eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.5هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
431 ویدیو
167 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشتی برای «هم‌ سایه» ✍ بابک شکورزاده سریال "هم سایه" را شاید بتوان تنها سریالی دانست که با محوریت مردمِ افغانستانِ ساکن در ایران ساخته شد و گوشه‌ای از مشکلات آن‌ها را به تصویر کشید. این موضوع یکی از ابعاد مهم این سریال بود و بهره‌گیری از بازیگران افغانستانی نیز به باور‌پذیری آن کمک می‌کرد، هر چند که بازیگران ایرانی هم که نقش افغانستانی را بازی کردند نسبتا در ایفای نقششان موفق بودند. یکی از نکات جالبی که این سریال بر آن تأکید داشت این بود که به اهالی افغانستان، افغانستانی گفته شود و نه افغانی؛‌ چرا که افغانی واحد پول افغانستان و همچنین افغان، محله‌ای در افغانستان است. حالا بماند که بعضی اوقات لفظ افغانی بار منفی دارد و برخی بخاطر توهین، افغانی را به کار می‌برند. نکته دیگر فرهنگ غلطی است که برخی از مردم جامعه با نگاهی تحقیرآمیز به مردم افغانستان نگاه می‌کنند و در داستان ازدواج حافظ با نورا به این نکته اشاره شد که وقتی خانواده حافظ فهمیدند دختری که حافظ می‌خواهد با او ازدواج کند اهل افغانستان است برخورد مناسبی نداشتند و چه بسا اگر آن دختر اهل کشوری غیر از افغانستان بود برخورد دیگری از خود نشان می‌دادند. متأسفانه این فرهنگ در خیلی از مردم جا افتاده و با دیدی تحقیرآمیز به اهالی افغاستان نگاه می‌شود؛ گویا شرافت انسانی و آن نکته کلیدی قرآنی که "انّ اکرمَکم عندالله اتقاکم" در اینجا به فراموشی سپرده شده است و نوعی حس خود برتربینی در فرهنگ مردم تقویت شده است که جای تأسف دارد. سریال از این نظر نکات مثبتی را گوشزد کرد. نکته دیگری که در این سریال مطرح شد مشکلات مهاجران افغانستانی در رابطه با مالکیت اموال است که مانند شهروند ایرانی نمی‌توانند سند داشته باشند و همین موضوع سبب شد که اموال علیجان توسط فرخ غصب شود و او هم به قول معروف دستش به جایی بند نبود و نمی‌توانست که جایی اثبات کند این اموال، برای اوست. این هم گوشه‌ای از مشکلات این مهاجران است که در سریال به آن پرداخته شد. از نکات قابل نقد در این سریال همان موضوع تکراری در قالب سریال‌ها است که متأسفانه به امری عادی درآمده و ظاهرا امیدی هم به اصلاحش نیست و آن نکته عدم رعایت حریم محرم و نامحرم در جایی است که طرفین قصد ازدواج دارند ولی هنوز ازدواج نکرده‌اند و این نکته در رابطه بین حافظ و نورا مشهود بود. @HOWZAVIAN
. ⭕️ تأثیر سریال‌های کره‌ای بر نوجوانان را باید به درستی درک و تحلیل کرد 🔻فاطمه قلی‌پور، پژوهشگر رسانه: ◻️ سریال «بازی مرکب» با ساخت معمولی و متوسط فنی‌اش شاید برای جامعه هنری چندان چشمگیر نباشد، اما تب این سریال در میان مخاطبین سنین مختلف، بازتاب آن در شبکه‌های اجتماعی و نیز مانورهای موفق تبلیغاتی شرکت‌های رسانه‌ای برای واگیر و انتشار هرچه بیشتر این تب در فضای مجازی، تلنگر بجایی برای دغدغه‌مندان است تا این بار به بخش‌هایی از جامعه که به نظر تاکنون مغفول مانده بود، بیشتر توجه کنند. ◻️ امید است شوک مقطعی «بازی مرکب» به فضای رسانه‌ای ایران، تحلیل‌گران و سیاستگذاران و حتی والدین را به تأمل وادارد و آنان را پای کی‌دراما بنشاند؛ این بار نه برای لذت بردن و بلکه برای نزدیک شدن به دنیای ذهنی نوجوانانی که همیشه انگشت اتهام و زخم برچسب را روی خود حس کرده‌اند؛ در حالی که نه محتوای جایگزین چندان مناسبی در اختیارشان گذاشته شده و نه بنیان هویتی خود را محکم کرده و نه از سوی محیط پیرامونی‌شان - از خانه تا جامعه - همراهی دریافت کرده است. 👈 بیشتر بخوانید @HOWZAVIAN
📌جوخه ترور در سرجوخه ✍️ بابک شکورزاده سریال سرجوخه در ادامه کارهای احمد معظمی با موضوع امنیتی - اطلاعاتی از شبکه سه سیما پخش شد. معظمی که پیش از سرجوخه، مجموعه‌های دیگری از جمله خانه امن را در کارنامه خود دارد نشان داده که به این ژانر علاقه خاصی دارد و در این زمینه دغدغه‌مند است. شاید یکی از دلایل موفقیت این کار را بتوان در همین نکته دانست؛ چرا که معمولا آثاری که از روی علاقه و دغدغه ساخته می‌شود کارهای جذابی از آب در می‌آیند. داستان سرجوخه سه داستان به ظاهر مستقل داشت که در نهایت به هم مرتبط شد؛ یکی داستان کیان و دار و دسته‌اش بود که عمده فعالیتشان مربوط به شرط بندی و قمار بود. داستان دوم درباره مهندسی بود که نفوذی سرو‌یس‌های جاسوسی رژیم صهیونیستی بود که در واقع او مهم بدون اینکه متوجه باشد، وسیله‌ای برای فراهم سازی عملیات تروریستی در ایران بود. داستان سوم درباره جوانی ورزشکار از جنوب تهران به نام غلامرضا بود. غلامرضا که تازه خدمت سربازی‌اش تمام شده و دنبال کار می‌گردد، به پیشنهاد نامزدش در سایت‌های اینترنتی فرم تقاضای کار پر می‌کند و او هم به این واسطه ناخواسته گرفتار جوخه ترور موساد می‌شود که کارشان آموزش تروریست برای ترور داشمندان ایرانی است. این سه داستان به ظاهر ربطی به هم نداشتند؛ ولی در نهایت مشخص می‌شود که سرچشمه همه آن‌ها سرویس‌های جاسوسی و جوخه ترور رژیم صهیونسیتی است. این مجموعه براساس واقعیت ساخته شده و نکات مهمی را گوشزد می‌کند و به نوعی روشنگری کرده است؛ از جمله، بحث سایت‌های شرط بندی و قمار است که امروزه به صورت سازماندهی شده گسترش پیدا کرده و عده‌ای را به طمع مال اندوزی و درآمد بیشتر گرفتار می‌کند. نکته دیگر این است که جویندگان کار، در کسب و کارهای اینترنتی خیلی باید مراقب باشند تا اسیر سرویس‌های جاسوسی و گروه‌های خرابکارانه نیفتند و به راحتی به این سایت‌های کاریابی اعتماد نکنند. نکته مهم اینجاست که باید نسبت به پیشنهادات درآمدهای آن چنانی و وسوسه انگیز بدبین بود و به راحتی وعده‌های آن‌ها را باور نکرد. این نکته کلیدی است که متأسفانه برخی افراد ساده انگارانه با آن برخورد می‌کنند و چه بسا ناخواسته وارد جریانی شوند که دیگر قابل جبران نباشد. نکته دیگری که در این سریال به آن اشاره شد که کاملا بر اساس واقعیت بود و مستندی هم در این باره از سیما پخش شد، قضیه به آتش کشیدن کارخانه‌ای بود که کارش ساخت ونتیلاتور بود؛ وسیله‌ای که درایام اوج کرونا برای بیماران کرونایی بسیار حیاتی بود. جالب اینجاست در مستندی که به همین مناسبت پخش شد، افرادی که برای این کار اجیر شده بودند، با این که افراد شروری بودند، اصلا نمی‌دانستند از طرف چه کسانی اجیر شده‌اند و اذعان کردند که اگر می‌دانستند چه چیزی را قرار است به آتش بزنند این کار را انجام نمی‌دادند. این نشان می‌دهد که سرویس‌های جاسوسی موساد چگونه اراذل و اوباش را وسیله اهداف خود قرار می‌دهند و به عنوان اینکه مشکل شخصی با صاحب کارخانه دارند و مواردی از این قبیل، اهداف شوم خود رادر کشور پیاده می‌کنند. به هر حال سریال سرجوخه محتوای به روزی داشت و توانست تا حدودی در مسائل امنیتی روشنگری کند و نقش موساد را در عملیات‌های تروریستی بیش از پیش نمایان سازد. از طرفی اشراف بالای اطلاعاتی نیروهای اطلاعاتی ایران نیز در این مجموعه به خوبی مشهود بود. @HOWZAVIAN
💠 پدر موشکی ایران در خط مقدم ✍️ بابک شکورزاده اخیرا سریال "خط مقدم" به کارگردانی شهریار بحرانی، فیلمساز متعهد و ارزشی که آثاری مانند "مریم مقدس" و "حمله به اچ۳" را در کارنامه خود دارد، از شبکه یک سیما پخش شد. این سریال چهار قسمتی در واقع تقطیع شده فیلم بلند سینمایی "آفتاب نیمه شب" بود که هیچ وقت اکران عمومی نشد. این مجموعه که با محوریت شهید تهرانی مقدم (پدر موشکی ایران) ساخته شده، برهه‌ای حساس از دوران دفاع مقدس را به تصویر می‌کشد که ایران آماج حملات بی‌رحمانه موشکی رژیم بعث بود. 🔷داستان نخستین نیرو‌های یگان‌های موشکی ایران در جنگ هشت‌ساله نیز در این سریال روایت می‌شود. بخشی از داستان سریال در سوریه می‌گذرد که شهید تهرانی مقدم و همراهانش درآن‌جا آموزش موشکی می‌بینند؛ چند موشک هم لیبی به ایران می‌دهد که با مدیریت خود آن‌ها به مناطقی از عراق شلیک می شود. بعد از آن نیروهای لیبی کار شکنی می‌کنند و با خرابکاری در این سامانه، قطعاتی از آن را تخریب می‌کنند و مدتی پرتاب موشک به عراق متوقف می‌شود. در این دوران دوباره صدام حملات موشکی به ایران را تشدید می‌کند، ولی شهید تهرانی مقدم و همرزمانش با تلاش و پشتکاری که از خود نشان می‌دهند بالاخره سامانه موشکی را فعال می‌کنند. 🔷یکی از انتقادات جدی که برخی از منتقدین به این سریال وارد کردند این بود که بازیگر نقش شهید تهرانی مقدم شباهتی به این شهید نداشته و این نکته را از نقاط ضعف سریال دانستند. شهریار بحرانی در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم در پاسخ به این شبهه گفت: «به نظر می‌رسد که برای انتخاب بازیگری که بتواند نقشی چنین حساس و تأثیرگذاری را بیافریند، تشابه چهره اولویت اصلی نباشد بلکه بازیگر باید طوری عمل کند که بتواند روح آن شخصیت فداکار و از خودگذشته را در صحنه بروز دهد. این موضوع مهمی است که برخی از آن غافل‌‌اند و با مقایسه میان بازیگران مختلفی که در اذهان و اعیان مردم آشنا هستند، تنها به دنبال چهره نزدیک به شخصیت مدنظر می‌گردند. به هرحال شما هیچ‌وقت نخواهید توانست در میان بازیگران فردی را پیدا کنید که شبیه شخصیت اصلی شما باشد، چه برسد که دقیقاً چهره و قد و قامت و شکل ظاهری و صدای وی نیز همانند باشد.» 🔷در آثار نمایشی که براساس واقعیت ساخته شده و کاراکترها ما به ازاء خارجی دارند، اگر مثل همین سریال که چهره واقعی شخصیت‌ها مشخص است و بیننده می‌داند که فلان کاراکتر در واقع چه شکلی بوده، طبیعی است که بهتر است حتی الامکان چهره بازیگر با شخص حقیقی شباهت محسوسی داشته باشد؛ چرا که این کار همزاد پنداری بهتری برای مخاطب ایجاد می‌کند. همچنانکه مثلا در فیلم منصور این نکته به خوبی رعایت شد و از این حیث بیننده بهتر می‌تواند با فیلم ارتباط برقرار کند؛ ولی به هر حال عمومیت ندارد و چه بسا در بعضی مواقع این نکته هم رعایت بشود، ولی مثلا به خاطر ضعف فیلمنامه، جذابیتی برای اثر نمایشی متصور نباشد. از طرفی برعکس آن هم صادق است که بازیگر شباهت آن چنانی با شخصیت واقعی نداشته، ولی آن اثر پر مخاطب و جذاب از آب درآمده است؛ مثل سریال "شوق پرواز" که در آن‌جا شهاب حسینی شباهت چندانی با شهید بابایی نداشت ولی این مطلب به چشم نیامد. 🔷بنابراین دست کم استدلال شهریار بحرانی تا حدودی درست است؛ هر چند که اگر بازیگری که نقش شهید تهرانی مقدم را بازی کرد شباهت فیزیکی محسوسی به این شهید داشت، می‌توانست جذابیت و مقبولیت بیشتری برای مخاطب داشته باشد. 🔗 ادامه در کانال یادداشت‌خوانی @HOWZAVIAN
💠نیمچه سریالی که قصه اش ناتمام است؛ ژانری اجتماعی ولی با نمایش کاریکاتوری ✍️ ابراهیم شریفی 🌀 بهروز شعیبی را یک از کارگردان هایی دانست که مستمرا درباره روحانیت به عنوان بخش قابل توجهی از جامعه, بازیگری(طلا و مس) و یا کارگردانی(پرده نشین و روز بلوا) کرده است و البته به شخصه ایشان را در هر دو قامت می پسندم. ✅ روز بلوا داستان یک روحانی به نام عماد با شهرتی به دست آمده از کارهای خیریه اجتماعی و البته به مدد برنامه های تلویزیونی اش است که با گذشته ای روشن ولی در مقطعی با آینده ای تاریک مواجه می شود. 🌐 فیلم, داستانی اجتماعی دارد که برخلاف اکثر فیلمهای که عمدتا به طلاق یا اعتیاد و ... می پردارند. این فیلم موضوعی امروزی تر دارد و درباره فساد مالی در قابل موسسات خیریه و آن هم در پوشش یک روحانی موجه رخ می دهد. 🔷 هر چند از این جهت که دغدغه اصلی فیلم را می دانم و آن را نقطه قوتش ولی مشکل اساسی فیلم را مقدمه طولانی آن می دانم و در آنجایی که فیلم باید به عکس العمل و واکنش های قهرمان داستان بپردازد و برخورد اطرافیانش که در درجه اول همسرش و حتی فرزندانش باشد را نشان دهد با ابهام کامل مواجه می شود. 💢 این که فیلم, است به این جهت است که برخی اعتقادات کاملا به صورت کلیشه ای و البته توجیه گر بروز پیدا می کند. فیلم قادر نیست روحانی ساده لوح غرق در فساد از سوی اطرافیانش را در ادامه با توبه و حتی پلیس بازی اش اعتلای از دست رفته اش را برگرداند. @HOWZAVIAN
📌 سینما؛ خیال منفصل تمدن‌ها ✍️ علیرضا قربانی 1️⃣ سینما، حاصل خیال‌پردازی دسته‌جمعی آدم‌هاست و به زبان حُکَما، عالَم خیال منفصل یک تمدن است. سینما از جنس خیال است، اما از این حیث که "ما به عنوان یک تمدن، به چه شیوه‌ای تخیّل می‌کنیم" امری واقعی است. اگر بتوان عناصر ثابتی را در شیوه خیال‌پردازی یک تمدن، شناسایی کرد، آیا می‌توان آن را تصادفی دانست؟ آیا خیال منفصل یک تمدن (=سینما)، بی‌ارتباط با خیال متصل آن (=فرهنگ) است؟ 2️⃣ دو عنصر محوری جذابیت سینمای جریان‌اصلی (مِین‌استریم) غرب عبارت است از خشونت (فیزیکی و غیرفیزیکی) و جذابیت جنسی. این دو را که از سینمای جریان‌اصلی غرب بگیری، چیز زیادی از آن باقی نمی‌ماند. فرض کنید تاریخ جهان به گونه دیگری رقم می‌خورد و سینما در دل ایران متولد شده و در همین بستر تمدنی در جهان توسعه می‌یافت. به نظر شما، آن سینمای فرضی نیز تا این حد با خشونت و جذابیت جنسی عجین می‌شد؟ به نظر می‌رسد گرایش فرهنگی عمیق غرب به جنبه‌های حیوانی‌تر حیات (که بعضاً در داستان‌های غیر عفیفانه الهه‌های اسطوره‌ای یونان نیز نمود بارزی دارد) سبب شده که در سینمای غرب این جنبه‌ها پررنگ شود. 3️⃣ اسکویید گیم، اتاق فرار، بازی‌های عطش و ده‌ها فیلم و سریال پرفروشی که در ژانر مسابقات مرگ تولید می‌شود، مثال خوبی از تلفیق لذت خشونت فیزیکی و غیر فیزیکی (=لذت بردن از تحقیر و شیء‌انگاری آدم‌ها) است. این ژانر را می‌توان امتداد سینمایی نبرد بردگان و گلادیاتورها در کولوسئوم‌ رُم باستان دانست. همان گرایش فرهنگی که روزی با شکل عینی خشونت و سلطه، ارضا می‌شد، امروز با شکل ذهنی خشونت و سلطه سرگرم می‌شود. باز هم از خود سوال کنیم: مثلا اگر سینما فرزند تمدن عفیف‌تر مشرق‌زمین بود، باز هم بر همین مسیر حرکت می‌کرد؟ 4️⃣ تمدن، صورت عینی یک فرهنگ است و فرهنگ، بُعد ذهنی یک تمدن‌‌. به همین علت، تحلیل فرهنگی و تمدنی عمیقا به هم وابسته‌اند. رهبر انقلاب در نامه‌ای که سال نود و چهار خطاب به عموم جوانان کشورهای غربی نوشتند، تحلیل فرهنگی دقیقی از پدیده تمدنی داعش ارائه نمودند که دستمایه نوشته حاضر شد. جان‌مایه تحلیل مذکور آن است که دو عنصر خشونت و بی‌بند‌باری جنسی، که عناصر کلیدی هویت داعش را تشکیل می‌دهند، در بستر تمدن اسلامی موجود نبودند و از غرب وارد جهان اسلام شدند. تحلیل مذکور، چه ارتباطی به یادداشت حاضر دارد؟ خواهم گفت. 5️⃣ به گمان من، اینکه ما هم امروز از چنین خشونتی لذت می‌بریم و تا حدی جزو نیاز و مصرف رسانه‌ای‌مان شده، نشان از تغییرات عمیقی در مبدا میل‌مان دارد که در نتیجه همزیستی با تمدن غرب در ما رخ داده است. غرب نیز در این زمینه به شدت در حال حرکتی پرشتاب است. بیست سال پیش، نه کم و کیف عنصر خشونت در سبد عرضه تا این حد بود و نه در سبد مصرف، تماشای این حد از خشونت، برای ما متعارف تلقی می‌شد. خشونتی که اکنون در سریالهای متعارف، نمایش داده می‌شود، روزگاری جز در فیلم‌های خاصی از ژانر وحشت یافت نمی‌شد. خشونت در سینمای امروز سه خصلت یافته که شاید در یادداشت دیگری از آن گفتگو کردیم: عجین شدن با خلاقیت، بازی‌وار شدن و مناسکی شدن. متاسفانه باید اقرار کنیم که سینما روز‌به‌روز در حال تشدید امیال ما در زمینه خشونت است و عطش ما را در این زمینه افزایش می‌دهد؛ عطشی که جز با تماشای سطح بالاتری از خشونت، آرام نمی‌شود. و متاسفاته حاصل این روند، چیزی جز مرگ قلب و از بین رفتن لطافت‌های آن نیست. @HOWZAVIAN
. 💎استقرار «سلمان فارسی» در اورشلیم تصویربرداری مجموعه تلویزیونی «سلمان فارسی» به کارگردانی داوود میرباقری این روزها در شهرک سینمایی غزالی ادامه دارد و بخش های مربوط به اورشلیم فیلمبرداری می شود. گروه تصویربرداری مجموعه «سلمان فارسی» مدتی است در شهرک سینمایی غزالی مستقر شده است تا تصویربرداری بخش های مربوط به اورشلیم را به سرانجام برساند. بر اساس گزارش فارس، این روزها هم زمان دکورهای بخش های دوره ساسانی، آتشگاه و سربازخانه ماربین، شهر جی، دروازه میدان مشق و دیوان خانه که بخش‌های اصلی ایران ساسانی هستند، در مرحله تولید قرار دارد. داوود میرباقری به همراه عوامل سریال سلمان فارسی پس از شاهرود، جلفا، شهرک سینمایی نور قم، سواحل مازندران و جزیره قشم، اکنون در شهرک غزالی مستقر شده‌است و به مسیر فیلمبرداری خود ادامه می‌دهد. در این سریال تلویزیونی علیرضا شجاع نوری ایفاگر نقش میانسالی سلمان فارسی است و تا به حال حضور فرهاد اصلانی، محمدرضا هدایتی، مرحوم چنگیز جلیلوند، علی دهکردی، رامونا شاه، احترام برومند، مهدی فقیه و علیرضا مهران در این پروژه اعلام شده است. این درحالی است که این سریال فاخر از بازیگران دیگری نیز بهره می برد که از جمله آنها می توان به حسین یاری، جعفر دهقان، داریوش فرهنگ، سید جواد طاهری، سید مهرداد ضیایی، محمد فیلی، محمود پاک نیت، محمد صادقی، مجید مظفری، حسن پورشیرازی، اصغر همت، فریبا کوثری، محمدرضا شریفی نیا، بهرام شاه محمدلو، مهدی فخیم زاده، ارژنگ امیرفضلی و صدرالدین حجازی اشاره کرد. @HOWZAVIAN
🔎حیثیت گمشده و تصویرسازی منفی از سه مولفه‌ فرهنگی_تمدنی ✍️ علیرضامحمدلو 🔸تردیدی نیست که یکی از اضلاع حکمرانی در عصر اطلاعات و ارتباطات و جامعه شبکه ای به تعبیر کاستلز، مدیریت تصویر و انگاره سازی است. انگاره ها و تصویرها در کنار کارآمدی و مشروعیت، در نظم و امنیت و مدیریت اجتماعی نقش بسزایی دارند. ▫️از این پرسپکتیو که دلالت های فرهنگی_هویتی و مولفه‌های معرفتی_تمدنی را در بازنمایی مورد توجه قرار می‌دهد و نه از حیث کارگردانی و فضاسازی یا از جهت پیرنگ داستانی و شخصیت پردازی، مینی‌سریال ، سه تصویر منفی و خطرناک برای مخاطب القا می کند که در ادامه می‌آید. ▫️لازم به ذکر است که این اثر، تابستان امسال و در ۹ قسمت به کارگردانی سجاد پهلوان زاده(کارگردان سریال سقوط) و بازی مهدی حسینی نیا، بهاره افشار و الناز حبیبی و... از شبکه خانگی پخش گردید به جهت رعایت اسپویل، فقط نکات تحلیلی بدون اشاره به خط روایت سریال تقدیم می‌شود. 1️⃣ تصویری تحقیرشده از زن: مخرج مشترک از سه نقش اصلی زن در سریال را در این سه عبارت می توان خلاصه کرد: نگاه ابزاری و کالاشدگی/ القای حقارت و ضعف و ترحم/ تروما و حس انتقام. هیچ نقش مثبتی در شاهد نبودیم و همه زنان نیز مبتلا به ضعف های عمیق و تباهی بودند. 2️⃣ تصویری گسیخته از خانواده: پدرانی که یا معتادند و یا قمارباز که با چاشنی خشونت و بددهنی، دختر شوهر می‌دهند و نسبت به تادیب و حقوق و آینده فرزندان، اعمال اقتدار یکطرفه می کنند و یک فروپاشی عینی و ذهنی را برای رقم می‌زنند. همسران و شوهران داستان هم یا جاه طلب و عیاشند یا جاهل و بی‌اعتبار. 3️⃣ تصویری جهل‌اندود از غیرت: در واقع این سریال با بی توجهی مرد به همسرش شروع می شود، با جهل و خشونت و قتل تحت عنوان و حیثیت و ، پیش می رود و با سوءتفاهم و حس درماندگی پایان می پذیرد. جهل و تعصب نامیدن و سوءتفاهم خواندن مفاهیمی همچون غیرت و ناموس در سریال، ضربه عمیقی بر پیکر مولفه‌های راهبردی فرهنگ است. ▫️ که آلترناتیو سریال های ماهواره‌ای تلقی می‌شد، حال تبدیل به ماشین انگاره سازی شده و با ایده عبور از کلیشه‌ها در حال تصویرسازی منفی و سیاه از مولفه های فرهنگی_تمدنی جامعه است. تردیدی نیست که در ساحت تصویر طبق ، اگر باد بکاریم چند صباحی دیگر با انباشت ذهنیت ها و تصاویرسیاه، در ساحت رفتار اجتماعی طوفان درو می‌کنیم. 🔻در واقع گسست و پارگی های اجتماعی گاها نتیجه ذهنیت هایی است که از پس مصرف های متفاوت رسانه ای بدون دروازه‌بانی (Gatekeeping) و نظارت حاصل می‌شوند و دال بر این هستند که به تعبیر اروینگ گافمن را باید در مدیریت اجتماعی جدی‌تر تلقی کرد. @HOWZAVIAN @asre_tabyin
🔹حاشیه‌ای بر حشاشین ✍️ حمید احتشام، پژوهشگر فلسفه ✍️در باب سریال «حشاشین» نقدهایی گفته شده و من هم می‌خواهم یادداشت خودم را دراین‌باره بنویسم. 🔸به نظرم روح حاکم بر کلیت این سریال، تعارض بین دو ایده در است. ایده که مبتنی بر علم و حکمت است و نمایندگان آن نظام‌الملک وزیر و عمرخیام فیلسوف است و ایده به نمایندگی که مبتنی بر از امامِ غایب است. 🔸دست‌اندرکاران این سریال به‌وضوح در «حشاشین» نشان‌داده‌اند چگونه «حسن صباح» یک‌تنه هیبت و هیمنه دولت مقتدر سلجوقی را به لجن کشیده است. 🔸ایشان پس از نشان‌دادن قدرت دولت سلجوقی به‌مثابه بزرگترین دولت مقتدر روی زمین، داستان این اقتدار را وابسته به حضور دانشمندان برجسته‌ای چون عمر خیام و غزالی در دستگاه و همچنین درایت و مدیریت وزیر حکیم و فرزانه‌ای چون نظام‌الملک دانسته‌اند. 🔸در مقابل آن، حسن صباح که قدرت‌هایی در پی ملاقات با عجوزه‌ای از جن (شیطان) به دست آورده، تلاش می‌کند به اسم مبارزه با ظلم و جور برای خود پیروانی گردهم‌آورد و در نهایت موفق می‌شود با تصرف غاصبانه قلعه الموت، حکومت خود را سروسامان دهد. 🔸به نظر می‌رسد این سریال فراتر از داستان اخوان‌المسلمین یا حماس و حتی فراتر از تفکرات داعشی در حال مقابله با ایده است. 🔸ایده حاکم بر این سریال دوقطبی‌سازی بین ایده علم و ایده غیب است. حکومت سلجوقیان بر پایه علم عالمانش و حکومت اسماعیلیان بر پایه ایده ولایتِ امام غائب و نیابت حسن صباح از اوست. 🔸به نظر می‌رسد هدف نهایی این سریال تخریب ایده به‌مثابه نیابت عام از امام زمان است. این سریال می‌خواهد نشان دهد شوکت و تمدن اسلامی اگر بخواهد بازگشتی قدرتمند داشته باشد نه از دل و نه بر پایه‌ای از تفکرات که از دل اسلام عقلانی، منطقی و علمی سربرخواهد آورد. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️دکتر احمد اولیایی 🔹فیلم civil war (جنگ داخلی) را دیروز دیدم. اکران این فیلم ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ در آمریکا آغاز شده و ظاهراً مورد پسند منتقدین و مردم قرار گرفته است. 🔸فیلم، داستان چند روزنامه‌نگار جنگ را روایت می‌کند که در اوضاع جنگ داخلی آمریکا و محاصره کاخ سفید توسط شبه نظامیان، قصد دارند اولین‌هایی باشند که با رئیس جمهور مصاحبه می کنند اما ... . 🔹نکته حائز اهمیت، زمان پخش فیلم در اوضاع کنونی جهان مانند افول جایگاه آمریکا، وضعیت اسرائیل، اعتراضات داخلی آمریکا و سال انتخابات ریاست جمهوری می باشد. 🔸از طرف دیگر، جنگ داخلی از نظر افکار عمومی آمریکاییها دور‌ از ذهن نیست؛ نظرسنجی سال ۲۰۲۲ توسط YouGov و اکونومیست نشان داد که ۴۰ درصد آمریکایی‌ها معتقدند جنگ داخلی جدید «حداقل تا حدودی در ۱۰ سال آینده محتمل است». 🔹این فیلم با پوسترهای خاص با نام سقوط امپراطوری در سینماهای چین و تایوان روی پرده رفته است. ایران نیز باید چنین فیلم هایی را اکران عمومی کند. 🔸سینمای هالیوود و اساسا وضعیت فیلم‌ها در جهان می‌تواند نقطه عزیمت گفتگو و توافق تمدنی میان اصحاب هنر و اندیشمندان باشد به ویژه زمانی که این وضعیت به نفع جبهه حق، مستضعفان و انسان‌های مظلوم جهان قرار گیرد. @HOWZAVIAN
به همت انجمن سواد رسانه طلاب 💢 تحلیل و بررسی فیلم سینمایی «پرویز خان» ⏰سه شنبه 18 اردیبهشت، ساعت 15:30 📍قم، خیابان شهدا (صفائیه) کوچه39 کوچه دوم پلاک 11،کافه جهان نما ▪️برای شرکت به نشانی زیر پیام بدهید 🆔@savade_rasane @HOWZAVIAN @savad_rasaneh