eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
277 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @angoshtar_herz با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده‌ام به هوایِ دعای تو همسایه‌ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه‌های تو خیلی به مجتبایِ تو برخورد فاطمه! فامیل کم گذاشت برایِ عزای تو جایِ تمام شهر، خودم گریه می‌کنم از بسکه خالی است در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو دیگر به تیغِ فتنه‌ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این شهرِ بی‌وفا به «علی» مَرحمت نداشت این داغدیده را نظرِ تسلیت نداشت ای روزگار! قبل جسارت به فاطمه قُنفذ در این حکومت غاصب سِمَت نداشت* دیوار‌های سنگی کوچه که جای خود دیوار خانه نیز به من معرفت نداشت مسمار، در مقابل و دیوار پشتِ سر راهِ نجات، همسرم از هر جهت نداشت یک‌بار هم برای شفایش دعا نکرد او بعد کوچه آرزوی عافیت نداشت او را نبی به دست گرفت و به عرش بُرد زیرا برای دفن، زمین ظرفیت نداشت ✍ *خلیفه دوم در زمان خلافتش، قُنفذ بن عُمير بن جُدعان تيمي را به عنوان کارگزار و والی مکه قرار داد. 📚انساب الاشراف بلاذری، ج ١٠، ص ١۵۵ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با رفتنت زهرا دل حیدر گرفته داغ تو خون از دیدگانِ تَر گرفته ای سوره‌ی کوثر! ببین قرآن ناطق احیا کنار تربت کوثر گرفته خاک مصیبت از غمت بر سر بریزد دستی که «در» از قلعه‌ی خیبر گرفته از بس دل من سوخته در آتش غم خاک مزارت رنگ خاکستر گرفته بر سَردَر این باغ باید می‌نوشتند زین باغ، گل را ضربِ میخ «در» گرفته همراه با بُغضِ حسن، دیدم حسینت یک بار دیگر گریه را از سر گرفته بی مادری سخت است بهر دختر تو سجاده‌ات را زینبت در بَر گرفته همراه با طفلان معصومت «وفایی» هرشب سراغ تربت مادر گرفته ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سوارِ عُمر به همراه کاروانی رفت که رفته‌رفته تنم رو به ناتوانی رفت چِقَدر زود به دیدارم آمده‌ست اَجَل تمام فرصت دنیا چه ناگهانی رفت چه سال‌ها که به دنبال معصیت طی شد بِجُنب ای دل آلوده‌ام! جوانی رفت گناه، برگ و بَرِ شاخه‌ی مرا انداخت بهارِ حاصلِ عمرم چنین خزانی رفت به زرق و برق ظواهر چه ساده دلبستم ببخش...، مشتری‌ات سمت هر دکانی رفت هنوز ذوق مناجات صبحگاه منی دلم برای تو با هر دم اذانی رفت کدام بادیه را خیمه‌گاه خود کردی؟! پرم که خسته شد از بس پیِ نشانی رفت هزار مرتبه کج رفتم و تو بخشیدی هزار مرتبه حیثیَّتم عیانی رفت فقط بیا وُ بغل کن مرا؛ همین کافی‌ست چه خواهد آن‌که در آغوش یارِ جانی رفت! همیشه از کرم‌ات ظرف خالی‌ام پُر شد کجا گدای تو دنبال لقمه‌نانی رفت؟ خُمار باده‌ی عشقم، دوای من نجف است خوش آن‌که در پی مِی های آنچنانی رفت به روی سینه‌ی ما حک شده ست: مالِ علی نمی‌شود که جز اینجا به آستانی رفت تو را به اشک علی بعد فاطمه، برگرد! به آن رشیده‌ی حیدر که قدکمانی رفت * * کنار علقمه تیرِ سه شعبه شد مسمار به جنگِ چشمِ علمدارِ قهرمانی رفت پس از شکستن عبّاس، خیمه غارت شد میان اهلِ حرم، مستِ بددهانی رفت... ✍ و 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صبح و ظهر و شام اگر که دیده‌ی عاشق، تَر است فاش می‌خواهد بگوید از همه عاشق‌تر است وصل یعنی سوختن، زیرا که در آغوشِ شمع سرنوشت اکثر پروانه‌ها خاکستر است در لغت «اُم» می‌شود: «ریشه»؛ بلاشک باطناً معنی «اُمّ اَبیها»، «ریشه‌ی پیغمبر» است حال که اطفال مؤمن را «تُرَبّیهِم»* بتول کودکی که فاطمه ربَّش نباشد کافَر است او به هجده نام، هجده سال، هجده جلوه کرد او دو تا نُه سال، سِیرِ مصطفی و حیدر است ما مقام چادرش را هم نمی‌فهمیم، چون سِنخ و جنس ساتر و مستور از یکدیگر است ما نمی‌دانیم خیر و شرّمان را هیچ‌وقت آن‌چه را زهرا برای ما بخواهد بهتر است هر کجا خیر کثیرش هست، ابتر کامل و هر کجا خیر کثیرش نیست، کامل ابتر است * * وای از حال علی و وای از حال علی هرچه می‌شوید دوباره لکه‌خون روی دَر است ✍سروده گروه *امام صادق(ع) می‌فرمایند: «إِنَّ أَطْفَالَ شِيعَتِنَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ، تُرَبِّيهِمْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ» ترجمه: همانا کودکان شیعه ما از مؤمنان را، فاطمه علیهاالسلام پرورش می‌دهد. 📚بحارالأنوار، ج ۶، ص ٢٢٩؛ تفسیر علی بن ابراهیم، ج ٢، ص ٣٣٢ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀تقدیم به که کشورمان را با حضور خود منوّر کردند... به سیل اشک می‌شوییم راه کاروان‌ها را هنوز از جبهه می‌آرند تابوت جوان‌ها را امان از این‌چنین سوزی که در داغ عزیزان است امان از این‌چنین داغی که می‌بُرّد امان‌ها را.. به دنبال جوان خوش قد و بالای خود بودیم غریبانه ولی بردیم با خود استخوان‌ها را اگر دریا نمی‌گنجد به کوزه، با چه اعجازی میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان‌ها را؟ خبر دادند یوسف‌ها به کنعان باز می‌گردند ندانستیم با تابوت می‌آرند آن‌ها را به روی شانۀ لرزان مردم یک به یک رفتند خدا از شانۀ مردم نگیرد این تکان‌ها را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم ما پشتِ این دَر، فرق دارد نگاهِ قلب با سَر، فرق دارد کبوتر رفت مشهد تازه فهمید کبوتر با کبوتر فرق دارد@dobeity_robaey
🏴قال مولانا امیرالمؤمنین(ع): لا خَیرَ بَعـدَکِ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا أَبکِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی 📚بحارالأنوار، ج۴۳، ص۲۱۳ خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و من گریَم از این‌که طول کشد روزگار من ✍مرحوم استاد @hosenih@dobeity_robaey
ای شب هجران رویت، شام یلدای همه کی شود روشن ز نورت صبح فردای همه گرکه مشغول دعا هستیم باور کرده‌ایم برحقیقت می‌رسد یک روز رؤیای همه آفتاب عالم‌آرای همه هستی! بیا بی فروغ تو چه تاریک است شب‌های همه صبح رستاخیز ما روز ظهور روی توست می‌شود احیا دل ما، ای مسیحای همه هیچ فرقی نیست در بین گدا و اغنیا ساحت قدسی تو باشد پذیرای همه همره اشک «وفایی» درشب تار فراق اشک حسرت می‌چکد بر روی سیمای همه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روزگاران همه را در شب یلدا ماندیم در تب حسرت و در تاب تمنّا ماندیم تا شنیدیم تویی منجی و خواهی آمد به مناجات نشستیم و به نجوا ماندیم بر سر جادّه، سجّاده‌ی صبر افکندیم چشم بر کعبه‌ی موعود به صحرا ماندیم با دعا بر تو همه‌روزه نمازی داریم روی بر قبله‌ی رویت به مصلّا ماندیم «رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همان جا ماندیم»* تو همانی که همه نور و حضوریّ و ظهور ما همانیم که در غیبت کبری ماندیم عجب این نیست شکیبایی‌مان را ببرد عجب این است به هجر تو شکیبا ماندیم در فراق تو دریغا! که غزل کم گفتیم وَ اگر هم که سرودیم، در آن وا ماندیم واژه‌ها در صف توصیف شما مانده و ما آه! از قافله‌ی قافیه‌ها جا ماندیم ✍ ✔️بيت تضمین‌شده از ، شاگرد است. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نفَس‌های مرا وابسته‌ی آهِ دمادم کن طناب بُغض را دور گلویم سخت محکم کن چه کم دارد کسی که در دلش داغ تو را دارد تنور سینه‌ام را روشن از گرمای این غم کن به جای مال دنیا «گریه» می‌خواهم فقط از تو... دو جرعه اشک را در استکان چشم من دَم کن پس از مُردن لباس روضه‌ام نذر حسینیّه‌ست تمام تار و پود مشکی‌اش را خرج پرچم کن در آغوشم نمی‌گیری، چه زجری بیشتر از این...! بیا با بوسه‌ای دردِ دلِ عُشّاق را کم کن همه عالَم مرا دیوانه‌ی عشق تو می‌خوانند اگر این است رسوایی، مرا رسوای عالَم کن حبیب تو شدن شیرین‌ترین رؤیای نوکرهاست پس از عُمری به پایت سوختن، پُشت مرا خم کن نسیم کوی تو حُرِّ یزیدی را حسینی کرد مرا با عطر باب‌القبله‌ات یک روز آدم کن برایم هر شبی که از حرم دورم، شبِ یلداست خودت این حسرت طولانی من را مجسم کن فقیرم، کربلایِ این گدا را لنگ نگذاری... بساط رفتنم را یک شبِ جمعه فراهم کن * * من از تعداد زخم پیکرت سر درنیاوردم خودت فکری به حال پُرسشی اینگونه مبهم کن کسی جز تو، تن پاشیده را جمعش نخواهد کرد بیا ای بوریا! کاری برای جسم درهم کن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e