#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#امان_نامه
غلامم غلام ابوفاضلم
اسیر مرام ابوفاضلم
نمکگیر نام ابوفاضلم
فقیر مقام ابوفاضلم
به هر گوشه این حرف رایج شده
ابالفضل باب الحوائج شده
بخوانش خداوند فضل و ادب
به ام البنین میرسد در نسب
فدای مرامش حبیب و وهب
ندیده کسی ساقیِ تشنه لب؟!
شد از کودکی عاشق پنج تن
فدایی راه حسین و حسن
چنین یار ناصح کجا دیدهای؟
به هر جنگ، فاتح کجا دیدهای؟
چنین نور واضح کجا دیدهای؟
چو او عبد صالح کجا دیدهای؟
نشد عبد هر پستِ خودکامهای
غمش بوده داغ امان نامهای
امان از زمان بلای عظیم
شد از تشنگی وضع خیمه وخیم
کنار شریعه، به دور از حریم
چه شد حال سقا؟! بیا بگذریم
دلش یاد یعسوب دین کرده بود
به راهش سپاهی کمین کرده بود
فدایش که بی دست و حیران شد و
دم علقمه تیرباران شد و
خجالت کشیده ز طفلان شد و
ز یک مشک پاره پریشان شد و...
به ضرب عمودی سرش باز شد
به بالین زهرا سرافراز شد
دلش سوخت از داغ بی حد، حسین
به دستان او بوسه میزد حسین
خمیده به بالینش آمد حسین
نشد چشم او را گشاید حسین
عقیله ندارد کفیلی دگر
شده آسمان حرم بی قمر
قسم بر ابالفضل، روح صلاة
که آن سرو خوش قامت کائنات
کنار شریعه، کنار فرات
تنش خُرد شد از جمیع جهات
مگر قبر او قبر یک کودک است؟!
چرا اینهمه مدفنش کوچک است؟!
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#محاوره
نه دستى از تن سقا مىافتاد
نه اشك و آه و ناله كار ما بود
على اصغر ديگه گريه نمىكرد
اگه نهرى ميون خيمهها بود
كسى به اشكمون خنده نمىكرد
سرت سر به سر نيزه نمىذاشت
اگه بودى، ديگه بابا حسينم
عمود خيمهمون و برنمىداشت
به عمه زينب انقد سخت نمىگْذَشت
دلش رو غصه و ماتم نمىبرد
آره من خوب مىدونم عموجون
اگه بودى كسى سيلى نمىخورد
روى نىها نمىرفتى عزيزم
الان اين قدر دور از ما نبودى
كسى توو علقمه چشمت نمىزد
اگه تو اين همه زيبا نبودى
ولى افسوس داغ دورى تو
بايد روى دل تنگم بمونه
بابام ميگفت: حتما حكمتيه
خدا هر چى اراده كرده، اونه
سراغت رو كه از عمه ميگيرم
اونم ميگه تورو جايى نديده
تموم خاك و دنبال تو گشته
و هيچى غير زيبايى نديده!
✍ #پیمان_طالبی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
طاق ابرویت مرا سمت مصلی میکشد
اشک، چشمان تو را مانند دریا میکشد
از خجالت آب گشتی تا که دیدی دختری
عکس مشکی را به روی خاک صحرا میکشد
ماه جایش آسمان است علتش این است اگر
آسمان دارد تو را بالا و بالا میکشد
یک عمود آهنین آمد... سرت پاشیده شد
نالهات امّالبنین را دارد این جا میکشد
راهزنهایی که دور پیکرت حلقه زدند
کارشان در علقمه دارد به دعوا میکشد
تا رسیدم پیش تو دیدم که یک دست کبود
یک به یک از پیکر تو تیرها را میکشد
سینه و پهلوی تو بوی مدینه میدهد
میکشی درد عجیبی را که زهرا میکشد
رفتی و چشمان هرزه روی زینب باز شد
نانجیبی بیحیایی را به معنا میکشد
✍ #محمد_فردوسی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
به پیکرش نه فقط تیر، بال و پر شده بود
حسین از غم او دست بر کمر شده بود
همینکه گفت اخا خیمه را عزا برداشت
نگاهها نه فقط مات، بلکه تر شده بود
لب ترک ترکش متن روضهی باز است
که مشکپاره از این داغ، نوحهگر شده بود
رشید بودن او کار دست زینب داد
نگاه نافذش از چشمها نظر شده بود
هر آنکه بود کشید و بُرید و زخمی کرد
قد بلند اباالفضل...، مختصر شده بود
دوباره فاصلهی لشکر و حرم کم شد
شکاف بین دو ابروش بیشتر شده بود
گرفت بین دو زانو که تیر را بکشد
اگرچه زخم ِ سه شعبه عمیقتر شده بود
کمی ز ساقهی تیر سه شعبه بیرون بود
کشیدنش چقدر سخت و دردسر شده بود
زمین که خورد، صدا کرد استخوان سرش
پس از عمود و کمان نوبت تبر شده بود
چه طعنهها به من این مردمان پست زدند
کنار دست بریده، چقدر دست زدند
✍ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
تیرها با تنت چه ها کردند؟
قامتت را چگونه تا کردند؟
از تنت تیغهای پر کینه
دستهای تو را سوا کردند
دستهای تو را نه انگاری
دستهای مرا جدا کردند
حرملههای مست کشتن تو
پیش من بزمها به پا کردند
همهی نیزهها جدا جدا
بر تنت یک شکاف وا کردند
با چه مکری شکاف فرق تو را
بدتر از فرق مرتضی کردند
برق چشمان تو هدف بود و
تیرهایی که کم خطا کردند
تن چون کوه استوار تو را
پخش در خاک کربلا کردند
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_عباس_ع_شهادت
کشید چشمِ تو خورشید کاملِ ما را
گرفته وسعتی از نور، محفل ما را
به سمت جَذْبهی داغ تو جذب خواهد شد
هر آنکه خوب ببیند دلائلِ ما را
همه، بنی اَسَدِ بوریابهدستِ توائیم
به گُودِ عشق کشاندی قبائل ما را
همیشه پرچم تو روی دوشِ این خانهست
غمت حسینیه کردهست منزل ما را
هزار روزَنِ اُمّید را در آن وا کن
لباس کهنهی خود فرض کن دل ما را
چِقَدر تیغِ فراقِ تو کُشتهمُرده گرفت...
خودت قصاص کن اینبار قاتل ما را
قسم به دامن آتش گرفتهی طفلت
شرارِ هجر تو سوزانده حاصلِ ما را
"منِ" نشسته دمِ در..، غذا نمیخواهد
به کربلا برسان دست سائل ما را
فنونِ اهل جنون درس میدهد یک عُمْر...
بیا ببین هنرِ پیرِ عاقلِ ما را
اواخرِ همهی ما کنارِ جز تو مباد!
تویی که خاطره کردی اوائل ما را
فرات، مِلکِ سند خوردهی اباالفضلست
سپردهاند به عبّاس ساحل ما را
همین که خورد زمین..، دستگیر عالم شد
هزار مرتبه حل کرده مشکل ما را
**
نوشتهاند سرش روی نیزه بند نشد
همین به ضَجّه رسانده مقاتل ما را
عقیله بعد علمدار رو به علقمه گفت:
خدا بخیر کند وضع محمل ما را
سنان یکی دو قدم مانده تا بهمن برسد
تو نیستی بِکِشی حدِّ فاصل ما را
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
به شام تیرهی ما صبحِ روشنا عباس
سفینه، عشقِ حسین است و ناخدا عباس
تو آن طریقِ نجاتی که میرود تا عرش
مسیرِ روشنِ توحید تا خدا عباس
شروع منقبت توست، انتهای کلام
ورای مرتبهی عشق تا فنا عباس
خوشا به آنکه کناره گرفت از دنیا
غریبه با همه شد، با تو آشنا عباس
به زخمِ خویش نمک گرچه میزنم شادم
که دردِ خسته دلان را کند دوا عباس
برو به خاکِ حریمش به سجده طوفی کن
که بهرِ چشم دلِ ماست توتیا عباس
بشوی لوح دل و رو به قبلهی جان کن
ز سوز سینه بخوان و بزن صدا عباس
بگو تو یکصد و سی و سه مرتبه باعشق
به نامِ نامی سلطانِ اولیا عباس
مخواه از کرمش کم که لطفِ بسیارش
کند به سائلِ خود کیمیا عطا عباس
تویی که طعم خجالت چشیدهای آقا
اراده کن به نجاتِ من از بلا عباس
**
گرفت تا به کف آب از شریعه، بر هم ریخت
که مستِ عشقِ حسین است هر کجا عباس
اگرچه دست ندارد کسی حریفش نیست
به تیرِ غمزه بگیرد شکار را عباس
میانِ علقمه از هجمهی کمانداران
رسید از همه سو بر سرش بلا عباس
دمی که خواست در آرد به زانوانَش تیر
عمود از طرفی خورد بی هوا عباس
"بلند مرتبه ماهی ز صدر زین افتاد"
نمود حقِّ وفا را چنین ادا عباس
همین که گفت به مولا: أَخا مرا دریاب
حسین هم به لبش دم گرفت أَخا عباس
عمودِ خیمهی او را کشید ثارالله
به خیمه ناله بلندست: عمو، بیا، عباس
✍ #وحید_دکامین
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
اگر میشد دمی با رزمجامه روی زین پیدا
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
"سقاهم ربهم" را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت در هر معرکه، میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
"اشِداء علی الکفار" دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ #امان_نامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای "این عمّی العباس؟"
از آن ساعت که شد از خیمه با صوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حَکیم بن طُفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از "عین و با و آ و سین" پیدا
حسین از خاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآنِ مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی "هل من معین؟" پیدا
کنار حضرت صاحبزمان در روضهاش هستند
پیمبرها - سلاماللهعلیهماجمعین - پیدا
دوایش گفتن یک جملهی "یا کاشف الکرب" است
اگر هرجای عالم شد دلِ اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنحصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آندم که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
رسیده رزق عالم از سر خوان ابوفاضل
تبرک میکند هر سفره را نان ابوفاضل
کسی که اربعین تا کربلا رفته است میداند
تمام زائران هستند مهمان ابوفاضل
چه جای غصهخوردن هست تا وقتی که در عالَم
گرهها باز خواهد شد به دستان ابوفاضل
کمیت زندگیَش لنگ میماند هر آن کس که
نمیبندد دخیلَش را به دامان ابوفاضل
پس از حیدر نوشتم لا فتی الا اباالفضل و
سپس لا سیف الا تیغ بُران ابوفاضل
گدا از صحن او مانند سلطان میزند بیرون
که میبارد کرم از طاق ایوان ابوفاضل
امام ارمنیها #روز_تاسوعا اباالفضل است
که باید گفت آنها را مسلمان ابوفاضل
برای وصف ایثار و وفای او همین بس که
شکست ابرو ولی نشکست پیمان ابوفاضل
گره در کار مشک افتاد تا بر خاک دست افتاد
گره وا میشود تنها به دندان ابوفاضل
فقط داغ برادر را برادرمُرده میداند
که زینب را در آخر کشت فقدان ابوفاضل
✍ #سجاد_روانمرد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
قیام میکنم و میدهم سلام به دستت
که مثل واجبِ عینیست احترام به دستت
به ما نمیرسد افسوس غیرِ حسرتِ پابوس
مقامِ توست پُر از بوسهی امام به دستت
ببخش اگر دَمِ پابوس، باز بیادبی شد
دخیلِ حاجتِ ما میرسد مدام به دستت
شفای اهلِ قبور از تو نیست کارِ بعیدی
که داده است خدا اختیارِ تام به دستت
به ریزریزِ اماننامه نیز دست ندادی
نمیرسد به سری فکرِ اتهام به دستت
میان نیزه و شمشیر و مشک بود رقابت
که ظهر روز دَهُم میرسد کدام به دستت
حسین، لب تر کرد و به مشکِ تشنه نظر کرد
سپرده شد غمِ یک کارِ ناتمام به دستت
در آن طواف که بودند جمع آب و ملائک
رسید قرعه به تیری در استلام به دستت
قیامِ رایتِ حق را نوشتهاند به پایت
حسین داده عَلم را عَلیَالدوام به دستت
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_عصر_عاشورا
هرکس که دل بر کربلا و بارالهش بست
بار قیامت را به یک بار نگاهش بست
دیشب منادی گفت "کل الخیر فی بابه"
باید که بنشینیم ما در بارگاهش، بست
هر کس کمر بر خدمت او بسته مثل جُون
گیسوی او را نیز بر زلف سیاهش بست
چکمه به دوش آمد غبار کفش او باشد
حُر بست راهش را و دل بر گرد راهش بست
آغوش گرمش را برای دشمنش وا کرد
هرچند دشمن آب را هم بر سپاهش بست
**
خون شد دلی که مرکب مهر حسینی شد
وقتی حنا از خون پاکش ذوالجناحش بست
آتش مگر بس نیست آنقدری که در دلهاست؟
خودرا چرا بر خیمههای بی پناهش بست؟
✍حجتالاسلام #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
در حرم چشم انتظارانِ فراوان داشت حیف
علقمه بی تاب بود، آنروز مهمان داشت حیف
سهم آبش را سه روزی سهمِ طفلان کرده بود
روی لبها از تَرَک زخمی نمایان داشت حیف
رفت سمت خیمهها؛ اما هوا تاریک شد
علقمه از تیر و تیغ و نیزه، باران داشت حیف
خَم شده بر مَشک اما دستها را جا گذاشت
این پناه خیمهها ردی شتابان داشت حیف
یک سهشعبه آمد و درجا سه جایش را شکست
حیف شد ماه حرم انبوهِ مژگان داشت حیف
مَشک را وقتی به دندان داشت چشمش را زدند
مَشک را وقتی به دندان داشت، دندان داشت حیف
کمکم از قد رشیدش در مسیرش ریخت، ریخت
کاشکی این ضربههای سخت، پایان داشت حیف
با سهشعبه ناگهان اُفتاد با صورت زمین
بین صدها درد، این دردی سه چندان داشت حیف
خورد با صورت زمین، پهلویش اما درد کرد
خورد پیش مادری که دست لرزان داشت حیف
میزدند و دور میگشتند و هِی میآمدند
لشگری که چندصد قاریِقرآن داشت حیف
خواهری از خیمه دارد روسری میآورد
مادری بی شیر هم طفلی به دامان داشت حیف
دخترک کنج خرابه دست بر مویش کشید
با خودش میگفت: روزی هم عمو جان داشت حیف
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
بنویسید ابالفضل، بخوانید حیا
بنویسید علمدار، بخوانید وفا
هیچکس مثل ابالفضل نگیرد دستی
بنویسید زحاجات، بخوانید روا
بنویسد که سقاست، بخوانید خجل
قول دادست که آبی برساند اما
مشک افتاد و تو افتادی و ارباب افتاد
پای گهوارهی طفلش زنی افتاد از پا
بعد تو دشمن تو اهل جسارت بشود
بعد تو زینب تو سوی اسارت برود
✍ #موسی_علیمرادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
لب آبی و لبت داغ تر از خورشید است
آنچه بعد از تو نبیند دل من، امید است
من چگونه خبرت را برسانم به حرم
ماندهی بال و پرت را برسانم به حرم
همچنان دخترم از خیمه تو را میخواند
خواهرت منتظر آمدنت میماند
هلهلهها خبر از دست بریده داده
خبرم را به حرم، قدِ خمیده داده
قامتم از غم بی دستی تو "تا" مانده
کوهی از تیر به روی بدنت جا مانده
بدنت پر شده از تیر، تماشا سخت است
حرِکت دادن این جسم از اینجا، سخت است
بروم پیکر بی دست تو را پس چهکنم؟
کینهی دشمن بد مست تو را پس چه کنم؟
تن بی دست تو با نیزه لگدکوب شده
حرمله با غم تو، حال دلش خوب شده
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
ميان غُربت و غم بي برادرم كردند
كنارت ای گل پرپر، چه پرپرم كردند
به جای آن كه رسد مرهمی به زخم دلم
چقـدر هلهله بر ديدهی ترم كردند
كجاست دست علمگير تو علمدارم
چه با امير و سپهدار لشکرم كردند
پس از شهادت اكبر، كنار پيكر تو
اسير پنجهی درد مكررّم كردند
ز بار داغ گرانت شكسته شد كمرم
به جسم پرپر تو چون برابرم كردند
نديده بود كسي اين چنين شكسته مرا
كنون نظر به دل درد پرورم كردند
همين كه چشم به چشم تو دوختم، ديدم
ميان موجهی غمها شناورم كردند
حضور فاطمه در علقمه گواهی داد
كه خون به جان و دل پاک مادرم كردند
نوشت كلک «وفایی» كه با شهادت تو
شبيـه آينههای مكدّرم كـردند
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
لحظهای آمدی که افتادم
پیشِ پایت نشد که برخیزم
تو برایِ من اشک میریزی
من برایِ تو اشک میریزم
دستهایم قلم شد و بی دست
از بلندایِ مرکب افتادم
بگذر از من اگر به محضرِ تو
اینچنین نامرتب افتادم
روزِگاری عجیب دارم من
از حرم شرم میکند سقا
من که امیدِ یک جهان هستم
غصهی مَشک میخورم حالا
تیرها چون به سَمتِ من آمد
سنگری دورِ مَشکِ خود بودم
آبرویم که ریخت رویِ زمین
شاهدِ سیلِ اشکِ خود بودم
بدتر از این نمیشود حالا
قحطِ آب است و من زمینگیرم
به سکینه بگو که شرمندم
با همین شرم و غصه میمیرم
جانِ من فکرِ دیگری بهرِ
آن لبِ خشکِ خردسال کنید
رفتی از من به اهلِ خیمه بگو
این دَمِ آخری حلال کنید
مادرت آمده به بالینم
السلام علیک ای بانو
کمرت را گرفتهای، او هم
دستِ خود را گرفته بر پهلو
برو از پیشِ من نمان اینجا
ساعتی بعد، بینِ گودالی
هیچکس پیشِ تو نمیماند
آن زمان که خودِ تو پامالی
من و تو میرویم اما من
به فدایِ غمِ دلِ زینب
وَ قرارِ من و شما باشد
رویِ نیزه مقابلِ زینب
✍ #مهدی_قربانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
ریخت بر هم با زمین افتادنت دنیای من
دیدی آخر چشم خوردی، خوش قد و بالای من!
پیشمرگ من شدی و پیشمرگ خواهرم
تیرخوردی، نیزه خوردی، جای زینب، جای من
قید مشکت را بزن با من سوی خیمه بیا
بعد ازین هرکس که حرف از تشنگی زد پای من
مسجد کوفهست اینجا یا کنار علقمه؟!
فرق عباس است یا فرق سر بابای من!
انقدر بازو زمین کوبیدی آبم کردهای
داغ تو پشت مرا خم میکند دریای من
این خجالت چه بلایی بر سرت آورده است
قدّ یک طفل است اینجا قامت سقای من
دارد از امروز خولی فکر معجر میکند
وای بر امروز من، ای وای بر فردای من...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_شهادت
رفت از خیمه به دنبالش دل ارباب رفت
رفت از خیمه به دنبالش حرم از تاب رفت
آب باید محضِ پابوسی میآمد خدمتش
کار دنیا را ببین، دریا به سوی آب رفت
ریخت از مشک عمو سوغات اصغر بر زمین
گریه کرد عباس اما حرمله شاداب رفت
حیف که ادرک اخایش به کمانداران رسید
قبل از ارباب این صدا تا دشمن ناباب رفت
محضر چشمش سه شعبه تشنه آمد با شتاب
از میان کاسهی چشمش ولی سیراب رفت
با کُلاخودش به روی آسمان خط میکشید
علقمه! او را چه شد قد رشیدش آب رفت؟
قطعه قطعه شد که کوچکتر شود پیش حسین
آری از نزد بزرگ قوم با آداب رفت
از مزار کوچکش پیداست با جسمش چه شد
شد پریشانخاطر از غم، هر که در سرداب رفت
✍ سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_عباس_ع_شهادت
اي آب بقا اشک روانت عباس
اي نور خدا در دل و جانت عباس
يک چشم تو بر آب و يکي سوي حرم
قربان دو چشم نگرانت عباس
✍ #سیدمجتبی_شجاع
@dobeity_robaey
با سلام
ضمن عرض تسلیت خدمت زائرین گرامی حسینیه
تکبیتیها، دوبیتیها، رباعیات و دودمههای مرتبط با دهه محرم را در کانال زیر مشاهده نمایید:
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
#حضرت_عباس_ع_مدح
عشق این است که در هر شَرَیان عباس است
ضربان، در ضربان، در ضربان عباس است
در رگ و ریشه و در شاهرگ و مویرگم
جریان، در جریان، در جریان عباس است
رحمت واسعهای زیر دو بالش دارد
نَفْسِ فضل و کرَمِ در فَوَران عباس است
ارمنی پشتِ کلیمی همه صاحب نذرند
عشقِ هر لهجه و هر رنگ و زبان عباس است
بین هر کورهدهاتی که رَوی میبینی
بر روی بامِ حسینیهیشان عباس است
حرز سنجاق به پیراهنِ نوزادیِ ما
نغمهی پیرزنانِ سبلان عباس است
بچهها منتظر طبل و دُهُلهای عزا
تا بکوبند و بگویند که «جان» عباس است
لاتها چاکرِ اویند و علَمکِشها خاک
بیرقِ دستهی زنجیرزنان عباس است
سالها با دَمِ این بحر، تلاطم کردیم
شیرِسرخِ عربستان نه، جهان عباس است
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
اطراف ظهر بود که دنیا سیاه شد
ذکر لب تمام حرم آه، آه شد
پشت و پناهِ عالمیان، بی پناه شد
با زورِ نیزه وارد آن قتلگاه شد...
بالای گود..، چکمهی یک بددهن رسید
"وَ الشِّمرُ جالسٌ..، نفس مادرش بُرید"
ای لعنتی نزن به پری که شکسته است
پنجه نکش به دستهی زلفی که بسته است
بس کن..، تمام پیکرش از هم گسسته است
آهسته پشت و روش کن ای شمر..، خسته است
در پیش چشم فاطمه سر را عقب کشید
او داشت حرف می زد و..،شمر از قفا برید
ده اسب سمت گودی گودال میدوید
آن بی حیا که نقشه برای تنش کشید
ای کاش نعل تازه به ذهنش نمیرسید
فریاد استخوان تنش را خدا شنید
تا عرش سوزِ ضجّهی این آه پخش شد
هرجای دشت تکّهای از شاه پخش شد
عمامه را یکی به روی خاک دید و بُرد
تسبیح را یکی که به سمتش دوید و برد
دستار را یکی سر فرصت بُرید و برد
کهنه لباس مادر او را کشید و برد
زشت است..، فکر حُرمت این مرد را کنید
عریان نمی شود تن او را رها کنید
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
رفت زیر سم مرکب پیکرش، الفاتحه
ریختند از هر طرف دور و برش، الفاتحه
حمد و توحیدی بخوانید ای عزیزانِ حسین
زیر و رو شد آیههای کوثرش، الفاتحه
یک طرف پیراهنی که یادگار مادر است
یک طرف انگشت با انگشترش... الفاتحه
هرکه هرچه خواست از گودال با خود بُرد و بعد
شمر آمد تازه بالای سرش، الفاتحه
خنجرش را با سرِ شمشیر، خولی تیز کرد
بعد رفت آرام سوی حنجرش، الفاتحه
کاش میشد لااقل از رو به رو ذبحش کند
پشت و رو شد پیش چشم مادرش، الفاتحه
زینب آنجایی که رفتی روی نیزه، جان سپرد
یکصدا شادی روح خواهرش، الفاتحه
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_وداع
این بار آخر است منم روبه روی تو
تو سوی من نشستی من هم به سوی تو
کفراست کفر اگر که بهشت آرزو کند
وقتی نشسته زینب تو پیشِ روی تو
گریه امان نداد که ما درد دل کنیم
جان میرود زچشم من از گفتگوی تو
ای جان من مفارقت از جسم من مکن
من روبه قبلهام به خدا روبهروی تو
**
برروی تل نشستم و دیدم که ریختند
با تیغ و سنگ و دشنه و نیزه به روی تو
یک نیزه آه آمد و نگذاشت ضربهاش
تا جوشد از گلوی تو راز مگوی تو
در زیر دست و پایی و گم کردهام تورا
در زیر دست پایم و در جستجوی تو
چیزی نمانده ازتن تو تا بغل کنم
دربین سینه ماند فقط آرزوی تو
آخر بگو که شیشهی عطرم! سرت کجاست؟
پیچیده در تمامی این دشت، بوی تو*
✍ #موسی_علیمرادی
*وامی از سعید بیابانکی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
سرمایهایست ثروت آه فقیر تو
شد سربلند، آنکه شده سر به زیر تو
رضوانتر از بهشت خدا شد نصیب حُر
آغوش پُر عطوفت و توبه پذیر تو
این دیدههای خشک تو را میکند طلب
باران رحمت است قنوت کویر تو
تو هم قتیل اشکی و هم خون بهای اشک
جانها فدای موهبت چشمگیر تو
گیسوی توست سلسلهجنبان کائنات
تا به قیامت است جهانی اسیر تو
**
سر میزند به صخره غم موج علقمه
از داغ تشنه بودن طفل صغیر تو
چون ذوالجناح، جان مرا هم قبول کن
تا جان دهم کنار تن غرق تیر تو
باید کفن برای تو از جنس اشک دوخت
شد بوریای کهنهای آخر حریر تو
✍ حجتالاسلام #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e