eitaa logo
مه‌شکن🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
541 ویدیو
76 فایل
✨﷽✨ هرکس‌می‌خواهدمارابشناسد داستان‌کربلارابخواند؛ اگرچه‌خواندن‌داستان‌را سودی‌نیست‌اگردل‌کربلایی‌نباشد. شهیدآوینی نوشته‌هایمان‌تقدیم‌به‌ اباعبدالله‌الحسین(ع)‌وشهیدان‌راهش..‌. 🍃گروه‌نویسندگان‌مه‌شکن🍃 💬نظرات: https://payamenashenas.ir/RevayatEshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
اینم حرفیه🙄
واقعا هم همینطوره، من از هر اتهامی مبرام😌 یکی از دوستانم می‌رفت کلاس هلال احمر، بعد می‌گفت حالا که فکر می‌کنم می‌بینم هر نوع آسیبی که مربیمون گفته رو تو سر عباس آوردی!
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز هوای غزه بارانی بود؛ رحمت خداوند برسر مردم مقاوم غزه می‌بارید و خدا می‌داند چند نفر زیر باران دست به دعا برداشته بودند برای رهایی از ستم... البته هوای غزه هر روز بارانی ست. بمب و موشک می‌بارد بر سر مردم... امروز قطره‌های باران آمدند که خاک و خون از چهره کودکان غزه بشویند. آمدند که چهره کودکان را نوازش کنند. آمدند و قطره‌های اشک و باران بر چهره مردم باهم مخلوط شد... ای کاش فقط باران اجازه داشت که بر غزه ببارد... 🎼 آهنگ Only Rain (فقط باران) 🔻خواننده و آهنگساز: وتر @VetrMusic
این بده🙄
مه‌شکن🇵🇸
🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند #خورشید_نیمه_شب جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️ب
🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️به قلم: فاطمه شکیبا قسمت 37 روده‌هایم دور هم می‌پیچند و داخل شکمم موج مکزیکی می‌روند. قلبم در سینه قل می‌خورد و این‌طرف و آن‌طرف می‌رود. دور سالن می‌چرخم، دست به کمر، پریشان. دیشب دانیال گفت می‌خواهد همه‌چیز را برایم بگوید. همه‌چیز درباره پدرخوانده و مادرخوانده‌ام، درباره آرسن، درباره خودش، درباره من و حتی درباره عباس. این‌ها را دیشب وقتی گفت که چشمش را چسبانده بود به لنز تلسکوپ دست دومی که تازه خریده بود و داشت از پنجره اتاق زیرشیروانی، آسمان را نگاه می‌کرد. نمی‌دانم داشت کدام ستاره را در آسمان می‌دید و اصلا بلد بود با تلسکوپ کار کند یا فقط ادایش را درمی‌آورد. وقتی گفت می‌خواهد همه‌چیز را بگوید، صدایش خش‌دار شد. گفت به شرطی حرف می‌زند که من اعتمادم را از دست ندهم و بعد از فهمیدن حقیقت، همچنان کنارش بمانم. و منِ احمق، انقدر میل به دانستن واقعیت داشتم که قول دادم. ولی تا خود صبح، هزاربار به خودم فحش دادم که چرا چنین قولی دادم، وقتی دانیال خودش هم می‌داند حقیقت انقدر سنگین است که من اعتمادم را از دست خواهم داد؟ انقدر فکر کردم که مغزم خسته شد و علی‌رغم میل من، خوابش برد. وقتی بیدار شدم، دانیال نبود. یادداشت گذاشته بود که رفته خرید و زود برمی‌گردد. الان ساعت یازده صبح است. خورشید سرش را کمی از کوه‌های شرقی بالا آورده که برایمان دست تکان بدهد و برود. طی یک ماه اخیر، فهمیده‌ام روزهای اینجا، مثل وقت‌هایی ست که هوا ابری ست و خورشید فقط چندثانیه از پشت ابر درمی‌آید و می‌رود. هوا یک لحظه روشن می‌شود و بعد دوباره شب. شب. شب. شب. من آرامشِ شبش را دوست دارم؛ ولی اعتراف می‌کنم دلم برای روزهای آفتابی ایران تنگ شده. برای تابستان‌های شرجی و سبز بعبدا و هوای مدیترانه‌ای لبنان. توی سالن چرخ می‌زنم. از پله‌ها بالا و پایین می‌روم. سینه‌ام از فرط هیجان تیر می‌کشد. نوک انگشتان دست و پایم سوزن‌سوزن می‌شوند. پاهایم نمی‌توانند آرام بگیرند. درد می‌کنند از بس که راه رفته‌اند، ولی باز هم میل به راه رفتن دارند. چرا دانیال نمی‌آید؟ بالاخره وقتی برای صدمین بار پله‌ها را بالا رفته‌ام، در با کلید باز می‌شود و دانیال پیچیده در پالتو و لباس گرم، قدم به اتاق می‌گذارد. بالای پله‌ها از ذوق و ناباوری خشکم می‌زند. هردو دست دانیال پر است از پلاستیک‌های بزرگ خرید. روی شانه‌ها و کلاهش دانه‌های برف نشسته است. هنوز من را ندیده و دارد با خودش حرف می‌زند. -اوف چقدر سرده... الانه که از سرما ترک بخورم... پلاستیک‌های خرید را روی میز آشپزخانه می‌گذارد و من را صدا می‌زند. -آریل... کجایی؟ ادامه دارد... قسمت اول رمان: https://eitaa.com/istadegi/9527 ⛔️کپی بدون هماهنگی و ذکر منبع، مورد رضایت نویسنده نمی‌باشد⛔️ ✨ 🌐https://eitaa.com/istadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مه‌شکن🇵🇸
🔰 بسم الله قاصم الجبارین 🔰 📚 داستان بلند #خورشید_نیمه_شب جلد دوم شهریور (درام، معمایی، تریلر) ✍️ب
سلمان هم چند قسمت بعد معلوم می‌شه، الان چیزی که مهمه حرفیه که دانیال می‌خواد به سلما بزنه...
نه به اون شدت🙄
سلام خواهش می‌کنم ‌ از طریق پیام سنجاق شده می‌تونید رمان‌ها رو پیدا کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم✨ «در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰، پیکر بی‌جان ادواردو آنیلی(وارث ثروت و قدرت افسانه‌ای خاندان آنیلی)، در بزرگراه تورینو - ساوونا زیر پل راه‌آهن «ژنرال فرانکو رومانو» شهر فوسانوی ایتالیا پیدا شد...» 🥀و امروز بیست و سومین سالگرد شهادت این شهیدِ غریب هست... شهیدی که علی‌رغم موقعیت خانوادگی، سال‌ها در بایکوت رسانه‌ای بود، پرونده قتلش سریع بسته شد، و با این که مسلمان بود، حتی به شیوه مسلمان‌ها دفن نشد و هنوز مثل اربابش بی‌کفنه... درباره مظلومیت این شهید، فقط کافیه بدونید که پدر مسیحی و مادر یهودی‌ش، از عاملان قتلش بودند. و برعکس خیلی از شهدا، حتی پدر و مادری نداره که سر مزارش برن. شهیدی که هنوز به لطف تبلیغات صهیونست‌ها، خیلی از مردم ایتالیا تصور می‌کنند معتاد و افسرده بود و خودکشی کرد! درحالی که ادواردو اصلا افسرده نبود؛ کوهی از امید و توکل به خدا بود... وگرنه چه نیرویی می‌تونه به یک انسان کمک کنه مقابل فشارهای روانی و اجتماعی شدید خانواده و دوستان و رسانه‌ها و... بایسته و اعتقادش رو حفظ کنه؟ ادواردو حقیقت رو با عقل و قلبش پیدا کرد، به لطف خدا هدایت شد، و مردانه برای اعتقادش جنگید. خانواده‌ش بهش فشار آوردند، بایکوتش کردند، حتی بهش تهمت اعتیاد و جنون و... زدند، مدیریت شرکت خودروسازی فیات و باشگاه فوتبال یوونتوس رو ازش گرفتند... فقط برای این که دست از اسلام برداره و برنداشت. حتی برای این که روح ادواردو رو درهم بشکنند، اون رو چندین ماه در بیمارستان روانی بستری کردند ولی ادواردو هم‌چنان پای دینش موند. ادواردو تنها وارث ثروت افسانه‌ای خاندان آنیلی بود. چیزی که اصلا قابل تصور نیست برای ما؛ ولی عیار ایمان ادواردو خیلی بیشتر از این بود که دینش رو به دینای ناچیز بفروشه. شاید این عزم راسخ ادواردو، عنایت امام هشتم علیه‌السلام و برکت نفس حضرت روح‌الله بود. ادواردو تنها اروپایی‌ای بود که امام پیشانی‌ش رو بوسیدند. اتفاقا در سفری که به ایران داشت، یک مستند درباره ایران ساخت و در دوران جنگ خیلی تلاش برای حمایت از ایران کرد. اواخر عمرش، داشت عربی یاد می‌گرفت تا قرآن رو بهتر بفهمه. حتی توی فکر تحصیل در حوزه علمیه قم بود که شهیدش کردند. شاید اگر ادواردو الان بود، هرکاری می‌کرد و به هر نحوی از قدرت سیاسی و جایگاه خانوادگی و ثروتش استفاده می‌کرد تا به مردم کمک کنه. ادواردو غریبانه در مقبره آنیلی در ایتالیا دفن شده، نمی‌تونیم به مزارش سر بزنیم و براش سالگرد بگیریم؛ ولی از همین‌جا، چهارده تا صلوات به روح پاکش هدیه می‌کنیم، و ازش می‌خوایم برامون دعا کنه تا ما هم مثل خودش قوی باشیم... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. http://eitaa.com/istadegi
مه‌شکن🇵🇸
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ «در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰، پیکر بی‌جان ادواردو آنیلی(وارث ثروت و قدرت افسانه‌
تو زمانی بیدار شدی که وجدان‌ها به خواب رفته بودند؛ تنها بودی، تنها ایستادی، تنها شهید شدی. ولی حالا تنها نیستی. هزاران نفر مانند تو بیدار شده‌اند؛ خون شهدای غزه بیدارشان کرده است... در بهار بیداری جایت خالی ست ادواردو...✨🌱 📚کتاب‌هایی برای آشنایی با شهید ادواردو آنیلی http://eitaa.com/istadegi