⬛◽
#فرماندهاى_مقتدر_و_دوست_داشتنى
◽⬛
🌷 #قسمت_45🌷
*سفر به جنوب براى تشكيل #تيپ_محمدرسولالله(ص):
تشــكيل يك تيپ رزمى مســتقل، از آرزوهاى ديرينه #حاج_احمد بود. در شــكل گيرى تيپ ۲۷ سردار #شهيد_حــاج_محمــد_بروجــردى و فرمانده كل وقت ســپاه سردار #محسن_رضايى، نقش مؤثرى ايفا كردند. در پى مراجعت #سردار_رضايى از منطقه غرب، بلافاصله #حاج_احمد و #حاج_همت دست به كار گزينش و گردآورى نيروهاى واجد شرايط، جهت انتقال به منطقه عملياتى جنوب و نيز انتخاب نيروهاى جايگزين عناصر مزبور #پاوه شــدن در #ســپاه_مريوان و #پاوه شــدند. براى #حاج_احمد كار انتخــاب نيروهاى جايگزين، حتــى از گزينش افرادى كه بايد با خود به جنوب مى برد نيز دشــوارتر بود. اين مســأله ريشــه در دو عامل عمده داشــت: اول اين كه #حــاج_احمد به هيچ وجه حاضر نبــود با انتقال تمامى كادرهاى كيفى #ســپاه_مريوان به #خوزســتان، وضعيت ثبات يافته جبهه #مريــوان را در فرداى #عمليات_محمدرسولالله (ص)، در معرض خطر قرار دهد و هم از اين روى، براى انتخاب نيروهاى جايگزين عناصر اعزامى در #مريوان، حساسيت فراوانى به خرج مى داد. عامل دوم را شايد بتوان محظوريت اخلاقى #حاج_احمد در قبال نيروهاى باقى مانده در #مريوان دانســت؛ چرا كه آنان به محض شــنيدن خبــر عزيمت قريب الوقوع #حاج_احمد و ديگر همرزمانشان به #جنوب، سر از پاى نشناخته به #حاج_احمد فشار مى آوردند تا آنان را نيز با خود به #خوزستان ببرد.
🆔️ @javid_neshan
⬛◽
#فرماندهاى_مقتدر_و_دوست_داشتنى
◽⬛
🌷 #قسمت_46🌷
#حاج_احمد كه جــز اداى تكليف، به هيچ چيز ديگرى نمى انديشيد، با عزمى جزم بر اين معضل عاطفى فائق آمد و تصميم گرفت بســان پدرى آينده نگر و دلسوز، مصالح امنيتى جبهه #مريوان را فداى احساســات رقيق قلبى خويش نسبت به نيروهايش نكند. با اين حال در يك صبحدم سرد آخرين روزهاى دى ماه سال ۱۳۶۰، #حاج_احمد پس از وداعى گرم و پرشــور با باقى مانده نيروهاى #ســپاه_مريوان، به همــراه رزم آورانى كه خود براى اين ســفر مقــدس برگزيده بود، قــدم در راهى صعــب و پرفراز و فرود گذاشــت. به محض حركت مينى بوس ها از مقابل ســاختمان سپاه، باران اشك بود كه از چشــمان بازماندگان جارى شد. همه بى اختيار، مويه كنان اشــك مى ريختند. اشــك گفتم؟ نه! خونابه جگر بود كه از آســمان غم گرفته ديدگان #پاســداران_انقلاب، #پيشمرگان_مسلمان_كرد
و مردمــان باصفا و قدرشــناس #مريــوان در بدرقه دليرترين مرد خطه #مريوان، گونه ها را شست و شــو مى داد. شــهر #مريوان با فرســتادن عزيزتريــن مردانش بــه #جبهه_خوزســتان، اوج ايثار خويش را به نمايش گذاشته بود و اين گونه بود كه مردم اين شهر مصداق صادق كريمه قرآنى «وَ یُوثِرونَ علی اَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خصاصه» گشــتند. آرى، #مريوان در راه آزادســازى خاك خون رنــگ #خوزســتان از نثار پاره هاى جگر خويش نيــز دريغ نورزيد و ابراهيم وار
اسماعيل هاى رشيد خود را روانه مذبح عشق كرد.
🆔️ @javid_neshan
💠 #یاران_حاجاحمد 💠
#شہید_احمد_بابایے 🥀
احمد بابایی در سال۱۳۳۴ در خانوادهای مذهبی، در بخش رامند بوئین زهرا چشم به جهان گشود، در اویل دهه۴۰ هجری وارد مدرسه نوبنیاد قزوین شد و تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان رشید الشال به پایان رساند. اوایل دهه۵۰ بود که به تهران مهاجرت کرد و وارد مدرسه نظام و سپس نیروی هوایی شد. اما به دلیل جو غیر مذهبی نیروی هوایی آن زمان، استعفا داد و به کار بر روی کامیون اشتغال ورزید. بعد از انقلاب #شهید_احمد_بابایی با اشتیاق فراوان وارد کمیته های انقلاب شد و یک سال بعد از پیروزی انقلاب به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دآمد. در مهر۱۳۵۹ و بعد از آغاز جنگ تحمیلی، به سرعت به جبههی #کردستان عزیمت کرد و به جمع #حاجاحمد و یارانش پیوست. وی در سال۶۰ به همراه #حاج_احمد_متوسلیان به جبهه #خوزستان آمد و به عنوان فرمانده #گردان_مالکاشتر انتخاب شد. این شهید بزرگوار پس از رشادت های فراوان و درست زمانی که در #عملیات_بیتالمقدس برای آزدسازی محور #شلمچه همراه با گردان خود به قلب دشمن زده بودند، در تاریخ۲۰ اردیبهشت۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل شد.
╭═━⊰*💠*⊱━═╮
🆔️ @javid_neshan
╰═━⊰*💠*⊱━═╯
🍀 #حاجاحمد_فردی_مبتکر_بود 🍀
🍀 #قسمت_3 🍀
... فکر میکنم فردای آن روز صبح زود هم ما هنگ کردیم که به منطقه جنوب برویم و اوضاع را ببینیم و مقدمات را انجام دهیم. من و #رضادستوار و #چراغی و #حسنزمانی و خود #حاجاحمد به منطقه جنوب رفتیم. اولین برخورد ما با #شهید_زینالدین بود. ایشان آن زمان کار اطلاعاتی میکرد. به ما گفتند باید مناطقی را ببینید و بههمین کار مشغول شدیم. شب در ساختمان گلف #اهواز جلسهای بیرون مقر بین خودمان برقرار شد و حاجی از ما نظرخواهی کرد.
گفت: منطقه را که دیدید همهاش دشت است. #کردستان کوه است و ارتفاعات. اینجا جنگیدن در دشت و مقابله با تانک است و وضعیت جنگیدن با #کردستان فرق دارد.
تأکیدش بر این بود که اگر در منطقه #کردستان بمانیم بیشتر میتوانیم مؤثر باشیم. صحبتها جمعبندی شد و تصمیم بر این شد که به جنوب بیاییم و جنوب را هم تجربه کنیم ببینیم جنگیدن در جنوب چطور است! سپاه تشخیص داده که باید تیپی تشکیل شود، لذا به آنجا بیاییم. #حاجاحمد راضی شد. صحبتهای آدمهای آنجا برای #حاجاحمد مؤثر بود. در منطقه #خوزستان گشتی زدیم و به تهران آمدیم و در تهران موافقت خود را با تشکیل تیپ اعلام کردند.
ادامه دارد...
╭═━⊰*🍀*⊱━═╮
🆔️ @javid_neshan
╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🍀 #حاجاحمد_فردی_مبتکر_بود 🍀
🍀 #قسمت_10 🍀
_منطقه #کردستان اینطور نبود که کار اطلاعاتی به این صورت انجام شود؟
کارهای شناسایی انجام میشد اما انجام کار اطلاعاتی در منطقه #خوزستان بهلحاظ باز بودن منطقه سخت و حساستر است. در اینجا شما دائم در دید دشمن هستی و خطرات زیادی بههمراه دارد. هر شب #حاجاحمد به #بلتا میآمد و گزارش میگرفت. بااینکه هنوز گردانها شکل نگرفته بودند و نیروهای بسیجی نیامده بودند و فرماندههای گردانها هم مشخص نشده بودند. ما تا جایی پیش رفتیم که به پشت سنگرهای دشمن رسیدیم و تعداد سنگرها و نفرات عراق را شناسایی کردیم. یکبار حاجی گفت: خودم میخواهم بیایم. گفتیم: خطرناک است. اگر ما را بگیرند مسئلهای نیست اما اگر شما را بگیرند گرفتار میشویم. گفت: نه من باید بیایم. اون منطقه هم یه جایی بود که باید ۳۰۰_۴۰۰متر را چهاردستوپا میرفتیم. مسیر آبرویی بود که دست و پایمان هم خیس میشد. ما چند نوبت از این منطقه عبور کرده بودیم تا این راهکار را پیدا کردیم. حاجی با ما آمد آنجا را کامل و از نزدیک بررسی کردیم. این خیلی مهم بود اینکه یک فرمانده تیپ خیلی ریز در کار شناسایی دخالت کند و خودش محل را ببیند. چون اگر فرمانده محل را دیده باشد شب عملیات خیلی راحت عمل خواهد کرد و نیروهایش را هدایت خواهد کرد.
ادامه دارد...
╭═━⊰*🍀*⊱━═╮
🆔️ @javid_neshan
╰═━⊰*🍀*⊱━═╯