📌نظام تمایلات در حکمت متعالیه
🔹اساس حکمت و فلسفه اسلامی مفهوم "توحید" است و همه همّ و غم فیلسوفان مسلمان ارائه یک "دستگاه فلسفه توحیدی" است. به نحوی که به تبیین فلسفی و برهانی #کثرات و ارجاع آنها به حقیقت وحدت بخش و هویت بخش #توحید منجر شود.
🔸فیلسوف مسلمان ترسیم توحیدی از هستی و مراتب هستی را مهمترین ره آورد فلسفه می داند. به تعبیر دیگر فلسفه اسلامی محصول دو حرکت اساسی است: ۱. حرکت از ظاهر به باطن و ۲. حرکت از کثرت به وحدت.
🔹رهاورد این دو #حرکت_فلسفی شناخت اصل واقعیت و کشف حقیقتی است که زیرساخت اصلی نظام آفرینش و بنیان حیات و سعادت انسان را تشکیل می دهد. بنابراین فلاسفه اسلامی به تحلیل وجودی واقعیت و ترسیم توحیدی روابط میان موجودات و ساختار حیات انسانی در نسبت با مبدا و معاد می پردازند.
🔸درحکمت متعالیه روشن استکه "موجودیت هرچیز همان نحوه ارتباطش با حقّ اوّل است و مصداق حکم وجود بر هر چیزی همان وجودِ نسبیِ تعلقی اش به وجود حق الهی است."
در اسفار اربعه ملاصدرا بر این اصل که هویات وجودی موجودات از انوار تجلیات حق و لمعات و جمال و جلال هستند برهان اقامه شده است. به این ترتیب "ادراک و دریافت هر شی، صرفاً ملاحظه آن شی است بر وجهی که از آن وجه مرتبط و منسوب به واجب تعالی است و آن وجه همان وجود و موجودیت آن شی است"(ایقاظ النائمین، ص۹۰)
🔸کشف این لایه عمیق معرفتی توسط فلسفه، سازنده زیرساخت های #نظام_بینشها، #نظام_تمایلات و #نظام_رفتارها و ارتباطات انسانی است.
🔹 در انسانشناسی متعالیه و فلسفه عمل فیلسوفان مسلمان تبیین شده است که رفتار انسانی محصول بینش ها و گرایش ها، اراده ها و انتخابهای انسان است. یعنی به طور عادی معرفت مقدمه شوق و شوق مؤکد مقدمه تحریک و اراده است که نهایتا این فرایند به عمل وبرقراری ارتباطات فردی واجتماعی منتهی می شود. هرچند امکان تخطی از این سیر وجود دارد.
🔸بر اساس این تبیین، فلسفه اسلامی از یک سو، #نظام_بینشی و دانشی ویژهای را طراحی و پیشنهاد می دهد که به همه علوم نظری و عملی هویت نظام و جهت می دهد و آنها را در یک شبکه معنایی منسجم و به هم پیوسته طبقه بندی و رده بندی می سازد.
🔹از سوی دیگر فلسفه اسلامی بر اساس مفهوم محوری #توحید و بر مبنای اصل بنیادین #حرکت_جوهری نوع خاصی از #نظام_تمایلات انسانی و #گرایشهای_متعالیه وحودی را ترسیم میکند که به شکل گیری نظام ارتباطات انسانی، #حرکت_توحیدی، تحول وجودی انسان و تکامل همه جانبه زندگی منجر شود.
🔸به اعتقاد فیلسوفان مسلمان و بخصوص #صدرالمتألهين شيرازي، ره آورد فلسفه و عقل اگر با #قلب گره نخورد و به# انگیزه و توجه وجودی به هدف تبدیل نشود و با حرکت قلبی و ایمان توحیدی همراه نشود ثمر بخش نخواهد بود. آنچه موجب حرکت و استمرار و تداوم حرکت می شود، انگیزه های متعالی مبتنی بر شناخت عمیق و صحیح است.
در حکمت متعالیه با برهان فلسفی اثبات شده است که حکمت و يقين زمانی محقق می شود که افراد و جامعه اسلامی اسفار اربعه را همزمان با #عقل و #دل بپیمایند. بخصوص "آنکه دل انسان به صیقل ایمان و طهارت از غشاوة تعلق به دونیات مصفّی گشته باشد و دست از نشأة صوري و حيات مجازی شسته" (رساله سه اصل ص۴۱).
🔹صدرالمتألهين در جلد هفتم کتاب شریف اسفار به خوبی از نقش #محبت و عشق در شکل گیری نظام رفتاری انسان سخن گفته و براهين فلسفی آن را تبیین فرموده است. در این بحث روشن و مستدل شده است که "جمیع موجودات عاشق خدا هستند"(اسفار ج۷،ص۱۳۷) و بر همین پایه، جمیع موجودات در یک نظام ارتباطی قرار دارند و افعال صادره از موجودات جاندار براساس اتفاق و جزاف نیست بلکه برپایه غایت و اغراض ملائم با طبع و تمایلات عاشقانه "علی نحو الارادة و الاختيار" است. (همان ص١٥١) بر بنیان اراده و اختیار و نوع تمایل به پدیده ها، نظامی از روابط شکل می گیرد و پدیده ها در این نظام ارتباطی معنا و هویت می یابند. حتی افعال صادر از قوه شهوت و غضب نیز هویت متعالی می یابد و در راستای شکل گیری #مدینه_فاضله و #امت_صالحه صورت می پذیرد.(همان، ص۱۵۳)
🔸صدرالمتألهين کمال فرایند تفلسف را به #حدیث_عشق پیوند میزند که مسیر آن اتصال قلبی و پیوند خوردن با مشکات #نبوت و #ولایت است. او دررساله سه اصل مینویسد:
"و چه جای حواس، عقل نیز تا به نور عشق منوّر نگردد راه به مطلوب اصلی نمیبرد و همچنان که حواس از ادراک مدرکات قوت نظر عاجزند، عقل نظری از ادراک اولیات امور اخروی عاجز است ... و جز به نور متابعت وحی سید عربی و اهل بیت #نبوت و #ولایتش- علیه و علیهم السلام و الثناء- ادراک نمی توان کرد و اهل حکمت و کلام را از آن نصیب چندانی نیست:
ای دوست حدیث عشق دیگرگون است
وز گفت و شنید این سخن بیرون است
گر دیده ی دل بازگشایی نفسی
معلوم شود که این حکایت چون است"
(رساله سه اصل ص۵۵.)
ادامه دارد...
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تاملی در مفهوم جبهه فکري و فرهنگی انقلاب
♦️ بخش چهارم
❇️ضرورت بازگشت جبهه فرهنگی به جبهه فکری انقلاب
🔹 دردمندی و دغدغهمندی نیروهای فعال انقلابی در جریانهای موجود در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی امری پوشیده نیست و هر انسان منصفی را به کرنش و تواضع در برابر زحمات و تلاشهای ایشان وا میدارد. اما نکته مهم تشتت فکری و نداشتن زیرساختهای فلسفی و الهیاتی مشترک است که ما را در عرصههای فرهنگی ضعیف کرده است و موجبات پیشروی فرهنگ منحط غرب و استیلای ارزشهای لیبرالیسم را فراهم آورده است. همچنان که پیر عارف و حکیم فقیه ما حضرت #امام_خمینی (ره) در نامه گورباچف نشان دادند که اندیشههای چپ و سوسیالیستی توان حل معضلات و بحرانهای تمدن بشری را ندارد و باید به معارف ناب اسلامی و حکمت عمیق اسلام و آثار #فارابی، #ابنسینا، #سهروردی، #ابنعربی و #صدرالمتالهین شیرازی(رحمة الله علیهم) رجوع کرد تا نقش حقیقت توحیدی هستی و ارزشها و آرمانهای متعالیه انسانی در تعالی انسان و حل معضلات بشری شناخته شود.(صحیفه امام، ج۲۱)
🔸جبههی فرهنگی انقلاب هم باید بداند که با نفی تراث فلسفی و عرفانی، فقهی و اصولی متفکران انقلاب اسلامی و پناه بردن به افکار استحاله شده و اسلامیزه شدهی هگل و مارکس و نومارکسیسم و همچنین نسخههای حلقهی فرانکفورت، ادینبورا و پستمدرنهای اروپایی و فاشیستهای روسی و نظرات سیستمی مشکلی از مشکلات ما حل نخواهد شد. بلکه روزبه روز بر گسست درونی جبهه انقلاب و فنسل جوان و تحصیل کرده خواهد افزود. روز به روز فاصلهی ما با مردم و فرهنگ عمومی و آرمانهای انقلاب بیشتر میشود.
🔹 "جبهه فرهنگی انقلاب" زمانی عنوان با مسمایی است که دارای یک بنیان فلسفی و الهیاتی مشترک و حداقل قریب به هم باشد و در یک مکتب فکری و فلسفی صورتبندی شود. مکتبی که موجب ایجاد و پیروزی انقلاب اسلامی شد چون محور آن حقیقت جویی و واقع نمایی بود بدون هرگونه قراردادگرایی موجب وحدت دلها و همافزایی نیروها شد. هر کجا واقعیتیابی و حقیقتجویی محور باشد اتصال و اعتماد هم هست و نیازی به جبههسازی صوری و قراردادگرایی فکری نیست تا جلوی اندیشه و آزاد اندیشی و تفکر انتقادی گرفته شود. بدون تردید این جز مکتب فلسفی و الهیاتی انقلاب اسلامی نیست. مکتبی که ریشه در قرآن و سنت و علوم حکمی و فقاهتی تشیع دارد و در تمام آثار و اندیشههای فلسفی، عرفانی، فقهی و اصولی امام خمینی، امام خامنهای، شهید مطهری و امثال ایشان ظهور یافته است.
🔹امروز چارهای جز بازگشت به مکتب فلسفی و الهیاتی انقلاب اسلامی و بازخوانی عمیق و همهجانبهی آثار متفکران اصیل و جامع انقلاب اسلامی نداریم. هرگونه گزینشگری و یا تقلیل گرایی این مکتب فکری، ظلم و تحریف است و همواره باید مراقب خطر تحریف و انحراف از خط اصیل و متعادل انقلاب اسلامی بود. انحراف به چپ و یا راست، سوسیالیسم و یا لیبرالیسم، اخباریگری و یا اباحهگری خطر بزرگ انقلاب اسلامی است.
امروزه تا کسی از نیروهای انقلابی و وفادار به مکتب فلسفی و الهیاتی امام خمینی و سایر متفکران اصیل انقلاب به نقد اندیشهها و عملکردهای کنشگران وابسته و مدعی جبهه فرهنگی بپردازد و خطر تحریف و سوء برداشت را تذکر دهد و از بازگشت به حکمت و فقاهت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب سخن بگوید به سرعت متهم به وحدتشکنی، برچسب زدن، سادهاندیسی، سطحینگری، اخباریگری نسبت به امام و رهبری میشود و به جای پاسخ به نقدها و اشکالات مطرح شده ، به بهانه جبهه سازی هجمه وسیع رسانهای را آغاز میکنند تا نقدها و صداها را خفه کنند.
🔸 براساس حکمت عملی اسلامی، وحدت و همافزایی نیروها و بسیج سرمایهها با تفاهم و قراردادگرایی، سکوت و تقیه، با همهبودن و با هیچکس نبودن، با دبیرخانه و نشریه، با سخنرانی و توصیه و... حاصل نمیشود. وحدت وصف واقعیت و نتیجهی کشف حقیقت و هماهنگی افق معرفت و نگرش است. امروز جبههانقلاب برای جبههسازی نیازمند بنیاد فلسفی و الهیاتی جهت کشف حقیقت و حکایتگری واقعيتِ هستی، انسان و جامعه است. بنیادی که بر اصالت معرفت و اصالت واقعيت استوار باشد تا حب و بغضها، تعلقات نفسانی و تقسيمات اجتماعی، ارادهها و فاعلیتها را به سمت حقیقت رهنمون باشد. در این صورت است که افقهای متعالی واقعيت برای همه انسانها گشوده میشود، قفلهای ذهنها باز میشود و بر پایه فطرت الهی، دلها به هم نزدیک میشود و جبههی واقعی سامان مییابد.
🔹 جبهه فرهنگی انقلاب زمانی جبههی انقلاب است که مبتنی بر جبهه فکری و فلسفی انقلاب اسلامی باشد و همه آثار و اندیشههای متفکران انقلاب اسلامی مبنای تفکر و کنشکری خود قرار دهد. به عبارت دیگر در هر تصمیم و کنشی میبایست نسبت و ربط آن با کل مکتب فلسفی و دستگاه الهیاتی امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب، شهید مطهری و شهید بهشتی صریح و واضح مشخص باشد.
🔴 پایان.
https://eitaa.com/hekmat121