#روز_ملی_راهیان_نور
۲۰ اسفند ماه روز ملی راهیان نور گرامی باد.
#راهیان_نور
#کربلای_ایران
#شلمچه
#دو_کوهه
#طلاییه
#دهلاویه
#هویزه
#فکه
#شرهانی
#آوینی
#دلنوشته
چشمانم را باز میکنم و به #آسمان مینگردم
سلام #شهید_من!
سالها گذشت از #پرکشیدنت
و امروز چه قدر #آسمان دل تنگ بودن توست
این را آسمان #طلاییه به من گفت
او که #آفتاب سوزانش صورتت را نوازش میداد
همان #طلاییه ای که
روزها در دل خاکش
#عشق را جستجو میکردی
و فریاد #یا_حسین سر میدادی
سالها #گذشت از نبودنت
و من #آرزو دارم
دستان #مادری را که
این فراق را
تحمل میکند #ببوسم
#سالها گذشت اما حتی ذره ای
یادت در #دلهایمان کمرنگ نشد
#شهید من!
از #آسمان که به ما مینگری
دعایمان کن
که این #روزها
غبار گناه #بلور_دلها را آلوده کرده
#طلاییه
بچهها!
شیطونازآخر خاڪریزنفسما آمدهٺوزندگیمون؛
وآرومآرومدارهجووناےمارو ٺیرخلاصےمیزنه...
اینجافقط #روضهمارونگهمیداره...
هیئٺمارونگهمیداره...
شهیداروببین...
ببینچقدرقشنگ زندگے میڪردن...
اونزندگےهاےزیباوآخرشم شهادٺهاےزیبا...
زیبایےاینزندگےهابخاطر ارتباطشونبا #اباعبداللهبود...
بخاطرانسشونبا #حضرٺزهرا بود...
صفرفرماندهگردانلشڪر عاشورا میگفٺ:
آقامهدےماافٺادیمٺو محاصره!
چیڪارڪنیمعراقےهاهمازآخر آمدنددارنٺیرخلاصےمیزنن...
آقا مهدےباڪرےگفٺبود:
من هیچڪارےنمیٺونمبڪنم...
صفرگفٺمیٺونمیهخواهشے بڪنم!؟
گفٺچیه!؟
گفٺبراےماروضه امامحسین بخونیدازپشٺبیسیم...
میگفٺبراےصفرروضهمیخوندن وصفراونوربیسمداشٺگوش میداد...
چنددقیقهنگدشٺهبودڪهصفر گفٺآقامهدےاومدندبالاسرمن؛
خداحافظ...
یڪےبایدبشینهبراےما روضه بخونه...
ٺا نظربشهوگرنهٺیر خلاصے خوردیم!
دخلموناومده...
اوناباروضهاباعبداللهبهشهادٺ نایلشدند؛
ماهمبایدباروضه #امامحسیناز #سیمخاردارهاےنفسمونعبور ڪنیم...
#حاجحسینیڪٺا
اسٺادپناهیان: #ٺنهاراهمقابلهبا شیطانومبارزهبانفس؛
#ٺوسلبهاهلبیٺعلیهم السلام
دستی که جاماند ...
حالم هر لحظه وخیم تر می شد،
تا اینکه یک شب بین خواب و بیداری
یکی از ملائک مقرب درگاه الهی
به سراغم آمد
و پرسید:
حسین، آیا آماده رفتن هستی
یا قصد زنده ماندن داری؟!
من گفتم فعلا میل ماندن دارم
تا با آخرین توان
به مبارزه در راه دینِ خدا ادامه دهم
برای رسیدن به
حسین باید اول عباس شد
رفیق آماده ای؟
برای آرمان ها و ارزشهامون
باید محکم بایستیم مبارزه کنیم
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهم
#نعم_الرفیق_ما
#رفیق_شهید
#سردار_شهید_حسین_خرازی
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#مجنون
#خیبر
#شلمچه
#طلاییه
#راهیان_نور
#دفاع_مقدس
#نعم_الرفیق
#شهادت
"شهید عمران پستی"
🍃شهید#عمران سال۱۳۳۸ در روستای هشتچین خلخال دنیا آمد. دانش آموز ممتاز روستای هشتچین، #دانشجوی مبارز رشته جامعه شناسی#دانشگاه_تهران شد و تا فتح لانه جاسوسی پیش رفت و دانشجوی پیرو خط امام نام گرفت✊
🍃هم دانشجو بود و هم سپاهی. در جنگ از خود رشادتهایی به جا گذاشت که زبانزد خاص و عام است. فرماندهی که در عملیات #والفجر_مقدماتی، با دیدن نیروهای زمینگیر شده، یک تنه به جنگ تانکهای دشمن رفت. پس از پیروزی، تن مجروحش را نیروها به عقب منتقل کردند.
🍃با شنیدن خبر عملیات جدید، با اندک بهبودی به پا می خواست و خود را به خط می رساند.
🍃در عملیات خیبر، #داماد نه روزه بود. اسفند ۶۲ در پل#طلاییه برای نیروهایش احساس خطر کرد. خود را به دل دشمن زد. آنقدر پیش رفت که رزمندگان در میان آتش و خون، جز انهدام ادوات دشمن، اثری از او ندیدند🕊
✍نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک
♡#شهید_عمران_پستی♡
📅تاریخ تولد : ۱۹ آذر ۱۳۳۸
📅تاریخ شهادت : اسفند ۱٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۹
🥀مزار شهید : مفقود الاثر
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃سالهاست از #جنگ_تحمیلی میگذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و سقوط شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضیهایشان دل جا گذاشتهاند در اروند، فکه، #طلاییه و...
🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشدهشان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای رفیق های آسمانیشان میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊
🍃در این میان آنها که جنگ ندیده اند #قلم به دست گرفته و راوی صحنه های مقتدرانه ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام علیاصغر بشکیده را عهده دار شد.
🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان #عمار به فرماندهی علیاصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که #یاعلی گویان برخواست برای حفظ خط با چند نفر!
🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این #آزمون بیرون آمد! صحنه همسفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانیشان آبِگوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و #گمنام باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم!
🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ گناهانمان دفن شده ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از #ایثار و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند.
🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علیاصغر در تاریخچه ذهن ها غریب و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت #عروج ملکوتیاش!
✨#پروازت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_اصغر_بشکیده
📅تاریخ تولد : ٩ آذر ۱٣٣٨
📅تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ٢۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خرمشهر
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃سالهاست از #جنگ_تحمیلی میگذرد ولی هنوز یاد آن روزگاران در خس خس سینه ای حس میشود، در فریاد های موج گرفته ای که از نجات بچه ها و #سقوط شهر میگوید شنیده میشود، در نقص عضو هایی دیده میشود. اینان واژه جنگ را با تمام وجود لمس کردند. بعضیهایشان دل جا گذاشتهاند در اروند، فکه، #طلاییه و...
🍃بعضی ها نگاه دلتنگشان سر پست، نگهبانی میدهد که اگر ردی یا اثری از گمشدهشان پیدا شد آگاه شوند! یک سری هایشان هم در میدان قدم به قدم جای پای #رفیقهای_آسمانیشان میگذارند تا بلکه به آنها برسند🕊
🍃در این میان آنها که #جنگ ندیده اند قلم به دست گرفته و راوی صحنه های #مقتدرانه ای میشوند که به نام های مختلفی ثبت شده. قلم من، روایتِ صحنه ای به نام #علیاصغر_بشکیده را عهده دار شد.
🍃صحنه ای از مقاومت بچه های گردان #عمار به فرماندهی علیاصغر که در فاز دوم عملیات تنها یک گروهان مانده بود و او، که #یاعلی گویان برخاست برای حفظ خط با چند نفر!
🍃صحنه ای که پروردگار تقوایش را آزمود و او سربلند از این #آزمون بیرون آمد! صحنه همسفره شدن با کارگرانی که غذای اعیانیشان آبِگوشت بود آن هم روزهای بسیار خاص. قلمم مفتخر به نوشتن برای او بود، اویی که دلنوشته اش را اینگونه نگاشته بود: خدایا دوست دارم تنها و #گمنام باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم!
🍃و عمق این مفهوم را آن زمان درک کردم که دیدم ما دیریست زیر خروارِ #گناهانمان دفن شده ایم و مدفنی متعفن ایجاد کرده ایم. این افتخار نیست و نبود برای منی که مقابلم اسوه ای از #ایثار و گذشت ایستاده و از خداوند طلب گمنامی میکند.
🍃وباز زمین سیصد و شصت و پنج روز به گرد خورشید گشت تا رسید به آن روز که علیاصغر در تاریخچه ذهن ها #غریب و گمنام ماند. به روز پرکشیدنش که اجر اخلاصش بود، به روز شهادتش. به وقت #عروج ملکوتیاش!
✨#تولدت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_اصغر_بشکیده
📅تاریخ تولد : ٩ آذر ۱٣٣٨
📅تاریخ شهادت : ٢۰ اردیبهشت ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ۸ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خرمشهر
🥀مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی