eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
285 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای آرزوی خفته به خون ای برادرم این قبر، قبر توست که باشد برابرم؟ گل چیده‌ام ز اشک، که ریزم به تربتت ای خفته زیر خاک، که خاکِ تو برسرم  ازبس که نیزه خورده تنت پیشِ چشمِ من آید هنوز خونِ دل از دیده‌ی ترم چل روز در فراق، به سر بُرده‌ام، ولی هرگز گمان نبود که طاقت بیاورم  گل‌های باغِ سبز تو نیلوفری شدند من‌هم چو غنچه‌های کبود تو پرپرم ای مَحرم همیشه‌ی زینب، بدان هنوز از ضرب تازیانه کبود است پیکرم  درمانده‌ام چگونه بگویم جواب او_ پُرسد اگر رباب که: کو قبر اصغرم؟ داغ رقیه‌ی تو مرا پیر کرده است از خواهرت مپُرس کجا رفته دخترم  من از مدینه با تو رسیدم به کربلا بی تو چگونه عازم کوی پیمبرم؟! آتش گرفته است «وفایی» از این سخن! وقتی رسم مدینه، چه گویم به مادرم؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم با دل عاشق عجین است یعنی غمت هم دل‌نشین است اینجا نگاه آسمان نیز محو تماشای زمین است زائر که باشی فرش راهت بال و پر روح‌الامین است ما کربلا را دوست داریم اصلاً محبت اصل دین است بعد از هزار و چارصد سال عشقت کماکان آتشین است غوغای عشاق تو اما در رستخیزِ اربعین است این سیل جمعیت که جاری‌ست دست خدا در آستین است پا در رکاب و پا برهنه‌ این لشکر مستضعفین است کرب‌وبلا رمز ظهور است آری برادر اینچنین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز هم سمت خانه‌ی لیلی راه افتاده‌اند مجنون‌ها شأن قانون عشق، بی‌تردید برتر است از تمام قانون‌ها! خسته‌ای از زمانه از دنیا شهر تنگ است؛ جای ماندن نیست می‌گریزی «الی الحسین» که او عادتش «خواندن» است و «راندن» نیست می‌شوی گُم میان جمعیت تا سیاهیّ لشکرش باشی یا _خدا را چه دیده‌ای_ شاید از شهیدان محضرش باشی می‌شود میهمان چشمت اشک می‌نشیند به سینه‌ات آهی روضه‌های مجسم راهند دختران سه ساله گهگاهی در دلت شعله می‌کشد هر بار یادی از لاله‌ها، شقایق‌ها زیر باران گریه می‌خوانی: خوش به حال تمام عاشق‌ها إن حبَّ الحسین یَجمعُنا پس اگر صد تنیم، یک جانیم کربلا ساکنیم یا مشهد «ما گدایان خیل سلطانیم» همه از ساغر ولا مستیم در طوافیم روی ساقی را فتنه از هم جدا نخواهد کرد دست ایرانی و عراقی را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ندارم از غم، آن حالت که گویم حالت خود را پریشان‌تر شوم چون یاد آرم حسرت خود را تو سرّاللّهی و آگاهی از حالم؛ ولی خواهم بیان سازم ز سوز دل، حدیث محنت خود را به کویت از پی تجدیدِ دیدار آمدم اینک پذیرا شو، برادر! زائرین تربت خود را حسین! ای میزبانِ خلق، ما هستیم مهمانت دریغ از ما مفرما رحمتِ بی منّت خود را به عنوان اسارت رفته و آزاد می‌آیم به دست آوردم آخر عجز دشمن، عزّت خود را به شام و کوفه رفتم، خطبه خواندم، بازگشتم من به نیکی داده‌ام انجام، مأموریت خود را به هر منزل تو با ما هم قدم بودی ولی آخر چرا در خانه‌ی خولی نبردی عترت خود را؟ نبینی تا به رخسارم نشان درد و حرمان را بپوشم در نقاب اشک خونین، صورت خود را اگر پرسی ز من حال رقیه دخترِ زارت به آهی جان گداز ابراز دارم خجلت خود را غم مرگ رقیه دخترت یکباره پیرم کرد از این ماتم هلالی کرده‌ام من قامت خود را نیاوردم به کف در این سفر من دُرّ پیروزی ندادم تا ز کف آن گوهر پُر قیمت خود را "مؤید" گاه گاهی بر غم من اشک می‌ریزد به جان من مگیر از او نگاه رحمت خود را ✍مرحوم‌ استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با نور عشق، "دل" غمِ ظلمت نمی‌کشد با اهل بیت، خواری و خفت نمی‌کشد آزادگی است سیره‌ی مردان روزگار عبدِ نگارِ فاطمه، ذلت نمی‌کشد در فتنه‌ها، مریدِ حقیقیِ فاطمه دست از حمایتش ز ولایت نمی‌کشد هر کس که بار عشقِ امام زمان کشید صحرای حشر، بار ندامت نمی‌کشد با یک سلام، روزیِ ما می‌رسد رفیق کارِ زبان، به گفتنِ حاجت نمی‌کشد بی منت است لطفِ امام کریم ما این جا گدا ز شاه، خجالت نمی‌کشد عبدی گناهکار که محتاج بخشش است صورت به جز به صورتِ تربت نمی‌کشد با معرفت هر آن که رود سمت کربلا کارِ شفاعتش به قیامت نمی‌کشد ** من را بس است روضه‌ی لب‌های تشنه‌اش وسعم به شرحِ روضه‌ی غارت نمی‌کشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین ساعت که ما در حسرت یک بوسه می‌سوزیم کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برگشتم از سفر گلِ در خون طپيده‌ام اي سرو سرفراز، ببين قد خميده‌ام وقتي دلم به خون جگر موج مي‌زند گوئي كه من به جاي تو درخون طپيده‌ام با بوسه بر گلوي تو رفتم ز كربلا با شوق بوسه‌اي به مزارت رسيده‌ام شمعم كه از شرار غمت آب گشته‌ام گر قطره قطره بر روي خاكت چكيده‌ام از كربلا به كوفه و از كوفه تا به شام تنها به شوق ديدن رويت دويده‌ام از زخم تازيانه ندارم شكايتي زخم زبان ز كوفي و شامي شنيده‌ام از جذبه‌ی نگاه تو از روي نيزه بود_ با خطبه‌ام حماسه اگر آفريده‌ام داغ رقيه‌ی تو در آن شام غم نهاد يك داغ ديگري به دل داغديده‌ام با كوله‌بارِ غم به‌سويت آمدم ولي هرگز خلل نديد و نبيند عقيده‌ام اين چامه‌اي كه گفت «وفائي» ز قول من تنها اشاره‌اي بُوَد از آنچه ديده‌ام ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کربلا محشر کبری است، بیا تا برویم تا ببینیم چه غوغاست، بیا تا برویم دیده‌ی سیر و سلوک از همه آفاق بگیر (کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم) پا بزن بر هوس و دست بکش از دنیا کربلا آخر دنیاست، بیا تا برویم راه حج گر چه که بستند به ما، غم نخوریم کعبه‌ی اهل دل آن‌جاست، بیا تا برویم خواستی نعمت جاوید اگر، بار ببند میزبان، حضرت زهراست بیا تا برویم خوان مهمانی سالار شهیدان، پهن است رحمت واسعه پیداست، بیا تا برویم نور مصباح هدی، مرحمت فُلک نجات گوشه در گوشه هویداست، بیا تا برویم ساحل علقمه، از عطر ابالفضل پُر است تا ببینیم چه زیباست، بیا تا برویم دامنی اشک بیاور که به دامان حرم محفل گریه مهیّاست، بیا تا برویم زینب از شام بلا آید و گوید غمِ دل تا ببینی چه خبرهاست، بیا تا برویم بشنوی تا که حدیث سفر کرببلا روضه خوان زینب کبری است، بیا تا برویم نو غزالان حرم را که شکسته پر و بال وقت تسکین و تسلّاست، بيا تا برویم از پیِ تسلیتِ مادر شش ماهه، رباب که دل افسرده و تنهاست، بیا تا برویم گر شفا می‌طلبی از غمِ جان، این درگاه مهدِ هفتاد و دو عیسی است، بیا تا برویم دست خالی نرود هیچ کس از کوی حسین پسر فاطمه آقاست، بیا تا برویم گر چه دست از تنش افتاد و علم از دستش دست گیر همه سقاّست، بیا تا برویم ✍مرحوم استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی جاماندی از پیاده روی! این حرم که هست شکر خدا زیارتِ شاهِ کرم که هست جامانده‌ای، پیاده به "باب الرضا" بیا زیبایی بهشت خدا در حرم که هست در "صحن انقلاب" اگر منقلب شدی سرچشمه‌ی زلال صفا، اشک غم که هست دلتنگ کربلا شدی ای رهرو حسین در هر رواق، زمزمه‌ی روضه هم که هست ترکیب بند عشق بخوان ای شکسته دل اینجا کتیبه‌ی سخن محتشم که هست انوار کربلاست در این قطعه از بهشت عطر حضور فاطمه در هر قدم که هست بنویس: ای حسین! مرا هم قبول کن مژگانِ تر، به جای مداد و قلم که هست در محضر غریبِ خراسان حبیب باش سایه نشین آیه‌ی اَمًَن یُجیب باش ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جان ما پیشکشِ جانِ اباعبدالله هستی ما همه قربان اباعبدالله جز سر سفره‌ی او جای دگر سر نزدیم           نان نخوردیم مگر نان اباعبدالله ما که هستیم در این معرکه؟ سرباز حسین لشکر گوش به فرمان اباعبدالله نشود دست نیازش طرف خلق دراز هرکه شد دست به دامان اباعبدالله همه‌ی روضه‌ی او جمع شده در این بیت          به فدای لب عطشان اباعبدالله ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بردار سر زخاک، منم خواهرت حسین از شهر شام آمده‌ام با سرت حسین از گوشه‌ی مزار تو ای شاه بی کفن آید هنوز زمزمه‌ی مادرت حسین یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا دست مرا گرفت علی اکبرت حسین آغوش باز کن که سکینه رسیده است او را بگیر بار دگر در برت حسین حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین می‌خواستم که آب بریزم به قبر تو یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین خاک مزار تو به سرم تا که ریختم یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین جسم کبود و زخمی من شاهد من است خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین بزم شراب و پرده نشینان فاطمه ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین ای کاش خورده بود به لب‌های خواهرت چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین جانِ سر بریده حلالش نمی‌کنم آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. من پَیام آورِ توأم برخیز مونس و یاورِ توأم برخیز میزبانی کن، ای تنِ بی سر زینبم، خواهرِ توأم برخیز یادگار از غروبِ عاشورا مانده از لشکرِ توأم برخیز همه جا بود نامِ تو به لَبم یا حُسین، مِنبرِ توأم برخیز روضه خوانِ تمامِ گُل‌های نیلی و پَرپرِ توأم برخیز گرچه از غُصّه‌ها خَمیدم من شُکر، تا کربلا رِسیدم من رفته‌ای تو اگرچه، خواهر ماند پای تو، تا به روزِ آخر ماند تو شدی کُشته، من اَسیر شدم تا به جا، مَکتَبِ پیَمبر ماند کوفه، در مجلسِ عُبِیدُالله خُطبه خواندم چُنان که، او درماند دادم عبّاس، معجرم را نه! به سَرِ تو قسم، که معجر ماند گرچه از خون و خاک رنگین شُد چادُرِ یادِگارِ مادر ماند گریه کردم ز بَس، زمین، تَر شد چَشم‌هایم، شَبیهِ مادَر شد بس که آزارِ کارِوان دادند در بیابان دو طِفل، جان دادند ما به هر منزلی که می‌رَفتیم بَدترین جایِمان مَکان دادند تا که ما بیشتر شِکنجه شَویم کارِوان را به رومیان دادند تا اَبد، این دلیلِ باران است؛ غِمِ من را به آسِمان دادند خاطِرم هَست، بینِ گودالَت لشکرِ کوفه کَرد، پامالَت گُلِ زَهرایم و گُلاب شدم بعدِ پَنجاه سال، آب شدم صبر را مَن زِ پا دَر آوَردم این چِهِل روز، بَس عَذاب شدم خیز و بنگر، خَمیده چون مادَر زیرِ این بارِ بی حِساب شدم هم نگهدارِ دُختران بودم هم اَنیسِ غَمِ رُباب شدم مَن که ناموسِ مُرتَضی بودَم واردِ مَجلسِ شَراب شدم خِیزَران که، روی لَبَت می‌خورد! کاش بر چَشمِ زِینَبَت می‌خورد! تا رِسیدم به شَهرِ شام، حُسین زندگی شُد به مَن حَرام، حُسین هرچه می‌شُد، به شَهرِشان دیدم جُز کَمی لُطف و اِحترام، حُسین آتَش و سَنگ و چوب بود، که ریخت به سَرِ مَن زِ روی بام، حُسین مَجلِسِ بَزم! یا خَرابه‌ی سَرد! بِدَهَم شَرحی از کُدام؟ حسین... شامیان، خارِجی به ما گُفتَند پیشِ چَشمِ تو، ناسِزا گُفتَند 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با این همه دلتنگی و یک جفت کتانی حاشا که مرا از در این خانه برانی می آیم از این راه فقط در پی یک آه تا منزل جانان چه نیازی به نشانی؟ مجنونم و از سرزنش خلق غمی نیست دیوانه رها کی شده از سنگ پرانی؟ هرگز نتوانند از این کوی برانند آن را که تو از لطف به این سو بکشانی ای آنکه مرا خوانده‌ای! ای‌کاش بگویی: این بار قرار است بیایی که بمانی... 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی میان خیل تو از یادها فراموشم شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم به چشمه‌ای که به دریا نمی‌رسد رحمی قسم به جان تو با دوری‌ات نمی‌جوشم فقط نه ماه محرم که هجر هم داغی‌ست من از فراق تو گاهی سیاه می‌پوشم دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم به روضه می‌روم و تازه می‌شود داغم دلم نمی‌شود آرام، هر چه می‌کوشم ببین شکسته‌دلانت چه عالمی دارند در استکان ترک‌خورده چای می‌نوشم به هر دری زده‌ام تا به کربلا برسم فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای خفته زیر خاک! چه خاکی به سر کنم باور نداشتم که به قبرت نظر کنم ای همسفر! به خواب و خیالم نمی‌رسید با تو نه، بلکه با سر تو، من سفر کنم با کعب نی جدا شده‌ام از تو یا اخا حتی نشد که حلق تو با اشک، تر کنم بهرم دعا نما که مبادا دوباره از دروازه‌هایِ شامِ بلا من گذر کنم مانده صدای چوب و لبت بین گوش من صد آه تا که یاد تو و طشت زر کنم رنجیده سرفرازم و پیش تو سر به زیر آخر چگونه شرح غم آن سحر کنم طفل سه ساله‌ی تو میان خرابه گفت: باید به مرگ، چاره‌ی داغ پدر کنم با دست خسته زیر لحد جای دادمش جا دارد از خجالت تو جان به در کنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارانِ پُر مهرِ حرم را دوسـت دارم الماسِ چشمان ترم را دوست دارم وقتی که دفتر نوحه خوانِ ماتم توست خون گریه‌ی چشم قلم را دوست دارم کنج رواق عاشقی... در زیر باران طوفانِ شعر محتشم را دوست دارم غرقم میانِ موج موجِ روضه‌هایت طوفانِ اشک و سیلِ غم را دوست دارم عمری نمک گیرم کنار سفره‌ی تو احسانِ این بیت الکرم را دوست دارم چون از ازل مثلِ تمام خاندانم این خاندانِ محترم را دوست دارم هم پایِ جابر... اربعین... پایِ برهنه تا کربلایت، هر قدم را دوست دارم جانا اگر مقصد تویی تا پای جانم این جاده‌یِ پُر پیچ و خم را دوست دارم نامت دلیلِ آشکار معجزات است بر نام تو حتّیٰ قسم را دوست دارم آقا به گیسویت قسم، از عمقِ جانم جان دادنِ زیرِ علم را دوست دارم *** در بیت آخر یک صِله می‌خواهم ارباب گرمایِ آغوشِ حــــــــرم را دوست دارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارِ دِگر به کَرب و بَلا پا گذاشتم داغی دِگر بَر این دِلِ دَریا گذاشتم چِل روز پیش بود که روی هَمین زَمین خود را کنارِ پِیکَرِ تو جا گذاشتم تنهایی‌اَم، برادرِ خوبم، شُروع شُد بوسه به روی حَنجَرِ تو، تا گذاشتم می شُستَمَت به اَشک و، به این بود خوش، دِلَم بوسه به جای بوسه‌ی زَهرا گذاشتم رفتم به زیرِ سایه‌ی رأسِ تو سوی شام جِسمِ تو را به دامَنِ صَحرا گذاشتم خاکِستَرَم کِنارِ رُقَیِّه به باد رَفت روی تَنَش که سَنگِ لَحَد را گذاشتم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی می سرایم غزلی از غمِ دل، با مثلاً من که جامانده‌ام از قافله امّا مثلاً... اربعین، پایِ پیاده ... منم و جاده‌ی نور وَ در این قافله‌ی عشق شدم جا، مثلاً سرنوشتِ من آواره گِره خورده به تو مثل یک قطره که پیوسته به دریا مثلاً در گذرنامه‌ی من، مثل تمام زوّار مُهر تایید زده حضرت زهرا مثلاً بغض در جان گلو می‌شکفد وقتی که می‌شوم خیره به ایوان مطلّا مثلاً چایِ شیرین عراق و نمک سفره‌ی اشک شور شیرین تو را می‌چشم آنجا مثلاً روی پرچم شده حک "حُبِ حُسینْ یَجْمَعَنا" منِ آواره هم از زمره‌ی آن‌ها مثلاً آسمان حرم ازدور چه نزدیک شده در هوای تو شده بال و پرم وا مثلاً در عمودی که ورودی بهشتِ ابدی‌ست مانده‌ام ماتِ دوتا گنبد زیبا مثلاً قول داده‌ست به چشمان ترم سینه‌ی من که شود رو به حرم غرقِ تماشا مثلاً ** رفت از دست ردیفم، ولی امشب بدهد صله‌یِ نوکری‌ام را خودِ مولا "قطعآ" ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باور نمی‌کنم که رسیدم کنارِ تو باور نمی‌کنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیرتر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیرِ بلایَم، اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم، دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لب‌های قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب، مثلِ همه تارتر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمی‌رود به لبت آب آب بود یادم نمی‌رود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهل شب است که پای غم تو سوخته‌ایم به اشک خویش و نگاه تو چشم دوخته‌ایم چهل شب است نفس‌هایمان همه آه است پر از سکوت، پر از گریه‌های ناگاه است چهل شب است که مات غروب صحراییم چهل شب است که محو طلوع سرهاییم چهل شب است ز دیدار آب می‌سوزیم به یاد هق‌هق طفل رباب می‌سوزیم چهل شب است خدایا و نیست باورمان سری به نیزه بلند است در برابرمان سرت ستاره دنباله‌دار صحراهاست همیشه در شب تاریخ شعله‌ات برپاست زمین مزار شهیدان توست سرتاسر زمانه شام غریبان توست تا محشر مرا دلی‌ست که چله‌نشین ماتم توست پیاده‌ای به ره اربعین ماتم توست امید هست مرانی ز خویش ما را هم رِعایتی کنی إبن‌السبیل‌ها را هم قبول کن تو دلم را که زائر آمده است ببین کنار قدم‌های جابر آمده است تو گویی از قفس سینه خارج است دلم میان گرد و غبار طویرج است دلم نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون دویده است به شوق فرج ستون به ستون ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما مسیر زندگی ما: نجف به کرب‌وبلا ز جای‌جای جهان گِرد دوست جمع شدیم به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پای جانان، نثارِ جان عشق است طعنه خوردن از این و آن عشق است   نیمه شب فرصت تقرّب ماست یادِ معشوق، در نهان عشق است   هر که ظرفش شکست بالا رفت چون که همراهِ امتحان عشق است   همه دنبال سود و منفعتند ضرر و نفعِ عاشقان عشق است   هرچه جز عشق بی گمان فانی است آنچه باقی‌ست بی گمان عشق است   اول صبح با تمام وجود ذکر یا صاحب الزمان عشق است   خیر من وصل یا که هجران است؟ هرچه او خواسته همان عشق است   بگذارید در به در بشوم... وسط صحن جمکران، عشق است   اربعین، رفتنِ به سوی حسین بی قرار و جَزع کنان عشق است   پابرهنه به شارع العباس برسم لحظه‌ی اذان عشق است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرشب برایت زیر نور ماه خواندم با چشم تر مرثیه‌ای جانکاه خواندم اذن دخول خویش را در راه خواندم "أأدخُلُ یابنَ رسول الله ؟"خواندم خواهر نگاه روشنی دارد عزیزم ! هر رفتنی برگشتنی دارد عزیزم ! از داغ تو حیران شد و سرگشته زینب دور سرت هرشب مکرر گشته زینب رویش شبیه روی مادر گشته زینب باید ببینی ! پیرتر برگشته زینب ای صاحب شش گوشه مهمان داری امروز یک قافله مهمانِ گریان داری امروز برگشته‌ام تا جزء زوار تو باشم من هرکجا باشم هوادار تو باشم در عمر خود تنها گرفتار تو باشم ای یوسف زهرا خریدار تو باشم از زینب خود مشتری بهتر نداری خواهر بمیرد ای برادر سر نداری باید برایت گفتنی‌ها را بگویم از اقتدار دختر زهرا بگویم از خطبه‌ی کوبنده و غرا بگویم از آنچه کردم با حرامی‌ها بگویم با "اُسکتوا" یَم شهر کوفه زیر و رو شد ابن زیاد از خطبه‌ام بی آبرو شد دل را که با یاد خدا آرام کردم من چادرم را پرچم اسلام کردم با تیغ نطق آتشین اقدام کردم جای تو خالی بود فتح شام کردم جز ذکر حق از خواهرت آیا شنیدی ؟ آن "ما رایت الا جمیلا" را شنیدی ؟ من پای اهداف تو از آغاز بودم جان بر کف دین، عاشقی جانباز بودم با دستِ بسته، صاحبِ اعجاز بودم در بند شمر اما حماسه ساز بودم هر منزلی محشر به پا کردم حسینم من کربلا را کربلا کردم حسینم جان داده‌ام تا روح مکتب جان بگیرد تا کار و بار صاحب قرآن بگیرد از بچه‌هایت دشمنت تاوان بگیرد ای کاش دیگر این سفر پایان بگیرد لبخندهای شمر جانی خسته‌ام کرد زخم زبان و بددهانی خسته‌ام کرد بعد از تو خیلی دشمنت رفتار بد کرد هر خواهشی از حرمله کردیم، رد کرد راه مرا خولیِ بی انصاف سد کرد دیدی چگونه شمر پایم را لگد کرد؟ رفتی و درد و غصه‌ام کامل شد ای وای نامحرمی در خیمه‌ام داخل شد ای وای ناموس حق آواره و بی خانمان بود هر ناقه‌ای لنگ و بدون سایه‌بان بود خلخال دخترها به دست این و آن بود اطراف ناموست پُر از نامحرمان بود  "اصلاً خبر داری مرا بازار بردند ؟ نامحرمان در مجلس اغیار بردند؟" وقتی نباشی زندگی هم زندگی نیست طاعت که منهای ولایت بندگی نیست نانی به ما دادند اگر، بخشندگی نیست سوغات ما از شام جز شرمندگی نیست ماییم و تصویر خیالیِ رقیه می سوختیم از جای خالیِ رقیه از پا در آورده مرا مرثیه‌هایت دیگر به گوش من نمی‌آید صدایت مشغول ذکر فاتحه هستم برایت ای کاش می‌شد جان دهم پایین پایت ای کاش قربان تنی صدچاک گردم بعد از سه روز آخر کنارت خاک گردم 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این چهل روز عدو سنگ به ما زد، بد زد هر که آمد غم من دید، مرا زد، بد زد شد چهل روز نه، انگار چهل سال گذشت غمت آتش به دل ارض و سما زد، بد زد نرود از نظرم صحنه‌ی گودال حسین هر که دور از بدنت بود، جدا زد، بد زد پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند پیرمردی به تنت آه عصا زد، بد زد من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم شمر بر پهلوی تو ضربه‌ی پا زد، بد زد تا درآورد عدو جسم علی را از خاک سر او را به سر نیزه که جا زد، بد زد یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین زجر آمد چقدر طفل تو را زد، بد زد نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش که از آن ضربه عزیز تو صدا زد: بد زد سر بازار به ناموس تو می‌خندیدند خصم دانی که چرا طعنه به ما زد؟ بد زد دشمنی داشت عدو با علی از بدر و اُحد که نوامیس تو را در همه جا زد، بد زد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پیری زمین گیرم، صبوری ناخوش احوال حس می‌کنم افتاده‌ام از شیب گودال یادم نرفته ذوالجناح بی سوارت یادم نرفته دختران بی قرارت یادم نرفته سنگ بر آیینه‌ات خورد یادم نرفته چکمه‌ای بر سینه‌ات خورد یادم نرفته گریه‌ام سیلاب می‌شد طفلی رقیه پابه‌پایم آب می‌شد زهرا شدم، در تنگنا آتش گرفتم من زودتر از خیمه‌ها آتش گرفتم از کربلایت زخمی و بی بال رفتم با چشم‌هایی تار از گودال رفتم از حال و روزم بی خبر بودم برادر با شمر و خولی همسفر بودم برادر با دست خالی جنگ آن اغیار رفتم با چادر خاکی سرِ بازار رفتم زخم زبان از شهرِ پُر نیرنگ خوردم در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم از ازدحام کوچه‌ها رنجید زینب از هم محلی، کم محلی دید زینب همسایه‌ای داغ دلم را تازه می‌کرد چادر نمازم را سرش اندازه می‌کرد خاکستر غم، بر سر من ریخت کوفه خورشید را از شاخه‌ای آویخت کوفه از راه‌های سخت و بی برگشت رفتم با دست‌هایی بسته پای طشت رفتم پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم با خونِ دل عمامه‌ات را پس گرفتم در قتلگاهِ غم، زمین گیرم برادر دارم به قتل صبر می‌میرم برادر ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهل روز گذشت و میهمان آمده است بر پیکر من دوباره جان آمده است برخیز بهار من خزان آمده است خواهر به سرت نفس زنان آمده است پیش تو نشستم لک لبیک حسین حاجی تو هستم لک لبیک حسین این مرقد بی نشان عَلَم را کم داشت یک زائر مو سپید و خم را کم داشت سینه زنی اهل حرم را کم داشت حال همه روضه‌خوانی‌ام را کم داشت تو بی سرِ سربلند و من سرگشته ای کشته‌ی تشنه! خواهرت برگشته دستت که نبود، دست‌ها بالا رفت در همهمه چادرم به زیر پا رفت صندوقچه‌ی قدیمی‌ام یغما رفت هرکس به سراغ بچه‌ای تنها رفت دزدیدن گوشواره را دیدم من یک عالمه گوش پاره را دیدم من در راه به خواهرت عجب سخت گذشت زینب شده بود جان به لب، سخت گذشت همراه سپاه بی ادب، سخت گذشت با خولی بی اصل و نسب، سخت گذشت زنجیر به پای زخمی و دستم بود دور و بر من نگاه نامحرم بود در کوفه عقیله‌ات چه ها دید حسین هر کوچه که رفت، آشنا دید حسین همسایه‌ی سابقم مرا دید حسین با خون سرم وضو گرفتم فهمید از ام حبیبه رو گرفتم فهمید هرچند به اقتدار، گریان رفتم هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم در شهر علی به کنج زندان رفتم با چرخشِ شلاقِ نگهبان رفتم خم بود سرم ولی دلیری کردم با رخت اسیری‌ام امیری کردم از شام نگو، نپرس اوقاتش را بهتر که تو نشنوی حکایاتش را دلشوره‌ی دروازه‌ی ساعاتش را باید برسی حساب الواتش را در پیش نگاه اشکبار تو زدند هر طورکه شد مرا کنار تو زدند... براین دل زار، کوهِ غم‌ها مانده در بین خرابه دخترت جا مانده هرچند غریب و تک و تنها مانده آنجا سند اسیری ما مانده مانده به دلم هزار زخم کاری شرمنده شدم ازین امانت داری 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e