eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
443 ویدیو
170 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 شهردار شهید ✍ ناصر کاوه 💥وقتى به مهدی باکری خبر دادند که برادرت شهید شده است و می‌ خواهیم پیکرش را برگردانیم؛ اجازه نداد و گفت: همه ى آنها برادرای من هستند اگر تونستید همه را برگردونید حمید را هم بیاورید!... برادران باکری که هر سه پیکر پاکشان به دست نیامده است. 🔹وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید و سیل آمد، ایشان پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد از مردم کمک میخواست‌، تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی. نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یکم از غیرت و شرف شما یاد بگیره. آقا مهدی خنده ای کرد و گفت: راست میگی مادر، کاش یاد می گرفت! 🌹 با آقا مهدی سوار بر تویوتا داشتیم می‌رفتیم جایی. هوا به شدت گرم بود، اما جرآت نمی‌کردم ‌کولر رو روشن‌کنم. بالاخره به‌خاطر گرما طاقتم تموم شد و کولرِ ماشین رو روشن کردم. وقتی کولر رو زدم ، آقا مهدی گفت: الله بنده‌سی «بنده‌ی خدا» میدونی وقتی کولر روشن می‌کنی، مصرف بنزینِ بیت المال میره بالا؟ خاموش کن! فردای قیامت چه جوابی داریم به شهدا بدیم؟ خاموش کن! مگه رزمنده ها توی سنگر زیر کولر نشستند که تو کولر روشن می‌کنی؟ 🌷توی ماشین داشت اسلحه خالی می‌کرد، باچند تا بسیجی دیگه. از عرق روی لباس‌هایش می‌شد فهمید، چقدر کار کرده.... کارش که تموم شد از کنارمان داشت می‌رفت. به رفیقم گفت: چطوری مش علی؟ به علی گفتم: کی بود این؟ گفت: مهدی باکری جانشین فرمانده. گفتم: پس چرا داره بار ماشین رو خالی می‌کنه؟! گفت: یواش یواش اخلاقش میاد دستت.... 🌷اهالی یک محل عصبانی آمدند شهرداری، توی اتاقی که من و مهدی آن‌جا می‌نشستیم و جواب مردم را می‌دادیم. می‌گفتند: آخر تو چه می‌دانی که ما توی چه بدبختی گیر کرده‌ایم. خودت کوچه‌ات آسفالت است، معلوم است که نمی‌دانی محله‌ی ما باران آمده، آب همه‌جا را برداشته. مهدی حرف نزد. حتی ابرو خم نکرد. رفت پوتین گلی خودش را از پشت میزش برداشت گذاشت جلو چشم آن‌ها، گفت: این هم مدرک من که به همه‌مان ثابت کند کوچه‌ی ما هم دست کمی از کوچه‌ی شما ندارد. 🌷وقتی مهدی باکری به پشت تریبون رسید، قبل از هیچ اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند، را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایَش کرد و به *جای زیر پایش، بر روی تریبون نهاد* و آن گاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی به هر کسی نقل کرده‌ام، هم *اشک از چشمان من سرازیر می‌شود و هم اشک مخاطبم*. او گفت: خاک بر سرت مهدی، آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟ 🌷هر روز آفتاب نزده از خانه میرفت بیرون ، یه روز صدای پایین آمدنش را ار پله ها شنیدم ، رفتم و جلویش را گرفتم ، گفتم ، آقا مهدی ، شما دیگر عیالواری ، یک کم بیشتر مواظب خودت باش. گفت ، چه کار کنم ؟ ، مسئولیت بچه ‌های مردم گردنمه . گفتم ، لااقل توی سنگر فرماندهی بمون. گفت ، اگر فرمانده نیم خیز راه بره  ، نیروها سینه خیز میرند ، اگر بمونه توی سنگرش که بقیه میرن خونه هاشون..... ما باید در خط مقدم باشیم، تا دیگران در صحنه بمانند... 💥اوایل انقلاب بود.....در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقا مهدی است... 💥آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. ادامه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار می کنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم. @HOWZAVIAN
DIDEBAN_ANDISHE_46.MOBIL.pdf
17.34M
💠 رایحه‌ی ریحانه ✳️ دیده‌بان 46؛ نسخه موبایلی ✴️ با موضوع «رایحه‌ی ریحانه؛ جریا‌ن‌شناسی تطور مسائل مربوط به زنان» @HOWZAVIAN @didebane_andisheh
. ✍ از دردِ پا تا دنیای مسعود بیماری دیشب، خواب از من ربود تا صبح درد کشیدم درد پا، چیز سختی نبود واژه‌ها در ذهنم ردیف می‌شدند از شعر، یادداشت و جستار... نتوانستم بنویسم یاد دردهای مرحوم مسعود دیانی افتادم یاد لحظه‌های مرگ‌آگاهی او دیانی درد داشت و می‌نوشت در میانه‌ی بود و نبود... من اما با درد مختصری از نوشتن باز ماندم فهمیدم هنوز نوشتن در جان من نرفته است فهمیدم هنوز در زندگی در درک دردِ ظاهر و باطن حرفه‌ای نشدم. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌شرک و چهارشنبه سوری ✍️ سعید کرمی با اینکه ما تصور می‌کنیم چهارشنبه سوری سنت نیاکان زرتشتی ما یا ایرانیان باستان است؛ اما تاکنون هیچ آئینی مسئولیت حماقت های این جشن خرافی را به عهده نگرفته است... اما راجع به روشن کردن آتش و جمع شدن دور آن علاوه بر اینکه دلیل عقلی و نقلی بر آن نداریم بلکه نوعی شرک خفی محسوب میشود و شرک از جمله گناهانی است که خداوند متعال در قرآن کریم آنرا گناهی نابخشودنی بیان فرموده است. اینکه چگونه روشن کردن آتش به شرک خفی می انجامد... 📌 امان از حماقت ✍️ بابک شکورزاده تقلید احمقانه از سنت‌های غلط و غیر منطقی پیشینیان از طرفی، و تحریف سنت‌های معقول و درست از طرف دیگر، نتیجه‌اش اوضاع اسف‌باری است که هر ساله در شب چهارشنبه آخر سال شاهد هستیم و امنیت و آرامش مردم به مخاطره می‌افتد. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| تأثیر «پیام‌های فطری» در رسانه 🎙حجت‌الاسلام دکتر حمید پارسانیا ▪️در روایت آمده است که اگر شما معالم ما اهل بیت را بیان کنید مردم استقبال می‌کنند. پس یعنی باید مستقیماً روایات را بخوانیم و نیاز نیست اقدام دیگری کنیم؟ مردم براساس فطرتشان حرف ما را می‌پذیرند، چرا دنبال این باشیم که با روش‌های مختلف منظورمان را به مخاطب منتقل کنیم؟ ▪️روایت داریم که نکلم الناس علی قدر عقولهم؛ یعنی با مردم به اندازه‌ی فهمشان صحبت کنید. خود ائمه گاهی وقتی در حال بحث بودند و شخصی وارد می‌شد بحث را ادامه نمی‌دادند. اگر می‌شنویم که ائمه تقیه می‌کردند منظور صرفاً تقیه‌ی سیاسی و تقیه‌ی خوف نیست؛ بلکه بخشی از آنها تقیه‌ی معرفتی بوده است. در هر علم و رشته‌ای اگر مخاطب ظرفیت و توان پذیرش مطلب را نداشت نباید بحث را ادامه داد وگرنه نه تنها مطلب را درک و فهم نمی‌کند؛ بلکه باعث تخریب و کج‌فهمی آن مطلب خواهد شد. 📺 تماشای فایل با کیفیت در: 🖇آپـــارات | 🖇یـوتـیـوب 📮فکرت؛ رسانه اندیشه و آگاهی @HOWZAVIAN
. ♦️اختراع «باتری رادیو» در اسارت ✍️ سید مرتضی میرسراجی یکی از دوستانش با زیرکی خاصی، رادیویی را بدون اینکه عراقی‌ها متوجه شوند از وسایل آن‌ها برمی‌دارد و این اقدام، در نوع خود، اتفاقی بسیار مهم و فوق‌العاده برای آنان محسوب می‌شد؛ اما بعد از حل مشکلِ نبودِ رادیو، چالش دیگری نیز برای آنان وجود داشت و آن، پیدا کردن راه‌حل‌هایی مناسب جهتِ رفعِ معضل تمام شدن باتری و نیاز مجدد به آن بوده است که در میان آنها، طرح‌هایی در این خصوص ارائه می‌شود تا اینکه؛ «آخرین طرحی که برای تهیۀ باتری به ذهنمان رسید؛ تولید «اسید» و «برق» بود که مدتی با «سیب زمینی»، آزمایش کردیم و موفق نشدیم. پس از آن با «پوست پرتقال» وارد عمل شدیم که آن هم، برقِ کمی داشت ولی مفید نبود؛ تا اینکه صاحبنظرانِ غنی، برق مورد نیاز ما را از «پوستِ انار» تهیه کردند و زمان استفاده از «رادیو» بیشتر شد. طریقۀ تهیۀ برق چنین بود که «پوست انار» را داخل «کیسۀ نایلونی» می‌ریختیم و مدتی می‌ماند. پس از مدتی «تخمیر»، تبدیل به «اسید» می‌شد که می‌توانست رادیوی ما را کار بیندازد. 🔗 متن کامل را در این صفحه بخوانید @HOWZAVIAN
🔴 غیرت‌زدایی راهی برای دین‌زدایی ✍️ احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم «غيرت» نيروی دفاعی کم‌نظيری است که خدای متعال در فطرت آدمیان نهاده است. این نیرو از مهم‌ترین ابزارها برای تقابل با دشمنان و مهاجمان است: اعم از دشمنان درونی و مهاجمان بیرونی. به همين دليل است که يکی از مهمترين استراتژیهای دشمنان دین و معنویت و انسانیت‌، «غيرت‌ستيزی» و «حيا‌زدايی» و «توسعه دیاثت» است. با این کار: اولاً، نخستین سنگر حیات اجتماعی و انسانی، یعنی «خانواده» را از میان برمی‌دارند. زیرا بر اساس همه تحقیقات تجربی به هر میزان که سطح غیرت‌ورزی کاهش یابد به همان میزان تعلقات خانوادگی نیز کاهش می‌یابد. ثانیاً، زمینه سلطه زورگویان، متکبران و چپاولگران را بر جامعه اسلامی فراهم می‌کنند. به طور کلی، این شیوه‌ی همه مستکبران تاریخ در مواجهه با ملت‌های دیگر بوده است که برای سلطه بر آنها و برای چپاول منابع مادی و معنوی ملت‌ها، پروژه غیرت‌‌ستیزی و حیازدایی را در دستور کار خود قرار داده و می‌دهند. قرآن کریم (قصص، آیه ۴) در تشریح شگردهای فرعون و فرعونیان برای سلطه بر بنی‌اسرائیل می‌فرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيي‏ نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدين‏» منظور از «يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ» میتواند اين باشد که روح مردانگی را از آنان میگرفت؛ با گسترش فساد، آنان را غافل میکرد؛ و «يَسْتَحْيي‏ نِساءَهُمْ» يعنی بی حيايی در زنانشان ايجاد میکرد و با اين کارها همه بنی اسرائیل را می‌دوشيد و می‌چاپيد. @HOWZAVIAN
. 📰دکه‌ی تیترخوانی پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۱ @HOWZAVIAN
. ✨حسرت شاعرانه استاد محبت از یک اتفاق اجباری ✍ بیژن شهرامی مرحوم استاد محمد جواد محبت برایم تعریف کرد‌: روزی به قم رفته بودم و زیارت نکرده، مجبور شدم به تهران بروم. در همان حال دلم شکست و خطاب به حضرت معصومه (س) این طور سرودم: این چنته به دست و دوش درویش تو بود در جمع نشسته غرق تشویش تو بود هر چند نشد به آستانت برسد اما به خدا قسم دلش پیش تو بود (س) @HOWZAVIAN
🔹چشمۀ دیدار چشمۀ دیدار تو سراب ندارد ساحت دل، بی‌تو آفتاب ندارد آن‌که پناهش دهی چه بیمش از اغیار؟ وآن‌که شفیعش تویی حساب ندارد گفتم و بستم دهان مدّعیان را حرف حسابی دگر جواب ندارد رحمتی ای آشنای جان که دل من از تو دگر طاقت عتاب ندارد چون که تو را خواست، پس هر آنچه تو خواهی عاشق تو حق انتخاب ندارد «صدق» دعا را بَرَد به‌سوی اجابت برگِ گُل کاغذی، گلاب ندارد یادشون گرامی🖤 💠 @shaeranehowzavi
🔴 تزریق ناامیدی در بهاریه‌ی مطبوعاتی‌ها ✍️ سیدمحمدمهدی موسوی، پژوهشگر عرصه رسانه سنت نسبتاً دیرپایی است که روزنامه نگاران و اهالی قلم و بعضاً چهره های سیاسی و سینمایی و غیره، در ویژه نامه های نوروزی مجلات و روزنامه ها به جهت چشم انتظاری عید نوروز و سال نو، بهاریه می نویسند. کار قشنگی است انصافاً، روی سخنم اما ناظر به این مساله توأم با یک گلایه است. واقعیت آن است که در همین واپسین روزهای سال فرصتی شد که چند ویژه نامه نوروزی اعم از روزنامه های سیاسی و اقتصادی و ایضاً سینمایی را تورقی کنم و به سیاق گذشته، بهاریه های آن ها را مطالعه نمایم. آن چه ذهن نگارنده این سطور را درگیر کرد این بود که چرا در بهاریه که قاعدتاً باید از امید به سالی بهتر نوشت، بیشتر لحن و بیان نویسندگان و به خصوص چهره های شناخته شده، توأم با غم و افسردگی بود؛ افسردگی که البته در دل آن نارضایتی نیز وجود داشت و لاجرم گویا گریزی از آن نیست! بدون اطاله کلام و به دور از هر مقدمه چینی دیگری آن چه قابل بیان است؛ در این که سال 1401 در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، سال سختی بود و با خود مشکلات قابل توجهی به همراه داشت، شکی نیست اما این که روزنامه نگاران و چهره های فرهنگی و سیاسی کشور بدون توجه به نقاط مثبت و امیدوارکننده همین سال رو به زوال، صرفاً پمپاژ کننده نااُمیدی در رسانه ها شده اند، به نظرم خیلی جالب نیست اگر نگوییم نگران کننده است. به هر حال از قدیم و ندیم گفته اند آدمی به امید زنده است و این امید را ما باید گاهی زمزمه کنیم و گاهی فریاد بزنیم و در عین بیان نقدها، به نقاط مثبت هم بیندیشیم و آن ها را تبیین نماییم. هنر نیست که همچون خیلی های دیگر در جامعه و عمدتاً متأثر از فضای مجازی، آه و ناله کنیم و به دور از نقادی صحیح و مطالبه گری مطلوب، تنها از نیمه خالی لیوان و حسرت ها سخن به میان بیاوریم بلکه به نظرم، هنر آن است که با وجود سختی ها ، ناملایمتی ها حتی در بیان احساسات و عواطف یک ساله، دست از اکسیر "امید به آینده" نشوییم و به ویژه در قاب رسانه نویدبخش حرکتی رو به جلو در سایه همین امید باشیم. @HOWZAVIAN
"همین" ✍️زهرا سبحانی، عضو تحریریه مجتهده امین دیروز بعد از ماه‌ها چشم انتظاری، مجلس محترم به مساله‌ی حجاب پرداخت. به مختصرگویی‌های نمایندگان در مورد قانون حجاب و عفاف، گِله‌ای نیست چراکه عادت داریم‌؛ به هر حال بار اول نیست که مردم از مفاد طرح‌های مربوط به خود، بی‌خبر باشند؛ دیروز هم با وجود ادعای شفافیت که انگار قرار نیست محقق شود؛ برای بار اِن‌م، همان رویه را شاهد بودیم البته با چاشنی نه سیخ بسوزد و نه کباب! یعنی هم هوای خرما و هم هوای خدا را داشتن! نماینده‌ی محترم در سخنان‌شان، به کنترل هوشمند اشاره کردند اگر چه این سوال به قوت خود باقی است که این کنترل به سند 2030 مرتبط است یا خیر؟ اما به قول دوستان گیر سوزن ما جای دیگری است! از مهم‌ترین نکته‌ی بیان همان نماینده که نقل قولی بود از امام راحل «ره» با عنوان مجلس در راس امور است، آرزومند می‌گذرم، گیر دقیقا این بخش از صحبت‌های نماینده‌ی محترم است که «با ارائه‌ی این گزارش خواستیم بگوییم که مجلس به وظیفه‌ی خود عمل کرده و به درخواست‌های مردم رسیدگی می‌کند و نقل به مضمون ما کار خودمان را انجام دادیم حالا دیگر کسانی که مانع تراشی و دست‌اندازی می‌کنند را خود مردم خواهند شناخت» جناب آقای مجلس با کمیسیون‌های مربوطه! جناب نماینده‌ی محترم! به پشتوانه‌ی رأیی که به شما دادیم و به پشتوانه‌ی همان قانون اساسی که این روزها واجب الخواندن‌ است برای اغلب مسئولین، می‌توانیم از شما این سوال را بپرسیم، وظیفه‌ی شما بر نظارت اجرای قوانین چه می‌شود؟ آیا در این برهه که همه روزه‌ی سکوت گرفته‌اند تا آنجا که در بیخ گوشمان، رقص دسته جمعی راه می‌اندازند و به همه‌ی جهان مخابره می‌شود، بعد فلان نشریه‌ی با پول بیت المال آن را خبر زرد می‌خواند؛ ما باید به ارائه‌ی گزارش دلخوش شویم آن هم بعد از چندین ماه؟ برای این ولنگاری موریانه‌وار که به جان جامعه‌مان افتاده و پاکی نهاد مقدس خانواده‌ی مسلمان ایرانی را نشانه گرفته، همچنان باید منتظر طرح فلان قوه و فلان دستگاه باشیم تا مجلس زحمت ورود به قضیه را پیدا کند؟ اصلا اگر هدف فقط ارائه‌ی گزارش بود چه نیاز به جلسه‌ی علنی؟ همین را می توانستید از پایگاه‌های خبر رسانی به مردم ارائه دهید! این همه مدت که شما در حال ارائه‌ی گزارش بودید بنده نه به محتوای کلامتان که از عجیب هم عجیب‌تر بود بلکه به نوع وسیله‌ی نقلیه‌ی شما فکر می‌کردم که اگر اتومبیل است؛ جنس شیشه‌هایش از چیست که از دور و بر بی‌خبر هستید؟ اگر هم پیاده و یا با دوچرخه برای عبور و مرور استفاده می‌کنید از کدام خط فضایی خود را به این جلسه رسانده‌اید؟ دیگر از نوع مترو و خط آن هم بخاطر تلاش و زحمت‌های شما در ارائه‌ی این گزارش، فاکتور گرفتم! تنها از باب وظیفه‌ی اخلاقی در حسن‌ظن؛ به این بسنده کرده‌ام که حضرات مسئول شب و روز و بی‌وقفه، محبوسند در چهاردیواری محل کار، تا در پیشگاه خداوند شرمنده نباشند! و ما هم نه به پشتوانه‌ی جمهوری اسلامی که روح مطالبه‌گری را در انسان‌های آزاده زنده کرد بلکه از باب همان توجیهات دوستان همیشه مدافع که حتی نمی‌دانند از چه دفاع می‌کنند، مجیزگویان از شما تشکر می‌کنیم؛ تا از عجایب این زمانه، تشکرتان برای رعایت حجاب ما، بی‌پاسخ نماند؛ به یاد آن مرحوم فرهیخته همین! @AFKAREHOWZAVI
📌حقوق حقیقی زنان ✍️زینب نجیب، عضو تحریریه مجتهده امین 🔸 باید از همان‌جایی شروع کرد که دشمن شروع کرد. آری، دشمن هویت زن را نشانه گرفت. او با یک جنگ ترکیبی و همه جانبه و به وسیله‌ی فضای مجازی، پی‌در پی حقیقت زن را پیش چشم او چنان تحریف کرد که زن تخریب شد. او تعریفش را از خودش دگرگونه کرده. او با تعریف جدید از خود، دیگر بین خود و امر حجاب سنخیتی نمی‌بیند. وقتی یک بانو نه به حقوق حقیقی خود واقف است، نه به تکالیفی که در ازای آن دارد؛ به ناهنجاری کشانده می‌شود چرا که کنشگری‌ها همیشه برپایه‌ی ارزش‌ها است و ارزش‌ها زیر سایه‌ی شناخت و معرفت ساخته و پرداخته می‌شوند. 🔸حال که شاهد ضربات عمیقی بر پیکره‌ی شناختی بانوان جامعه هستیم باید جراحی را از همین نقطه آغاز کنیم. تا کم‌کم‌ ارزش‌های تخریب شده در ذهن و اندیشه آنان ترمیم شوند و در پی آن کنشگری‌ها اصلاح شود. برای تحصیل چنین فرایندی باید در تمام مراکز علمی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی، بهداشتی و... پیوسته از هویت حقیقی یک زن گفت و به شیوه‌ای جدید و با زبانی گویا تصویری جامع و کامل و زیبا از آن به نمایش گذاشت. باید زن را بازتعریف کرد. باید نقش و مسئولیت و هدف از آفرینش جنسیتی او را بدو نشان داد. 🔸باید الگوهای شایسته‌ی زن را به او معرفی کرد. فعالیت و نقش‌آفرینی و سبک‌زندگی آنان را به‌درستی به‌تصویر کشید و به‌سوی الگوگیری از آن پیشوایان، هدایت کرد. از سوی دیگر نباید پنداشت دشمن در این مسیر تخریبی، تنها به زن اکتفا کرده است بلکه از او مهم‌تر امر خانواده را خدشه‌دار کرده است. 🔗متن کامل در صفحه نویسنده @AFKAREHOWZAVI
📌دعوا؛ نمک زندگی ✍️سمیه رستمی، عضو تحریریه مجتهده امین «زن و شوهر دعوا کنند؛ ابلهان باور کنند.» این ضرب‌المثل را قدیمی‌ها گفته‌اند که نور چراغ فانوس دریایی به قبرشان بپاشد. لابد برای اینکه دیگران از ترس قرارگرفتن در زمره ابلهان، هوس دخالت در دعوای زن و شوهرها نکنند. اما همین قدیمی‌ها که با پند و اندرزهای لنگه‌به‌لنگه‌شان ثابت کرده‌اند در جزو ابلهان نیستند؛ اعتقاد سفت و سختی داشتند که دعوا نمک زندگی است و اگر نباشد و همه‌اش عشقولانه در کردن باشد حتماً یک جای کار می‌لنگد. به‌هرحال آدمی حداقل بیست انگشت باریک و پهن دارد که هیچ‌کدامش شبیه آن‌یکی نیست. پس چطور می‌شود اخلاق و سلایق دو نفر مثل هم باشد که مشکل و اختلاف نداشته باشند. اما هرکس به طریقی، می‌زند دل آن‌یکی را می‌شکند و در این زمینه تنوع زیاد است. ولی گل درشت‌هایش در این مطب ذکر می‌شود که مشتری زیاد دارد: دادوفریاد: این روش دعوا برای حل اختلاف بسیار عمومیت دارد. نیاز به شرایط و لوازم خاصی ندارد و در هر مکانی قابل‌اجراست و محدودیتی ندارد. در این روش زن و مرد باید به صدایشان ولوم بالا بدهند جوری که دیوار صوتی بشکند. اختلافشان را هر چه باشد با دیگران به اشتراک بگذارند. مخصوصاً اگر دعوا در منزل اتفاق می‌افتد، حق همسایگی را رعایت کنند. شاید این اختلاف برای همسایه‌ها دیگر هم پیش بیاید به‌این‌ترتیب با چندوچون حل این اختلاف آشنا شوند. بعضاً دیده شده این روش را با روش‌های دیگر ترکیبی می‌زنند که دیگر بسته به سلیقه زوجین دارد. آنچه اهمیت دارد تولید فرکانس‌های بالا با آخرین ظرفیت تارهای صوتی است. جوری که حق این روش ادا شود و بدیهی هرکسی داد و جیغش بیش، حرفش پیش‌تر. بی‌محلی کردن: این روش برای زوجین مبتدی پیشنهاد می‌شود. بیشتر جنبه قلق‌گیری و دست‌گرمی دارد و برای سنجش ظرفیت طرفین است. تنها درصورتی‌که زن و مرد کهنه‌کار و باسابقه باشند و به‌تازگی از انواع دیگر دعوا مثل روش دادوفریاد بهره وافر برده باشند که صدایشان شده باشد مثل جوجه پنگوئن یخ‌زده؛ می‌توانند از این روش استفاده کنند. چون هیچ‌چیز مثل تنوع حال نمی‌دهد. اگر زوجین صاحب فرزند هستند حتماً آنها را به‌عنوان قاصد و چاپار برای ارسال پیغام‌پسغام به کار بگیرند. مسئولیت دادن به کودکان آنها را برای پذیرفتن نقش‌هایشان در آینده آماده می‌کند. از این روش برای اختلافات جزئی می‌توان بهره برد. شکستن اشیا و لوازم منزل: این روش نقش به سزایی در اقتصاد جامعه ایفا می‌کند و زاویه دید گسترده‌ای را می‌طلبد. هرچه خانواده‌ها از این روش در حل اختلافات و دعواهایشان استفاده کنند چرخ صنعت تندتر می‌گردد. از این روش بارهاوبارها می‌توان استفاده کرد البته بستگی به میزان لوازم منزل دارد؛ مثلاً یک‌بار سرویس چینی را به فنا بدهند، بار دیگر سرویس کریستال را خرد و خاکشیر کنند که لامصب شکستنش صدای زیبایی تولید می‌کند. در نظر داشته باشند آینه را بگذارند برای آخرین مرحله که صحنه دراماتیکی خلق می‌شود و صدای جرینگی که ایجاد می‌کند خیلی نمادین است و نشانه خاتمه این روش باشد. این نوع دعوا دعای بسیاری از مشاغل و صنایع را به دنبال دارد و کلاً دعوای مبارکی است. اگر زوجین به اختلافات مالی برخورده‌اند این روش پیشنهاد نمی‌شود. زدوخورد فیزیکی: این روش اگرچه بسیار بدوی است و مورداستفاده زن و شوهرهای اولیه ماقبل تاریخ است؛ اما از قدیم گفته‌اند «هرچه که خار آید؛ روزی به کار آید» و بالاخره این روش هم برای ایجاد تنوع بدک نیست. مخصوصاً که نه حنجره‌ای برای فریادزدن مانده باشد نه ظرفی برای شکستن و اختلافات همچنان باقی‌مانده باشد. باید به این روش به‌عنوان تمرین برای مبارزه با خفت‌گیران نگاه کرد و ضربه‌ها کاملاً واقعی باشد تا قدرت بدنی افزایش پیدا کند. اگر ضربات حقیقی نباشد و تنها با دهان خود صدای دیش، دیش دربیاورند که یعنی آره، ما داریم همدیگر را لت‌وپار می‌کنیم تا مثلاً اختلافشان گول بخورد و خودبه‌خود حل شود، اشتباه کرده‌اند. چون اختلافی که کار را به زدوخورد کشانده باشد این‌طوری حل نخواهد شد. قهرکردن و ترک منزل: فرقی نمی‌کند کدام‌یک به این روش مبادرت ورزند حتی می‌شود زن و مرد هم‌زمان بروند قهر منزل بزرگ‌ترها. اما اگر فرزند دارند بهتر است انصاف را رعایت کنند و نوبتی بروند قهر. در این نوع دعوا پای بزرگ‌ترها هم به اختلافات زن‌وشوهری باز می‌شود و دعوا برکت می‌کند، گسترده‌تر می‌شود. باور دعوای زن و شوهر کار ابلهان است دعوای پدرزن و داماد یا عروس و مادرشوهر را در برنمی‌گیرد. بالاخره همه اختلافات فرصت ظهور پیدا می‌کنند، یکهو هیجانی کل فامیل را درمی‌نوردد و همه باهم مستفیض می‌شوند. مراجعه به مشاور متخصص: خیلی خوب تا اینجا شوخی کردیم، خندیدیم. وقت آن شده که دو کلام حرف جدی بزنیم. بالاغیرتاً هنگام اختلافات خانوادگی از مشاور امین و کاربلد استفاده کنید. 🔗متن کامل @AFKAREHOWZAVI
✍️ زندگی‌تان را با «قلم»، بهتر رقم بزنید 💐خیر مقدم به عزیزانی که به ما پیوستند، لطفاً با نظرات و پیشنهادات سازنده‌، خادم خود را در کانال نویسندگان حوزوی همراهی بفرمایید. 🙏 🌱 این کانال به صورت خودجوش و جهادی اداره می‌شود و به هیچ نهادی وابسته نیست. 🍃درصدد هستیم پیام‌های متنوعی در عرصه ادبیات، سیاست، اجتماع و فرهنگ تقدیم مخاطبان فرهیخته‌ی کنیم. ✍️ شما هم برای ما بنویسید.... @HOWZAVIAN