✅ عید نوروز در بیان امام خمینی ره
🔹 در اعیادی که اسلام به ما عنایت فرموده است، در همه آن اعیاد آنچه که انسان ملاحظه میکند همهاش مسئله ذکر و دعاست، نماز است، روزه است، ذکر است، دعاست.
🔹 و در این عید[عید نوروز] هم که #عید_ملی است و اسلامی نیست لکن اسلام هم مخالفتی با آن ندارد باز میبینیم که در روایتی که وارد شده، از آداب امروز #روزه گرفتن است؛ از آداب امروز #دعا کردن است؛ #نماز خواندن است؛
🔹 و این به ما میفهماند اگر ملتی بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادی خودش را بخواهد حفظ کند باید در عیدش و غیر عیدش #تذکر داشته باشد؛ ذکر خدا بکند، یاد خدا باشد، برای خدا باشد.
🗓 صحیفه امام خمینی؛ جلد۱۷؛ صفحه۳۶۹
در سال هزار و چهارصد دو
آمد رمضان به عید نوروز
هم عید طبیعتم رسیده
هم عید بهار جان برافروز
بادا به شما دوصد مبارک
خرّم به دل و به کار پیروز
مشهد الرضا، حرم مطهر ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۵
نائب الزیاره و دعاگوی همه اساتید و اعضای محترم این کانال هستم.
ان شاءالله سال شمسی و سال معنوی خوب و پر برکتی داشته باشید.🌷🌹
به نام خدای بهار آفرین
به خلق گل و سبزه او بیقرین
خدایی که نور است و پیدا از آن
حیات طبیعت و انوار جان
ز آب روان زنده سازد جهان
به قرآن بسازد جهانی جوان
بقا از وجوه رخ هست اوست
کمالات عالم همه دست اوست
بر او حمد و شکر مداوم سزاست
که بی لطف او کُل عالَم فناست
الهی به ایران و ایرانیان جان بده
به جان همه نور ایمان بده
ز عقل و کرامت هزاران هزار
برای رسیدن به جانان بده
📌 سال تحوّل
🔹 انسان موجودی است که ازقوه به فعل، از نقص به کمال در حال صیرورت و شدن است. هیچ انسانی نمیتواند خود را بینقص بداند و خود را کمال محض بداند که این خود نقصی بزرگ و آغاز توقف است. انسان عاقل به نواقص خود میاندیشد و برای درمان آنها به طبیب مراجعه میکند.
🔸گاه ممکن است انسانی به جهت برخی از ویژگیها و فعلیتها در نظر دیگران بزرگ جلوه کند و مورد اقبال شدید و تعریف و تشویق فراوان و غلو آمیز شود، اما نباید از رأی وجدان خود و اذعان درونی به نواقص و ضعفها چشم پوشی کند و تحت تأثیر محیتها و تعریفهای غلوآمیز قرار گیرد. انسان عاقل در عین احترام به دوستداران و محبان، باید حد خود را بشناسد و از حدود خود تجاوز نکند و داوری منصفانهای از خود داشته باشد.
🔹 بنابراین نقص و ضعف طبیعی آدمی است چرا که او دارای استعدادهای زیادی است که هنوز فعلیت نیافته است و همچنین در برابر او کمالات بینهایت و افقهای متعالی دور دستی قرار دارد که فاصله زیادی با آنها دارد.
🔸 انسان عاقل همواره در حال حرکت و جنبش است و زمانی این حرکت و جنبش رو به جلو و در مسیر کمال خواهد بود که بر بازتعریف کمالات و نواقص خود استوار باشد. هر انسانی در طول زندگی از پیشرفتها، کمالات و ویژگیهایی برخوردار است که سرمایهی اصلی او برای حرکت و فعالیت اوست. بدون شناخت و بهروری آن سرمایهها و کمالات حرکت صحیح و پیشبرنده غیرممکن است. در عین حال، نواقص و ضعفهایی هم دارد، عقبماندگیها و شکستهایی هم داشته است، بدون شناخت آنها حرکت و جنبش رو به جلو ممکن نخواهد بود چون حرکت متوقف بر ریلگذاری صحیح و انتخاب راهبردهای درست است که بخش زیادی از آن محصول عبرتگیری از عقبماندگیها و شکستهاست.
🔹 آغاز هر سال فرصت مناسبی است که هر انسانی به کمالات و نواقص، پیشرفتها و عقبماندگیهای خود بیاندیشد و اهداف واقعی و برنامهای راهبردی را برای حرکت و صیرورت خود تنظیم کند و با خداوند متعال عهدی جدید ببندد که سالی جدید را برای تحقق آن آغاز کند.
🔸 تقارن آغاز سال جدید با ماه مبارک رمضان، فرصتی ممتاز برای تنظیم این اهداف و برنامه و بستن عهد و میثاقی پایدار است. ماهی که هم افق وجودی انسان را نشان میدهد و هم زمینه استغفار و توبه حقیقی را فراهم کرده است.
🔹 امسال میتواند سال تغییر و تحوّل برای افرادی باشد که همچون نویسندهی این سیاهه احساس عقبماندگی زیاد و اشتباهات فراوان دارد و در عین حال به لطف و رحمت الهی امید وافر دارد. ان شاءالله
یا مقلّب القلوب و الابصار
یا مدبّر اللیل و النهار
یا محوّل الحول و الاحوال
حوّل حالنا الی احسن الحال
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پنج اصل بنیان ساز
🔅بخش اول:
🔹انسان برای سامان دادن به زندگی خود نیازمند به اصول و بنیانهای معرفتی است که براساس آن بتواند ترسیمی از هستی و انسان داشته باشد و از این طریق زندگی خود را معنا و کنشهای خود را تنظیم کند و آرامش و اطمینان قلبی را فراهم سازد.
🔸 از جمله اصولی که از معارف حکمی قرآن کریم و معارف اسلامی استفاده میشود این اصول بنیادین و راهبردی است که بسیار مهم و آرامش بخشند:
۱. ذو مراتب بودن واقعیت
واقعیت اساس معرفت آدمي است و انسان همواره به دنبال واقعیت است و هیچگاه عدم را طلب نمیکند. واقعیت که مطلوب حقیقی است ذو مراتب و درجات است، از این جسم و جسمانیات را شامل میشود تا حقایق غیبی و نورانی. از مخلوقات را در بر دارد تا خالق بیهمتا و بینقص را. از این رو، واقعیت عرض عریض و طول بینهایتی را دارد که تماما حق، زیبا ، جذاب و حکیمانه است. انسان اگر آینهوار، خود را در معرض واقعیت قرار دهد جز زیبایی نخواهد دید. نکتهی مهم این است که، هر مرتبه مادون به مرتبه مافوق خود عشق میورزد و فانی در آن است و همواره به سوی آن تمایل و توجه دارد.
۲. ذو وجوه بودن حقیقت
رهیافت انسان از مشاهده و مطالعهی واقعیت، معرفت و حقیقت است. حقیقت، معرفت واقع نمای هستی است. معرفتهای حقیقی، معرفتهای بسیط و ساده نیستند بلکه معرفتهایی ذو وجوه و دارای ابعاد مختلفی است که اگر به درستی در آنها تأمل واندیشه شود ابعاد مختلفی از واقعیت را آشکار میسازند. به تعبیر دیگر، هر معرفت حقیقی دارای بطون و معانی نهفتهای است که هر کس به میزان عقل و دقّت ، همّت و تلاش خود از بطون و معانی نهفتهی آن حقیقت بهره میگیرد. لذا اینگونه نیست که بهرهی همه افراد از حقایق یکسان باشد. بلکه در طول تاریخ، حقایق به تدریج برای بشر آشکار شده است. از این رو، تاریخ بستر سیر آشکار شدگی حقیقت و تکامل معرفتی انسان است. پس مشربهای مختلف فکری و اندیشههای بشری در تاریخ با یکدیگر مانعه الجمع نیستند بلکه دنباله و مکمل یکدیگرند هرچند به ظاهر تضادی بر آنها حاکم باشد. اما میتوان با طبقهبندی و نسبتسنجی مشربها و مکاتب، ارتباطات و اتصالات آنها را پیدا کرد و از طریق آنها به لایههایی از حقیقت دست یافت.
تضارب آرا و گفتگو در هر دورهای، طریقی برای کشف لایهای از لایههای حقیقت است. از اینرو، علم و عقل در حال تحول و تکامل است و مسائل اختلافی هر دورهای مبنای گفتگوها و تضارب آراهای و اندیشههای جدید میشود تا لایههای عمیقتر آن حقیقت کشف شود. مثلا امروزه همان بحث از حرکت در دموکریتوس و هراکلیتوس نزد فلاسفه و فیزیکدانان لایههای عمیقتری پیدا کرده است و ابعاد بیشتری از حقیقت را آشکار میسازد.
۳. صیرورت وجودی انسان
انسان واقعیتی از واقعیات هستی است و هماهنگ با سنتها و قوانین جهان هستی است و در هر مرتبهای از مراتب هستی که حضور دارد قوانین و احکام آن مرتبه را دارد. انسان در جهان طبیعت وجود مییابد و از اینرو، احکام و قوانین جهان طبیعت را دارد که مهمترین آن، حرکت و صیرورت وجودی است. انسان همچون سایر موجودات این جهان، همواره در حال حرکت و خروج از قوه و بالفعل شدن استعدادها و کمالات وجودی است که در او به ودیعت نهاده شده است. با این تفاوت که سایر موجودات این جهان، فقط یک نحوه صیرورت و شدن طبیعی دارند اما انسان علاوه بر صیرورت و رشد طبیعی از صیرورت و رشد اختیاری هم برخوردار است و میتواند با آگاهی و ارادهی خود، حقیقت وجودی و روحانی خود را بسازد. انسان تنها موجودی است که حقیقت و شاکلهی خود را میسازد و نحوهی بودن و آیندهی خویش را تعیّن میبخشد. ۱. فکر و اندیشه، ۲. ذکر و توجه، ۳. عزم و عمل از جمله عناصر سازندهی حقیقت و شاکله وجود آدمی است.
راز صیرورت ارادی و اختیاری انسان در خوداگاهی و آزادی انسان از امیال شهوی و غضبی و فرمانروایی عقل بر نفس است. به این معنا که استعدادها و سرمایههای خود را به همراه غایت و هدف حقیقی خود بشناسد و از آنها در جهت کمال و رشد حداکثری خود بهره گیرد.
♦️ ادامه دارد...
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌پنج اصل بنیان ساز
🔅بخش دوم:
۴. پیچیدگی حیات اجتماعی
انسان موجودی بالقوه و دارای نیازها و امیال مختلف است و به واسطه فکر و اندیشه، ذکر و توجه و اراده و عمل، به بیرون از خود فطرتا تمایل دارد و برای رشد و کمال و رفع نیازها، غیر خود را میطلبد. براین اساس در هر واقعیتی، کمالی را مییابد و بدین جهت به آن تعلق پیدا میکند. این نگرش و گرایش فطری، موجب میشود که انسان در هر موجودی، معنایی را بیابد و بدین واسطه موجودات را ارزشگذاری کند و نسبتی با آنها برقرار سازد. بدین واسطه انسان موجودی مدني و اجتماعی است و در متن روابط و تعاملات انسانی به وجود خود فعلیت میدهد. به تعبیر دیگر، انسان براساس درکی که از نیازها و دیگران دارد نسبتها و روابطی را با آنها برقرار میسازد تا از طریق آنها بتواند نیازهای خود را بر طرف و راه رسیدن به کمالات و منافع را آسان سازد. نکته مهم در این فرایند تعاملی، استخدام و بهکارگیری سایر موجودات است به نحوی که جزئی از جهان معنایی و در محدودهی فعالیت او قرار گیرد. این تعامل فطری و استخدام متقابل موجب شکلگیری حیات اجتماعی انسانی با مجموعهای از روابط و مناسبات مختلف و متکثر میشود. با صیرورت انسان، همه چیز هم دگرگون میشود.
بدین واسطه، انسان موجودی اجتماعی است و در متن حیات اجتماعی و روابط انسانی، نحوهی بودن و شدن خود و سایر موجودات پیرامونی را مشخص میکند. اما چون نیازهای انسان متنوع و متکثر است و سطوح ادراکی و بینشی افراد متفاوت است، حیات اجتماعی از سطوح و لایههای مختلفی برخوردار است و همین موجب پیچیدگی آن میشود. هر چقدر جوامع گستردهتر شود و ابزار و فناوریها در آن بیشتر شود بر عمق و گسترهی پیچیدگیهای آن افزودهتر میشود.
پیچیدگی موجب میشود که به راحتی نتوان به توصیف و تبیین پدیدههای اجتماعی پرداخت و هر آنگونه که میطلبیم و آرزو داریم در امور اجتماعی مداخله کنیم و آن را کنترل کنیم. لذا جامعه از قوانین و سنتهایی پیروی میکند که با قوانین حاکم بر تک تک افراد هماهنگ نیست و همچنین با مطالبات و آرزوهای آنها هم همیشه مطابق نیست.
ممکن است اقتضائات و وضعیت جامعه روزی هماهنگ با منافع و مطلوبات گروهی و علیه گروه دیگری باشد و چند صباحی بعد، این وضعیت عکس شود.
پیچیدگیهای حیات اجتماعی، لوازم دانشی، گرایشی و کنشی مختلفی را در پی دارد که اطلاع از آنها انسان را واقع بین میکند و به چرایی خسران انسانها، و اهمیت ایمان و عمل، تواصی به حق و صبر و استقامت در راه حقیقت پیمیبرد.
۵. کثرت شخصیتی و فرهنگی کنشگران اجتماعی
از دیگر اصول بنیادین و زندگی ساز، درک کثرت شخصیتی و فرهنگی کنشگران است که از نتایح صیرورت انسان است. توضیح اینکه ۱. انسان موجودی است که بواسطه علم و عمل ساخته میشود و ۲. این سازندگی در متن حیات اجتماعی پیچیده است و ۳. عوامل و عناصر مختلفی اقتضای جسمی و جغرافیایی، الگوی بینشی، گرایشی و رفتاری پدر و مادر، رفیق و مربی، دخالت رسانه و هنر، قانون و دولت، هر کدام در ساخت شخصیت و شاکله وجودی و فرهنگی انسان موثر هستند. ۴. این تأثیرگذاری هم از یک نظم ریاضی و کمی پیروی نمیکند و برای افراد مختلف، میزان نقش و دخالت هرکدام از آن عوامل و عناصر متفاوت است.
بنابر این مقدمات، افراد جامعه و کنشگران اجتماعی، دارای روحیات، سلایق و شخصیت مختلفی هستند و نمیتوان همه را در یک یا چند گروه محدود دسته بندی کرد و همگان را تحت یک شیوه و سبک زندگی هدایت، کنترل و مدیریت کرد. بخصوص در زمانهای که رسانههای مجازی، فاصلههای جغرافیایی را کم کردهاند و با شگردهای تبلیغاتی الگوهای متنوع و متکثری را با اهداف بازاریابی، سیاسی و فکری به مخاطبان عرضه میکند و ذائقهی آنها را دستکاری و کنترل میکند.
در زمانهی حاکمیت رسانههای متکثر و متفاوت، افراد جامعه متفاوت و متکثر هستند. برای حضور در اجتماع، لاجرم این کثرت و تنوع را باید به درستی شناخت و اقتضائات آن توجه کرد.
🔴 پایان
مشهد مقدس، حرم مطهر، اول رمضان و سوم فروردین ۱۴۰۲
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 فکر، حکمت، جامعه
🔸 فکر و اندیشه اساس حکمت است و حکمت بنیان جامعه است که در تاریخ و فرهنگ یک ملت جریان دارد. "ملت" را از آن جهت ملت نامیدهاند که داری پشتوانههایی از فکر، حکمت و آیین است.
🔹جامعهی ایرانی نیز از آن جهت "ملت" است که همواره دارای فکر، حکمت و آیین بوده است و پس از هر دگرگونی و بحرانی، به سرعت صورتی جدید از فکر و حکمت را بازسازی کرده است و در پرتو آن هویتی جدید از "خود" را ارائه کرده است و بر این اساس نسبتی با هستی و جهان برقرار کرده است.
🔸فکر و حکمت نه صرفا خشتی از خشتهای جامعه و تمدن بلکه معمار و سازندهی آن است. متفکر و حکیم در نسبتی که با واقعيت برقرار میکند طرحی را برای زیست و نحوهی بودن و شدن آدمی ترسیم میکند و امکان خلق جهانی نو را فراهم میسازد.
🔹پس از ایجاد خلق جهانی نو، امکانهای برای زندگی گشوده میشود، نحوهای از زیست آغاز میشود. انسانها در این جهان که برای او ساخته شده است زندگی میکنند، روابط برقرار میکنند و با یک دیگر تعامل میکنند و به نحوه بهتر زندگیکردن میاندیشند و در آن راستا عمل میکنند. طبیعتا در این جهان جدید، اتصالها و همبستگیها و همچنین اختلافات و تضادهای ایجاد میشود، پرسشها و مسائل جدیدی مطرح میشود و به اندیشهورزی و تفکر حکمتآمیز بیشتر احساس نیاز میشود که زمینه ارتقا و تکامل معرفت و حقیقت را فراهم میسازد.
🔸پرسش از انسان، آرمانها و امکانهای او و نسبتش با هستی و تاریخ و جامعه بنبادیتربن مسئله اوست که پاسخ به همهی پرسشهای دیگر را ممکن و جهتدار میکند. پاسخ به این پرسش بنیادین، صرفا معطوف به ذات و جوهر آدمی به صورت فینفسه نیست بلکه علاوه بر آن به تاریخ و سیر تکاملی او هم وابسته است تا امکان شناخت موقف امروزی او میسّر شود. به تعبیر دیگر، ذات و جوهر آدمی در بستر تاریخ و جامعه تبلور یافته و به تدریج امکانها و استعدادهایی از او آشکار شده است که امروزه به عنوان حقایق بنیادین و بدیهیات معرفت و به تعبیر بهتر "خود" و "هویت" تلقی شده است و همین سرمایه، سکوی حرکت و جنش جدید او برای مواجهه با لایههای دیگر واقعيت و کشف سطوح متعالی حقیقت است.
🔹تنها با فکر و در فکر و اندیشه است که انسان خود را به طور عینی به عنوان انسان و موجود کنشگر فعال تحقق میبخشد. با فکر خودآگاه میشود و از سرمایه درونی و منابع پیرامونی مطلع میشود و به حرکت و جنبش در میآید و در کار و عمل خود را آشکار میکند.
🔸حکمت ایرانی پس از آشنایی با معارف قرآن کریم و سنت نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه وآله) وارد دوران جدیدی شد و عالم نوینی را برای انسان ایرانی و بلکه انسان مسلمان به وجود آورد. حکمتی که در شعر و ادب، فقه و اصول، عرفان و اخلاق، فلسفه و کلام تجلّی یافت و صورتهای متنوع آن به ذهن و قلب انسان جلا و صفا و به زیست او معنا و جهت میداد.
🔹حکمت متعالیه (به معنی جمع میان قرآن، برهان و عرفان) در بنیان و ریشهی همه مطالعات دینی و مسائل اجتماعی دو قرن اخیر ایران حضور دارد و همهی جریانها و مشربهای فکری اثباتا یا نفیا از آن بهره بردهاند. اگر نبود حکمت متعالیه و فهم دینی مبتنی بر اصول فلسفی آن، امکان گفتگو و دفاع در برابر موج بنیان برافکن مدرنیته فعال نمیشد.
مشهد مقدس، حرم مطهر رمضان ۱۴۰۲
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
📹 قرائت آیاتی از سوره انبیاء و سوره نصر توسط آقای سید طاها حسینی از روستای چارک استان بوشهر محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی
هدایت شده از حمید پارسانیا
4_5818793096728544906.pdf
1.69M
💠 گفتگو میان هگل و فیلسوفان مسلمان
🔹 استاد حمید پارسانیا
🔹 استاد یزدان پناه
🔹 استاد عسکری
🔹 دکتر طالب زاده
🔹 دکتر بهشتی
🔹 دکتر احسن
💠 @parsania_net
📌 نگاهی دوباره به استعدادهای انسان
🔹انسان مجموعهای از قوا و استعدادهای نهفته است که بنیاد کمالات و ویژگیهای اوست و نحوه وحود آدمی را تعین و تحقق میببخشد. استعدادها، نشانگر افقهای وجودی انسان و امکانهای شدن اوست.
استعدادها، امکان فعلیت را دارند که بخشی از آن به صورت طبیعی فعال میشود اما فعلیت بسیاری از استعدادهای فطری و عقلی، به آگاهی و ارادهی او و عزم و فعالیت خستگیناپذیر وابسته است.
🔸 استعدادهای انسان همچون یک زنجیرهی متصل و بهم پیوسته است و فعلیت آنها به صورت سلسله وار و تدریجی ممکن است. یعنی فعلیت برخی از استعدادها زمینه ساز ظهور استعدادهای بالاتر است و فعلیت انها، استعدادها و امکانهای قویتر و متعالیتری فراهم میکند. همانند یادگیری علم و حساب است. یادگیری هر مرحله، مقدمهای است برای مراحل دیگر. با توقف در یک مرحله، امکان یادگیری مراحل بالاتر فراهم نمیشود. اگر کسی بدون طی مراحل مقدماتی و بروز استعدادهای اولیه، قصد مراحل عالیه را داشته باشد نوعا تلاش او بی فایده خواهد بود و به نتیجه صحیح منتهی نخواهد شد.
🔹 حیات اجتماعی و رشد جامعه هم چنین است امری تدریجی و مرحله ای. رشد و پیشرفت در هر مرحله زمینه ساز آشکار شدن استعدادها، افقهای جدید و امکانهای بیشتر برای رشد و پیشرفت است.
مشهد مقدس، حرم مطهر رمضان ۱۴۰۲
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 داستان فلسفی و کلامی، اجتماعی و انتقادی
❇️گفتار خوش یارقلی
✍ تألیف شیخ محمد محلاتی غروی
قطع رقعی، چاپ اول ، 280 صفحه
« گفتار خوش یارقلی» كتابی است خواندنی با نثری خوشخوان و سبكی داستانگونه كه به نقد بهائیت میپردازد. زنده یاد جلال آل احمد عقیده داشت بعد از نهضت مشروطه و نوآوری در ادبیات، مرحوم محلاتی با تألیف این كتاب در نویسندگی #نهضتی ایجاد كرد به طوری كه شیوه نویسندگی او به سبك #رمان سرمشقی برای نویسندگان دوره #مشروطه گردید و به حق و جرات میتوان او را #پیشگام نویسندگی نوین نامید.
مؤلف این كتاب یكی از دانشمندان بزرگ و نوابغ عالی مقام است كه در جوانی دارای مقامات عالیه در علم و دانش بوده و تحصیلاتش در نجف بوده است. وی علاوه بر مقام علمی، مردی خوش ذوق و با استعداد و دارای بیانی شیرین و جذاب بود، سخنانش شنونده را مجذوب و فریفته میكرد و شاید این مدعا، شیرینی و ملاحت حیرتآوری است كه در این كتاب مشاهده میشود. وی این كتاب را در نجف نگاشته و در همان جا به طبع رسیده است.
مؤلف محترم خود را به نام «یارقلی» معرفی میكند كه وطنش كویر حوض سلطان است و از دین و تابعیت تمام دولتها استعفا داده است و غرض از این معرفی، خود را یك فرد بینظر و بیطرف میداند تا بتواند حقایق را بگوید و همه بپذیرند.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
شذرات المعارف - محمدعلی شاه_آبادی.pdf
6.34M
📌 شذرات المعارف
✍ آیت الله العظمی شاهآبادی
بهترین کتاب در امتداد اجتماعی حکمت و عرفان اسلامی
#اخوت
#الفت
#فقه_الاجتماع
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 الفتنامه
کتاب الفت نامه از آثار فارسی ملامحسن فیض کاشانی با تصحیح حمیدرضا میررکنی توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر و راهی بازار نشر شد.
این رساله به تشریح و تبیین اهمیت و آداب دوستی و الفت میپردازد.
ملامحسن فیض کاشانی از علمای معروف عصر صفوی است که رسائل فارسی فراوانی از خود بهجای گذاشته است. بسیاری از این رسالهها تصحیح و منتشر شدهاند و بسیاری دیگر هم مهجور و مغفول واقع شدهاند؛ یکی از این رسائل #الفتنامه است.
فیض در رساله الفتنامه به بیان چیستی، ضرورت و چگونگی دوستی و آدابش پرداخته است. بعد کتاب مصادقهالاخوان شیخ صدوق، با فاصله چند قرن این اولینباری است که برای تهییج و تشویق مؤمنین به شکلدادن حلقه دوستی و برادری، دست به نگارش اثری مستقل میبرد.
مصحح و محقق اثر در مقدمه خود این کتاب را قابل قیاس با کتاب شذرات المعارف مرحوم شاهآبادی میداند و معتقد است طرح و عزمِ «جمعداشتن» و «جامعهداشتن» در آثار این چنینی نزد علمای شیعه در چنین آثار متولد شده است. طرح تفصیلی این مدّعا البته بهنحو مجمل در پیشگفتار محقق اثر با عنوان «حقیقتنامه فیض؛ طرحی درباره حقیقت و تاریخ برادری» دنبال شده است.
#اخوت
#الفت
#فقه_الاجتماع
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌العقل و الجهاله
عقل، معیار انسانیت انسان
نویسنده آیت الله العظمی محمدعلی شاه آبادی
سال نشر : 1401
تعداد صفحات : 167
حضرت آیت الله العظمی میرزا محمد علی شاه آبادی (قدس سره) در سال 1292 هجری قمری (1253 هجری شمسی در اصفهان در بیت عالم مجاهد و فقیه ربانی آیت الله العظمی میرزا محمد جواد اصفهانی حسین آبادی (ره) ، دیده به جهان گشود.
ایشان از محضر پدر بزرگوار خود و سایر اساتید و علمای اصفهان و تهران کسب فیض کرد و در حدود سن 18 سالگی اجازه اجتهاد گرفت. سپس به مدت هفت سال به نجف رفته و تحصیلات خود را تکمیل نمود.
در بازگشت به ایران ، ابتدا هفده سال در تهران، سپس هفت سال در قم و مجدداً پانزده سال پایانی عمر خود را در تهران اقامت گزید.
کتاب حاضر، در 51 صفحه به تبیین معنای عقل و چگونگی اتصاف انسان به آن و تبیین اقسام انسان ها از حیث سعادت و شقاوت و مباحث مرتبط دیگر نگاشته شده است.
بن مایه تحلیل های ایشان نظریه فطرتی است که در کتاب رشحات البحار به آن پرداخته شده است.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هر که را با خطِ سبزت سرِ سودا باشد
پای از این دایره بیرون نَنِهَد تا باشد
من چو از خاکِ لحد لاله صفت برخیزم
داغِ سودای توام سِرِّ سُویدا باشد
تو خود ای گوهرِ یک دانه کجایی آخِر
کز غمت دیدهٔ مردم همه دریا باشد
از بُنِ هر مژهام آب روان است بیا
اگرت میلِ لبِ جوی و تماشا باشد
چون گل و مِی دمی از پرده برون آی و درآ
که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد
ظِلِّ مَمدودِ خَمِ زلفِ توام بر سر باد
کاندر این سایه قرارِ دلِ شیدا باشد
چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری
سرگرانی صفتِ نرگسِ رعنا باشد
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌الهیات سیاسی
✍ امام خمینی:
🔹... در #جمهوریت_اسلام تمام آزادیها هست. اسلام برای نجات بشر آمده است؛ چنانکه حضرت مسیح برای نجات بشر آمده بود، و سایر انبیا برای نجات بشر آمده بودند. اسلام علاوه بر اینکه بشر را در روحیات غنی میکند، در مادیات [هم] غنی میکند. اسلام دین سیاست است قبل از اینکه دین معنویات باشد. اسلام همانطوری که به معنویات نظر دارد و همانطوری که به روحیات نظر دارد و تربیت دینی میکند و تربیت نفسانی میکند و تهذیب نفس میکند، همانطور [هم] به مادیات نظر دارد و مردم را تربیت میکند در عالم که چطور از مادیات استفاده کنند و چه نظر داشته باشند در مادیات.
🔸اسلام مادیات را همچو تعدیل میکند که به #الهیات منجر میشود. اسلام در مادیات به نظر الهیات نظر میکند، و در الهیات به نظر مادیات نظر میکند. اسلام جامع مابین همه جهات است. و شما در روزی وارد شدید که ما به حکومت خودمان رسیدیم و همان طوری که اسلام #معنویات را داشت، و در صدر اسلام حکومت را هم داشت الان هم به خواست خدای تبارک و تعالی، ما با معنویاتی که اسلام دارد روبه رو هستیم و مطیع هستیم، و در مادیات و در حکومت هم یک #حکومت_اسلامی، یک حکومت عدل؛ که حکومتها تابع مردم باشند و حکومتها برای مردم باشند نه مردم، برای حکومتها.
🔹#حکومت_اسلامی حکومتی است که، برایِ مردم خدمتگزار است؛ باید خدمتگزار باشد. در اسلام مابین اقشار ملتها هیچ فرق نیست. در اسلام حقوق همه ملتها مراعات شده است: حقوق# مسیحیین مراعات شده است؛ حقوق #یهود و #زرتشتیین مراعات شده است؛ تمام افراد عالم را بشر میداند، و حق بشری برای آنها قائل است؛ تمام عالم را به نظرِ #محبت نگاه میکند؛ میخواهد عالم #مستضعفین نجات پیدا کنند، میخواهد تمام عالم روحانی بشوند، تمام عالم به عالِم قدس نزدیک بشوند.
🔸اسلام برای نجات مردم بشر آمده است که از این علایق جسمانی آنها را رها کند و به روحیات برسد. ...
(13 فروردین 58، صحیفه امام، ج 6، ص 467و468)
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 عبرت از مشروطه
🔹 نهضتی که به همت علمای شیعه و همراهی مردم متدین آغاز شد به جهت عدم مراقبت از وحدت و همبستگی ملی و دامن زدن به اختلافات مذهبی و فکری به ضد خودش تبدیل شد و جریان بیاعتقاد به مذهب و ایران بر همه امور کشور مسلط شدند و با اصل دین و دینداری به ستیز پرداختند. ای کاش علما و روشنفکران حقیقی، مردم متدین و ملیخواه کنار هم مینشستند و در مورد مسائل اختلافی همچون آزادی، قانون، مجلس بحث میکردند و اجازه دخالت بیگانگان و دشمنان و مغرضان داخلی را نمیدادند.
🔸 مسئله حجاب امری مهم است اما نباید به بحران اجتماعی و عامل ستیز اجتماعی شود که نتیجه آن بهره بردن دینستیزان و مقابله با اصل حکومت اسلامی و جامعهی دینی است.
🔹حجاب یک فرهنگ متعالی و مترقی است. لذا ترویج و گسترش حجاب بیش از هر چیزی به تبیین و اقناع، محبت و عاطفه نیازمند است.
🔸مشکل امروز بیحجابها بیش از هر چیزی عدم اطلاع از فلسفهی حجاب و ضرورت اجتماعی آن است. بخصوص به واسطه تبلیغات گستردهی دشمن در فضای مجازی، خبطهای رسانهی ملی در الگوسازیهای غلط و همچنین ضعف جدی رسانهای و هنری، بخشی از جامعهی ما دچار دگردیسی فکری و معرفتی شده است و به تبع آن #جهان_معنایی آنها تغییر کرده است. مسئله حجاب یک ابرپروژه فرهنگی نیست بلکه جزئی از یک تغییر فکری و فرهنگی گسترده است که دنیا را درگیر کرده است.
🔹 امروزه با تغییرات گسترده در وضعیت روابط اجتماعی و جهش بیسابقهی رسانهها و ابزار ارتباطی، همهی مسائل اجتماعی و مذهبی، به گفتمانسازی و فرهنگ سازی نیازمند است و این جز از طریق عقلانیت اجتماعی، برنانهی حکیمانه، گفتگوهای صادقانه و اقدامات سنجیده ممکن نیست.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تقابل گرایی
یکی از ترفندهای برخی از چهرههای منبری و رسانهای، القا دوگانههای مفهومی و تقابلگراییهای معرفتی و عملی است که هم بُرد تبلیغاتی و هنری دارد و مخاطب را جذب میکند و هم موجب برانگیختن حساسیتهای اجتماعی میشود.
متاسفانه این شیوه در دهه اخیر بسیار گسترش یافته است و دو گانههایی نظیر عدالت یا ولایت/ شریعت یا سیاست / معنویت یا سیاست / آزادی یا امنیت / اخلاق یا دیانت مطرح شده است که حقیقتا هیچ کدام حقیقی نیست و ناشی از سطحی نگری و نداشتن نگرش منظومهای به دین و عدم ابتنای همهی اجزا منظومه به نظام جامع اندیشهی اسلامی است.
بیچاره مردمی که در این میان گرفتار تلقی های مختلف و تفسیرهای متضاد و احساسی از دین و عقل و اخلاق و معنویت و سیاست هستند. نتیجه هم چیزی جز بیسامانی معرفتی و از جا کندگی مفهومی و همچنین حیرت ، ضلالت، تفرقه و تشتت فکری و اجتماعی نیست.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌دانش اخلاق از منظر امام خمینی(ره)
علومى كه راجع به تربيت قلب و ارتياض آن و اعمال قلبيه است، علم به منجيات و مهلكات خلقيه است، يعنى، علم به محاسن اخلاق، مثل صبر و شكر و حيا و تواضع و رضا و شجاعت و سخاوت و زهد و ورع و تقوى، و ديگر از محاسن اخلاق، و علم به كيفيت تحصيل آنها و اسباب حصول آنها و مبادى و شرايط آنها، و علم به قبايح اخلاق، از قبيل حسد و كبر و ريا و حقد و غشّ و حبّ رياست و جاه و حبّ دنيا و نفس و غير آن، و علم به مبادى وجود آنها و علم به كيفيت تنزه از آنها. و متكفل اين نيز پس از انبيا و اوصيا عليهم السلام، علماى اخلاق و اصحاب رياضات و معارفاند.
📎 چهل حديث(اربعين حديث)، ص: 387
دليل بر آنكه «فريضه عادله» راجع به علم اخلاق است، توصيف فريضه است به «عادله». زيرا كه خلق حسن، چنانچه در آن علم مقرر است، خروج از حد افراط و تفريط است، و هر يك از دو طرف افراط و تفريط مذموم، و «عدالت»، كه حد وسط و «تعديل» بين آنهاست، مستحسن است. مثلا شجاعت، كه يكى از اصول و اركان اخلاق حسنه و ملكه فاضله است، عبارت است از حالت متوسطه و معتدله بين افراط، كه از آن تعبير شود به تهور- و آن عبارت است از نترسيدن در مواردى كه ترس سزاوار است- و بين تفريط، كه از آن تعبير شود به جبن- و آن عبارت است از ترسيدن در مواردى كه سزاوار ترس نيست. و حكمت، كه يكى از اركان است، متوسط بين رذيله «سفه» كه از آن تعبير به «جربزه» شده است- و آن عبارت از استعمال فكر است در غير مورد و در مواردى كه سزاوار نيست- و بين رذيله «بله» است- كه عبارت است از تعطيل قوه فكريه در مواردى كه سزاوار است به كار اندازد. و همين طور عفت و سخاوت وسط بين رذيله شره و خمود، و اسراف و بخل است. پس، «عادله» بودن فريضه دلالت كند بر آنكه آن منطبق بر علم اخلاق است. چنانچه «فريضه» بودن نيز خالى از اشعار نيست.
📎 چهل حديث(اربعين حديث)، ص391
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌بیچارهتر شیری که ...
پیشانی ام را بوسه زد در خواب هندویی
شاید از آن ساعت طلسمم کرده جادویی
شاید از آن پس بود که احساس می کردم
در سینه ام پر می زند شب ها پرستویی
شاید از آن پس بود که با حسرت از دستم
هر روز سیبی سرخ می افتاد در جویی
از کودکی دیوانه بودم ، مادرم می گفت
از شانه ام می چیده است هر روز شب بویی
نام تو را می کند روی میزها هر وقت
در دست آن دیوانه می افتاد چاقویی
بیچاره آهویی که صید پنجه شیری است
بیچاره تر شیری که صید چشم آهویی
اکنون ز تو با ناامیدی چشم می پوشم
اکنون ز من با بی وفایی دست می شویی
آئینه خیلی هم نباید راستگو باشد
من مایه رنج تو هستم، راست می گویی ...
" فاضل نظری "
📌 قواعد عام مقایسهی اندیشهها
قاعده اول:
مقام اندیشه مقام نقد و بررسی آرا و اندیشه هاست نه مقام تایید و یا رد افراد و گروهها؛ گروهبندی و حزبگرایی. بررسی حسن فاعلی افراد و گروهها و همچنین تایید یا تخریب آنها و جبههسازی و حزبگرایی از حوزهی نقد و بررسی اندیشهها خارج است و متعلق به حوزه اخلاق و سیاست است.
قاعده دوم:
نقد و بررسی اندیشهها دو مقام دارد: گاه معطوف به کلیت و نظام یک اندیشه است که به صورت و نحوه چینش اجزا و عناصر معرفتی میپردازد و گاه ناظر به تک تک گزارهها و قضیهها از حیث صدق و کذب. هر کدام از این دو مقام، اقتضائات متفاوتی دارد. البته هیچ کدام نافی دیگری نیستند اما هر کدام کاربست متفاوتی دارند. لذا قبل از ورود به نقد و بررسی میبایست مقام بحث خود را مشخص کرد.
قاعده سوم:
نقد و بررسی یک نظام و شبکهی معرفتی به معنای بسیط بودن و عدم امکان تجزیهی آن نیست آنچنان که برخی ساختارگرایان میگویند. اما باید توجه داشت که اساس یک اندیشه و نوآوری آن، در نوع نظام و نحوهی چینش اجزا و عناصر معرفتی است که به نتایج و تجویزهای بدیعی منتهی میشود. بنابراین برای شباهت سنجی و قرابتسنجی حتما باید ابتدا دو نظامواره را در سطح نظام و هیأت کلی بررسی کرد پس از آن به شباهتها و تمایزها، قرابتها و تباعدهای گزارهای پرداخت.
قاعده چهارم:
ادعای شباهت یک اندیشه با یک اندیشهی دیگر یا ادعای هماهنگی یک گوینده با یک متفکر مشهور، زمانی صحیح است که شباهت و قرابت آن دو در مقام نظام و شبکهی معرفتی اثبات شود نه صرفا برخی شباهتهای جزئی و گزارهای. چرا که هر اندیشهای با اندیشهی رقیب خود اشتراکات معرفتی مختلفی دارد و الا امکان مقایسه وجود ندارد. آنچه شباهت و قرابت را اثبات یا رد میکند مقایسه در سطح نظاموارهی اندیشه است.
قاعده پنجم:
نظامات مختلف اندیشه، در عین اختلاف و تضاد ممکن است مکمل یکدیگر در اثبات یک نتیجه و ظهور یک پدیدهی اجتماعی باشند. به طور مثال، اخلاقگرایی افراطی به معنای نفی فقه و شریعت و همچنین منسکگرایی افراطی با نفی اخلاقگرایی و القای تقابل اخلاق با دین، هر دو در تقلیل معرفت دینی به یک ساحت واحد مشترک هستند. هر دو در القا "غیراخلاقی بودن امر دینی" مشترک هستند.
قاعدهی ششم:
هر نظام اندیشهای و مکتب فکری، حداقل دو سطح دارد: مبانی و مسائل؛ اصول و فروع. قوام هر مکتب و نظام اندیشه به مبانی معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی آن است. قرابت و شباهت زمانی میان دو دستگاه فکري و نظام اندیشه برقرار است که از حیث مبانی سهگانهی مذکور، شباهت و قرابت داشته باشند و الا هرچقدر در مسائل و فروع شباهت داشته باشند نمیتوان آنها را یکی دانست و یا در یک خط و مسیر طبقهبندی کرد. بلکه باید تمایزات و اختلافات آنها را به رسمیت شناخت و به بهانههای مختلف سعی در تحمیل یکی بر دیگری نداشت. البته هر کدام از حیث معرفتی محترم هستند و قابل نقد و بررسی.
قاعده هفتم:
علاوه بر مبانی، توجه به شبکه ی مفهومی هر دستگاه فکری بسیار مهم است. اساسا هر گوینده و نویسنده ای، شبکه ای از معانی و مفاهیم به هم پیوسته دارد که از طریق آنها به تصور واقعیت و فهم آن می پردازد. لذا برای فهم معنای دقیق واژگان و مفاهیم به کار گرفته در دستگاه اندیشه ای او باید آن شبکه ی مفهومی را به درستی شناخت. صرف شباهت لفظی و واژگانی در دو دستگاه دلیلی بر اشتراکی معنایی و مفهومی آن واژگان نیست. بخصوص اینکه، شبکه ی مفهومی بر نوعی تفکر استعاره ای و انگاره های تصویری استوار است که حاصل انباشت تاریخی و فرهنگی است که از طرق مختلف وارد ذهن گوینده و نویسنده شده است و در بسیاری موارد ناهشیارانه و غیر آگاهانه است.
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#تفکر_انتقادی
#عقلانیت
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 معاویه و قدرت انگارهسازی
🔹معاویه پسر ابوسفیان با مشاورهی عمروعاص یکی از پیچیدهترین جنگهای شناختي تاریخ را علیه امیرالمؤمنین امام علی و امام حسن(علیهما السلام) به راه انداخت و توانست ارادهی جامعهی اسلامی را سست کند و میان آنها تفرقه و اختلاف فکری و سیاسی بیاندازد و در نهایت حکومت را تصاحب کند.
🔸بزرگترین حربهی معاویه، انگارهسازی ترکیبی و دستکاری ذهن مردم متناسب با دغدغهها و ویژگیهای آنها بود. انگارهسازی به گسترش جهل، حیرت و گمراهی میانجامد.
🔹انگارهها تصویرهای ذهنی است که به جای حقیقت مینشیند و به جای واقعیت، جلوهگری میکند و مانع ارتباط ذهن با خود واقعیت و جلوههای حقیقی آن میشود. انگارهها ذهن را جهت و فکر منحرف میکند اما در عین حال ادعای واقع بودگی و حقیقیبودن دارند.
🔸حرکت انگارهسازی معاویه چند سویه بود. برای مردم شام انگارهی بینماز بودن امام علی(علیه السلام) را خلق کرد. برای خوارج قرآن و حکمیت را دست آویز اختلاف افکنی قرار داد. انگاره ارجا را در حوزه اعتقادات و ایمان ترویج کرد. برای اختلاف افکنی در سپاه امام حسن (علیه السلام) سردار سپاه را فریب داد و سپاه را متفرق کرد و در نهایت کاری کرد که یاران امام، او را مذل المومنین بخوانند.
🔹جنگ شناختي معاویه با حربهی انگارهسازی، در گسترش جهالت و سرگشتگی و گمراهی بسیار موفق عمل کرد و در برابر غفلت عالمان و متفکران و مبلغان جامعهی اسلامی فقط خون حضرت ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) بود که توانست نقشههای معاویه و یزید را در دراز مدت نقشه بر آب کند. به همین جهت در زیارت اربعین میخوانیم:
♦️و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حيرة الضلالة
🔹(خداوندا، امام حسین) خون قلب خودش را در راه تو داد تا عباد (مردم جامعه اسلامی) را از جهالت و سرگشتگی گمراهی نجات دهد.
در این عبارت لطائفی هست از جمله در کلمه #عباد. یعنی مؤمنین و مسلمین گرفتار جنگ شناختي و جهالت و حیرت شدند.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121