eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
529 ویدیو
184 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ فلسفه فیزیک در اندیشه شهید فخری‌زاده 🔴 چالشی در "فلسفه علم" شهید ترور، محسن فخری‌زاده، که او و همه شهدای هسته‌ای را باید از جمله شهدای تمدن‌سازی معاصر ایرانی، اسلامی دانست در نقطه وصل فیزیک و فلسفه، نظریه‌پردازی کرده است. او به منظر اپیستمولوژی صدرایی در فلسفه علم و شباهتی میان "آزمایش فیزیکی" با "تعقل فلسفی" توجه می‌داد که چگونه فیزیکدان برای شناخت طبیعت، چاره‌ای جز دخالت در آن ندارد و همین دخالت دانشمند، واقعیت را از موقعیت "ماقبل شناخت" یعنی از نفس‌الامر پیشین خارج می‌کند؛ بنابراین آنچه دانشمند در طبیعت، شناسایی می‌کند همان موجود قبل از شناسایی نیست. برای مشاهده الکترون باید از فوتون بهره‌ برد اما به محض تماس فوتون با الکترون، وضعیت در هم می‌ریزد و دیگر این الکترون، آن الکترون نیست. این نکته گرچه در فیزیک کلاسیک هم شناخته‌ شده بود اما ارزش عملی آن را نمی‌دانستند. در فیزیک و در علوم آزمایشگاهی، امکان علم دقیق به واقعیت پدیده‌ مادی با قطع نظر از دخالت دانشمند(که برای درک آن پدیده، ضروری است) وجودندارد. در سطح ساده‌تر وقتی دماسنج را وارد آب می‌کنید تا دمای آن را اندازه بگیرید، از آب، انرژی‌هایی می‌گیرید و به آن انرژی‌هایی می‌دهید؛ پس آب اندازه‌گیری شده، آب دیگری است و در هیچ آزمایشگاهی، "آب پیش از اندازه‌گیری" عینا قابل اندازه‌گیری نیست و انحراف محاسبه هرگز به صفر نمی‌رسد. در فیزیک جدید نیز فوتون، کوچکترین ابزار مشاهده با کمترین تاثیر در واقعیت، نمی‌تواند مانع خطا شود و البته چاره‌ای از این خطا در فیزیک نیست.  شهید می‌پرسد وقتی در فیزیک، "عالم و معلوم" بر یکدیگر تاثیری چنین متقابل می‌گذارند به حدی که واقعیت نفس‌الامری، جدا از دخالت فیزیکدان و فیزیکدان بدون تاثر از آزمایش، قابل آزمایش نیست چرا مثلا به معرفت‌شناسی ملاصدرا و علم‌النفس حکمت متعالیه توجه نکنیم که چگونه در "نظریه تجرید" صدرایی، مراتب ادراک، وابسته به میزان تجرید است، یعنی با تجرید ناقص‌تر به "ادراک حسی" و وقتی بیشتر شود به "ادراک خیالی" و با تجرید کامل‌تر به "ادراک عقلی" می‌رسیم؛ بنابراین پابه‌پای مراحل ادراک، هم "درک‌کننده" و هم "درک‌شونده"، هر دو ارتقا می‌یابند. آنچه مانع ادراک وجهی از حقیقت می‌شود از عوارض ماهیت نیست بلکه نحوه وجود و عینا خود واقعیت است که ماهیت با آن موجود می‌شود و این یعنی که سخن از یک مرتبه از یک حقیقت نیست بلکه با تجرید کمتر، به واقعیت محسوس، با تجرید بیشتر به صور خیالی و آنگاه به ادراک عقلی ارتقا می‌یابید. 👈 خواندن بیشتر 👉 @HOWZAVIAN
🔆 آدرس دقیق ملاصدرا به حکما 💠 ملاصدرا، باب تحصیل در مدرسه‌ی اهل‌بیت علیهم السلام را برای حکما باز کرد. 🔹شیخ‌الرئیس گفت؛ تعلیم و تعلم، می‌تواند تفهّمی و از طریق یک معلّم باشد، و نیز گفت‌؛ اگر صادق مصدَّق، نبی مکرَّم، سخنی گفت، ما باید آن‌را قبول کنیم اما دیگر نگفت که به‌طور کلی، حکمت را باید از مشکات نبوت گرفت. 🔸خواجه نصیر‌الدین طوسی گفت؛ یکی از فوائد بعثت آن‌است که می‌تواند به عقل در فهم معلومات عقلی کمک کند، اما دیگر تأکید نکرد که «پس تحصیل عقل در مدرسه‌ی انبیاء ضرورت دارد». 🔅اما ملاصدرا با صدای بلند به طول همه‌ی تاریخ فریاد کشید؛ 🔅عقل باید در مدرسه‌ی وحی تحصیل کند و الا گرفتار سردرگمی و تحیُّر می‌شود. 👈 خواندن بیشتر 👉 ✍️ احمد فربهی https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
💠 کمال اخلاقی یک فیلسوف در اوایل طلبگی و بعد از فراغت از مقدمات، به فلسفه علاقمند شدم. بعضا به کتاب‌های فلسفی سرک می‌کشیدم و نظرات مکاتب مختلف فلسفی و عرفانی را مطالعه می‌کردم. به خیال خامم فیلسوفی شده بودم عقلِ کلّ، و در دل نعره "اناالحق" سر می‌دادم و مدام "سلونی قبل ان تفقدونی" می‌خواندم. با اصطلاح "وحدت وجود" تازه آشنا شده‌‌بودم و خود را نه طرفدار این تفکر، بلکه از سردمداران این نظریه می‌دانستم. در عالم نوجوانی به ملاصدرا، ابوعلی‌سینا و علامه طباطبایی اشکال می‌گرفتم و خود را پادشاه علم و دانش می‌پنداشتم. از روی عادت، هر هفته چهارشنبه‌ها به حسینیه امام خمینی (دفترمقام‌معظم‌رهبری در قم) می‌رفتم و در درس اخلاق "آیت‌الله‌مصباح‌یزدی" شرکت می‌کردم. یک‌شب بعد از پایان جلسه، همچون دانشمندی که چیز جدیدی کشف کرده‌باشد، از لا‌به‌لای حلقه تنگ طلاب که اطراف استاد را گرفته بودند، خود را خدمت‌شان رساندم و با صدای بلند از "وحدت‌وجود" از ایشان سوال کردم. منتظر بودم جواب کاملی بدهند که هم من و هم سایر طلاب که هیجان زده منتظر جواب ایشان بودند، استفاده کنند. ایشان لبخندی زدند و به آرامی فرمودند: "نمی‌دانم، من نمی‌فهمم دقیقا منظور طرفداران وحدت وجود چیست" و تمام... در آنجا هم من و هم همه آن‌جمع بهترین حظ علمی و اخلاقی عمر خود را از استاد بردیم... "نمی‌دانم و نمی‌فهمم" مقام علمی و عظمت تفکر و اندیشه علامه مصباح برای همگان روشن بود، و در آن لحظه پرده‌ها کنار رفت و کمال اخلاقی ایشان هم برایمان مبرهن شد. ✍️محمدصادق‌ناطقی 🌐 خبرگزاری حوزه @HOWZAVIAN
🔅 حرف اول و آخر آیت الله خوشوقت چه بود؟ اوایل دوران طلبگی ام بود. شور و حرارت خودسازی و طهارت نفس در آن دوران، معمولا غلیان می کند. هرکس به فکر راه و چاره ای برای خود است. همان زمان بود که آوازۀ مرحوم آیت الله آقای خوشوقت به گوشم رسیده بود. ایشان را در منزل آیت الله امجد دیده بودم. اما دوست داشتم تا از نزدیک به خدمتشان برسم و از راهنمایی های اخلاقی ایشان بهره ببرم. یک روز نزدیک غروب آفتاب بود که در حیاط حوزۀ علمیۀ چیذر نشسته بودم. دوست و برادر عزیزم حسین آقا رمضانی را دیدم که با موتور خودش وَر می رفت. یک موتور هوندا 100 که پس از مدتی خودم آن را از ایشان خریداری کردم. خدا مرا ببخشد که بابت پرداخت مقداری از پول آن، اگر اشتباه نکنم یک دوره تفسیر مجمع البیان یا المیزان به ایشان دادم. باقی پول را هم قرار بود قسطی پرداخت کنم، نمی دانم پرداخت کردم یا حسین آقا بخشید! آن روز دَم غروب آفتاب دیدم حسین آقا تند و تند در حال آماده کردن موتور خود می باشد. معلوم بود که قصد رفتن به جایی را دارد. به ایشان گفتم: حسین جان! چه خبر؟ کجا؟ در پاسخ گفت: اگر خدا بخواهد می خواهم برای نماز مغرب و عشاء به مسجد آیت الله خوشوقت بروم. تا اسم حاج آقا را شنیدم، گفتم حسین من هم می آیم. اما فرصتی تا اذان نمانده، مگر می رسیم؟ ایشان با لبخند فرمود: ان شا الله می رسیم. هفده دقیقه تا اذان مانده بود. سوار موتور که شدم فقط چشم هایم را بستم. از محلۀ چیذر تا تقاطع خیابان آیت الله طالقانی و دکتر شریعتی را در هفده دقیقه طی کردیم. با شور و حرارت خاصی به شوق دیدار آیت الله خوشوقت و شرکت در نماز ایشان، بزرگراه ها و خیابان ها را به سرعت پشت سر گذاشتیم. به تقوای حسین آقا اعتماد داشتم که مراقب است تا در رانندگی برای دیگران ایجاد مزاحمت نکند. اما خدا می داند که بر سر من چه آمد! کلا در رانندگی ترسو هستم. به مسجد که رسیدیم به سرعت بین صفوف نماز جایی برای خودمان دست و پا کردیم. نماز که تمام شد، حاج آقا شروع به صحبت کرد. ابتدا، آیۀ 18 سورۀ حشر را خواندند: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید از مخالفت با فرمان خدا پرهیز کنید؛ و هر کس باید بنگرد که برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از مخالفت با فرمان خدا پرهیزکنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است" با اشتیاق وصف ناپذیری دو زانو نشسته و به سخنان ایشان گوش می دادم. دائما منتظر بودم تا سخن خاصی بگوید. نکتۀ آن چنانی! حرفی از ملکوت و پشت پرده و از این حرف ها! بالاخره یک چیزی بگوید که در درونم تحولی ایجاد کند. این همه راه را با امیدی به اینجا آمده ایم. اما خبری نشد که نشد. فقط می فرمود: تقوا تقوا تقوا. هرسخنی که می گفت، آخرش به تقوا ختم می شد. به هرجا که می رفت دوباره به خانۀ تقوا بر می گشت. ای بابا این که نشد. این را که خودم می دانستم. این همه راه آمده ام که همین را بشنوم؟ از حالت دو زانو نشستن یک قدم عقب نشینی کردم و شدم چهار زانو. نگاهی به حسین انداختم، اما او در حال و هوای دیگری بود. ظاهرا حسین آقا فهمیده بود که: "در خانه اگر کس است یک حرف بس است." سخن همین است که حاج آقا می فرماید. اگر تقوا باشد چیزی کم نداریم. و اگر نباشد، چیزی نداریم. پس از اتمام جلسه با آرامش و بدون شور و حرارت به مدرسه برگشتم. حسین هم دیگر عجله ای نداشت با آرامش بیشتری رانندگی می کرد. من هم که پشت سر نشسته بودم به سخنان حاج آقای خوشوقت فکر می کردم. ✍ علیرضا نظری خرّم @HOWZAVIAN
📌شعاع صادق و کاذب عرفان ✍️ بابک شکورزاده، عضو تحریریه مدادالفضلاء 🔷عرفان از مقولاتی است که در عین قداست و عظمت می‌تواند جماعتی را نیز به ورطه نابودی و هلاکت اخروی برساند. عرفان وقتی کاذب شود و سرچشمه آن وحی و ملازمان وحی(محمد و آل محمد علیهم‌السلام) نباشد، آن موقع است که مسیر هلاکت را برای پیروانش رقم می‌زند و به جای پاکی و معنویت سر ازظلمت و گمراهی درمی آورد. ♦️یکی از ارکان مهم عرفان که در واقع شاکله اساسی آن را تشکیل می‌دهد، عمل به ظواهر دستورات شریعت است. بزرگانی که به عرفان مشهور هستند و وجهه عرفانی آنان سرآمد است به این موضوع اذعان داشته‌اند و توصیه اکیدی بر آن کرده‌اند و درحقیقت لازمه سیر و سلوک را همین مسئله می‌دانند. 🔷 علامه طباطبایی دراین باره می‌فرماید: سالک از ابتداى سير تا مقام وصول، بايد ملازم شرع باشد و سر سوزنى از ظاهر شريعت تجاوز ننمايد و چون كسى اين چنين نباشد منافق است، مگر به عذر و يا خطا و نسيان باشد. اين كه شنيده شده و به بعضى نسبت داده‌اند كه چون شخص به كمال رسيد، تكليف از او ساقط مى شود افترا و كذب محض است، زيرا رسول الله صلّى الله عليه وآله با اين كه اشرف موجودات بوده، تا آخرين لحظه حيات تابع و ملازم احكام الهيّه بودند. (ثمرات حیات؛ ج۱؛ ص ۴۰) ♦️این نکته کلیدی در مباحث عرفانی و تأکیداتی که از طرف عرفا بر لزوم عمل به شریعت صورت گرفته در واقع همان عمل به قرآن کریم است که در آیات متعدی ایمان را در کنار عمل صالح قرار داده است. ایمان بدون عمل صالح کامل نیست و طبیعتا عمل به ظواهر شرع مصداقی از همان عمل صالحی است که توصیه خداوند در قرآن کریم است. احادیث اهل بیت علیهم‌السلام نیز بر همین معنا تأکید کرده‌اند؛ مثلا امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:« الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ‏ بِالْأَرْكَان‏؛ ایمان معرفت به قلب، اقرار با زبان و عمل کردن با جوارح است.» (نهج البلاغة/حکمت227) 🔷ايمان اگر در اعماق جان نفوذ كند حتما شعاع آن، در اعمال انسان خواهد تابيد و اعمال او را صالح مى‏كند. اصولاً افرادی که اهل انجام عمل صالح نیستند، مشکل ایمان دارند و هرچه ایمان ضعیف‌تر و در سطح نازل‌تری باشد، عملکردی که رضای خدا در آن باشد هم ضعیف‌تر خواهد بود. 🔻 این حرف عده‌ای از مدعیان عرفان که می‌گویند انسان باید دلش پاک باشد، حالا عملش هر چه بود، بود؛ سخن گزافی است که از قضا این اعتقاد تازگی هم ندارد و مشابه این را نیز، "مرجئه" در زمان امامان معصوم ادعا می‌کردند و ائمه علیهم‌السلام هم در مقابل آن‌ها موضع گیری می‌کردند. این کلام باطل در تناقض آشکار با اوامر الهی می‌باشد؛ چرا که قرآن کریم در آیات متعددی هرجا سخن از ایمان به میان می‌آورد، عمل صالح را نیز در کنار آن به صورت جداناپذیر مطرح می‌کند. این، خود گویای این است که ایمان و عمل، همواره باید قرین یکدیگر باشند. 🔷 سیره عملی اهلبیت علیهم‌السلام نیز شاهد آشکاری بر این مطلب است که عمل به ظواهر شریعت از اصول اساسی زندگی یک مومن و موحد است و این بزرگان به عنوان معصوم، حجج الهی و پیشوایان دین از پیشگامان و عاملین جدی به این مسئله بوده‌اند. حقیقتا کدام انسان حقیقت طلب و منصفی است که بتواند منکر تعبد این بزرگان در انجام واجبات و ترک محرمات شود. عبادات جانانه و آن‌چنانی ایشان که زینت بخش تاریخ است و جای اغماض ندارد چه برسد به انکار. @HOWZAVIAN
🌱 عمل صالح؛ جان ایمانبابک شکورزاده ایمان و عمل صالح دو بال پرواز به سوی کمالات و قرب الهی هستند که داشتن آن لازمه ‌انسان مؤمن است. این دو شاخصه، جدایی ناپذیر و مکمل یکدیگر هستند. ایمان اگر در اعماق جان نفوذ کند و انسان به باور قطعی برسد، حتماً عملکردش به سوی عمل صالح سوق پیدا می‌کند؛ در واقع زمانی که چراغ پرفروغ ایمان در قلب انسان روشن شود، شعاعش از چشم، گوش، زبان و سایر جوارح او آشکار مى‏شود.  اصولاً افرادی که اهل انجام عمل صالح نیستند، مشکل ایمان دارند و هر چه ایمان ضعیف‌تر و در سطح نازل‌تری باشد، عملکردی که رضای خدا در آن باشد هم ضعیف‌تر خواهد بود. قرآن کریم در آیات متعددی، هر جا سخن از ایمان به میان می‌آورد، عمل صالح را نیز در کنار آن به صورت جداناپذیر مطرح می‌کند. این گویای آن است که ایمان و عمل، همواره قرین یکدیگرند. وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُون؛ ‏و آنها که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، آنان اهل بهشتند و همیشه در آن خواهند ماند.(بقره/ ۸۲)  وَ أَمَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمین؛ امّا آنها که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را به طور کامل خواهد داد و خداوند، ستمکاران را دوست نمى‏دارد.(آل عمران/ ۵۷)  علاوه بر آیات قرآن، احادیث زیادی هم در این رابطه وجود دارد که نشان می‌دهد ایمان بدون عمل، معنا ندارد.    حضرت علی علیه‌السلام در این باره فرمودند:  الْإِیمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ‏ بِالْأَرْکَان‏؛ ایمان، معرفت به قلب، اقرار با زبان و عمل کردن با جوارح است. (نهج البلاغة/حکمت۲۲۷) امام صادق علیه‌السلام در حدیثی می‌فرماید: ایمان، همه‏اش عمل است و اظهار زبانى جزئى از ایمان مى‏باشد که واجبی از خداوند بوده و آن را در کتاب خود بیان کرده است. نورش روشن و برهانش ثابت است، کتاب به آن ایمان گواهى مى‏دهد و او را به سوی عمل دعوت می‌کند.(کافی/ج‏۲/ص۳۳) بنابراین القای این مطلب که انسان باید دلش پاک باشد و عملش اهمیتی ندارد سخنی باطل و گمراه کننده است که به هیچ عنوان با اسلام سازگاری ندارد . البته این مبنای فکری چیز جدیدی نیست و در زمان ائمه علیهم‌السلام هم چنین تفکراتی بود که به "مرجئه" معروف بودند و ائمه علیهم‌السلام نیز مواضع محکمی در مبارزه با آن‌ها نشان می‌دادند.   @HOWZAVIAN
♦️شاه‌کلید حل مشکلات ✍ بابک شکورزاده سال‌ها پیش از برخی منبری‌ها نکته‌ای از آیت‌الله شاه‌آبادی( عارف و فیلسوف معاصر که استاد عرفان امام خمینی بود) شنیدم که مضمونش به این صورت است که ایشان مدت زیادی فقط درباره توحید صحبت می‌کرد و در نهایت مستمعین به ایشان معترض می‌شوند که چرا از موضوعات دیگر صحبت نمی‌کند. آقای شاه‌آبادی فرموده بود که همه مشکلات از همین توحید است؛ اگر توحید حل شود بقیه مشکلات هم برطرف می‌شود. اخیرا هم از یکی از استادان اخلاق شنیدم که علامه طباطبایی راه علاج مشکلات اخلاقی را در توحید می‌دانستند. با این اوصاف باید به این حقیقت برسیم که ریشه خیلی از اعمال ناشایست و نافرمانی‌ها در همین مشکل توحیدی است. 🔗 متن کامل در صفحه این نویسنده حوزوی @howzavian
🟢 مؤثرترین عمل برای اصلاح دل ✍️ احمدحسین شریفی مرحوم میرزاجواد آقای ، (۱۲۷۴-۱۳۴۳ق) از عارفان صاحب‌نام دوران اخیر می‌فرمودند: «مرا شيخى بود جليل‌القدر، عارف، عامل، كامل _قدس اللّه تربته_ كه نظير او در اين مراتب كسى را نديدم،* از او از عملي كه در اصلاح دل و جلب معارف مؤثر باشد و به تجربه هم اثر آن ثابت شده باشد سؤال نمودم. او گفت عملى مؤثرتر از اين دو كه مى‌گويم نديدم: «يكى مداومت بر سجده طولانى در هر شب و روز يك مرتبه، كه در آن گفته شود: «لا إِلهَ‏ إِلَّا أَنْتَ‏ سُبْحانَكَ‏ إِنِّي‏ كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِين‏» اين ذكر را بر زبان آورد در حاليكه خود را در زندان طبيعت زندانى ببيند، و قيد و بند اخلاق رذيله را بر خود مشاهده كند، و به اين حقيقت كه او خود اين قيد و بند را براى خود فراهم آورده و در اين ‌زندان خود را محبوس نموده اعتراف كند و خود را نسبت به خود ظالم و ستمكار بداند نه خدا را؛» «و ديگر صد مرتبه قرائت سورۀ قدر در هر شب جمعه و عصر جمعه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *[احتمالا منظور وی مرحوم ملاحسینقلی همدانی است] @HOWZAVIAN
🟢لایه‌ٰهای سه‌گانه جهاد از نگاه سیدحیدر ‌آملی ✍️ احمدحسین شریفی سيد حيدر آملی در کتاب بسیار ارزشمند انوار الحقيقة و اطوار الطر يقة و اسرار الشريعة، بسیاری از آموزه‌های دینی مثل نماز و روزه و و حج و ... را در سه سطح و لایه تحلیل و تبیین می‌کند. آموزه بسیار کلیدی و مهم «جهاد» را نیز در سه سطح «شريعت»، «طريقت» و «حقيقت» بيان می‌کند: ✔️جهاد اهل شريعت يعنی جهاد با کفار؛ ✔️جهاد اهل طريقت يعنی جهاد نفس ✔️و جهاد اهل حقيقت يعنی جهاد با عقل نظری و دفع شبهات و شکوک آن. زيرا عقل را راهی به عشق نيست. @HOWZAVIAN
🌻خوشه‌ای از عرفان در وصیت‌نامه امام خمینی ✍️ حسین عشاقی، مدرس حوزه در صفحه شخصی‌اش نوشت: 🔸امام خمینی در پیشگفتار وصیت‌نامه سیاسی- الهی خود، وصیت خود را با یک ستایش کوتاه شروع کرده و چنین می‌فرماید «الحمدُ للَّه و سُبحانَك‏» یعنی ستایش مخصوص خدا است؛ در عین حال ای خدا تو از هر ستایشی منزه و مبرّایی! 🔸در دید بدوی، به نظر می‌رسد که بین دو جمله «الحمدُ للَّه» و «سُبحانَك‏» وجود دارد؛ زیرا مفاد جمله اول این است که ، به خدا اختصاص دارد؛ ولی مفاد جمله دوم این است که خداوند از هر ستایشی منزّه و مبرّا است؛ لذا اشکال به نظر می‌رسد که اگر طبق جمله اول، ستایش مخصوص خدا است پس چرا در جمله دوم او از هر ستایشی تنزیه شده و مبرّا می‌گردد!؟ 🔷پاسخ به این اشکال را در مبانی عرفانی امام خمینی باید جستجو کرد. 🔹عرفاء معتقدند ، از هر اسم و وصفی رها است؛ و او، مقام «لا اسم و لا رسم له» است؛ زیرا هر اسم و وصفی بخاطر دلالت بر معنای خاصی، مثل علم، قدرت و حیات، حقیقتی و است؛ 🔸روشن است که مصداق حقیقی هر معنای محدود و متعینی، به حدود آن معنای متعین، خواهد بود؛ حال آنکه «ذات حق» هیچ‌گونه محدودیت و تعینی ندارد؛ 🔸بنابراین «ذات حق» را نمی‌توان این معانی متعین و محدود قرار داد بلکه ‌باید او را از چنین معانی محدود تنزیه کرد؛ حتی اگر چنین معنایی در دید عرفی و فلسفی از معانی کمالی باشد؛ زیرا این کمالات برای او کمال محسوب نمی‌شوند. متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN
💎 «آن‌»های عارفان ✍️ حجت الاسلام علی‌اکبر مظاهری نوشت: عارفان هردمی دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید کنند در این «آن»؛ همین الان، نیمه‌های شب ماه رمضان، دارم «کشف‌الاسرار» را می‌خوانم؛ سورهٔ الانسان. چه حلاوتی! صاحبدلی (که نامش را «مولوی _ شمس» نهاده‌ام؛ زیرا مولوی‌وار، شیفتهٔ شمسی است)، پیام داد: «معذرت که این وقت شب مزاحم شدم. نماز که می‌خوانم، از آن لذت نمی‌برم. دوست دارم به خدا نزدیک‌تر شوم. باید چه‌کار کنم؟ می‌شود من را پله‌پله ببرید بالا؟ باید چه‌کار‌ کنم؟» گفتم: از قضا وقت خوبی است. مزاحمتی هم نیست که معذرت بخواهد. اکنون چنین کنید: ۱. هیچ لذتی، مطلقاً، به لذت عبادت نمی‌رسد. بهتر بگویم: لذت عبادت، از همهٔ لذت‌های جهان، بالاتر است؛ همهٔ لذت‌های بردنی، چشیدنی، اندیشیدنی. این معنا را به دل و ذهن‌تان تلقین کنید تا باور کنند. آن‌گاه با همهٔ وجودتان، آن لذت بی‌بدیل را ادراک کنید. ۲. عادت‌های ستبرشدهٔ عبادت‌هایتان را بشکنید. یکنواختی، دلزدگی می‌آورد، یا کسالت یا ملالت. نمازهایتان را تطور دهید؛ طوربه‌طور کنید. با حفظ واجبات‌ نماز، شکل‌های عادت‌شدهٔ آن را بشکنید. زمان‌ها، مکان‌ها، بیان‌های آن‌ را گوناگون کنید. چونان عارفانی باشید که در هر دمی دو عید دارند؛ این «آن»، عیدشان است. در «آن» بعدی، عیدی دیگر دارند. اما عنکبوتان، (دور از جان خودمان)، عادت دارند مگسان شکارکردهٔ خود را کهنه کنند. عارفانه هردمی دو عید کنند عنکبوتان مگس قدید کنند @HOWZAVIAN
. 🔆 اهمیت راهبردی «اخلاق و عرفان» در حوزه علمیه درک شود 🔸گفتاری مهم از آیت الله صفائی بوشهری مسائل اخلاقی و عرفانی فوق‌العاده با من، با شخصیتم سر و کار دارد، داشتن امید و رجاء واثق به موفقیت، چقدر در نوع حرکت من، در نشاط من، در نوع نگاهم به مشکلات نقش دارد؟ فوق‌العاده است؛ اگر من این را درست نکنم، هزار هزار مدرسه حوزه علمیه را درست کنم، چون ناامیدم همیشه آن دانش را در زمان خود می‌گذارم، خودم جلو می‌روم؛ چون امیدی ندارم. لذا انسان ناامید مثل کشتی که در دریا می‌خواهد غرق بشود و بار می‌اندازد تا سبک شود، تمام بارهای ارزشی خودش را می‌ریزد که کم وزن شود. باید دید که عوامل امیدزا و عوامل ناامیدی چیست و چه کار باید کرد؟ چقدر بحث امور عرفانی و اخلاقی مهم است؟ مسائل اخلاقی و عرفانی در درون من شکل می‌گیرد، برای بیرون نیست که جذبش کنم حالا نکردم هم طوری نیست. نه این در خودم فضایلی ایجاد کنم آباد می‌شوم، نکنم، سوختم «والذی خبث لا یخرج منه الا نکدا» کسانی که در عرصه معماری شخصیت الهی موفق بودند، کسانی هستند که در موضوع اخلاق و عرفان، اینها دارای سجایا عالیه شدند. 🔗 متن کامل در رسانه‌ی رحا مدیا 🌻نخبگان، استادان و دوستان‌تان را به دعوت کنید.👇 https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6