eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
529 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی ❇️ بخش اول: 🔸انقلاب اسلامی ایران بر یک بنیان حکمی و فقاهتی عمیقی استوار است که توسط امام خمینی (ره) و شاگردان برجسته‌ی ایشان صورت‌بندی عمیقی شده است و در تقابل و تضاد دو قطب کمونیسم و لیبرالیسم، یک مکتب فکری و قطب جدیدی را به وجود آورد. این مکتب و جریان جدید از ذیل و اراده‌گرایی به طور کامل خارج شد و با اعتماد بر قرآن و روایات، حکمت و فقاهت اسلامی، بنیاد جدیدی را برای اجتماع و سیاست با محوریت و عقلانیت متعالی به وجود آورد. ◀️ در منطق قدرت و اراده‌گرایی همه چیز بر پایه تقابل و تضاد معنا می‌شود و اساس حیات اجتماعی بر اکتساب قدرت سیاسی و سرپرستی و سلطه برای کنترل اهالی جامعه است. ◀️ اما در منطق هدایت و عقلانیت متعالی برآمده از معارف وحیانی و ریشه‌دار در علوم اسلامی، اساس این جهان بر «زوجیت» و «هم‌نوایی» موجودات این عالم است و باید برای اصلاح انحرافات یک الگوی هدایت پایه و عقل‌محور داشت. چرا که با برانگیختن عقل‌ها و شکوفایی اراده‌ی همه انسانهای جامعه، امکان گسترش توحید و غلبه عدالت و آزادی واقعی بر جهان به وجود می‌آید. هدف سیاست و حاکمیت در مکتب انقلاب اسلامی، هدایت جامعه بشری از طریق برانگیختن (اثاره‌ی) عقل‌ها و شکوفاسازی اراده‌ها از هرگونه اسارت شهوانی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی است. 🔹جریان از جمله جریان‌هایی است که ذیل منطق قدرت و اراده‌گرایی قرار دارد وبا تأکیدبر منطق تغییر و تغایر و تضادگرایی (دیالکتیک) درصدد تئوری‌سازی برای انقلاب ومقاومت بوده است. بر همین اساس یکی از معضلات انقلاب اسلامی از آغاز تا الان است و همیشه با موضع نسنجیده و تضاد گرایانه موجب پررویی جریانهای غرب‌زده شده است و با برجسته کردن اظهارات غلط ومبانی تضادگرایانه‌ی آنها، اصل انقلاب اسلامی ومفهوم متعالی مقاومت را نشانه می‌گیرند. 🔸جریان برخلاف عقلانیت جامع و عقلایی انقلاب اسلامی، با خوانش اراده‌گرایانه و اقتدارطلبانه از نصوص دینی، به فهم تغییر و تغایری (دیالکتیکی) از هستی و انسان، پرداخته است و بر همین اساس همه‌ی پدیده‌های عالم را بر منطق اراده و قدرت، تضاد و تقابل فهم می‌کند و آن را به اسلام استناد می‌دهد. تفسیر آنها از انقلاب و استقلال و مقاومت هم کامل تضاد گرایانه و اقتدار گرایانه است و با تحریف منطق و بیانات امام و رهبری، و نفی متفکران اصیل انقلاب، سعی دارد خود را به عنوان تنها فیلسوف، نظریه‌پرداز و تئوری‌پرداز و تئوریسین انقلاب و مقاومت معرفی کند. متاسفانه عموم کنشکران اجتماعی نیز به جهت ضعف در مبانی فکری و نخواندن تاریخ در دام آنها گرفتار می‌شوند. 🔸 چپ اسلامی در دو مرحله پیشین خود همواره سعی کرد تا کنش انقلابی ملت ایران و اندیشه‌ی امام خمینی (ره) را کاملا براساس تضاد و تغایر فهم کند. ✔️در مرحله اول از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ ، چپ اسلامی در چهره مجاهدین خلق، گروه فرقان، گروه‌های چریکی بچه مسلمانها آشکار شد. جریان‌هایی که انقلاب اسلامی را به تغییر دادند و اصل در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی را درگیری و جنگ دانستند و بر همین اساس، مبارزات چریکی و رادیکال را تنها نسخه انقلاب و مبارزه معرفی می‌کردند و هرگونه فعالیت و مبارزه فکری و فرهنگی علما و متفکران اصیل انقلاب اسلامی را تخطئه می‌کردند و حتی برای دفاع از نظریه اسلام انقلابی خود، به ترور متفکران و فقیهان بزرگی چون شهید مطهری، شهید بهشتی، سعید مفتح، شهید باهنر، آیت الله خامنه‌ای و ... دست زدند چرا که درصدد ارایه «اسلام ناب محمدی» بودند. اسلامی که جمع سالم میان دنیا و اخرت، پیشرفت و عدالت، آزادی و معنویت، آرمان‌گرایی و واقع‌بینی، مبارزه و مقاومت، صبر و حرکت بود. ✔️ در مرحله دوم یعنی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۸ جریان چپ اسلامی در چهره نیروهای موسوم به حلول کرد و با فهم تقابلی از انقلاب همواره بر مبارزه و درگیری در هر شرایطی اصرار داشتند از فعالیت‌های محمد منتظری، مهدی هاشمی تا مجمع روحانیون مبارز و مواضع مجلس سوم و دفتر تحکیم وحدت و مانند آنها، تضاد و تغایر را اصل در هرگونه مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی می‌دانستند. به همین جهت بعد جنگ آمریکا و صدام، از ضرورت همراهی با صدام به عنوان خالدبن ولید در جنگ با آمریکا سخن گفتند و خواستند کشور را وارد یک جنگ همه جانبه جدید کنند که با هوشمندی مقام معظم رهبری جلوی این تقابل گرایی و جنگ طلبی گرفته شد و افق مقابله انقلاب اسلامی با آمریکا را در یک افق بالاتر و سطح تمدنی تبیین کردند و ساخت کشور را در راستای مبارزه با آمریکا و نظام سلطه ترسیم کردند. 🛑 ادامه دارد ... ✍سید مهدی موسوی ۲۷ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2139
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی ❇️ بخش دوم: 🔸 جریان در دهه شصت، اصطلاح را - که در اول انقلاب در مقابل جریانهای غرب‌زده و شرق‌زده به کار گرفته می‌شد- به طور کامل در انحصار خود در آورد و غیر خود را از رئیس جمهور وقت گرفته تا ۹۹ نماینده مجلس منتقد دولت میرحسین موسوی و همچنین علمای جامعه روحانیت مبارز را به و متهم می‌کردند و یک تفسیر تقابل گرایانه و تضادجویانه و دیالکتیکی از اسلام و انقلاب ارائه می‌دادند. این انحصارگرایی و تفسیر تضادگرایانه به دلایلی با اقبال زیادی در فضای عمومی جامعه مواجه شد و موجب شد که اکثریت مجلس سوم در اختیار این جریان قرار گیرد و از جایگاه مجلس اظهارات بسیار تند علیه سایر جریان‌ها و گروه‌های انقلابی مطرح شود و در عوض از ضرورت همکاری با صدام و مشارکت در جنگ با آمریکا سخن گفتند. 🔹اما به تدریج به‌جهت نزدیکی به نهضت آزادی و تفکرات امثال حسین حاج فرج دباغ (عبدالکریم سروش) و محمد مجتهد شبستری و با افول بلوک شرق و کنار رفتن از قدرت به جهت ضرورت سازندگی بعد از جنگ، به دگردیسی معرفتی روی آوردند و بر اساس همان منطق قدرت و اراده، از شرق‌گرایی به غرب‌گرایی تمایل پیدا کرده‌اند و در ذیل اندیشه جامعه‌مدنی و اصلاحات در شرق‌گرایی و غرب‌ستیزی خود تجدیدنظر کردند و به نقد تفکرات و وضعیت گذشته پرداختند؛ اما جالب این جاست که نگفتند خودشان اشتباه کرده‌اند و انقلاب و امام را بد فهمیده‌اند و بر مبنای بنیان‌های فقاهت و حکمت انقلاب اسلامی نمی‌اندیشده‌اند بلکه اظهارات و تفسیرهای خود را عین انقلاب و خط امام می‌دانستند و به نقد انقلاب اسلامی و بنیان‌های آن پرداختند چون چپ‌گرایی و غرب‌ستیزی مفرط خود را به ذات انقلاب و اندیشه امام نسبت می‌دادند. لذا همان چپ‌های دو آتیشه‌ی دهه شصت از دهه هفتاد به بعد نقش توسعه‌گرا و منتقد بازی می‌کنند و هر گونه دفاع از انقلاب و مقاومت و استقلال و پیشرفت اسلامی را ذیل اندیشه چپ و افکار پیشین خود تفسیر می‌کنند لذا انقلاب و امام و رهبری را به نقد غیر منصفانه می‌نشیند. 🔸جریان چپ دیروز (دولت میرحسین موسوی، اعضای مجمع روحانیون مبارز، مجمع مدرسین، دفتر تحکیم، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی،...) و غرب‌گرا و توسعه‌طلب امروز، یک ویژگی جالبی دارند و آن این است که اگر نتوانند اصل بنیان انقلاب و اندیشه امام و رهبری و متفکران بزرگ انقلاب اسلامی را به چپ‌گرایی متهم کنند تلاش دارند تا با برجسته کردن برخی از افراد دارای تفکرات چپ_اسلامی و روحیات غرب‌ستیزی و تحمیل آنها به عنوان متفکر و نظریه‌پرداز (تئوریسین) به جامعه انقلابی، راهی برای نقد مبانی و بنیان‌های انقلاب اسلامی فراهم کنند. 🔹 هرچند چپ‌های دهه شصت، در دهه هفتاد به تدریج دچار دگردیسی معرفتی شدند اما اصل تفکر چپ_اسلامی از بین نرفت و با توجه به سیاست‌های تند توسعه‌گرایانه‌ی دولت سازندگی، در بخشی از جامعه حضور داشت اما از فعالیت زیادی برخوردار نبود -در برخی تشکلات دانشجویی و نشریاتی همچون جبهه، شلمچه و یا اثرات الحسین فعالیت داشتند و نزد برخی از جوانان نفوذ داشتند. اما عموم مردم تحت هدایت رهبر معظم انقلاب حرکت می‌کردند و با بهره‌مندی از بیانات صریح و شفاف ایشان در باب پیشرفت و ساخت کشور بودند و آن بیانات توسط عالمان بزرگی همچون حضرات آیات مشکینی، مصباح یزدی، جوادی آملی، مهدوی کنی، جنتی، سبحانی، فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، مجتبی تهرانی، امامی کاشانی، عزیزالله خوشوقت و ائمه جمعه استانها و شهرستانها که تلاش گسترده‌ای برای تبیین معارف فقاهتی و حکمی انقلاب اسلامی انجام گرفت که خط اصیل اسلام ناب محمدی بدون گرایش به چپ و راست تبیین شد. 🔸اما با افراط دولت سازندگی و دولت اصلاحات در توسعه‌گرایی غربی و ترجمه اندیشه‌های لیبرال سرمایه‌داری، به تدریج در برابر آن جریان‌ها چپ هم فعال شدند و اندیشه‌های چپ و نقد لیبرال سرمایه‌داری در جامعه مطرح شد. بخشی از بدنه نهادها و جریان‌های انقلابی هم بدون توجه به عواقب بلندمدت آن، به ترویج برخی از شخصیت‌های چپ‌گرا و منتقد دولت سازندگی و دولت اصلاحات پرداختند تا از این طریق بتوانند جلوی گسترش اندیشه‌های لیبرالیستی و سرمایه‌داری را بگیرند و از مبانی انقلاب اسلامی در حوزه استعمارستیزی و ظلم ستیز دفاع کنند. لذا به تدریج و خیلی غیرمحسوس، اندیشه‌های چپ‌گرایانه با رویکردهای اگزیستانسیالیستی، اسلامی، عرفانی و هیأتی در جامعه گسترش یافت و در دولت آقای احمدی‌نژاد هم تقویت مالی و اجتماعی شدند. 🛑 ادامه دارد ... ✍سید مهدی موسوی ۲۷ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2140
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی ❇️ بخش سوم: 🔸برجسته شدن دغدغه - که از ارزش‌های بنیادین انقلاب اسلامی بود - در دولت آقای احمدی‌نژاد، سبب شد که در برابر اندیشه‌های لیبرالیستی که بر تأکید داشتند به تدریج اندیشه‌های سوسیالیستی با اقبال عمومی مواجه شود بخصوص کسانی که از آیات و روایات استفاده می‌کنند و از قدرت بیان انقلابی، غرب‌ستیزانه و رویکرد تند منتقدانه نسبت به غرب‌زده‌های داخلی و دولت‌مردان پیشن برخوردار بودند از محبوبیت و معروفیت زیادی برخوردار شدند و عضو ثابت جلسات بصیرتی و جریان‌شناسانه ای بودند که با هدف تبیین مبانی انقلاب اسلامی توسط نهادهای انقلابی برگزار می‌شد. جلساتی که به تعمیق دوقطبی‌های کاذب برآمده از چپ و راست انجامید‌. 🔹 این جریان‌ها به اسم انقلابی‌گری اما گسسته از «عقلانیت انقلاب اسلامی» و اندیشه‌های متفکران اصیل انقلاب، در این دوره با انحصاری کردن مفاهیمی همچون عدالت، انقلاب، شهید، مقاومت، دشمنی با صهیونیزم و هلوکاست یک دوگانه‌ی کاذبی را در جامعه به وجود آوردند و با شکل‌دهی به دوقطبی «احمدی‌نژاد و هاشمی‌رفسنجانی» موهم دو قطبی «عدالت و آزادی»، «انقلاب و توسعه»، «ارزش‌ها و منافع» شدند و طبیعی بود که عموم انقلابی‌ها از بین این دوگانه‌ها، آن طرفی را بپذیر که بیشتر ادعای انقلابی‌گری را دارد لذا طرف احمدی‌نژاد، عدالت، انقلاب و ارزشها را انتخاب کنند اما در قالب دوقطبی و تفسیری که احمدی‌نژاد و اطرافیان او از این مفاهیم القا می‌کردند. به تدریج هرکس که شبیه آقای احمدی‌نژاد نمی‌اندیشید به طیف سازشکازی، توسعه‌طلبی، مخالف عدالت، و ... متهم می‌شد و از دایره‌ی انقلابی بودن حذف می‌شد. برخی از مراجع تقلید، عالمان حوزوی، شخصیت‌های سیاسی، فرماندهان جنگ از جمله افرادی بودند که به نام انقلابی‌گری و مخالفت با احمدی‌نژاد طرد شدند (مانند: آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله جوادی آملی، دکتر عماد افروغ، دکتر حداد عادل، و صدها شخصیت دیگر). حتی کار به جایی رسید که نصایح مشفقانه حضرت آیت الله مصباح یزدی را هم نشنیده گرفتند و عملا ایشان را هم حذف کردند در حالی که قدرت گرفتن احمدی‌نژاد مرهون دو دهه تلاش علمی و تشکیلاتی آیت الله مصباح یزدی بود. 🔸در عوض کسانی که تند و تیزتر بودند و به تقابل و تضاد کامل با غرب و ادبیات توسعه و دولت‌مردان سازندگی و اصلاحات می‌پرداخت و سخنرانی‌های آتشین‌تر داشتند در رسانه‌ها به عنوان نماد بصیرت، انقلابی‌گری معرفی می‌شدند هرچند هیچ سابقه درخشان انقلابی و هیچ سابقه علمی و نظری نداشتند و مع‌الاسف با رحلت و یا کنار گذاشتن عالمان بزرگ انقلاب اسلامی، به تدریج این افراد نقش متفکر، نظریه‌پرداز، تئوریسین هم پیدا کردند و به تفسیرهای تقابل‌گرایانه و تضادگرایانه از اسلام و انقلاب روی می‌آوردند و از طریق یک شبکه‌ی گسترده‌ی رسانه‌ای هم سخنزانی‌های آنها در اختیار عموم جامعه قرار می‌گرفت. 🔹بزرگترین آفت این دوقطبی سازی کاذب، از بین بردن همبستگی اجتماعی و تبدیل مفاهیم وحدت بخش به مفاهیم اختلاف انگیز بود. توسط این جریان‌ها، مفاهیمی همچون انقلاب، عدالت، آزادی، پیشرفت، توسعه، مبارزه با استکبار، مبارزه با صهیونیزم، به گونه‌ای تفسیر شد که هیچ نسبتی با زندگی مردم و افق‌های بلند آینده نداشت و صرفا به یک امور ایدیولوژیکی محض و تقابل گرایانه با مطلق غرب و دست آوردهای علمی و تمدنی و فرهنگی آن تعریف شد که به تدریج عموم مردم و بخصوص نسل تحصیل کرده نسبت به آن مفاهیم احساس بیگانگی کردند و آن‌ها در تضاد با زندگی و پیشرفت و آینده کشور تلقی کردند. در این هنگام همان چپ‌های مسلمان و پشیمان دیروز به کمک راست‌های غرب‌زده‌، به طور مشترک بر این احساس بی‌اعتمادی و بیگانگی دمیدند و آن را زمینه‌ساز جنگ و سوریه سازی معرفی کردند و بر آتش آن دوگانه سازی و قطب‌سازی کاذب دمیدند و البته آن را به کل جریان‌های انقلابی و مکتب فکری انقلاب اسلامی نسبت دادند. بر همین اساس بود که در سال ۹۲ توانستند بر همه امور جامعه مسلط شوند و مذاکرات بی‌فایده با آمریکا و برجام ضعیف و بی پشتوانه را به نظام تحمیل کنند. 🔸همان افرادی که خود زمینه‌ساز انحراف بخشی از جبهه اسلامی شدند به جای عذر خواهی و بازگشت به عقلانیت انقلاب اسلامی، به تدریج از اصل انقلاب فاصله گرفتند و نامه‌های سرگشاده برای رهبر معظم انقلاب اسلامی فرستادند و به بهانه عدالت‌خواهی و برجام‌ستیزی مخالف‌خوان همه اقدامات جمهوری اسلامی در امور داخلی و سطح بین‌المللی و حمایت از جبهه مقاومت شدند. 🛑 ادامه دارد .... ✍سید مهدی موسوی ۲۷ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2142
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی ❇️ بخش چهارم: 🔸 با کناره‌گیری احمدی‌نژادی‌ها، داستان به پایان نرسید و در صورت‌های جدیدی ادامه دارد که تشخیص آن از سایر جریانهای انقلابی، برای بسیاری، بسیار مشکل است؛ چرا که حجاب معاصرت و فعالیت رسانه‌ای گسترده این جریانات موجب شده است که چهره‌ای انقلابی و متفکر از آنها در جامعه منتشر شود بدون آنکه به تفاوت‌های مبنایی آنها با بنیان‌های انقلاب اسلامی و فقاهت و حکمت امام خمینی و سایر متفکران اصیل انقلاب اشاره‌ای شود. این جریان جدید نیز با اصرار بر منطق تغییر و تغایر همچنان بر فهم تضادگرایانه و اقتدارطلبانه از اسلام و انقلاب دارند و بر غرب‌ستیزی مطلق اصرار دارند و اصل اولیه معادلات اجتماعی و بین‌المللی را در تقابل و تضاد مستقیم می‌دانند و هرگونه صبر انقلابی و محاسبات دقیق نظامی مبتنی بر عدم‌ شتابزدگی در مواجه‌ی با نظام سلطه را به ترس، محافظه‌کاری، عقب‌نشینی،... تفسیر می‌کنند. 🔹امروز نیز به جای حمایت علمی و منطقی از بیانات رهبر معظم انقلاب در تبیین اصل «عدم تعلل و عدم شتابزدگی» در و تبیین صحیح و منطقی از به نحوی که موجب دل‌گرمی مردم و همراهی آنها با تصمیمات کلان نظام باشد به گونه‌ای سخن می‌گویند که موج‌های منفی به جامعه منتقل می‌شود و با اصرار بر مفاهیمی همچون استقبال از «بلا» و «ابتلا»، و ... مردم را نگران می‌کنند و بهانه به دست چپ‌های قدیم و گروه‌ها و احزاب دنیاطلب و محافظه‌کار امروز می‌دهد که اصل و را زیر سؤال ببرند و جامعه را نسبت به اصل مقاومت و مبارزه با استکبار دل‌سرد کنند. 🔹 خلاصه مهمترین میراث ، دو پارچه کردن جامعه با تفسیر رادیکال و تضادگرایانه و انحصار طلبانه از مفاهیم چون انقلاب و مقاومت است در حالی که این گونه مفاهیم امروز باید محور وحدت و وفاق و همگرایی میان همه اقشار جامعه باشد. امروز کسی می‌تواند ادعای نظریه‌پردازی و تئوریسین مقاومت باشد که به بنیان‌های فقهی و حکمی انقلاب اسلامی و‌همه اندیشه‌های امام و رهبری معتقد و پایبند باشد و فقط از همان پایگاه، حقیقت متعالی را تبیین کند. تفسیرهای تقابل‌گرایانه و تضادگرایانه و اراده گرایانه با هر قصد و نیتی نه تنها موجب خدمت به جبهه مقاومت نیست بلکه زمینه ساز اختلاف افکنی میان گروه‌ها و احزاب سیاسی است و موجبات نگزانی و ناراحتی مردم را فراهم می‌کند. 🔸جبهه اصیل انقلاب اسلامی باید ازدوگانه توهمی و‌جعلی جریان‌های چپ‌گرا و راست‌گرا خود را برهانند و به عقلانیت ناب انقلاب براساس نظام فکری امام خمینی و امام خامنه‌ای مراجعه کند و برسه اصل (حکمت، عزت و مصلحت) همه‌ی پدیده‌ها را فهم کند و به تصمیمات کلان نظام جمهوری اسلامی و اظهارات مسئولانه مسئولان نظام اعتماد کامل داشته باشد و تنها همان حرفی را تکرار کند که امام جامعه و رهبر حکیم و فقیه انقلاب بیان می‌کند نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. 🔹 اندیشه‌ی یک اندیشه متعالی و عقلانی است که ریشه در فقاهت و حکمت ناب اسلامی دارد و بر محاسبات دقیق شرایط جهان امروز استوار است که جز از طریق نظام فکری امام خمینی و امام خامنه‌ای، هر تفسیر دیگری از آن ناصواب است. نظریه مقاومت بر اصولی استوار است مانند: ۱. حقیقت‌جویی و هدایت یابی انسان؛ ۲. ریشه فطری و حسن ذاتی عدالت و قبح ذاتی ظلم؛ ۳. جهانی بودن و عقلی بودن حسن عدالت و قبح ظلم،؛ ۴. اعتقاد واقعی به وحدت امت اسلامی نه صرف تقیه و تاکتیک؛ ۵. رستگار دانستن شهدای مقاومت از هر مذهبی؛ ۶. اعتقاد به همبستگی جبهه مستضعفان عالم براساس اصول فطری اخلاق و عدالت؛ ۷. بهره‌مندی حداکثری از همه‌ی علوم و فناوری‌های جدید در جهت افزایش توان ملل مسلمان نه از باب اضطرار و اکل میته. 🔸آخرین نکته اینکه صلح و جنگ یک مقوله کاملا تخصصی و حاکمیتی است که در اختیار امام جامعه و فرماندهان نظامی و مسئولان امنیتی کشور است و هرگونه اظهارنظر شخصی و رسانه‌ای از هرکسی در این باب، خلاف عقلانیت و عدالت است و موجبات نگرانی‌ها و تندروی‌ها را فراهم می‌کند و جز دوقطبی سازی کاذب هیچ نتیجه‌ای ندارد. به اعتقاد فقها، هر اظهارنظر و عملی که در شرایط بحرانی موجب گسست اجتماعی میان همه احزاب و نیروهای اجتماعی شود و یا موجب تحریف حقیقت مقاومت و نگران کردن مردم شود ویا موجب تضعیف مسئولان سیاسی و امنیتی و نظامی کشور شود قطعا حرام وضدجبهه مقاومت است. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ ... 🛑 پایان. ✍️سید مهدی موسوی ۲۷ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2143
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌مرجفون جامعه و تحلیل‌ها و تفسیرهای غلط از حوادث لَّئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا ﺍﮔﺮ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ [ﺿﻌﻒ ﺍﻳﻤﺎﻥ و باور] ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺷﺎﻳﻌﻪ ﻫﺎﻱ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺁﻭﺭ ﭘﺨﺶ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ [ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺯﺷﺘﺸﺎﻥ] ﺑﺎﺯ ﻧﺎﻳﺴﺘﻨﺪ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﻰﺍﻧﮕﻴﺰﻳﻢ [ﻛﻪ ﻳﺎ ﺗﺒﻌﻴﺪﺷﺎﻥ ﻛﻨﻲ ﻳﺎ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺠﻨﮕﻲ] ﺁﻥﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺷﻬﺮ ﺟﺰ ﺍﻧﺪﻛﻲ [ﻛﻪ ﺧﺎﻟﺺ ﻭ ﭘﺎﻙ ﻫﺴﺘﻨﺪ] ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻣﺎﻧﺪ. الأحزاب ۶۰ 📹 رهبر انقلاب: در موضوع امنیت، حفظ امنیت روانی جامعه بسیار مهم است. ایجاد اضطراب، ترس و تردید در دل‌های مردم،‌ مردود است و قرآن در این زمینه صراحت دارد. ۱۴۰۳/۸/۶ مرجفون یعنی کسانی که با تحلیل‌ها و تفسیرهای خود از وقایع در دل مردم اضطراب و ترس ایجاد می‌کنند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2181