📌 اخباری گری
(تحلیلی متفاوت)
بخش دوم: امتداد تاریخی و ارکان معرفت شناختی و پیامدهای معرفتی
🔸 تصور مشهور در فضای علمی جامعه این است که اخباری گری یک دولت مستعجل بود که در قرن ۱۰ ظاهر شد و در قرن ۱۱ و ۱۲ هجری به قدرت و نفوذ گسترده رسید و نهایتا در قرن ۱۳ با تلاش های علمی وحید بهبهانی و شاگردان وی از بین رفت. اگر چه این تحلیل دور از واقع نیست و اگر به ظاهر قضیه نگاه شود چنین بوده است اما از یک منظر عمیق تر می توان به این مقوله پرداخت. از این منظر، اخباریگری یک جریان ریشه دار در تاریخ جوامع دینی است. با ظهور هر دینی، رویکرد اخباری و قشری به آن هم ایجاد می شود با این نگاه، آغاز جریان اخباریگری قرن ۱۰ هجری نیست، بلکه استرآبادی آغاز گر چهره ای از اخباریگری متناسب با عصر صفویه و پرسش های دینی و اجتماعی آن زمان است. قبل از آن هم چهره های دیگری از اخباریگری وجود داشته و بعد از آن هم وجود داشته و الان هم وجود دارد. به همین جهت استاد مطهری معتقد است که ظاهر جریان اخباریگری از بین رفته اما روح آن هنوز زنده است و جولان می دهد و بر مناسبات علمی و معادلات اجتماعی تأثير و نفوذ دارد. به همین جهت باید این جریان مهم، پرقدرت و پرنفوذ را عمیقا تحلیل و بررسی کرد و به زوایای پنهان و پیامدهای ممکن آن اندیشید.
🎗ارکان اندیشه اخباری گری
🔹 جریانهای #اشعریگری و #اخباریگری علی رغم تمایزهای رویکردی و تفاوتهای صوري که دارند از یک بنیان معرفت شناختی برخوردارند که بر نگرش آنها در سه عرصه بینشها، گرایشها و رفتارهای فردی واجتماعی تاثیرگذار است.
🔸اساس معرفت شناسی این جریانها نفی حجیّت عقل وخرد آدمی و اثبات ناتوانی مطلق عقل درفهم مستقل حقیقت و شریعت است، البته هرکدام از خرده جریانهای اخباریگری با رویکرد متفاوتی به بیان ادله و شواهد برای این مدعا روی آورده اند: برخی با رویکرد نقلی، آیات و روایاتی رابه صف کرده اند، برخی با رویکرد تاریخی، ریشه های غیردینی عقل وشواهد نقصان آن را رصد کرده اند وبرخی بارویکرد "جامعهشناسی معرفت" از تاثیر تعلقات نفسانی و تقویمات اجتماعی عقل سخن گفته اند.
البته از میان همه رویکردها، رویکرد اخیر بسیار قوی تر و علمی تر ظاهر شده است. رویکردی که ریشه در تفکرات عصر روشنگری غرب و بخصوص آرا فلسفی کانت و سایر متفکران غرب همچون هگل، مارکس، نیچه، فروید، مانهایم و شلر دارد. این رویکرد با تکیه بر فاعلیت انسان و تعلقات درونی و ارتباطات بیرونی، خلوص عقل و واقع نمایی معرفت بشری را نفی می کنند و نهایتا جانشین هایی را برای عقل و معرفت عقلي می نشانند. از جمله: علم تجربی، ایدیولوژی، اسطوره، ایمان باطنی.
🔹 "ایمان گرایی احساسات محور" در مقام بینش به جای "عقل محوری برهان سامان"، اولین پیامد معرفت شناسی اخباری گری مؤمنان است (والا غیر مؤمنان نتیجه عکس می گیرند وتجربه گرایی و یا اسطوره گرایی را جایگزین عقل وایمان می کنند که خارج ازمحل بحث است). ایمان گرایان تقدم معرفت وبینش عقلي رابر ایمان نمی پذیرند وآنرا مخل به آزادی اراده، دینداری و تعبد می دانند. به اعتقاد برخی از اینان، انسان فاعل مختار است وبراساس اراده وحب وبغض حرکت میکند وبر تمام ساختار معرفت وعقل بشری، حب وبغض ها حاکمیت دارند، فلذا عقل در تبیین معارف دینی واستدلال برهانی بر هستی شناسی، خداشناسی ودین شناسی ناتوان است و ورود عقل به حریم معرفت دینی موجب عرفی شدن امردینی می شود که ذاتا مقدّس ومتمایز باهمه اموربشری است. البته پس ازآنکه ایمان حاصل شد عقل تحت ولایتِ ایمان به عنوان #پادو میتواند نقش ایفا کند. بنابراین به جای عقل، #قلب که مرکز حب وبغض است ازمحوریت وریاست برخوردار خواهدشد.
البته جریان اخباریگری، در خلأ و غیاب عقل، توجیهات مختلفی برای چگونگی وچرایی پذیرش ایمان وصدق بنیانهای ایمان ذکر کرده اند که یا به "عالم ذر" حوالت میدهند و آنرا توفیقی غیراکتسابی برای مؤمنان درعوالم پیش ازخلقت می شمارند ویا محصول عوامل، ساختارها وشرایط پیرامونی (تربیت خانوادگی و یا محیط اجتماعی) میدانند.
🔸 اگرچه آغاز جریان اخباریگری برای دفاع از فاعلیت و اراده آزاد است اما در نهایت به جبرگرایی برآمده از "عالم ذر" ویا موجبیت ساختارها منتهی میشود.
🔹 همچنین باید از پیامد #برساخت_گرایی عقل و معرفت و #روبنا بودن آن در نگرش اخباریگری و "ایمان گرایی احساسات محور" یاد کرد. دراین رویکرد، عقل ومعرفت هموره تحت سلطه حب و بغض ها یعنی تعلقات نفسانی و تقویمات اجتماعی است وآنها به عقل ومعرفت جهت می دهند فلذا عقل ازخود هیچ استقلال و بنیانی ندارد وتمام محصولات آن جهتدار و محصول نوع غلبه حب و بغض های موجود در روابط انسانی و ولایت حاکم بر ساختارهای اجتماعی است. نتیجه این سخن #نسبی_گرایی معرفتی و #قیاس_ناپذیری نظام های فکری و مکاتب نظری است.
ادامه دارد ...
#اخباری_گری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 اخباری گری
(تحلیلی متفاوت)
بخش چهارم: پیامدهای اخلاقی
🔸چنانکه گذشت اخباریگری مانند هر مکتب فکری دیگر، یک شبکه معرفتی است و دارای یک صورتبندی نظری است و در این قالب، نوع نگاه خود را به عالم و آدم عرضه می کند. شناخت این مکتب جز از طریق این شبکه هماهنگ و پیوسته و بخصوص توجه به زیرساختهای معرفت شناختی و انسان شناختی آن ممکن نیست. آنچه مهم و محل مناقشه است و نتایج و پیامدهای اجتماعی و سیاسی را به همراه می اورد، همین شبکه معرفتی و صورتبندی نظری از مفاهیم و گزاره ها است والا ممکن است بسیاری از مفاهیم و گزاره ها مستقلا و مجزا، صحیح باشد و در سایر مکاتب فکری هم یافت شود اما نوع نظم اخباریگرایانه موجب پیامدهایی شود که در سایر مکاتب چنین پیامدهایی را نداشته باشد.
🔹پیامد دیگر معرفت شناسی اخباری گری، نفی حسن و قبح ذاتی ارزشها، افعال و ناتوانی مطلق عقل در کشف حسن و قبح همه افعال است. این یکی از وجوه اشتراک #اخباریگری با #اشعریگری است و حتی می توان با شواهد تاریخی و منطقی به راحتی اثبات کرد که این فکر از رسوبات جریان اشعریگری در فکر و فرهنگ آن بخش از جامعه شیعی است که به خلوص گرایی و ایمان گرایی احساسی و تقابل گرایی اجتماعی با سایر فرهنگ ها و جوامع تمایل دارند.
🔸به اعتقاد برخی از پیروان معتدل این رویکرد، افعال از حسن و قبح برخوردارند اما عقل از ادراک ناتوان است، اما از منظر جریان غیر معتدل، اصلا افعال و پدیده ها به هیچ وجه دارای حسن و قبح ذاتی نیستند و تمام حسن و قبح ها در نسبت ها و ارتباطات ساخته می شوند. بنابراین ارزش بودن ارزشها و حسن و قبح داشتن افعال جوارحی و جوانحی کاملا برساخته و روبنای ارتباطات و نسبت ها است که آن نسبتها زیربنای حقیقت وحسن وقبح است.
🔹 به اذعان این افراد اگر برای افعال و اخلاق به حسن و قبح ذاتي قائل شديد در واقع شما ذات اشياء را مستقل از خداي متعال و مشيت او تعريف کرده ايد، لذا بنياد اخلاق بر بت پرستي ساخته اید، چون در این صورت، هر امر اخلاقی و ارزشی یک بت و آله می شود و مستقل از خدا و اراده و مشیت او در نظر گرفته شده اند. اگر عقل هم به حسن و قبح ذاتي حکم بدهد، يعني عقل به بت پرستي دعوت مي کند لذا این عقل شیطانی و تحت ولایت شیطان است. بنابراین فقط یک چیز حسن دارد و آن ایمان و تعبد است و الا هیچ یک از مفاهیم اخلاقی مثل عدالت و ظلم، آزادی و اسارت، فضیلت و رذیلت، راستی و کذب و مانند آن به تنهایی هیچ حسن و قبح ندارد.
🔸 لاجرم لازمه این حرف اين است که بدون ایمان و پذیرش ایمان، اصول اخلاقی و ارزشی هیچ ارزش و استقلال و حجیتی ندارد و نمی تواند مستمسک مباحثات عقلي در اثبات دین و دینداری واقع شود لذا تمام استدلالهای اخلاقی بر اثبات دین و دینداری و آموزه های دینی بی فایده و بی معناست.
🔹 البته روشن است که تمام همت جریان اخباریگری در نفی حسن و قبح ذاتی افعال و اخلاقی برای زدن استدلال اصولیون و فقهای شیعه در اثبات حجیت عقل در استنباط احکام است. نگرانی این طیف این است که اگر حجیت عقل در استنباط احکام و برنامه ریزی زندگی و سیاستگذاری اجتماعی اثبات شود ناخودآگاه پای #عدالت، #مصلحت، #عرف، #علم و #تجربه هم به فرایند فهم و استنباط باز می شود و همین موجب تعطیلی دین، عرفی شدن استنباط، نفی ولایت اهلبیت(ع) و تنگ شدن دایره عبودیت می،شود؛ چون یا باعث اتکای به عقل و احساسِ بی نیازی از روایات می شود و جايي براي مديريت ديني و اخلاق ديني نمي ماند و اخلاق کاملا سكولار می شود و یا اینکه روایات را می بایست با عقل ناقص بشری که تابع تعلقات نفسانی و تقویمات اجتماعی تحت ولایت شیطان است تفسیر و تحلیل کرد و نهایتا همین هم موجب دوری از ایمان و ولایت اهلبیت و حرکت تحت ولایت شیطان و پناه بردن به دانش های جنود کفر و شیطان (اعم از فرق و مذاهب غیر شیعه اثنی عشری و سایر ادیان و مکاتب فکری موجود) میشود. در حالی که حسن و قبح عقلا و احکام مشترک عُقلایی تماما برای حفظ نظام مادی و وضع موجود شیطانی است.
🔸در واقع با نفی حسن و قبح ذاتی افعال و اخلاق، حجیت و اعتبار عقل در استنباط احکام، برنامه ریزی و سیاستگذاری اجتماعی به طور کامل ساقط می شود ومنبع بودن و دلیل بودن آن هم نفی می شود لذا جا برای "ایمان گرایی احساسات محور" باز می شود. (شبیه همان چیزی که کانت در طرح فکری خود دنبال می کرد که عقل را محدود کند و جا را برای ایمان احساس محور باز کند.)
🔹 استاد مطهری در مقاله #حق_عقل_در_اجتهاد از این طایفه با عنوان #سوفسطائیان_اسلامی یاد می کند که در شیوه و نتایج بسیار شبیه #سوفسطائیان_یونانی عمل کرده اند.
ادامه دارد ...
#اخباری_گری
#حسن_و_قبح
#سوفسطائیان_اسلامی
#اخباریگری_معاصر
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
حقّعقل دراجتهاد_شهیدمطهری.pdf
حجم:
283.6K
📌 حق عقل در اجتهاد
به قلم حکیم انقلاب اسلامی آیت الله #شهید_مطهری
جریان شناسی اشعری گری و پیامدهای نفی حجیت عقل در شناخت #حسن_و_قبح ارزشها و افعال در انحطاط تمدن اسلامی.
جریانهای منکر حجیت عقل و نافی حسن و قبح ذاتی از این منظر #سوفسطائیان_اسلامی نامیده شده اند.
#حق_عقل_در_اجتهاد
#عقل
#اجتهاد
#حسن_و_قبح
#سوفسطائیان_اسلامی
#اخباری_گری
#اشعریگری
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121