🔻تزهایی درباره نوجوانی
به بهانه گفتگوها درباره "دهه هشتادیها"
✍سیدحسین شهرستانی
🔸نوجوانی نقطه عطف در چرخه حیات آدمی است که ویژگی اساسی آن "کشف و بازیابی خود" است. این امر هم نیرو و هم بحران نوجوانی است.
در قرآن کریم، نوجوانی با #بلوغ و #استواء طرح میشود، که این دو شرط امکان شکوفایی علمی و عملی انسان است:
و لمّا بلغ اشدّه و استوی آتیناه حکما و علما
این "استواء ثانی" است پس از استواء اولی که تسویهی خلقت است. (خلق فسوّی)
بلوغ و استواء همزمان در ساحت غریزه و فطرت به بار مینشیند و بدین ترتیب آدمی همچون سروِ آزاد، برپا شده و راست و استوار به نیروی خود قیام میکند.
🔸بلوغ بهمثابه آزادی، جوهری است که بهسبب آن آدمی - که راستقامت ایستاده است- شایسته حمل بار امانت الهی در متن هستی میشود. پس نوجوانی، لحظهی خطیری است که آدمی در آن زیر بار امانتی میرود که آسمانها و کوهها از تحمل آن عاجزاند. بار مسئولیت "ساختن خود" و بهعهده گرفتن سرنوشت خویش. پس جشن بلوغ یا جشن "تکلیف" بزرگترین جشن آدمی در چرخه زندگانی است. چون آیین ازدواج جشن بهعهده گرفتن مسئولیت در قبال دیگری است و جشن تکلیف جشن عهدهدار شدن مسئولیت خود.
🔸نوجوانی بهوجهی کشف و بلکه اختراع عصر جدید است.
بحران نوجوانی بحران "گذار" است از کودکی به بزرگسالی. در عصر سرمایهداری صنعتی، این دوره دورهی تبدیل کودک مصرفکننده به نیروی کار ارزان است. در عصر سرمایهداری مصرفی اما، نوجوان مادهی خامی است که اشکال متنوع #مصرف، او را صورت میبخشد.
🔸در دوره اخیر، نوجوانی ایماژی نمایشی و متعلق به جهان بازی و فانتزی و فراغت است. فراغت از هر نوع مسئولیت. ایدهای که در تقابل با معیارهای بزرگسالی و عصیان علیه آن شکوفا میشود. سکسوآلیته، شعله این عصیان را در تمامیتاش فروزان میکند. پس ما در وضع تجدد متاخر با ایده نوجوانی سکچوآل روبروییم.
🔸در ایران ما اما، نوجوانی نه با بلوغ و استواء و مسئولیت و نه با تولید و سکسوآلیته و غیره که عمدتا با مقولهی تهی و پوک #کنکور معنی [بیمعنی] میشود. کنکور، این بلیط بخت و گارانتی موفقیتی نرمال که در آن، پیروزی نه دستآوردی بیهمتا که تقلیدی ناگزیر از حرکتی تودهوار است.
🔸ما بیش از هر زمان به طرح مجدد نوجوانی محتاجیم. اما در این مقام، نوجوان موجود غریبی است: نه چون کودک ابژهی مفهومسازی است و نه چون بزرگسال خود مستقلا سوژهی خودآگاهی است که طرحی از خود درمیافکند.
قطعا ما بزرگسالان هستیم که به نوجوانی به مثابه ایده میاندیشیم اما باید دانست که نوجوان برخلاف کودک، مستعد شورش بر طرحی است که در غیاب او درافکنده باشند. بهویژه در عصر نوجوانان مسلح به سلاح رسانههای نوظهور.
پس بخشی از این طرح، تدبیر برای تمهید امکان مشارکت نوجوان است در طرح مجدد مفهوم نوجوانی و بازتعریف آن متناسب با شرایط عصر...
#فرهنگ #نوجوانان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✴️ مثبت و منفی "کلبه عمو پورنگ"
✍ بابک شکورزاده
یکی از سریالهای پرمخاطب که برای گروه کودک و نوجوان ساخته شده و محصول گروه اجتماعی شبکه دو میباشد مجموعه تلویزیونی «کلبه عمو پورنگ» است. این مجموعه از نظر محتوایی سعی دارد که مضامین ارزشمندی مثل اعتماد به نفس را در قالب نمایشی فانتزی با بازیگرانی که عمدتا نقش حیوانی را دارند به کودکان و نوجوانان بیاموزد که نکته مثبت این مجموعه را میتوان همین موضوع دانست.
دو ویژگی مهم را می توان از موضوعات قابل نقد این مجموعه دانست:
موضوع اول داستان موسیقی است؛ این مجموعه را تقریبا میتوان به عنوان یک برنامه موزیکال تلقی کرد. نکته مهم در این جا خود را نمایان میکند و آن هم موزیکهایی است که اکثرا مصداق موسیقی مطرب و حرام است، به حدی که در بعضی اوقات بازیگران نیز بدنی تکان میدهند و رسما میرقصند. این موسیقی به گونهای است که به هیچ عنوان قابل توجیه نیست و با فتوای هیچ فقیهی، حتی با فتوای کسانی مثل رهبر انقلاب که فتوای راحتتری نسبت به سایر مراجع در این باره دارند نیز سازگاری ندارد. اثبات این موضوع کار پیچیدهای نیست و کسی که اندک اطلاعی درباره احکام موسیقی داشته باشد به این نتیجه خواهد رسید.
درست است که برخی موسیقیها مشکوک است و نمیتوان به راحتی آن را مصداق موسیقی حرام دانست، ولی دست کم اکثریت موسیقی که در این مجموعه ساخته و پخش میشود مصداقی بی چون و چرا از موسیقی حرام است.
با این اوضاع حقیقتا چگونه میتوان نوجوانان را توجیه کرد که ما در شرع موسیقی حرام نیز داریم. آیا با این اوضاع کسی به راحتی میتواند پذیرا باشد؟ طبیعتا نوجوان با تناقضاتی روبه رو خواهد شد و به راحتی توجیه نمیشود.
نکته دوم که جای انتقاد دارد نحوه بازی کردن برخی بازیگران زن این مجموعه است که بعضا با ناز و عشوه همراه است که طبیعتا چنین رفتاری نیز در حضور نامحرم مشروع نیست. مصداق بارز این ادعا بازیهای سپیده خداوردی در نقش "مگو" است که لحن و بیانش در اکثر اوقات تقریبا عشوهآمیز است.
ممکن است که توجیه عوامل مجموعه این باشد که این برنامه برای کودک و نوجوان است و برای لطافت کار و توجیهاتی از این دست اقتضای اینگونه رفتارها منعی ندارد؛ ولی نکته این است که درست است که مخاطب، کودک ونوجوان است؛ ولی آیا فقط کودکان شاهد این عشوهگریها هستند؟ عدهای نامحرم در پشت صحنه و جلوی صحنه شاهد این وضعیت هستند و بعد از آن جمعیتی میلیونی شاهد این مجموعه خواهند بود که طبیعتا بخشی از اینجمعیت، شامل نامحرمان بزرگسال میشود. البته ناگفته نماند که گریم و آرایشی که برخی از این بازیگران زن نیزدارند بدون رعایت ضوابط شرعی است و همان مشکل عشوهگری را دارد. بنابراین باید چارهای اندیشیده شود که هم برای مخاطب کودک و نوجوان جذابیت داشته باشد و هم ضوابط شرعی رعایت گردد.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#نقد_و_نظر
🔻 وارد نشوید
✍ علی بهاری
«مترجم در خصومت با خلفا تا آنجا پیش رفته بود که خطبۀ معروف امام علی بر سر مزار خلیفۀ دوم را نیز نفی کرده و آن را به ستایش امام از سلمان فارسی نسبت داده بود با این ادعا که امام علی قهراً نمیتوانسته سخنی ستایشآمیز نسبت به عمر بن خطاب بر زبان رانده باشد!»
جملات بالا را جناب احمد زیدآبادی در کانال تلگرامیاش منتشر کرده است. او در یک یادداشت با موضوع وحدت شیعه و سنی، به مرحوم شیخ محمد دشتی به خاطر ترجمه فرقهگرایانه (بر اساس ادعای نویسنده) انتقاد کرده است. از کلام نویسنده برمیآید منکر دشمنی میان امام و عمر است و معتقد به رفاقت آن دو. از این رو توجه به نکات زیر لازم است:
1. هیچ گاه نمیتوان نظر معصوم درباره یک موضوع را صرفا با خواندن یک حدیث فهمید. اطلاق، تقیید، عام و خاص به همین خاطر جزئی از مباحث اصولی است. اگر کسی به اندازه کتاب «الموجز» با اصول فقه آشنایی داشته باشد این نکته را تصدیق میکند.
2. نظر امیرمومنان درباره خلفا مشخص است. امام در شقشقیه عمر را شخصیتی پر از خشونت، سختگیری و عذرخواهی میداند که مردم در دوره حکومتش به رنج، دورویی و اعتراض گرفتار شدند. در صحیح مسلم نیز عمر رو به عباس و امام علی میگوید شما دو نفر معتقدید من و ابوبکر (به خاطر عملکردمان پس از رسول خدا) دروغگو، خائن، گناهکار و حیلهگر بودیم. عباس و امام هم تایید میکنند! (1)
در روایتی دیگر هم امام پس از شهادت حضرت زهرا کسی را پیش ابوبکر فرستاد تا او را بیاورد و سفارش کرد عمر را نیاور چون دوست ندارم چهرهاش را ببینم! (2)
در شورای شش نفره پس از مرگ عمر نیز، امام خلافت را قبول نکرد و عثمان خلیفه شد، چون نپذیرفت طبق سیره دو خلیفه اول حکم براند. (3)
3. این که امام علی خطبهای در ستایش عمر بن خطاب خوانده باشد بحثی تاریخی است و نقد و نظر درباهاش فراوان. (4) اما حتی اگر این اتفاق افتاده باشد - که احتمالا نیفتاده است - از روی تقیه و جبر جامعه است، همان جبری که به او اجازه نداد بساط نماز تراویح را جمع کند و یا مانع قتل دختر رسول خدا شود.
4. جناب زیدآبادی به همان مسائل سیاسی بپردازند موفقترند. بهتر است به حوزهای که تخصص ندارند وارد نشوند!
(1): صحیح مسلم، ج3، ص1377
(2): صحيح البخاري، ج4، ص1549 و صحیح مسلم، ج3، ص1380
(3): تاریخ یعقوبی، ج2، ص162
(4): گوشهای از این معرکه آراء را ببینید: https://b2n.ir/q81743
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
📌 دو صد گفته چون نیم کردار نیست!
✍️ محمدجواد محمودی
برخی افراد تصور میکنند که اگر بخواهند انسان خوبی بشوند، حتما
باید در طول روز دائما ذکر و ورد و مراقبات خاصّ داشته باشند؛
ذکر و ورد و مراقبه خوب است، اما برای کسی که به وظایف و دستورات
اولیهی دین پایبند باشد، بعد برود سراغ این مراحل!
این طور افراد، مانند وزنهبردار تازهکاری هستند که در هفتهی اول باشگاه،
هنوز وزنهی ده کیلویی را نمیتواند بلند کند؛ رفته سراغ وزنهی صد کیلویی؛
چون دوست دارد زودتر به المپیک برسد؛ اما غافل از اینکه با این کار نه تنها
به #المپیک نمیرسد؛ بلکه در همان روزهای اول آسیب میبیند و چه بسا از
این رشتهی ورزشی روی گردان شود.
من هنوز نمیتوانم خشم و ناراحتی خودم را در #خانواده کنترل کنم،
و با کوچکترین مسئلهای، همه را آزرده خاطر میکنم، آن وقت دنبال
دستورالعمل و ذکر و دعای خاص هستم!!
باید بدانم؛ رشد من در عمل به همین مسائل سادهای است که به
سادگی از کنار آنها عبور میکنم. زمانی که به وظایف اولیه و اصلی عمل
نمودم، خداوند خودش راه را برای رسیدن به مراتب بالاتر هموار میکند.
🔹«گاهی میبینیم که فردی به مجلس #اهلبیت(علیهم السلام) میآید
و #اشک میریزد و گریه میکند؛ اما وقتی به خانه و #خانواده بر میگردد،
اثری از #هیئت در زندگی او دیده نمیشود؛ زیرا وقتی رابطهاش را با
#همسر و #فرزند و #فامیل خود اصلاح نکرده باشد،
از #ولایت اهلبیت(علیهم السلام) هم نمیتواند بهرهی کافی ببرد.
هر مقدار پیوند #محبت در خانواده شدیدتر شود، آمادگی و قدرت فرد
برای بالابردن وزنهی محبت ولایی و پس از آن محبت رحمانی نیز بیشتر
میشود؛ اما اگر خانواده دچار اختلال شود، یقینا محبت ولایی نیز دچار
اختلال میشود!»
برشی از کتاب #اهلبیتیها، اثر استاد #محمدرضا_عابدینی
#خانواده
#سبک_زندگی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💢 وحدت را به اشتباه ترجمه نکنیم
✍️ فاطمه میری
بعضی اوقات به خاطر مصلحتی که میبینیم اتفاقات زندگی شخصی خود را بازگو نمیکنیم...
مدیریت شادی، خود یک مدیریت کارآمد در بحثهای روانشناسی است که میتواند پیشبرنده باشد.
این ایام به هفته وحدت نامگذاری شده است. سنتی که پیر جماران با امید نزدیکی هرچه بیشتر امت اسلامی بنا گذاشت.
بنیانی که قرار است زمینه فرج فرزند حضرت زهرا(س) را به همراه داشته باشد.
وحدت به معنی عقب نشینی آنچه که یک شیعه به آن اعتقاد دارد نیست؛ بلکه نشاندهنده بینش یک شیعه تمام عیار است که میداند اهل سنت امروز و مخصوصا کشور ما به شدت محب اهلالبیت(ع) هستند و این در رفتار و مَنش آنان مشهود است.
🔗متن کامل
#وحدت #پیامبر_اکرم
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💐 به نور و عطر و تبسّم زبانزد است محمد
✍️ سیّدمحمّدجواد شرافت
همین بس است به مدحش محمد است محمد
حمید و حامد و محمود و احمد است محمد
قسم به شوق اویس و قسم به بهت بحیرا
که آفتاب کمالات بیحد است محمد
چه کوچهها که نشستند در مسیر عبورش
به نور و عطر و تبسّم زبانزد است محمد
ستارۀ شب مکه، طلوع صبح مدینه
به یُمن آینه خورشید مشهد است محمد
اگر چه بین رسولان سر آمد است سرآمد
به رسم حُسن ختام آخر آمدهست محمد
و باز میرسد از جانب حجاز سواری
که هر که دید بگوید محمد است محمد
#وحدت #پیامبر_اکرم
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🌱 حال خوش زمین
✍ نجمه صالحی
زمین دلش پرخون شده بود، هر گوشهاش ماجرایی داشت. تکههایی از آن که به اصطلاح متمدن بودند مثل ایران و روم در حال جنگ و خونریزی و نسل کشی و تکه هایی هم در نادانی غرق و مشغول پرستش سنگ و چوب و خدایان ساختگی و زنده به گور کردن دختران و خلاصه در جهلی تاریخی غرق بودند.
حال زمین خوب نبود، انگار رنگ خاکستری رویش پاشیده بودند، گلها رنگ و بویی نداشتند، بوی دود و خون میآمد، مناظر خوبی دیده نمیشد، گویی زمینان به ستوه آمده بودند، زمین هم منتظر بود، منتظر بود کسی بیاید و دستی بر سرش بکشد، تیمارش کند، حالش بد بود.
انتظار زمین به سر آمد، موعود کتابهای مقدس متولد شد، ««با به دنیا آمدنش بت ها به صورت، به زمین افتادند... پادشاهی نماند؛ مگر آن که تاجش واژگون و زبانش در آن روز، بند آمد. کاهنان از دانش خود جدا شدند.. . در آن شب، نوری از سرزمین حجاز پدید آمد و منتشر شد و تا مشرق، گسترش یافت»*
او آمد تا گلها، عطر محمدی یابند، او آمد تا رنگهای زمین جان تازه بگیرند، روزنه های نور در تاریکی زمین نورافشانی کنند.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله متولد شد تا بذر امید در جانها کاشته شود و زمین نورانی و معطر به عطر گل محمدی.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله دین کامل را آورد، دینی که نجات بخش بشر بود، دینی که حتی به فکر حال خوش زمین هم بود، اینکه درختها بی دلیل بریده نشوند و شاخهها شکسته نشوند و حیوانات آزار نبینند و... .
پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله آمد و دین اسلام را بر زمین و زمینان عرضه کرد، او حتی بعد از رفتنش به فکر هم نوعانش بود، قرآن روشنترین نور و دوازده قرآن ناطق ، نور علی نور را به جهانیان معرفی کرد تا روشنکننده راههای تاریک زمین و پر پیچ وخم روزگار باشند، تا آموزههای اسلامی را به مردم بیاموزند.
هر یک از این انوار مقدس، حرکت سازندهای داشتند که تکمیل کننده تلاش پیشوای قبلی بود، شاید اگر همان روزهای اول همه زوایای این دین کامل به زمینیان عرضه میشد، مقاومت میکردند و تلاش پیامبر صلی الله علیه و آله که آمده بود،«رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ»شود بیثمر میماند.
امیرالمومنین علیه السلام اولین ناخدای کشتی نجات بشر، به تبیین دین پرداخت و حسنین علیهم السلام با صلح وقیامشان دین را تثبیت کردند و امام سجاد علیه السلام حال دل مردم را با دعا خوب کرد و به خدا وصل کرد و امام باقر علیه السلام شاخههای علوم را به مردم آموخت . ششمین نور الهی صادق آل طه نیز دین را چارچوب بندی کرد و با تربیت چهارهزار شاگرد دین را در سراسر جهان گسترش داد، امامان بعدی نیز با تشکیل و گسترش سازمان وکالت دایره جغرافیایی اسلام را وسیع کردند و سیستماتیک...آنان دست یاری دراز کرده بودند برای همه.برای رهایی از ظلمت بشر .
در آن زمانه دنبالکنندگان نور حقیقی و دوستداران دین، به سراغ منبع نور آمدند و توشهای برچیدند،اما بدخواهان زمین و سودجویان ساکت ننشستند، سنگ اندازیها تمامی نداشت، دوباره حال زمین خوب نبود، آنقدر که نور آخر مجبور شد، پنهان شود. او سالهاست پشت ابر غیبت رفته و منتظر است جهانیان احساس نیاز کنند و او را طلب کنند!!
حال دل زمین روز به روز بدتر میشود، هر گوشهاش ظلمی به پاست، ظلم همان ظلم است اما مدرنش!! جهل همان جهالت است اما مدرنش!! تاریکی همه جا را فرا گرفته، جهان نور میطلبد کاش بیاید آن روشنی بخش زمین و زمانه، کاش بیاید تا زمین هم حالش خوش شود....
*ابن شهرآشوب، المناقب، ج 1، ص 30.
#ولادت_پیامبر_اکرم
#ولادت_امام_جعفر_صادق
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
✍یادداشت سرگذشت مؤمنان و یک روایت
پرسش: «هرکس سرگذشت مؤمنی را یادداشت کند گویا اورا زنده کرده است" آیا این روایت از پیامبر(ص) است؟ منبع آن در چه کتابی است؟
پاسخ: مطلب مورد نظر در منابع و مجامع حدیثی اولیه یافت نشد ولی در کتاب سفینه البحار به نقل از کتاب کشف الظنون چلبی، این حدیث را منتسب به پیامبر اعظم (ص) نقل کرده است: «من ورّخ مؤمنا فکأنّما أحیاه» «کسى که تاریخ مؤمنى را [با نوشتن یا گفتن] بیان کند، او را زنده کرده است.»
هر چند این حدیث در منابع معتبر حدیثی ذکر نشده ولی مدلول آن ناظر به زنده نگداشتن و تکریم مؤمنین و شعائر اسلامی است و این موضوع فی نفسه امر بسیار مطلوبی است.
پی نوشت یک: سَفینَةُ البِحار و مَدینَةُ الحِکَمِ و الآثار مَعَ تَطبیقِ النُّصوصِ الواردَة فیها عَلی بِحارِالأنوار معروف به سفینة البحار، یکی از جوامع حدیثی شیعه نوشته شیخ عباس قمی. مؤلف، با هدف ارائه فهرستی موضوعی و مرتب شده بر اساس الفبا، احادیث کتاب بحار الانوار مجلسی را در بیش از ۱۷۰۰ موضوع، دستهبندی کرده است.
پی نوشت دو: مصطفی بن عبدالله کاتب جلبی (یا چَلَبی)، معروف به «حاجی خلیفه»؛ دانشمند، تاریخنگار و کتابنامهنویس سرشناس تُرک در قرن یازدهم است؛ او در 1017 یا 1004ق، در قسطنطینیه (استانبول) متولد شد. همچنین از آنجا که کاتب چلبی(حاجی خلیفه) با دولتمردان همنشین بوده و به دفاتر دیوانی دربار عثمانی دسترسی داشته و با وابستگان درجه یک امپراتوری عثمانی در ارتباط بوده، توانسته است اطلاعات خوبی را در کتابهای خود گردآوری کند، به طوری که مورّخان و پژوهشگران به خصوص در زمینه کتابشناسی، تاریخ و فهرستنگاری خود را بینیاز از این کتاب نمیدانند. اما نمیتوان تمام مطالب این کتاب را به صورت کامل تأیید و یا رد نمود، بلکه باید یکایک مطالب آن جداگانه مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد، و کتاب کشف الظنون نیز از این قبیل است.
#تبلیغ_مکتوب
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🌹 خاتَمِ خاتِم
✍️محمدجوادمحمودی
🔸یادداشتی به مناسب #میلاد خاتَم و خاتِم پیامبران حضرت #محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلّم)
قلم زدن در وصف پیامبری که برترینِ فرستادگان الهی است، بسی سخت و چه بسا چون منی از وصف او گفتن، عاجز باشد.
🔹سخنی در دل دارم که نمیتوانم از گفتن آن خودداری کنم؛
شخصیت #پیامبر_اسلام در جامعهی امروز ما -حتی قشر مذهبی- بسیار مغفول واقع شده است.
متأسفانه در مجالس و محافل مذهبی، کمتر به شناخت و آشنایی با ویژگیهای پیامبر عظیم الشأن پرداخته میشود و گاه به سرودهای یا دکلمهای در وصف ایشان، بسنده میشود؛ نه بیشتر!!!
امّا عمق افسوس آنجایی است که حتی در #حوزههای_علمیه، که متولی تبلیغ #اسلام_محمدی هستند نیز، آشنایی و انس کافی با شخصیت بیبدیل ایشان صورت نمیگیرد و متأسفانه، کتابی که طلاب بتوانند با اوصاف و سبک زندگی ایشان آشنا بشوند در دروس رسمی وجود ندارد و این موضوع جزء دروس جنبی محسوب میشود!
🔗 متن کامل ...
#اسوه_حسنه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
💠 شهر من
✍️ فاطمه میری
فکر میکردم اگر کسی بخواهد وصفی از شهر من بکند؛ میگوید:
_ بهبه چه شهری هرجایی چشم برمیگردونی آثار تاریخی و چه شهر زیبای چشم نوازی!
من هم میگویم:
_ بله قزوین بیشترین ثبت آثار تاریخی رو داره تو ایران. ۵۷ سال پایتخت بوده. الانم پایتخته! پایتخته خوشنویسی جهان اسلام.
و کلی درون خودم مشعوف میشوم.
من آنم که رستم بود پهلوان
اما هر وقت گفتم وطنم قزوين است. مرا به شهید شهرم منسوب کردند.
_ تو همشهری شهید سیاهکالی مرادی هستی؟
کتاب یادت باشد؟
منم صدایی صاف میکردم و میگفتم:
_ بله
خواندن کتاب برای من که در آن کوچه پس کوچهها بزرگ شده بودم و پیاده تا امامزاده حسین رفته بودم؛ حال غریبی داشت. شبیه حس شرمندگی که میشود از کوچههای سعدی قزوین به خدا رسید.
میشود شهید بابایی را واسطه کنی پیش خدا، برای رزق شهادت.
این جا بود که فهمیدم «شرف المکان بالمکین» یعنی چه؟
راستی دلم برای مزار شهید بابایی تنگ شده.
دلم برای همهعالمان شهرم تنگ شده.
دلم برایت تنگ شده... یادت باشد...
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔻هارمونی ناکوک
✍️ محمدرضا علوی راد
سیستمهای مبتنی بر فیزیکالیسم و مادهگرایی(Materialism) به درک و شناخت هارمونی حقیقی انسان چه لطمهای وارد میکند؟ آیا هر آنچه موجود است در نهایت امری فیزیکیست؟
امام خمینی(ره) در تقریرات اسفار خود در بحث معاد؛ جسمِ مادی را حائل و پردهپوش بدن مثالی دانسته و آنرا نیز پردهپوشِ نفْس؛ (ر.ک: تقریرات اسفار، ۱۳۷۸، ص ۷۴ - ۷۵) ملاصدرا نیز در «الحکمةالعرشیة» مراتب نازله را چاووشگر مراتب عالیه دانسته و بدن دنیوی را بدلیل تناهی ابعاد حائز ادراکاتی متناهی و بدن اخروی یا همان بدن مثالی را مستطیع نبوغ نامتناهی. (ر.ک: الحکمة العرشیة، ۱۳۶۱، ص ۲۵۱ - ۲۵۲) بر این اساس چنانچه ائتلاف و کنسرسیوم سهگانهی: «جسم مادی - بدن مثالی - نفس» و پیوند انسان با پروردگار و روح خویش گسسته شود، کُنامِ (niche) نفْس مضطرب گشته و هارمونیهای متعالی لطمه خواهد دید. در این حال تمامی سازها هر چند در آرنگ زیبا لکن در آهنگ ناکوک نواختن خواهد نمود و دارنده ادراک متعالی میفهمد چه میزان ناکوکی بر این پارادایم، حاکم است و در این حال بهطور حتم سیر به سوی کمال نخواهد بود.
#پرسش_و_پاسخ
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
☂️ «یتیم» در تمدن اسلامی
✍️ حبیب الله بابایی
رویکرد ایجابی به یتیم، علاوه بر آموزههای دینی در کتاب و سنت، ریشه در نگرشهای تحلیلی و اجتماعی هم میتواند داشته باشد. اینکه مثلا هرچند فقدان پدر خلاءهای محبت را برای فرد یتیم ایجاد میکند، محبتهای بسیاری از سوی اطرافیان و بستگان برای یتیم فعال میکند، که نمونه آن را میتوان در محبت برخی عموهای پیامبر اسلام بعد از رحلت عبدالله (پدر پیامبر) مشاهده کرد. شکلگیری موج محبت به یتیم بعد از فقدان پدر، خود یک پدیده جدید اجتماعی و برخوردار از ظرفیت انباشته انسانی و سرمایۀ اجتماعی است. علاوه بر این، هرچند فقدان پدر موجب یتیمیِ فرد میشود، نوعی از مسئولیت زودهنگام و استقلال در نظر و عمل را برای فرد یتیم ببار میآورد و رشد و ترقی او را سرعت میبخشد. همین حس تنهایی و ضرورت بازسازی خود موجب میشود که یتیمها نه فقط نسبت به خود بلکه نسبت به دیگر افراد بیسرپرست نیز احساس مسئولیت کنند و در رفع محرومیت دیگران تلاشی مضاعف از خود نشان دهند. نکته ایجابی دیگر در یتیم، گذرکردن از تابوهای قدیمی و جهش به سمت فضای جدید و دنیایی متفاوت است که گاه موجب میشود سیر طبیعی تکامل اجتماعی از نسل گذشته به نسل بعدی، سیری سریع و جهشی خارقالعاده در فرد یتیم بوجود آید و فاصله مثبت در ناحیه نسلها را در کمترین زمان طی کنند.
🔗 متن کامل ....
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN