eitaa logo
ن والقلم(حسینی لیلابی)
1.4هزار دنبال‌کننده
241 عکس
252 ویدیو
39 فایل
✔️ پاسخ به سؤالات اعتقادی ✔️ برگزاری مسابقات تحلیل ها ،نظرات و سخنرانی های حسینی لیلابی انتقادات و سوالات👈 @lilabi
مشاهده در ایتا
دانلود
در روزگاران قدیم شاهی بود به نام «ابراهیم اَدهَم» ، او با لشکر خود برای شکار روانه ی صحرا شد و در محلی فرود آمد و برای غذاخوردن سفره چیدند. در میان سفره، بزغاله ای بریان بود. ناگاه مرغی روی سفره نشست و مقداری از گوشت همان بزغاله را برداشت و پرید. ابراهیم گفت: دنبال آن مرغ بروید و ببینید با آن گوشت چه می کند. در آن نزدیکی کوهی بود که مرغ پشت آن کوه به زمین نشست. عده ای از لشکر او دنبال مرغ را گرفتند و دیدند مردی را محکم بسته اند، مرغ گوشت را پیش او می گذارد و کم کم آن را با منقار خود می کند و در دهان آن مرد می گذارد! آن مرد را پیش ابراهیم آوردند و او حکایت خود را چنین شرح داد: «از این محل عبور می کردم که عده ای سر راهم را گرفتند و دست و پایم را بستند و در آن جا افکندند. [آن گاه که هیچ راه نجاتی برایم نمانده بود به خدا پناه بردم] و خداوند این مرغ را مأموریت داده برایم غذا می آورد و به وسیله ی منقارش آب آماده می کند و به من می دهد تا این که افراد تو مرا به این جا آوردند.» ابراهیم از شنیدن این موضوع شروع به گریستن کرد و گفت: «در صورتی که خداوند ضامن روزی بندگان است و برای آنها حتی در چنین مواقعی روزی می رساند، پس چه حاجت به این همه زحمت و تکلف سلطنت و تحمل آن همه گناه در ارتباط با حقوق مردم و حرص بی جا زدن؟!» اینگونه شد که او از پادشاهی کناره گرفت و زندگی ساده عارفانه برگزید و جز عارفان روزگار گردید. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
از آه مظلوم بترس شیخ بهایی به نقل از عالمی می‌نویسد: دعای مظلوم( بر علیه ظالم) مستجاب است، کافر باشد یا مؤمن چرا که خدا می‌فرماید:« أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذٰا دَعٰاهُ...»(۱) پیامبر (ص) نیز می‌فرماید: دعای ستمدیده مستجاب است. 👈 اگر سؤال شود: چگونه دعای کافر مظلوم مستجاب است با اینکه خدا می‌فرماید: «وَ مٰا دُعٰاءُ الْکٰافِرِینَ إِلاّٰ فِی ضَلاٰلٍ»(۲) 👈 گوییم؛ این آیه در باره ی دعای کافر در آتش است، در آنجا نه ترحمی وجود دارد و نه دعایی مستجاب می‌شود. اما این روایت که نقل کردم در باره ی دنیا است.(۳) ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها [۱] نمل، ۶۲. [۲] رعد، ۱۴. [۳] کشکول شیخ بهایی، دفتر سوم ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
آیه ای برای آخرالزمان خداوند در قرآن می فرماید:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» ای کسانی که إیمان آورده اید صبر کنید ویکدیگر را به صبر وادارید و مرابطه نمائید وخدا ترسی را پیشه سازید باشد که رستگار شوید. ➖ امام باقر(ع) تفسیر جالبی از این آیه بیان فرمودند؛«إِصْبِرُوا عَلَی أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رَابِطُوا إِمَامَکُمْ الْمُنْتَظَر (ع)». بر انجام واجبات صبر کنید و در مقابل دشمنانتان پایدار باشید و با امام منتظر (ع) ارتباط تان را و (انگیزه دفاع تان از آن حضرت را) حفظ کنید. ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
💚اگه عاشق امام زمانی حتما بخوان 👈بگو سیدمهدی منو فرستاد شخصی از شیعیان شهر قطیف حجاز، به قصد زیارت حضرت ثامن الائمه علیه السلام از شهر خود حرکت کرد، او در میانه راه سرمایه سفر خود را گم کرده و حیران و سرگردان ماند و آن چنان درمانده شد که برای خودش نه راه برگشت می دید و نه می توانست ادامه سفر دهد . در آن لحظه چاره ای نمی دید مگر این که به حضرت امام زمان علیه السلام پناهنده شود . در موقع توسل، متوجه شد که سید نورانی و بزرگواری او را همراهی می کند و خطاب به وی می گوید: این وجه را بگیر که تو را به سامرا می رساند، در آن جا نزد وکیل ما حاج میرزا حسن شیرازی می روی و به او می گویی که سید مهدی به شما پیام رساند و گفت: پولی که از مال ما در نزد توست به اندازه سفر زیارتی جدم علی بن موسی الرضا علیهما السلام به حامل پیام بپرداز . مرد قطیفی می گوید: آن بزرگوار را نشناختم و متوجه نشدم از کدام سمت آمده است . عرض کردم: هر گاه به محضر میرزای شیرازی پیام شما را برسانم، از من سؤال می کند سید مهدی کیست و چه نشانه ای داری؟ آن سید شریف به من فرمود: به او بگو، به این نشان که امسال در فصل تابستان شما با حاج ملا علی کنی طهرانی در شام و در حرم عمه ام زینب کبری علیها السلام مشرف بودید، از کثرت زوار و ازدحام جمعیت حرم شلوغ بود و آشغال هایی در حرم ریخته بودند، شما عبای خود را از دوش برداشته و در دست جمع کرده و به آن وسیله حرم را جارو نمودید و آشغال ها را در گوشه ای از حرم گرد آوردی و حاج ملا علی کنی با دست های خود آن ها را برداشته و بیرون برد، من آن جا بودم . ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
ی نکته پولی عراقی ها هم مث ما که به هزار تومن میگیم ی تومن اونها هم به هزار دینار میگن ی دینار ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
معلوم میشه من پولکی نیستم تقریبا هر سال رفتیم اما اینو توجه نکرده بودم😄
گروه گفتگوی ویژه موضوع فعلی: زیارت اربعین https://eitaa.com/joinchat/775881217C0977daa414
♻️ چند نکته دوستانه درباره اربعین: در این چند روزی که عراق هستید 1️⃣ بین آنچه موکب‌های کوچک عراقی تقدیم شما می‌کنند با آنچه در موکب‌های پر زرق و برق ایرانی‌ها توزیع می‌شود، فرقی قائل نشوید. متاسفانه حضور پر رنگ برخی موکب های ایرانی آنهم با آن همه زرق وبرق در پذیرایی از زائران، حس میزبانی عراقی ها را به چالش کشیده است. سعی کنید در موکب های عراقی هم تا جایی که مقدور است سکنی داشته باشید. آنها باید ببینند اینجا ایرانی و عراقی نداریم و همه یک امت واحده هستیم. 2️⃣ اگر جایی غذای ایرانی توزیع می‌شد، فریاد نزنید غذای ایرانی! با این کار عراقی‌ها احساس می‌کنند که برای آنها نیست! چراکه هیچ موکب عراقی هیچ‌ وقت فریاد نمی‌زند غذای عراقی! 3️⃣ کمک کنید هزینه‌‌های دولت عراق برای جمع آوری زباله و بهداشت مسیرها بیش از پیش نشود. 4️⃣ به اعتقادات مذهبی و عربی عراقی‌ها کاری نداشته باشید. اصلا روی ایرانی و عراقی بودن صحبت نکنید. 5️⃣غذایی نگیرید که نمی‌خورید. عراقی‌ها خیلی خیلی ناراحت می‌شوند! اگر هم گرفتید و بدتان آمد، به روی خودتان نیاورید و از طرف تشکر هم کنید. همان جا جلوی عراقی ها ظرف غذا را دور نیندازید. 6️⃣ مراقب وسایل عمومی و مردمی عراقی‌ها باشید. خودروها، سرویس‌های بهداشتی، محل اسکان و.... 7️⃣ بدانید که عراقی‌ها موظف به خدمت رایگان به شما نیستند! پس هرجا هزینه‌ای داشت پرداخت کنید. مثلا کرایه ماشین! 8️⃣ اگر در منزلی اسکان یافتید، خیال نکنید که میزبان تا هروقت که شما بخواهید،تمایل دارد و می‌تواند از شما پذیرایی کند! 9️⃣ یادتان نرود که عراق کشوری در حال جنگ و به شدت پرخرج است. خرج اضافی برای این کشور نتراشیم. 🔟 در صورت امکان چند هدیه کوچک از ایران خریداری کرده؛ در مسیر به نام ایران به کودکان عراقی هدیه دهید. 1️⃣1️⃣با خادمان موکب ها از هر ملیتی خوشرو باشید، قدردانی کنید و عکس یادگاری بگیرید. 2️⃣1️⃣ بعضا برخی خانم های ایرانی داخل موکب‌ها آرایش می‌کنند. لطفا توجه داشته باشید که زنان عراقی هرگونه آرایش کردن زنان، علی الخصوص در ایام عزای اهل بیت (علیهم السّلام) را به شدت بد و قبیح می‌دانند. 3️⃣1️⃣ در کنار استفاده از تصاویر و نشانه‌هایی که با خود حمل می‌کنید (مانند تصویر رهبر انقلاب یا سردار سلیمانی) حتماً از تصاویر مراجع عظام تقلید عراقی (آیات سیستانی، حکیم و صدر) و یافرماندهان الحشد الشعبی (هادی العامری، ابومهدی مهندس و ... ) هم استفاده کنید. 4️⃣1️⃣ محور غربی، عبری، عربی شدیداً در حال تبلیغ در میان مردم عراق هستند که ایران کشور شما را تسخیر کرده است. حتما با همان عربی دست و پا شکسته به عراقی‌ها بگویید که دفاع از حریم اهل بیت (علیهم السّلام) و مردم عراق را وظیفه دینی ایرانی‌ها می‌دانید و از دوستی و صمیمیت دو ملت و از اینکه به نیابتشان به زیارت امام رضا (ع) خواهید رفت، بگویید. 5️⃣1️⃣ به هیچ وجه به تصاویر، بنرها و موکب‌های جریان شیرازی واکنش نشان ندهید. 6️⃣1️⃣ در مسیر پیاده‌روی، برخی فرقه‌های انحرافی مانند کلبی‌ها، یمانی‌ها، صرخی‌ها و ... حضور دارند. وقتتان را با بحث بیهوده با آنها هدر ندهید و در موکب‌هایشان نیز اقامت نکنید. 7️⃣1️⃣ تقریبا همه شما عزیزان ابراز تصویر برداری مناسب در اختیار دارید (حداقل دوربین گوشی‌هایتان). اتفاقات و صحنه‌های ناب این سفر بی‌نظیر را ثبت و ضبط کرده و با هشتگ‌های انگلیسی در شبکه‌های اجتماعی جهانی (مانند گوگل پلاس، فیس بوک، توییتر، اینستاگرام و ...) به اشتراک بگذارید. 8️⃣1️⃣ هر سال به تعداد خبرنگاران غیر مسلمان کنگره عظیم اربعین افزوده می‌شود. شما عزیزان نمایندگان فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی ما هستید. به گونه ای رفتار کنید و سخن بگویید که ایرانیان، به عنوان نمونه استاندارد و قابل یک شیعه به جهانیان معرفی شوند. 9️⃣1️⃣ امسال شیطان و ایادی او تمام حربه های خود را به کار گرفته اند تا راهیان این سفر راکم و کمتر و دل‌های ایشان نسبت به هم را پر از کینه کنند. در این راه فقط به ندای «هل من ناصر» ارباب بیکفن دل بسپارید و گوش بر اصوات تفرقه‌افکنانه سپاهیان ابلیس ببنید. در حدّ توان خویش، کمک‌های مادّی و معنوی خود را نثار برادران و خواهرانی کنید که در عزمشان نسبت به این سفر موانعی وجود دارد. 0️⃣2️⃣ فراموش نکنیم شاید یکی از همین هزاران عزیزی که از کنارشان عبور می کنیم مولا و صاحبمان حضرت ولی عصر ارواحنا فداه باشند. احترام زائران حضرت امام حسین (علیه السلام) و این مسیر مقدّس را حفظ کنیم. از کانال حمیدرسایی ┏━━ °•🖌•°━━┓ @hosseinililab ┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از #افق_ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺توصیف جالب عکاس انگلیسی درباره اربعین، پس از تصویربرداری از حرم امام حسین(ع) در این ایام "هر سال ۲۵ میلیون نفر به گونه ای عزاداری میکنند انگار همان روز شهید شده است" ┏━━ 💐👇💐°━━┓ @ofogh_e_zohur ┗━━ 💐👆💐°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش آمد گویی عراقی ها به زبان های مختلف ┏━━ °•🖌•°━━┓ @hosseinililab ┗━━ °•🖌•°━━┛
سفرنامه(۱) ظهر به اتفاق خانواده از تهران حرکت کردیم طبق معمول ی کم کولر ماشین اذیت کرد اما بالاخره قلقش را پیدا کردم و الا کم کم داشت غُر همسفران به ویژه کم سن ترین همسفر مان که هفت ساله س در میومد.😁 حدود ساعت ۱۶ به روستای امزاجرد واقع در ده کیلومتر مونده به همدان رسیدیم اهالی این روستا همت بلندی از خود نشان داده اند و «موکب بی بی زینب»برای استراحت و پذیرایی تدارک دیده اند. 😍به قول لر ها «چای تَش» و به قول ترک ها «اودون چایی» یعنی «چای خوش رنگی که در کتری های سیاه و روی شعله های آتش به جوش آمده» تا خستگی از تن زوار در بیاره و در کنار آن سیب زمینی کبابی تا هر قدر که بتونی بخوری مهیاست😍😂 همون کوچولو که اشاره ش گذشت پنج تومن به موکب کمک کرد منم رگ غیرتم به حرکت درآمد کارت بانکی دادم به سید علی گفتم برو پنجاه بکش. اما بعدا که دیدم اکثرا صد تومن کارت کشیده اند غبطه خوردم که ملت معرفت شون بیشتره ☺️ 🌸حرف آخر ایول به اهالی روستای امزاجرد همدان یک ساعتی در موکب با صفا یشان توقف داشتیم و با سیب زمینی و چای آتشی صفا کردیم بعدش گازشو گرفتیم به مقصد کرمانشاه. شاید ادامه دارد.... با احترام؛ نایب الزیاره اعضای کانال؛ حسینی لیلابی ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
آمدم ای شاه پناهم بده 🔹 و أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ 🔹 و أَرْكَانِ الْمُسْلِمِينَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ‏ 🔸 و گواهى دهم كه به راستى تو از پایه‌هاى دین 🔸 و ستون‌هاى استوار مسلمانان 🔸 و پناهگاه مردمان با ایمان هستی ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
مرثیه ترکی اربعین داغیلدی شامیده زنجیره باغلانان دسته دوشندیلر هره بیر مشکبو مزار اوسته آنا اؤز اوغلونی اؤخشوردی باجی قارداشینی علی الخصوص که زینب توکوردی گؤز یاشینی ایشیقلی گون منه سندن سورا قرا گجه دی بویور گوروم باجون اؤلسون یارالارون نئجه دی یئتنده غم منه هر یئرده گیزلین آغلامیشام دویونجا آغلاماقی کربلایه ساخلامیشام ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
سفرنامه(۲) حدود ساعت نه شب به پایانه مرزی خسروی رسیدیم ماشین ها را به پارکینگ خاکی هدایت کردند( پارکینگ خاکی شماره ۳ )، با اتوبوس های خط واحد فاصله حدود دو کیلومتری پارکینگ تا حوالی سالن پایانه مرزی را پشت سر گذاشتیم. در موکب های محوطه کمی استراحت و پذیرایی با آب و شربت لیمو و نماز سپس وارد سالن شدیم . قسمت کنترل پاسپورت نسبتا خلوت بود پلیس گذرنامه ایرانی خیلی سریع مهر کرد و رفتیم سمت سالن عراقی ، کمی بیشتر از سمت ایران معطل کردند اما بالاخره عبور کردیم. سمت عراق موکب های عراقی در نان های لوزی شکل سیب زمینی سرخ کرده و چرخ کرده احسان می کردند ما هم یک لقمه قسمت داشتیم. بعد وارد معرکه قیامت اول شدیم😊 ( یعنی مثل قیامت هر کس به فکر خودش است) تا فاصله یک الی دو کیلومتری را سوار اتوبوس های واحد بشه. از آنجا که رد شدیم معرکه قیامت دوم بود😊 هر کسی مقصدی دارد و دنبال مرکب رهوار برای رسیدن به مقصد😊 و راننده های عراقی هم دنبال قانع کردن مسافر بودند راننده حدود دویست کیلویی😄 دستم را گرفت تا ماشین ش را نشان بدهد و مخم را بزند که با بیست دینار ببردمون نجف و چون ماشین ش خوشگل بود مخم زده شد.😊 خانواده سوار شدند اما هنوز صندلی خالی داشت. میگفت عربی بلد نیست پیشش بیا کمک ش کنم در مخ زنی. ده دقیقه ای دستم را گرفته بود و باهم میچرخیدیم دنبال مسافر و مسافرها را میگرفت منم میگفتم ماشین ش ون خوشگل و کولر داره. کمی باهم چرخیدیم مسافر پیدا نشد راننده سنگین وزن ما خسته شد رفت نشست ماشین به من گفت دنبال مسافر بگردم😊 منم در یک حمله حیدری پنج نفر پیدا کردم و ظرفیت تکمیل شد. خلاصه ساعت یازده و نیم ماشبن از خسروی خودمون که میشه مَنذریه عراق حرکت کرد. به راننده گفتم « کم ساعه للنجف» گفت چهار ساعت. حدس زدم الکی میگه همین هم شد بعد از پنج ساعت رانندگی راننده داشت چرت میزد منم نگران به خواب رفتن راننده سنگین وزن مون بودم . ساعت دو_ سه دقیقه به اذان صبح مونده بود دیدم بهترین بهانه است که ماشین را نگه داریم. گفتم « خویه صلاه» اونم خدا خواسته سریع زد کنار و مقابل موکبی نگه داشت نیم ساعتی نگه داشت نماز خوندیم راننده هم در این فرصت ی کم خوابید چای خوردیم به راننده هم چای دادیم بعدش حرکت کردیم ساعت ی ربع به شش در نجف از ماشین پیاده شدیم. شاید ادامه دارد.... ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
سفرنامه اربعین(۳) اول صبح وارد شهر مقدس نجف شدیم فاصله محل پیاده شدن تا حرم مطهر حدود نیم ساعت پیاده روی داشت که این مسافت را به اتفاق خانواده طی کردیم. تا اینکه درخشش زیبای نور آفتاب در گنبد و گلدسته حرم چشمان مان را روشن کرد. و این شعر معروف در ذهن تداعی میکند؛ به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند و در همان نزدیکی حرم که جمعیت موج می زند، این شیعیان با محبت عراقی است که انگار دستور مولایشان را با جان شنیده اند که با آب خنک و چای شیرین قدوم زائران را گرامی بدارند. و تا در آن فضا قرار نگیری امثال من هر چه از محبت این میزبان های دلی بگویم متوجه نخواهی شد ... به اتفاق خانواده پس از چند ایستگاه بازرسی، به صحن فاطمه زهرا(علیها السلام)رفتیم آنجا باید خانمها از آقایان جدا شوند من و سید علی به سمت آقایان رفتیم و خانواده به قسمت خانمها. در آن ازدحام آقایانی که در قاعه( سالن) ، کنار هم خوابیده بودند کمی استراحت کردیم تا اینکه ظهر شد وضویی گرفتیم و نماز خواندیم سپس در یکی از دو صف موازی ناهار به صف ایستادیم حدود نیم ساعت بعد نوبت ما شد و قرمه سبزی به دست به همان «قاعه» برگشتیم. همان جا ناهار خوردیم و آماده شدیم برای تشرف به زیارت امام الموحدین حضرت امیر علیه السلام. به مرحله سخت و شیرین ماجرا رسیده بودیم اذن دخول به ساحت ملکوتی حرم ، با خود کلنجار میرفتم چگونه آقا را برای اذن دخول راضی کنم که من روسیاه را اذن بدهد. این جمله در ذهنم آمد که « مولا جان تو رو به زائرین بی ادعایت من ِ پر ادعای دست خالی ِ روسیاه را هم قبول فرما» این جمله حکایت دل بود و قطره های اشک ... و در این میان بهانه اشکی مضاعف، در نظرم آمد تا کمک کند بیشتر به اذن دخول امیدوار شوم؛ اینجا باید زیارت رأس الحسین را هم نیت کنم که طبق یکی از پنج قول سر مقدس امام حسین علیه السلام در آغوش پدر آرام گرفته است. صلی الله علیک یا ابا عبدالله و در کنار ضریح چه حس آرامشی دارد این همان نور الهی است که خداوند در امتداد آیه نور از سوره نور وحشت زدگان از ظلمت را به آن اشاره فرمود:«فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیه اسمه». امیرِ امینِ خداوند را با زیارت امین الله زیارت کردم و دوگانه ای برای یگانه به جای آوردم. سپس زیارت حضرت آدم ابوالبشر و ابوالبشر ثانی حضرت نوح را نیت کردم که آن دو پیامبر خدا در همان ضریح آرمیده اند به قول شاعر یزدی در قبر هم چشمشان به نور جمال مولا منور است؛ قبرش درون دیده ی آدم که چشم او در خاک هم بنور جمالش منوّر است ادب زیارت، آنهم در این شور و شلوغیِ مشتاقانِ زیارت، اکتفا به زیارتی مختصر و وداع است. و در همان لحظه های وداع از کنار قبور دانشمندانی از فرزندان و شیعیان آن حضرت که در جوارش آرمیده اند عبور میکردیم؛ علامه حلی، علامه نراقی،مقدس اردبیلی ، میرزای شیرازی، شیخ انصاری، آیت الله خویی، آیت الله حکیم، شیخ عباس قمی و... فاتحه ای تقدیم حضور شان کردم. .....ادامه دارد ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
با در پیاده روی و تعارف کردن چای و ! مقدار زیادی راه رفته بودم که در تاریکی شب مسیر حرکت را گم کردم و هرچه کردم خسته و درمانده نتوانستم راه را بیابم . خیلی ناراحت شدم در آن تاریکی صحرا و گم شدن و ترس حمله حیوانات وحشی همه باعث شد در دل شب از ته دل از خدا بخواهم من که به شوق دیدن ولی عصر آمده بودم را کمک کند. ناگهان دیدم سواری بر اسب به سمت من آمد و من را با اسم صدا زد . خیلی ترسیده بودم که نکند راهزن باشد اما سید بزرگواری بود با چهره ای نورانی که من اینقدر درمانده شده بودم اصلا توجهی نکردم که اسم من را از کجا می داند.جلو آمد و پرسید: چرا ناراحتی؟ قضیه را بازگو کردم . آن سید بزرگوار گفت با من بیا که من راه را بلدم و من هم بی اختیار با او همسفر شدم.اصلا نمی دانم چرا به او اعتماد کردم.راه زیادی به سمت کوفه رفتیم و خسته در جایی چادر زدیم . سپس با آن بزرگوار به حرف نشستم و گفتم که برای دیدار محبوبم به سمت سامرا میروم .سپس آن آقا سوالاتی از من در خصوص احکام دین پرسید و بعضی اشکالات من را در مسائل فقهی برطرف کرد .مثلا در خصوص نحوه استخاره با تسبیح و ... مطالبی را به من آموخت و بعد از کمی استراحت به سمت مسجد کوفه راه افتادیم . بعد از رسیدن به مسجد کوفه نماز های مقام های مسجد را ناخودآگاه به امامت ایشان اقامه کردم و سپس راهی نجف شدیم . در راه نجف می رفتیم که بعد از طی مسیر طولانی در جایی اطراق کردیم تا خستگی در کنیم . به آن سید بزرگوار میوه و نان تعارف کردم و گفتم قلیان یا سیگار کدام یک را میل دارد برایتان آماده کنم ؟ اما با کمال تعجب شنیدم که گفت ما از این فضولات دنیایی شما مصرف نمیکنیم. کمی با هم میوه خوردیم و آن سید بزرگوار بلند شد که برای نماز صبح وضو بگیرد، سر که برگرداندم دیدم که نیست هرچه صدایش کردم جوابی نشنیدم . تازه آن جا بود که بعد از این همه وقت فهمیدم آن سید بزرگوار محبوب دل من و همه شیعیان جهان حضرت ولی عصر (عج) بوده است. بخشی از ماجرای آیت الله مرعشی نجفی به محضر مقدس (ع) ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
نابغه ای نوشته: این شیعه ها برای غذای مجانی میرن زیارت اربعین، چند سال بعد که اربعین بیفته ماه رمضان قیافه شیعیان تماشایی میشه. یکی جواب داده: ماه رمضان هم بیفته برامون فرقی نمیکنه مسافریم، مسافر نباید روزه بگیره. تازه، پیاده روی اربعین با طعم زولبیا بامیه🤪 چه شود. بماند که اصلا اربعین به رمضان نمی افته😄 ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
سفرنامه اربعین(۴) از نجف اشرف برای عزیمت به مشایه( مسیر پیاده روی) از حرم به سمت پله برقی راه افتادیم. از پله برقی خیلی بزرگِ که حرم را به گاراژ وصل میکند پایین آمدیم. راننده ماشین پژو پارس ۲۰ دینار میخواست که ما را به کربلا برساند که البته بعدا معلوم شد که با کولر ۲۵ دینار میشه😊 عمود هزار پیاده شدیم که بخشی از مسافت را پیاده روی کنیم. در پیاده روی در مسیر نجف تا کربلا می توان هزاران صحنه زیبا از دلدادگی و عاشقی ، را مشاهده کرد. از پذیرایی محبت آمیز عراقی ها گرفته تا شور و حال زائران ایرانی که به شکل های مختلف جلوه میکند. صداهای مختلف در گوش هایت رژه می روند از صدای بلند بلندگوهای مداحی های عربی، فارسی، ترکی گرفته تا صدای خوش آمد گویی و تعارف به پذیرایی؛ « هَلا بیهُم» ، «غذا یا زائر» «هلا بزوار اب علی»و.... البته گاهی صدای تذکرات دلسوزانه هم شنیده می شود؛ « اینجا صف خانمهاست، برو آخر صف، زائر حجاب » در میسر مشایه گاهی عراقی های برای دعوت زوار به منزل شان سر راه زوار قرار میگیرند و ما در حوالی عمود ۱۰۰۰ از طرف یک خانواده که دو نفر خانم و چهار پنج تا بچه کوچولو بودند برای دعوت به خونه شان مواجه شدیم خانمی که به متانت و حجب و حیا آراسته بود با گفتن کلمه« مبیت» از ما میخواست به اتفاق خانواده برای استراحت شبانه به منزل شان برویم منم چون با آقای غلامی قرار گذاشته بودیم که شب به منزل حاج عباس در محله حی الغدیر برویم از آن خانم با عبارات« شکرا، خادم الحسین و...» تشکر کردم و به بچه ها رشوه دادیم تا رهایمان کنند رشوه هایی از جنس اسمارتیز ،آب نبات و شکلات😄 در عمود ۱۱۰۰ ساختمان چند طبقه برای استراحت و عبادت زوار احداث شده است و با عبارت« مجمع ابی الفضل العباس» به نام مقدس حضرت ابوالفضل مزین است ، در آن ساختمان نمازی اقامه کردیم . در عمود ۱۱۲۵ به آقای غلامی و جمعی که با ایشان بودند ملحق شدیم و از آنجا با ماشین به منزل حاج عباس رفتیم. شب را در منزل حاج عباس استراحت کردیم، صبحانه ای در منزل صرف شد سپس برای نماز ظهر و زیارت زدیم بیرون. با همه افرادی که مهمان حاج عباس بودند سوار ون شدیم و به سمت حرم حرکت کردیم و از رفقا خواستم نوحه ای بخوانند تا با سینه زنی و اشک به حرم مشرف شویم اما کسی داوطلب نشد گفتم مداحی خوب بلد نیستم اما در حد توانم میخوانم شما همراهی کنید. با شعر معروف ترکی دم گفتیم؛ یا امام زمان شیعه دَه احساسه باخ جلوه پرچم حضرت عباسه باخ اولدی  قوللار     قلم تا   اوجالسون   علم یا ابالفضل  یا ابالفضل و این سینه زنی ساده و بی ریای رفقا چاشنی اشک بود برای همه حتی راننده عراقی که ترکی متوجه نبود اشک می ریخت. مختصر روضه ای خواندم و از آقای حاج آقا محسن که معمم هستند و در جمع حضور داشتند خواهش کردم که روضه را ادامه دهند و ایشان عالی روضه خواندند و همه حسابی گریه کردیم و با این گریه مقدمه حضور در مکانی مقدس و مصیبت بار مهیا شد. از ماشین پیاده شدیم و مقداری که پیاده روی کردیم وارد بین الحرمین شدیم و با تعیین زمان و مکان قرار از خانمها جدا شدیم؛ «تلوزیون امام حسین(ع)ساعت ۴» در میسر حرم حضرت عباس بودیم آقای حاج آقا محسن دمی گرفتند و روضه ای. بالاخره با اذن دخولی قدم در وادی مقدس حرم حضرت علمدار گذاشتیم آن پهلوان مظلوم که نه برای جنگ بلکه برای آوردن آب به خیمه ها رفته بود که ستمگران ناجوانمردانه شهیدش کردند. بعد از زیارت و نماز در محضر وزیر به سمت امام حرکت کردیم. از باب القبله با اذن دخول و اشک وارد حریم بهشتی کشتی نجات امت شدیم. در آستانه حائر حسینی با زیارت وارث، وارث فضایل همه خوبان عالم را زیارت کردیم. طبق عبارات زیارت نامه حضرت علی اکبر و طفل رضیع ،شهدا کربلا و سید ابراهیم مجاب را زیارت کردیم . در تحت قبه بودیم همان جا که دعا مستجاب است و بنده های محتاج، خود را به آسمان اجابتِ خدا نزدیک می بیند. برای همه محتاجان لطف حق دعا کردیم به ویژه برای شفای بیماران . انسان دلش نمیخواهد از آن مکان مقدس جدا شود اما تذکر خدام الحسین یاد آور می‌شود که باید آن جا را ترک کنیم تا سایر مشتاقان بتوانند زیارت کنند . و طبق توصیه زیارت نامه ها عقب عقب از ضریح نورانی فاصله گرفتیم و خود را مقابل ضریحی دیدیم که با چراغ های قرمز یاد آور خون مقدسی است که از گلوی امام مظلوم و تشنه ما جاری شده است😭؛ «المذبح المقدس » آنجا اشک بود و ناله و زمزمه مرثیه ی فاطمه زهرا(س)؛ « وا حسیناه ! یَا بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مَا عَرَفُوکَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوک‏» ✍با احترام حسینی لیلابی ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
رادیو جوان، عزاداران اربعین را به پوشیدن لباس روشن تشویق میکند 🔴نفوذ در صدا و سیما را جدی بگیریم ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab
مردی در خواب دید فردی به او گفت: نیمی از عمر تو در وسعت و نیم دیگر در عسرت است. اکنون انتخاب کن کدام اول باشد. مرد گفت: من شریکی در زندگی دارم که باید با او مشورت کنم. وقتی مسئله را به همسرش گفت، همسرش به او گفت نیم اول را انتخاب کن. مرد این کار را کرد و دنیا به او روی آورد. هر گاه نعمتی به او می‌رسید، همسرش به او می‌گفت: به فلان خویشاوند نیازمندت کمک کن! فلان همسایه نیازمند است، دست او را بگیر. بدین سان هر نعمتی که به او می‌رسید، به نیازمندان کمک می‌کرد و شکر نعمت را به جای می‌آورد. وقتی نصف دوم عمرش رسید، همان مرد را در خواب دید که به او گفت: به درستی که خداوند از کار تو سپاسگزاری نمود و تو در تمام عمرت مثل گذشته خواهی بود.   ⚜ هنوز عضو نشده ای⚜ 👈 درکانال ن و القلم؛ عضو شوید @hosseinililab