eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
522 ویدیو
75 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 🔰 یا علی مددی...💚 📕 رمان امنیتی ⛔️ ⛔️ ✍️ به قلم: قسمت 250 با چشم دنبال خبرنگار می‌گردم. لنز دوربینش به سمت حاج قاسم است؛ اما اصلا حواسش به دوربین نیست. غرق شده است در تماشای حاج قاسم. چهره‌ام را بیشتر می‌پوشانم. می‌دانم باید چهره بسیاری از کسانی که دور حاج قاسم را گرفته‌اند، تار شود. مطمئنم حفاظت بعداً همین تذکرات را به خبرنگار خواهد داد و حتی شاید بعضی عکس و فیلم‌هایی که گرفته را پاک کند. هنوز در بهت حضور ناگهانی حاج قاسمم؛ انقدر که یادم رفته جلو بروم و سلام کنم. خودم را از میان جمع بچه‌ها جلو می‌کشم و با دستپاچگی، دست بر سینه می‌گذارم: - سلام حاجی! حاج قاسم طوری لبخند می‌زند و نگاهم می‌کند که حس می‌کنم پسرش هستم. صدای گرم و لهجه کرمانی‌اش را میان همهمه می‌شنوم: - سلام پسرم. خسته نباشید. فشار جمعیت هربار تعادلش را بهم می‌زند و باز هم سرفه می‌کند. این جنس سرفه‌ها را خوب می‌شناسم؛ سرفه‌هایی که از یک ریه شیمیایی و تاول‌زده برمی‌خیزد. بچه که بودم تا وقتی که بزرگ شدم، صدای همین جنس سرفه‌ها که از اتاق پدر به گوشم می‌رسید، لالایی هر شبم می‌شد. نمی‌دانم دقیقاً چندنفر نیرو در این اردوگاه هست؛ اما مطمئنم حاج قاسم به همه سلام می‌کند و با همه دست می‌دهد. دست خودم نیست؛ یک چشمم به حاج قاسم است و یک چشمم به آدم‌هایی که دور حاج قاسم را گرفته‌اند. می‌ترسم میان این بچه‌های پاک و مخلص، یک نخاله مثل سعد پیدا بشود. از سویی، نگرانم که یک خمپاره یا موشک سرگردان، این اردوگاه را به عنوان مقصد انتخاب کند و... زیر لب برای حاج قاسم آیه‌الکرسی می‌خوانم و به سمتش فوت می‌کنم. در چهره حاج قاسم اما اثری از ترس نیست. به همان راحتی با بچه‌ها صحبت می‌کند که انگار در کوچه‌ها و محله‌های امن شهر خودشان است نه در میدان جنگ. اگر کلمه «امید» بخواهد در قامت یک انسان مجسم شود، آن انسان حتماً حاج قاسم است. با هر قدمش در میان اردوگاه امید می‌پاشد. به وضوح می‌توان دید چهره بچه‌ها از هم باز شده است و جان تازه گرفته‌اند. 🔗لینک قسمت اول رمان 👇 🌐https://eitaa.com/istadegi/1733 ⚠️ ⚠️ 🖋 https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت‌های جانسوز شما از شهادت حاج قاسم... خیلی ممنونم که برامون نوشتید. ان‌شاءالله دربرابر خون حاج قاسم شرمنده نباشیم.
سلام ما نمی‌تونیم از خودمون انتظار داشته باشیم هیچ اشتباهی نکنیم. آدم خوب آدمی نیست که هیچوقت اشتباه نمی‌کنه؛ بلکه آدمیه که وقتی اشتباه می‌کنه، پشیمون میشه و سعی می‌کنه جبرانش کنه. آدمی که از عیب و نقص‌هاش ناراحته، و گناه اذیتش می‌کنه... چنین کسی قطعا مورد لطف خداست. اگه خدا کسی رو دوست نداشته باشه و به حال خودش رهاش کرده باشه، میذاره هر کاری دلش بخواد بکنه و هیچوقت به فکر توبه نیفته. ولی نیت توبه‌ای که توی دل شماست، نشون دهنده اینه که خدا می‌خواد شما رو ببخشه. اینم بدونید که ما با ثواب‌هایی که جمع می‌کنیم نمی‌ریم بهشت. چون اگه بخوایم حساب کنیم، هرقدر هم که ثواب کنیم بازم به پای لطف و نعمت‌های خدا نمی‌رسه. هرکس که می‌ره بهشت، فقط با لطف خداست. بزرگ‌ترین اشتباه ما اینه که روی ثواب‌ها و کارهای خوبمون حساب کنیم. این باعث عُجب میشه و عجب هم همه کارهای خوب رو نابود می‌کنه. اما اگه همیشه شرمنده خدا باشیم، و همیشه حس کنیم کاری نکردیم(که واقعا هم نکردیم)، از تکبر و عجب در امان می‌مونیم و دائما در حال توبه‌ایم... و خدا توبه‌کاران را دوست دارد.‌..
سلام این فیلم رو ندیدم متاسفانه. ولی چشم، اگر پیدا کردم میذارم. نه این کتاب نصفه نیست؛ بلکه حاج قاسم تا همینجا زندگی‌نامه شون رو نوشتند. بیشتر درباره دوران کودکی و نوجوانی حاج قاسمه.
💠 💠 💞 سلام‌الله‌علیها💞 يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ. السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ،السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَعَلَىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ؛ أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذىٰ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِأَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ ، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِّي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفَىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيباً. 🌱به نیابت از: شهید حاج قاسم سلیمانی شهید فیروزه مژده شهید سیدعلیرضا ستاری شهید مسلم خیزاب http://eitaa.com/istadegi
🚩بسم رب الشهدا والصدیقین🚩 روایت ساعت چهار بعد ازظهر بود. همگی سوار شدیم و به راه افتادیم. مسافت زیادی را نمی‌شد با ماشین طی کرد. همه بیابان‌ها و خیابان‌های اطراف بلوار پیامبراعظم یا همان اتوبان حرم تا حرم مملو از ماشین‌هایی بود که به استقبال آمده بودند. در میان همان شلوغی‌ها جای پارکی پیدا کردیم و پیاده شدیم. همان لحظه بود که یک نفر پوستری را به طرفم گرفت. عکس زیبایی از سردار بود. گرفتم و با بغض نگاهش کردم. _یعنی دیگه فقط می‌تونم عکست رو ببینم؟! دست پسر برادرم علی را گرفتم و باهم به طرف بلوار پیامبر اعظم رفتیم. بلواری که همیشه خلوت بود، اکنون مملو از جمعیت بود اما به صورت پراکنده. موکب های مختلف تا چشم کار می‌کرد دیده می‌شد. از جمکران تا خیابان معلم سرشار ازجمعیتی بود که منتظر بودند. منتظر عزیز دل‌شان، منتظر سردارشان. با اعضای خانواده کمی درمیان جمعیت راه رفتم. عده ای پوستر به دست، عده ای با چهره های بغض آلود و عده‌ای درحال پذیرایی از جمعیت بودند. از موکب نزدیکم صدای مداحی می‌آمد. نزدیک نشدم، یعنی طاقتش را نداشتم. باور نکرده بودم و هنوز هم نمی‌کردم که دیگر سردار نیست. حدود نیم ساعتی آنجا منتظر بودیم اما خبری نشد. برادرم از مردی پرسید: کی پیکر ها به اینجا می‌رسه؟ _معلوم نیست. بعد از اینکه توی حرم پیکر هارو تشیع کردن، تازه میارن داخل این مسیر. زمان زیادی گذشت. بعد از گفت وگوی خانواده تصمیم گرفتیم به طرف خیابان معلم برویم تا از آنجا همراه شان شویم. سرتاسر مسیر ترافیک بود و صدای بوق و مداحی‌های طول مسیر زیاد. اما ناگهان صدای هلیکوپتر بالای سرمان چند لحظه‌ای باعث سکوت شد. بلاخره به خیابان‌های اطراف معلم رسیدیم. اذان بود؛ نماز را در مسجدی همان حوالی خواندیم. جمعیت به طرف خیابان سرازیر بود. دویدیم به طرف جمعیت تا شاید تابوت هارا ببینیم، اما خبری از ماشین حامل پیکرها نبود. بلندگو اعلام کرد: ماشین حامل از این محل عبور کرده. لطفا اینجا منتظر نباشید. بین شلوغی گیر می‌افتید. دیر بود. مردم در شلوغی گیر افتاده بودند. دست بچه ها در دست برادرم بود و مادرم کنار من و پدرم جلوتر از ما بود. گیر افتاده بودیم. نمی‌شد قدم از قدم برداشت. لحظه ای احساس کردم الان است که میان جمعیت خفه شوم. به خاطر وجود برادرم با مردها برخورد نداشتیم اما حال خوبی نبود. از هرطرف که راه باز می‌شد و به آن طرف می‌رفتیم بیشتر گیر می‌افتادیم. روز مراسم تشییع امام برایم زنده شد. همان روز تعدادی از مردم زیر دست و پا ماندند. درمانده شده بودیم. از خود سردار کمک خواستم که ناگهان مسیری به طرف یک کوچه در کنار خیابان باز شد. وارد آنجا شدیم. یک خانه درش را باز کرده بود و به مردم کمک می‌کرد. مادرم رفت داخل تا کمی حالش جا بیاید که آنجا خاله و اقوام را دید. با این حال نتواستیم به تابوت شهدا برسیم. بغض کرده بودم که چرا نتوانستیم تابوت سردار را حتی از دور ببینیم. پدر و بردارم مشغول صحبت با تلفن بودند. از حرف هایشان فهمیدم هنوز به خاطر شلوغی، ماشین حامل شهدا مسافت زیادی نرفته است. به جز مادرم که همان جا ماند همگی با تمام توان می‌دویدیم تا بتوانیم سوار ماشین شویم و به همان نقطه ای برویم که ابتدا رفته بودیم. دعا دعا می‌کردم که که زود برسیم. حدود ده دقیقه بعد از طریق خیابان های فرعی به همان نقطه رسیدیم. هنوز ماشین حامل پیکر ها به آنجا نرسیده بود و این یعنی هنوز فرصت داشتیم. همان لحظه صدای فریادی بلند شد: دارن می‌رسن، برید کنار. خانم ها برن کنار. جمعیت زیاده. به محض شنیدن دست علی را کشیدم و باهم روی جدول های وسط خیابان ایستادیم. احساسی تمام وجودم را فراگرفته بود. اشک هایم خشک شده بود و صدای نفس هایم بلندتر می‌شد. جمعیت هر لحظه زیاد تر می‌شد. ناگهان چشمم به ماشین حامل پیکرها افتاد. اولین تابوت. عکس سردار جلوی تابوت نصب شده بود و این یعنی.... تا چند لحظه خیره به تابوت بودم. ماشین با فاصله کمی از جلویم عبور کرد، اما نمی‌شد در همان مسیر دنبال آن رفت. کم کم از خیابان فاصله گرفتیم و روی تل‌های خاک کنار بیابان می‌دویدم. می‌دویدم تا همراه سردار باشم. می‌دویدم تا آخرین دیدار را هیچوقت فراموش نکنم. به نزدیک جمکران که رسید بغضم ترکید و تازه فهمیده بودم که چه شد. http://eitaa.com/istadegi
یک رهبر به تمام معنا.pdf
937.7K
📌 فایل کتابچه‌ی «یک رهبر به تمام معنا» 📗 گزیده‌‌ی بیانات حضرت آیت‌الله‌خامنه‌ای در خصوص ابعاد مختلف شخصیت و سیره‌ی حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها). http://eitaa.com/istadegi
Mehdi Rasooli - Ye Kami Harf Bezan (320).mp3
9.13M
🖤🥀 بین این‌همه سلام بی‌جواب... کلمینی... 🎤حاج مهدی رسولی http://eitaa.com/istadegi
عزیزان، به احترام شهادت جانسوز مادر سادات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، امشب رمان نداریم. لطفاً امشب برای اعضای گروه مه‌شکن دعا کنید... دعا کنید توفیق شرکت در تشییع شهدای فردا رو هم پیدا کنیم...
42.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤🥀 زخم خون آرزوی ماست، بگو با صهیون زخم ارثیه زهراست، بگو با صهیون... شما رو دعوت می‌کنم به یک روضه حماسی و سوزناک... http://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام توی قسمت تنظیمات ایتا، قسمت تم‌ها، گزینه ایجاد یک تم جدید.
سلام بله، ده دوازده سالم که بود رمان‌های تخیلی خارجی هم می‌خوندم. الان هم گاهی رمان خارجی می‌خونم. کتاب علمی هم وقتی دبستان بودم خیلی دوست داشتم و مطالعه می‌کردم.
💠 💠 💞 سلام‌الله‌علیها💞 يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّٰهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَزَعَمْنا أَنَّا لَكِ أَوْلِياءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ، فَإِنّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْناكِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ. السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللّٰهِ،السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِياءِ اللّٰهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰهِ وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللّٰهِ؛ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْراءُ الْإِنْسِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ، السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكِ وَعَلَىٰ رُوحِكِ وَبَدَنِكِ؛ أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ، وَأَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ آذاكِ فَقَدْ آذىٰ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَمَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَمَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ لِأَنَّكِ بِضْعَةٌ مِنْهُ وَرُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ ، أُشْهِدُ اللّٰهَ وَرُسُلَهُ وَمَلائِكَتَهُ أَنِّي راضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلَىٰ مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ، مَتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ، مُعادٍ لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ، وَكَفَىٰ بِاللّٰهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جازِياً وَ مُثِيباً. 🌱به نیابت از: شهید حاج قاسم سلیمانی شهید سحر قائدی شهید فرزانه قاضی عسگر شهید عمار بهمنی http://eitaa.com/istadegi
وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها.mp3
1.76M
🥀مادر، در لحظه‌های آخر عمر هم به یاد ما بود... 🔸این وصیتی است كه فاطمه، دختر رسول خدا، نموده است... «...سلام مرا به فرزندانم، تا روز قیامت، برسان...» 📜 وصیت‌نامه حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) کاری از گروه درختان سخنگو، مجموعه باغ انار http://eitaa.com/istadegi
49K
در میدان بزرگمهر اصفهان، به انتظار شهدا نشسته‌ایم...
ما ملت شهادتیم... زیر پرچم ولایت علی(علیه‌السلام)، زیر خیمه حسین (علیه‌السلام)، منتظر نشسته تا ظهور... هم‌اکنون، میدان بزرگمهر اصفهان، اهتزاز باشکوه پرچم ما ملت شهادتیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا