📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی برحکمت عملی)
بخش هجدهم:
🔹 مسئولیت اخلاقی تعدادی باید و نبایدهای صرف نیست که به صورت تجزیهای راهبرکنشگر اخلاقی باشد؛ یعنی درهرموقعیتی، کنشگر براساس اگاهی و تعقل مسئوليت خود را تشخیص وباید ونباید خاص آن موقعیت راازخفای ذهن به سطح اشکار آن بکشاند وکنشی انجام دهد. هر چند برخی از مردمان چنین میکنند اماکنش اینها ازثبات واتقان برخوردار نیست بلکه همواره یک #نظام_مسئوليت_اخلاقی وجود داردکه مجموعهای ازارزشها وقواعد رفتاری به گونهای درکنار هم قرار گرفتهاند که یک سامانهی فکری، گرایشی ورفتاری راپیشنهاد میدهد. شکلگیری هرنظامی ازمسئولیت اخلاقی متوقف برنوعی مابعدالطبیعه والهیات بنیادین وتلقیای از سیرحرکت تکاملی وانحطاطی بشر است.
🔸نمونهی این نظام اخلاقی رادر #اخلاق_سرمایه_داری میتوان مشاهده کرد که نمونه نظام ازمسئولیت اخلاقی است. دراخلاق سرمایهداری برپایه شبکهی مفهومی منفعت بنیان، صورتی هماهنگ ازهمه مفاهیم وارزشهای اخلاقی ارائه شد که موجب تقویت بنیان توسعهی منفعت محور شده است. حتی مفاهیم وارزشهای سنتی را نیز در درون خود هضم کرده وازنو بازسازی کرده است لذا به ساخت #الهیات_توسعه برای بنیادگذاری اخلاق سرمایهداری منتهی شده است تاموجب توجیه گرایشها و کنشهای انسان در جهت تصرف بیشتر طبیعت وکسب منافع وسیعتر باشد. چراکه درجامعهی الهیاتمحور مسیحی و یهودی(قرن۱۶ تا۱۸ میلادی) بدون پشتوانهی الهیاتی امکان طرح اخلاق وتوسعهی منفعت محور ودنیامدار وجود نداشت، مگرآنکه نوعی زیرساخت فلسفی-الهیاتی برای آن دست و پا شود. ازاینرو بخش اعظم تلاش متفکران عصر رنسانس وعصر روشنگری بازخوانی دوباره متون مقدس وبازسازی معرفت دینی باظرفیت پشتیبانی ازتوسعهی مدرن درلایههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شد. پروتستانتیسم وتجدیدنظرهای لوتر، کالون وآراسموس واتباع هریک درالهیات کاتولیک به تبع پژوهشهای طبیعیاتی جدید، تلاشهایی برای ارائهی دستگاه الهیاتی نوین وپایهگذاری اخلاق جدید بودکه لاجرم به بسط سرمایهداری، مدرنیته و توسعهی مادی وغفلت ازمعنویت، جهان غیب ومابعدالطبیعه شد.
🔹البته طبیعت مباحث الهیاتی شکلگیری نوعی نگرش تاریخی به حیات انسان وسیر تکامل وانحطاط اجتماعی و تمدنی است، براین اساس، به تدریج نوعی تاریخ و ریشههای معرفتی نیز برای اساس سنت یهودی- مسیحی برای آن تهیه شد. بهگونهای که سیر تاریخ بشریت وجامعهی انسانی درمسیر تکامل مادی وسرمایهداری تفسیر شد، تفسیری که حداقل دوثمر برآن مترتب شد:
۱. بازخوانی تاریخی امر اخلاقی ودینی واثبات اینکه میراث بشری درمرحله تکاملی وافسونزدایی وخرافهزدایی ازآن به مدرنیته منتهی شد ومدرنیته سرآمد همهی دورههای بشری ومیراث برهمه ارزشها وقواعد رفتاری است، به تعبیر دیگر همه میراث بشری (اخلاقی، دینی و فلسفی) درشرق وغرب، بخشی از گذشته دنیای جدید غرب است که به #علم_تجربی (ساینس) منجر شده است وعلم تجربی زیرساخت همهی ارزشها، هنجارها، قوانین وساختارهای توسعهیافته است.
۲. ازاین روایت الهیاتی-تاریخی برای شدن آینده وفعلیت امکانها درمسیر توسعهی مدرن بهره شد ودرنهایت به تولید #فلسفهی_تاریخ برای شناخت چگونگی شدنها ومدیریت تغییر وتکامل انسان درجامعه وتاریخ منجر شد.
🔸خلاصه درپرتو پیشرفتهای طبیعی، الهیات پروتستانتیسم وفلسفهی مدرن تاریخ از سوی متفکران غربی تلاش زیادی برای بازخوانی نظام اخلاقی وطرح زیرساختهای جدیدی برای مسئولیت اخلاقی شد که نقطه مشترک عموم آنها قطع رابطه اخلاق بامابعدالطبیعه وجهان غیب ودستوپا کردن بنیاد علمی ویا تاریخی برای آن بود.
🔹 امانکته مهم این است که تلقی مدرن ازاخلاق ومسئولیت اخلاقی به صورت یک منظومه و شبکه طراحی شده است وبه اعتبارات اجتماعی ولایههای هنجاری، قانونی و ساختاری جامعه نیز تسری پیدا کرده است و نظامات هنجاری، قانونی وسازمانی متناسب باخودرابه صورت مستمر وپویا، تولید وتجویز کرده است.
🔸این ویژگی اختصاصی به اخلاق سرمایهداری ندارد بلکه هرنظام اخلاقی کلنگر که ریشه درزیرساختهای معرفتی وتمدنی باشد چنین خواهد بود. ازاینرو، الهیات توحیدی سازندهی نظریهای درمسئولیت اخلاقی است که به همهی اعتبارات اجتماعی درمسیر ایجاد حیات توحیدی جهت میدهد وهنجارها، قوانین فقهی-حقوقی ونظامات انسانی و اجتماعی(تعلیم وتربیت، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، صنعت وفناوری) راپیشنهاد میکند.
🔹نکته مهم درالهیات توحیدی این است که همه اعتبارات وقوانین فقهی وحقوقی برنامهی عملی برای تحقق مسئولیت اخلاقی است. یعنی بسترساز حیات طیبه توحیدی و تسهیلگر بندگی خداوند و نفی عبودیت غیرخدا است. اتصال وجودی زندگی متناهی انسان به حیات پاک غیرمتناهی است.
🔴 ادامه دارد...
#دستگاه_محاسباتی
#عقلانیت
#کنش_اخلاقی
#مسئولیت_اخلاقی
#نظام_سازی
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121