#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
ای عصای پیری اُمالبنین
پای حرف و صحبتم قدری نشین
تا بگویم از جوانیهای خود
خاطرات پهلوانیهای خود
ای عصا این قامت خم را نبین
حالِ امروز مرا تنها نبین
روزگاری من پسرها داشتم
دورتادورم قمرها داشتم
دلخوشیام بود یک عمری همین
شهر یثرب بود و یک اُمالبنین
نذر کردم بچههایم را همه
نذرِ راه بچههای فاطمه
فخر دارم از ملک برتر شدم
چون کنیز خانهی حیدر شدم
بچههایم غرق نور رب شدند
پاسبان محمل زینب شدند
عزتم دادند بین عالمین
خون آنها ریخت در راه حسین
حال تا که مینشینم در بقیع
اشک چشمم میشود جاری سریع
با نوک انگشت خود بر روی خاک
میکشم تصویرِ داغی دردناک
می کشم قبر چهار الماس را
میزنم از دل صدا عباس را
بر دلم رنگ غم و ماتم زدند
لشگری عباس را باهم زدند
دستهایش شد جدا از پیکرش
با عمودی شد دوتا فرق سرش
سال ها بر غربتش باریدهام
خونِ بر روی سپر را دیدهام
شد دلم همچون خرابه سالها
شرم کردم از ربابه سالها
خواندهام اشعار شرم یاس را
با سکینه روضهی عباس را
چشم بر دنیای بی او بستهام
ای عصا دیگر بریدم، خستهام
خیرهام بر مشک، میگویم حسین
زیر لب با اشک میگویم حسین
اشک میریزم به یاد حنجرش
میدهم جان یاد جسم بیسرش
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
از نام خود گذشت برای دل حسین
گفت این کنیز باد فدای دل حسین
پروانه بود دور قد زینب و حسن
شمعی شد و چکید به پای دل حسین
سرمایه اش چه بود؟ ابالفضلی از ادب
عباس را چه کرد ؟ بهای دل حسین
ام البنینِ بعد پسرها چگونه بود ؟
ابری که گریه شد به هوای دل حسین
ام البنین نه ، راضیه او را بخوان که بود
راضی به کربلا به رضای دل حسین
پای غم حسین فدا شد تمام عمر
بوده است او هم از شهدای دل حسین
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح_و_مصائب
عاشق شدم که از همه بهتر بخوانی ام
عاشق که مثل یاس، معطر بخوانی ام
من از قبیله های بزرگم که آمدم
خدمتگذار خاکی این در بخوانی ام
دارم چقدر چله و دارم چقدر نذر
تا خاک پای حضرت حیدر بخوانی ام
پر پر زدم به عشق تو در آسمان شهر
شاید کرم کنی و کبوتر بخوانی ام
باور کن ای همیشه گل ای مهربان پسر
ام البنین شدم که تو! مادر بخوانی ام
جان می دهم به لذت "یُمّاه" گفتنت
اما به شرط اینکه مکرر بخوانی ام
**
عباس را فدای تو کردم به این امید
تا ظهر داغ، برادر بخوانی اش...
شاعر : #ایوب_پرند_آور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب #محاوره
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
غمِ دلِ اُمّ بنینه غمت
روضه ی بازه چهره ی درهمت
خیلی عوض شدی عزیز دلم
منو حلال کن اگه نشناختمت
اشک غریبی توی چشمام نشست
مثل سر تو پشت من هم شکست
زینبِ من بیا بگو دروغه
این که میگن حرمله دستاتو بست
حقیقته انگاری خواب نبودم
ناراحتم پیش رباب نبودم
بدجوری آبرو ریزی کرده شمر
کاشکی من از بنی کلاب نبودم
آسمونم رو بی قمر كی ديده
پروانه ی بدون پر كی ديده
ام بنين بهم نگی حق داری
ام بنين بی پسر كی ديده
سربریدن امید و احساسمو
تبر زدن ساقه های یاسمو
خواستی چهارتا قبر اگه بسازی
کوچیک دُرس کن واسه عباسمو
رفت و دل اهل حرم خالی شد
دست امیر لشگرم خالی شد
یه جور زدن با تیر به چشم نازش
کاسه ی چشم پسرم......
توو علقمه راهشو بند آوردن
چی به روز قد بلند آوردن
گریهم از اینه توی بزم شراب
سرش رو با بگو بخند آوردن
سراغشو از این و اون میگیرم
جونی ندارم ولی جون میگیرم
حالا که مادر نداره حسینم
خودم میام براش زبون میگیرم
بهم بگو كه نور عينم كجاست
بگو غريب عالمينم كجاست
جمعيت كاروونت كم شده
فقط بگو، بگو حسينم كجاست
گفتی تموم دشتو دشمن گرفت
تک تک بچه هامو از من گرفت
زینب من بگو آخر کی اومد؟!
سر حسینمو به دامن گرفت
عزیزم از روزیکه راه دور رفت
شادی دیگه از این دل صبور رفت
نمیتونم باور کنم هنوزم
سر حسینم میون تنور رفت
مردمِ شهر سر به سرم نذارید
زخم زبون رو جیگرم نذارید
گریهی من فقط برا حسینه
گریهمو پای پسرم نذارید
غمَم ربابه که به غم اسیره
طفل خیالیشو رو دست میگیره
شبا هی از خواب میپره هی میگه
آبش بدید ، آبش ندید ، میمیره
رباب نميشه با غم تو سر كرد
بدون گريه شبارو سحر كرد
درد منو درد تو مثل همه
حرمله دوتامونو بى پسر كرد
سروده گروه شعری " #یا_مظلوم "
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#ام_البنين بودی اگر تا قبل آن روز
از بعد عاشورا دگر #ام_الشهيدی …
شاعر: #نفیسه_سادات_موسوی
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_مناجات
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
برایت شعر میخوانم
تویی آغاز و پایانم
گرفتم از تو سامانم
نگاهی کن به دستانم
ببین دلتنگِ بارانم
جهان محتاجِ چشمانت
خوشا امواجِ چشمانت
دلم آماجِ چشمانت
که شد تاراجِ چشمانت
به یک غمزه بمیرانم
تویی ماهِ جهان گستر
تویی آب آورِ لشکر
کلامت زینتِ منبر
از آن آب حیات آور
کمی ساقی بنوشانم
نگاهم بر تو راغب شد
دلم دارای صاحب شد
همین که بر تو طالب شد
به ناگه سجده واجب شد
که شد قبله نمایانم
تمامِ سال و ایامم
گره خورده به تو نامم
خودت دادی سرانجامم
اگر مشتاقِ اسلامم
ز احسانت مسلمانم
اگر لبریزِ احساسم
اگر جیرهخورِ خاصم
به نامِ عشق حساسم
مطیعِ محضِ عباسم
چه غم دارم ز پایانم؟
بنازم پورِ حیدر را
علمدارِ دلاور را
عطا کن اجرِ نوکر را
هراس و خوفِ محشر را
بگردان سهل و آسانم
تویی هم قصد و مقصودم
دمی بی تو نیاسودم
از این حس شاد و خشنودم
نباشی هیچ و نابودم
تو را دارم دوچندانم
نمایان شد خدا با تو
بهشتِ ما خوشا با تو
مرض از ما دوا با تو
جوازِ کربلا با تو
در این حسرت نسوزانم
برایت روضهخوان: دفتر
شده آتشفشان: دفتر
به هر خط خونچکان: دفتر
غمین در هر بیان: دفتر
قلم در دست و گریانم
فتادن از روی زین را
رثای فرقِ خونین را
عمود و ضربِ سنگین را
بخوانم من کدامین را
نمیدانم، نمیدانم
صدا آمد ز گهواره
ندارد تشنگی چاره
همه گفتند یکباره:
شده مشکِ عمو پاره
چکید اشک از دو چشمانم
شاعر: #عادل_حسین_قربان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_ام_البنین_س_مدح
سوگند به فرزندهای راستینش
گشتیم و پیدا نیست در عالم قرینش
همراه زهرا، مرتضی هم آفرین گفت
بر دامن پاک ابالفضلآفرینش
از نور حیدر گشته روشن آسمانش
از نور ساقی میشود روشن زمینش
او را بخوان داراتر از داراترینها
ما را بخوان مستضعفِ مستضعفینش
تا در دو دنیا دستمان خالی نباشد
کافی بُوَد ما را نخی از آستینش
بین تمام کُنیههایی که نوشتند
جانها فدای کُنیهی امالبنینش
شاعر: #شهریار_سنجری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به #مادران_شهدا
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
سلام بر دل غمبار مادران شهید
به دیدههای گهربار مادران شهید
چقدر کم بنوشتیم و کم سرودیم از
غم صبوری بسیار مادران شهید
به قطره قطرهی خونهای ریخته بر خاک
همیشهایم بدهکار مادران شهید
بگو که کوه زند تکیه وقت طغیانها
به شانههای سبکبار مادران شهید
بگو که سرو کند اقتدا به طوفانها
به قامت چو سپیدار مادران شهید
جوان بزرگ کنی و فدا کنی آخر
بنازم این همه ایثار مادران شهید
**
نشسته روبروی چار صورت قبرش
همان که هست علمدار مادران شهید
همان که مادر غمپرور ابوالفضل است
دعای امبنین یار مادران شهید…
شاعر: #محمدحسین_مهدی_پناه
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📣 آدرس کانالهای مجموعه #حسینیه در پیامرسانهای #تلگرام، #ایتا، #روبیکا و #سروش
♦️کانال #اشعار_آیینی_حسینیه در👇
✔️ #تلگرام: t.me/hosenih
✔️ #ایتا: eitaa.com/hosenih
✔️ #روبیکا: rubika.ir/hosenih
✔️ #سروش: splus.ir/hosenih
🍃🍃🍃🍃🍃
🔸کانال #دوبیتی_و_رباعی_حسینیه در 👇
✔️ #تلگرام: t.me/dobeity_robaey
✔️ #ایتا: eitaa.com/dobeity_robaey
✔️ #روبیکا: rubika.ir/dobeity_robaey
✔️ #سروش: splus.ir/dobeity_robaey
🍃🍃🍃🍃🍃
♦️کانال #حسینیه_مقتل در 👇
✔️ #تلگرام: t.me/hosenih_maghtal
✔️ #ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal
May 11
#امام_زمان_عج_مناجات
#زیارت_کربلا
غم فراق آمد و غم جگر درست شد
همیشه کار من به لطف چشم تر درست شد
شکسته بال پر زدم تمام روز تا خدا
به آسمانرسیدنم دم سحر درست شد
غبار آشیانهی کبوتر تو آمد و
دوا برای زخمهای بال و پر درست شد
هر آنکه پشتِ در نشست عاقبت گرفت و رفت
همیشه کار سائلان به پشت در درست شد
هزار مدّعی برای دیدن تو آمدند
ولی در این میانه، کار یک نفر درست شد
میانهی من و تو را گناه زد بههم ولی
همیشه با بزرگیِ، تو بود اگر درست شد
به جای یارتانشدن همیشه بارتان شدم
فقط برای تو، همیشه دردسر درست شد
به داد من نمیرسند توبههای ناقصم
هزار بار توبه کردهام مگر درست شد
اگر به شهر ما بلا نمیرسد به لطف توست
که از دعای تو برای ما سپر درست شد
عجیب گوشهچشم تو رئوف و کیمیاگر است
هزار عبد رو سیَه به یک نظر درست شد
به هر دری زدم که کربلا روم نشد نشد
به دست تو فقط برات این سفر درست شد
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حاج_قاسم_سلیمانی
#جان_فدا
احرام بسته ای به تماشا رسیده ای
از یار آنچه را که شنیدیم دیده ای
سعی تو و صفای تو را دیده ایم ما
آنجا که بین کوه و کمر ها دویده ای
افتاده ای و پا شده ای بارهای بار
از معبری به معبر دیگر خزیده ای
با هر طواف در دل بی تاب شعله ها
لبیک گو حماسه ی فتح آفریده ای
حاجی ما تویی که به کوی منای عشق
در پای دوست هستی خود سر بریده ای
افتاده است فاصله ها در میان ما
لب تشنه مانده ایم و به دریا رسیده ای
ما دام روی دام تنیدیم گرد خود
تو دام تن گسسته ای و پرکشیده ای
دست تو می رسد به بلندای آسمان
خرمای بر نخیل خدا را تو چیده ای
باشد قبول هیچ نمی پرسم و مگو
آن رازها که از لب لعلش شنیده ای
شاعر: #حسن_زرنقی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#مربع_ترکیب
روزی که از تجسم امکان خبر نبود
روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود
حتی مجال لحظه برای گذر نبود
جز نور احمد از دم خالق اثر نبود
در ظلمتی که صبر ملک را ربوده بود
شد نور پاک فاطمه روشنگر وجود
زهرا رسید و نور، جهان را فرا گرفت
در آسمان، تجلی توحید پا گرفت
ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت
این نور محض را به بغل مصطفی گرفت
احمد که بوده نور رخش روح کائنات
کامل نبود بی گل او گلشن حیات
عالم در انتظار هبوط فرشته بود
حوریه ای که نور، گِلش را سرشته بود
خاکی که از شعاع الهی برشته بود
دست قضا به نامه ی این گُل نوشته بود
این آفتاب جلوه ای از نور سرمد است
این نسترن ملیکه ی باغ محمد است
کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری است
او مریم است و لایق شأن پیمبری است
چون آفتاب، سُنت او ذره پروری است
قرآن ناطق است که از هر بدی، بری است
قدیسه هست و بانوی ملک قداست است
قدرش فراتر از شب قدرِ فِراست است
دختر که بود، ام ابیها لقب گرفت
همسر که شد، حبیبه ی یکتا لقب گرفت
مادر که گشت، سرور زن ها لقب گرفت
در زندگی یگانه ی دنیا لقب گرفت
با آنکه درک شوکت او کار خاتم است
فرصت برای شرح مقامات او کم است
دنیا مجال نیست که او بی نهایت است
هر نکته از کرامت او صد حکایت است
این شاعرانگی سندش در روایت است
روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است
آن روز، قدر فاطمه فهمیده می شود
با حکم او بساط جزا چیده می شود
روزی که چشم ها همه حیران رحمت اند
یک مشت دلسپرده به دنبال فرصت اند
حتی پیمبران که بزرگان امت اند
چشم انتظار شافع روز قیامت اند
زهراست آنکه کار شفاعت به دست اوست
آری که اختیار قیامت به دست اوست
ای سیب دلربا که نصیب علی شدی
محبوب مصطفی و حبیب علی شدی
با گوشه ی نگاه طبیب علی شدی
در شورش زمانه، شکیب علی شدی
نامت کنار نام خداوند خورده است
جان علی به جان تو پیوند خورده است
در مردمی که جهل به آن ها سوار شد
دختر به گور کردنشان افتخار شد
تو آمدی و عزت زن آشکار شد
این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد
در مکتبی که نام تو در صدر نام هاست
یک زن، تجلی صفت رحمت خداست
خورشید سر گذاشته بر پای شوکتت
جبریل پر کشیده به بام ارادتت
سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت
ایاک نعبد است گواه عبادتت
مادر ندیده ایم به این اوج بندگی
در بندگی نمونه و در کار زندگی
تیغ علی که شهره به هر کارزار شد
خم شد به پایبوسی تو، ذوالفقار شد
برخواست موج و در قدمت آبشار شد
پاییز سمت خانه ات آمد بهار شد
در هر چمن طراوت گل ها به بوی توست
حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست
تو آن ملیکه ای که سراپا وقار بود
حوریه ای که چادر او وصله دار بود
همسایه با دعای شبت برقرار بود
آل عبا به محور تو استوار بود
قرآن ناطقی تو و قرآن داورت
بوده است همچون آینه ای در برابرت
ای رشک ساکنین جنان بیت ساده ات
دست قضا و پای قدر در اراده ات
زرین رکاب چرخ غلام پیاده ات
صبر و حیا دو ویژگی فوق العاده ات
صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود
سعی تو داد خواه امیر غدیر بود
روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت
جان دادی و به سعی تو اسلام جان گرفت
آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت
آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت
این ننگ بر حکومتشان ماند تا ابد
باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد
می سوختی هرآینه، پروانه شاهد است
دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است
بر غربت تو گریه ی مردانه شاهد است
از چاه آب آوری و خانه شاهد است
وقتی به سمت چاه می افتاد راه تو
بالا می آمد آب، به شوق نگاه تو
روزی که کارنامه ی اسلام دود شد
سکان دین اسیر هوای یهود شد
بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد
دستت به دستگیری امت کبود شد
راه علی گرفتی و گشتی فدای او
بودی در اوج غربت او آشنای او
شاعر: #سیدروح_الله_موید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
به نبی و خدیجهی اطهر
به " فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ"
از نماز شب است بالاتر
نیت دستبوسی مادر
طب و مرهم نبود و هرگز نیست
برکتی هم نبود و هرگز نیست
در دو عالم نبود و هرگز نیست
از دعاهای خیر او بهتر
چهره اش نور کهکشان دارد
در دلش مهر بی کران دارد
با همین قامت کمان دارد
زیر پایش بهشت سرتاسر
دشمنان رسول می لرزند
داده حق بر رسول خود فرزند
صد هزاران پسر نمی ارزند
بر رسول خدا به این دختر
هست زهرا سراسر قرآن
بین احزاب و فاطر و لقمان
آل عمران و مریم و فرقان
قدر، انسان، تبارک و کوثر
فاطمه خود تعالی خود شد
عزت لایزالی خود شد
در همان خردسالی خود شد
مادر مهربانِ پیغمبر
مادر کربلا و عاشورا
حجت الله بر حجج، زهرا
در میان تمام اهل کسا
فاطمه می شود فقط محور
فاطمه کیست؟ صاحب افلاک
جلوه ی رب العالمین در خاک
طبق نص روایت لولاك
نیست از فاطمه کسی برتر
#روز_مادر دعا دو چندان کن
یاد، از رفتگان فراوان کن
یاد، از مادر شهیدان کن
یادی از مادر علی اصغر
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#حاج_قاسم_سلیمانی
هوای تازهای از عرش، سرشار از وزیدن بود
و چشم «هل اتی» از نور «اعطیناک» روشن بود
نگو جای زنی در خانهی لولاک خالی بود
که جای آینه در پهنهی ادراک خالی بود
عروس خانهی نهجالبلاغه، مادر حکمت
بهشت رو به ایوان نبوت، دختر رحمت
همان که مادری کرده است طفل آفرینش را
همان که تربیت کرده است جمع اهل بینش را
همان نوری که میبخشید بر شبهای دنیا نور
همان صبحی که میتابید تا همسایههای دور
همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد
همان انسیةالحورا که بر انسان شرافت داد
علیمه، عالمه ،راضیه، مرضیه، پُر از زهرا
نگین سبز پیغمبر به روی گنبد خضرا
شکوه لیلةالقدر است و امالانبیا زهرا
چه گویم از مقاماتش، و ما ادراک ما زهرا
به دستش جاروی تنزیه داده حی سبحانش
شهادت دسته گلهاییست در گلدان ایوانش
همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده
که این مستورهی معصومه ناموس خدا بوده
تواضع شاخهای پُر بار در باغ نمازش بود
خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود
زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد اینگونه
که زهرا خانهداری را شرافت داد اینگونه
دهان روزه نان را پخت اما پای افطارش
به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش
علی مظلوم، اما ظالم از او واهمه دارد
علی در خانه شمشیری دودم چون فاطمه دارد
علی را کاشفالهم، کاشف الغم؛ عشق زهرا بود
علی را با هزاران زخم، مرهم؛ عشق زهرا بود
خلاصه! حُسنهای عالم و آدم فقط یکجاست
و آن هم خانهی نور است و نورش حضرت زهراست
چراغ آسمانها چادر شبزندهدارش بود
خدمتک یا علی؟ این پرسش لیل و نهارش بود
اگر "ام الولا" یک لحظه احساس خطر میکرد
دوباره چادر شبزندهدارش را به سر میکرد
خطر دیروز تا امروز تحریف حقایق بود
خطر جاماندن اندیشهها از صبح صادق بود
اگر گهواره جنبان حسینش میشود سلمان
نگاه فاطمه پس بوده از آغاز با ایران
اگر که آب و آیینهست، پس روشنگری دارد
اگر امالجهاد است این! جهادی حیدری دارد
نیافتاد از قنوتش یک نفس «الجار ثم الدار»
که جوشید از قنوت پر قناتش چشمههای ثار
قنوتش از مدینه تا همین امروز عازم بود
یکی از میوههای مستجابش حاج قاسم بود
شاعر: #رحمان_نوازنی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#صلوات
بازهم پیک صبا مُشک فشان آمده است
برمشام همه عطری ز جنان آمده است
هاتفِ غیب خبر میدهد از رویش گُل
صحبت از بانوی گُلها به میان آمده است
با گُل یاس، زمین را به فلک پُل زدهاند
روی سینه به ادب، خیل مَلک گُل زدهاند
این چه شوری است که در ذکر جمیل همه است
کوثری ناب روانگشته از این زمزمه است
ابر رحمت به سر خلق دمادم جاری است
همه آفاق پُر از فاطمه یا فاطمه است
به فلک وادی این طور چه دیدن دارد
نغمهی اهل سماوات، شنیدن دارد
تا که قدسی نفسان جلوهی طوری دیدند
در دل ختم رُسل شوق و سروری دیدند
همه لبخند زنان عطرفشانی کردند
روی دامان خدیجه، گُل نوری دیدند
مات بودند که نوزاد چها میگوید
که شنیدند همه، حمد خدا میگوید
چه مبارک سحری داشت شب میلادش
جبرئیل آمده ازبهر مبارکبادش
همه جا پُرشده از زمزمهی «اعطینا»
دیدنی بود رسول للَه و روی شادش
کوثری گشت روان، عطر حیاتی برخاست
و به شادیِ دلِ او صلواتی برخاست
کوثر و قدر بخوان، جلوهی توحید رسید
قبلهی جانِ همه، کعبهی امید رسید
باز هم زمزمه کن آیهی تطهیر بخوان
زُهره و فاطمه و طاهره، خورشید رسید
ذرّه ذرّه همه محو گُل خورشید شوید
زائر عارف این کعبهی توحید شوید
به فروغش، به جمالش، به جلالش #صلوات
به فضائل، به خصائل، به کمالش صلوات
به خداوند که سادات جهان مادریاند
به خود فاطمه تنها نه، به آلش صلوات
هردل غرق غمی، نور امیدش زهراست
هرکه مشتاق جنان است، کلیدش زهراست
آمد او تا که بشر فانی فیالله شود
بشر از جهل رها گردد و آگاه شود
می رود زود ولی چند بهاری کافی است
تاکه او بر همه روشنگر این راه شود
تاکه از خواری دنیا به همه حرفی گفت
عطر بیداری او خواب جهان را آشفت
هر زبانی که به «یا فاطمه» تطهیر شود
گوید او آمده تا نور سرازیر شود
هدف آمدنش چیست؟ همین می دانم
تا ولایت به خود فاطمه تفسیر شود
صحبت اهل ولایت به جز این زمزمه نیست
«زیر این چرخ، علی دوستتر از فاطمه نیست»
عمر پُر برکت او از چه حکایت دارد؟
از چه از مردم این شهر، شکایت دارد؟
همه ی عمر کمش گفت، «وفایی» بر خلق
که علی برهمهی خلق، ولایت دارد
بی علی هیچ ره سیر الیاللهی نیست
جز از این راه، به فردوس برین راهی نیست
شاعر: #سیدهاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح
#جمهوری_اسلامی_ایران #بصیرت
با یاد و نام #شهدا ی والامقام
#قدرت_مقاومت_ملت_ایران
زبان قاصر ما و بیان مدح این بانو
شبیه شاعری گُنگم زمان مدح این بانو
چه گویم ، وصف او وقتی به قرآن مُبین باشد
زمانی که ثناگویش امیرالمومنین باشد
چه بانویی که لبخندش نشاط قلب پیغمبر
وجود خیر او شان نزول سوره ی کوثر
رشیده ، طاهره ، عذراء ، سعیده ، عارفه ، نورا
علیمه ، فاطمه ، بُشری ، زکیّه ، ساجده ، زهرا
چه بانویی که بخشیده به عالَم نور عینش را
زده بر جان ما مُهر غلامیّ حسینش را
همان بانو که دامانش پناه اهل مکتب شد
همان مکتب که پرچمدار آن همواره زینب شد
همیشه نور می گیریم از این ایمان زهرایی
از این جمهوری اسلامی ایران زهرایی
**
منم از نسل باقرخان و سرداران ایرانی
منم از نسل دلواری و از نسل خیابانی
منم از پیروان مکتب پیر جمارانی
منم سرباز جان بر کف در این مُلک سلیمانی
گذشته رسم طاغوتی ، زمان خان و خان بازی
به جای کد خدا باید خدا از ما شود راضی
جهاد عرصه ی تبیین ، اصول امتحان ما
امید حضرت آقا به این نسل جوان ما
جوانانی که مشتاق امیرالمومنین هستند
همان هایی که در فتنه چو سدّ آهنین هستند
نشان عزم روح الله ، در ایران پاینده
که خون آرمان ها شد مسیر سبز آینده
اگر چه حاج قاسم نیست در پیکار با ظالم
ولی پیداست در دنیا خروش لشکر قاسم
یمن ، بحرین ، پاکستان ، دمشق و غزه و لبنان
جوانمرد حرم قاسم حضورش هست در میدان
اگر چه نقشه ی دشمن به رنگ وسوسه باشد
برای نوجوان ما یقیناً مخمصه باشد
خدا با فتنه ی دوران بگیرد آزمونش را
رجوعی کن به قرآن تا بدانی چند و چونش را
کسی که دل به شیطان داده بین راه می ماند
کسی که با خدا شد با ولی الله می ماند
طلوع روشن بهمن از آن پنجاه و هفت ما
شروع انقلاب ما شروع پیشرفت ما
چه غمگین گشته استکبار از این رشد جانانه
توان موشک و پهپاد و تأسیس رصدخانه
کووید ۱۹ آمد ، ولی با دیده ای روشن
در اوج دوره ی تحریم ما ، تولید شد واکسن
اروپایی که در سرما اسیر نفت و هیزم شد
به جای رفع این مشکل چرا دلسوز مردم شد؟!!
همان غربی که خود را نقطه ی پرگار می بیند!!
همان غربی که زن ها را فقط ابزار می بیند
ولی زن در نگاه ما شکوه جامعه باشد
در این دنیای بی احساس ، روح جامعه باشد
نباید خانه بی فرزند باشد جمعیت ، محدود !
نباید آسمان شهرمان باشد غبارآلود
دعای خیر این مردم زمان سخت و آسایش
برای رهبر دلسوز و مسئولان زحمت کش
نباید دل به دشمن بست این یعنی همان غفلت
نباید فکر دیگر بود غیر از همت و خدمت
جهاد فی سبیل الله یعنی حمله ی طوفان
رسیده فصل نابودی برای ابن جهانخواران
دوباره قصه ی موسی ، دوباره ماجرای نیل
رسیده مرگ آمریکا ، رسیده مرگ اسرائیل
نمانَد نامی از دشمن نشانی از سُعودی ها
شود نقش ِ بر آب این نقشه ی شوم یهودی ها
شهیدان می رسند از راه ، در دوران هم عهدی
هوای جمعه ی موعود یعنی می رسد مهدی
اگر سرمشق می گیری همیشه فاطمی باشی
بدان باید که سرباز جهاد دائمی باشی
سپاه سرخ حزب الله می آید کنار او
دعای خیر مادر هست ، در هر لحظه یار او
اگر در سینه دل داری و آن دل هست با مهدی
به عشق حضرت زهرا ، بگو لبیک یا مهدی
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #بصیرت
آمد زلال آسمانها مادر باران
عطر ولایت میوزد در کوچه ایمان
آمد زنی از جنس نور و آب و آیینه
نازل شده حوریهای در شکل یک انسان
آمد زنی که کاشفالکرب امامش بود
خورشید رویش بود بر درد علی درمان
تسبیح او مشکلگشای عالم و آدم
سجادهی او رازق هر سفرهی احسان
در ساحل تربیتش دُرّ است و مروارید
دامان حُسنش پرورانده لؤلؤ و مرجان
از واژهی مادر حروفی معتبرتر نیست
بخشیده زهرا اعتبارش را به این عنوان
رکن و ستون خانهی مولا علی، زهراست
بیت خدا هم غبطه دارد بر چنین ارکان
او بی مزارش حاجت زوار خود را داد
پنهانترین پیداست و پیداترین پنهان
آرامگاه فاطمه در قلب حیدر بود
یک بارگاه ازجنس یاس و لاله و ریحان
بوده قسیمالنار والجنة علی اما
در این میان بودهست حب فاطمه میزان
حاجت اگر از مرتضی داری نجف رفتی
فریاد کن «لبیکِ یا زهرا» دم ایوان
اینجا نجف ایوان طلا ذوب علی هستیم
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه گویان
**
زهرا به ایرانی همیشه مرحمت دارد
گهواره جنبان حسینش میشود سلمان
سربند یازهراست حرز هشت سال ما
وقتی مجهز بود دشمن تا بُن دندان
هرجا و هر سنگر که میدان جهادی بود
از بچههای فاطمه خالی نشد میدان
حالا هم این فرزند زهرا پیشگیری کرد
از فتنهی هرزی که رویاندند هر دوران
از انقلاب مصر درسی ماند و آن این بود
بی رهبری بُرد انقلابش را به استهجان
ایران به نام فاطمه خود را تبرک داد
باید مراقب شد نیافتد دست نا اهلان
بایدکه بگذاریم اسم کشورمان را
جمهوری اسلامی زهرایی ایران
عرضم تمام، این انقلاب ارثیهی زهراست
هستیم پای وارث آن، تا به پای جان
شاعر: #وحید_عظیم_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#حضرت_زهرا_س_مدح
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش
خورشید را نِشاند به روی مدار عرش
در "فاطمه" جمال خدا دیده میشود
آئینهی نبی شده آئینهدار عرش
ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیلهاست
تسبیح نامِ "فاطمه جان" است، کار عرش
نه حضرت رسول..، نه حیدر..، برای تو
"لولاک" را نوشته خداوندگارِ عرش
با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا
از این طریق حفظ شود ساختار عرش
جانم به میوهای که بُود بابِ میل تو
آن میوه ای که نام گرفته: "اَنارِ عرش"
گفتند: انبیای خدا هم پیادهاند...
آن دَم که روز حشر تویی تکسوار عرش
ما را به سقفِ "قصرِ بهشتی" نیاز نیست
کافیست چادر تو شود سایهسار عرش
بعد از هجومِ کوچه، خدا حُکم کرده است
دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش
در گوشهی بهشت، تنورِ تو روشن است
مشغول طبخ نان شدهای، "خانهدارِ" عرش
شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست
شُکر خدا که نان تو در سفرههای ماست
خندیدی و خدا همه را شادکام کرد
غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد
با تو گشود بابِ توسل به خویش را
در حقِّ خلق، لطف خودش را تمام کرد
قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود
نور تو این معامله را بیدوام کرد
زنده به گور کرد وجودِ تو "جهل" را
دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد
فهمیدهایم حدِّ مقاماَت قیامتی است...
وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد
با "بَضعَهُ النَّبیِ" خودش ختم مرسلین
در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد
هم مادر رسولی و هم دختر رسول...
باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟!
روح الامین به لفظِ "علیک" تو دلخوش است
هرگاه رو به خانهی امناَت سلام کرد
وللهِ یک شبه همهی آن یهود را
این چادر تو بود، مسلمانِ تام کرد
از قصهات حکایتِ ایمان درست شد
با گردوخاکِ چادرت انسان درست شد
روح تو خلق شد، قَلَمی "هَلْ أَتَا" نوشت
دستت بلند شد، مَلَکی رَبَّنا نوشت
"پرده نشین آل نبی"..، لوحِ کردِگار
قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت
تنها سه آیه سهم تو از قِصّهی خداست
امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت
معراج، ابتدای رسیدن به فیضِ توست
این را رَسول، سَردرِ غارِ حرا نوشت
عیسی اگر که کور شفا داده.. ،با یَقین
بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت
ذُرّیهی تو را که خدا "پادشاه" خواند
ذرّیهی مرا همه از دَم "گدا" نوشت
حالِ تو را مدیحِ "علی" خوب میکند...
باید به خاطر دلت از "مرتضی" نوشت
ذکر تو شیعیان تو را پایبند کرد
ما را علی علیِ تو از جا بلند کرد
دروازهی بهشت غلامِ دَرِ علی است
افلاک تشنهی نمِ چشمِ ترِ علی است
رازِ نهان خلقتِ این خاک "مرتضی" است
سِرِّ تمام کُون و مکان در برِ علی است
دستی بلندتر ز یدالله دیدهای؟!
بالاتر از تمامی سرها سرِ علی است
در صدر شاهکارِ رشادت هنوز هم
فَتحُ الفتوحِ معرکهی خیبرِ علی است
امّا پناه حیدر کرّار "فاطمه" است
بانوی آب و آینه ها، سنگر علی است
با بودنش به جوشنِ جنگی نیاز نیست
جوشن کبیرِ او زره پیکر علی است
عمری برای عُمر کمش گریه میکنیم...
هِجده بهار، نُه نَفَسَش، همسر علی است
این یاس را چگونه عدو زیر پا فِشُرد!
این لالهی کبود، گُلِ پرپر علی است
در گُر گرفت..، میخ کج از شرم سرخ شد...
پِی بُرده بود بال و پر دلبرِ علی است
او باغ لاله کاشت..، بگو وای مادرم
او بار شیشه داشت..، بگو وای مادرم
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📣پیشنهاد میکنیم از انگشترها و نقرهجات این کانال دیدن کنید، شاید برای #هدیه_روز_زن بپسندید👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/127467707C01d6e87e2e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#جمهوری_اسلامی_ایران
تحفه ای آمد که نور از او هویدا میشود
ماه در رخساره اش ولله پیدا میشود
قطره امشب شک نکن مصداق دریا میشود
حضرت خاتم به حکم عشق ، بابا میشود
فاطمه آمد که باشد الگوی حجب و حیا
فاطمه آمد که بی امّت نباشد مصطفی
بهر دردِ درمندان ، اصل درمان میرسد
بهر مورانِ گدای او ، سلیمان میرسد
بهر این دختر ز طاق عرش مهمان میرسد
بهر پیغمبر همه دیدند که جان میرسد
روز و شب فرقی ندارد در کنار فاطمه
شب پر از نور است ، آری ، در جوار فاطمه
آب شد مهریه اش پس عاشق دریا شدم
لطف او باعث شده در هیئت او جا شدم
من به عشق پاک او در این جهان رسوا شدم
عاشق جمهوری اسلامی زهرا(س) شدم
مثل زهرا با ولی هستیم و بیداریم ما
عفت و مردانگی یکجا ، مگر داریم ما؟
یاعلی گویم که زهرا دلخوش از نوکر شود
کاش جان ما فدای حضرت کوثر شود
ای به قربان دو چشمی که برایش تر شود
آه از آن لحظه که زهرا دست بر معجر شود...
فضه خاک چادرش را بر سر چشمش نهاد
بر روی این گل نباید خورد حتی تند باد
آه از روزی که بار شیشه پشت در شکست
همسر حبل المتین سه مّاه در بستر نشست
لعنت حق بر همان که دست مولامان ببست
این نخ تسبیح را در خانهی حیدر گسست
با علی بودن همین بوده، همین باشد، همین!
مثل زهرا ، جانِ ما نذر امیرالمومنین ...
شاعر: #محمدحسین_چاوشی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
اَحَد و واحد و سمیع و علیم
همه آفاق را تو نور هستی
ای خداوند واجب التعظیم
نور مافوق کل نور هستی
وصف تو در دعای زهرا بود
نور همواره از لبش میریخت
آسمان بر زمین ستاره ز شوق
با مناجات هر شبش میریخت
آفرینش نبود اما بود
نور زیبای زهرهی زهرا
پس از آن نور آفریدی تو
آفتاب و مه جهانآرا
آفریدیش از برای خودت
آن حبیبه نگار دلجو را
تا نشینی به هر سحرگاهی
روبه رو جلوهی هوالهو را
پس از آن بر زمین تو تاباندی
آن تجلی نور سرمد را
آمده مادری کند بر او
یا که دختر شود محمد را؟
خلق عالم ز یُمن خلقت اوست
بی سبب نیست خلقت افلاک
او تجلی نور حضرت توست
فاطمه دخت خواجه لولاک
نور بر این جهان تو تاباندی
چون فروغ جمال لمیزلی
گرچه بُد آفتاب عالم تاب
گشت محو گل جمال علی
فاطمه سرور زنان بهشت
سرور مریم، آسیه، هاجر
زینت عرش کبریایی توست
و مقامش ز عرش بالاتر
حسنینش دو گوشوارهی عرش
هر دو خیبر شکن دو تا حیدر
زینبینش دو کوثر جاری
همچو مادر شفیعهی محشر
خاک شایستهی وجودش نیست
آسمان خاک پای فاطمه است
او مقامش به اوج «اَوْ اَدنی» ست
اوج معراج جای فاطمه است
آفرینش به دست بوسی او
از سر شوق شادو مفتخرند
انبیا، اولیا، ملائک و حور
رشک بر جاه و شوکتش ببرند
عارف الحق به لطف عرفانش
همهی عارفان شهر شدند
طفل در مکتبش فقیهان و
همهی عالمان دهر شدند
مهر و مه ذرهای ز نور رخش
کهکشانها نخی ز معجر اوست
رحمت او به وسعت دریاست
رزق از تار و پود چادر اوست
علت خلق ماسوی زهراست
جدهی مهربان سادات است
فای نامش بنام قدسی تو
معنی فاطر السماوات است
السلام علیکِ ای گل یاس
مادر آب، دختر دریا
السلام علیکِ ای خورشید
السلامُ علیکِ یا زهرا
شاعر: #جواد_کریم_زاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح
عطر بهار از جانب دالان میآید
دارد صدای خنده از گلدان میآید
این کوچهها را آب و جارو کرده باران
این اولین روزیست که مهمان میآید...
حالا دوباره بوی نان پیچیده اما
دارد یتیمی خسته، سرگردان میآید
مثل گلوبندت اسیری را رها کن
امشب اسیری بی سر و سامان میآید...
از برکت نانی که بخشیدید، هر سال
بر خاک گندمزار ما باران میآید
شیراز، قم، مشهد، خدا را شکر بانو
عطر تو از هر گوشۀ ایران میآید
هرگز نمیگنجید در وصف قلمها
مدح شما در سورۀ انسان میآید...
شاعر: #عاطفه_جوشقانیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
نوری از خدا دمید، شب پر از شهاب شد
عرش تار و تیره بود، غرق آفتاب شد
دم به دم خدا به نور، از دم خودش دمید
آنقدر که شب پُراز، جلوههای ناب شد
آینه در آینه، کوثر آفریده شد
بعد اسم آینه، فاطمه خطاب شد
عشق مثل شبنم از، روی برگ گل چکید
صورت فرشتهها، شسته با گلاب شد
نورگفت ای زمین، من بهشت احمدم
نام من به خانهی، انبیاء قاب شد
روبه آسمان نمود، زهرهی ستارهها
گفت روشنای تو، ازمن اکتساب شد
روبه کوهها نمود، هو کشید و هو شنید
از علی سوال کرد، باعلی مجاب شد
گفت من جلیلهام، مادر قبیلهام
مادری که مهر او، روشنای آب شد
گفت من قیامتم، صاحب شفاعتم
دوستم نجات یافت، دشمنم عذاب شد
مادر نبوتم، دختر رسالتم
هرکسی رسول شد، بامن انتخاب شد
درب خانه ام ضریح، بچه های من مسیح
فضه ام طلا شد و، قنبرم جناب شد
رشته های چادرم، تار و پودی از حیاست
نام من میان عرش، مادر حجاب شد
نه دل کویرها، نه میان بیستون
باعلی و فاطمه، عشق فتح باب شد
شاعر: #وحید_عظیم_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e