eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
443 ویدیو
170 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 جریان انقلابی در کجای سرنوشت «سینما» نقش دارد؟ ✍️ علی تجرد، عضو تحریریه مدادالفضلاء سینما پیش از انقلاب نمادی از فساد بود؛ به همان معنای معروفش. محمدرضا منع قانونی حجاب را لغو کرده بود، ولی سیاست کلی همان سیاست پدرش بود؛ ترویج فرهنگ ضد دین و سنت غرب، که بی شک یکی از مظاهر این رویکرد ضد فرهنگی سینما بود. برای درک این معنا نیازی نبود محتوا و پیام فیلم‌ها را تحلیل کنید؛ از همان سر در سینما روشن بود که مخاطب قرار است از دیدن صحنه‌های اروتیک و پوشش نیمه عریان زنان و رقص و... لذت ببرد. با پیروزی انقلاب اسلامی که هدف آن پیاده سازی احکام اسلام و دقیقا در برابر فرهنگ غربی بود، طبیعتا پس از کاباره‌ها و مشروب فروشی‌ها، سینما از نخستین مکان‌هایی بود که باید بسته می‌شد. اما توجه و دقت فرهنگی امام مانع از چنین فاجعه‌ای شد. حیات سینما پس از انقلاب مدیون همین یک جمله حضرت امام است که در نخستین سخنرانی پس از ورود به میهن، در بهشت زهرا، فرمود: «ما با سینما مخالف نیستیم؛ با فحشا مخالفیم». از نگاه رهبر کنونی انقلاب نیز «هنر سینما بلاشک یک هنر برتر است؛ یک روایتگر کاملاً مسلط - که هیچ روایتگری تاکنون در بین این شیوه‌های هنرىِ روایت یک واقعیت و یک حقیقت، تا امروز به این کارآمدی نیامده - و یک هنر پیچیده و پیشرفته و متعالی»[1]. اما در یک نگاه کلی به نظر می‌رسد مدیران فرهنگی در این دوره حدودا چهل ساله غالبا نگاه درستی، همخوان با نگاه انقلاب اسلامی، به این هنر نداشته‌اند. نگاه باصطلاح روشنفکرانه غربگرا هنوز دست برتر را در سینما دارد. در نتیجه می‌بینیم حتی در سالی که خود سینماگران این جریان، از ریاست نامزد مورد حمایتشان بر قوه مجریه مشعوف بودند، رنگ غالب تولیدات سینمایی سیاه نمایی بوده و همچنان هست؛ که البته هر سال به شکلی خودش را نشان می‌دهد. تولیدات شاخص سینمایی سال‌هاست که پر است از خانواده‌های از هم گسیخته درگیر با مشکلات متنوع، از فقر گرفته تا اعتیاد و خیانت و خشونت و... . اگر زمانی پایان تلخ فیلمی را انگشت نما می‌کرد، امروز، باید بگردید دنبال پایان خوش. جشنواره گرایی هنوز یک رویکرد زنده و فعال است. بیشتر تولیدات سینمایی ارتباطی با واقعیات و نیازهای جامعه ندارند. موفقیت‌ها و پیشرفت‌های کشور در عرصه‌های علمی و نظامی و سیاسی، که بعضا مورد توجه جدی رسانه‌های بین‌المللی است جایی بر پرده نقره‌ای ندارد. اکثریت قریب باتفاق شخصیت‌های سینمایی و حتی جغرافیای داستان‌ها متمرکز در پایتخت هستند، که آن هم شامل همه پایتخت نمی‌شود. سینمای دفاع مقدس که گونه سینمایی شاخص انقلاب است و می‌تواند به عنوان پرچمدار سینمای ایران شناخته شود، هنوز همان مشکلاتی را دارد که از سال‌ها پیش داشته و گلایه سازندگان از نبود حمایت، با ده یا بیست سال پیش از این تفاوت چندانی ندارد. نقش مدیریت فرهنگی، در این مشکلات مشخص است، ولی بدنه جریان انقلابی قرار است کدام نقش را بازی کند؟ با این که چند سالی است رویکرد فعال و مثبت فرهنگی نیروهای انقلاب با ورود بعضی سازمان‌های خصوصی یا نیمه خصوصی به طور چشمگیری تقویت شده، و جشنواره عمار خودش را در تقویم سینمایی کشور تثبیت کرده، ولی هنوز فاصله با آنچه باید بسیار است. نیروهای انقلابی باید اهمیت سینما را به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای رسانه‌ای برای صدور انقلاب بیش از پیش دریابند و دستکم در حد حمایت از تولیدات شاخص با خرید بلیت وارد میدان شوند. ظرفیت مساجد و هیئات مذهبی همان گونه که در شرایط سخت اقتصادی به کمک آمده، می‌تواند در پیشرفت سینمای انقلاب هم بازویی قدرتمند باشد. فراموش نکنیم پیشرفت انقلاب نیازمند توجه جدی به همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی انقلاب است. پی نوشت: 1. بیانات در دیدار جمعی از کارگردانان سینما و تلویزیون‌ - 1385/03/23 @HOWZAVIAN
🌺 نقش جناب سلمان در تشیع ایرانیان یکی از کارهای بسیار مهم سلمان، که بخش اعظم زندگی او را فرا گرفته بود، تلاش پیگیر او در معرفی اسلام ناب و تشیع راستین بعد از رحلت رسول خدا است. او در این راستا در مدینه جهاد کرد و از هر فرصتی بهره برد. وقتی به مدائن آمد، همین عقیده را دنبال کرد و نقش بسیاری در تشیع ایرانیان داشت. می‏پرسند: با اینکه اسلام در عصر خلافت‏خلیفه دوم وارد ایران شد، چرا اکثریت قاطع مردم ایران، شیعه حضرت علی(علیه السلام) هستند؟ در پاسخ باید گفت: عوامل متعددی سبب این گرایش است. از نخستین عوامل این گرایش، وجود سلمان در مدائن و رفت و آمد او به کوفه و حوالی آن و حتی اصفهان و ... بود. سلمان پیام‏آور اسلام ناب، منادی تشیع و نویدبخش مذهب اهل بیت (علیهم السلام) بود و اکثر ایرانیان این ندا و نوید را شنیدند و پذیرفتند. (کتاب ایرانیان مسلمان در صدر اسلام،ص۲۰۱) جناب سلمان سرانجام، پس از عمری طولانی و بابرکت، در اواخر خلافت عثمان در سال 35ه .ق وفات یافت. (بحار الانوار،ج۲۲،ص۳۹۱-۳۹۲) امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) پیکرش را غسل دادند، کفن کردند و بر آن نماز گزاردند. همراه آن حضرت، جعفر بن‏ ابی‏طالب و....، بر پیکر سلمان نماز گزاردند. مرقد شریف حضرت سلمان(سلام الله علیه) در مدائن، در پنج فرسخی بغداد، نزدیک طاق کسری قرار دارد.در این دنیای پرتلاطم و پرزرق و برق که انسان را در گرداب گناه غرق می‏کند، هر کس الگویی می‏خواهد تا با سرمشق قرار دادن روش و کردارش کشتی وجودش را سالم به ساحل سعادت برساند; و زندگی سلمان فارسی برای ما ایرانیان الگویی شایسته است. 🔗 رشدانه @HOWZAVIAN
✔️ ولایت فقیه از نگاه «شیخ مفید» ✍️احمد جهان بزرگی شیخ مفید ( 413 ه. ق ) طلایه دار صفوف مقدّم نظریّه پردازان نیابت فقیه از امام معصوم علیه السلام در آغاز سه سده نخستین دوره غیبت کبرا بوده که کوشیده است به جای محدّث بودن، رهیافتی استنباطی در زمینه ولایت فقیه به دست دهد؛ البتّه نظریّه نیابت فقیه، ریشه در احادیث امامان معصوم دارد، که فقیهان را نوّاب عام در غیاب خویش مطرح کرده اند. مفید، در مطالبی که از اصول نظریّه ولایت فقیه آورده است، آشکارا حکومت بر جامعه را از « سلاطین عرفی » نفی کرده، آن را از آنِ فقیهان جامع الشّرایط می داند؛ او می گوید: 1. هنگامی که سلطان عادل برای ولایت در آن چه ذکر کردم ( در این ابواب ) وجود نداشت، بر فقیهان اهل حقِّ عادلِ صاحب رأی و عقل و فضل است که ولایت آن چه را بر عهده سلطان عادل است، بر عهده گیرند . 2. هرکس برای ولایت چه از نظر علم به احکام و چه از نظر اموری که اداره امور مردم به آن بستگی دارد ( مدیریت و تدبیر ) عاجز باشد، تصدّی این منصب بر او حرام و اگر پذیرفت، گناهکار است؛ زیرا از جانب کسی که ولایت از آن اوست مأدون نیست و هر عملی انجام دهد، مورد مؤاخذه و حسابرسی و هر جنایتی مرتکب شود، مورد بازخواست قرار می گیرد . 3. هرکس از اهل حق، از طرف ظالم، به امارت و حکومت بر مردم منصوب شود، در ظاهر از طرف او منصوب شده، امّا ( باید این گونه تصوّر کند که ) در حقیقت از جانب صاحب الامر و با اجازه و تجویز او امیر است، نه از طرف آن ظالم سلطه گر گمراه که نافرمان است؛ بنابراین در حدّ امکان باید حد را بر فجّار و اهل ضلال و اهل گناه از غیر شیعه نیز اجرا کند. این خود از بزرگ ترین جهادها است . سلطان عادل در لسان شیخ مفید، امام معصوم علیه السلام است، نه سلطان یا رییس عرفی زمان؛ زیرا به قول او، ولایت جز به علم و فقاهت جواز نمی گیرد. نکته دیگر این که شیخ مفید به ولایت مطلقه فقیه معتقد است؛ زیرا می گوید: آن چه را بر عهده سلطان عادل است بر عهده گیرند، و ما آن چه را بر عهده امام معصوم علیه السلام می دانیم، ولایت نه گانه ای است که معمولاً در کتاب های مربوط به ولایت فقیه آمده است. @HOWZAVIAN
✳️ ماه سعادت ✍️ نجمه صالحی، عضو تحریریه مدادالفضلاء «صفر ماه سنگینی است» این جمله را بارها و بارها شنیده ایم و صفر هراسی را در چهره بسیاری از مردم دیده ایم. صَفَر، صفرالمظفّر یا صفرالخیر دومین ماه قمری است. از صُفْرَة به معنای زردی گرفته شده؛ زیرا هنگام انتخاب نام با فصل پاییز و زرد شدن برگ درختان مقارن بوده است. ماه صفر هم مثل بقیه ماه‌های قمری چه فرقی می‌کند؟! وقتی ابتدای این ماه را با صدقه آغاز کنیم و به جای جذب انرژی‌های منفی با انرژی مثبتِ صدقه و کار نیک، این ماه را بگذرانیم چه فرقی می‌کند؟!چه فرقی می‌کند که صفر باشد یا ربیع الاول؟! امیدواری و تلاش برای بهتر شدن شرایط، انرژی مضاعفی بر زندگی‌مان ساطع می‌کند. مهم این است در آغاز هر ماه، گامی در مسیر سعادت دنیا و آخرت خود برداریم. هر یک از روزهای سال، مخلوق خداوند هستند و چسباندن برچسب مبارک یا نحسی و‌نامیمونی به آنها شایسته نیست. آنچه موجب نامبارک شدن روز و ماه می‌شود، رویدادها هستند. البته رویدادهای تلخی در ماه صفر اتفاق افتاده که غم‌بارترین آن‌ها رحلت عصاره هستی، رسول مهربانی هاست. اما گاهی رویدادهایی برای شخص رخ می دهد که هر چند در آن ماه اتفاقات ناگواری به وقوع پیوسته ولی خاطرات شخصی فرد در آن ماه، مبارک و با سعادت بوده است. برای من ماه صفر مصادف است با ماه وصل، یادآوری خاطرات خوب سال‌های متمادیِ پیاده‌روی عشق، ساک‌ بستن و مهیای سفر شدن، آماده شدن برای گام نهادن در جادهٔ آرزوها. ماه صفر برای من رسیدن به مقتل عشق است و شبیه ابر بهاری زغصه باریدن. زیرا عشق و محبت حسین علیه السلام در قلبم ریشه دوانده و مانند گل میخکی که به دور درختان مو پیچ و تاب می‌خورد، نام او برای همیشه به قلبم سنجاق و زمزمه قلبم شده است. دلتنگ روزهایی هستم که در حرم ارباب زیارت عاشورا می‌خواندیم و اشک شوق دیدار از چشمانمان سرازیر بود. دلتنگ روزهایی هستم که در حیرت انتخاب رفتن بین دو حرم بودم و هر ثانیه نفس کشیدن در کنار ضریح شش گوشه‌،برایم مانند سال‌های همچون زر ارزش داشت. دلتنگی این روزها، اشک فراق از گوشه چشمانم جاری می‌کند، دلتنگی این روزها غربت عجیبی را بر دلم سوار کرده که فقط و فقط با زیارت التیام می‌یابد.‌ 🍃اللهم ارزقنا کربلا🤲🍃 @HOWZAVIAN
🔴 درس فقه حقوق-دستمزد و حقوق نجومی! ✍️ محمدامین رضایی 🔹مدتی است با جمعی از طلاب و دانشجویان با محوریت حاج آقای قنبریان بحثی تخصصی داریم پیرامون "فقه حقوق و دستمزد" آیات، روایت و نظرات فقهای مختلف در زمینه مساله حقوق و دستمزد در حکمرانی اسلامی را بررسی کردیم، جلسات آخر بحث است. داریم جمع بندی میکنیم، به نتایج عجیبی رسیدیم. امروز روایاتی را بررسی میکردیم که جمع بندی آن این بود: امام جامعه و مسئولین باید در سطح مردم زندگی کنند ما هیچ دلیلی نداریم هر کس مسئولیتش ارتقا یافت و به هرم قدرت نزدیکتر شد حقوقش باید بیشتر شود. 🔸 صرف اینکه در بخش خصوصی به او حقوق بیشتری میدهند نه بر دولت جواز میدهد که بیشتر به او بدهد نه او خودش میتواند بیشتر طلب کند، بیش از حد معمول گرفتن حقوق از بیت المال بر او حرام است. اگر جایی هم مسئولیتی بر شخص او متعین شد واجب است آن کار را انجام دهد. خلاصه اش را بگویم: خدا به داد بعضی از مسئولین جمهوری اسلامی برسد اگر اسلام این روایت است که جمع قابل توجهی از مسئولین ما به حرام خوری مبتلا هستند! بعد از اتمام کلاس و نماز آمدم به خانه این توییت را دیدم، چند ماه پیش فارس نیوز هم مبسوط در مورد آقای گزارشی تهیه کرده حالا ایشان در حالی که بالای ۱۰۰ ملیوون حقوق میگرفته آن هم در دولت فعلی که اینقدر تاکید بر مبارزه با فساد و محرومیت زدایی است به عنوان استاندار استان محروم سیستان وبلوچستان انتخاب شدند! 🔹 یک لحظه بی اختیار فکرم به سمت بحث های کلاس مان در عصر رفت، به ۴۴ حدیثی که در این زمینه در "دراسات فی ولایت الفقیه" صفحه ۸۱۷ آمده است، به فرمان ۸ ماده ای رهبر انقلاب در مبارزه با فساد و صحبت های رهبری در باب حرمت حقوق های نجومی، به نامه ۴۵ نهج البلاغه، به سیره امیرالمومنین ع، به آرمان های۵۷ به خیلی چیزها که حالا انگار بیشتر شوخی است 🔻 پ.ن: بعد از کلاس برای نماز آمدم حرم با یکی از دوستان تماس گرفتم گفت چند وقت پیش شما را با موتور دیدم؟ گفتم البته داخل قم معمولا طلبه ها برای کلاس رفتن با موتور تردد میکنند ولی خب با این قیمت ها فعلا نمیتونم ماشین بخرم، مثل خیلی از جوان ها که در اطرافم می بینم که خریدن ماشین براشون مقدور نیست، چند وقت پیش یکی از دانشجو معلم ها میگفت با شوق و ذوق وام ازدواجمون و پس اندازمون را جمع کردیم رفتیم برای خرید ماشین دیدیم باز هم نمیشه، بدجور توی ذوق مون خورد! گفت: خب میخوای یک وام ۲۰ تومانی برات جور کنم یا ۲۰ تومان قرض بدم گفتم: ماشین در شرایط فعلی هر مدلی بالای ۱۰۰ میلیون پول میخواد، یک موقع پول ماشین داشتم بخاطر مشکلی خرج شد فعلا پولش راندارم با این بیست تومان ها هم چیزی حل نمیشه. دنیای عجیبی است حقوق یک ماه مدیر ما میشود پول ماشین بعضی از جوان ها، ما هم می نشینیم اینجا بررسی فقهی میکنیم که حقوق و دستمزد مدیران در حکومت اسلامی چقدر و چگونه باید باشد! دنیای غریبی است. پ.ن: تصویری بعضی از آن روایات است @HOWZAVIAN
⁉️ واقعا یادداشت چیست؟ ✍️ یادداشت یکی از قالب‌های عرصه‌ی روزنامه نگاری است؛ این را گفتم تا بدانیم در چه زمینی می‌خواهیم نقش‌آفرینی کنیم، با وجود این یک یادداشت‌نویس، لااقل باید اصول خبری همچون عناصر و ارکان و ارزش‌های خبری را بداند. 📌 یادداشت «خبر بنیان» است؛ از این رو جرقه‌ی نگارش آن با یک رویداد آغاز می‌شود؛ سپس نکته گویی‌ها و تحلیل نویسنده بر رویداد چتر می‌اندازد. پ.ن: یادداشت ارسالی شما در لیست نشر قرار دارد. 📣 زین پس با شما بیشتر خواهم بود؛ تا رویدادها را ببینیم، اندیشه کنیم و بنویسیم؛ تا در ماجراهای جامعه، جریان‌ساز باشیم. ✴️ امروز این عبارت را جست و جو کنید: یادداشت چیست؟ 📌 یادداشت‌ها؛ مقاله‌هایی‌ هستند که معمولاً در مطبوعات جای ثابتی ندارند و با عناوین گوناگونی درج می شوند. 📌یادداشت نوشته‌ای کوتاه با هدف ارائه پیام به موجزترین و سرراست‌ترین شکل ممکن است. @HOWZAVIAN
🌱 روز شنیدن ✍ فاطمه میری، عضو تحریریه مدادالفضلاء دنبال یک مشاور خوب بود کل شهر را گشته بود. از هرکسی می‌رسید سراغ یک روانشناس خبره را می‌گرفت. وقتی پیش اهل فن رفت شروع کرد به گفتن و گفتن و گفتن.... مشاور هم فقط گوش می‌داد. وقتی زمان مشاوره تمام شد که حرف‌هایش تمام شده بود او تشکر کرد و بدون گرفتن حتی دقیقه‌ای مشاوره خدا حافظی کرد و رفت. انگار بار سنگینی از روی دلش برداشته شده بود. انگار همه مشکلاتش حل شده‌بود. انگار درد او گفتن بود. انگار درد او شنیده شدن بود. درد امروز جامعه ما و قطعا همه دنیا درد شنیدن است. این‌که کسی را بیابی که بدون قضاوت کردن و یا حتی راهکار دادن حرفت را بشنود و تو را درک کند. تو را با تمام شرایطی که داری درک کند و بپذیرد. دوست مشفقی که امانت‌دار سخنت باشد و در دوستی و حتی دشمنی از سخنانت برعلیه خودت استفاده نکند. راز دار باشد و گاهی هم شاید فراموش‌کار. فراموش‌کار از آن جهت که اگر مشکلت حل شد تو را با دید بد نگاه نکند و یا نگاه ترحم آمیزش تو را نرنجاند. امام على عليه السلام می‌فرمایند:  إذا لَم تَكُن عالِما ناطِقا فَكُن مُستَمِعا واعِيَا .  اگر دانشمندى گويا نيستى ، پس شنونده‌اى گيرا باش. در عصر آدم‌های مجازی گوش شنوایی برای هم باشیم شاید از کلام دوست کام دل ما هم به پندی یا نکته‌ای شیرین شود. @HOWZAVIAN
. ✍ دنیای طلبگی برای من، تولید فکر است و محتوا 🔅البته به اضافه دیدن؛ همان مشاهده‌گری اطراف و اخبار @HOWZAVIAN
🍃 سلمان محمدی ✍ فاطمه میری، عضو تحریریه مدادالفضلاء در روزگاری که نژاد ملاک برتری بود پیامبری از سلاله ابراهیم پا به وجود گذاشت و شد امید همه عالمیان. دیگر نمی شد پیامبر را دوست داشت و حرف از برتری قومی و قبیله‌ای زد. او آمد و همه ابنا بشر را با هر رنگ و نژاد، برادر و برابر خواند. او آمد و میزان و معیار عیار برتری را تقوا خواند. او آبرو داد به همه عالم که در زیر پرچم الله گردآمده‌بودند. روزبه از کوران مکان‌ها و ادیان متفاوت به پیامبر رسید. سکنی نشین جلفای اصفهان حالا در کنار خاندان پیامبر بود، در کنار علی(ع). روزبه سلمان شد. سلمان فارسی به عنایت پیامبر سلمان محمدی نام گرفت. و سلمان این مسلمان شده به آیین یگانگی، شد مایه مباهات امروز من. از پس ۱۴۰۰ سال نام سلمان سربلندم می‌کند، نه برای ایرانی بودنش، بلکه برای (منا اهل البیت) شدنش. امروز به واسطه سلمان محمدی همه ایران با پیامبرند و از اهل پیامبر. مانده‌ام احمد پیمبر بود یا عطار عشق بس‌که سلمان‌ها مسلمان کرد با بوی علی *به مناسبت سالروز جنگ خندق و بزرگداشت سلمان فارسی @HOWZAVIAN
📝 نقد سخنان مخالفان و موافقان واکسن ✍ علی مهدوی 🔸 این ایام برخی رسانه‌ها و تریبون‌های خودجوش حوزوی در اندیشه انعکاس استدلال مخالفین و موافقین واکسن کرونا افتاده‌اند. گرچه این کنش رسانه‌ای، حرکتی خالصانه و دغدغه‌مند به هدف آزاداندیشی است؛ اما باید بدانیم که صرف راه‌اندازی هر گفتگویی و ضریب دادن به آن، به معنای تحقق و تقویت آزاداندیشی نیست. 🔹 آزاداندیشی مفهوم مقدسی است که اگر از لوازم و شرایط آن، حراست و پاسداری نشود و اگر از افراط و تفریط، مراقب نکنیم، هم تقدسش از بین می‌رود و هم مفهومش به تاراج خواهد رفت. 🔹 گرچه آزاداندیشی دقیقا نقطه مقابل دیکتاتوری فکری است؛ اما به معنای غلطیدن در روشنفکری مسموم و جاهلانه‌ای که به هرکسی اجازه اظهار نظر بدهد هم نیست. بر همین اساس اگر دقت نکنیم -به خیال کوچ به قله آزاداندیشی- از دامان تحجر به پرتگاه جهالت فروخواهیم افتاد. ♨️ لذا آزاداندیشی به معنای «آزادی بیان دادن» و «تریبون دادن» به هر سخن غیرعالمانه و غیر منضبطی نیست. همچنان که برخی واکسن‌هراسان به بهانه آزاداندیشی، شانتاژ و جنگ روانی راه انداخته‌اند؛ آزاداندیشی کجا و این رفتارهای زرد رسانه‌ای و شبهه‌افکن کجا. 🔹 آزاداندیشی وقتی معنا پیدا می‌کند که اجازه بدهیم در هر رشته‌ای متخصصین زبده آن رشته اجازه اظهار نظر و ارائه نظریات و فرضیات خویش را داشته باشند؛ آن هم در یک محیط علمی و به دور از هیجانات و احساسات سطحی و عوامانه؛ که اگر غیر این باشد بدعتی است در لباس آزاداندیشی؛ بدعت در جرأت‌دادن به افراد برای طرح سخنان و ایده‌های خام، بدون پشتوانه و به دور از آبادیِ تخصص. 🔻 در مورد واکسن نیز گرچه برخی دلسوزان نگران اذهان شبهه‌زده‌ی بدنه حوزه بوده‌اند؛ اما راه علاجش این نیست که ما از هیاهوگران مدعی و بی‌تخصص دعوت کنیم و به صدایشان ضریب بدهیم. به امید تحقق آزاداندیشی حقیقی و به دور از هرگونه افراط و تفریط. @HOWZAVIAN
📚 کتاب سیاه منتشر شد ✍️به قلم سعید زیباکلام اهداف چندی در این رساله تعقیب شده‌اند: ▪️نخست، تبیین چیستی و چگونگی اِعمال نگرش یا قاعده یا رویکرد “برون‌دینی”. ▪️ دوم، نشان‌دادن تبعات و آثار دگردیسی‌آفرین این اَبَرقاعدهٔ روش‌شناختیِ مدرنیستی. ▪️سوم، تبیین مبانی نگرش برون‌دینی. از جمله پیشفرض‌های بنیانی این رساله، یکی اینست که انسان بدون تعلّق و تعهد یا خواسته‌ها و آمال وجود ندارد، درست همانطور که انسان نظراً خالی یا معرفتاً بکر و بایر وجود ندارد. و دیگر اینکه، “ما یا جامعهٔ ما”، “تاریخ و مواریث ما”، “فرهنگ ما”، و “فرهنگ و جامعهٔ جهانی”، نگاه و نگرش و احساس و عاطفه و استدلال و عقلانیت و تعقّل ما را تقویم می‌کنند و روح و جان و جهت می‌بخشند. 🔗 عقل سرخ @HOWZAVIAN
روزها و شب‌ها می گذرد؛ اما یادتان نه! وه چه باشکوه دل به دریا زده اید؛ و چه غم انگیز چشم‌مان به در و دیوار شهر انتظار دوخته شد! ای شهید! ای آرام‌بخش کوچه‌های ما و ای قرار شب‌های ایران، یادتان هستیم، یادمان باشید. 🍃 شهید مهدی زین الدین می‌گفت: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند. 🙏 با یک صلوات به یادشان باشیم: اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @HOWZAVIAN
🔹زائران پروازی ✍ علی کردانی اربعین، امید پَرهای خسته‌ای بود که پرواز می‌خواست؛ اما «پروازی» شد تا «حسینی‌ها» جا بمانند. ای کاش مرزهای زمین باز می‌شد و دوباره پرواز می‌کردیم، پرواز... @HOWZAVIAN
🌱 مسیر عاشقی 📝 بخش اول ✍️الهه دهقانی، عضو تحریریه مدادالفضلا ناهار مهمان مضیف‌خانه‌ی آقا بودیم. بعد از خوردن غذا همراه خانواده و بقیه‌ی همراهان به سمت قبرستان "وادی‌السلام" حرکت کردیم. تازه به عمود‌های ابتدایی نجف به کربلا رسیده بودیم که پذیرایی‌ها شروع شد. پرتقال، سیب، خرما و لیوان‌های خنک آب‌معدنی که با نوای «مائِیَ البارد» پیشکشمان می‌کردند. برخی را قبول می‌کردم و بعضی را با بالا بردن دست و «شکراً» گفتن، محترمانه رد می‌کردم. هنوز در خیابان‌های نجف بودیم؛ شماره‌ی عمودها پنج‌ تا، پنج‌ تا اضافه می‌شد. با زیادشدن شماره‌‌ی آن‌ها، تپش قلبم تندتر می‌شد، مانند عاشقی که در مسیر دیدار یار و وصال به معشوقش است تندتر و قوی‌تر قدم برمی‌داشتم. حدود پنج - شش عمود طی کرده بودیم که خانمی با لباس مشکی بلند و روسری مشکی که به‌ رسم عرب‌ها گوشه‌ی آن را از جلو به پشت سرش برده و لبه‌ی آن را زیر کناره‌ی سمت چپ روسری، کنار صورتش محکم کرده بود، به ما نزدیک شد. با لبخندی که بر لب‌هایش نشسته بود و صورت گندم‌گونش را دل‌نشین و مهربان کرده بود، نان‌های سه‌گوش کوچکی که شبیه سرعروسک "زی‌زی‌گولو" بود و بوی کباب‌کوبیده از آن به مشام می‌رسید، به ما تعارف کرد. هر چه اصرار کردم و با عربی دست‌ و پاشکسته گفتم: " أنا أشبَع" و خواستم به او بفهمانم که من سیرم و میل ندارم، فایده‌ای نداشت؛ او همچنان اصرار می‌کرد. کودکان عراقی با لباس‌های کهنه و صورت‌های رنگ‌پریده دور او را گرفته بودند و به او التماس می‌کردند که لقمه‌ای هم به آن‌ها بدهد ولی با دستش آن‌ها را عقب می‌زد و با اخم می‌گفت: " لِزائِر"، یعنی این‌ها مخصوص زائرهاست. دلم سوخت و لقمه را از دستش گرفتم، کمی صبر کردم تا از من دور شود و لقمه را به کودکی عراقی دادم. او خندان و " شکراً " گویان آن را گرفت و دور شد. با خودم گفتم، چطور وقتی بچه‌هایشان این‌قدر گرسنه‌اند، غذایشان را نذر زائر می‌کنند؟! به یاد این آیه‌ی قرآن افتادم: " لَن تَنالُو البِرَّ حَتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبُّونَ. هرگز به حقیقت نیکی نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید، انفاق کنید.*" در راه، موکب‌ها که هر کدام چادر بزرگی بود که برای استراحت زائران یا پذیرایی آن‌ها از طرف شخص یا قبیله‌ای نصب‌ شده بود را پشت سر می‌گذاشتیم. هرچقدر جلوتر می‌رفتیم، تعجبم بیشتر می‌شد. دخترکی حدوداً سه، چهارساله که از صورت آفتاب‌ سوخته‌اش معلوم بود ساعت‌هاست زیر آفتاب ایستاده است، جعبه‌ی دستمال‌کاغذی را که در دستش بود به زائران تعارف می‌کرد تا عرق صورتشان را پاک کنند. در چند قدمی او پسرکی لاغر با استخوان‌های تکیده و لب‌هایی خشکیده، شیشه‌ی عطر کوچکی دستش گرفته بود و کف دست یا به لباس زائران می‌مالید. می‌گفت: " این عطر مادربزرگم است. او تازه از دنیا رفته، او را پیش مولایش حسین (علیه السلام ) دعا کنید." اشک در چشمانم حلقه‌زده بود و بغض گلویم را می‌فشرد. گویا تمام ارث مادربزرگش همین عطر بود که می‌خواست با آن، او را دعا کنیم. این مناظر مرا به فکر فروبرده بود. خدایا اینجا کجاست، این‌ها چه کسانی هستند؟ چه نیرویی آن‌ها را این‌طور به بذل و بخشش واداشته؟! ناخودآگاه به یاد شعر محتشم افتادم «این حسین کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست، این چه شمعی است که دل‌ها همه پروانه‌ی اوست». جوابم را پیدا کردم. این عشق امام حسین (علیه السلام) است که آن‌ها را در این گرمای سوزان به اینجا کشیده تا با کمترین چیزی که دارند از زائران او پذیرایی کنند. ادامه دارد.... @HOWZAVIAN
⁉️ این عمار ✍مجتبی عباسی، عضو تحریریه مدادالفضلاء 🔸پیامبر خاتم(ص) به‌دلیل معیت و همراهی اش با امیرالمؤمنین(ع) جمله «عمار مع الحق» را در وصفش فرمود، مشابه جمله «علی مع الحق و الحق مع علی». 🔸شاخصش ولایتمداری بود، یاران پیامبر(ص) به خاطر بینش نافذ و بصیرت زیادش، او را نشانه حق می‌دانستند؛ فردی که تحت‌تأثیر فضای روانی و جو عمومی جامعه قرار نگرفت. 🔸بنیانگذار اصل مهم «تقیه» در اسلام بود که بعدها ائمه علیهم‌السلام شیعیان را به انجام آن دعوت کردند. 🔸پیشگام در مهمترین خیرات اسلام بود، زمانی که پیامبر در قبا منتظر امیرالمؤمنین بودند، عمار عهده‌دار معماری و ساخت نخستین مسجد مسلمانان با نام «قبا» شد. 🔸روشنگری ها و مناظراتش با یهودیان نشانه‌ آگاهی و فراستش به دین و معارف دینی بود؛ پیامبر اکرم(ص) تعبیر «ابوالیقظان» به معنی پدر کیاست و هوشمندی را درباره وی به کار برد و فرمود: (ابوالیقظان علی الفطره - ثلاث مرّات - لن یَدَعَها حتّی یموتَ او یُنْسیه الهرم) سه بار فرمود: عمار از راه و روش صحیح فطری فاصله نمی‌گیرد و سپس ادامه داد: عمّار این روش صحیح فطری را کنار نخواهد گذاشت، مگر این که مرگ به سراغ او آید یا پیری سبب فراموشکاری او شود.» مختصر تاریخ الدمشق، ابن عساکر، ۲۱۵/۱۸ 🔸عمار یاسر در بیان عقایدش واهمه‌ای نداشت؛ باطل را با جرئت تمام نقد می‌کرد و در زمان خلیفه‌ سوم در خطابه‌ها و سخنرانی‌هایش با شناخت دقیقی که از صحابه داشت، تبیین خوبی از وضعیت و سابقه‌ آن‌ها به مردم می‌داد. 🔸در دورانی که معاویه جعل حدیث می‌کرد، به عنوان صحابه و از خواص با بصیرت پیامبر(ص) نقش بسیار مهمی در نقل روایات صحیح داشت. 🔸بعد از پیامبر(ص) زمانی که فتنه‌های گوناگون، فضا را غبار آلود کرده بود و در شام، اسلام اموی ترویج می‌شد و مسلمانان متحجر و فریب خورده را در برابر امیرالمؤمنین قرار می‌داد، عمار در اوج فتنه‌ها به مثابه عَلَم‌ و نشانه روشنگری کرد و راه حق را نشان داد و با توجه به روایت رسول خدا که فرمود: «انک لن تموت حتی تقتلک الفئة الباغیة»، قرار گرفتن عمار یاسر در کنار امیرالمومنین علیه‌السلام برای بسیاری از افراد، نشانه حقانیت امام بود. 🔸ترسیم فضای غبارآلود فتنه با توصیف حالات مهم‌ترین صحابه ملموس تر می‌شود؛ صحابی همچون خزیمة ‌بن ‌ثابت (متصف به ذوشهادتین) در صفین حضور داشت، اما تا زمان به شهادت رسیدن عمار، دست به شمشیر خود نبرد و پس از شهادت عمار گفت: اکنون حق و باطل برای من شناخته شد. 🔸در مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همین بس که اشخاصی چون خزیمة ‌بن ‌ثابت ایشان را معیار حق و باطل قرار نمی‌دهد و تا زمان شهادت عمار اقدامی نمی‌کند؛ امام علی(ع) در اندوه و غم از دست دادن عمار و در یکی از آخرین خطبه‌های خود فرمودند: این افراد که شهید شدند ضرری نکردند، بلکه بر طریق و اهل مقابله با بدعت‌ها بودند و الان نیستند تا غصه‌ها را جرعه‌جرعه بنوشند و در اینجا فرمودند: «این عمار؟» و به‌شدت گریه کردند. 🔸رهبر معظم انقلاب نیز در جریان فتنه سال ۸۸ با ستایش از بصیرت افزایی جناب عمار یاسر در فتنه‌ها، توصیه کردند: "بصیرت خودتان را بالا ببرید، آگاهی خودتان را بالا ببرید، من مكرر این جمله‌ امیرالمؤمنین را به نظرم در جنگ صفین در گفتارها بیان كردم كه فرمود: «الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر»؛ می‌دانید سختی پرچم امیرالمؤمنین از پرچم پیغمبر از جهاتی بیشتر بود؛ چون در پرچم پیغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زیر پرچم امیرالمؤمنین دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند، دشمن همان حرفهائی را میزد كه دوست میزند؛ همان نماز جماعت را كه تو اردوگاه امیرالمؤمنین می‌خواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم - در جنگ جمل و صفین و نهروان - میخواندند؛ حالا شما باشید، چه كار میكنید؟"۸۸/۵/۵ @HOWZAVIAN
👌 آموزش کپشن‌نویسی آخرین فرصت ثبت نامِ کارگاه نویسندگی"کپشن نویسی" باحضوراستادسیدمهدی سیدی. آموزش،تولید،گواهی؛ ویژه شما(فعال رسانه های نوین) 👈👈 c88.ir/text @HOWZAVIAN
🔴 «کریسلام» مدل تبشیری مسیحیت برای استحاله اسلام 📌مسیحیت در مورد تبشیر جهان اسلام مشکلات زیادی داشت، هویت جامعه اسلامی بسیار محکم و قوی بود، با سالها تلاش فقط عده ای معدود نسبت به کل جامعه اسلامی تغییر کیش به مسیحیت می دادند و در گذشت زمان نسل تازه مسیحیان از بین می رفت و جامعه اسلامی بزرگتر از قبل می شد. 📌در مدل کریسلام هیچ مسلمانی مسیحی نمی شود، بلکه مسلمانان با اعتقادات مسیحیان زندگی می کنند و فقط ظاهر اسلامی دارند، تلاش کریسلام استحاله آرام اسلام و حفظ ظاهر اسلامی است تا بدون هیچ مانعی در جامعه رشد کند. با نویسنده کتاب «نقدی بر کریسلام در میسیولوژی» در خبرگزاری حوزه بیشتر بخوانید @HOWZAVIAN
✳️ حمایت پژوهشی از تحقیق طلاب توسط معاونت پژوهش حوزه های علمیه yun.ir/sjycx5 @HOWZAVIAN
♦️ خبر و اقدامی مهم! ✍️حسین کاوه 🔹 ارزش دیپلماتیک عضویت رسمی ج.ا.ا به عنوان عضو اصلی و کامل و دائم در سازمان همکاری شانگهای بسیار بیشتر از برجام ادعایی غربگرایان است. 🔸 اقدام چهل روزه دولت رئیسی کجا و هشت سال خسارت محض روحانی کجا!؟ باید مراقب سانسور و تحریف این دستاورد مهم توسط غربگرایان باشیم. @HOWZAVIAN
✔️ حیثیتی که اعاده نشد! ✍️ محمدحسین خاوریان امروز که بگذرد هفتاد روز از انتظارمان برای پاسخ و اقدامی واجب و اثرگذار از طرف مسئولانی که حافظ اسلام و انقلابند، میگذرد. اقدامی که بیاید و دروغ به بار نشسته‌ی عده ای منحرف را از ذهن مردم خارج کند. دروغی که سال‌هاست برای پا گرفتنش از هیچ تلاشی فروگذار نبوده‌اند. _«جناب آقای رئیسی سوال من از شما این است که شما از نظر فضای کلاسيک و سواد، شش کلاس سواد دارید_ البته من احترام می‌گذارم به تحصیلات حوزوی جنابعالی_ ولی با این سواد که نمی‌شود برنامه ریزی کرد، نمی‌شود اقتصاد را اداره کرد.» این جمله‌ی یک کاندیدای تایید صلاحیت شده برا ریاست جمهوری است. جمله ای که به ظاهر، آیت‌الله رئیسی را هدف گرفته ولی در باطن بعد از انفعال شدید ما، میخ نهایی تابلوی ناکارآمدی را بر سردرِ حوزه‌های علمیه و علوم حوزوی می‌کوبد، آن هم بواسطه پخش از رسانه ملی و در یکی از مهمترین برنامه های تلویزیونی. اما اوج عزا و غم داستان آنجاست که جبهه‌ی انقلاب در پاسخ به این سوال، مدرک دانشگاهی آقای رئیسی را دست به دست می‌گرداند و در رسانه‌ی ملی چند مرتبه اعلام می‌شود که این مدرک معادل دانشگاهی تحصیلات حوزوی آقای رئیسی نیست و تاکید می‌شود حتما ایشان در دانشگاه درس خوانده اند که مبادا مردم فکر کنند ایشان بی سواد هستند. هیچ نامی از لیست اساتید بلند پایه و اجتهاد حوزوی ایشان به میان نمی‌آید که خدای ناکرده مردم خاطرشان از دونْ سوادیِ ایشان مکدر نشود. کار به شکلی پیش رفت که در ذهن من و خیلی دیگر از طلبه هایی که می‌شناسم جداً این سوال مطرح شد که آیا واقعا دروس حوزوی تا این حد بی‌قدر و منزلند؟ آیا برای کارآمدی حتما باید مدرک دانشگاهی داشته باشی و حتی معادل هم قبول نیست که حوزه و جبهه انقلاب اینچنین در برابر این سخنان منفعل و هراسانند؟ آزار دهنده ترین قسمت آن صحبت ها جمله‌ی «البته من احترام می‌گذارم به تحصیلات حوزوی شما» بود. یعنی این دروس فقط قابل احترام هستند، مبارکند و خوش یمن؛ فضلی‌ست خواندن این دروس. در همین حد پست و نازل. آه... ای کاش این روزها هم بزرگی پیدا شود و فریاد بزند:«ای علمای اسلام به داد اسلام برسید ای علمای قم به داد اسلام برسید.... ای وارثان میرزای شیرازی و آخوند خراسانی به داد حوزه برسید...» اما فغان از سردی و لمس بودن متولیان که هر چقدر نامحرمان به ناحق به حوزه می‌تازند که نقشش را از حکومت حذف کنند، ککشان هم نمیگزد بلکه اقدامی کنند و از حیثیت حوزه‌ی انقلاب دفاع کنند. به قول شهید بهشتی رحمت اللّٰه علیه «فریاد زدن اما زیبنده‌ی طلبه است.» از همه‌ی طلبه های دلسوز و پای کار اسلام که خطر این انحراف و پروژه‌ی منزوی سازی حوزه از حکومت را درک می‌کنند انتظار می‌رود که قلم بزنند، مطالبه کنند، امر به معروف کنند، نصیحت کنند، بلکه کارگروه ویژه‌ای برای این مساله در حوزه تشکیل شود و چاره اندیشی کند. حداقل صدای قبول نکردن این دروغ از طلبه ها به گوش برسد. آنچه که نوشته شد بیان ذره‌ای از این پروژه‌ای است که حوزه را کم کم به محاق می‌برد و امروز نوبت ماست که در دفاع از اسلام فریاد بزنیم. @HOWZAVIAN
📗 مخاطب‌شناسی در ارتباطات تبلیغی ✍️ به قلم سید حسین شرف الدین 🛎 این کتاب در صدد است تا با رویکردی نظری(نه عینی و میدانی) و با الهام از مطالعات انجام‌شده و شواهد تجربی و شهودی، نظام (با مولفه‌های فوق) را در وضعیت موجود(با ملاحظه میانگین و قدر مشترک شیوه‌ها و فرم‌های تبلیغی رایج و غالب) با محوریت و نیازها و مطالبات وی در راستای ظرفیت‌شناسی، و در کل پاسخ‌یابی برای سوالات اصلی و فرعی ذیل مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد. متن کامل خبر در سایت : v-o-h.ir/?p=25291 🆔 @sedayehowzeh
💢 خط حزب‌الله ۳۰۶ | مقتدر بر پهنه اطلس 🔻 شماره‌ی سیصد و ششم هفته‌نامه‌ی خط حزب‌الله با عنوان «مقتدر بر پهنه اطلس» منتشر شد. 👈 خط حزب‌الله به مناسبت بازگشت مقتدرانه و عزت‌آفرین ناوگروه ۷۵ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از مأموریت دریانوردیِ پهنه‌ی اقیانوس اطلس، زمینه‌های این دستاورد ارزشمند و ابعاد منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای این مأموریت تاریخ ساز را بررسی کرده است. 🔹️ «از همه‌ی نگارندگان حوادث جنگ و همه‌ی کسانی که توان انجام وظیفه در این مهم را دارند، درخواست می‌کنم از ثبت و ضبط جزییات این دوران غفلت نکنند و این گنجینه‌ی تمام نشدنی را برای آیندگان به ودیعه بگذارند.» این سطور بخش‌هایی از پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اولین سالگرد پایان جنگ تحمیلی است. خط حزب‌الله در آستانه‌ی هفته‌ی دفاع مقدس در اطلاع‌نگاشتی، توصیه‌ها و راهکارهای رهبر انقلاب برای حفظ و ترویج ارزش‌های دفاع مقدس را مرور کرده است. 🌹 شماره‌ی این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر شهید مدافع حرم محمدرضا احمدی تقدیم می‌شود. 🆔 @rasanewsagency
💠 تبلیغ در مواکب ✍️نجمه صالحی، عضو تحریریه مداد الفضلاء ام حیدر یکی از مبلغین حوزه نجف بود و در ایام پیاده‌روی هر روز صبح با عده‌ای از مبلغین خانم، به مواکب نزدیک جاده می‌رفت و غروب به منزل باز می‌گشت. موکب‌ها چادر یا سازه‌هایی بودند که گروه‌هایی از مردم نجف و شهرهای دیگر عراق و یا حتی دیگر کشورهای جهان از جمله ایران مسئولیت اداره آن را به عهده داشتند. مردم عراق به صورت قبیله‌ای و عشیره‌ای مواکب را مدیریت می‌کردند. سر در ورودی اغلب مواکب جملهٔ "شعارنا خدمت لزوار الحسین (علیه السلام)" نوشته شده بود و افتخار صاحب موکب خدمت به زائران خستهٔ طریق الحسین (علیه السلام) بود. ام حیدر در مواکب طریقه صحیح وضو را به زنان آموزش می‌داد. به دلیل شلوغی شهر نجف و ازدحام جمعیت قرار شد فقط همسرانمان به حرم امیرالمومنین (علیه السلام) بروند و من و فاطمه هم با ام حیدر همراه شویم. هنگامی که برای نماز صبح، وضو می‌گرفتیم، ام حیدر کنارمان ایستاد و ما را زیر نظر گرفت، انگار از همان ابتدای روز، وظیفه اش را شروع کرده بود. با مشاهده وضو گرفتن فاطمه خیلی ذوق کرد، «هلا هلا» بلندی گفت و او را محکم در آغوش گرفت. با لبخند گفت:« ای کاش فاطمه برای آموزش کنارم می‌آمد.»با وجود اینکه فاطمه چند ماه دیگر به سن تکلیف می‌رسید، اما احکام نماز را به طور کامل می‌دانست. با شنیدن آرزوی ام حیدر، یاد داستان کودکی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) و آموزش وضوی آنها به پیرمرد افتادم. با خودم گفتم بیراه هم نمی‌گوید گاهی آموزش به زبان کودکان موثرتر است. @HOWZAVIAN
🔸محقق ثانی، ولی فقیه عصر صفوی ✔️اعمال ولایت فقیه بر جامعه ✍️ احمد جهان بزرگی دهه های آغازین قرن دهم را باید سال های بیش ترین تسلّط، و نقطه عطف نظریّه ولایت فقیه قلمداد کرد. در این سال ها محقّق کرکی آرای عمده ای را بیان داشت که روی آوردن وی به عملی ساختن نظریّه مذکور بود. محقّق از سال 916 ه. ق به دربار شاه اسماعیلِ صفوی راه پیدا کرد و در مدت زمان کوتاهی، بر شاه تسلّط معنوی یافت و اندیشه خود را بر ارکان دربار حاکم ساخت که این نفوذ تا اواخر عمر شاه اسماعیل ادامه داشت. پس از انتقال حکومت به شاه طهماسب، فرزند اسماعیل، باز هم محقّق احساس تکلیف کرد که به شاه نزدیک شده، آن چنان او را مجذوب استدلال های خود درباره ولایت فقیه و ادّله آن نمود که شاه را به مقبوله عمربن حنظله معتقد ساخت و او را به نوشتن بیانیه ای حکومتی واداشت که در آن، انتقال قدرت به محقّق را عملی می ساخت. طهماسب صفوی با استناد به مقبوله مذکور می گوید: [[چون از کلام حقیقت بار حضرت صادق علیه السلام که فرمودند: « توجّه کنید چه کسی از شما سخن ما را بیان می کند و در مسائل حلال و حرام ما دقّت و مواظبت دارد و احکام ما را می شناسد؛ پس به حکم و فرمان او راضی شوید که به حقیقت من او را حاکم بر شما قرار دادم؛ بنابراین اگر در موردی فرمان داد و شخص قبول نکرد، بداند که با حکم خداوند مخالفت ورزیده و از فرمان ما سر برتافته و کسی که فرمان ما را زمین بگذارد، با امر حق مخالفت کرده است و این خود در حدّ شرک است »، چنین آشکار می شود که سرپیچی از حکم مجتهدان که نگهبانان شریعت سیّد پیامبران هستند، با شرک، در یک درجه است؛ براین اساس، هرکس از فرمان خاتم مجتهدان و وارث علوم پیامبر اکرم و نایب امامان معصوم علیهم السلام ( علی بن عبدالعالی کرکی ) که نامش علی است و همچنان سربلند و عالی مقام باد، اطاعت نکند و تسلیم محض اوامر او نباشد، در این درگاه مورد لعن و نفرین بوده، جایی ندارد و با تدبیر اساسی و تأدیب های به جا مؤاخذه خواهد شد ]].(1) شاید بعضی تصوّر کنند که محقّق کرکی، شیخ الاسلام، منصوب شاه بوده و ولایتی بر او نداشته است و نزدیک شدن وی به دربار خالی از اشکال نیست. در پاسخ آن ها می گوییم: اوّلاً با توجّه به استدلال شیخ مفید، پذیرفتن منصب از طرف غیرمعصوم نه تنها اشکال ندارد، بلکه گاهی واجب نیز می باشد و ثانیا چنین نیست که محقّق بر شاه ولایت نداشته باشد؛ زیرا شاه به محقّق می گفته: « شما به حکومت و تدبیر امور مملکت سزاوارتر از من می باشید؛ زیرا شما نایب امام زمان سلام اللّه علیه هستید و من یکی از حکّام شما هستم و به امر و نهی شما عمل می کنم ». وی سپس ریاست عالی مملکتی را به محقّق ثانی ( شیخ کرکی ) تقدیم کرده، و در نامه خود می گوید: « هرکس از دست اندرکاران امور شرعی در ممالک تحت اختیار و از لشکر پیروز این حکومت را عزل کند، بر کنار خواهد بود و هر که را مسؤول منطقه ای نماید، مسؤول خواهد بود و مورد تأیید است و در عزل و نصب ایشان، احتیاج به سند دیگری نخواهد بود و هر کس را ایشان عزل کند، تا هنگامی که از جانب آن عالی منقبت نصب نشود، برکار نخواهیم گمارد »؛ البتّه نباید انتظار داشته باشیم که پس از مدّت کمی که تشیّع در ایران به وسیله فعّالیّت صفویّه گسترش یافته، محقّق کرکی بر سر انتقال قطعی قدرت به یک «فقیه » با شاه طهماسب به چالش برخیزد. آن هم زمانی که به قول مورّخان، مردم از مسائل مذهب حقّ جعفری و قوانین آن اطلاعی نداشته، شیعیان از دستورهای دینی خود بی خبر بودند؛ زیرا از کتاب های فقه امامیّه چیزی در دست نبود و فقط کتاب های فقهی علّامه حلّی بود که تعلیم و تعلّم مسائل دینی از روی آن صورت می گرفت . با همه این احوال، محقّق نظر قطعی خود را درباره « ولایت مطلقه فقیه » اعلام داشت. مورّخان در مورد اعمال ولایت از طرف محقّق می گویند: محقّق ثانی در پی فرمانی که شاه برایش نوشت و امور مملکت را به او واگذاشت، این فرمان را به تمام نواحی فرستاد و به تمام قلمرو صفویّه فرمان داد که چگونه باید مملکت را اداره کرد. او قبله بسیاری از شهرهای ایران را تغییر داد؛ زیرا آن ها را با قواعد علم هیأت مخالف می دانست. او در جلوگیری از فحشا و منکرات و ریشه کن کردن اعمال نامشروع و رواج دادن واجبات الهی و دقّت در وقت اقامه نماز جمعه و جماعت، بیان احکام نماز و روزه و دل جویی از عالمان و دانشمندان و رواج دادن اذان در شهرهای ایران و همچنین قلع و قمع مفسدان و ستمگران، کوشش های فراوان و نظارت شدیدی را به عمل آورد .(3) او شیره کش خانه ها، شراب خانه ها، مراکز فساد و فحشا را ویران کرد و منکرات را از میان برد و آلات لهو و قمار را بشکست . @HOWZAVIAN
🌹به تو از دور سلام ✍️ م. حیدریان منش اربعین برای همه بوی رفتن و رسیدن می دهد عطشی سوزان که چون موج تو را می کشاند تا به ساحل برساند کشتی نجاتی که دیدنی می شود و ملموس برای برداشتن توشه و همسفر شدن برای جاری شدن در مغناطیس جهان برای پناه گرفتن و یافتن قرار برای عروج از جاده نجف تا کربلا لیالی که بوی بهشت می دهند و تو عاجزانه یک سال ساک می بندی یک سال به راه و موکب‌ و هدف می اندیشی قلک ات را هزار تومان هزار تومان پر می کنی و وقتی نزدیک اربعین می رسد از یک جا که نه سه جا برای رفتن تو را می خوانند و تو با اشتیاقی لایدرک و لا یوصف از قرآن إذن می گیری و راهی می شوی اما همین که به جاده ی حسین می رسی باید برگردی تصور کن دلت چقدر می گیرد می شکند و حتی می سوزد حتی فرصت چند قدم برداشتن در جاده عشق نمیابی روبروی ایوان نجف می ایستی و به تل و قتلگاه به فراق و وصال به عطش و ....و به حسین سلام می دهی او می شنود هر جا که سلام بدهی او می شنود اینجا که ایوان نجف است حالا می فهمی که سرگردانی یعنی چه ؟بی منزلی یعنی چه ؟ به چشم خودت می بینی که تمام عراق راه شده اند برای رسیدن به حسین از حله می گذری موکب‌ها طریق الحسین را نشان می دهد از کوت از رمادی از دیوانیه از طفلان تمام عراق که نه تمام جهان به پاسداشت حسین قیام کرده اند و تو در راه مانده ای ستونها را با دلت بشمار عمودها را هم موکب‌ها را هم عاشق ها را هم حتی دستان آن پیرزن در راه بوی حسین می دهد و بر سر کودک جاده که تو را زائر الحسین می خواند و دستت را می بوسد دست می کشی همه تو را شادباش می گویند و تو غم ات بیشتر می شود که نرفته و ندیده چشمهایت را می بوسند و تو فقط گریه می کنی جا ماندن بد دردی است خدا کسی را گرفتار نکند نمی دانم شاید در پی آب بودم مرا خواندند تا بگویند آب را کم بجویم تشنگی به دست آورم اما باور کن جا ماندن بد دردی است به تو از دور سلام @HOWZAVIAN