بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
در نقشه ها کوفه مکان دیگری دارد
در شهرسامرا نشان دیگری دارد
رفته علیِّ دیگری در خیبری دیگر
تاریخ در نقلش بیان دیگری دارد
@hosenih
یعنی پس از «نهج البلاغه» پشت این صورت
با «جامعه» شیعه، دهان دیگری دارد
بر دشمنان آمد علی تا چاربار از نو
این زلزله هردم تکان دیگری دارد
وقت غضب گاهی شبیه زلزله اما
در رحمتش هردم جهان دیگری دارد
در خاک سامرا علیِّ چارمین آمد
این جسم دیگرگونه جان دیگری دارد
هم دوستانی مثل سلمان و ابوذر نه؛
هم اینکه قطعا دشمنان دیگری دارد
با تیغ زهرآلود،نه با زهر چونان تیغ
جان دادنش هم داستان دیگری دارد
@hosenih
با زهر سر می بُرّد ازلب تشنه ای، این بار؛
گودال سامرّا سنان دیگری دارد
مثل علی از جنس اصغر گونه اش اما
این قصه گویا قهرمان دیگری دارد
آن جا که غیر از اکبرش ارباب ما تازه؛
با ذبح اصغر امتحان دیگری دارد
دنیا گمان دارد که اصغر می شود سیراب
تیر سه پر اما گمان دیگری دارد
غیر از کمانش حرمله بر زجرکُش کردن
من مطمئن هستم کمان دیگری دارد
آن جا که بعد از تیر می بینم علی اصغر؛
انگار بر حنجر دهان دیگری دارد
آن جا که بعد از تیر خوردن حس شد این کودک؛
درپشت گردن استخوان دیگری دارد
@hosenih
درگوشه ی گودال هم غیر از سنان ارباب
با چکمه هایش میهمان دیگری دارد
پشت سر هم می زند گویا یزید اصلا
در دست هایش خیزران دیگری دارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#سال_جدید
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
##محمدجواد_شیرازی
▶️
سین مثل "سحر" و "سردی عفوی نایاب"
سین "سجاده ی زوار" میانِ "سرداب"
سین "سائل" شدن حاتم و لطف ارباب
"سامرا"، "سینه زدن" تحت شعاع مهتاب
برکت سال نو امسال امام هادی است
بانی گردش احوال امام هادی است
@hosenih
باز هم آیه بخوان راه به ما یاد بده
راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده
عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده
وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده
بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو
جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو
@hosenih
کاش نوری سوی قلبم برسد، محتاجم
اول سال، گره باز شود... محتاجم
نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم
من به الطاف شما تا به ابد محتاجم
تا که چرخید زبانم همه اش مدح تو شد
خواستم روضه بخوانم همه اش مدح تو شد
@hosenih
راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است
دور از خانه غریبانه اسیری سخت است
این همه جام بلا را بپذیری سخت است
یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است
آب بستند به صحن و حرم جدت آه
سال ها سوختی از داغ اباعبدالله
@hosenih
رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود
این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود
حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود
جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود
کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی
مطمئنم که به یاد دل زینب بودی
@hosenih
حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت
طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت
خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت
آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت
این زنا زاده چرا حمله به یوسف کرده؟!
به چه رویی به شما باده تعارف کرده؟!
@hosenih
خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست
خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست
خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست
خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست
تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست
خیزران زود به دندان ثنایاش نشست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#سال_جدید
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#عبدالحسین_میرزایی
▶️
شیعه همیشه است منادی اهلبیت
شادی و عید ماست به شادی اهلبیت
@hosenih
شکر خدا که سال جدیدم شروع شد
با گریه در مصیبت هادی اهلبیت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#سال_جدید
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#محسن_ناصحی
▶️
یا مقلّب ! که قلب من خونه
یا محوّل ! که حالم آشوبه
یا مدبّر ! که روز و شب تو دلم
غم هیأت به سینه می کوبه
@hosenih
سال ما توی هیئتا طی شد
حتی تحویل سالمون روضه س
عید نوروزمون عزاداره
تو زمین و تو آسمون روضه س
@hosenih
سفره ی هفت سینمون پهنه
آخه گفتن زمان شادی شد
دل ما موقعِ دعا دمِ عید
روضه خون امام هادی شد
@hosenih
سال نو خیلیا سفر میرن
هرکی جا مونده داره می ناله
سامرا قسمت ما باشه یه شب
حالِ دلهامون أحسنِ الحاله
@hosenih
خوش به حال کسی که تو حرمه
اون که هرسال کربلا میره
اون که بعدِ زیارتِ نجفش
کاظمین می ره ، سامرا میره
@hosenih
وقت تحویلِ عیدِ امسالم
سر سفره بلند میشم از جا
دستم و روی سینه میزارم
یه سلام می کنم به کرببلا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#سال_جدید
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
حجت الاسلام #محسن_حنیفی
▶️
شکسته روضه ات دل مقلب القلوب را
گرفته رنگ چهره ی تو حالت غروب را
شکوه غربتت،شراره زد به قلب کائنات
گریست دجله وفرات،گریست اهدنا الصراط
عزا گرفته اند پای روضه ی تو سال ها
برای سر سلامتی به جد تو غزال ها
@hosenih
فرازهای جامعه کبیره سوگوار تو
فراز سجیة الکرم شده است بی قرارتو
گمان کنم که فاطمه کنارتو نشسته است
زبان گرفته مادری که پهلویش شکسته است
فدای روی زرد تو،وجود غرق درد تو
چقدر آه میکشد،کنار جسم سردتو
@hosenih
زمان رنج وغصه ی تو خاتمه گرفته است
چقدر روضه ی تو بوی فاطمه گرفته است
دوشنبه بود لحظه ی هجوم زهر برجگر
دوشنبه بود وکوچه ها،دوشنبه بود ومیخ در
دوشنبه قاتلت شده،دوشنبه بود خانه سوخت
مغیره که نداشت شرم،قلاف وتازیانه سوخت
@hosenih
مصیبتت دم مرا به سمت آه میبرد
به پشت مرکبی تورا پیاده راه میبرد
تورا چگونه دست بسته باطناب میبرند؟؟
توکوثری تورا به مجلس شراب میبرند؟؟
چقدر زخم خورده ای،شبیه جُبّه ی حسین
کشانده ای مرا دوباره زیر قبه ی حسین
@hosenih
هزار شکر پیکرت به زیر آفتاب نیست
میان مقتلت سخن زکودک رباب نیست
هنوز جای شکر مانده سنگ بر جبین نخورد
هزار شکر یمسک السماء بر زمین نخورد
کنار پیکر توگریه بودوهلهله نبود
میان مقتل تو نام شمروحرمله نبود
به صحن سینه ی تو چکمه ی سنان نمیرسد
به پای بوسی لب تو خیزران نمیرسد...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت، #سال_جدید
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
چه کسی گفته که آغاز بهار
در دلم نیّت شادی دارم
من عزادار گل زهرایم
ماتم حضرت هادی ع دارم
@hosenih
سامرا گفتم و قلبم لرزید
ناگهان پرده ی چشمم تر گشت
داغ تصویر حریمی ویران
تلخی خاطره هایم برگشت
@hosenih
من از احوال حریمت آقا...
شدت فاجعه را می خوانم...
با دل خسته مفاتیح به دست...
خط به خط جامعه را می خوانم...
@hosenih
عادت دست شما احسان است...
من به دنبال کرم آمده ام...
از گدایان قدیمی توٱم...
بازهم سمت حرم آمده ام...
@hosenih
اینقدر آه نکش می سوزم...
از دلم زمزمه بر می خیزد...
تا که بر روی زمین می افتی...
ناله ی فاطمه بر می خیزد...
@hosenih
سرّ مظلومیت نام علی ع
غربت شهر چه کرده با تو؟؟
سخت می افتی و برمی خیزی
اثر زهر چه کرده با تو؟؟
@hosenih
چشم خونین تو امشب آقا...
راوی واقعه ی عاشوراست...
یاد غم های حسین افتادی...
سامراء شعبه ای از کرببلاست...
@hosenih
تشنه بودی و پریشان احوال
وسط بزم شراب افتادی
در همان حین که گریان بودی
یاد احوال رباب افتادی
@hosenih
زیر لب نوحه کنان می گفتی
جای هر تکه کلامی...ای وای
زینب و مجلس رقص و شادی
عمه و چشم حرامی ای وای
@hosenih
آن که بر ساحت قدسی شما
غرق در کینه اهانت کرده
چند وقتی است به دلدار حسین
به ابالفضل جسارت کرده
@hosenih
برسد کاش ببینیم همه
حال او عبرت بین المللی ست
شک ندارم...به خدا می دانم
پاسخش با خود عباس علی ست
@hosenih
ما کجا...درک ابالفضل کجا؟!!
عقل کو تا که تورا فهم کند
وای از آن دم که غضبناک شوی
باید اینبار خدا رحم کند
@hosenih
همه را گفتم و دیدم قطعاً
جمعه ای نور سحر می آید
انتقام علوی در راه است
عشق با تیغ دو سر می آید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت، #سال_جدید
#داود_رحیمی
▶️
شده امسال سفره ی عیدم
متبرک به نام سامرا
هفت سینش سیاه پوشیده
در عزای امام سامرا
@hosenih
نام زیبای حضرت هادی
شده است اعتبار این سفره
جای ماهی کبوتر دل را
می نشانم کنار این سفره
@hosenih
بیش از عطر بخور هندی، من
مستماز عطر و بوی سامرا
سفره ی عید را به رسم ادب
پهن کردم به سوی سامرا
@hosenih
ای دل امسال بعد "حول حال"
و پس از خواندن کمی قرآن
دلبه دریای معرفت بزن و
یکدو خط جامعه کبیره بخوان
@hosenih
شود امسالمان عجب سالی
که شروعش به نام این آقاست
"السلام علیک یا هادی"
یک علیک السلام عیدی ماست
@hosenih
گفتن از شأن تو چه دشوار است
"اهل بیت نبوتی" آقا
"مهبط الوحی" و "معدن الرحمه"
تو تمام کرامتی آقا
@hosenih
عادت و خلق و خویتان احسان
"أمرُکُم رشد" و حرفتان نور است
من چه گویم که" شأنکم حقٌ "
ذهن من از مقامتان دور است
@hosenih
خط به خط جامعه کبیره تویی
چه نیازی به وصف من داری؟
صلب تو نور و نسل تو نور است
فوق نوری فراتری، آری
@hosenih
تو ز قوم و قبیله ی آبی
و مبرّا زِ عیب و ایرادی
نامت آیینه را زِ رو برده
یا علی النقی و یا هادی
@hosenih
آمدی تیرگی فراری شد
قمرانه به شهر می تابی
و سیاهی تو را نمی فهمد
خارج از فهم کرم شب تابی
@hosenih
دشمنت هرچه گفت باکی نیست
تو نقی، پاک، مثل بارانی
چشم "شاهین" و جغد و کرکس کور
تا همیشه همای یزدانی
@hosenih
"متوکل" امام این قوم است
همشان مثل "معتز" و "واثِق"
با دهان قصد نورتان دارند!
نورکم حق و کلُّهم زاهِق
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده، بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند
@hosenih
می کِشد با دو دستِ بسته تو را
دل به تقدیر داده بودی تو
دشمنانت سوار بر مرکب
پشت مرکب پیاده بودی تو
جان فدایت که روضه خوان بودی
یادِ نور دو عین افتادی
عقب قافله زمین خوردی
یادِ بنتُ الحسین افتادی
تا رسیدی به کاخ آن ملعون
پر و بالت تمام خاکی شد
ذره ای از بها نمی افتد
گیرم اصلا امام خاکی شد
@hosenih
متوکل شراب آورد و...
بعد از آن هم کمی به تو خندید
طعنه زد لااقل بخوان شعری
شعر خواندی...وجودِ او لرزید
دل زهراییت شکست آن جا
یادت افتاده بود بزم شراب
یاد دندان و خیزران بودی
یادت افتاده بود اشک رباب
یادت آمد شراب را می ریخت
به روی زخم دیده ی جدت
چشم عباس خیره شد ناگه
سوی رأس بریده ی جدت
@hosenih
می چکید اشکش از نوک نیزه
همه ی های و هویم این جا بود
دختری زیر لب فقط می گفت:
کاش الآن عمویم این جا بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#علی_زمانیان
▶️
آن روز از کبوتر زخمی پری نبود
خورشید فاطمه که به این لاغری نبود!
شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش
فرقی که داشت این که جوان بستری نبود
@hosenih
آیا دلیل غصّهی او زهر بوده؟ نه
از آن شراب، دردسر بدتری نبود
یک بیحیا و ظرف شراب و امام بود
اما به لعل لب، لب چوب تری نبود
یک شهر دشمن از همهجانب ولی دگر
چشم طمع که در پی انگشتری نبود
آنجا کشنده بود که در پیش دختران
میزد یزید چوب،… وَ آبآوری نبود
ای کاش در مقابل چشمان خواهری
رأس بریده داخل طشت زری نبود
@hosenih
فریاد میکشید صدای گرفتهای:
بابا محاسن تو که خاکستری نبود!
وای از غروب شام غریبان که ناقه بود
امّا میان جمع، علی اکبری نبود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#محمود_ژولیده
▶️
آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشيد
جان از تنم به حربهی زهرِ ستم كشيد
ابنُ الرضايم و ز رضا ارث بردهام
زهر جفا مرا به همان پيچ و خم كشيد
@hosenih
در احتضارم و بدنم درد میكند
اين سَمّ جان شكار، توان از دلم كشيد
وقتی كه ديد، تشنگیام قاتل من است
جان را اَجل ز سينهی من لاجَرم كشيد
عمرم شبيه مادر پهلو شكسته شد
نخل جوانیام ثمر از عمرِ كم كشيد
جز زهر كينه مايهی آرامشم نشد
دريا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشيد
طاغوت، با سلالهی زهرا چهها نكرد
ما را برون ز خانه چو يک متّهم كشيد
@hosenih
بالا گرفت كار جسارت به اهل بيت
كارم به سوی بزم شراب و ستم كشيد
من وارث بلای خرابهنشينیام
سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشيد
ای كربلا! چو شاهدِ ويرانیات شدم
گويی كه ابنسعد سنان بر تنم كشيد
بهتر كه قبر مادر ما مخفيانه ماند
ور نه كدام حرمله دست از حرم كشيد
@hosenih
اين ظلمها هدايت ما را عوض نكرد
شكر خدا، ولايت ما تا عجم كشيد
نام علی و فاطمه جاويد مانده است
دشمن خيال كرد بر آنان قلم كشيد
ما روی دوش، پرچم عصمت كشيدهايم
دردا، عدو عليه عدالت علَم كشيد
دنيا كه خود بخود، قفسِ جانِ خسته بود
تبعيد هم به گوشهای از مَردمَم كشيد
از آفتاب زندگیام بهره كم گرفت
شرمندهام كه سختی از آن اُمتّم كشيد
@hosenih
افطار كردم و جگرم پارهپاره شد
جدّم رسيد و وقت سحر در برم كشيد
در آخرين نفس، پسرم چون بغل گشود
بُغضش گرفت و پارچهای بر سرم كشيد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#وحید_قاسمی
▶️
خون میچکد ز دیدهی در خونشناورم
در بهت چشمهای گهربار مادرم
سوز عطـش به ریشهی من تیشه میزند
خشکیده شاخههای بلند صنوبرم
@hosenih
در انتهای مغرب رنگ کبود رفت
خورشید پر فروغ جمال منورم
از هرم زهر و معجزهی لختههای خون
یاقوت سرخ گشته لبان مطهرم
تا مغز استخوان شرر زهر رخنه کرد
تفتیده کورهای شده گرمای بسترم
با هر نفس تمام تنم تیر میکشد
چشمانتظار قطع نفسهای آخرم
@hosenih
در لحظههای آخر عمرم هواییام
افتاده شور کرببلا باز در سرم
این آرزوی لحظهی جاندادن من است
با ذکر«یاحسین» رود جان ز پیکرم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
آیا که شود باز ببینم وطنم را
آرام کنم سینهی پر از محنم را
دلتنگ مناجات سحرهای بقیعم
با مادر غمدیده بگویم سخنم را
@hosenih
از سوز عطش تار شده راه نگاهم
آخر چه کنم؟ لرزش دست و بدنم را
آتش زده بر جان و دلم صوت حزینی
سخت است تماشا کنم اشک حسنم را
آن روز که در گوشهی ویرانه نشستم
لرزاند، غم عمهی سادات تنم را
من کشتهی بیحرمتیِ بزم شرابم
با آنکه نبسته لب چوبی دهنم را
آن روز که آمد به میان حرف کنیزی...
سخت است که تفسیر نمایم سخنم را
@hosenih
ناموس خدا، خیرهسری، چشم حرامی
سربسته گذارید بلای کهنم را
در این دم آخر به خدا یاد حسینم
زیر سرم آماده نهادم کفنم را
تشییع تن سالم من کار ندارد
غارت ننموده است کسی پیرهنم را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#سیدمجتبی_شجاع
▶️
همین که در تنش زهر شب افتاد
امام هادی از تاب و تب افتاد
@hosenih
چو وارد کردنش در بزم شادی
به یاد عمهجانش زینب افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#مجتبی_روشن_روان
▶️
اهل دردم غم هادی دارم
سامرایی است دل بی تابم
زندهی فیض مدام یارم
مردهی یک نفس سردابم
@hosenih
امشب از خویش برون میآیم
تا به چشمان پرآبش گریم
تا که بر آهِ دلِ شعلهورش...
بر تن پر تب و تابش گریم
@hosenih
كینهی اهرمن تیرهسرشت
با مدار طبق نور چه كرد؟!
فتنهی قوم پلید ابلیس
با جمال پسر حور چه كرد؟
@hosenih
دست تزویر دوباره بیرحم
آتش كینهی خود را افروخت
در پس پردهی تنهایی خود
مردی از نسل صلابت میسوخت
@hosenih
رفته رفته اثری سخت نمود
زهر در جان شریف آقا
در تب و تاب شد و سوسو زد
شمع چشمان شریف آقا
@hosenih
خاک بر فرق من از این جمله
همچو بسمل به قفس پرپر زد
پسرش پارهگریبان گریان
در عزاداری او بر سر زد
@hosenih
جگر زهر چشیده یعنی
آب گردیدن گل در آتش
هر كه از نسل علی شد مسموم...
ناله زد فاطمه؛ مادر؛ آتش
@hosenih
نا نمانده به تن و دیده پر آب
سینه سوزان و لبش خشک ولی
زمزمه كرد و به سینه كوبید
كه فدای تو حسین ابن علی
@hosenih
بر سر پای پسر سر بنهاد
لحظهی آخر جاندادن بود
از لبش ذكر نمیافتاد و
یاد آن صحنهی افتادن بود
@hosenih
یاد میكرد از آن ساعت كه
از فراز فرس آقا افتاد
تشنهلب با بدن غرق به خون
گوشهای در دل صحرا افتاد
@hosenih
یاد آن یوسف افتاده به چاه
گرگها دور و برش زوزهكشان
گرگ وحشیتری از راه رسید
چنگ زد... بُرد... سرش زوزهكشان
@hosenih
گوش كن مابقی قِصّه ز من
گر چه این روضه دهد آزارت
سر بریدند و دویدند... حرم
این بود معنی قتل و غارت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#رحمان_نوازنی
▶️
دسته دسته فرشتهها هر شب
بر تو عرض سلام میکردند
و بزرگان آسمانیها
پیش تو احترام میکردند
@hosenih
آسمانها همیشه دلگرماند
بس که خورشید مهربان دارید
ذرهای هم به ما بتابانید
از نگاهی که بیکران دارید
@hosenih
باید از فاطمه اجازه گرفت
تا که نام تو را ترنم کرد
باید آری برای ذکر شما
یا وضو داشت یا تیمم کرد
@hosenih
لوحی از یک زیارت جامع
بهترین هدیهی شما بر ماست
لوح سبزی که امتداد آن
در میان صحیفهی زهراست
@hosenih
لحظه لحظه حیاتتان اینجا
جان تازه به آسمان میداد
سیرههای زلال و پاک شما
عکستان را به ما نشان میداد
@hosenih
رزقهای تمام این عالم
گر چه در دست آسمانت بود
گر چه هر روز آفرینش هم
احتیاجش به لقمهنانت بود
@hosenih
لیک هر روز ای تواضع محض
در پی رزق کار میکردی
و همیشه به نام بسمالله
سفرهات را بهار میکردی
@hosenih
مینویسد زمین کلامت را
میسراید زمان برای ما
دوست داریم بشنویم از تو
چند آیه بخوان برای ما
@hosenih
چشمهایت چقدر خونگرمند
که گدا را به خانه میخوانند
دستهایت چقدر پر مهرند
که کسی را ز در نمیرانند
@hosenih
آه دنیا! چه کردهای با خود
با خودت با امام خوبیها
مهر دیدی و در عوض کردی
دشمنی با تمام خوبیها
@hosenih
تو چه کردی که آسمان لرزید
از غم و غصههای خورشیدش
از جگرهای پارهپارهی او
از شب و روزهای تبعیدش
@hosenih
این علیِ چهارمی بوده
که به خانهنشینیاش بردی
و شبانه دو دست او بستی
به شب دلغمینیاش بردی
@hosenih
باز شب شد و باز مردی را
سر برهنه به کوچهها بردند
خاطرات شکستهی او را
به مدینه، به کربلا بردند
@hosenih
کینههاشان شکفت وقتی که
ضربه از آفتاب میخوردند
بیحیاها به ناسزا آن شب
پیش چشمش شراب میخوردند
@hosenih
در همانجا که بزم شور و شراب
داغهای تو را شرر میزد
بغض سنگین اشک چشمانت
به حوالی کوفه پر میزد
@hosenih
به همانجا که دست زنها را
به سر شانههایشان بستند
و به دستان دختر حیدر
همگی را به ریسمان بستند
@hosenih
کاش آن لحظه آسمانها را
روی کوفه خراب میکردند
چون اسیران اهل بیتی را
خارج از دین خطاب میکردند
@hosenih
شام مثل فضای کوفه نبود
که علی را حساب میکردند
با سری که به چوب میبستند
خواهری را عذاب میکردند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
حجت الاسلام #محسن_حنیفی
▶️
شکست بال و پرش آسمان تکان میخورد
ز درد روی تنش، رنگ ارغوان میخورد
میان بستر خود او ز درد میپیچید
گره به کار اهالی آسمان میخورد
@hosenih
برای زخم عمیقش دوا افاقه نکرد
ز بس که زخم زبان او از این و آن میخورد
تو را خدا دگر او را به کوچهها نکشید
خدا نکرده زمین گر در آن میان میخورد-
-جواب مادر او را چگونه میدادید
چه قدر خون جگر او ز دستتان میخورد
میان بستر خود تشنه روضه سر میداد
صدای گریه و آهش به گوش جان میخورد
@hosenih
چنان ز چوب و لب خشک و خیزران میخواند
که گوئیا به لبش چوب خیزران میخورد
شبیه جدِّ غریبش چنان به خاک افتاد
کأنَّ ضربه ز سر نیزهی سنان میخورد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای از غم تو بر جگر سنگ شراره
وی در همه ی عمر ستم دیده هماره
سنگینی اندوه تو از کوه فزون تر
غم های فراوان تو بیرون ز شماره
@hosenih
کی مثل تو در حبس ستم بازوی بسته
بر قبر خود از جور عدو کرده نظاره
تو آیه تطهیری و دشمن به چه جرأت
با جام میِ خود به سویت کرده اشاره
از هجر تو باید کمر کوه شود خم
جایی که گریبان ولایت شده پاره
تا ماه جمالت به دل خاک نهان شد
بر چهره ز چشم حسنت ریخت ستاره
سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده
همراه عدو رفتی و او بود سواره
از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود
کز زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره
@hosenih
فوجی پی آزار دلت دست گشودند
قومی ز دفاع تو گرفتند کناره
«میثم» دگر از این غم جانسوز نگویی
کز نوک قلم جای سخن ریخت شراره
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
دارد امید که دردش به مُداوا نکشد
با چنین درد غمش کاش به فردا نکشد
زهر خوردو جگرش سوخت لبش را سوزاند
چکند از دل اگر ناله ی زهرا نکشد
@hosenih
بار اول که در این خانه نبوده اما
کاش می شد به کنار پسرش پا نکشد
سینه وقتی که بسوزد نفست می گیرد
نیست امید که کارش به تقلا نکشد
پسرش چاک گریبان زده بر بالینش
چه کند دست اگر بر سرِ بابا نکشد
ظرف آبی به لبش دید فقط گفت حسین
نفسی نیست اگر وای حسینا نکشد
کربلا آب رسیدو به زمین اما ریخت
خواست نامرد که یک آه هم آقا نکشد
دست خواهر به سرش ، داشت دعایی شاید
لحظه ی آخرِ او کار به دعوا نکشد
ضربه ها اینهمه بر صورت آقا نزنید
هیچ کس نیست که یک تیغ در اینجا نکشد
شعله اُفتاده به دامانِ یتیمی اما
می دَود تا که کسی گیسوی او را نشکد
بیشتر می شود آتش اگر اینقدر دَوَد
عمه ای کاش که این شعله به بالا نکشد
@hosenih
می برد هرچه دلش خواست حرامی باشد
کاش فریاد سرِ دختر نوپا نکشد
خوب شد بود عمو بر سر نیزه تا که
حال این خواهر تنها به تماشا نکشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#وحید_محمدی
▶️
نفس نفس نفست عطر ربنا دارد
قنوت نیمه شبت ذکر آتنا دارد
به عمق معرفت واژه های جامعه ات
هجا هجا کلماتت دَم از خدا دارد
@hosenih
کریم، ابن کریمی و عالمی آقا
به دامن کرمت دست التجا دارد
کبوترانه پریده در آسمان شما
دلی که حسرت سرداب سامرا دارد
من از هوای گدایی درگهت مستم
گدای سامری ات میشوم ... صفا دارد
فدای نام تو یا ایها النقی، جانم
چقدر لشکر تو یار و جانفدا دارد
@hosenih
اگر چه دست تو را خصم بی بصیرت بست
هنوز اهل تو در بیت خویش جا دارد
هنوز غصه بزم شراب را داری
هنوز دست تو جای طناب را دارد ...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
در نقشه ها کوفه مکان دیگری دارد
در شهرسامرا نشان دیگری دارد
رفته علیِّ دیگری در خیبری دیگر
تاریخ در نقلش بیان دیگری دارد
@hosenih
یعنی پس از «نهج البلاغه» پشت این صورت
با «جامعه» شیعه، دهان دیگری دارد
بر دشمنان آمد علی تا چاربار از نو
این زلزله هردم تکان دیگری دارد
وقت غضب گاهی شبیه زلزله اما
در رحمتش هردم جهان دیگری دارد
در خاک سامرا علیِّ چارمین آمد
این جسم دیگرگونه جان دیگری دارد
هم دوستانی مثل سلمان و ابوذر نه؛
هم اینکه قطعا دشمنان دیگری دارد
با تیغ زهرآلود،نه با زهر چونان تیغ
جان دادنش هم داستان دیگری دارد
@hosenih
با زهر سر می بُرّد ازلب تشنه ای، این بار؛
گودال سامرّا سنان دیگری دارد
مثل علی از جنس اصغر گونه اش اما
این قصه گویا قهرمان دیگری دارد
آن جا که غیر از اکبرش ارباب ما تازه؛
با ذبح اصغر امتحان دیگری دارد
دنیا گمان دارد که اصغر می شود سیراب
تیر سه پر اما گمان دیگری دارد
غیر از کمانش حرمله بر زجرکُش کردن
من مطمئن هستم کمان دیگری دارد
آن جا که بعد از تیر می بینم علی اصغر؛
انگار بر حنجر دهان دیگری دارد
آن جا که بعد از تیر خوردن حس شد این کودک؛
درپشت گردن استخوان دیگری دارد
@hosenih
درگوشه ی گودال هم غیر از سنان ارباب
با چکمه هایش میهمان دیگری دارد
پشت سر هم می زند گویا یزید اصلا
در دست هایش خیزران دیگری دارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#محمدحسین_رحیمیان
▶️
عمر تو مثل علی با بی کسی سر می شود
خط به خطِ شرحِ حالت گریه آور می شود
می برد دشمن تو را در بدترین جاهای شهر
سامرا شرمنده از روی پیمبر می شود
@hosenih
حمله بر بیت ولایت ، بی کسی ، بزم شراب
دشمنت لحظه به لحظه بی حیاتر می شود
زنده بودی بی حیا قبر تو را در خانه کند
چشم ها از ماجرای غربتت ، تر می شود
می روی از سامرا ، "روز دوشنبه" باز هم
سرشکسته پیش زهرا ، پیش حیدر می شود
می روی از سامرا روز دوشنبه باز هم
زنده یادِ کوچه و دیوار و آن در می شود
مثل جد خود حسینی ، کشته ی دور از وطن
با غمت تازه غم آقای بی سر می شود
@hosenih
کشته ی دور از وطن هستی ولی شکر خدا
یک کفن روزی این جسم مطهر می شود
"تو" غریبی یا "حسین" ؟ آیا پس از تو خواهرت
هم سفر با حرمله یا شمر کافر می شود؟
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
نیمۀ شب امام رابردند
خانه و خانواده مضطرب است
نگرانِ امامِ هادی شد
سامرا بی قرار و ملتهب است
@hosenih
من بمیرم که پیش چشمانش
سَبِّ جدِّ گرامی اش کردند
دل هفت آسمان به درد آمد
بس که بی احترامی اش کردند
@hosenih
می بَرَندش بدونِ عمامه
غربت از چشمهاش معلوم است
خوب که ، در رُخش نگاه کنی
مثل جدّش علیست مظلوم است
@hosenih
جان به قربان آن امامی که
دستهایش به غصه زنجیر است
علتِ بردنش به بزم شراب
به گمانم به قصد تحقیر است
@hosenih
متوکل مقابل حضار
اندکی آمد و توقف کرد
بی حیا از شرابِ در دستش
به امام دهم تعارف کرد
@hosenih
خواست تا که امام هادی را
نحوهء دیگری عذاب دهد
گفت با او که شعر میخوانی
منتظر ماند تا جواب دهد
@hosenih
حضرتش قصد شعر خواندن کرد
کرد آغاز معجزاتِ کلام
سخنش مثل تیغ حیدر بود
محشری شد به پا زِ شعر امام
@hosenih
بر سرِ دشمنش خراب ، آقا
گویی آن خانۀ مجلل کرد
شعرها در مَذَمّتِ دنیا
عیش او را به غم مبدل کرد
@hosenih
متوکل که منقلب گردید
در خود احساس روسیاهی کرد
لااقل در میان آن مجلس
از امام آمد عذرخواهی کرد
@hosenih
دشمنی هم سراغ دارم که
پرچم ظلمِ بی امان برداشت
در قبال سری که قرآن خواند
بی حیا چوب خیزران برداشت
@hosenih
پیش زنها و بچه ها ، ملعون
پستی اش را به خلق ثابت کرد
ضربه را بر لب و دهانش زد
صوت قرآن به چوب ساکت کرد
@hosenih
گریه کردیم بر حسین ، ولی
حال زینب کجا و ما ؟ هیهات
ما شنیدیم و خواهرش دیده
وای بر حال عمۀ سادات
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
علت روی زمین ریختنم معلوم است
اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است
جگرم سوخته از زهر... تنم می لرزد
لختههای جگرم در دهنم معلوم است
@hosenih
چقدر درد از این شهر به خاطر دارم
از دل سوخته درد و محنم معلوم است
حق من رفتن ِ در خان صعالیک نبود¹
در نگاهم غم هجر وطنم معلوم است
وسط سجده به کاشانهی من ریختهاند
رد پا روی عبا و بدنم معلوم است
@hosenih
از همین کوچه و توهین و دو دست بسته
روضهی ارثیه از پنج تنم معلوم است
هتک حرمت جلوی اهل و عیالم شدهام
شرم در چهرهی هر یاسمنم معلوم است
مردک پست به من باده تعارف کرده
خجلتم در دل شعر و سخنم معلوم است
یک نفر هست کنار من و شکرش باقی است
دور بالین من اشکِ حسنم معلوم است
حسنم روضه بخوان، روضهی جسمی عریان
من که بر روی تنم پیرهنم معلوم است
@hosenih
در میان کفنم تربت یک بیکفن است
غربت جد من از این کفنم معلوم است
یاد تشنهشدن و پا زدنش افتادم
تشنهام علت پرپر زدنم معلوم است
۱. طبق دستور «متوکل لعنة الله علیه» روز ورود به سامراء به بهانه اینکه هنوز محل اقامت امام آمده نیست! حضرت را در محل پستى که به «خان الصعالیک» (کاروانسراى گدایان و مستمندان) معروف بود، وارد کردند و حضرت آن روز را در آنجا به سر برد. البته هدف از این کار تحقیر موذیانه و دیپلمات مآبانه حضرت بود.
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده، بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند
@hosenih
می کِشد با دو دستِ بسته تو را
دل به تقدیر داده بودی تو
دشمنانت سوار بر مرکب
پشت مرکب پیاده بودی تو
جان فدایت که روضه خوان بودی
یادِ نور دو عین افتادی
عقب قافله زمین خوردی
یادِ بنتُ الحسین افتادی
تا رسیدی به کاخ آن ملعون
پر و بالت تمام خاکی شد
ذره ای از بها نمی افتد
گیرم اصلا امام خاکی شد
@hosenih
متوکل شراب آورد و...
بعد از آن هم کمی به تو خندید
طعنه زد لااقل بخوان شعری
شعر خواندی...وجودِ او لرزید
دل زهراییت شکست آن جا
یادت افتاده بود بزم شراب
یاد دندان و خیزران بودی
یادت افتاده بود اشک رباب
یادت آمد شراب را می ریخت
به روی زخم دیده ی جدت
چشم عباس خیره شد ناگه
سوی رأس بریده ی جدت
@hosenih
می چکید اشکش از نوک نیزه
همه ی های و هویم این جا بود
دختری زیر لب فقط می گفت:
کاش الآن عمویم این جا بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را
هزار شُکر که داریم امامِ هادی را
سلامِ ما برسانید ای کبوترها
که بشنویم علیک السلامِ هادی را
چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی
خطاب می کند: آقا ، غلامِ هادی را
بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست
نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست
@hosenih
بر آستان تو مژگانِ ما که عادت کرد
به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد
کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت
کسی که رفت به این روضهها عبادت کرد
همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند
سبوی خویش پُر از چشمهی سعادت کرد
برای عمه سادات در قفس رفتی
و شیر عرض اردت به این سیادت کرد*
پسر فراقِ پدر را چگونه چاره کند
روا بود که گریبان امام پاره کند**
@hosenih
تو را زِ خانهی خود با عذاب آوردند
تو را به گوشه ای اما خراب آوردند
به روی خاک نشستی و شام را دیدی
که عمه های تو را با طناب آوردند
یتیمهای گرسنه به بند زنجیر و
رسید وقتِ طعام و کباب آوردند
من از امام زمان شرم دارم از این خط
که پیشِ چشمِ شما هم شراب آوردند
شراب بود ولی بر سرت سنان نزدند
به زخمهای لبت چوبِ خیزران نزدند
*اشاره به روایت داخل قفس شیرها رفتن امامهادی(علیهالسلام)
**اشاره به گریبان چاک زدن امامحسنعسکری(علیهالسلام)در فراق پدر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih