📌 فهم اقتدارگرایانه از ولایت و حکومت، آغاز انحراف امت اسلامی
🔹انحراف از آنجا شروع شد که امامت و خلافت بعد از نبی مکرم اسلام (صل الله علیه و آله) کاملا سیاسی، ارادهگرایانه و اقتدارگرایانه فهم و تفسیر شد. به این معنا که خلافت صرفا ریاست و سرپرستی جامعه و بر عهده گرفتن زمام امور حکومت و سیاست است و هیچ نسبتی با حقایق معنوی و ابعاد وجودی انسان ندارد.
بر اساس چنین فهمی از خلافت و سیاست، در درستی انتخاب پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله) در روز غدیر تردید ایجاد شد چرا که اگر خلافت سرپرستی جامعه و برعهده گرفتن امور مادی جامعه است به قدرت و اقتدار متناسب وابسته و در فرهنگ جامعهی آن زمان که هنوز بنیانهای فکری جاهلیت آن زمان حضور فعال داشت، اقتدار در شیخوخیت و قدرت قبیلگی معنا مییافت. با توجه به این فهم، ولایت و امامت به یک امر فرعی و حاشیهای مبدل شد و با خارج کردن آن از اصول عقاید و با «اجتهاد در برابر نص» و تکیه بر تفاهم اجتماعی میان مهاجرین و انصار، مسیر جامعه اسلامی را تغییر دادند و بلغ ما بلغ.
🔸 در حالی که در مکتب فکری حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ولایت و خلافت بر مبنای فهم توحیدی از عالم و آدم و در ادامه رسالت نبوت و هدایت قرار دارد و سرپرستی جامعه و مدیریت امور، فقط هدف متوسط ولایت است؛ آنچه غایت اصلی ولایت و خلافت است تربیت نفوس و هدایت دلها به سمت خداوند متعال در محیط سالم اسلامی است. خلیفه، ولی و امام جامعه محور وحدت قلوب و مانع از افتراق و جدایی امت و موجب نظام اجتماعی است. او قلب تپندهی جامعه است و خون عقلانیت و معنویت و عدالت را در رگهای جامعه به حرکت در میآورد تا همه انسانها تربیت شوند و همهی ظرفیتهای وجودیش اعم از معنوی و طبیعی رشد یافته و شکوفا شود. به همین جهت قدرت و اقتدار در این مکتب فکری به اعتبارات اجتماعی و شیخوخیت و تعصبات قومی و قبیلگی وابسته نیست بلکه به قدرت عقل، حکمت و ایمان و میزان وابستگی به خداوند متعال که منبع همه خوبیها و قدرتهاست مرتبط است. در این نگرش،ولایت و امامت از اصول معارف و عقاید اسلامی، عامل کمال دین، اتمام نعمت و رکن همهی شریعت و تنها طریق اقامهی توحید در همهی شئون اجتماعی و تربیت توحیدی انسان است.
🔹بر این مبنا، حکمت انتخاب الهی و ابلاغ آن توسط پیامبر اسلام (صل الله علیه وآله) در روز غدیر آشکار میشود؛ چرا که به اذعان همهی مسلمین، امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) اعقل، اعلم، اعبد، افضل و اشرف مردم بعد از نبی مکرم اسلام بود و تنها او بود که به تربیت انسان و شکوفایی استعدادها و ظرفیتهای وجودی انسان و هدایت جامعه در مسیر سعادت و فضیلت علم و قدرت داشت.
🔸 حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در اقدامات و خطابههایش، با گریهها و قهرهایش، با بیماری و شهادتش، با نحوه کفن و دفنش، درصدد تعلیم این معرفت بود که:
✔️ اولا ولایت و امامت صرفا یک سرپرستی اجتماعی و اقتدار سیاسی نیست بلکه فراتر از آن و در امتداد نبوت و هدایت در جهت اقامهی توحید و تربیت جامع بشریت است.
✔️ثانیا یک مسئله فرعی و حاشیهای نیست که با اهل حل و عقد مشخص بشود بلکه قوام اسلام و نظام امت است لذا تعیین تکلیف آن بر عهده خداوند متعال و ابلاغ آن در راستای رسالت نبی مکرم اسلام است.
✔️ثالثا قدرت و اقتدار یک امر نسبی و صرفا ارادی نیست بلکه با حقیقت، عقلانیت و حکمت، ایمان و معنویت و اتصال وجودی با خداوند متعال معنا مییابد نه با اعتبار سازی و تفاهم اجتماعی؛
✔️ رابعاً هیچ کس جز حضرت مولی الوحدین علی بن ابی طالب از چنین حقیقت وجودی و شأنیت الهی برخوردار نیست که تربیت انسان و زمان امور به دست او سپرده شود.
🔹 نکته
برای تفصیل این مطلب، مطالعه کتاب ارزشمند امامت و رهبری در اسلام اثر فیلسوف متفکر آیت الله استاد #شهید_مطهری بسیار سودمند است.
#خطبه_فدکیه
#فلسفه_امامت
#ولایت
#حکومت_اسلامی
#تربیت
#هدایت
#سعادت
#نظام_اندیشه_اسلامی
#اراده_گرایی❌
#اقتدار_طلبی❌
#فلسفه_شدن
#فلسفه_قدرت
#اصالت_فاعلیت
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1529