📌 چپ اسلامی و مصادرهی نهادهای انقلابی
🔸یکی از تجربههای قابل تأمل در تاریخ انقلاب اسلامی، مصادرهی نهادهای اصلاحی و انقلابی توسط جریانات چپ اسلامی است. از جمله نمونهها، #حسینیه_ارشاد در قبل از پیروزی انقلاب و مفهوم #خط_امام بعد از پیروزی انقلاب است.
🔹#چپ_اسلامی مجموعهای از گروهها و طیفهایی فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است که براساس اندیشههای وارداتی انقلابی و منطق تضادگرایی (دیالکتیکی) به تفسیر اسلام و تحلیل جامعه میپردازند و بر محوریت تمایزات اجتماعی در فهم اسلام و جامعه اصرار دارند و تقابل فکری و سیاسی حداکثری با کشورهای غربی و استکباری (لیبرال سرمایهداری) تمرکز دارند و هرگونه اشتراک روبنایی یک فرد و جریان در حرف و رفتار و برنامه و سیاستهای اجتماعی و اقتصادی با ادبیات توسعه و سرمایهداری را نشانهای از انحراف فکری و وادادگی میپندارند و بر کنار گذاشتن آنها همت میگمارند.
🔸#حسینیه_ارشاد با درایت و براساس تفکر منسجم و انقلابی استاد شهید علامه مطهری تشکیل شد اما به تدریج فضای شور و تضاد بر عقل و استدلال چربید و به سمت دکتر شریعتی چرخید و به حذف استاد شهید مطهری و عقلانیت انقلاب اسلامی انجامید و تفکرات سوسیالیستی و تضادگرایانه دکتر شریعتی و هواداران او جایگزین آن شد.
🔹#خط_امام، یک شعار و حرکت اصیل انقلابی توسط متفکرانی همچون شهید بهشتی و آیت الله خامنهای در جامعه روحانیت و حزب جمهوری اسلامی در مقابل جریان بازرگان و بنیصدر بود، اما به تدریج توسط جناح چپ جامعه روحانیت و حزب جمهوری اسلامی مصادره شد و به تعطیلی حزب و انشقاق در جامعه روحانیت و تشکیل مجمع روحانیون مبارز انجامید.
🔸#چپ_اسلامی با استفاده از اعتماد عمومی به کل جریان مذهبی و انقلابی تلاش میکرد تا بهرهگیری از ادبیات عمق علمی و عین حال پرشور شعاری و تکیه بر تضادها و تمایزهای اجتماعی با عموم مردم مذهبی ارتباط بیشتری برقرار کند و در هویت بخشی به جامعه مذهبی و انقلابی مؤثرتر باشد. از اینرو، عموم مردم آنها را چهره و سخنگوی اسلام و انقلاب تلقی میکردند و طبیعتا به آن اشخاص تمایل بیشتری داشته باشند. از اینرو، اشخاص و چهرههای چپ اسلامی به تدریج خود را نماینده و محور نهادهای مذهبی و انقلابی تلقی میکردند و اندیشههای التقاطی خود را اساس اسلام و انقلاب میپنداشتند و در برابر شخصیتها و متفکران اصیل اسلامی و انقلابی میایستادند.
🔹چپ اسلامی بعد از مصادره نهادهای انقلابی و یا انشقاق از نهادها و جریانهای اصیل، به تخریب شخصیتها و متفکران اصیل و نیروهای خدوم میپرداختند و آنها را به #محافظه_کار، #سازش_کار، #امریکایی، #لیبرال، #قدرت_طلب، #نو_کیسه و دهها عنوان دیگر متهم میکردند.
🔸#شهادت شهید استاد مطهری، #مظلومیت شهید دکتر بهشتی، #محدودیت آیتالله خامنهای در ریاست جمهوری از جمله نتایج غلبهی گفتمان #چپ_اسلامی بر نهادهای انقلابی و فعالیت مخرّب رسانهای آنها در کف جامعه و جذب احساسی مردم دغدغهمند است.
فاعتبروا یا اولی الابصار
مطلب بعدی : چپ اسلامی و توقف (واقفیه) به زودی...
#چپ_اسلامی
#حسبنیه_ارشاد
#خط_امام
#مجمع_روحانیون
#تخریب
#رسانه
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1907
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی
❇️ بخش اول:
🔸انقلاب اسلامی ایران بر یک بنیان حکمی و فقاهتی عمیقی استوار است که توسط امام خمینی (ره) و شاگردان برجستهی ایشان صورتبندی عمیقی شده است و در تقابل و تضاد دو قطب کمونیسم و لیبرالیسم، یک مکتب فکری و قطب جدیدی را به وجود آورد. این مکتب و جریان جدید از ذیل #منطق_قدرت و ارادهگرایی به طور کامل خارج شد و با اعتماد بر قرآن و روایات، حکمت و فقاهت اسلامی، بنیاد جدیدی را برای اجتماع و سیاست با محوریت #منطق_هدایت و عقلانیت متعالی به وجود آورد.
◀️ در منطق قدرت و ارادهگرایی همه چیز بر پایه تقابل و تضاد معنا میشود و اساس حیات اجتماعی بر اکتساب قدرت سیاسی و سرپرستی و سلطه برای کنترل اهالی جامعه است.
◀️ اما در منطق هدایت و عقلانیت متعالی برآمده از معارف وحیانی و ریشهدار در علوم اسلامی، اساس این جهان بر «زوجیت» و «همنوایی» موجودات این عالم است و باید برای اصلاح انحرافات یک الگوی هدایت پایه و عقلمحور داشت. چرا که با برانگیختن عقلها و شکوفایی ارادهی همه انسانهای جامعه، امکان گسترش توحید و غلبه عدالت و آزادی واقعی بر جهان به وجود میآید. هدف سیاست و حاکمیت در مکتب انقلاب اسلامی، هدایت جامعه بشری از طریق برانگیختن (اثارهی) عقلها و شکوفاسازی ارادهها از هرگونه اسارت شهوانی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی است.
🔹جریان #چپ_اسلامی از جمله جریانهایی است که ذیل منطق قدرت و ارادهگرایی قرار دارد وبا تأکیدبر منطق تغییر و تغایر و تضادگرایی (دیالکتیک) درصدد تئوریسازی برای انقلاب ومقاومت بوده است. بر همین اساس یکی از معضلات انقلاب اسلامی از آغاز تا الان است و همیشه با موضع نسنجیده و تضاد گرایانه موجب پررویی جریانهای غربزده شده است و با برجسته کردن اظهارات غلط ومبانی تضادگرایانهی آنها، اصل انقلاب اسلامی ومفهوم متعالی مقاومت را نشانه میگیرند.
🔸جریان #چپ_اسلامی برخلاف عقلانیت جامع و عقلایی انقلاب اسلامی، با خوانش ارادهگرایانه و اقتدارطلبانه از نصوص دینی، به فهم تغییر و تغایری (دیالکتیکی) از هستی و انسان، پرداخته است و بر همین اساس همهی پدیدههای عالم را بر منطق اراده و قدرت، تضاد و تقابل فهم میکند و آن را به اسلام استناد میدهد. تفسیر آنها از انقلاب و استقلال و مقاومت هم کامل تضاد گرایانه و اقتدار گرایانه است و با تحریف منطق و بیانات امام و رهبری، و نفی متفکران اصیل انقلاب، سعی دارد خود را به عنوان تنها فیلسوف، نظریهپرداز و تئوریپرداز و تئوریسین انقلاب و مقاومت معرفی کند. متاسفانه عموم کنشکران اجتماعی نیز به جهت ضعف در مبانی فکری و نخواندن تاریخ در دام آنها گرفتار میشوند.
🔸 چپ اسلامی در دو مرحله پیشین خود همواره سعی کرد تا کنش انقلابی ملت ایران و اندیشهی امام خمینی (ره) را کاملا براساس تضاد و تغایر فهم کند.
✔️در مرحله اول از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ ، چپ اسلامی در چهره مجاهدین خلق، گروه فرقان، گروههای چریکی بچه مسلمانها آشکار شد. جریانهایی که انقلاب اسلامی را به #اسلام_انقلابی تغییر دادند و اصل در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی را درگیری و جنگ دانستند و بر همین اساس، مبارزات چریکی و رادیکال را تنها نسخه انقلاب و مبارزه معرفی میکردند و هرگونه فعالیت و مبارزه فکری و فرهنگی علما و متفکران اصیل انقلاب اسلامی را تخطئه میکردند و حتی برای دفاع از نظریه اسلام انقلابی خود، به ترور متفکران و فقیهان بزرگی چون شهید مطهری، شهید بهشتی، سعید مفتح، شهید باهنر، آیت الله خامنهای و ... دست زدند چرا که درصدد ارایه «اسلام ناب محمدی» بودند. اسلامی که جمع سالم میان دنیا و اخرت، پیشرفت و عدالت، آزادی و معنویت، آرمانگرایی و واقعبینی، مبارزه و مقاومت، صبر و حرکت بود.
✔️ در مرحله دوم یعنی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۸ جریان چپ اسلامی در چهره نیروهای موسوم به #خط_امام حلول کرد و با فهم تقابلی از انقلاب همواره بر مبارزه و درگیری در هر شرایطی اصرار داشتند از فعالیتهای محمد منتظری، مهدی هاشمی تا مجمع روحانیون مبارز و مواضع مجلس سوم و دفتر تحکیم وحدت و مانند آنها، تضاد و تغایر را اصل در هرگونه مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی میدانستند. به همین جهت بعد جنگ آمریکا و صدام، از ضرورت همراهی با صدام به عنوان خالدبن ولید در جنگ با آمریکا سخن گفتند و خواستند کشور را وارد یک جنگ همه جانبه جدید کنند که با هوشمندی مقام معظم رهبری جلوی این تقابل گرایی و جنگ طلبی گرفته شد و افق مقابله انقلاب اسلامی با آمریکا را در یک افق بالاتر و سطح تمدنی تبیین کردند و ساخت کشور را در راستای مبارزه با آمریکا و نظام سلطه ترسیم کردند.
🛑 ادامه دارد ...
✍سید مهدی موسوی
۲۷ مهر ۱۴۰۳
#منطق_قدرت
#چپ_اسلامی
#جنگ_طلبی
#تضاد_گرایی
#منطق_هدایت
#عقلانیت_انقلاب
#مقاومت
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2139
📌 میراث چپ اسلامی و دوقطبی سازی کاذب اجتماعی
❇️ بخش دوم:
🔸 جریان #چپ_اسلامی در دهه شصت، اصطلاح #خط_امام را - که در اول انقلاب در مقابل جریانهای غربزده و شرقزده به کار گرفته میشد- به طور کامل در انحصار خود در آورد و غیر خود را از رئیس جمهور وقت گرفته تا ۹۹ نماینده مجلس منتقد دولت میرحسین موسوی و همچنین علمای جامعه روحانیت مبارز را به #اسلام_آمریکایی و #سازشکاری متهم میکردند و یک تفسیر تقابل گرایانه و تضادجویانه و دیالکتیکی از اسلام و انقلاب ارائه میدادند.
این انحصارگرایی و تفسیر تضادگرایانه به دلایلی با اقبال زیادی در فضای عمومی جامعه مواجه شد و موجب شد که اکثریت مجلس سوم در اختیار این جریان قرار گیرد و از جایگاه مجلس اظهارات بسیار تند علیه سایر جریانها و گروههای انقلابی مطرح شود و در عوض از ضرورت همکاری با صدام و مشارکت در جنگ با آمریکا سخن گفتند.
🔹اما به تدریج بهجهت نزدیکی به نهضت آزادی و تفکرات امثال حسین حاج فرج دباغ (عبدالکریم سروش) و محمد مجتهد شبستری و با افول بلوک شرق و کنار رفتن از قدرت به جهت ضرورت سازندگی بعد از جنگ، به دگردیسی معرفتی روی آوردند و بر اساس همان منطق قدرت و اراده، از شرقگرایی به غربگرایی تمایل پیدا کردهاند و در ذیل اندیشه جامعهمدنی و اصلاحات در شرقگرایی و غربستیزی خود تجدیدنظر کردند و به نقد تفکرات و وضعیت گذشته پرداختند؛ اما جالب این جاست که نگفتند خودشان اشتباه کردهاند و انقلاب و امام را بد فهمیدهاند و بر مبنای بنیانهای فقاهت و حکمت انقلاب اسلامی نمیاندیشدهاند بلکه اظهارات و تفسیرهای خود را عین انقلاب و خط امام میدانستند و به نقد انقلاب اسلامی و بنیانهای آن پرداختند چون چپگرایی و غربستیزی مفرط خود را به ذات انقلاب و اندیشه امام نسبت میدادند. لذا همان چپهای دو آتیشهی دهه شصت از دهه هفتاد به بعد نقش توسعهگرا و منتقد بازی میکنند و هر گونه دفاع از انقلاب و مقاومت و استقلال و پیشرفت اسلامی را ذیل اندیشه چپ و افکار پیشین خود تفسیر میکنند لذا انقلاب و امام و رهبری را به نقد غیر منصفانه مینشیند.
🔸جریان چپ دیروز (دولت میرحسین موسوی، اعضای مجمع روحانیون مبارز، مجمع مدرسین، دفتر تحکیم، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی،...) و غربگرا و توسعهطلب امروز، یک ویژگی جالبی دارند و آن این است که اگر نتوانند اصل بنیان انقلاب و اندیشه امام و رهبری و متفکران بزرگ انقلاب اسلامی را به چپگرایی متهم کنند تلاش دارند تا با برجسته کردن برخی از افراد دارای تفکرات چپ_اسلامی و روحیات غربستیزی و تحمیل آنها به عنوان متفکر و نظریهپرداز (تئوریسین) به جامعه انقلابی، راهی برای نقد مبانی و بنیانهای انقلاب اسلامی فراهم کنند.
🔹 هرچند چپهای دهه شصت، در دهه هفتاد به تدریج دچار دگردیسی معرفتی شدند اما اصل تفکر چپ_اسلامی از بین نرفت و با توجه به سیاستهای تند توسعهگرایانهی دولت سازندگی، در بخشی از جامعه حضور داشت اما از فعالیت زیادی برخوردار نبود -در برخی تشکلات دانشجویی و نشریاتی همچون جبهه، شلمچه و یا اثرات الحسین فعالیت داشتند و نزد برخی از جوانان نفوذ داشتند. اما عموم مردم تحت هدایت رهبر معظم انقلاب حرکت میکردند و با بهرهمندی از بیانات صریح و شفاف ایشان در باب پیشرفت و ساخت کشور بودند و آن بیانات توسط عالمان بزرگی همچون حضرات آیات مشکینی، مصباح یزدی، جوادی آملی، مهدوی کنی، جنتی، سبحانی، فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، مجتبی تهرانی، امامی کاشانی، عزیزالله خوشوقت و ائمه جمعه استانها و شهرستانها که تلاش گستردهای برای تبیین معارف فقاهتی و حکمی انقلاب اسلامی انجام گرفت که خط اصیل اسلام ناب محمدی بدون گرایش به چپ و راست تبیین شد.
🔸اما با افراط دولت سازندگی و دولت اصلاحات در توسعهگرایی غربی و ترجمه اندیشههای لیبرال سرمایهداری، به تدریج در برابر آن جریانها چپ هم فعال شدند و اندیشههای چپ و نقد لیبرال سرمایهداری در جامعه مطرح شد. بخشی از بدنه نهادها و جریانهای انقلابی هم بدون توجه به عواقب بلندمدت آن، به ترویج برخی از شخصیتهای چپگرا و منتقد دولت سازندگی و دولت اصلاحات پرداختند تا از این طریق بتوانند جلوی گسترش اندیشههای لیبرالیستی و سرمایهداری را بگیرند و از مبانی انقلاب اسلامی در حوزه استعمارستیزی و ظلم ستیز دفاع کنند. لذا به تدریج و خیلی غیرمحسوس، اندیشههای چپگرایانه با رویکردهای اگزیستانسیالیستی، اسلامی، عرفانی و هیأتی در جامعه گسترش یافت و در دولت آقای احمدینژاد هم تقویت مالی و اجتماعی شدند.
🛑 ادامه دارد ...
✍سید مهدی موسوی
۲۷ مهر ۱۴۰۳
#منطق_قدرت
#چپ_اسلامی
#جنگ_طلبی
#تضاد_گرایی
#منطق_هدایت
#عقلانیت_انقلاب
#مقاومت
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2140