eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در نقشه ها کوفه مکان دیگری دارد در شهرسامرا نشان دیگری دارد رفته علیِّ دیگری در خیبری دیگر تاریخ در نقلش بیان دیگری دارد @hosenih یعنی پس از «نهج البلاغه» پشت این صورت با «جامعه» شیعه، دهان دیگری دارد بر دشمنان آمد علی تا چاربار از نو این زلزله هردم تکان دیگری دارد وقت غضب گاهی شبیه زلزله اما در رحمتش هردم جهان دیگری دارد در خاک سامرا علیِّ چارمین آمد این جسم دیگرگونه جان دیگری دارد هم دوستانی مثل سلمان و ابوذر نه؛ هم اینکه قطعا دشمنان دیگری دارد با تیغ زهرآلود،نه با زهر چونان تیغ جان دادنش هم داستان دیگری دارد @hosenih با زهر سر می بُرّد ازلب تشنه ای، این بار؛ گودال سامرّا سنان دیگری دارد مثل علی از جنس اصغر گونه اش اما این قصه گویا قهرمان دیگری دارد آن جا که غیر از اکبرش ارباب ما تازه؛ با ذبح اصغر امتحان دیگری دارد دنیا گمان دارد که اصغر می شود سیراب تیر سه پر اما گمان دیگری دارد غیر از کمانش حرمله بر زجرکُش کردن من مطمئن هستم کمان دیگری دارد آن جا که بعد از تیر می بینم علی اصغر؛ انگار بر حنجر دهان دیگری دارد آن جا که بعد از تیر خوردن حس شد این کودک؛ درپشت گردن استخوان دیگری دارد @hosenih درگوشه ی گودال هم غیر از سنان ارباب با چکمه هایش میهمان دیگری دارد پشت سر هم می زند گویا یزید اصلا در دست هایش خیزران دیگری دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم # ▶️ سین مثل "سحر" و "سردی عفوی نایاب" سین "سجاده ی زوار" میانِ "سرداب" سین "سائل" شدن حاتم و لطف ارباب "سامرا"، "سینه زدن" تحت شعاع مهتاب برکت سال نو امسال امام هادی است بانی گردش احوال امام هادی است @hosenih باز هم آیه بخوان راه به ما یاد بده راه نزدیک به درگاه به ما یاد بده عشق بازیِ سحرگاه به ما یاد بده وَ بِکُم عَلَّمَنَا الله به ما یاد بده بهترین نسخه ی هر غصه و هر دردی تو جامعه خواندی و ما را علوی کردی تو @hosenih کاش نوری سوی قلبم برسد، محتاجم اول سال، گره باز شود... محتاجم نظری کن به منِ خسته که بد محتاجم من به الطاف شما تا به ابد محتاجم تا که چرخید زبانم همه اش مدح تو شد خواستم روضه بخوانم همه اش مدح تو شد @hosenih راه این روضه ی غمناک، مسیری سخت است دور از خانه غریبانه اسیری سخت است این همه جام بلا را بپذیری سخت است یادِ تخریب حرم روضه بگیری سخت است آب بستند به صحن و حرم جدت آه سال ها سوختی از داغ اباعبدالله @hosenih رتبه ی فاطمی ات قابل تشکیک نبود این همه اذیت معصوم خدا، نیک نبود حق تو دیدن ویرانه ی تاریک نبود جایگاهت به خدا "خان صعالیک" نبود کنج ویرانه دلت سوخت و در تب بودی مطمئنم که به یاد دل زینب بودی @hosenih حمله بر حصن حصین؟! بر متوکل لعنت طعنه بر هادی دین؟! بر متوکل لعنت خوردی آقا به زمین؟! بر متوکل لعنت آه از کوچه، همین... بر متوکل لعنت این زنا زاده چرا حمله به یوسف کرده؟! به چه رویی به شما باده تعارف کرده؟! @hosenih خوب شد پاره، گریبان کسی این جا نیست خوب شد دختر حیران کسی این جا نیست خوب شد چوب به دستان کسی این جا نیست خواهری بی سر و سامان کسی این جا نیست تا ز حلقوم حسین آیه به لب هاش نشست خیزران زود به دندان ثنایاش نشست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شیعه همیشه است منادی اهلبیت شادی و عید ماست به شادی اهلبیت @hosenih شکر خدا که سال جدیدم شروع شد با گریه در مصیبت هادی اهلبیت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یا مقلّب ! که قلب من خونه یا محوّل ! که حالم آشوبه یا مدبّر ! که روز و شب تو دلم غم هیأت به سینه می کوبه @hosenih سال ما توی هیئتا طی شد حتی تحویل سالمون روضه س عید نوروزمون عزاداره تو زمین و تو آسمون روضه س @hosenih سفره ی هفت سینمون پهنه آخه گفتن زمان شادی شد دل ما موقعِ دعا دمِ عید روضه خون امام هادی شد @hosenih سال نو خیلیا سفر میرن هرکی جا مونده داره می ناله سامرا قسمت ما باشه یه شب حالِ دلهامون أحسنِ الحاله @hosenih خوش به حال کسی که تو حرمه اون که هرسال کربلا می‌ره اون که بعدِ زیارتِ نجفش کاظمین می ره ، سامرا می‌ره @hosenih وقت تحویلِ عیدِ امسالم سر سفره بلند میشم از جا دستم و روی سینه میزارم یه سلام می کنم به کرببلا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ شکسته روضه ات دل مقلب القلوب را گرفته رنگ چهره ی تو حالت غروب را شکوه غربتت،شراره زد به قلب کائنات گریست دجله وفرات،گریست اهدنا الصراط عزا گرفته اند پای روضه ی تو سال ها برای سر سلامتی به جد تو غزال ها @hosenih فرازهای جامعه کبیره سوگوار تو فراز سجیة الکرم شده است بی قرارتو گمان کنم که فاطمه کنارتو نشسته است زبان گرفته مادری که پهلویش شکسته است فدای روی زرد تو،وجود غرق درد تو چقدر آه میکشد،کنار جسم سردتو @hosenih زمان رنج وغصه ی تو خاتمه گرفته است چقدر روضه ی تو بوی فاطمه گرفته است دوشنبه بود لحظه ی هجوم زهر برجگر دوشنبه بود وکوچه ها،دوشنبه بود ومیخ در دوشنبه قاتلت شده،دوشنبه بود خانه سوخت مغیره که نداشت شرم،قلاف وتازیانه سوخت @hosenih مصیبتت دم مرا به سمت آه میبرد به پشت مرکبی تورا پیاده راه میبرد تورا چگونه دست بسته باطناب میبرند؟؟ توکوثری تورا به مجلس شراب میبرند؟؟ چقدر زخم خورده ای،شبیه جُبّه ی حسین کشانده ای مرا دوباره زیر قبه ی حسین @hosenih هزار شکر پیکرت به زیر آفتاب نیست میان مقتلت سخن زکودک رباب نیست هنوز جای شکر مانده سنگ بر جبین نخورد هزار شکر یمسک السماء بر زمین نخورد کنار پیکر توگریه بودوهلهله نبود میان مقتل تو نام شمروحرمله نبود به صحن سینه ی تو چکمه ی سنان نمیرسد به پای بوسی لب تو خیزران نمیرسد... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ، ▶️ چه کسی گفته که آغاز بهار در دلم نیّت شادی دارم من عزادار گل زهرایم ماتم حضرت هادی ع دارم @hosenih سامرا گفتم و قلبم لرزید ناگهان پرده ی چشمم تر گشت داغ تصویر حریمی ویران تلخی خاطره هایم برگشت @hosenih من از احوال حریمت آقا... شدت فاجعه را می خوانم... با دل خسته مفاتیح به دست... خط به خط جامعه را می خوانم... @hosenih عادت دست شما احسان است... من به دنبال کرم آمده ام... از گدایان قدیمی توٱم... بازهم سمت حرم آمده ام... @hosenih اینقدر آه نکش می سوزم... از دلم زمزمه بر می خیزد... تا که بر روی زمین می افتی... ناله ی فاطمه بر می خیزد... @hosenih سرّ مظلومیت نام علی ع غربت شهر چه کرده با تو؟؟ سخت می افتی و برمی خیزی اثر زهر چه کرده با تو؟؟ @hosenih چشم خونین تو امشب آقا... راوی واقعه ی عاشوراست... یاد غم های حسین افتادی... سامراء شعبه ای از کرببلاست... @hosenih تشنه بودی و پریشان احوال وسط بزم شراب افتادی در همان حین که گریان بودی یاد احوال رباب افتادی @hosenih زیر لب نوحه کنان می گفتی جای هر تکه کلامی...ای وای زینب و مجلس رقص و شادی عمه و چشم حرامی ای وای @hosenih آن که بر ساحت قدسی شما غرق در کینه اهانت کرده چند وقتی است به دلدار حسین به ابالفضل جسارت کرده @hosenih برسد کاش ببینیم همه حال او عبرت بین المللی ست شک ندارم...به خدا می دانم پاسخش با خود عباس علی ست @hosenih ما کجا...درک ابالفضل کجا؟!! عقل کو تا که تورا فهم کند وای از آن دم که غضبناک شوی باید اینبار خدا رحم کند @hosenih همه را گفتم و دیدم قطعاً جمعه ای نور سحر می آید انتقام علوی در راه است عشق با تیغ دو سر می آید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ، ▶️ شده امسال سفره ی عیدم متبرک به نام سامرا هفت سینش سیاه پوشیده در عزای امام سامرا @hosenih نام‌ زیبای حضرت هادی شده است اعتبار این سفره جای ماهی کبوتر دل را می نشانم کنار این سفره @hosenih بیش از عطر بخور هندی، من مستم‌از عطر و بوی سامرا سفره ی عید را به رسم‌ ادب پهن کردم به سوی سامرا @hosenih ای دل امسال بعد "حول حال" و پس از خواندن کمی قرآن دل‌به دریای معرفت بزن و یک‌دو خط جامعه کبیره بخوان @hosenih شود امسالمان عجب سالی که شروعش به نام این آقاست "السلام علیک یا هادی" یک علیک السلام عیدی ماست @hosenih گفتن از شأن تو چه دشوار است "اهل بیت نبوتی" آقا "مهبط الوحی" و "معدن الرحمه" تو تمام کرامتی آقا @hosenih عادت و خلق و خویتان احسان "أمرُکُم رشد" و حرفتان نور است من چه گویم که" شأنکم حقٌ " ذهن من از مقامتان دور است @hosenih خط به خط جامعه کبیره تویی چه نیازی به وصف من داری؟ صلب تو نور و نسل تو نور است فوق نوری فراتری، آری @hosenih تو ز قوم و قبیله ی آبی و مبرّا زِ عیب و ایرادی نامت آیینه را زِ رو برده یا علی النقی و یا هادی @hosenih آمدی تیرگی فراری شد قمرانه به شهر می تابی و سیاهی تو را نمی فهمد خارج از فهم کرم شب تابی @hosenih دشمنت هرچه گفت باکی نیست تو نقی، پاک، مثل بارانی چشم "شاهین" و جغد و کرکس کور تا همیشه همای یزدانی @hosenih "متوکل" امام این قوم است همشان مثل "معتز" و "واثِق" با دهان قصد نورتان دارند! نورکم حق و کلُّهم زاهِق ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بی هوا درب خانه ات وا شد عده ای نانجیب آمده اند بین سجده، بدون عمامه پیِ تو ای غریب آمده اند @hosenih می کِشد با دو دستِ بسته تو را دل به تقدیر داده بودی تو دشمنانت سوار بر مرکب پشت مرکب پیاده بودی تو جان فدایت که روضه خوان بودی یادِ نور دو عین افتادی عقب قافله زمین خوردی یادِ بنتُ الحسین افتادی تا رسیدی به کاخ آن ملعون پر و بالت تمام خاکی شد ذره ای از بها نمی افتد گیرم اصلا امام خاکی شد @hosenih متوکل شراب آورد و...‌ بعد از آن هم کمی به تو خندید طعنه زد لااقل بخوان شعری شعر خواندی...وجودِ او لرزید دل زهراییت شکست آن جا یادت افتاده بود بزم شراب یاد دندان و خیزران بودی یادت افتاده بود اشک رباب یادت آمد شراب را می ریخت به روی زخم دیده ی جدت چشم عباس خیره شد ناگه سوی رأس بریده ی جدت @hosenih می چکید اشکش از نوک نیزه همه ی های و هویم این جا بود دختری زیر لب فقط می گفت: کاش الآن عمویم این جا بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آن روز از کبوتر زخمی پری نبود خورشید فاطمه که به این لاغری نبود! شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش فرقی که داشت این که جوان بستری نبود @hosenih آیا دلیل غصّه‌ی او زهر بوده؟ نه از آن شراب، دردسر بدتری نبود یک بی‌حیا و ظرف شراب و امام بود اما به لعل لب، لب چوب تری نبود یک شهر دشمن از همه‌جانب ولی دگر چشم طمع که در پی انگشتری نبود آنجا کشنده بود که در پیش دختران می‌زد یزید چوب،… وَ آب‌آوری نبود ای کاش در مقابل چشمان خواهری رأس بریده داخل طشت زری نبود @hosenih فریاد می‌کشید صدای گرفته‌ای: بابا محاسن تو که خاکستری نبود! وای از غروب شام غریبان که ناقه بود امّا میان جمع، علی اکبری نبود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشيد جان از تنم به حربه‌ی زهرِ ستم كشيد ابنُ الرضايم و ز رضا ارث برده‌ام زهر جفا مرا به همان پيچ و خم كشيد @hosenih در احتضارم و بدنم درد می‌كند اين سَمّ جان شكار، توان از دلم كشيد وقتی كه ديد، تشنگی‌ام قاتل من است جان را اَجل ز سينه‌ی من لاجَرم كشيد عمرم شبيه مادر پهلو شكسته شد نخل جوانی‌ام ثمر از عمرِ كم كشيد جز زهر كينه مايه‌ی آرامشم نشد دريا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشيد طاغوت، با سلاله‌ی زهرا چه‌ها نكرد ما را برون ز خانه چو يک متّهم كشيد @hosenih بالا گرفت كار جسارت به اهل بيت كارم به سوی بزم شراب و ستم كشيد من وارث بلای خرابه‌نشينی‌ام سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشيد ای كربلا! چو شاهدِ ويرانی‌ات شدم گويی كه ابن‌سعد سنان بر تنم كشيد بهتر كه قبر مادر ما مخفيانه ماند ور نه كدام حرمله دست از حرم كشيد @hosenih اين ظلم‌ها هدايت ما را عوض نكرد شكر خدا، ولايت ما تا عجم كشيد نام علی و فاطمه جاويد مانده است دشمن خيال كرد بر آنان قلم كشيد ما روی دوش، پرچم عصمت كشيده‌ايم دردا، عدو عليه عدالت علَم كشيد دنيا كه خود بخود، قفسِ جانِ خسته بود تبعيد هم به گوشه‌ای از مَردمَم كشيد از آفتاب زندگی‌ام بهره كم گرفت شرمنده‌ام كه سختی از آن اُمتّم كشيد @hosenih افطار كردم و جگرم پاره‌پاره شد جدّم رسيد و وقت سحر در برم كشيد در آخرين نفس، پسرم چون بغل گشود بُغضش گرفت و پارچه‌ای بر سرم كشيد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خون می‌چکد ز دیده‌ی در خون‌شناورم در بهت چشم‌های گهربار مادرم سوز عطـش به ریشه‌ی من تیشه می‌زند خشکیده شاخه‌های بلند صنوبرم @hosenih در انتهای مغرب رنگ کبود رفت خورشید پر فروغ جمال منورم از هرم زهر و معجزه‌ی لخته‌های خون یاقوت سرخ گشته لبان مطهرم تا مغز استخوان شرر زهر رخنه کرد تفتیده کوره‌ای شده گرمای بسترم با هر نفس تمام تنم تیر می‌کشد چشم‌انتظار قطع نفس‌های آخرم @hosenih در لحظه‌های آخر عمرم هوایی‌ام افتاده شور کرببلا باز در سرم این آرزوی لحظه‌ی جان‌دادن من است با ذکر«یاحسین» رود جان ز پیکرم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آیا که شود باز ببینم وطنم را آرام کنم سینه‌ی پر از محنم را دل‌تنگ مناجات سحرهای بقیعم با مادر غمدیده بگویم سخنم را @hosenih از سوز عطش تار شده راه نگاهم آخر چه کنم؟ لرزش دست و بدنم را آتش زده بر جان و دلم صوت حزینی سخت است تماشا کنم اشک حسنم را آن روز که در گوشه‌ی ویرانه نشستم لرزاند، غم عمه‌ی سادات تنم را من کشته‌ی بی‌حرمتیِ بزم شرابم با آنکه نبسته لب چوبی دهنم را آن روز که آمد به میان حرف کنیزی... سخت است که تفسیر نمایم سخنم را @hosenih ناموس خدا، خیره‌سری، چشم حرامی سربسته گذارید بلای کهنم را در این دم آخر به خدا یاد حسینم زیر سرم آماده نهادم کفنم را تشییع تن سالم من کار ندارد غارت ننموده است کسی پیرهنم را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ همین که در تنش زهر شب افتاد امام هادی از تاب و تب افتاد @hosenih چو وارد کردنش در بزم شادی به یاد عمه‌جانش زینب افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اهل دردم غم هادی دارم سامرایی است دل بی تابم زنده‌ی فیض مدام یارم مرده‌ی یک نفس سردابم @hosenih امشب از خویش برون می‌آیم تا به چشمان پرآبش گریم تا که بر آهِ دلِ شعله‌ورش... بر تن پر تب و تابش گریم @hosenih كینه‌ی اهرمن تیره‌سرشت با مدار طبق نور چه كرد؟! فتنه‌ی قوم پلید ابلیس با جمال پسر حور چه كرد؟ @hosenih دست تزویر دوباره بی‌رحم آتش كینه‌ی خود را افروخت در پس پرده‌ی تنهایی خود مردی از نسل صلابت می‌سوخت @hosenih رفته رفته اثری سخت نمود زهر در جان شریف آقا در تب و تاب شد و سوسو زد شمع چشمان شریف آقا @hosenih خاک بر فرق من از این جمله همچو بسمل به قفس پرپر زد پسرش پاره‌گریبان گریان در عزاداری او بر سر زد @hosenih جگر زهر چشیده یعنی آب گردیدن گل در آتش هر كه از نسل علی شد مسموم... ناله زد فاطمه؛ مادر؛ آتش @hosenih نا نمانده به تن و دیده پر آب سینه سوزان و لبش خشک ولی زمزمه كرد و به سینه كوبید كه فدای تو حسین ابن علی @hosenih بر سر پای پسر سر بنهاد لحظه‌ی آخر جان‌دادن بود از لبش ذكر نمی‌افتاد و یاد آن صحنه‌ی افتادن بود @hosenih یاد می‌كرد از آن ساعت كه از فراز فرس آقا افتاد تشنه‌لب با بدن غرق به خون گوشه‌ای در دل صحرا افتاد @hosenih یاد آن یوسف افتاده به چاه گرگ‌ها دور و برش زوزه‌كشان گرگ وحشی‌تری از راه رسید چنگ زد... بُرد... سرش زوزه‌كشان @hosenih گوش كن مابقی قِصّه ز من گر چه این روضه دهد آزارت سر بریدند و دویدند... حرم این بود معنی قتل و غارت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دسته دسته فرشته‌ها هر شب بر تو عرض سلام می‌کردند و بزرگان آسمانی‌ها پیش تو احترام می‌کردند @hosenih آسمان‌ها همیشه دل‌گرم‌اند بس که خورشید مهربان دارید ذره‌ای هم به ما بتابانید از نگاهی که بی‌کران دارید @hosenih باید از فاطمه اجازه گرفت تا که نام تو را ترنم کرد باید آری برای ذکر شما یا وضو داشت یا تیمم کرد @hosenih لوحی از یک زیارت جامع بهترین هدیه‌ی شما بر ماست لوح سبزی که امتداد آن در میان صحیفه‌ی زهراست @hosenih لحظه لحظه حیاتتان این‌جا جان تازه به آسمان می‌داد سیره‌های زلال و پاک شما عکس‌تان را به ما نشان می‌داد @hosenih رزق‌های تمام این عالم گر چه در دست آسمانت بود گر چه هر روز آفرینش هم احتیاجش به لقمه‌نانت بود @hosenih لیک هر روز ای تواضع محض در پی رزق کار می‌کردی و همیشه به نام بسم‌الله سفره‌ات را بهار می‌کردی @hosenih می‌نویسد زمین کلامت را می‌سراید زمان برای ما دوست داریم بشنویم از تو چند آیه بخوان برای ما @hosenih چشم‌هایت چقدر خون‌گرمند که گدا را به خانه می‌خوانند دست‌هایت چقدر پر مهرند که کسی را ز در نمی‌رانند @hosenih آه دنیا! چه کرده‌ای با خود با خودت با امام خوبی‌ها مهر دیدی و در عوض کردی دشمنی با تمام خوبی‌ها @hosenih تو چه کردی که آسمان لرزید از غم و غصه‌های خورشیدش از جگرهای پاره‌پاره‌ی او از شب و روزهای تبعیدش @hosenih این علیِ چهارمی بوده که به خانه‌نشینی‌اش بردی و شبانه دو دست او بستی به شب دل‌غمینی‌اش بردی @hosenih باز شب شد و باز مردی را سر برهنه به کوچه‌ها بردند خاطرات شکسته‌ی او را به مدینه، به کربلا بردند @hosenih کینه‌هاشان شکفت وقتی که ضربه از آفتاب می‌خوردند بی‌حیاها به ناسزا آن شب پیش چشمش شراب می‌خوردند @hosenih در همان‌جا که بزم شور و شراب داغ‌های تو را شرر می‌زد بغض سنگین اشک چشمانت به حوالی کوفه پر می‌زد @hosenih به همان‌جا که دست‌ زن‌ها را به سر شانه‌هایشان بستند و به دستان دختر حیدر همگی را به ریسمان بستند @hosenih کاش آن لحظه آسمان‌ها را روی کوفه خراب می‌کردند چون اسیران اهل بیتی را خارج از دین خطاب می‌کردند @hosenih شام مثل فضای کوفه نبود که علی را حساب می‌کردند با سری که به چوب می‌بستند خواهری را عذاب می‌کردند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ شکست بال و پرش آسمان تکان می‌خورد ز درد روی تنش، رنگ ارغوان می‌خورد میان بستر خود او ز درد می‌پیچید گره به کار اهالی آسمان می‌خورد @hosenih برای زخم عمیقش دوا افاقه نکرد ز بس که زخم زبان او از این و آن می‌خورد تو را خدا دگر او را به کوچه‌ها نکشید خدا نکرده زمین گر در آن میان می‌خورد- -جواب مادر او را چگونه می‌دادید چه قدر خون جگر او ز دست‌تان می‌خورد میان بستر خود تشنه روضه سر می‌داد صدای گریه و آهش به گوش جان می‌خورد @hosenih چنان ز چوب و لب خشک و خیزران می‌خواند که گوئیا به لبش چوب خیزران می‌خورد شبیه جدِّ غریبش چنان به خاک افتاد کأنَّ ضربه ز سر نیزه‌ی سنان می‌خورد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای از غم تو بر جگر سنگ شراره وی در همه ی عمر ستم دیده هماره سنگینی اندوه تو از کوه فزون تر غم های فراوان تو بیرون ز شماره @hosenih کی مثل تو در حبس ستم بازوی بسته بر قبر خود از جور عدو کرده نظاره تو آیه تطهیری و دشمن به چه جرأت با جام میِ خود به سویت کرده اشاره از هجر تو باید کمر کوه شود خم جایی که گریبان ولایت شده پاره تا ماه جمالت به دل خاک نهان شد بر چهره ز چشم حسنت ریخت ستاره سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده همراه عدو رفتی و او بود سواره از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود کز زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره @hosenih فوجی پی آزار دلت دست گشودند قومی ز دفاع تو گرفتند کناره «میثم» دگر از این غم جانسوز نگویی کز نوک قلم جای سخن ریخت شراره ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارد امید که دردش به مُداوا نکشد با چنین درد غمش کاش به فردا نکشد زهر خوردو جگرش سوخت لبش را سوزاند چکند از دل اگر ناله ی زهرا نکشد @hosenih بار اول که در این خانه نبوده اما کاش می شد به کنار پسرش پا نکشد سینه وقتی که بسوزد نفست می گیرد نیست امید که کارش به تقلا نکشد پسرش چاک گریبان زده بر بالینش چه کند دست اگر بر سرِ بابا نکشد ظرف آبی به لبش دید فقط گفت حسین نفسی نیست اگر وای حسینا نکشد کربلا آب رسیدو به زمین اما ریخت خواست نامرد که یک آه هم آقا نکشد دست خواهر به سرش ، داشت دعایی شاید لحظه ی آخرِ او کار به دعوا نکشد ضربه ها اینهمه بر صورت آقا نزنید هیچ کس نیست که یک تیغ در اینجا نکشد شعله اُفتاده به دامانِ یتیمی اما می دَود تا که کسی گیسوی او را نشکد بیشتر می شود آتش اگر اینقدر دَوَد عمه ای کاش که این شعله به بالا نکشد @hosenih می برد هرچه دلش خواست حرامی باشد کاش فریاد سرِ دختر نوپا نکشد خوب شد بود عمو بر سر نیزه تا که حال این خواهر تنها به تماشا نکشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نفس نفس نفست عطر ربنا دارد قنوت نیمه شبت ذکر آتنا دارد به عمق معرفت واژه های جامعه ات هجا هجا کلماتت دَم از خدا دارد @hosenih کریم، ابن کریمی و عالمی آقا به دامن کرمت دست التجا دارد کبوترانه پریده در آسمان شما دلی که حسرت سرداب سامرا دارد من از هوای گدایی درگهت مستم گدای سامری ات میشوم ... صفا دارد فدای نام تو یا ایها النقی، جانم چقدر لشکر تو یار و جانفدا دارد @hosenih اگر چه دست تو را خصم بی بصیرت بست هنوز اهل تو در بیت خویش جا دارد هنوز غصه بزم شراب را داری هنوز دست تو جای طناب را دارد ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در نقشه ها کوفه مکان دیگری دارد در شهرسامرا نشان دیگری دارد رفته علیِّ دیگری در خیبری دیگر تاریخ در نقلش بیان دیگری دارد @hosenih یعنی پس از «نهج البلاغه» پشت این صورت با «جامعه» شیعه، دهان دیگری دارد بر دشمنان آمد علی تا چاربار از نو این زلزله هردم تکان دیگری دارد وقت غضب گاهی شبیه زلزله اما در رحمتش هردم جهان دیگری دارد در خاک سامرا علیِّ چارمین آمد این جسم دیگرگونه جان دیگری دارد هم دوستانی مثل سلمان و ابوذر نه؛ هم اینکه قطعا دشمنان دیگری دارد با تیغ زهرآلود،نه با زهر چونان تیغ جان دادنش هم داستان دیگری دارد @hosenih با زهر سر می بُرّد ازلب تشنه ای، این بار؛ گودال سامرّا سنان دیگری دارد مثل علی از جنس اصغر گونه اش اما این قصه گویا قهرمان دیگری دارد آن جا که غیر از اکبرش ارباب ما تازه؛ با ذبح اصغر امتحان دیگری دارد دنیا گمان دارد که اصغر می شود سیراب تیر سه پر اما گمان دیگری دارد غیر از کمانش حرمله بر زجرکُش کردن من مطمئن هستم کمان دیگری دارد آن جا که بعد از تیر می بینم علی اصغر؛ انگار بر حنجر دهان دیگری دارد آن جا که بعد از تیر خوردن حس شد این کودک؛ درپشت گردن استخوان دیگری دارد @hosenih درگوشه ی گودال هم غیر از سنان ارباب با چکمه هایش میهمان دیگری دارد پشت سر هم می زند گویا یزید اصلا در دست هایش خیزران دیگری دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عمر تو مثل علی با بی کسی سر می شود خط به خطِ شرحِ حالت گریه آور می شود می برد دشمن تو را در بدترین جاهای شهر سامرا شرمنده از روی پیمبر می شود @hosenih حمله بر بیت ولایت ، بی کسی ، بزم شراب دشمنت لحظه به لحظه بی حیاتر می شود زنده بودی بی حیا قبر تو را در خانه کند چشم ها از ماجرای غربتت ، تر می شود می روی از سامرا ، "روز دوشنبه" باز هم سرشکسته پیش زهرا ، پیش حیدر می شود می روی از سامرا روز دوشنبه باز هم زنده یادِ کوچه و دیوار و آن در می شود مثل جد خود حسینی ، کشته ی دور از وطن با غمت تازه غم آقای بی سر می شود @hosenih کشته ی دور از وطن هستی ولی شکر خدا یک کفن روزی این جسم مطهر می شود "تو" غریبی یا "حسین" ؟ آیا پس از تو خواهرت هم سفر با حرمله یا شمر کافر می شود؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیمۀ شب امام رابردند خانه و خانواده مضطرب است نگرانِ امامِ هادی شد سامرا بی قرار و ملتهب است @hosenih من بمیرم که پیش چشمانش سَبِّ جدِّ گرامی اش کردند دل هفت آسمان به درد آمد بس که بی احترامی اش کردند @hosenih می بَرَندش بدونِ عمامه غربت از چشمهاش معلوم است خوب که ، در رُخش نگاه کنی مثل جدّش علیست مظلوم است @hosenih جان به قربان آن امامی که دستهایش به غصه زنجیر است علتِ بردنش به بزم شراب به گمانم به قصد تحقیر است @hosenih متوکل مقابل حضار اندکی آمد و توقف کرد بی حیا از شرابِ در دستش به امام دهم تعارف کرد @hosenih خواست تا که امام هادی را نحوهء دیگری عذاب دهد گفت با او که شعر میخوانی منتظر ماند تا جواب دهد @hosenih حضرتش قصد شعر خواندن کرد کرد آغاز معجزاتِ کلام سخنش مثل تیغ حیدر بود محشری شد به پا زِ شعر امام @hosenih بر سرِ دشمنش خراب ، آقا گویی آن خانۀ مجلل کرد شعرها در مَذَمّتِ دنیا عیش او را به غم مبدل کرد @hosenih متوکل که منقلب گردید در خود احساس روسیاهی کرد لااقل در میان آن مجلس از امام آمد عذرخواهی کرد @hosenih دشمنی هم سراغ دارم که پرچم ظلمِ بی امان برداشت در قبال سری که قرآن خواند بی حیا چوب خیزران برداشت @hosenih پیش زنها و بچه ها ، ملعون پستی اش را به خلق ثابت کرد ضربه را بر لب و دهانش زد صوت قرآن به چوب ساکت کرد @hosenih گریه کردیم بر حسین ، ولی حال زینب کجا و ما ؟ هیهات ما شنیدیم و خواهرش دیده وای بر حال عمۀ سادات ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ علت روی زمین ریختنم معلوم است اثر زهر به هر عضو تنم معلوم است جگرم سوخته از زهر... تنم می لرزد لخته‌های جگرم در دهنم معلوم است @hosenih چقدر درد از این شهر به خاطر دارم از دل سوخته درد و محنم معلوم است حق من رفتن ِ در خان صعالیک نبود¹ در نگاهم غم هجر وطنم معلوم است وسط سجده به کاشانه‌ی من ریخته‌اند رد پا روی عبا و بدنم معلوم است @hosenih از همین کوچه و توهین و دو دست بسته روضه‌ی ارثیه از پنج تنم معلوم است هتک حرمت جلوی اهل و عیالم شده‌ام شرم در چهره‌ی هر یاسمنم معلوم است مردک پست به من باده تعارف کرده خجلتم در دل شعر و سخنم معلوم است یک نفر هست کنار من و شکرش باقی است دور بالین من اشکِ حسنم معلوم است حسنم روضه بخوان، روضه‌ی جسمی عریان من که بر روی تنم پیرهنم معلوم است @hosenih در میان کفنم تربت یک بی‌کفن است غربت جد من از این کفنم معلوم است یاد تشنه‌شدن و پا زدنش افتادم تشنه‌ام علت پرپر زدنم معلوم است ۱. طبق دستور «متوکل لعنة الله علیه» روز ورود به سامراء به بهانه اینکه هنوز محل اقامت امام آمده نیست! حضرت را در محل پستى که به «خان الصعالیک» (کاروانسراى گدایان و مستمندان) معروف بود، وارد کردند و حضرت آن روز را در آنجا به سر برد. البته هدف از این کار تحقیر موذیانه و دیپلمات مآبانه حضرت بود. ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بی هوا درب خانه ات وا شد عده ای نانجیب آمده اند بین سجده، بدون عمامه پیِ تو ای غریب آمده اند @hosenih می کِشد با دو دستِ بسته تو را دل به تقدیر داده بودی تو دشمنانت سوار بر مرکب پشت مرکب پیاده بودی تو جان فدایت که روضه خوان بودی یادِ نور دو عین افتادی عقب قافله زمین خوردی یادِ بنتُ الحسین افتادی تا رسیدی به کاخ آن ملعون پر و بالت تمام خاکی شد ذره ای از بها نمی افتد گیرم اصلا امام خاکی شد @hosenih متوکل شراب آورد و...‌ بعد از آن هم کمی به تو خندید طعنه زد لااقل بخوان شعری شعر خواندی...وجودِ او لرزید دل زهراییت شکست آن جا یادت افتاده بود بزم شراب یاد دندان و خیزران بودی یادت افتاده بود اشک رباب یادت آمد شراب را می ریخت به روی زخم دیده ی جدت چشم عباس خیره شد ناگه سوی رأس بریده ی جدت @hosenih می چکید اشکش از نوک نیزه همه ی های و هویم این جا بود دختری زیر لب فقط می گفت: کاش الآن عمویم این جا بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را هزار شُکر که داریم امامِ هادی را سلامِ ما برسانید ای کبوترها که بشنویم علیک السلامِ هادی را چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی خطاب می کند: آقا ، غلامِ هادی را بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست @hosenih بر آستان تو مژگانِ ما که عادت کرد به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت کسی که رفت به این روضه‌ها عبادت کرد همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند سبوی خویش پُر از چشمه‌ی سعادت کرد برای عمه سادات در قفس رفتی و شیر عرض اردت به این سیادت کرد* پسر فراقِ پدر را چگونه چاره کند روا بود که گریبان امام پاره کند** @hosenih تو را زِ خانه‌ی خود با عذاب آوردند تو را به گوشه ای اما خراب آوردند به روی خاک نشستی و شام را دیدی که عمه های تو را با طناب آوردند یتیم‌های گرسنه به بند زنجیر و رسید وقتِ طعام و کباب آوردند من از امام زمان شرم دارم از این خط که پیشِ چشمِ شما هم شراب آوردند شراب بود ولی بر سرت سنان نزدند به زخمهای لبت چوبِ خیزران نزدند *اشاره به روایت داخل قفس شیرها رفتن امام‌هادی(علیه‌السلام) **اشاره به گریبان چاک زدن امام‌حسن‌عسکری(علیه‌السلام)در فراق پدر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih