eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
310 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فرشِ سیاهِ جاده، نقشِ ردِّپا داشت آئینه‌ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک، خاک پاک، عطری آشنا داشت انگار بویِ تربتِ مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می‌شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ، یک مقصد به نام "کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..، جاده..، خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق، مجنون را به لیلا می‌رساند شاه و گدا را پای سفره می‌نشاند آهن‌دلی را تا حریمش می‌کشاند انگار که شش‌گوشه‌اش آهن‌رُبا داشت موکب به موکب ناله‌ی جانکاه خوب است با سینه‌زن‌هایش شَوی همراه..، خوب است آن‌قَدر طعم روضه، بین راه خوب است زائر همیشه قَدر آهی، اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می‌رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان‌هایی که طعم باده را داشت ما آیه‌های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمؤمنینم ما سینه‌زن‌های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..، بی دردسر..، ساده..، همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم، داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر‌های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح، گرمِ گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان‌ها نیز کارایی ندارد در عشق‌بازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می‌مانَد کسی که ادعا داشت شب‌گریه‌ها بغض‌ِ گلو را حفظ می‌کرد با یار، حالِ گفتگو را حفظ می‌کرد این آبله‌ها آبرو را حفظ می‌کرد هر سربلندی در کفِ پا، زخم‌ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..، با زخمِ پا..، دشوار رفتم با رختِ پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه، چشمی بی حیا داشت!؟ این‌ روزها از درد می‌بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می‌گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت ** با قامتی خم، خانمی از حال می‌رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می‌رفت آن روضه‌خوانی که تهِ گودال می‌رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می‌کند لطف تو هر طِیّبی را عاقبت حُر می‌کند رزق چشمم کربلا را دیدن است، اما فراق نان چشمان مرا هربار آجر می‌کند یک سلام از پشت بام خانه دادم، فُطرست جای خالی مرا در کربلا پُر می‌کند در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشت بام خانه را مرقد تصور می‌کند آسمان روضه گرفت و ابر گریه می‌کند رعد سینه می‌زند، زهرا تشکر می‌کند مُهر تربت را که بوسیدم دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می‌کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با اسمت عالمو دیوونه کردی چقد دل می‌بره آوازه‌ی تو واسه‌ت فرقی نداره خوب یا بد فدای لطف بی اندازه‌ی تو همین که اشک می‌ریزم به یادت عزیز چارده معصوم می‌شم بدون تو به هم می‌ریزم اما صدات که می‌زنم آروم می‌شم می‌دونم که فراموشم نکردی می‌گیرم کربلامو آخر از تو منو مادر به دست تو سپرده خودمونیم آقا کی بهتر از تو ؟! به این امّید جون دادی گمونم که قلب مرده‌ی ما جون بگیره بمیرم اونقده سختی کشیدی که این دنیا به ما آسون بگیره یه جوری دوستت دارم که میخام اگه نباشی تو، دنیا نباشه بعیده واسه‌ی بی سرپناها تو کشتی نجاتت جا نباشه هنوزم تشنه‌ی یاری میدونم هنوزم بازه راه خونه‌ت آقا هنوزم خواهرت میخونه با اشک (گلی گُم کرده‌ام می‌جویم اورا ) ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکسته باد دهانی که از تو دم نزند بریده باد زبانی که حرف غم نزند شب زیارتی‌ات زار می‌شود حالم اگر دوباره هوای تو بر سرم نزند کسی که نذر تورا با خلوص "هم" بزند بساط زندگی‌اش را غمی به‌هم نزند عجیب نیست اگر مُرده جانِ تازه گرفت بیار قلب کسی را که در حرم نزند قرار ماست پیاده نجف به کرببلا اگر که وعده‌ی ما را اجل به‌هم نزند 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در آرزوی به دلم داغ حرم را مگذارید فقط به همین حال مرا وا مگذارید فقط ببریدم ببریدم شده حتی در خواب بین این شهر مرا جا مگذارید فقط همه رفتند و شده قبر من این شهر ...؛ مرا در مزارم تک و تنها مگذارید فقط حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم با دلم وعده‌ی فردا مگذارید فقط بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم روی این خواهش ما پا مگذارید فقط اربعین پای پیاده نجف و کرببلا حسرتش را به دل ما مگذارید فقط تشنه‌ی روضه‌ام و آهِ فرات است بلند آب را تشنه‌ی دریا مگذارید فقط ** لای هر برگه‌ی قرآن چقدر برگ گل است پا براین مصحف زیبا مگذارید فقط داد زد این سر و این حلق من و سینه‌ی من چیزی از پیکر من جا مگذارید فقط مرد باشید ولی، تا که نکشتید مرا پا سوی خیمه‌ی زن‌ها مگذارید فقط 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای آرزوی خفته به خون ای برادرم این قبر، قبر توست که باشد برابرم؟ گل چیده‌ام ز اشک، که ریزم به تربتت ای خفته زیر خاک، که خاکِ تو برسرم  ازبس که نیزه خورده تنت پیشِ چشمِ من آید هنوز خونِ دل از دیده‌ی ترم چل روز در فراق، به سر بُرده‌ام، ولی هرگز گمان نبود که طاقت بیاورم  گل‌های باغِ سبز تو نیلوفری شدند من‌هم چو غنچه‌های کبود تو پرپرم ای مَحرم همیشه‌ی زینب، بدان هنوز از ضرب تازیانه کبود است پیکرم  درمانده‌ام چگونه بگویم جواب او_ پُرسد اگر رباب که: کو قبر اصغرم؟ داغ رقیه‌ی تو مرا پیر کرده است از خواهرت مپُرس کجا رفته دخترم  من از مدینه با تو رسیدم به کربلا بی تو چگونه عازم کوی پیمبرم؟! آتش گرفته است «وفایی» از این سخن! وقتی رسم مدینه، چه گویم به مادرم؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم با دل عاشق عجین است یعنی غمت هم دل‌نشین است اینجا نگاه آسمان نیز محو تماشای زمین است زائر که باشی فرش راهت بال و پر روح‌الامین است ما کربلا را دوست داریم اصلاً محبت اصل دین است بعد از هزار و چارصد سال عشقت کماکان آتشین است غوغای عشاق تو اما در رستخیزِ اربعین است این سیل جمعیت که جاری‌ست دست خدا در آستین است پا در رکاب و پا برهنه‌ این لشکر مستضعفین است کرب‌وبلا رمز ظهور است آری برادر اینچنین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز هم سمت خانه‌ی لیلی راه افتاده‌اند مجنون‌ها شأن قانون عشق، بی‌تردید برتر است از تمام قانون‌ها! خسته‌ای از زمانه از دنیا شهر تنگ است؛ جای ماندن نیست می‌گریزی «الی الحسین» که او عادتش «خواندن» است و «راندن» نیست می‌شوی گُم میان جمعیت تا سیاهیّ لشکرش باشی یا _خدا را چه دیده‌ای_ شاید از شهیدان محضرش باشی می‌شود میهمان چشمت اشک می‌نشیند به سینه‌ات آهی روضه‌های مجسم راهند دختران سه ساله گهگاهی در دلت شعله می‌کشد هر بار یادی از لاله‌ها، شقایق‌ها زیر باران گریه می‌خوانی: خوش به حال تمام عاشق‌ها إن حبَّ الحسین یَجمعُنا پس اگر صد تنیم، یک جانیم کربلا ساکنیم یا مشهد «ما گدایان خیل سلطانیم» همه از ساغر ولا مستیم در طوافیم روی ساقی را فتنه از هم جدا نخواهد کرد دست ایرانی و عراقی را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با نور عشق، "دل" غمِ ظلمت نمی‌کشد با اهل بیت، خواری و خفت نمی‌کشد آزادگی است سیره‌ی مردان روزگار عبدِ نگارِ فاطمه، ذلت نمی‌کشد در فتنه‌ها، مریدِ حقیقیِ فاطمه دست از حمایتش ز ولایت نمی‌کشد هر کس که بار عشقِ امام زمان کشید صحرای حشر، بار ندامت نمی‌کشد با یک سلام، روزیِ ما می‌رسد رفیق کارِ زبان، به گفتنِ حاجت نمی‌کشد بی منت است لطفِ امام کریم ما این جا گدا ز شاه، خجالت نمی‌کشد عبدی گناهکار که محتاج بخشش است صورت به جز به صورتِ تربت نمی‌کشد با معرفت هر آن که رود سمت کربلا کارِ شفاعتش به قیامت نمی‌کشد ** من را بس است روضه‌ی لب‌های تشنه‌اش وسعم به شرحِ روضه‌ی غارت نمی‌کشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین ساعت که ما در حسرت یک بوسه می‌سوزیم کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برگشتم از سفر گلِ در خون طپيده‌ام اي سرو سرفراز، ببين قد خميده‌ام وقتي دلم به خون جگر موج مي‌زند گوئي كه من به جاي تو درخون طپيده‌ام با بوسه بر گلوي تو رفتم ز كربلا با شوق بوسه‌اي به مزارت رسيده‌ام شمعم كه از شرار غمت آب گشته‌ام گر قطره قطره بر روي خاكت چكيده‌ام از كربلا به كوفه و از كوفه تا به شام تنها به شوق ديدن رويت دويده‌ام از زخم تازيانه ندارم شكايتي زخم زبان ز كوفي و شامي شنيده‌ام از جذبه‌ی نگاه تو از روي نيزه بود_ با خطبه‌ام حماسه اگر آفريده‌ام داغ رقيه‌ی تو در آن شام غم نهاد يك داغ ديگري به دل داغديده‌ام با كوله‌بارِ غم به‌سويت آمدم ولي هرگز خلل نديد و نبيند عقيده‌ام اين چامه‌اي كه گفت «وفائي» ز قول من تنها اشاره‌اي بُوَد از آنچه ديده‌ام ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جان ما پیشکشِ جانِ اباعبدالله هستی ما همه قربان اباعبدالله جز سر سفره‌ی او جای دگر سر نزدیم           نان نخوردیم مگر نان اباعبدالله ما که هستیم در این معرکه؟ سرباز حسین لشکر گوش به فرمان اباعبدالله نشود دست نیازش طرف خلق دراز هرکه شد دست به دامان اباعبدالله همه‌ی روضه‌ی او جمع شده در این بیت          به فدای لب عطشان اباعبدالله ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بردار سر زخاک، منم خواهرت حسین از شهر شام آمده‌ام با سرت حسین از گوشه‌ی مزار تو ای شاه بی کفن آید هنوز زمزمه‌ی مادرت حسین یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا دست مرا گرفت علی اکبرت حسین آغوش باز کن که سکینه رسیده است او را بگیر بار دگر در برت حسین حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین می‌خواستم که آب بریزم به قبر تو یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین خاک مزار تو به سرم تا که ریختم یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین جسم کبود و زخمی من شاهد من است خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین بزم شراب و پرده نشینان فاطمه ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین ای کاش خورده بود به لب‌های خواهرت چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین جانِ سر بریده حلالش نمی‌کنم آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. من پَیام آورِ توأم برخیز مونس و یاورِ توأم برخیز میزبانی کن، ای تنِ بی سر زینبم، خواهرِ توأم برخیز یادگار از غروبِ عاشورا مانده از لشکرِ توأم برخیز همه جا بود نامِ تو به لَبم یا حُسین، مِنبرِ توأم برخیز روضه خوانِ تمامِ گُل‌های نیلی و پَرپرِ توأم برخیز گرچه از غُصّه‌ها خَمیدم من شُکر، تا کربلا رِسیدم من رفته‌ای تو اگرچه، خواهر ماند پای تو، تا به روزِ آخر ماند تو شدی کُشته، من اَسیر شدم تا به جا، مَکتَبِ پیَمبر ماند کوفه، در مجلسِ عُبِیدُالله خُطبه خواندم چُنان که، او درماند دادم عبّاس، معجرم را نه! به سَرِ تو قسم، که معجر ماند گرچه از خون و خاک رنگین شُد چادُرِ یادِگارِ مادر ماند گریه کردم ز بَس، زمین، تَر شد چَشم‌هایم، شَبیهِ مادَر شد بس که آزارِ کارِوان دادند در بیابان دو طِفل، جان دادند ما به هر منزلی که می‌رَفتیم بَدترین جایِمان مَکان دادند تا که ما بیشتر شِکنجه شَویم کارِوان را به رومیان دادند تا اَبد، این دلیلِ باران است؛ غِمِ من را به آسِمان دادند خاطِرم هَست، بینِ گودالَت لشکرِ کوفه کَرد، پامالَت گُلِ زَهرایم و گُلاب شدم بعدِ پَنجاه سال، آب شدم صبر را مَن زِ پا دَر آوَردم این چِهِل روز، بَس عَذاب شدم خیز و بنگر، خَمیده چون مادَر زیرِ این بارِ بی حِساب شدم هم نگهدارِ دُختران بودم هم اَنیسِ غَمِ رُباب شدم مَن که ناموسِ مُرتَضی بودَم واردِ مَجلسِ شَراب شدم خِیزَران که، روی لَبَت می‌خورد! کاش بر چَشمِ زِینَبَت می‌خورد! تا رِسیدم به شَهرِ شام، حُسین زندگی شُد به مَن حَرام، حُسین هرچه می‌شُد، به شَهرِشان دیدم جُز کَمی لُطف و اِحترام، حُسین آتَش و سَنگ و چوب بود، که ریخت به سَرِ مَن زِ روی بام، حُسین مَجلِسِ بَزم! یا خَرابه‌ی سَرد! بِدَهَم شَرحی از کُدام؟ حسین... شامیان، خارِجی به ما گُفتَند پیشِ چَشمِ تو، ناسِزا گُفتَند 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای خفته زیر خاک! چه خاکی به سر کنم باور نداشتم که به قبرت نظر کنم ای همسفر! به خواب و خیالم نمی‌رسید با تو نه، بلکه با سر تو، من سفر کنم با کعب نی جدا شده‌ام از تو یا اخا حتی نشد که حلق تو با اشک، تر کنم بهرم دعا نما که مبادا دوباره از دروازه‌هایِ شامِ بلا من گذر کنم مانده صدای چوب و لبت بین گوش من صد آه تا که یاد تو و طشت زر کنم رنجیده سرفرازم و پیش تو سر به زیر آخر چگونه شرح غم آن سحر کنم طفل سه ساله‌ی تو میان خرابه گفت: باید به مرگ، چاره‌ی داغ پدر کنم با دست خسته زیر لحد جای دادمش جا دارد از خجالت تو جان به در کنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارِ دِگر به کَرب و بَلا پا گذاشتم داغی دِگر بَر این دِلِ دَریا گذاشتم چِل روز پیش بود که روی هَمین زَمین خود را کنارِ پِیکَرِ تو جا گذاشتم تنهایی‌اَم، برادرِ خوبم، شُروع شُد بوسه به روی حَنجَرِ تو، تا گذاشتم می شُستَمَت به اَشک و، به این بود خوش، دِلَم بوسه به جای بوسه‌ی زَهرا گذاشتم رفتم به زیرِ سایه‌ی رأسِ تو سوی شام جِسمِ تو را به دامَنِ صَحرا گذاشتم خاکِستَرَم کِنارِ رُقَیِّه به باد رَفت روی تَنَش که سَنگِ لَحَد را گذاشتم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی می سرایم غزلی از غمِ دل، با مثلاً من که جامانده‌ام از قافله امّا مثلاً... اربعین، پایِ پیاده ... منم و جاده‌ی نور وَ در این قافله‌ی عشق شدم جا، مثلاً سرنوشتِ من آواره گِره خورده به تو مثل یک قطره که پیوسته به دریا مثلاً در گذرنامه‌ی من، مثل تمام زوّار مُهر تایید زده حضرت زهرا مثلاً بغض در جان گلو می‌شکفد وقتی که می‌شوم خیره به ایوان مطلّا مثلاً چایِ شیرین عراق و نمک سفره‌ی اشک شور شیرین تو را می‌چشم آنجا مثلاً روی پرچم شده حک "حُبِ حُسینْ یَجْمَعَنا" منِ آواره هم از زمره‌ی آن‌ها مثلاً آسمان حرم ازدور چه نزدیک شده در هوای تو شده بال و پرم وا مثلاً در عمودی که ورودی بهشتِ ابدی‌ست مانده‌ام ماتِ دوتا گنبد زیبا مثلاً قول داده‌ست به چشمان ترم سینه‌ی من که شود رو به حرم غرقِ تماشا مثلاً ** رفت از دست ردیفم، ولی امشب بدهد صله‌یِ نوکری‌ام را خودِ مولا "قطعآ" ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باور نمی‌کنم که رسیدم کنارِ تو باور نمی‌کنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیرتر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیرِ بلایَم، اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم، دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لب‌های قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب، مثلِ همه تارتر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمی‌رود به لبت آب آب بود یادم نمی‌رود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهل شب است که پای غم تو سوخته‌ایم به اشک خویش و نگاه تو چشم دوخته‌ایم چهل شب است نفس‌هایمان همه آه است پر از سکوت، پر از گریه‌های ناگاه است چهل شب است که مات غروب صحراییم چهل شب است که محو طلوع سرهاییم چهل شب است ز دیدار آب می‌سوزیم به یاد هق‌هق طفل رباب می‌سوزیم چهل شب است خدایا و نیست باورمان سری به نیزه بلند است در برابرمان سرت ستاره دنباله‌دار صحراهاست همیشه در شب تاریخ شعله‌ات برپاست زمین مزار شهیدان توست سرتاسر زمانه شام غریبان توست تا محشر مرا دلی‌ست که چله‌نشین ماتم توست پیاده‌ای به ره اربعین ماتم توست امید هست مرانی ز خویش ما را هم رِعایتی کنی إبن‌السبیل‌ها را هم قبول کن تو دلم را که زائر آمده است ببین کنار قدم‌های جابر آمده است تو گویی از قفس سینه خارج است دلم میان گرد و غبار طویرج است دلم نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون دویده است به شوق فرج ستون به ستون ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما مسیر زندگی ما: نجف به کرب‌وبلا ز جای‌جای جهان گِرد دوست جمع شدیم به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پای جانان، نثارِ جان عشق است طعنه خوردن از این و آن عشق است   نیمه شب فرصت تقرّب ماست یادِ معشوق، در نهان عشق است   هر که ظرفش شکست بالا رفت چون که همراهِ امتحان عشق است   همه دنبال سود و منفعتند ضرر و نفعِ عاشقان عشق است   هرچه جز عشق بی گمان فانی است آنچه باقی‌ست بی گمان عشق است   اول صبح با تمام وجود ذکر یا صاحب الزمان عشق است   خیر من وصل یا که هجران است؟ هرچه او خواسته همان عشق است   بگذارید در به در بشوم... وسط صحن جمکران، عشق است   اربعین، رفتنِ به سوی حسین بی قرار و جَزع کنان عشق است   پابرهنه به شارع العباس برسم لحظه‌ی اذان عشق است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرشب برایت زیر نور ماه خواندم با چشم تر مرثیه‌ای جانکاه خواندم اذن دخول خویش را در راه خواندم "أأدخُلُ یابنَ رسول الله ؟"خواندم خواهر نگاه روشنی دارد عزیزم ! هر رفتنی برگشتنی دارد عزیزم ! از داغ تو حیران شد و سرگشته زینب دور سرت هرشب مکرر گشته زینب رویش شبیه روی مادر گشته زینب باید ببینی ! پیرتر برگشته زینب ای صاحب شش گوشه مهمان داری امروز یک قافله مهمانِ گریان داری امروز برگشته‌ام تا جزء زوار تو باشم من هرکجا باشم هوادار تو باشم در عمر خود تنها گرفتار تو باشم ای یوسف زهرا خریدار تو باشم از زینب خود مشتری بهتر نداری خواهر بمیرد ای برادر سر نداری باید برایت گفتنی‌ها را بگویم از اقتدار دختر زهرا بگویم از خطبه‌ی کوبنده و غرا بگویم از آنچه کردم با حرامی‌ها بگویم با "اُسکتوا" یَم شهر کوفه زیر و رو شد ابن زیاد از خطبه‌ام بی آبرو شد دل را که با یاد خدا آرام کردم من چادرم را پرچم اسلام کردم با تیغ نطق آتشین اقدام کردم جای تو خالی بود فتح شام کردم جز ذکر حق از خواهرت آیا شنیدی ؟ آن "ما رایت الا جمیلا" را شنیدی ؟ من پای اهداف تو از آغاز بودم جان بر کف دین، عاشقی جانباز بودم با دستِ بسته، صاحبِ اعجاز بودم در بند شمر اما حماسه ساز بودم هر منزلی محشر به پا کردم حسینم من کربلا را کربلا کردم حسینم جان داده‌ام تا روح مکتب جان بگیرد تا کار و بار صاحب قرآن بگیرد از بچه‌هایت دشمنت تاوان بگیرد ای کاش دیگر این سفر پایان بگیرد لبخندهای شمر جانی خسته‌ام کرد زخم زبان و بددهانی خسته‌ام کرد بعد از تو خیلی دشمنت رفتار بد کرد هر خواهشی از حرمله کردیم، رد کرد راه مرا خولیِ بی انصاف سد کرد دیدی چگونه شمر پایم را لگد کرد؟ رفتی و درد و غصه‌ام کامل شد ای وای نامحرمی در خیمه‌ام داخل شد ای وای ناموس حق آواره و بی خانمان بود هر ناقه‌ای لنگ و بدون سایه‌بان بود خلخال دخترها به دست این و آن بود اطراف ناموست پُر از نامحرمان بود  "اصلاً خبر داری مرا بازار بردند ؟ نامحرمان در مجلس اغیار بردند؟" وقتی نباشی زندگی هم زندگی نیست طاعت که منهای ولایت بندگی نیست نانی به ما دادند اگر، بخشندگی نیست سوغات ما از شام جز شرمندگی نیست ماییم و تصویر خیالیِ رقیه می سوختیم از جای خالیِ رقیه از پا در آورده مرا مرثیه‌هایت دیگر به گوش من نمی‌آید صدایت مشغول ذکر فاتحه هستم برایت ای کاش می‌شد جان دهم پایین پایت ای کاش قربان تنی صدچاک گردم بعد از سه روز آخر کنارت خاک گردم 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این چهل روز عدو سنگ به ما زد، بد زد هر که آمد غم من دید، مرا زد، بد زد شد چهل روز نه، انگار چهل سال گذشت غمت آتش به دل ارض و سما زد، بد زد نرود از نظرم صحنه‌ی گودال حسین هر که دور از بدنت بود، جدا زد، بد زد پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند پیرمردی به تنت آه عصا زد، بد زد من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم شمر بر پهلوی تو ضربه‌ی پا زد، بد زد تا درآورد عدو جسم علی را از خاک سر او را به سر نیزه که جا زد، بد زد یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین زجر آمد چقدر طفل تو را زد، بد زد نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش که از آن ضربه عزیز تو صدا زد: بد زد سر بازار به ناموس تو می‌خندیدند خصم دانی که چرا طعنه به ما زد؟ بد زد دشمنی داشت عدو با علی از بدر و اُحد که نوامیس تو را در همه جا زد، بد زد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهل روز گذشت و میهمان آمده است بر پیکر من دوباره جان آمده است برخیز بهار من خزان آمده است خواهر به سرت نفس زنان آمده است پیش تو نشستم لک لبیک حسین حاجی تو هستم لک لبیک حسین این مرقد بی نشان عَلَم را کم داشت یک زائر مو سپید و خم را کم داشت سینه زنی اهل حرم را کم داشت حال همه روضه‌خوانی‌ام را کم داشت تو بی سرِ سربلند و من سرگشته ای کشته‌ی تشنه! خواهرت برگشته دستت که نبود، دست‌ها بالا رفت در همهمه چادرم به زیر پا رفت صندوقچه‌ی قدیمی‌ام یغما رفت هرکس به سراغ بچه‌ای تنها رفت دزدیدن گوشواره را دیدم من یک عالمه گوش پاره را دیدم من در راه به خواهرت عجب سخت گذشت زینب شده بود جان به لب، سخت گذشت همراه سپاه بی ادب، سخت گذشت با خولی بی اصل و نسب، سخت گذشت زنجیر به پای زخمی و دستم بود دور و بر من نگاه نامحرم بود در کوفه عقیله‌ات چه ها دید حسین هر کوچه که رفت، آشنا دید حسین همسایه‌ی سابقم مرا دید حسین با خون سرم وضو گرفتم فهمید از ام حبیبه رو گرفتم فهمید هرچند به اقتدار، گریان رفتم هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم در شهر علی به کنج زندان رفتم با چرخشِ شلاقِ نگهبان رفتم خم بود سرم ولی دلیری کردم با رخت اسیری‌ام امیری کردم از شام نگو، نپرس اوقاتش را بهتر که تو نشنوی حکایاتش را دلشوره‌ی دروازه‌ی ساعاتش را باید برسی حساب الواتش را در پیش نگاه اشکبار تو زدند هر طورکه شد مرا کنار تو زدند... براین دل زار، کوهِ غم‌ها مانده در بین خرابه دخترت جا مانده هرچند غریب و تک و تنها مانده آنجا سند اسیری ما مانده مانده به دلم هزار زخم کاری شرمنده شدم ازین امانت داری 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به سبک: نسیمی جان‌فزا می‌آید دوباره دیده‌ها تر گشته زینب از شامِ غم برگشته یاحسین یاحسین یازینب * * * دوباره کربلا غوغا شد ماتم زینب کبرا شد خونجگر، از این غم، زهرا شد ذکر او شد به هر روز و شب یاحسین یاحسین یازینب * * * دلِ مجروح زینب خون است سینه‌ی پر غمش محزون است دگر صبر از توان بیرون است قافله رسیده جان بر لب یاحسین یاحسین یازینب * * * برادر مپرس از دردانه که جان داد گوشه‌ی ویرانه خرابه شد از او غمخانه بلبلت فتاد از تاب و تب یاحسین یاحسین یازینب * * * بدن‌های مجروحِ طفلان فتاده بر زمینِ سوزان می‌وزد از این دل‌ها طوفان یاد شش ماهه ذکرِ هر لب یاحسین یاحسین یازینب * * * فضای علقمه درهم شد سکینه نوحه‌اش این دم شد عموجان قدّ عمه خم شد امان از دشمنِ لامذهب یاحسین یاحسین یازینب * * * امان از غُصه‌ی دخترها امان از غارت معجرها امان از سنگِ تیز و سرها ولی حفظ شد پیام مکتب یاحسین یاحسین یازینب ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔹یادداشت شاعره گرامی خانم برای مرحوم مهدی (صدرا) قاسمی شاعر اصفهانی 👇 --------------------------------------------- شاعر اهل بیت باشی... پست بذاری توی پیاده روی که: در راه رسیدن به تو ای کاش بمیرم! و برسی به عمود ۶۱۰ ایست قلبی کنی و تمام! چقدر قشنگ به آرزوت رسیدی! آقای ... شادی روحشون صلواتی بفرستیم کاش روح ما هم اینجوری شاد بشه ما رو اینجوری بخرن👌 --------------------------------------------- 📎 حسینیه این مصیبت را به خانواده محترم آن مرحوم، شعرای آئینی اصفهان، خصوصاً اهالی "محفل شعر آئینی انگور" تسلیت عرض می‌کند. @hosenih