eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
290 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای که بر جودت سلیمان نبی رو می زند روبروی گنبد تو نوح زانو می زند صحن و ایوان تو را جبرییل جارو می زند شمع عمرت در جوانی از چه سو سو می زند بار دیگر شعله در محصول جان افتاده است در تبار مرتضی داغ جوان افتاده است @hosenih ذکر مظلومیّتت در شهر پر آوازه شد در جوانی رشته ی عمر تو بی شیرازه شد زهری آمد رخنه کرد و درد بی اندازه شد زخم های کهنه ی آل پیمبر تازه شد باز یا رب بی وفاییِ زنی در اهل بیت روضه های مجتبی و زهر همسر، اهل بیت زهر گاهی چند سالی با جگر سر می کند رفته رفته مرغ روحت را کبوتر می کند گاه زهری در جگرها کار خنجر می کند قلب ها را پاره و جان را مکدّر می کند در دلت آقای من این زهر کار دشنه کرد مثل جدّت، لحظه ی آخر تو را لب تشنه کرد مثل جدّت، لحظه ی آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد آب هم چون کربلا در خانه ات نایاب شد ذکر لبهایت"علی این تشنه را دریاب" شد وقت مردن،جرعه آبی بر جگرها خوشتر است آب خوردن اصلاً از دست پسرها خوشتر است همچو بسمل! وای بر من، می زدی تو دست و پا هلهله می کرد دشمن، می زدی تو دست و پا در سرای خویش اصلأ، می زدی تو دست و پا بشکند دستان آن زن، می زدی تو دست و پا ای شب قدر رضا، قدر تو را نشناختند پیکرت را روی بام خانه ات انداختند @hosenih سایه سار پیکرت، بال کبوترهای شهر گریه کن های غمت، چشمان مادرهای شهر سینه زن های شما دستان خواهرهای شهر پیکر تو دفن شد مانند پیکرهای شهر کربلا امّا تنی عریان به روی خاک ماند داغ یک سینه زنی در سینه ی افلاک ماند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام بر دل خونِ امامِ معصومی که سوخت از ستم و جورِ همسر شومی کنار محتضر آواز و رقص و پاکوبی؟! عجب طریقه ی آزارِ غیر مرسومی! @hosenih کسی توجهی اصلا نمی کند این جا به سوزِ پاره جگرهای مردِ مسمومی دوباره روی زمین ظرف آب می ریزند... به پیش تشنه، چه رفتار زشت و مذمومی چه فرق می کند اصلا هلال یا که کنیز؟ قرار نیست که آبی رسد به مظلومی ندارد او به برش خواهری چنان زینب کنار بستر او نیست اُم کلثومی چگونه جسم رشیدش به پشت بام رسید؟! چه ماجرای پُر ابهام و غیر مفهومی! @hosenih هزار شکر که بغداد پشت بامی داشت نرفته تا ته گودال شاه مهمومی هزار شکر که بر بام رفت و آمد نیست سُم فرس ننشسته میان حلقومی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره ماتمی در قلب خاص و عام افتاده اگر شال عزا بر شانهٔ اسلام افتاده زنی در قالب همسر دوباره شر به پا کرده شبیه جعده(لع) در ذهنش خیالی خام افتاده @hosenih نشانده نقشه های شوم را در چشمهای خود جواد إبن رضا(ع) در چنگ مکری تام افتاده چه برّنده ست شمشیرِ زبانِ نحسِ أمّ الفضل(لع) کلامش باز هم در ورطهٔ دشنام افتاده نفس میسوزد از زهرِ هلاهل...جایِ قدری آب زمین خورده! جوانی تشنه و ناکام افتاده گلویش شعله ور در آتش و از کنج لبهایش عطش جاریست و دریا کنار جام افتاده به سختی گام برمیدارد و از لرزش بسیار عبا از شانه اش بیتاب در هر گام افتاده @hosenih بمیرم! در میان هلهله مظلوم جان داده چه تنها کنج حجره پیکری آرام افتاده * تنش در زیر سمّ اسب هایِ سخت-جولان نه... به زیر تابش ِ خورشید، روی بام افتاده! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با نگاهت، چشمه، باران، رود، معنا می‌شود بخشش و احسان و لطف و جود معنا می‌شود @hosenih بی‌وجودت کارِ دنیا، غرقِ خسران می‌شود با وجودِ اهلِ جودت، سود معنا می‌شود یا جوادِ اهلِ بیتِ مصطفی، با دستِ تو دم به دم، بخشایشِ معبود، معنا می‌شود رخت بستی از زمینِ خاکی و در این جهان هرچه غربت بود و خواهد بود، معنا می‌شود @hosenih ای شهیدِ زهرِ کین!، ای نورِ حق، با رفتنت ناگهان این بغضِ حزن‌آلود، معنا می‌شود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای گل بوستان اهل البیت حجتِ نوجوان اهل البیت ای امام نهم که نه ساله جلوه کردی میان اهل البیت از همان کودکی شدی در جود شهره ی خاندان اهل البیت حرف ما نیست، جود و بخششتان آمده در لسان اهل البیت در عطای تو جلوه گر شده است رحمت بیکران اهل البیت بعد زهرا جوان ترین هستی ای گل بوستان اهل البیت ای جوانیّ ما به قربانت یا جواد ای جوان اهل البیت بر مریدان حق مرادی تو مظهر نام یاجوادی تو @hosenih ای نگاه تو عافیت آمیز وارث آستین معجزه خیز پیش جودت همه گدا هستند پادشاه و وزیر و عبد و کنیز نامه ای آمد از پدر سویت که ای جواد ای به چشم خلق عزیز دِرهم از قبل بیشتر بردار کیسه ها را کن از طلا لبریز گرچه زحمت شود ولی هرگز مکن از راه سائلان پرهیز تو جوادی و کار تو جود است زر به دامان هر فقیر بریز آبرو می دهی به هر سائل ای امید همه به رستاخیز دست بر دامن تو دارم و بس سر بر این آستان گذارم و بس @hosenih ای اسیر عطای تو حاتم مستمند شفاعتت آدم کعبه از احترام توست عزیز محترم از ولای تو زمزم چه شد آنروز در کنار حرم بر زمین مشت می زدی محکم بغض کردی و زیر لب گفتی: مادرم ... تازیانه... نامحرم آتش افتاد بر دلت اما با دل مجتبی چه کرد این غم وسط کوچه ی بنی هاشم تا که بالا گرفت کار ستم پیش چشم حسن زمین افتاد بضعه ی قلب حضرت خاتم آه از آن روحِ عصمت و پاکی مادری ماند و چادری خاکی @hosenih یا جواد ای غریب چون حیدر ای دل آزرده از غم مادر ای که مثل حسن شدی مسموم  از عناد و جنایت همسر ای که مثل حسین جان دادی با لب تشنه لحظه ی آخر پیکرت رفت روی بام ولی پاره پاره نبود آن پیکر جسم تو پایمال اسب نشد پیش چشمان دختر و خواهر ساربانی نبوده تا که بَرد ای سلیمان ز دستت انگشتر سرت از تن جدا نشد که رَوَد در خرابه به دیدن دختر کسی آقا نبود تا بکشد از سر دخترانتان معجر جدتان گفت با دل زارش: آه از شام و کوچه بازارش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بعد از سقیفه، چونکه شد اسلام، وَالسلام دیگر نماند فاطمه را هیچ احترام آل علی، به حال علی، نوحه گر شدند تا صبح فجر، تا برسد روز انتقام ما آل فاطمه که امانِ خلایقیم خود صیدِ کید و مکرِ خواصیم و هم عوام @hosenih مردم سوار گرده ی نیکانِ خود شدند از بسکه شد طعامِ شکمهایشان حرام مالِ حرام و شبهه، بسازد امام کُش مائیم کشته های سقیفه علیَ الدوام بس داغ روی داغ، تحمل نموده ایم پیریِ زودرس شده روزیِ ما تمام □ □ □ حالا ز بعدِ فاطمه اَم من، جوان ترین... معصومِ جان به لب شده ی کینه و خِصام رحمی نکرد قاتلِ من بر جوانی اَم عمرم شبیهِ مادرمان، ماند ناتمام ای اُم فضل، من چه بدی با تو کرده ام؟ از من چه دیده ای تو، بجز خوبیِ مدام؟ تیر جفای تو جگرم را نشانه رفت این بود پاسخ کرم و جود و احترام؟ میشد چنان رباب، به عهدت وفا کنی اما شبیهِ جعده شدی قاتلِ امام!؟ من وارثِ حسینم و هم وارثِ حسن سوزِ عطش به دردِ غریبی است اِلتیام یادِ گلوی تشنه ی جدم که میکنم... نیزه نخورده، میکِشَم آهِ گلو، به کام من در میان حجره زدم دست و پا، ولی جد غریبِ من تهِ گودال، صیدِ دام @hosenih چون شمر، زنده زنده سرش از قفا برید فریادِ یاحسین بگوش آمد از خیام راسُ الحسین، بر سرِ نیزه شد و تنش... زیرِ سمِ ستور، ولی باز ناتمام چون ساربان به پیکرِ غارت زده رسید انگشت شد، بهانه انگشترِ امام ای ساربان، مقابلِ چشمانِ مادرش... دیگر مَبُر، که فاطمه غش کرد، وَالسلام شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حجره شلوغ است و کسی هم در نمی آید دیگر تن تو از پس سم بر نمی آید از جعده بدتر ام فضل است و کنیزانش از این همه زن ، یک مسلمان در نمی آید @hosenih جان کندن ات را ذره ذره دید در حجره این زن دلش آمد ، دل کافر نمی آید از تشنگی چشمت سیاهی می رود اما با کاسهْ آبی ، هیچ کس آخر نمی آید انقدر بی حالی که در بین مناجاتت مانده نفس در سینه ، بالاتر نمی آید مثل حسن زخم از خودی خوردید... با این فرق شکر خدا بالا سرت خواهر نمی آید اینها که چیزی نیست ، جای شکر دارد که اینجا اقلاً ، شمر با خنجر نمی آید کشتند تشنه لب تو را ، اما همین خوب است چل نعل تازه روی این پیکر نمی آید @hosenih بر روی بام خانه ماندن حکمتی دارد... پس ساربان دنبال انگشتر نمی آید کشته شدی اما ، غرورت را کسی نشکست در این میان حرفی هم از معجر نمی آید © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم آن وجه خدا، باب مراد بندگانیم به دربار جواد نزد ما شأن و مقامش والاست عُلقه اش در دل ما لطف رضاست با جوادش همه مأنوس شدیم کاظمینی شده از طوس شدیم می دهد برکت و خیر از هر سو گریه کن های جوادش را او @hosenih باز با رخصت آقاجانم روضه ای از پسرش می خوانم نور چشمان رضا بی کس ماند همسرش سخت دلش را سوزاند محتضر بود امامش، کف زد نه دعا خواند، نه قرآن، دف زد نمک از کینه به زخمش پاشید در حرم بین کنیزان رقصید سوخت چون شمع، دل پروانه جای رقاصه نبود آن خانه تشنه شد از جگرش آه کشید سوخت و ناله ی جانکاه کشید ناله اش بر جگرش تاب نداد یک نفر هم به امام آب نداد میوه ی قلب امام هشتم ناله اش بین صداها شد گم او که داغ پدرش را دیده مثل بابا به خودش پیچیده وقت رفتن شده باید چه کند؟ خواهری هم که ندارد چه کند؟ روضه اش روضه ی غمناکی شد همه ی بال و پرش خاکی شد آه، عمامه اش از سر افتاد وسط هلهله آخر جان داد بر تنش داغ پر ابهام رسید با چه وضعی به روی بام رسید دل، ازین روضه ی حساس گرفت پله ها بوی گل یاس گرفت @hosenih گرچه از منزلتش شرم نشد زیر مرکب بدنش نرم نشد شد رها پیکر او عریان نه بین شمشیر و سنان پنهان نه نیزه از قوم نظر تنگ نخورد خوب شد بر بدنش سنگ نخورد گرچه بر بام، تنش تنها بود خوب شد بال کبوترها بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زهری تمامیِ جگرش را گرفته بود سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود طوبای باغ سبز "رضا" زرد زرد شد آفت تمام برگ و برش را گرفته بود @hosenih از درد مثل حضرت زهرا خمیده شد با دستهای خود کمرش را گرفته بود حُجره شلوغ بود ولی مونسی نداشت ای کاش یک نفر خبرش را گرفته بود بی حرمتیِّ مَحرَم او تا کجا کشید... دستی دهان شعله‌ورش را گرفته بود او داد می کشید..،به دادش نمی رسند یک عده پست دور و برش را گرفته بود آمد کنیز و کاسه ی آبی به خاک ریخت ای کاش جرعه‌ای شررش را گرفته بود دور از مدینه غربت بغداد را چشید ارث غریبی پدرش را گرفته بود خوبیِ بام بود که سُم بر تنش نرفت این ارتفاع ها ضررش را گرفته بود شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود ▪️ ▪️ در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود @hosenih با ضربه های ممتد او استخوان شکست در پیش خواهری که سرش را گرفته بود ای کاش بیخیال شود ساربان..،ولی انگشتریِّ او نظرش را گرفته بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های و 🌷 زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ اول ذی الحجه : ✅ به مناسبت ایام حج تمتع: ، ، ، ✅ هفتم ذی الحجه : ✅ هشتم ذی الحجه : ✅ هشتم ذی الحجه (شهادت حضرت مسلم و روز عرفه): ✅ دهم ذی الحجه : سالروز ✅ پانزدهم ذی الحجه : ✅ هجدهم ذی الحجه : ✅ بیستم ذی الحجه : ✅ بیست و دوم ذی الحجه : سالروز شهادت جناب ✅ بیست و چهارم ذی الحجه : ✅پیشواز محرم: مناسبت تیرماه ✅ بیست و یکم تیرماه: روز و آغاز هفته موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های و @hosenih
امشب زمین ز نور امامت منور است امشب زمان به عطر ولایت معطر است امشب شب پیمبر و آل پیمبر است امشب شب عروسی زهرا و حیدر است امشب دل نبی خدا شاد می‌شود امشب رسول صاحب داماد می‌شود @hosenih امشب شب تجلی لبخند انبیاست جشن و سرور و شادی و شور و شعف بپاست زهرا عروس خانه و داماد مرتضی است عاقد خدا و شاهد این عقد مصطفی است امشب خدا به لوح فلک انما نوشت عقد علی و فاطمه را در سما نوشت امشب ز عرش زمزمه جاری شد و سپس سوی مدینه همهمه جاری شد و سپس لبخند بر لب همه جاری شد و سپس عقد علی و فاطمه جاری شد و سپس مامور وحی آمد و سر بر زمین گذاشت بر حلقه ولایت احمد نگین گذاشت @hosenih آمد بهار باغ تولا مبارک است معنای عشق کرده تجلی مبارک است جشن و سرور عترت و طاها مبارک است پیوند پاک حیدر و زهرا مبارک است امشب امشب تمام عرش پر از خنده علی ست دامادی نبی چه برازنده علی است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علت خلق آسمان ها بود ماجرا مال قبل دنیا بود بهترین اتفاق عمر بشر ازدواج علی و زهرا بود شاعر: @hosenih
تبریک وصالشان ز دادار رسید از سفره ی شان به خلق بسیار رسید @hosenih بر عالمیان ملک علی می باشد امروز ملیکه اش به دربار رسید حق فاطمه هست و مرتضی حق دار است ای شکر خدا که حق به حق دار رسید دلدار علی نداشت دلدار آمد غمخوار علی نداشت غمخوار رسید در شام زفاف خود چه انفاقی کرد با رخت عروسی به گرفتار رسید صد حیف که این وصل دوامش کم بود صد حیف خلافت به جفاکار رسید @hosenih از گوشه ی چشم شعر خون می ریزد ای وای که قافیه به مسمار رسید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ابرهای رحمت حق درّ و گوهر ریختند نقد هستی را به خاک پای حیدر ریختند شب نشینان فلک از چشم گوهر بار خویش بهر فیض خاکیان از شوق گوهر ریختند @hosenih در چنین شب آرزومندان ز شور اشتیاق صد هزاران دل به پابوسی دلبر ریختند ساقیان بزم عشق و شور و مستی از شعف عاشقان را شهد شیدائی به ساغر ریختند در شب تزویج زهرا با علی از آسمـــان قدسیان گل بر سر زهرا و حیدر ریختند تا که چشم مهر و مه افتاد بر انوارشان بر نثار راه آنان نقره و زر ریختند در فلک خیل ملائک بال بر هم می زدند پیش پای شمع دل پروانه سان پر ریختند در بهشت آرزو از یمن این پیوند نور حوریان گل در کنار حوض کوثر ریختند @hosenih از درخت سبز طوبی بر محبّان علی برگه آزادی از غوغای محشـر ریختند ای «وفائی» ماه و خورشید فلک از آسمان در قدوم مهر و ماه عشق اختر ریختند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از عهده اوصافتان حق بر بیاید مدح شما از دست پیغمبر بیاید ای اولین و آخرین سر الهی هفت آسمان در محضرت با سر بیاید @hosenih صد بار اگر عالم شود خلق مجدد بالله قسم که مثل تو دیگر بیاید تو با بسم اللهی و پشت سر تو زهرا به شکل سوره کوثر بیاید یک قطره از دریای فضل بیکرانت در قالب صد مجلس و منبر بیاید تو ذوالفقارت را اگر در دست گیری از هیبتت جان بر لب لشگر بیاید غرق عبادت میشود لحظه به لحظه نام علی از هر دهانی در بیاید مولا فقط بر قد و بالای شما و نوکر به قد و قامت قنبر بیاید بعد از هزار و چارصد سال از نبردت فریاد حیدر حیدر از خیبر بیاید عشق علی در سینه ما جا گرفته مثل عقیقی که به انگشتر بیاید روز قیامت در کنار حوض کوثر شیعه به همراه تو در محشر بیاید @hosenih بر غاصب حق علی گویید تنها رخت خلافت بر تن حیدر بیاید ما با صد و ده الفتی دیرینه داریم از غاصبان حق مولاکینه داریم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍀فقط ۱۶ روز مانده تا عیدالله الاکبر🍀 قال رسول الله صلی الله علیه و آله: یَا عَلِیُّ حُبُّکَ تَقْوَی وَ إِیمَانٌ وَ بُغْضُکَ کُفْرٌ وَ نِفَاقٌ. ای علی محبت تو، خودش تقوا و ایمان است و بغض تو کفر و نفاق است. (📚المناقب - ج۳ - ص ۲۰۶) شود آباد با نام علی هر خانه ی ویران رسولان اولوالعزم اند بر خوان علی مهمان امام المتقین تنها امیرالمومنین باشد «علیٌّ حُبّه تَقوی علیٌّ حُبُّه إیمان» شاعر: @dobeity_robaey
دلتنگ شبیه حال بیماری که از کف داده صحت را دمادم می کشم از سینه ی خود آه حسرت را دل لم یزرعم را هر چه کشتم خشک شد یا رب به خاک کشتزار من بباران ابر رحمت را @hosenih از عمر رفته ام چیزی به جز غفلت نشانی نیست جوانی رفت و من از دست دادم کوه نعمت را پس از عمری دویدن باز هم درگیر این نفسم خدایا لطف کن بر من ، بگیر از من منیّت را اگر الان بمیرم چیزی از دنیا نفهمیدم خدایا مرحمت کن تا بدانم قدر فرصت را خلاصه عمر بر دور مجاز از دست رفت و من نفهمیدم کجا پیدا کنم پس واقعیت را ولی امید سائل ها فقط لطف کریمان است و من در شهر مشهد دارم این لطف و مزیّت را و هرگز ناامید از این حرم خارج نخواهد شد هر آن کس می شناسد لطف سلطان کرامت را @hosenih هوای کربلا هرگاه قالب گشت بر جانم از این درگاه می گیرم کلید استجابت را شبیه آن شهیدانی که در صحن حرم رفتند خدایا قسمت ما نیز کن فیض شهادت را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌀 کسب اطلاع از آخرین اخبار و اطلاعیه های حوزه علمیه تهران 🔰 جهت عضویت در کانال اطلاع رسانی مدیریت حوزه علمیه استان تهران بر روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 🆔 https://eitaa.com/howzehtehran 💠روابط عمومی مدیریت حوزه علمیه استان تهران 🆔https://eitaa.com/howzehtehran
حرفْ بسیار ، وقت امّا ضیق ما کجا و کجا‌ تو بحرِ عمیق؟! @hosenih جز تحیّر نصیب او‌ نشود هر که در ذاتِ تو‌ کند تحقیق من چگونه تصوّرت بکنم که نگردد خدایی ات تصدیق؟! پیشِ ‌خال و خطِ تو شرمنده کوفی و ثلث و نسخ و نستعلیق همه در بند تو اسیر شده عارف و شیخ و زاهد و زندیق دشمنان تو‌ جُملگی کذّاب نیست جز تو ‌کسی دگر صدّیق هیچ شاهی نبوده غیر از تو با غلامش چنین رفیقِ شفیق بی تو حتی بهشت هم نرویم ما به حکم رفیق ثُمّ طریق @hosenih لایق وصلِ تو‌ نیَم امّا مکن از جمعِ خود مرا تفریق شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی وقفه و بی مُعطّلی می پرسند در هاله ای از نور جلي می پرسند بر روی پل صراط، در روز جزا از اصلِ ولایت علی(ع) می پرسند! شاعر: @dobeity_robaey
تصوّر می کنم در ذهنِ خود ایوان زرّین را برای درد ها پیدا نمودم راه تسکین را پرستیدند آتش را اگر آبا و اجدادم خدا را شکر از چشمان تو آموختم دین را @hosenih اگر فرهاد قبل از کوه، اوصاف تو را می خواند رها می کرد از اول غرورِ تلخِ شیرین را دمی پیش فقیرانی و گاهی بر فراز عرش طراز عشق تو تعیین کُند بالا و پایین را رکوعت حلقه ی انفاق را در گوش عالم کرد کدامین شاه اینگونه کرامت کرده مسکین را؟؟ عصا را اژدها کردی شما… امّا نمی دانم چرا؟! موسی گرفته در میان خلق تحسین را مرا با جنتِ آب و درخت و حور، کاری نیست نمی خواهم بدون تو دمی این دام رنگین را برای زاهدان بی علی قرآن چنین فرمود: فقط پر کرده از مصحف الاغی بار خورجین را «علیٌ حُبه جُنه قسیم نّار والجنه» برایت می سرایم باز هم این بیتِ تضمین را شکوه رد شمست را درِ خیبر تداعی کرد شنیدم در پس پرده تو داری بر تر از این را @hosenih وقارت داده درسی قنبرت را که یقین دارم کُند تدریس بر هارون مَکی نیز تمکین را محبت بر تو کار هر کس و ناکس نمی باشد نهادی بی هوا بر دوش ما این بار سنگین را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با توجه به سؤالات متعدد در خصوص کتاب‌ 1401، به اطلاع می‌رساند: محتوای روضه های کتاب از محتوای کتاب می‌باشد. 🍃همچنین باید عرض کنیم در همه روضه ها از عبارات عربی کلیدی مقتل+ اِعراب صحیح +ترجمه صحیح+گریز مستند، استفاده شده تا مادحین گرامی عبارات کلیدی عربی را به راحتی کرده و در روضه خوانی از بیان آن‌ها بهره ببرند. 🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات، به آیدی زیر مراجعه نمایید. 🔵 @addmin_roze
🍀فقط ۱۴ روز مانده تا عیدالله الاکبر🍀 عَن ابنِ عَبّاس قالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه یَقُولُ: إِنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهْ وَ رَأَی الْکَافِرُ مَا أَعَدَّ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِشِیعَهْ عَلِیٍّ مِنَ الثَّوَابِ وَ الزُّلْفَی وَ الْکَرَامَهْ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ تُرَاباً أَیْ مِنْ شِیعَهْ عَلِیٍّ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً » نبأ - آیه ۴۰ می فرمودند: آنگاه که روز قیامت شود و کافر ثوابها و کرامات و مقام شیعه را نزد خدا بیند گوید ای کاش من هم ترابی بودم یعنی ای کاش من از شیعیان على عَلَیهِ السَّلام بودم و این همان گفتار خداوند عزوجل است که:«و کافر آرزو می کند که ای کاش خاک بودم». (📚علل الشرایع ص ۱۵۶) علی مقصود از قرآن و اصل مطلبش باشد قیامت او شفیع مذنبین مذهبش باشد اگر کافر ببیند جایگاه شیعه را محشر فقط «یا لیتنی کنت ترابا» بر لبش باشد شاعر: @dobeity_robaey
صبح بوده ست و چنان قافله در آرامش آسمان در هیجان، قافله در آرامش کاروان مرحله در مرحله می رفت آرام غافل از عرش رها و یله می رفت آرام کاروان بود و زمین در تب و آتش می سوخت چشم ابلیس در آن خوابِ مشوّش می سوخت @hosenih آن چنان بود که خورشیدِ عطش می بارید ذکر تسبیح به پهنای لبش می بارید کاروان تازه رسیده ست به منزلگاهش آسمان بود و خدا بود و رسول الله ش ناگهان آیه ی اَکمَلتُ لَکُم ...نازل شد راز بعثت همه در سال دهم نازل شد وحی نازل شد و آن برکه به جوش آمد باز عرش با شوق ملائک به خروش آمد باز ماه در خُمره به جوش آمد و کامل گردید وحی در شأن علی بود که نازل گردید جبرئیل آمده خندان لب و ساغر در دست تا که ساغر بنهد ساقی کوثر در دست همه از خُمّ ولایت شده نوشانوشش باده بگرفت چنان حضرت حیدر در دست بر جهاز شتران ماه درخشان پیداست یا که خورشید نهاده ست پیمبر در دست دور این قافله انبوه ملائک دارند از زمرّد همه آئینه مکرّر در دست دست در دست خدا برد یقیناً وقتی که گرفته ست نبی دست برادر در دست عده ای گرم تماشا و گروهی خندان قومی از جنّ و بشر خامه و دفتر در دست تا نویسند علی محشر محشر شده است تا نویسند «ولی» گشت و برادر شده است محضر فاطمه قدرش دو برابر شده است فاطمه کوثر و او ساقی کوثر شده است زیر لب فاطمه گلواژه ی تر می خواند ها علیُُ بشرُُ کَیفَ بشر می خواند چیست این نور خدایا زکجا می تابد بر جهاز شتران ماه چرا می تابد گوئیا بارقه ی شمس و ضحی می تابد بین دست نبی و دست خدا می تابد لب گشا خنده کنان با دل آگاه بگو صد و ده بار علیّاََ ولی الله بگو @hosenih او فقط لایق آن است که مولا بشود ولی الله و یدالله به معنا بشود تا که دردانه ی آن عرش معلّا بشود تا که دلبند خداوند تعالی بشود چه قَدَر نام «علی جان» به علی می آید این همه منصب و عنوان به علی می آید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e