهاست، برخی از مشكلاتمان برای بی‌ عقل هاست. [1].‌ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص788. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1387/11/24 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌اربعین و تذکر به جهالت 🔷 در زیارت اربعین می خوانیم: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ» خداوندا امام حسین خون قلب خود را در راه تو بذل و بخشش کرد تا عباد تو را از و گمراهی نجات بخشد. 🔸این فراز از زیارت اربعین، اوج معرفت عاشورایی است. امام حسین برای نجات به میدان آمد و خون خود و عزیزانش را بذل و بخشش کرد. یعنی برای کسانی که مدعی عبادت و دین داری بودند. مشکل اصلی مدعیان عبادت و دین داری جهالت و غلبه احساسات است. 🔹بر همین اساس، آفت جامعه اسلامی غلبه جهالت و نبود عقلانیت است و در این صورت، جامعه اسلامی از مدینه فاضله خارج و به جامعه احساسی مبدل می شود. 🔹در جامعه احساسی، جهالت محور گرايش و کنش است که با علم و اراده روزی ۱۸ هزار نامه فدایت شوم می فرستند و امام را برای حکومت دعوت می کنند و چند روز بعد با علم و دانایی ۳۰ هزار لشگر برای قتل امام می فرستند. 🔸عقلانیت که نباشد برای ارضای احساسات حتی احساسات مقدس، شریعت، قانون، نظم، عهد و مسؤلیت زیر پا گذاشته می شود که مثلا عمل مستحبی انجام شود. نتیجه غلبه احساسات، جهالت و بی عقلي است و نتیجه جهالت، حیرت و سرگشتگی و گمراهی و ضلات است، راه را گم کردن و در مسیر انحراف و التقاط افتادن است. گرفتار غلو و یا تقصیر شدن است. تندرو و یا کندرو شدن است و ... 🔹مبادا اربعین که تذکره آثار سوء جهالت و سرگشتگی گمراهی است توسط عده ای کم عقل و احساسی به نماد جهالت تبدیل شود و موجب حیرت و سرگشتگی عباد و جامعه دیندار و هیاتي های شود و به بهانه زیارت و غيره آنها را از وادی معرفت و حکمت خارج کنند و به انحراف و التقاط، غلو و تقصیر بکشانند. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌حیات علمی صدرالمتالهین شيرازي ✔️علامه طباطبایی: بخش اول. 🔷*{اجمال تاريخ زندگى‌}* صدرالدين شيرازى كه در ميان عامه مردم به «ملاصدرا» و در ميان اهل‌علم وشاگردان مكتب خود به «صدرالمتألهين» معروف‌است، از خانواده قوام شيرازى معروف و پسر منحصر به فرد پدر خود ميرزا ابراهيم شيرازى مى‌باشد كه يكى از اشراف شيراز بوده و گويا سمت وزارتى نيز پيش سلطان وقت داشته است. صدرالمتألهين در حدود سال 979 ه در شيراز متولد شده و در حداثت سن در كنار پدر به تحصيل علوم پرداخته و پس از درگذشت پدر به قصد تحصيل و تكميل معلومات خود به درالسلطنه اصفهان كه در آن زمان پايتخت سلاطين صفويه و دارالعلم بود، مسافرت نموده و به تحصيل علوم عقليه و نقليه پرداخت. وى علوم عقليه را پيش فيلسوف شهير وقت، سيدمحمدباقر معروف به «ميرداماد»، متوفاى 1040 هجرى قمرى تكميل كرده و در علوم نقليه پيش شيخ بهاءالدين محمدعاملى، متوفاى 1031 كه يكى از نوادر دهر و مفاخر وقت بود، تلمّذ نموده است. پس از فراغت از تحصيل، بساط زندگى را از آن ديار برچيده و متوجه شهر قم‌ گرديده و در يكى از توابع قم به نام قريه «كهك» به عزلت پرداخته و در به روى اغيار بست و سال‌ها در كنج عزلت سرگرم مجاهدات و رياضات و تصفيه نفس شده، توانست پس از سال‌ها خون دل خوردن، دريچه‌اى به عالم قدس باز كرده و حقايق علمى را كه از راه تفكر و استدلال به دست آورده بود، از راه مكاشفات نورى مشاهده نمايد (چنان كه در ديباچه كتاب بزرگ خود{اسفار} اشاره مى‌نمايد). و پس از مدتى كه تا حدى از نتايج رياضات و مجاهدات خود برخوردار گرديد، بناى تأليف و تصنيف گذاشته و به تأسيس مكتب فلسفى مخصوص خود پرداخت و تا آخر عمر مشغول تأليف تعليم و تربيت بود. وى در زندگى خود با تقوا و پرهيزكار و مردى متعبّد بوده و در خلال زندگى بارها به زيارت اعتاب ائمه رفته، هفت مرتبه پياده به زيارت بيت‌اللَّه شتافته و مرتبه هفتم كه مصادف با سال 1050 بود، در اثناى مسافرت در بصره وفات يافت و در همان جا به خاك سپرده شد. 🔷*{دوره‌هاى مختلف زندگى صدرالمتألهين‌}* چنان كه از تأمل در فصل گذشته به دست مى‌آيد، زندگى علمى صدرالمتألهين به سه دوره مشخص تقسيم مى‌شود: 1. دوره آموزش و تحصيل كه در آن كاملًا از طريقه تفكر عقلى پيروى مى‌كرده و سرگرم فحص و بحث و تتبع آرا و افكار فلاسفه و متفكرين و اهل نظر از سابقين و معاصرين خود بوده است. 2. دوره رياضات و مجاهدات نفسانى كه از يك جانب به عبادت و زهد و از يك جانب به كشف و شهود پرداخته است. 3. دوره تأليف و تعليم و تربيت كه به منزله محصول دو دوره گذشته وى مى‌باشد. 🔷*{مواد فكرى صدرالمتألهين‌}* چنان که از كلام صدرالمتألهين‌ «مقدمه اسفار» برمى آيد، وى در اواخر دوره اول زندگى علمى خود اين معنا را دريافته است كه نبايد طريق وصول به حقايق علمى و مخصوصاً در فلسفه الهى را به تفكر خشك و خالى كه سبك سير علمى مشائيين است اختصاص داد، بلكه شعور و ادراك انسانى كه مايه و پايه افكار كلى فلسفى است، چنان كه محصولى به نام تفكر و انديشه از راه قياسات منطقى بار مى‌دهد، نمونه‌هاى ديگرى نيز به نام «كشف و شهود» و به نام «وجد» از خود بيرون مى‌دهد. و چنان كه در ميان افكار قياسى چيزهايى پيدا مى‌شود كه هرگز انسان ترديد در اصابت و واقع‌نمايى آنها ندارد، هم‌چنان در موارد كشف و شهود و هم‌چنين در مورد وحى همان خاصيت پيدا مى‌شود. و به عبارت ديگر، پس از آن‌كه به موجب برهان علمى، واقع‌بينى انسان مكشوف شده و به ثبوت رسيده كه ادراكات غيرقابل ترديد انسانى بيرون‌نما بوده و او از واقعيت خارج حكايت مى‌نمايد، ديگر فرقى ميان برهان يقينى و كشف قطعى نخواهد ماند و حقايقى كه از راه مشاهده كشفى قطعى به دست مى‌آيند همانند حقايقى هستند كه از راه تفكر قياسى نصيب انسان مى‌شوند. و هم‌چنين پس از آن‌كه برهان قطعى صحت و واقعيت ثبوت و وحى را تأييد نمود، ديگر فرقى ميان مواد دينى حقيقى كه حقايق مبدأ و معاد را وصف مى‌نمايد و ميان مدلولات برهان و كشف، نمى‌ماند. صدرالمتألهين در نتيجه اين تنبّه و انتقال ذهنى، پايه بحث‌هاى علمى و فلسفى خود را روى توفيق ميان عقل و كشف و شرع گذاشت و در راه كشف حقايق الهيات از مقدمات برهانى و مطالب كشفى و مواد قطعى دينى استفاده نمود و اگرچه ريشه اين نظر در كلمات معلم ثانى ابى‌نصر فارابى و ابن‌سينا و شيخ اشراق و شمس‌الدين تركه و خواجه نصير طوسى نيز به چشم مى‌خورد، ولى اين صدرالمتألهين است كه توفيق كامل انجام دادن اين مقصد را پيدا كرد. ادامه دارد .... منیع: بررسي هاي اسلامي، ج‌2، ص: ۱۴ _۱۶. ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121