eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
326 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
با تمام أنبیا و اولیا تشییع کرد نیمهٔ شب عشقِ بی مانند را تشییع کرد پشت تابوتِ علی(ع) میرفت کعبه غرق اشک قبله سرگردان! پر از شور و نوا تشییع کرد @hosenih حضرت قرآن ناطق را به روی دوش خود با تمام سوره ها و آیه ها تشییع کرد منبر و گلدسته و محراب مشکی پوش شد مسجدکوفه علی(ع) را با عزا تشییع کرد بوسه بر دست حسن(ع) زد، دست زینب(س) را گرفت با یتیمانش شبانه پابه پا تشییع کرد @hosenih با تمام شیعیان در عالم ذر گریه کرد سائلان بودند و با خیل گدا تشییع کرد با تمام آسمانها و همه منظومه ها اولین مظلوم عالم را خدا تشییع کرد! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چوشیرم داد مادر یا علی گفت زبان و دل مکرر ياعلي گفت سفر با نام او پرواز عشق است به معراجش پیمبر یا علی گفت @hosenih به ایران انقلابی رخ نمی داد اگر رخ داد رهبر یا علی گفت بسیجی دردفاع هشت ساله گذشت از جان به سنگر یا علی گفت شب حمله به قلب جبهه دیدم برادر با برادر یا علی گفت غلّو است این عبارت، کی توان گفت علی را کشت وکافر یا علی گفت؟ اگر او ياعلي گفت ای مسلمان برای نفیِ حیدر ياعلي گفت شعار قهرمانان است این ذکر به میدان مالکْ اشتر ياعلي گفت @hosenih علم چون زد کنار نهر علقم ابوالفضل دلاور ياعلي گفت ملاحت دارد اشعار (کلامی) چو در آغاز دفتر یا علی گفت شاعر ک: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشم، هر لحظه ای به هم زده است شب معراج را رقم زده است هر طرف رفت، دید پیغمبر قبل او مرتضی قدم زده است بی علی لحظه ای نبوده و نیست پس نبی در نجف حرم زده است بی علی سقف خانه کعبه مثل ایمان خلق، نم زده است @hosenih بی علی، نوح غرقه ی دریاست خضر هم خیمه در عدم زده است نه فقط دوستان که آوردند از علی، عمر و عاص دم زده است در جوانمردی امیر عرب خواهر عبدود قلم زده است شده لا، لابه لای نُطقِ دو دم هرکسی حرفی از جنم زده است کوری آن دو تا بز کوهی شیر حق در احد علم زده است ای به قربان آن یدللهی که صنم از پی صنم زده است با همان دست پینه بسته ی خویش تیشه بر ریشه ستم زده است @hosenih نیست پیراهنش دوتا، سندم وصله هایی که روی هم زده است ▪️▪️▪️ بیشتر کاش پیشمان می ماند دل ما چون یتیم غمزده است اصبغ بن نباته می گرید خلوت شهر را بهم زده است روز رجعت مگر کند جبران از علی کوفه حرف، کم زده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح #امیرالمومنین_ع_مدح_و_شهادت چشم، هر لحظه ای به هم زده است شب معراج را رقم زده
سیوطی در کتاب تفسیر « الدر المنثور » در تفسیر آیه 155 سوره آل عمران، می نویسد : أخرج ابْن جرير عَن كُلَيْب قَالَ: خطب عمر يَوْم الْجُمُعَة فَقَرَأَ آل عمرَان وَكَانَ يُعجبهُ إِذا خطب أَن يَقْرَأها فَلَمَّا انْتهى إِلَى قَوْله {إِن الَّذين توَلّوا مِنْكُم يَوْم التقى الْجَمْعَانِ} قَالَ: لما كَانَ يَوْم أحد هَزَمْنَا ففررت حَتَّى صعدت الْجَبَل فَلَقَد رَأَيْتنِي أنزو كأنني أروى (أروى: ضَأْن الْجَبَل ضد الماعز) خلیفه ثانی، به قول خودش در روز احد، چون بز کوهی گریخت. @hosenih_maghtal
مردمی که به تو نظر کردند.. چشم بر روی دیگران بستند محتضرها به عشق دیدن تو.. عوض احتضار، سرمستند @hosenih لقمه ی چرب و نرم بسیار است نان خشک تورا هوس کردم چشم و دل سیرهای این عالم مست افطار ساده ات هستند تیغ تو در نبرد میچرخید آبروی حریف را میبرد ملخک های آمده به مصاف فوق فوقش دوبار میجَستند ما که در ابتدای عشق توایم ابتدا هم که هیچ،قبل تریم عاشقان تو مثل تمارند سر سپردند و عهد نشکستند دوستانت تقیه میکردند دشمنانت دروغ میگفتند دوست و دشمن تو مولا جان همه در غربت تو هم دستند @hosenih کشتنت کار ابن ملجم نیست ماجرا ماجرای ناموس است شعله و سیلی و در و دیوار بهر قتلت به میخ پیوستند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می گرید و با آه جلی میسوزد از داغ؛ شبیه مشعلی میسوزد گلدستهٔ ایوان نجف مثل شمع در شام غریبانِ علی(ع) میسوزد! شاعر: @dobeity_robaey
میخوام بگم ببخش منو روم نمیشه بگم گناهامو به تو روم نمیشه @hosenih هیچوقت نیاوردی به روم گناهکارم میخوام بگم یا غافرو .... روم نمیشه میخوام بیام درخونت در بزنم با گناهای نوبه نو روم نمیشه هیچی نکاشتم که امید داشته باشم بی حاصلم وقت درو روم نمیشه گفتم میخوام که پاک بشم گفتی به من بازم به کربلا برو روم نمیشه @hosenih چقد حسینو واسطه قرار دادم بازم بگم واسطه شو روم نمیشه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قرآن و عترت اند؛ نجاتِ دَمِ لَحَد قرآن به سر بگیر و بگو: یاعلی مدد شاعر: @dobeity_robaey
موعد دیدار تو راحت نمی آید به دست طینت پاکیزه با غفلت نمی آید به دست شد شب قدر و همه درهای رحمت باز شد درک امشب بی گمان راحت نمی آید به دست @hosenih چه کنم شب های احیا هم اگر غفلت کنم وای بر من دیگر این فرصت نمی آید به دست نوبتی باشد اگر هم نوبت زاری ماست رستگاری خارج از نوبت نمی آید به دست هرچه به من میدهند از باب خلوت میدهند چیز قابل داری از جلوت نمی آید به دست بی گمان نابرده رنج از گنج ها بی بهره ام روضه ی رضوان که بی زحمت نمی آید به دست هرکه باتقوا شَوَد نزدت گرامی میشود تا نباشم بنده ات نیت نمی آید به دست شکرِ نعمت نعمت ام افزون کند با این حساب تا نباشد سجده ای نعمت نمی آید به دست @hosenih هرچه فرصت داشتم با دست خود سوزانده ام مهلتی دیگر از این بابت نمی آید به دست گریه، غسل توبه ی هر دیده ی آلوده ای ست تَر نشد چشمی اگر عفت نمی آید به دست شیعیان مرتضی مثل خودش با غیرت اند بی ولای مرتضی غیرت نمی آید به دست از ازل روزی رسانم حیدر است و رزق من بی نگاه ویژه ی حضرت نمی آید به دست حال خوش ، توفیق اشک بر شهید کربلا جز شب جمعه، شب رحمت نمی آید به دست @hosenih تشنه های سیم و زر آخر نفهمیدند که با جسارت کوهی از ثروت نمی آید به دست چه به روزت پنچه ی شمر لعین اورده است؟؟ یوسف خوش چهره گیسویت نمی آید به دست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با آنكه حدّ جرمم، بالاتر از عذاب است جرم مرا حساب و عفو تو بي حساب است با لطف بی کرانت در پيشگاه عفوت العفو يك گنه كار بالاترين ثواب است @hosenih عفو تو كوه خجلت بر شانه ام نهاده بر روي دوشم اين كوه سنگين ترين عذاب است دستم به بند عصيان پايم به دام شيطان قلبم هماره بيمار چشمم هميشه خواب است چون لالۀ خزاني رفت از كفم جواني شرمنده پيريِ من از دوره شباب است با اين گناه بسيار گويي گنه نكردم برهر گناهم از تو صد پردۀ حجاب است مگذار تا بريزد بر خاك آبرويم بي آب رحمت تو اين آبرو سراب است اشك خجالت از من لطف و عنايت از تو جرم من است ظلمت عفو تو آفتاب است @hosenih هر ناله شعلۀ دل هر شعله شاخۀ گل هر قطره اشك خجلت دريايي از گلاب است باران اشك "ميثم" از ابر رحمت توست اين ابر آسمانش از چشم بوتراب است شاعر: استاد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نشسته ام که دلم را به غم دچار کنم برای دیده شدن آنقَدَر هوار کنم! خدا،خدا نکنم پس بگو چکار کنم ز دست معصیتم سمت تو فرار کنم دوباره بنده‌ی بی بند و بار برگشته گدای بی سر و پا..،شرمسار برگشته قبول..،بال و پرم درخور پریدن نیست هنوز روحِ من از جنس پرکشیدن نیست اسیر‌نفس‌شده..،بنده‌ی رسیدن نیست دلِ شکسته ی من لایق خریدن نیست اگرچه عمر سراسر تباه آوردم ببین..،به مرحمت تو پناه آوردم به سویت آمده‌ام دردِ من گرفتاری‌ست به گریه آمده‌ام اشک چشم من جاری‌ست به توبه آمده‌ام ، توبه‌ای که تکراری‌ست ببخش،لحن دعاهای من طلب‌کاری‌ست در آتشت چو بیندازی‌ام سزاوارم میان شعله بگویم که دوستت دارم @hosenih همیشه عبدِ خطاکارِ نابلد بودم به پیش جوشش لطفَت شبیه سد بودم همیشه آنکه اطاعت نمی کند بودم برای صاحب امرم مطیع بد بودم چگونه از غم هجرت نمرده ام آقا به درد فصل ظهورت نخورده ام آقا شبیه تو -خودمانیم- نیستیم همه بدون تو به‌‌نظر خوب زیستیم همه برای وصل تو تنها گریستیم همه به انتظار تو باید بایستیم همه به صبح صادق دنیا سلام باید کرد برای حضرت قائم قیام باید کرد به وقت فتنه ی شب،مثل نور باید بود فقط نه شور که اهل شعور باید بود میان معرکه مردی غیور باید بود در این زمانه ز جنس ظهور باید بود رفیق! این همه غفلت سرِ قرار بس است برای آمدن یار..،انتظار بس است خطوط قرمز شیعه شعاع باور ماست دعای زینب کبری همیشه سنگر ماست حدود حبّ علی حدّ مرز کشور ماست هرآنکه هست علی‌دوست پس برادر ماست مدافعان حرم یک عقیق گُل‌ گون‌اند نگین لشکر عشّاق فاطمیّون‌اند هنوز روز خوش کوفیانِ عاشوراست هنوز مقصد اصلیِ مُسلمین حیفاست هنوز پرچم فتح المبینِ حق بالاست هنوز در رگ ما خون حاج‌قاسم هاست اگرچه دست علمدار ما جدا شده است به برکتش چقدر مرد رزم پا شده است به گوش مَکر خروشی به رنگ شیون ماست به روی پیرُهن حیله ردِّ سوزن ماست به غِیر رو نزدن..،این شعار میهن ماست تلاش دشمن ما..،ناامید کردن ماست علاج هجمه ی این فتنه دوری است ای دوست کلید رفع موانع صبوری است ای دوست به چند قطره نده اشتیاق دریا را میان روضه بیارید لشگر ما را زمان گریه پسر دید کِیف بابا را خدا زیاد کند نسل سینه زن ها را اگر قرار بر این شد پدر شود نوکر چه خوب صاحب چندین پسر شود نوکر همیشه خیر مرا از خدا تقاضا کرد دعای مادرم آخر که کار خود را کرد... خودش نشست کناری..،مرا تماشا کرد مرا اسیر علیّ و فقیر زهرا کرد محبت علی و فاطمه خرید مرا به روضه نان حلال پدر کشید مرا @hosenih به جسم مرده دمیده که جانمان بدهد برای بردن نامش زبانمان بدهد حسین گفته سه‌ساله..،تکانمان بدهد قدم قدم حرمش را نشانمان بدهد مخواه جان رقیه که غرق غم باشم فقط اجازه بده اربعین حرم باشم برای بندگی‌ام راه و چاه می خواهم به زیر سایه ی قرآن پناه می خواهم به گریه ام نظری کن..،نگاه می خواهم لباس نوکری از دست شاه می خواهم کسی به غیر علی رهنمون و پیرم نیست به غیر شاه نجف هیچ‌کس امیرم نیست بگو چه کار خوشی که رقم نزد مولا به جز مسیر خدایش قدم نزد مولا به غیر قله ی ایمان علم نزد مولا بمیرم آن همه غم دید و دم نزد مولا میان کوچه به زخم دلش نمک می خورد چگونه فاطمه از چل نفر کتک می خورد! شاعر: و © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیدار شدن فلسفه‌ی لیله‌ی قدر است قرآن به سرت هم نگرفتی نگرفتی... شاعر: @dobeity_robaey
ایکاش که یک دل همه باشیم امشب در حال خوش زمزمه باشیم امشب او یاد من و تو می کند ، پس ما هم...‌ یاد پسر فاطمه باشیم امشب شاعر: @dobeity_robaey
مرا هم خوانده ای... سوگند بر اشک سحرگاهم که من مشتاق این مقصد که من مشتاق این راهم هلا ای از رگ گردن به من نزدیک تر! عمریست در آغوش تو ام، چیزی به غیر از این نمی خواهم @hosenih کسی را دیدم آن بالا و سمتش راه افتادم خودم بودم؛ گمان کردم که در "سیر الی الله" م سفر را بارِ سنگین سخت کرد و پایِ بی قّوت که من کوه گناهم، آه...ایمانِ پرِ کاهم وبالم شد پر و بال، از سبکبالان عقب ماندم کنون در برکه ای در انتظار دیدن ماهم @hosenih نبردی باید این آئینه را تا "خود شکن" باشم ولی با من سلاح کارسازی نیست جز آهم ... سفر کوتاه بود اما خدایا! از تو ممنونم که از آغاز تا پایان نگاهت بود همراهم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خیراتِ ماه و سالِ سابق را ندارم افسوس! قیل و قالِ سابق را ندارم @hosenih با من رفاقت کرد وقتی دید ابلیس با نفْس خود جنجالِ سابق را ندارم اشکم تمام ثروتم بود و به غفلت آتش گرفت اموالِ سابق را ندارم چشمم به نامحرم نمی افتاد ایکاش رزقم چه شد؟! اقبالِ سابق را ندارم شد شعله ور دارایی ام...أبکي لفقري محض ِ پریدن بالِ سابق را ندارم بر من خسارت خورده و محرومَم از اشک در روضه دیگر حالِ سابق را ندارم ** جانم فدای آن سه ساله دختری که میگفت آن خلخالِ سابق را ندارم میگفت با رأس پدر اینگونه شاید بابا ببین! احوالِ سابق را ندارم @hosenih زخمیست پایم که نشد برخیزم از جا شرمنده استقبالِ سابق را ندارم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما همنشین شدیم به افطار این و آن چون غافلیم از تو گرفتار این و آن ما شکل روزه داری مان فرق می کند الگو گرفته ایم ز رفتار این و آن تکلیفمان اطاعت ِاز سیرهٔ شماست اما شدیم تابع ِکردار این و آن @hosenih دل‌تنگ دیدن تو نگشتیم ،درعوض رفتیم عاشقانه به دیدار این و آن کاری که خواستی تو ،زمینش گذاشتیم رفتیم با بهانه پی ِکار این و آن ما جای دستگیری و واکردن گِره تفریح مان شده فقط آزار این و آن شرط قبول هر عمل اخلاص بود و ما یک عده خَیِّریم در انظار این و آن با معصیت ز چشم تو افتاده درعوض قیمت گرفته‌ایم به بازار این و آن قرآن میان خانه ما خاک می‌خورد دل داده‌ایم بس‌که به گفتار این و آن آقا خلاصه بندگی ما درست نیست ما تکیه داده‌ایم به دیوار این و آن اثبات کرده مادرتان ، هر کسی نشد یار امام خویش، شود یار این و آن اما قسم به چادر خاکی مادرت ما دستِ رد زدیم به اِصرار این و آن هرکس که شد غبار عبایِ ابوتراب رو هم نمی کند سوی دربار این و آن @hosenih مسمار گفتم و جگرم سوخت پشت در فضه به گریه گفت چه خاکی کنم به سر حیدر زمین که خورد مغیره دلیر شد وقت تقاص عزت روز غدیر شد در پنجه های میخ ، لباسی اسیر شد از آن به بعد شیر خدا سر به زیر شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جز خطا راهی نرفتم، جز ریا کاری نکردم می‌توانستم که بهتر باشم، اصراری نکردم @hosenih تا توانستم به تیمار خودم مشغول گشتم یاد رنجوری نبودم، فکر بیماری نکردم لقمه‌ی نان حرامی بر سر سفره نبردم آفرین، اما جدالی با رباخواری نکردم دست مسکین را گرفتن، با یتیمی قصه گفتن ذرّه‌ای ایثار لازم داشت؛ ایثاری نکردم مسجدم را هرکجا پُرجمعیت‌تر بود رفتم! رفتم امّا پرسش حال گرفتاری نکردم کاسه‌ی افطار را لبریز آوردم به خانه کودک همسایه را دعوت به افطاری نکردم! دزد را دیدم که از دیوار مردم رفت بالا خانه را دزدید و فریاد سزاواری نکردم! @hosenih وای اگر چشم شهیدی حال و روزم را ببیند حال و روز مردُمم را دیدم و کاری نکردم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت 《...این پیمبر پس چرا از نسل اسرائیل نیست؟ آن که قربانی شد اسحاق است اسماعیل نیست وحی را هم که بر او روح‌القدس می‌آورد هیچ پیوندی میان ما و جبرائیل نیست @hosenih باید او را کشت، نسلش را به خاک و خون کشید در سر ما غیر رؤیای فرات و نیل نیست...》 از ازل این بوده راه و رسم شیطان‌سیرتان در دل قابیل غیراز کینه‌ی هابیل نیست مکرشان سودی ندارد، سنّت‌الله است این ذره‌ای هم قابل تبدیل یا تحویل نیست پرچمی برخاسته چندی‌ست از مشرق‌زمین پرچمی که معنی‌اش جز مرگ اسراییل نیست ای سپاه ابرهه! اینک ابابیلیم ما فیل‌هاتان را توان ضربت سجیل نیست @hosenih 《کَانَ أَمْرُ اللهِ مَفْعُولا》 به وقت و ساعتش در ظهور حجتش تأخیر یا تعجیل نیست جمعه روز کاریِ مستضعفین عالم است در مرام منتظرها جمعه‌ها تعطیل نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد باید نشست و یک غزل تازه کار کرد در کوچه می گذشتم و پایم به سنگ خورد سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد @hosenih از ذهن من گذشت که با سنگ می شود آیا چه کارها که در این روزگار کرد ! با سنگ می شود جلوی سیل را گرفت طغیان رودهای روان را مهار کرد یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت بی سرپناه ها همه را خانه دار کرد یا می شود که نام کسی را بر آن نوشت با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت زد شیشه ای شکست و دوید و فرار کرد با سنگ مفت می شود اصلا به لطف بخت گنجشک های مفت زیادی شکار کرد یا می شود که سنگ کسی را به سینه زد جانب از او گرفت و بدان افتخار کرد یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد *** @hosenih ناگاه بی مقدمه آمد به حرف سنگ اینگونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد : تنها به یک جوان فلسطینی ام بده با من ببین که می شود آنگه چه کار کرد! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با یادِ بر صفحه‌ی روزگار نامش باقی‌ست اندیشه و راه ناتمامش باقی‌ست فرمانده‌ قدس بود پس تا روزِ آزادی قدس انتقامش باقی‌ست شاعر: @dobeity_robaey
به مناسبت مهمانی ِ ماه خدا ، همزاد فروردین شده ماهی که با عشق و یقین و نور عطرآگین شده ماهی‌که اول رحمت‌ودر نیمه خیر و برکت ‌است سرتاسرش آرامش‌و در روز قدسش حرکت است گرچه عبادت باعث ِ آرامش و تلطیف ماست غیر از نماز و روزه مان رزمندگی تکلیف ماست @hosenih وقت جهاد ِ غیرت و روشنگری تبیین شده با مرکبی که از بصیرت عاشقانه زین شده امسال روزقدس را،چون خشم طوفان میشویم فریاد در دل مانده ی ، پیر جماران می شویم خاک دوکوهه خورده ایم ارث از هویزه برده ایم اروند سرخ فـکه ایم ، ما بی‌ شلـمچه مرده‌ایم عهدی‌که باخون بسته‌ایم هر‌لحظه‌محکم میشود با خشم ما کاخ سفید ، روزی جهنم می شود آه ای یهودی زادگان ای وحشیان بد صفت در خانه هاتان بعداز این هرگز ندارید امنیت زخمیم و همزاد جنون، ققنوس های آتشیم ... ما خاک اسرائیل را آخر به توبره می کشیم دورانتان سر آمده ، رو به افولید و سقوط فرموده قرآن از شما..._آری( لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ ) حالا که آیین یهودی مملو از خولی شده ! خون‌خوردن وخون‌ریختن تفریح معمولی شده ! چون حاج عماد مغنیه پا در دل خون می‌زنیم صبحی نه‌چندان‌دورتر برقلب صهیون می زنیم زخمی که برجا می‌گذارد شیعه زخم‌کاری است امروز روز انتقام از شب ، در این بیداری است شاید به قلب خود کمی تسکین آن غربت شدیم با انتقام خون حاج قاسم کمی راحت شویم با ذکر لعنت بر یزید بر شمر و شارون بیشتر از کشته ها پشته بسازیم و تَلی از پا و سر حتی نگاه‌ چپ بر این ، جا طالعش ناکامی است این‌‌خطه‌ که اُکراین‌نیست ،جمهوری‌اسلامی‌است « تا زنده‌ایم‌رزمنده‌ایم » سرزنده اما سینه‌چاک مابا ولایت حل شدیم ازمرگ در راهش چه‌باک؟ ما بچه های کربلای پنج و صبح خیبریم ... «انی اری الموتِ» حسین بن علی را از بریم وقتش رسیده که تأسی بر ابو مهدی کنیم با آفتاب انقلاب ، امروز هم عهدی کنیم تا ذوالفقار ِ ارتش پیر خراسانی شدیم هر یک برای خود به‌حق قاسم سلیمانی شدیم با نقطه زن ها از زمین ، از آسمان ها می خورید یکی زدید آری چه باک ، فرداش ده‌تا می خورید دارد به زودی می شود ، نَقل زمین و آسمان نابودی قوم یهود ، تیتر خبرهای جهان ... رعدیم و تل آویو را ، در نطفه ، آتش می زنیم بعدش به امید خدا ، از ریشه شخمش می زنیم @hosenih باید که در میدان مین ، معبر دوباره وا کنیم این بار اما روز ماست ، تا کربلا برپا کنیم بایدکه‌رفت‌وسربه‌سر،لشکربه‌لشکر،صف‌به‌صف یک‌ لشکر ازکرب‌‌وبلا ، یک لشکر اما از نجف امروز راه قدس از ، آزاد راه کربلاست امروز لعنت بر یزید فریاد مرگ بر امریکاست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
، ، خوش‌بحال هر‌دلی که باتوهمدم می‌شود خار هم باشد کنارت سبز و خرم می شود ترس دارد واقعاً ، دنیای بی تو ، نازنین ... کی وصال چشم های تو فراهم می شود عادتش دادم سرم را سالیانی هست که ... نازنینا ، پیش پاهای شما خم می شود @hosenih کاسه کاسه گرچه پر شد سینه از خون جگر ... جمعه جمعه عهدهایم قرص و محکم می شود چشم‌های تو پل سبز صراط است و... دریغ هرکسی افتد از آن روزش جهنم می شود نامه ی اعمال ما را وانکرده پاره کن ... حیف چشم مهربانت نیست شبنم می شود ؟! مثل چشمه در زمان خشکسالی ، آه ... آه ... چشم هم رزقش به قدر معصیت کم می شود خوش به حال هر کسی را که دعایش می‌کنی سرفراز و آبرومند و معظم می شود مهربان قدری دعایم کن ، دعا کن مهربان... با دعایت ، نوکر بیچاره آدم می شود جمکران را می زنم از شوق دلتنگی قدم ... حس و حال مسجد سهله ، مجسم می شود بهجتی دارد حرم رفتن ، به یادت که نگو ... «بازدم» ذکر حسین و یاحسن « دم »می‌شود سیدی اخرج من القلبی به غیر از چشم هات ... هر چه را که تو بخواهی خب فراهم می شود کاش چون بحرالعلوم خود بغل می کردی‌ام ... چیزی از آقایی ات ، آیا مگر ، کم می شود عشق یعنی که مقدس اردبیلی سر زده ...‌ با دو دست مهربان تو ، معمّم می شود عشق یعنی که عقیقت را به دست مرعشی... می کنی و ، او به اسرار تو محرم می شود عشق یعنی لحظه هایی که میان خیمه ات وقت مقتل خوانی ِ شیخ مقرم می شود بعد صـد ها سال ، از مرثیه ی جـدت هنوز ... صبح و شب در چشم های تو محرم می شود با خودت ما را شب جمعه ببر کرب و بلا ... من اگر خواهش کنم از تو عزیزم می شود؟! صبح روز جمعه سر ، از کعبه بر می آوری ... غرق شور و شوق در هر جای عالم می شود @hosenih آن زمان اعزامی نیروی قدس از کربلاست مسجدالاقصی ولی ، خط مقدم می‌ شود حاج‌ قاسم هم به امید خدا ، می‌آید و ... فاتح این ، جنگ های نا منظم می شود می رسی و از تو آوینی روایت می ‌کند ... می رسی فتح نهایی هم مسلم می شود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلم گرفته برای غمی که میدانی برای وسعتِ آن ماتمی که میدانی دوباره آمده ام سر به زیر و شرمنده دچار حال بد و مبهمی که میدانی @hosenih چقدر گریه کنم تا به من محل بدهی قبول کن! منم آن محرمی که میدانی مرا به حال خودت واگذار کن آقا دعا بکن نشوم آدمی که میدانی دوباره بغض دلم را گره زدم محکم به روی حاشیهٔ پرچمی که میدانی فراق کرب و بلا جان سپردن محض است تو را خدا برسان مرهمی که میدانی @hosenih سکوتِ کنج ضریحت چه عالمی دارد مرا ببر به همان عالمی که میدانی به پای بوسی شش گوشه ات مرا بطلب نخواه جان بدهم از غمی که میدانی! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حق عیان خواهد شد آخر، تا ابد، مکتوم نیست تیر و ترکش، پاسخِ یک کودکِ معصوم نیست @hosenih ای برادر! از چه رو، ساکت نِشَستی گوشه‌ای؟ این‌همه بی‌حرمتی، بر یک مسلمان، شوم نیست؟ شرِ اسرائیل، باید کم شود، از این جهان تا زمانِ فتحِ کامل، کارِ ما، مختوم نیست کربلا، امروز قدس است و یمن...، ای وای بر، روضه‌ای که، در میانش، حرفی از مظلوم نیست @hosenih ناله‌ی مظلوم، می‌خواند تو را...، برخیز زود! روزهای بعد را هستیم؟... نه، معلوم نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت شرح خبر تایید پیروزی است تفسیر صبحِ لیلة الأسراست پایان داعش آخر خط نیست ما جشنمان در مسجدالاقصاست @hosenih آن وعده صادق شد چه رخدادی قل ربِّ أدخِلنی در این وادی امداد شد آری چه امدادی این سِرّ أمرُاللّهِ مفعولاست این راه عشق است و خطر دارد راهی شود هرکس جگر دارد هرکس که با ما نیست برگردد با ما بیاید هرکسی با ماست از مکّه تا بیت المقدّس را جاءالحقِ ما درنوردیده است ترس یهود از قُبّة الصّخره است ترس سعود از قُبّة الخضراست از کربلای شصت و یک هر روز یک کربلای تازه روییده است از روزِ بر نی رفتن خورشید هر ساعت و هر روز عاشوراست سُبحانکَ اللّهمَ یا جبّار سُبحانکَ اللّهمَ یا قهّار مائیم و عشقِ حیدر کرّار سربندِ ما لَبّیکِ یا زهراست @hosenih تسبیح گوی حضرت عشقند ما فی السّماواتِ و ما فی الارض از اوست ، از او بود و خواهد بود ما هرچه داریم از همان بالاست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e