eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
326 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر چه از روز واقعه می‌رفت دل عاشق به شور می‌افتاد داشت کم‌کم غروب می‌آمد داشت از عشق دور می‌افتاد یک به یک جمع عاشقان را دید که چگونه پی لقا رفتند مثل پروانه‌ها، پرستوها بهر دیدار با خدا رفتند @hosenih با خودش زیر لب سخن می‌گفت: خیمه‌ها خالی از دلاورهاست نوبتی هم اگر حساب کند نوبت انقلاب خواهرهاست در یم عاشقی شناور شد دل خود را به موج دریا زد هر چه از عشق می‌رسد نیکوست رفت مجنون و رو به لیلا زد به کمر بست جوشن خود را مثل مـادر حماسه بر پا کرد رفت و استاد در برابر شاه با فغان استغاثه بر پا کرد؛ ای سلیمان به درگه کرمت سینه‌ای پر ز آه آوردم گرچه مورم، به پیشگاه شما بر سر دوش، کاه آوردم @hosenih ای که بر دیگران نظــر داری خاطرت هست خواهری داری؟ خاطرت هست کنج این خیمه وارث آه مادری داری؟ پیش این چشم‌های خیره به ما دوست دارم که رو سفید شوم بنت و اُخت شهیدم و حالا پیش تو مادر شهید شوم زِینِ أب هستم و جگر دارم تا سر جان تو را هوادارم عاشقی را تمام خواهم کرد جای یک تیغ، من دو تا دارم این دو تا پیش‌کش که می‌بینی هدیه‌ی من به انقلاب توأند جای جامه به تن کفن کردند تا بدانی در التهاب توأند بهر زینب اگر پسر هستند هر دو تا بهر تو سپر هستند هر دو شاگرد درس عباسند اهل رزمیدن و خطر هستند لب خود تر کن و تماشا کن رزم این بچه‌شیرهایم را پیششان یا علی بگو و ببین غیرت این دلیرهایم را @hosenih دست رد کم بزن به سینه‌ی من کاسه‌ی صبر من سرآمده است رمز فتح دل تو دست من است نوبت ذکر مادر آمده است... دست رد می‌زنی به سینه‌ی من؟ سینه و میخ در که یادت هست! قصد داری که بگذری از من؟ سیلی در گذر که یادت هست! روضه خواند و گرفت حاجت خویش وه که این زن چه باوری دارد همه گفتند خوش به حال حسین! چه وفادارخواهـری دارد ...با همان اسم رمز یا زهرا سوی جبهه شتاب می‌کردند در دل بی‌قرار مادرشان گوئیا قند آب می‌کردند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شكوهِ عاطفه را بینِ معجرش می‌برد دعایِ قافله‌ای در پیِ سرش می‌برد به سمتِ قبله گرفته قنوتی از حاجت در آرزویِ اجابت به مَحضَرش می‌برد @hosenih غزل‌ غزل و تَصَدَّق عَلَیَّ می‌خواند و به شوقِ آتش و پروانگی پرش می‌برد در اوجِ مادری‌اش هاجری دو اسماعیل برایِ فِدیه‌شدن پایِ دلبرش می‌برد دو ماه‌پاره‌ی خیمه، دو تا جگرگوشه به پای‌بوسیِ آقا و سرورش می‌برد @hosenih اگر خدای‌نكرده گره به كار افتاد گره به روسری‌اش حرزِ مادرش می‌برد كمی تسلی خاطر به رسمِ همدردی برایِ داغِ جگرسوزِ اكبرش می‌برد صدایِ مُلتَمِسَش بس‌كه بُغض و لرزش داشت توانِ گفتنِ نه، از برادرش می‌برد نخواست شاهدِ شرمِ برادرش باشد میانِ خیمه به زانویِ غم سرش می‌برد @hosenih كشید چادرِ خود را به صورت و در دل به آه، حسرتِ سروِ صنوبرش می‌برد ندید اینكه چگونه حسین قرآنِ ورق‌ورق شده از چنگِ لشكرش می‌برد میانِ هلهله‌ها تا شعاعِ چندین متر هر آنچه ریخت از آن دو كبوترش می‌برد ندید با چه دلی یک تنه به دارُالحَرب به رویِ دست دو تا یاسِ پرپرش می‌برد ندوخت چَشم به چَشمِ حسین تا وقتی نگاهش از سرِ نِی جان ز پیكرش می‌برد @hosenih چقدر صبر و تحمل، چه عزتِ نفسی كه داغِ قافله بر قلبِ مضطرش می‌برد و از صلابتِ او نیزه‌دار لَج می‌كرد سرِ محمد و عون از برابرش می‌برد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بتاب ای رُخت مهر و ماه منیر بده رخصت رزم‌مان ای امیر که هستیم از زندگی هر دو سیر به روی سر ما تو قرآن بگیر دو طفلان زینب به عشقت اسیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih ز مردانگی آبرو برده‌اند دل کودکان تو آزرده‌اند زنان حرم غصه‌ها خورده‌اند نه، طفلان زینب مگر مرده‌اند فدای تو گردیم مانند شیر امیری حسین و نعم الامیر @hosenih به این پیکر خسته‌مان جان تویی عدو هست سیراب و عطشان تویی نگهدار ما بین میدان تویی خیام حرم را نگهبان تویی بُود ذکر تو چون دعای مجیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih ز آه و غم و غصه آکنده‌ایم حسین جان! دل از زندگی کنده‌ایم علی‌اکبرت رفت شرمنده‌ایم علی‌اصغرت تشنه ما زنده‌ایم نه یک جرعه آب و نه یک‌قطره شیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih مخور غصه بعد از علی‌اکبرت چو پروانه هستیم دور و برت دو تا پیش‌مرگ تو و خواهرت بگردان تو ما را به دور سرت سپر پیش دشنه ، سپر پیش تیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih چو حیدر عدو را عقب رانده‌ایم تن دشمنت سخت لرزانده‌ایم و تا پای جان پای تو مانده‌ایم رجز با فنون علی خوانده‌ایم که دارد عدو کینه ها از غدیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih برای تو باید که خون داد خون دگر موقع رزم ما شد کنون خجالت نکش غم اگر شد فزون که مادر نیاید ز خیمه برون اگر چه ز غصه شود زود پیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih مخور غصه بد می‌شود حال ما دعای تو مولاست دنبال ما به سنگ جفا بشکند بال ما خداوندِ عالم به احوالَ ما سمیعُ بصیر علیمُ خبیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih تو آرامش سینه‌هایی حسین تو هستی که خون خدایی حسین فدای تو این دو فدایی حسین نبینیم داغ تو دایی حسین لب تشنه‌ات خشک مثل کویر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih فدای سرت، جسم ما پرپرت سرت دور می‌گردد از پیکرت صدا می‌زند بارها مادرت تو را کنج گودال، بالا سرت کفن می‌شود پیکرت با حصیر امیری حسینُ و نعم الامیر @hosenih نباشیم بعد از شما بهتر است کنار تو بر نیزه‌ها بهتر است به راه تو زخم از شفا بهتر است ز شام بلا کربلا بهتر است امان از نگاه عدو در مسیر امیری حسینُ و نعم الامیر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بعد از علی‌اکبر عوض شد کربلایت حتی عوض شد ناله‌هایت گریه‌هایت غیر از زمانی که رقیه پیشت آمد کمتر شنید اهل حرم حتی صدایت @hosenih دیدی سکوت تو حرم را زیر و رو کرد دایی مگر مُردند خواهرزاده‌هایت اصلا خدا ما را برایت آفریده تا که کند ما را فدایت خاک پایت مادر درون خیمه‌ی خود بغض کرده می‌ترسد اینکه رد کنی ما را، فدایت زهرا به استقبال ما می‌آید امروز به شرط اینکه پشت ما باشد دعایت وقتی بنا باشد اسیر شمر باشیم بهتر همان که جان دهیم اینجا برایت @hosenih حج تو با قربانی ما عاشقانه است ما را پذیرا باش مولا در منایت دایی حسین انگار دیگر مهلتی نیست دیدار بعدی روی نیزه در هوایت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ چرا آواره کوه و بیابانم، نمی‌دانم چه می‌خواهد غم عشق تو از جانم، نمی‌دانم به سمت آسمان رو می‌کنم هر جمعه می‌پرسم کجایی ماهِ پشت ابر پنهانم؟ نمی‌دانم @hosenih تو که هر هفته امضا می‌کنی پرونده‌ی ما را نمی‌مانم چرا بر عهد و پیمانم، نمی‌دانم در این عصر غم و تردید آقا با ظهور تو به جا می‌ماند آیا دین و ایمانم؟ نمی‌دانم نمی‌دانم که هستم آن زمان پای رکاب تو چه هستم؟ کافرم گبرم مسلمانم، نمی‌دانم فدای قلب پر مهرت که این شب‌ها پر از درد است محرَم مثل تو ناحیه می‌خوانم، نمی‌دانم @hosenih چه می‌شد اینکه مانند شما خون گریه می‌کردم خدا می‌کرد چون زینب پریشانم، نمی‌دانم شبیه حُر سرم زیر است پشت خیمه‌ی ارباب نگاهش می‌کند امروز مهمانم؟ نمی‌دانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ لشکر کوفه به میدان دو برادر می‌دید کربلا بار دگر عرصه‌ی محشر می‌دید وقت تکبیر شد و گفت که ماشاءالله پسر فاطمه رزم دو دلاور می‌دید @hosenih بین میدان بلا رزم ِ نمایان کردند رزمشان کاش که می‌شد خود مادر می‌دید عاقبت هر دو نفر را به دم تیغ زدند بدنی داشت به خود زخم مکرر می‌دید بی‌هوا نیزه تنی را به زمین دوخت و رفت حنجری داشت به خود تیغه‌ی خنجر می‌دید کاکل هر دو به دستان حرامی‌ها بود دو بدن داشت به خود زخم برابر می‌دید @hosenih چشم ارباب پس از اکبر و قاسم به زمین بار دیگر دو بدن‌پاره و بی‌سر می‌دید خون‌جگر بین حرم مادرشان بی‌تاب است شد دلش قرص که هم‌پای غم ارباب است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ قرار سوته دلان است کربلای حسین فضای کوچه دل پر شد از هوای حسین حسین منی طاها به روشنی فهماند رضای حضرت حق هست در رضای حسین @hosenih خدا به غیر خدایی هر آنچه که دارد تمام را هبه کرده فقط برای حسین زمانه با همه پیچ و تاب نتواند بگیرد از سر ما شور نینوای حسین چه غم ز درد غریبی بُود کسی را که به اشک معرفتش گشته آشنای حسین به روز حشر ندارند حسرت آنها که... گذاشتند جوانی خود به پای حسین قرار نیست کسی تا ابد درون دلم بیاید و بنشیند دمی به جای حسین @hosenih مَنی که نامه سیاهم چه میشود روزی سپید مو بشوم پای روضه های حسین خدا گواست که این قلب تنگ و نا آرام همیشه میشود آرام با نوای حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سلام میکنم از دور بر تو و حرمت سلام من به بلندای بیرق و علمت سروده اند فراوان برای تو اما هنوز نقش کتیبه است شعر محتشمت @hosenih اگر که سر به هوا هستم و پریشانم زمین زدم دل خود را به احترام غمت گدایی بر در این خانه سربلندم کرد مرا جدا نکن از خیمه های محترمت @hosenih چگونه نام تو را هر نفس صدا نکنم؟ که شاملم شده یک عمر دائماً کرمت "زمان مرگ به راهت دخیل می بندم" بیا که سر بگذارم به محضر قدمت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غير از غم معشوق در عالم خبرى نيست جايي خبرى نيست که از غم خبرى نيست پروانه پرش سوخت ولى آبرويش شد ما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست @hosenih دنيا نتوانست ز ما گريه بگيرد بين غم تو از غم عالم خبرى نيست من توبه نکردم مگر از راه توسل بي نام تو از توبه ی آدم خبرى نيست گفتند درِ خانه ی غير تو شلوغ است گفتند ولى رفتم و ديدم خبرى نيست رزقِ همه اينجاست و رزّاق هم اينجاست والله درِ خانه ی حاتم خبرى نيست @hosenih "گرماى گنه سوز حرم"خورد به ما، پس... از سوختنِ بين جهنم خبرى نيست از ناحيه توست عنايات خداوند بى تو به خدا پيش خدا هم خبرى نيست ده ماه همه منتظر ماه تو هستند در سال به جز ماه محرم خبرى نيست @hosenih عمامه ندارى و عبا نيز ندارى اى واى که از پيرهنت هم خبرى نيست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غير از غم معشوق در عالم خبرى نيست جايي خبرى نيست که از غم خبرى نيست پروانه پرش سوخت ولى آبرويش شد ما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست @hosenih دنيا نتوانست ز ما گريه بگيرد بين غم تو از غم عالم خبرى نيست من توبه نکردم مگر از راه توسل بي نام تو از توبه ی آدم خبرى نيست گفتند درِ خانه ی غير تو شلوغ است گفتند ولى رفتم و ديدم خبرى نيست رزقِ همه اينجاست و رزّاق هم اينجاست والله درِ خانه ی حاتم خبرى نيست @hosenih "گرماى گنه سوز حرم"خورد به ما، پس... از سوختنِ بين جهنم خبرى نيست از ناحيه توست عنايات خداوند بى تو به خدا پيش خدا هم خبرى نيست ده ماه همه منتظر ماه تو هستند در سال به جز ماه محرم خبرى نيست @hosenih عمامه ندارى و عبا نيز ندارى اى واى که از پيرهنت هم خبرى نيست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خواهر ،برادر جای خود، زینب دلی دارد چشم از تماشای امامش برنمیدارد تا دید دارد لشگرش کم میشود،کم کم طفلان خود را زد صدا با گریۀ نم نم انگار یک لشگر مهیا میکند زینب گویی سپاهی نذر زهرا میکند زینب @hosenih وقتی حمایل را برای نوجوانان بست سربندِ یاحیدر به پیشانیِ طفلان بست گاهی به لبخندی ز طفلان دلبری میکرد گاهی شِگِرد رزم را یادآوری میکرد عباس را بر دیدنِ آنان صدا میزد او را به طرزِ زایدالوَصفی صَلا میزد @hosenih چون چلچراقی،آن دو را راهیِ میدان کرد چشم حسینش را در آن غربت،چراغان کرد چون یادِ آنان داده بود از قبل ،معنا را بی وقفه میبردند بر لب نام زهرا را با نام زهرا اشکِ دایی را در آوردند پس در کفِ اخلاص در میدان سر آوردند @hosenih از دور،زینب صحنه را زیرِ نظر دارد تا رَد نگردد هدیه هایش چشمِ تر دارد اما مُسَلَم،نام زهرا کارِ خود را کرد آقا،دعایی خواند و راهی سوی اعدا کرد شمشیر چرخاندند و با هیبت رجز خواندند کُشتند از آن لشگر و بِینِ عدو ماندند @hosenih انگار میشد ارباً اربا باز تکراری از گرگها جز این تَوقع نیست رفتاری زینب میان خیمه مشغول عبادت شد دست دعا پایین نیامد تا اجابت شد از دور نعش نوجوانان را به رفتن دید دیگر صَلاحِ خویش را در خیمه ماندن دید @hosenih نجوا کنان میگفت ،زینب دل ندارد،نه؟ خواهر فدایت،جانِ من قابل ندارد،نه؟ ایکاش میشد من فدای غربتت گردم دورِ سرت گردم ،شهیدِ نهضتت گردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غم جدایی تو کرده قصد جان مرا غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام عجین به داغ نوشتند داستان مرا چه روزگار غریبی که باز در صدد است بگیرد از منِ دلخون، برادران مرا @hosenih زغربتت رمق راه رفتن از من رفت اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا اجازه ای بده نذری سفره ات باشند کرم نما بپذیر این دو قرص نان مرا بیا و گرد خجالت ز چهره ام بردار به خونشان بدرخشان ستارگان مرا @hosenih ادا اگر بشود حق تو زجانب من توان مگر بدهد جسم ناتوان مرا قدم خمید زداغ تو ..داغ طفلانم خمیده تر نکند قامت کمان مرا به خاطر تو زخیمه نیامدم بیرون مگر که پی نبری چشم خونچکان مرا @hosenih نصیب باغ دلم از بهار اندک بود خدا به خیر کند قصه ی خزان مرا بلا عظیم تر و من صبورتر شده ام چه سخت کرده خداوند امتحان مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش یک دم سپر شوند برای برادرش این دو ز کودکی فقط آیینه دیده اند «آیینه ایی که آه نسازد مکدّرش» واحیرتا! که این دو جوانان زینب اند یا ایستاده تیغ دوسر در برابرش @hosenih با جان و دل دو پاره جگر وقف می کند یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش یک دست گرم اشک گرفتن ز چشم هاش مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش چون تکیه گاه اهل حرم بود و کوه صبر چشمش گدازه ریخت، ولی زیر معجرش @hosenih زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت تا که خدا نکرده مبادا برادرش... زینب همان شکوه که ناموس غیرت است زینب که در مدینه قرق بود معبرش زینب همان که فاطمه از هر نظر شده است از بس که رفته این همه این زن به مادرش @hosenih زینب همان که زینت بابای خویش بود در کربلا شدند پسرهاش زیورش گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات وقتی گذشته بود دگر آب از سرش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای شاه این غلام که همرنگ موی توست عمری دراز شد که هوادار روی توست رسواتر از سراب شوم، گر برانی ام زیرا که آبروی من ، از آبروی توست @hosenih رویم سیه که هست، تو روزم سیه مخواه مشکن دل مرا که در آن آرزوی توست اشک سپید من شده تنها گواه من کاین روسیاه عاشق روی نکوی توست چون نافه بر سیاهی رویم نظر مکن در قطره قطره خون دلم عطر و بوی توست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رو سیاهی که می رسد اینجا، عاقبت روسپيد خواهد شد سیب می بوید و کنار حسین، در نهایت شهید خواهد شد هرکه گندم نداشت خوشه ی او، هر که خالی ترست توشه ی او خرمنش می شود پر از برکت، کوله اش پر امید خواهد شد انس با همنشین اثر دارد، باید از شیشه عطر بردارد آن گلی که کنار گل باشد، مست بويى جدید خواهد شد @hosenih معجزه کار کوچکی اینجاست، از همه نوع آن یکی اینجاست ظاهر آلوده ای به دست حسین، یوسف زر خرید خواهد شد هرکه چشمش به چشم او افتاد، دل به دام ولایت او داد صبح خیمه، شقی اگر بوده، ظهر میدان،سعید خواهد شد جون و حرّاند هر دو جانبازش، این یکی بنده آن دگر آزاد این یکیشان صدوق خواهد رفت، آن یکیشان مفید خواهد شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در عشق بازی از طفولیت نجیب است یار غریبی های مولای غریب است یک بار هم در کودکی جان داده بهرش او زنده با انفاس یار و بوی سیب است این پیر میدان دار مستان در حقیقت بیمار عشق است و حسین او را طبیب است @hosenih او مزۀ مردن برایش را چشیده حالا چنین بر کنج میدان بی شکیب است موی سفیدش تشنۀ خون است آری او دومین تصویر از شیب الخضیب است پیر است اما شیر، پیرش هم شجاع است این عاشق دلداه عنوانش حبیب است @hosenih در کوی رندان پیش افتاده است در عشق در سر هوای یاری خدالتریب است از بین زوار حریم شاه او هم از این شکوه عشق بازی با نصیب است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای گشته پیر مکتب ایثار ما، حبیب در یک جهان غم آمده، غمخوار ما، حبیب زینب دعات کرده، رسانده تو را سلام زیرا شدی به غربت ما یار ما حبیب با روی سرخ و موی سفید، این شبِ سیاه روی تو گشته شمع شب تار ما حبیب @hosenih نه روز پیریَت، که ز دوران کودکی بودی همیشه طالب دیدار ما حبیب بازار ظلم و کفر، رواج است مرحبا با، زاری، آمدی تو به بازار ما حبیب پیری و لیک شیر حسینی، چه می‌شود باشی در این دیار، علمدار ما، حبیب؟ @hosenih از لحظۀ وفات رسول خدا، مدام بوده زمانه، در پی آزار ما حبیب پرسی اگر ز حال دل ما عیان بُوَد از کام خشک و دیدۀ خونبار ما حبیب در اجر تو بهشت چه قابل، بهشت تو باشد به زیر سایۀ دیوار ما، حبیب @hosenih "میثم" از این سروده برای حبیب ما اجرش وصال میثم تمّار ما، حبیب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کفن کنید به قدِّ رسای این دو نفر کنید رحم به حال و هوای این دو نفر شهادت علی اکبر عذابشان داده که نیست بعدِ علی خیمه جای این دو نفر من آمدم که بخواهم که با صدای خودت و أن یکاد بخوانی برای این دو نفر @hosenih عزیز من تو خودت را به جای من بگذار که دلشکسته ام از گریه های این دو نفر حسین جان بده رخصت مباش شرمنده که بوی خون رسد از کربلای این دو نفر اگر برای دفاعِ حریم تو باشد چه راحت است برایم عزای این دو نفر @hosenih برای بردنِ اکبر من آمدم اما برون ز خیمه نیایم برای این دو نفر خودت برو و بیاور به سمت دارالحرب اگر رسید ز میدان صدای این دو نفر جدا نمی شود از تو برادرم حتی به روی نی سرِ از تن جدای این دو نفر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ حالی بده همیشه بخوانم دعا فقط فهمی به من بده که بخواهم تو را فقط دردی حواله کن که بفهمم چه میکشی؟ بی فایده ست ناله ی آقا بیا فقط پایی بده که در به در خیمه ات شویم فانی شویم در جَلَوات شما فقط @hosenih هوشی بده که وقت بلایا و فتنه ها تکیه کنیم بر غم آل عبا فقط جانی بده به پای نگاهت فدا کنم پرپر زدن ز عشق تو دارد صفا فقط... عزمی بده به دغدغه ی تو عمل کنیم کی میشود وصال تو با ادّعا فقط؟! @hosenih شوری بده شرر بزند بر شعور من آهی بده به سوی تو باشد رها فقط سوزی بده به سینه ی من تا که روز و شب روضه بخوانم از شَه کرببلا فقط روزی خبر بده به غلام سیاه خود... یک شب بیا به خیمه ی ما... بی صدا فقط *** ما از کسی به جز تو نداریم انتظار عالم درست میشود... آقا بیا فقط! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ من زینبم سفینه غمهای حیدرم زیباترین نتیجه اعجاز کوثرم مجلس به پا کنید محرم رسیده است عبدخدا شوید در این ماه محترم اول کسی که آمده در روضه فاطمه است اول سلام کن به دل خون مادرم @hosenih بعد از سلام بوسه بزن با تمام عشق بر پرچم سیاه عزای برادرم حرف از وفا کسی نزند با وجود من شیدا ترین هوایی ارباب بی سرم باور کنید پرچم عشق حسین شد...! بر پا به پای پارگی کهنه معجرم @hosenih با دست بسته حامی دلدار خود شدم من زینبم خدیجه عشق پیمبرم دنباله رسالت ختم رسالتم من زینبم رسول شهیدان بی سرم بر من نظر به چشم اسیری مکن خطاست عالم اسیر ماست چه دانی از این حرم @hosenih عباس اگر حریف سپاهی ز کفر بود من در خطابه با همه دنیا برابرم مشمول فیض نیمه شب مادرم شده آن دیده ای که گریه کند بر برادرم آری عنایت سحری بود آنکه گفت: در ابتدای یک غزل دیده ی ترم... @hosenih آهی کشیدم از دل خسته صدا زدم: "ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم" ماتم، ز وضع پیکر بی جامه ات حسین! "آیا تویی برادر من ؟نیست باورم" ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بریز در دل من هر چه داری از غربت کجاست مأمن غم های کاری ات؟… این جا ! تمام عمر غمت را کشیده‌ام بر دوش چرا کنون نکنم غم گساری ات این جا خدا کند که بمیرم، امامِ بی‌یارم اگر دمی نگرم بیقراری ات این جا @hosenih ز پیش نعش علی سر بلند برگشتی چقدر دیدنی است پایداری ات این جا چه زود پیر شدی بعد اکبر لیلا فدای هیمنه ی بردباری ات این جا مگیر ای پسر فاطمه امید مرا دلم خوش است برادر به یاری ات این جا @hosenih دو نوجوان مرا هم قبول کن جانا شوند کشته ی چشم بهاری ات این جا بزرگ کردمشان پای سفره ی عشقت فقط به خاطر خدمتگزاری ات این جا اجازه ده که شوم همره نهالانم شریک معرکه ی لاله‌ کاری ات این جا @hosenih نمی‌شود مگو از آن لب پر از مهرت مرا منه به غم شرمساری ات این جا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با مهر اعتبار امام شهیدها شش دانگ عشق خورده بنام شهیدها وقتی شهید نام خداوند عالم است یعنی خدایی اند تمام شهیدها دشمن شکن وصیتشان اقرا بسم رب مانده زمین سلاح پیام شهیدها @hosenih بر سردر مجامع بین الملل زنید منشور زندگی ست کلام شهیدها فرماندهی کل قوا مهدی است و بس روز ظهور، روز قیام شهیدها یک زینبیه عشق خروشیده و عدو گوید صد آفرین بمرام شهیدها @hosenih اینان حسینی اند به زینب قسم که نیست احلی من الحسین بکام شهیدها اهل حرم کنار دو آلاله منتظر آیا خبر رسیده به مام شهیدها درک برادر است که با حس خواهری مادر نمی رود به خیام شهیدها @hosenih چیزی نمانده بود ز ابدان پاکشان وقتی رسیده بود امام شهیدها سرها جدافتاده بدنها جدا جدا تنها نه این دوگل، که تمام شهیدها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خوب می‌دانند اینجا از کسی سر نیستند چشم در راه محبت های مادر نیستند سخت شرمنده ست زینب از حسین خویش که با علی ها هدیه های او برابر نیستند وقت تزیین کردنِ عون و محمد با زره از صمیم قلب خوشحال است دختر نیستند @hosenih مادری در خیمه اش می داد دلداری به خویش بچه های من که رعناتر از اکبر نیستند بچه های من اگر لب تشنه هم جان می دهند هر دوتا هم تشنه تر از حلق اصغر نیستند چون رباب و نجمه نه خاموش ماند و گفت که با حسین بن علی آن ها که خواهر نیستند @hosenih تا که آرامش بگیرد بارها با خویش گفت پیش عباس و حسین این ها برادر نیستند تا فقط خواهر شود در کربلا این بار گفت بچه های من خدا را شکر دیگر نیستند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ می رود سمت برادر به تنش تب دارد دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد به فدای سر تو ! هرچه که دارم این است چه کنم؟هست همین هرچه که زینب دارد ارث زینب قد خم بود ، قسم داد و گرفت إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد @hosenih پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد رفت و فریاد برآورد برادر ! بشتاب تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد حق همین است که قربانی اکبر بشویم زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد @hosenih از یمین می روم از سمت یسارش با تو دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم مادر ماست که در خیمه ، مرتّب دارد: زیر لب زمزمه ی ناد علی می خواند دارد از هیبت اولاد علی می خواند ** تکیه دادند به هم هردو برادر اینبار هر دو در مرکز این دایره و چون پرگار @hosenih دور خود ساخته اند از سر دشمن کوهی تنِ بی سر چقدر ماند و در این انبوهی خُدعه زد دشمن بی عُرضه و ترسو ای وای بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای ناگهان هردو برادر به کمین افتادند زیر باران جفا هر دو زمین افتادند @hosenih بدن هر دو پر از تیر ، به هم دوخته شد چشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد اول از ترس در آن حال رهاشان کردند بعد با تیغه شمشیر جداشان کردند این طرف ، حادثه از چشم زنی دور افتاد آن طرف در وسط خیمه دلی شور افتاد @hosenih گَرد ، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم کم چشم مادر نگران شد به پسرها کم کم عاقبت واقعه ، شد آنچه که زینب می خواست نذر من گشت اَدا ! شکر ، حسینم برجاست ** پسرانم به فدای سر تو ، غم نخوری هر دو قربان علی اکبر تو ، غم نخوری @hosenih پسرانم که بماند ! خودِ زینب هم هست جان من نذر علی اصغر تو ، غم نخوری تو سفارش شده ی مادرِمانی ، قَسمت می دهم جان من و مادر تو ، غم نخوری هرچه غم مال من و قول بده تا آخر هرچه غم خورد اگر خواهر تو ، غم نخوری… ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ من را نگاهِ تو اگر از یاد بُرده بود چیزی نداشتم همه را باد بُرده بود دیوانه ی حسینم از آن دم که مادرم من را کنارِ پنجره فولاد بُرده بود ما را رضا به کرببُلا بُرد و قبل از آن ما را حسین صحنِ گوهرشاد بُرده بود @hosenih ما را حسین دست گرفته تمامِ عُمر ما را وَگَرنَه این همه بیداد بُرده بود از شیر مادرم نه که پیش از تولدم دل را حسین ، خانه اش آباد بُرده بود مجلس تمام می شود و مادر تو را از هوش ، روضه هایِ پُر از داد بُرده بود *** مدیون زینب است امامت وَگَرنَه غَم جان از وجودِ حضرتِ سجاد بُرده بود @hosenih "زینب فرشته بود و پَرِ خویش وا نکرد... پَر می گشود اگر همه را باد بُرده بود" ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ غم به دل راه نده من به غَمَت حساسم دو پسر آوردم @hosenih پایَش اُفتد خودِ من چند نفر عباسم دو پسر آوردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شیعیان حیدریم و خاک پای زینبیم با نگاه لطف زهرا مبتلای زینبیم برکت یک عمر گریه بر برادرهای او لطف فرمودند و حالا ما گدای زینبیم کربلا از ابتدا تا انتها میدان اوست از محرم تا صفر غرق عزای زینبیم @hosenih در نماز وتر دست گریه کن ها را گرفت ما حسینی گشته از فیض دعای زینبیم رازق چشم تر عشاق تنها زینب است اشک اگر داریم مرهون عطای زینبیم از نجف تا کربلا هر سال جمع زائران میهمان سفرهء صحن و سرای زینبیم @hosenih روز محشر لحظهء "یوم یفر من اخیه " با نشان "سینه زن" تحت لوای زینبیم هر مدافع تا زمین افتاد با خونش نوشت تا نفس در سینه ها باقیست پای زینبیم کثرت ایرانیان لشگرش معلوم کرد بیش از هر قوم دیگر ما فدای زینبیم @hosenih او اسارت رفت تا دین خدا احیا شود ما مسلمانان رنج و غصه های زینبیم تازیانه خورد اما چادرش را پس گرفت تا ابد حیران این حجب و حیای زینبیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دلي لبريز اشک و آه دارد نگاهي سوی قربانگاه دارد @hosenih شده آمادهٔ حج حسينی که با خود دو ذبيح الله دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ وقتی که در دور و برت لشگر نباشد وقتی برایت یک نفر یاور نباشد وقتی که هَل مِن ناصر تو بی جواب است وقتی که شرم از سبط پیغمبر نباشد خواهر اگر جان را نریزد زیر پایت دیگر به جان تو قسم خواهر نباشد باید که قربانی شوند این دو جوانم باور بکن راهی از این بهتر نباشد وقتی که عبدالله هم داده رضایت عذری نمانده صحبتی آخر نباشد وقتی وهب را مادرش تقدیم کرده از یک مسیحی خواهرت کمتر نباشد بگذار تا کامل شود عشق من و تو بگذار بین ما کسِ دیگر نباشد کاری بکن ای عشق من در روز محشر تا خواهرت شرمنده از مادر نباشد من هر چه را دارم اگر ریزم به پایت جبران یک موی علی اصغر نباشد هستند اولاد من ، اما خون اینها رنگین تر از خون علی اکبر نباشد گفتی همیشه خواهرت را دوست داری حالا نباید روی حرفش نه بیاری @hosenih از غربتت مولا خبر دارند هر دو بر حال امروزت نظر دارند هر دو تنهایی ات اینجا درآورد اشکشان را از غصه ات چشمان تر دارند هر دو پوشانده ام بر تن لباس رزمشان را بنگر چه تیغی بر کمر دارند هر دو من که حریف بی قراری شان نبودم شور عجیبی بین سر دارند هر دو از لحظه ای که گفته ای "نه" ای برادر حال و هوای محتضر دارند هر دو از بسکه شوق پَر زدن تا دوست دارند بر تن به جای دست پَر دارند هر دو از نسل ابراهیم و اسماعیل هستند در دستشان تیر و تبر دارند هر دو وقت رجز خواندن شبیه شیر هستند وای از دمی که نیزه بر دارند هر دو مانند خورشیدند و آتش می فشانند شیران جنگند و شرر دارند هر دو با خونشان آمیخته شور شجاعت مانند عباست جگر دارند هر دو بگذار اینها سوی میدان پر بگیرند من راضی ام هر دو به پای تو بمیرند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ زینب آورد امانتی ها را سربه زیر و خجالتی ها را سینه زن های اکبر و اصغر اولین بچه هیئتی ها را تا مشخص شود عیار خودش می فرستاد قیمتی ها را دولت دختر علی می برد آبروی حکومتی ها را روی پا نیزه ها بلند شدند تا ببینند غیرتی ها را @hosenih دور می شد دو رد پا از هم در پی آن ، دو تا صدا از هم از همان دور بوسه می گیرند جای بابا دوتا دوتا از هم تا بسازند کربلا باهم تا بگیرند کربلا از هم با رجز های حیدری این دو جان گرفتند بارها از هم دورشان جمع می شود لشکر کم کنی هر کدام را از هم تیغ ها عاقبت یکی گشتند تا شدند این دوتا جدا از هم @hosenih عاقبت داغ روزگار شدند دو غزال حرم شکار شدند سر هر یک به یک طرف افتاد تا که معنای ذوالفقار شدند تا که این دو علی علی گفتند همه ی دشت نیزه دار شدند دانه دانه به خاک افتادند سیب بودند پس انار شدند تیغ ها چون شدند دست به کار چکمه ها نیز پا به کار شدند ساعتی بعد با سری خونین بر سر نیزه ها سوار شدند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ، ▶️ این دو در روزِ مبادا همه‌ی جانِ منند دو حسین و حَسنند @hosenih این دو امیدِ من و تیغمو طوفان منند دو حسین و حسنند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih