eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
79.1هزار عکس
15.1هزار ویدیو
199 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
۷۰ . 🌹استاد شهید مرتضی مطهری: معلّم بايد نيروی فکری متعلّم را پرورش دهد و او را به سوی استقلاِل رهنمون شده،و بايد قوۀ ابتکار او را زنده کند... من ستایشگر معلّمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت ، نه اندیشه‌ها را ... . . 🇮🇷
بسم‌ رب‌ِّالشهدا و الصِّدیقین شهید حجت الاسلام سید مجتبی صالحی خوانساری در سال 1323 متولد و در تاریخ 29/11/1362 به دست عوامل ضد انقلاب در جوانرود کردستان به شهادت رسید و در گلزار شهدای قم، در قطعه‌ چهارم ردیف 5 به خاک سپرده شد. سرکار خانم زهرا صالحی، دختر شهید بزرگوار سید مجتبی صالحی می گوید: آخرین روزهای سال 62 بود که خبر شهادت پدرم به ما رسید؛ بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یاد بود به زادگاه پدرم خوانسار رفتند و من هم بعد از هفت روز برای اولین بار به مدرسه رفتم. همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: پدرتان باید امضا کنند؛ آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید کارنامه مرا امضا کند بدون این که با کسی صحبت کنم از مدرسه به اتاقم رفتم به خواب رفتم؛ پدرم را در خواب دیدم که مثل همیشه خندان و پر نشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت زهرا آن کارنامه را بیاور تا امضا کنم؛ گفتم کدام کارنامه؟ گفت: همان کارنامه ای که امروز در مدرسه به تو دادند، کارنامه را آوردم اما هر خودکاری که بر می داشتم تا به پدرم بدهم قرمز بود، چون می دانستم پدرم با خودکار قرمز امضا نمی کند. بالاخره یک خودکار آبی پیدا کردم و دادم پدرم و او شروع کرد به نوشتن؛ فردا صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم از خواب دیشب چیزی یادم نبود، اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم ناگهان چشمم به آن کارنامه افتاد باورم نمی شد، اما حقیقت داشت. در ستون ملاحظات کارنامه دست خط پدرم بود که با رنگ قرمز نوشته بود «این جانب نظارت دارم سید مجتبی صالحی» و امضا کرده بود که ناگهان خواب شب گذشته به یادم آمد. نظام اسلامی خاطرنشان کرد: این دست خط را به آیت الله خزعلی می دهند تا برای تعیین صحت و سقم آن پیش علمای دیگر ببرد؛ آیت الله خزعلی از خانواده شهید صالحی می خواهد تا پیش کسی موضوع را مطرح نکنند علمای آن زمان صحت ماجرا را تأیید می کنند و برنامه به رؤیت حضرت امام(ره) نیز می رسد. اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد، ولی خانم صالحی معتقد است که خصلت مردمی بودن پدر، این موضوع را خیلی سریع بین مردم پخش کرد و امروز مردم با رفتن به موزه شهدا و دیدن آن نامه، شهید را می شناسند و به یکدیگر معرفی می کنند. . . .
🌸 استاد شهید مرتضی مطهری رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: ۱۲۹۸؛ (۱۳بهمن) ولادت در فریمان ۱۳۰۵؛ ورود به مکتب خانه ۱۳۱۶؛ عزیمت به حوزه علمیه قم ۱۳۱۹؛ شاگردی امام خمینی (ره) ۱۳۲۳؛ شرکت در دروس آیت الله بروجردی ۱۳۲۶؛ شروع فعالیت های تبلیغی ۱۳۲۷؛ آغاز هم‌فکری و همکاری با گروه فدائیان اسلام ۱۳۲۹؛ ازدواج با خانم عالیه روحانی ۱۳۳۳؛ آغاز تدریس در دانشگاه تهران ۱۳۳۴؛ برنده جایزه سلطنتی‌، بخاطر نگارش كتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم‌. ۱۳۴۲؛ (۱۵ خرداد) دستگیری و انتقال به زندان به علت سخنرانى علیه شخص محمدرضا شاه ۱۳۴۴؛ دریافت جایزه یونسكو بخاطر انتشار دو جلد كتاب داستان راستان ۱۳۴۶؛ اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد با کمک چند تن از دوستان ۱۳۴۸؛ دستگیری بخاطر صدور اعلامیه‌ی جمع آوری کمک برای آوارگان فلسطینی ۱۳۴۹؛ (۲۶ دی) دستور ساواک به رئیس دانشکده الهیات مبنی با پایان دادن به همکاری با شهید مطهری ۱۳۵۵؛ شروع به تدریس فلسفه تاریخ كه برای اولین بار توسط یك روحانی آغاز می‌شد. ۱۳۵۷؛ (۲۳ دی) سفر به پاریس و تقبل مسئولیت تشکیل شورای انقلاب به دستور امام خمینی (ره) ۱۳۵۷؛ (بهمن) قبول مسئولیت استقبال از امام (ره) ۱۳۵۸؛ (۱۱ اردیبهشت) شهادت به دست گروهک فرقان ۱۳۵۸؛ (۱۲ اردیبهشت) تشییع جنازه با شکوه و دفن در حرم حضرت معصومه (س) 🔰دانلود کنید: ➕ دریافت پوستر مشخصات استادشهید مرتضی مطهری با کیفیت اصلی 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم:
۱۳۰ 🔸شهیدی که دوران ابتدایی به معلمش درس زندگی داد |کلاس سوم یا چهارم ابتدایی معلّمِ ایشون بودم. هر وقت بچه‌ها تکلیف‌شون رو انجام نمی‌دادند، به تندی باهاشون برخورد می‌کردم. اما آقا محمد علی همیشه تکالیفش رو به خوبی انجام می‌داد. یه روز بهش گفتم: کاش یه بار شما هم تکالیفت رو انجام ندی؛ تا حسابی تنبیه‌ات کنم... فردای اون روز دیدم محمدعلی روی یه تکه کاغذِ کوچیک برام نوشته: درس معلم اَر بود زمزمه ی محبتی جمعه به مکتب آورد طفلِ گریزپای را... این‌کارِ شهید توی خردسالی؛ بسیار در من اثر گذاشت و تصمیم گرفتم تا آخر خدمتم، هم به بچه‌ها درس بدم؛ هم بهشون محبت کنم... 👤خاطره‌ای از کودکی روحانی شهید محمدعلی قلی‌زاده 📚منبع: کتاب شیدای حرم؛ صفحه ۱۱۰ 🔰
🔸بُرش‌هایی از زندگی طلبه‌ی شهید علی‌عباس حسین‌پور 🌼 |باباش عاشق امیرالمومنین (ع) بود، به همین خاطر هفت پسرش رو مزین به نام مولا کرد. علی‌احمد؛ علی‌محمد؛ علی‌حسین؛ علی‌عباس و ... 🌼 |از ۸سالگی به بعد سالها مکبّر نمازهای جماعتِ شهید محراب آیت الله مدنی شد. البته پامنبری ایشون هم بود و سعی می‌کرد دستورات اخلاقی ایشون رو مو به مو اجرا کنه. رویه‌ای که توی شکل‌گیری شخصیتش هم خیلی اثر داشت... 🌼|علاقه ی زیادی به دومیدانی داشت و توی این رشته رتبه‌ی دوم کشوری رو بدست آورد. 🌼 |همیشه نمازش رو اول وقت می خوند. حتی وقتی برا تمرین می‌رفت استادیوم، محال بود وقت اذان نره یه گوشه و نایسته به نماز... 🌼|توی بچگی مادرش رو از دست داد. برا همین کارهای خونه هم افتاد روی دوشش؛ از آشپزی گرفته تا... اما هیچوقت این مسائل رو بهونه‌ای برا عدم تلاش واسه موفقیت قرار نداد. همون ایام هم شاگرد ممتاز مدرسه بود، هم ورزش... 🌼 |توی دبیرستان مسئول انجمن اسلامی بود، و گاهی بچه‌ها رو با مدیریت خودش می برد قم برای زیارت و دیدار علما. اما برا اینکه غرور نگیردش، سعی می‌کرد خالصانه خادمی‌شون رو کنه، از جفت کردنِ کفشاشون گرفته تا... 🌼 |توی جبهه دو بار مجروح شد و علیرغم علاقه‌ی شدید به دو میدانی، دیگه نتونست این ورزش رو ادامه بده. اما به‌هم نریخت؛ چون می‌دونست خدا انسان‌ها رو با دوست‌داشتنی‌هاشون امتحان میکنه. انصافاً هم توی این امتحان سربلند شد. 📚 منبع: کتاب "دیدن روی ماه"
🔸|بُرش‌هایی از زندگی طلبه‌ی شهید علی‌عباس حسین‌پور 🌼 |توی دبیرستانمون گروهک‌ها اعلامیه می‌گذاشتند داخل میزها برا انحراف بچه‌ها. علی‌عباس بهمون گفت: از فردا باید کمتر بخوابیم و زودتر از همیشه بیایم برا جمع کردن و از بین بردنِ اعلامیه‌ی گروهک‌ها؛ نباید بذاریم روی بچه‌ها اثر بذارن... 🌼 |توی جبهه مریض شد و نمی‌تونست نگهبانی بده. برا همین از این فراغتِ‌بال برا عبادتِ بیشتر استفاده کرد. البته وقتی می‌خواست نمازشب بخونه، می‌رفت بیرون سنگر تا کسی نبینه و ریا نشه... 🌼 |با اینکه اکثر اوقات توی جبهه بود؛ کنکور رو با رتبه ۱۱۲ قبول شد. بخاطر عشق زیاد به امام‌رضا، دانشگاه رضوی رو انتخاب کرد و رفت مشهد. مدتی گذشت و با اینکه هماهنگی درسهای دانشگاه و حوزه خیلی سخت بود؛ همزمان توی حوزه علمیه نواب ثبت‌نام کرد و درس طلبگی رو هم خوند. 🌼 |با غریبه و آشنا جوری گرم احوالپرسی می‌کرد انگار سالها می‌شناسدش. نمیشد توی سلام بهش پیشی گرفت. وضو رو با تمام آدابش انجام میداد. اولین نفر وارد مسجد، و آخرین نفر خارج میشد. می‌رفت یه گوشه مسجد می‌نشست و شروع می‌کرد به ذکر گفتن. همیشه می‌گفت: ما کربلا نبودیم تا حسین(ع) رو یاری کنیم؛ الان باید فرزندش رو یاری کنیم... 🌼 |چهل روز روزه گرفته بود تا شهادت نصیبش بشه... بالاخره به آرزوش رسید و غروب ۲۳بهمن وقتی داشت وضو می‌گرفت، راکت دشمن به زمین خورد و ترکشش به گلویش نشست. رفیقاش میگن چند بار یا زهرا گفت و پر کشید... 📚 منبع: کتاب "دیدن روی ماه"
۱۳۳ 🔸اتفاقی شگفت‌انگیز در تشییع شهیدی که عاشق امام‌رضا علیه‌السلام بود |علی‌عباس خیلی امام‌رضایی بود. توی دانشگاهِ مشهد پنجره‌ی اتاقش رو به گنبد حرم باز میشد و مدام به امام رضا(ع) سلام می‌داد. اونقدر هم می‌رفت زیارت، که بهش می‌گفتند: "کبوتر حرم"... شهید که شد پیکرش اشتباهی جای لرستان رفت مشهد... بعداً فهمیدیم تویِ وصیتش نوشته: اگه شهید شدم؛ برا آخرین‌بار اول پیکرم رو ببرید به زیارت مولایم علی ‌بن ‌موسی ‌الرضا(ع) ... انگار امام رضا(ع) زودتر از ما اومده بود برای عمل به وصیتش. پیکر علی‌عباس بعد از طواف در حرم ، منتقل شد خرم‌آباد... 👤خاطره‌ای از زندگی عارف شهید علی‌عباس حسین‌پور 📚منبع: کتاب “دیدن روی ماه” ، صفحه ۹۸ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ___________________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔸خاطراتی از مراقبه‌های طلبه‌ی شهید هادی ذوالفقاری شهیدی که کنترل نگاه را از شرایط لازم برای رسیدن به شهادت می‌دانست 🌼 |اواخر اقامتش توی ایران که حوزه‌ی علمیه حاج ابوالفتح پ خان درس می‌خوند، رفتم دیدنش. موقع برگشت قرار شد با هم برگردیم. توی مسیرِ برگشت چند خانم بدحجاب رو دید، با صدای بلند گفت: خواهرم حجابت رو حفظ کن... بعد بهم گفت: دیگه از اینجا خسته شدم؛ این حجابها بوی حضرت زهرا (س) نمیده؛ بعد از سفر کربلا دیگه دوست ندارم برم توی خیابون؛ من مطمئنم چشمی که به نگاهِ حرام عادت کنه، خیلی از چیزها رو از دست میده. چشم گناهکار لایق شهادت نمیشه... 🌼 | این اواخر وقتی می‌یومد ایران، توی خیابونا احساس راحتی نمی‌کرد و چفیه‌اش رو روی صورتش می‌انداخت. می‌گفت: از وضعیتِ حجاب خانوم‌ها خیلی ناراحتم و توی رفت و آمدها نمی‌تونم سرم رو بالا بگیرم. معتقد بود اگه به نامحرم نگاه کنه، از لحاظ معنوی خیلی عقب می‌افته و راه شهادت به رویش بسته میشه... 🌼 |یه روز با همدیگه از سامرا رفتیم بغداد. توی مسیر ازم پرسید: وضعیت حجاب توی بغداد چطوره؟ گفتم: مثل تهران. گفت: برای رسیدن به شهادت باید از خیلی گناهان گذشت. باید مراقب چشم خودمون باشیم، تا توفیق شهادت رو از دست ندیم. بعد هم چفیه‌اش رو روی صورتش انداخت و در کل مدتی که بغداد بودیم همین‌طور بود؛ تا اینکه از شهر به سمت نجف خارج شدیم... 📚منبع: کتاب پسرک فلافل فروش 🔸۲۶بهمن؛ سالروز شهادت هادی ذوالفقاری گرامی‌باد
🔸 تلاش شهید برای بازگشایی و بازسازی مرقد ائمه‌ی بقیع؛ که نیمه‌کاره ماند... |سالها بعد از تخریب مرقد ائمه‌ی بقیع توسط وهابیت و آل سعود؛درب بقیع هم بر روی زائران بسته شد و کسی حق ورود به بقیع برای زیارت قبور ائمه(ع) رو نداشت. آیت‌الله سیدحسن حسینی‌شیرازی از این اتفاق خیلی ناراحت شد و به تکاپو افتاد، تا برای باز کردن درب قبرستان و بازسازی قبور و ساخت بارگاهی مجلل بر آن، کاری کند. به همین خاطر بارها با ملک فیصل بن عبدالعزیز [پادشاه وقتِ آل سعود] ملاقات کرد. در یکی از دیدارها سیدحسن به ملک فیصل گفت: «شما برای کسی که منتظر اتوبوس است و می‌خواهد به خانه برگردد و یا به سرکار رود، سایبان درست می‌کنید تا زیر آفتاب سوزان اذیت نشود؛ اما مسلمانان که برای زیارت قبر مسلمانان صدر اسلام می‌روند با درهای بسته روبرو شده و هیچ سایبانی وجود ندارد که به آن پناه ببرند؛ درحالیکه زیارت قبور در تمام مذاهب جزو مستحبات است. از طرفی تخریب نوعی اهانت و پرخاش به بزرگان محسوب می‌شود؛ و اینجا ۴ تن از بزرگان اهل‌بیت(ع) دفن هستند. پس سزاوار است حاکمیت عربستان بر تجدید بنایی در بقیع رضایت دهد». ملک فیصل با سخنان سیدحسن قانع شد و دستور داد درب بقیع را بر زائران باز کنند. ولی برای بازسازی از سید خواست که بزرگان وهابیت را قانع کند؛ اگر آن‌ها قبول کردند او نیز با بازسازی موافقت می‌کند. درب‌های بقیع بر زائران باز شد؛ اما با دخالت کینه‌توزان؛ بازسازی بقیع راه به جایی نبرد... ‌‌‌‌_______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🌸 استاد شهید مرتضی مطهری رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند |سال‌نمای زندگی شهید: 🔸۱۲۹۸؛ (۱۳بهمن) تولد در فریمان 🔹۱۳۰۵؛ ورود به مکتب‌خانه 🔸۱۳۱۶؛ رفتن به حوزه علمیه قم 🔹۱۳۱۹؛ شاگردی امام خمینی(ره) 🔸۱۳۲۳؛ شرکت در دروس آیت‌الله بروجردی 🔹۱۳۲۶؛ شروع فعالیتهای تبلیغی 🔸۱۳۲۷؛ آغاز همفکری و همکاری با گروه فدائیان اسلام 🔹۱۳۲۹؛ ازدواج 🔸۱۳۳۳؛ آغاز تدریس در دانشگاه تهران 🔹۱۳۳۴؛ برنده جایزه سلطنتی‌، بخاطر نگارش كتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم‌. 🔸۱۳۴۲؛ (۱۵ خرداد) دستگیری و انتقال به زندان بخاطر سخنرانى علیه شخص محمدرضا شاه 🔹۱۳۴۴؛ دریافت جایزه یونسكو بخاطر انتشار كتاب داستان راستان 🔸۱۳۴۶؛ اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد با کمک چند تن از دوستان 🔹۱۳۴۸؛ دستگیری بخاطر صدور اعلامیه‌ی جمع آوری کمک برای آوارگان فلسطینی 🔸۱۳۴۹؛ (۲۶ دی) دستور ساواک به رئیس دانشکده الهیات مبنی با پایان دادن به همکاری با شهید مطهری 🔹۱۳۵۵؛ شروع به تدریس فلسفه تاریخ كه برای اولین بار توسط یك روحانی آغاز می‌شد. 🔸۱۳۵۷؛ (۲۳ دی) سفر به پاریس و تقبل مسئولیت تشکیل شورای انقلاب به دستور امام خمینی (ره) 🔹۱۳۵۷؛ (بهمن) قبول مسئولیت استقبال از امام (ره) 🔸۱۳۵۸؛ (۱۱ اردیبهشت) شهادت به دست گروهک فرقان 🔹۱۳۵۸؛ (۱۲ اردیبهشت) تشییع جنازه با شکوه و دفن در حرم حضرت معصومه (س) 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر مشخصات استادشهید مرتضی مطهری با کیفیت اصلی __________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ● واژه‌یاب:
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آقازاده‌ی شهیدی که رهبر انقلاب را متحیر کرد.. این خاطره‌ی کوتاه و شنیدنی رو از دست ندین ▫️۱۰ اسفند؛ سالروز شهادت طلبه‌ی شهید محمدتقی امینیان گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم ●واژه‌یاب: