eitaa logo
کشکول تبلیغ
2 دنبال‌کننده
399 عکس
149 ویدیو
127 فایل
اینجا محتواهای مختلف تبلیغی با قابلیت جستجوی موضوعی دسته بندی شده و خیلی سریع میتونید به مطالب ناب مورد نظرتون برسید ارتباط با ادمین👇🏻 @admin_kashkol
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر بچه در خانه‌اش، در خانه یک استکان شکست، شما اخم می‌کنی حواست را جمع کن. چشمات کجاست؟ چرا ندیدی؟ توبیخش می‌کنی. ممکن است کلمات تندی هم به او بگویید. همین بچه‌ای که لیوان شکست کلمه بد گفتیم و توبیخش کردیم، همین بچه اگر یک دیس پلو را بیاندازد و بشکند که قیمتش خیلی از لیوان بیشتر است اما مهمان نگاه کند، شما روبروی مهمان چیزی نمی‌گویی. می‌گویید: بچه است دیگر، شکستنی برای شکستن است. چیزی نیست. چرا؟ برای اینکه می‌گوید: من روبروی مهمان یک شخصیتی هستم، اگر داد بزنم این مهمان می‌گوید: عجب آدم بی شخصیتی است. چون این یک، یک مثال دیگر. آدم در خانه‌اش طبیعی که باشد اگر یک باری سنگین    بود حال ندارد بلند کند اما در میدانی که تماشاچی‌ها نگاه می‌کنند و می‌خواهد وزنه بلند کند، آخرین زورش را می‌زند چون می‌بیند همه دارند نگاهش می‌کنند. توجه به قدرت خودش دارد، نهایت درجه را انجام می‌دهد که این وزنه را سر دست بگیرد. شما خودت شیرجه بروی یک مقدار شیرجه می‌روی و بیرون می‌آیی، اما اگر بدانی دارند بیرونی‌ها می‌بینند و می‌شمارند، تا نفس داری خودت را زیر آب نگه می‌داری. ما باید توجه داشته باشیم که ما کی هستیم. ما خلیفه خدا هستیم، «إِنِّي جاعِلٌ‏ فِي‏ الْأَرْضِ خَلِيفَةً» قاری: «إِنِّي جاعِلٌ‏ فِي‏ الْأَرْضِ خَلِيفَةً» (بقره/30) آیه قرآن است، می‌گوید: تو جانشین خدا هستی. این کلمه در حق تو نبود. بد بود این حرف را زدی و بد بود این تصمیم را گرفتی. یک کسی عصبانی می‌شود با کسی می‌گویند: بابا جون این عمویت است، این دایی‌ات است، این مادرت است، برادر بزرگترت است. حریم نگه دار. روح خدا در توست، «وَ نَفَخْتُ‏ فِيهِ‏» قاری: «وَ نَفَخْتُ‏ فِيهِ‏ مِنْ رُوحِي» (حجر/29) تو ارزش داری و روح خدا در توست. همه موجودات افقی راه می‌روند، یعنی موجودات دریایی افقی هستند، موجودات صحرایی، موجودات هوایی، تنها موجودی که سیخکی راه می‌رود انسان است. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ‏ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» (تین/4) قاری: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ‏ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» بهترین ساختمان را به تو دادم. تو برای ابدیت هستی نه برای دنیای فانی، تو برای همیشه هستی. «وَ إِلَيْهِ‏ الْمَصِيرُ» (مائده/18) قاری: «وَ إِلَيْهِ‏ الْمَصِيرُ» تو سمت خدا می‌روی. «و الیه المنتهی» قاری: «و الیه المنتهی» اگر انسان توجه کند، جوان که نشسته، جوانی‌اش را هرز می‌دهد یادش رفته چقدر می‌ارزد. باید بگوییم: جوان تو خیلی مهم هستی. حرام می‌شوی و حیف هستی. به هر حال اگر بگویند: حیف هستی، حرام می‌شوی، قدر خودت را داشته باش، خلیفه خدا هستی. بهترین ساختمان را داری. روح خدا در توست، توجه به اینکه انسان توجه به مقام خودش داشته باشد، الآن یک خانمی بد حجاب است. در تهران خواسته باشی بگویی: حجابت خوب شود ممکن است بی اعتنایی کند اما در حرم بگویی: خانم شما مهمان امام رضا هستی. تا گفتی مهمان امام رضا هستی، این روسری‌اش را جلو می‌کشد. اینجا خانه امام رضا هست. در مشهد هم تو دروغ می‌گویی؟ یک حریمی برای زمین… این توجه به مقام و موقعیت انسان را از گناه باز می‌دارد. هم برای خودمان خوب است و هم برای بچه ما، این یک فاز از حرف ما بود. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅یکی از راههای توجه به انسانی و احساس حضور است و به اینکه خدا شاهد و ناظر است 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمازپر برکت استغفار 👇🏻 جهت افزایش رزق و روزی ورفع تنگی و سختی درکارهاو‌آسان شدن امرازدواج و هر گونه حاجت شرعی … طریقه خواندن نماز استغفار 🌹ابتدا نیت می کنیم نماز استغفار به جا می آوریم قربة الی الله 🌹دو رکعت ، و در هر رکعت بعد از حمد سوره قدر خوانده مى شود 🌹و پس از آن پانزده مرتبه استغفر الله گفته مى شود 🌹و سپس به رکوع رفته و بعد از ذکر رکوع ده مرتبه استغفرالله 🌹و پس از برخاستن از رکوع و قبل از رفتن به سجده استغفرالله ده مرتبه 🌹و پس از ذکر سجده ده مرتبه ، 🌹و بعد از برخاستن از سجده اول ده مرتبه 🌹، و در سجده دوّم بعد از ذکر سجده باز ده مرتبه استغفرالله 🌹و پس از برخاستن از سجده دوم نیز ده مرتبه استغفر الله گفته مى شود. 🌹رکعت دوم نیز به همین صورت به جا آورده مى شود. پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) در فضیلت این نماز مى فرمایند: إِذا رَأَیْتَ فى مَعاشِکَ ضیقاً وَ فى أَمْرِکَ إِلْتِیاثاً فَأَنْزِلْ حاجَتَکَ بِاللهِ تَعالى وَ جَلَّ ، وَلاتَدَعْ صَلاةَ الإِسْتِغْفارِ هر زمان در روزى خود تنگى و سختى دیدى و در کار خویش پراکندگى و از هم پاشیدگى مشاهده کردى، ; حاجتت را با خدا در میان گذار و نماز استغفار را رها مکن سپس نماز را به همان صورت که گذشت توضیح دادند و فرمودند: ( اگر این نماز را بخوانى ) خداوند کار تو را اصلاح مى کند ان شاالله. 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 یکی از راههای افزایش و در مشکلات است 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
تقوا مصونیت است نه محدودیت، بعضی می‌گویند: حجاب ما را محدود می‌کند. حجاب نداشتیم آزاد هستیم. مگر هرچه محدود کند بد است؟ شما کفش هم پا می‌کنی پایت محدود می‌شود. داخل کفش می‌رود، لباس هم می‌پوشی محدود می‌شوی. مگر هر محدودیتی بد است؟ مگر هر آزادی خوب است؟ مگر هر پیشرفتی خوب است؟ ممکن است سرطان در بدن انسان پیشرفت کند. بگویی: نه ایشان ماشاءالله پیشرفت کرده است. چه پیشرفت کرده است؟ سرطان پیشرفت کرده است. این را ول کن، امل است، قدیمی است. مگر هر قدیمی بد است؟ همه اینهایی که مریض می‌شوند و دکتر می‌روند، به دکتر می‌گویند: یک دارو به ما بده خوب شویم. یعنی به حالت اول برگردم. قبلاً خوب بودم و حالا مریض شدم، یک نسخه بده که به حال اول برگردم. پس نه برگشت به عقب بد است، همه مریض‌ها می‌خواهند به عقب برگردند و سالم شوند. نه هر پیشرفتی خوب است چون سرطان هم پیشرفت می‌کند. می‌خواهم بگویم: با الفاظ گول نخورید. پیشرفت کرده، حالا واقعاً آمریکا پیشرفت کرده است؟ قلدر متجاوز بد عهد، پیشرفت کرده است. حالا دنیا پیشرفت کرده، هواپیما ساخته این پیشرفت مفید است، برای بمباران یمن؟ نه هر پیشرفتی ارزش دارد و نه هر عقب گردی بد است. بعضی وقت‌ها عقب‌گرد خوب است و بعضی وقت‌ها پیشرفت خوب است. باید ببینیم تابع چیست؟ مثل اینکه بگوییم: زنده باد جنگ یا زنده باد صلح، نه باید گفت: زنده باد جنگ، نه باید گفت: زنده باد صلح، باید دید زنده باد منفعت امت اسلامی، اگر منفعت به صلح است، صلح کنید. اگر منفعت به جنگ است، جنگ کنید. تقوا مصونیت است نه محدودیت. این را در تابلوهای تهران هم دیدم که فکر می‌کنند هرچه محدود شد بد است. خود ازدواج محدودیت می‌آورد. آدمی که همسر ندارد، هروقت می‌خواهد خانه برود، می‌رود. هرجا بخواهد هرچه بخورد، می‌خورد. آزاد آزاد است ولی وقتی زن و بچه دارد باید زود به خانه بیاید، در صف نانوایی بایستد، خرجی خانم و خواسته‌های بچه، ولی این محدودیت بد است؟ نه من ازدواج کنم محدود می‌شوم، خوب باشد. محدود، مگر هر محدودیتی بد است؟ امیرالمؤمنین می‌فرماید: «فَصُونُوهَا وَ تَصَوَّنُوا بِهَا» (نهج البلاغه، خطبه 191) یعنی شما تقوا را حفظ کنید، تقوا هم شما را حفظ می‌کند. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅یادمان باشد یعنی خودت را محدود و محفوظ و مصون کن تا محفوظ و مصون بمانی 🔷🔶🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
هم باید لباس را حفظ کرد و هم لباس ما را حفظ می‌کند. ما باید لباس را حفظ کنیم، لباس هم ما را از سرما و گرما حفظ می‌کند. «صونوها» یعنی شما تقوا را حفظ کنید، تقوا هم شما را حفظ می‌کند.🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
امیرالمؤمنین می‌فرماید: «رَأْسُ التَّقْوَي تَرْكُ‏ الشَّهْوَةِ» (غرر الحكم، ص 304) یعنی بیشتر تقواها مربوط به شهوت است. اگر در سن سی، چهل سالگی آدم داماد یا عروس شود، نصف دینش را حفظ کرده است. اما اگر دختر سیزده ساله ازدواج کند، پسر هفده ساله ازدواج کند، اگر زود ازدواج کند نصف دین نه، دو سوم دینش را حفظ کرده است. مثلاً اگر بگوییم: دین نود درجه است، نصف نود درجه 45 درجه می‌شود. اگر سی چهل سالگی ازدواج کند 45 درصد دینش را حفظ کرده است. از نود تا نصفش، 45 تا اما اگر زود ازدواج کند دو سوم نود تا، دو سوم نه تا می‌شود شصت تا. «رَأْسُ التَّقْوَي تَرْكُ‏ الشَّهْوَةِ»، «من ملك شهوته كان‏ تقيا» (غرر الحكم، ص 274) کسی اگر بتواند شهوتش را کنترل کند این می‌شود گفت: آدم تقی، متقی است. 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
درسهایی از قرآن تقوا، حفاظت در برابر گناه By درس هایی از قران on خرداد ۲۳, ۱۳۹۸ 1- مصونیّت در برابر گناه 2- زن و شوهر، لباس یکدیگر 3- خطر دلبستگی به دنیا 4- نشانه‌های تقوا در زندگی 5- سلامت قلب، مهم‌تر از سلامت جسم 6- نترسیدن از خنده و تمسخر مخالفان 7- گذشت از خواب و مال و مقام موضوع: تقوا، حفاظت در برابر گناه تاريخ پخش: 23/03/98 بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي» امشب بحث ما در مورد تقواست. تقوا، وقایه یعنی حفاظت، تقوا یعنی محفوظ، فلانی متقی است یعنی محفوظ است. دست شما که چرب است، آب می‌ریزی، این چربی آب را پس می‌زند. زمینی که سفت است، کلنگ و بیل می‌زنی فرو نمی‌رود. یعنی حتی سر بیل را کج می‌کند. سر کلنگ را ممکن است کج کند ولی سوراخ نشود. تقوا یعنی هرکاری می‌کنی که گناه بکند، گناه نمی‌کند. پولش می‌دهند، امضاء نمی‌کند. رشوه می‌دهند، می‌ترسانند و تشویقش می‌کنند، رفقا دورش جمع می‌شوند. مثل آدمی که زره می‌پوشد، دیگر هرچه هم شمشیر بزنی به بدنش نمی‌رسد. تقوا یعنی حفاظت، خدایا به آبروی متقین تاریخ به همه ما تقوا مرحمت بفرما. 1- مصونیّت در برابر گناه تقوا مصونیت است نه محدودیت، بعضی می‌گویند: حجاب ما را محدود می‌کند. حجاب نداشتیم آزاد هستیم. مگر هرچه محدود کند بد است؟ شما کفش هم پا می‌کنی پایت محدود می‌شود. داخل کفش می‌رود، لباس هم می‌پوشی محدود می‌شوی. مگر هر محدودیتی بد است؟ مگر هر آزادی خوب است؟ مگر هر پیشرفتی خوب است؟ ممکن است سرطان در بدن انسان پیشرفت کند. بگویی: نه ایشان ماشاءالله پیشرفت کرده است. چه پیشرفت کرده است؟ سرطان پیشرفت کرده است. این را ول کن، امل است، قدیمی است. مگر هر قدیمی بد است؟ همه اینهایی که مریض می‌شوند و دکتر می‌روند، به دکتر می‌گویند: یک دارو به ما بده خوب شویم. یعنی به حالت اول برگردم. قبلاً خوب بودم و حالا مریض شدم، یک نسخه بده که به حال اول برگردم. پس نه برگشت به عقب بد است، همه مریض‌ها می‌خواهند به عقب برگردند و سالم شوند. نه هر پیشرفتی خوب است چون سرطان هم پیشرفت می‌کند. می‌خواهم بگویم: با الفاظ گول نخورید. پیشرفت کرده، حالا واقعاً آمریکا پیشرفت کرده است؟ قلدر متجاوز بد عهد، پیشرفت کرده است. حالا دنیا پیشرفت کرده، هواپیما ساخته این پیشرفت مفید است، برای بمباران یمن؟ نه هر پیشرفتی ارزش دارد و نه هر عقب گردی بد است. بعضی وقت‌ها عقب‌گرد خوب است و بعضی وقت‌ها پیشرفت خوب است. باید ببینیم تابع چیست؟ مثل اینکه بگوییم: زنده باد جنگ یا زنده باد صلح، نه باید گفت: زنده باد جنگ، نه باید گفت: زنده باد صلح، باید دید زنده باد منفعت امت اسلامی، اگر منفعت به صلح است، صلح کنید. اگر منفعت به جنگ است، جنگ کنید. تقوا مصونیت است نه محدودیت. این را در تابلوهای تهران هم دیدم که فکر می‌کنند هرچه محدود شد بد است. خود ازدواج محدودیت می‌آورد. آدمی که همسر ندارد، هروقت می‌خواهد خانه برود، می‌رود. هرجا بخواهد هرچه بخورد، می‌خورد. آزاد آزاد است ولی وقتی زن و بچه دارد باید زود به خانه بیاید، در صف نانوایی بایستد، خرجی خانم و خواسته‌های بچه، ولی این محدودیت بد است؟ نه من ازدواج کنم محدود می‌شوم، خوب باشد. محدود، مگر هر محدودیتی بد است؟ امیرالمؤمنین می‌فرماید: «فَصُونُوهَا وَ تَصَوَّنُوا بِهَا» (نهج البلاغه، خطبه 191) یعنی شما تقوا را حفظ کنید، تقوا هم شما را حفظ می‌کند. 2- زن و شوهر، لباس یکدیگر یک آیه در قرآن داریم می‌گوید: زن و شوهر لباس هستند. «هنَّ» قاری: «هُنَ‏ لِباسٌ‏ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن‏» (بقره/187) آیه قرآن است، همسر برای همسر لباس است. زن لباس مرد است و مرد هم لباس زن است. خوب لباس چیست؟ هم باید لباس را حفظ کرد و هم لباس ما را حفظ می‌کند. ما باید لباس را حفظ کنیم، لباس هم ما را از سرما و گرما حفظ می‌کند. «صونوها» یعنی شما تقوا را حفظ کنید، تقوا هم شما را حفظ می‌کند. امیرالمؤمنین می‌فرماید: «رَأْسُ التَّقْوَي تَرْكُ‏ الشَّهْوَةِ» (غرر الحكم، ص 304) یعنی بیشتر تقواها مربوط به شهوت است. اگر در سن سی، چهل سالگی آدم داماد یا عروس شود، نصف دینش را حفظ کرده است. اما اگر دختر سیزده ساله ازدواج کند، پسر هفده ساله ازدواج کند، اگر زود ازدواج کند نصف دین نه، دو سوم دینش را حفظ کرده است. مثلاً اگر بگوییم: دین نود درجه است، نصف نود درجه 45 درجه می‌شود. اگر سی چهل سالگی ازدواج کند 45 درصد دینش را حفظ کرده است. از نود تا نصفش، 45 تا اما اگر زود ازدواج کند دو سوم نود تا، دو سوم نه تا می‌شود شصت تا. «رَأْسُ التَّقْوَي تَرْكُ‏ الشَّهْوَةِ»، «من ملك شهوته كان‏ تقيا» (غرر الحكم، ص 274) کسی اگر بتواند شهوتش را کنترل کند این می‌شود گفت: آدم تقی، متقی است.
«ملاك‏ التقي‏ رفض الدنيا» (غرر الحكم، ص 138) اگر خواستیم ببینیم چه کسی تقوا دارد و چه کسی ندارد، ببینیم برخوردش با دنیا چطور است؟ بگذارید من اینجا آمدم چند دقیقه در مورد دنیا و آخرت صحبت کنم. اما دنیا و آخرت، هردو را باید داشت. مثل دو تا بال است. با یک بال نمی‌شود پرواز کرد. داریم اگر کسی دنیا را رها کند از ما نیست. آخرت را رها کند از ما نیست. دنیا چهار تا لقب دارد، لقب‌هایش را بگویم. 1- دنیا را خدا گفته «فضل» یعنی فضیلت است. به چه دلیل؟ کجای قرآن؟ این تکه، «فَإِذا قُضِيَتِ‏ الصَّلاةُ» قاری: «فَإِذا قُضِيَتِ‏ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه/10) نماز جمعه که تمام شد، بلند شوید پخش شوید، «من فضل الله» فضل خدا را بدست آورید. به چه می‌گوید فضل الله؟ یعنی پول بدست آورید. صدای اذان که برده شد مغازه‌ها را ببندید و نماز جمعه بروید. نماز جمعه که تعطیل شد بروید مغازه‌ها را باز کنید. خدا به دنیا «فضل الله» گفته است. آیه‌ی دیگری در قرآن داریم می‌گوید: دنیا زینت است. «المال و البنون» قاری: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ‏ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» (کهف/46) مال زینت است، اولاد هم زینت است. 3- دنیا خیر است. مثلاً می‌خواهد بگوید: اگر پولی گذاشتی و خواستی بمیری، پولی دارد وصیت کن. عوض اینکه بگوید: پولی گذاشتی، می‌گوید: «إِنْ‏ تَرَكَ‏ خَيْراً الْوَصِيَّةُ» قاری: «إِنْ‏ تَرَكَ‏ خَيْراً الْوَصِيَّةُ» (بقره/180) اگر خیری گذاشتی وصیت کن، یعنی اگر پولی گذاشتی وصیت کن. اما حکمت خیر کثیر است. «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ» قاری: «وَ مَنْ يُؤْتَی…» حاج آقا: «خیراً کثیرا» قاری: «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً» (بقره/269) گرفتید چه می‌گویم؟ دنیا خیر است اما حکمت خیر کثیر است. خداوند در قرآن می‌گوید: دنیا خیر است، اگر مالی گذاشت وصیت کن. به جای مال گفته: اگر خیری گذاشت وصیت کن. یعنی مال، پس به مال گفته: خیر، اما حکمت می‌گوید: کسی که به او حکمت دادیم خیر کثیر به او دادیم. پس لقب‌های دنیا چه شد؟ فضل، زینت، خیر! دنیا خیر است. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🌹روی قبر پارچه سبزی کشیده بودند و کنــارش پُــر بـود از مُهــر و مفـاتیـح. از عراقیـها جـریانش را پرسـیدیم؛ گفتند: «شبها می دیدیم اینجا روی خـاکریز، شمعی روشن است! فکر کردیم عشایر منطقه آنرا روشن کرده اند. آنها هم فکر می کردند ما روشن کرده ایم. چند وقت بعد،ازعشـایر پرسیدیم: شما شبها آنجـا چه می کنید؟ گفتند: ما فـکر میکردیم شما شمع روشن کرده اید! با هم رفتیم روی خـاکریز؛ پیـکر یک شهـید ایـرانی بود. کارت شناسایی هم داشت»: سـید طعمه یاسـری از اهـواز 🌹 همین جـا دفنش کـردیم؛ می آییم حاجتـمان را میگیریم و می رویـم. 📚 آسمان مال آنهاست / محمد احمدیان صلواتی هدیه کنیم به ارواح طیبه همه شهـدا ‌🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✅نمونه ای از ان 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
هدیه امام حسین(ع) به میرزا تقی خان امیرکبیر 🔸مرحوم آیت الله اراکی درباره شخصیت والای میرزا تقی خان امیرکبیر فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم حسین است! گفتم: چطور؟ 🔹 با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. 🔻آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم. 📑منبع : کتاب آخرین گفتارها 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅بدانیم که و به علیه السلام مهمترین اسباب است 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔻آزمودن خدا امام صادق (ع) می فرمایند: روزی حضرت عیسی (ع) بربالای بلندی ایستاده بود. ابلیس بر او عیان شد و گفت: تو که می گویی خداوند برهرکاری تواناست، از این بلندی خودت را پائین بینداز تا خداوند تو را نگه دارد. حضرت فرمود: سزاوار نیست بنده ای بخواهد خدا را آزمایش کند، بلکه اوست که بندگانش را می آزماید. آن معجزات را خداوند به من اجازه داده و این را اجازه نفرموده است. 📚بحارالأنوار، ج 60، ص 252 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅بدانیم تلاش میکند به شکلهای مختلف همه انسان ها حتی انبیا الهی را دهد. ✅کسی خدا را نمی کند 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶✅
🔻دیدار خسرو شوم بوده 🍃وقتی خسرو پرویز برای شکار از شهر بیرون رفت، چون به صحرا رسید، چشمش به مردی زشت‌رو افتاد؛ پس آن را به فال بد گرفت و دستور داد او را از جلو راه دور کنند. آن مرد پیش خود گفت: «خسرو بر نقّاش عالم عیب گرفته است!» 🍃چون خسرو از شکارگاه برمی‌گشت، اتفاقاً به همان جایگاه رسید و آن مرد را دید. 🍃آن مرد صدا زد ای خسرو سؤالی دارم. گفت: بگو. عرض کرد ای پادشاه! امروز شکارت خوب بوده است؟ گفت: بسیار عالی بود. 🍃عرض کرد: آیا به همراهان تو آسیبی رسید؟ گفت: نه. عرض کرد: پس چرا مرا دیدی به فال بد، به من اهانت کردی؟ و از سر راهت دور کردی؟ گفت: دیدار امثال تو را مردم، شوم می‌گیرند. 🍃عرض کرد: پس دیدار خسرو بر من شوم بوده است، نه دیدار من بر خسرو؛ خسرو از جواب او تسلیم گردید و از او عذرخواهی کرد. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ای برای 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔻نتیجه‌ی خوار شمردن شخصی در بنی‌اسرائیل فاسد بود به‌طوری‌که بنی‌اسرائیل او را از خود راندند. روزی آن شخص به راهی می‌رفت، به عابدی برخورد کرد که کبوتری بالای سر او پرواز می‌کند و سایه بر او انداخته است. پیش خود گفت: «من رانده شده هستم و او عابد است اگر من نزد او بنشینم، امید می‌رود که خدا به برکت او به من رحم کند.» این بگفت و نزد آن عارف رفت و همان‌جا نشست. عابد وقتی او را دید با خود گفت: من عابد این ملّت هستم و این شخص، فاسد است او بسیار مطرود و حقیر و خوار است چگونه کنار من بنشیند، از او روی گردانید و گفت: از نزد من برخیز! خداوند به پیامبر آن زمان وحی فرستاد که نزد آن دو نفر برو و بگو اعمال خود را از سر گیرند زیرا من تمام گناهان آن فاسد را بخشیدم و اعمال آن عابد را (به خاطر خودبینی و تحقیر آن شخص) محو کردم. منبع📚:شنیدنی‌های تاریخ، ص 373 -محجه البیضاء، ج 6، ص 239 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅همانطور که باعث است موجب و است 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🌸🍃🌸🍃 ﺩﺭ ﻣﻌﺒﺪﯼ ﮔﺮﺑﻪﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ، ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺭﺍﻫﺐﻫﺎ، ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺁﻥﻫﺎ ﻣﯽﺷﺪ! ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺮﺍﻗﺒﻪ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻪ ﺑﺎﻍ ﺑﺒﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺑﺒﻨﺪﺩ. ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﻝ ﺳﺎﻝﻫﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺻﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﺁﻥ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﺪ! ﺳﺎﻝﻫﺎ ﺑﻌﺪ، ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ! ﮔﺮﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ... ﺭﺍﻫﺒﺎﻥ ﺁﻥ ﻣﻌﺒﺪ ﮔﺮﺑﻪﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻌﺒﺪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺒﻨﺪﻧﺪ!!! ﺗﺎ ﺍﺻﻮﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ! ﺳﺎﻝﻫﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﺭﺳﺎﻟﻪﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺑﺴﺘﻦ ﮔﺮﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺒﺎﺩﺕ!! ✅ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﺻﻞ ﻭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅همه بویژه عالم ام دین باید مراقب باشند کاری نکنند که باعث و بشود 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
سردار رفیعی فرمانده سپاه صاحب الامر (۱۴۰۰/۱۰/۹) : حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند، چراغ انداخت چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند! او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از بود شناخت! سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان برسانند و ماشین را هم به تعمیرگاه... خود سردار هم دنبال کار خودش رفت! چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند! وقتی سردار آمد، دید همون فرمانده داعش هست، که به سردار میگه به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی.. ۶۰۰۰هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم! 💠نقل خاطره توسط سردار رفیعی 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 و باعث به دست آوردن ها و از بین رفتن میشود 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🔻زیارت پینه دوزان 👑 گويند كه روزى شاه عباس صفوى از وزيرش پرسيد: امسال اوضاع اقتصادی كشور چگونه است؟ 🕋 وزير گفت: الحمدالله به گونه ای است كه تمام پينه دوزان توانستند به زيارت كعبه روند. 👞👞 شاه عباس گفت:نادان اگر اوضاع مالی مردم خوب بود میبايست كفاشان به مكه میرفتند نه پينه‌دوزان، چون مردم نمیتوانند كفش بخرند ناچار به تعميرش می پردازند، بررسی كن و علت آن را پيدا نما تا كار را اصلاح كنيم. 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✅در باید مراقب آمار و اطلاعات و اطرافیان باشیم 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🍀 🍀 ✳️ «لئوناردو داوينچي» نقاش معروف ایتالیایی هنگام كشيدن تابلوي «شام آخر» دچار مشكل بزرگي شد؛ او مي‌بايست نيكي و خوبی را به شكل عيسي و بدي و پلشتی را به شكل يهودا (از ياران خائن مسيح كه هنگام شام تصميم گرفت به او خيانت كند) تصوير مي‌كرد. او كار را نيمه تمام رها كرد تا مدل‌هاي مناسبش را پيدا كند. 🔸روزي در يك مراسم همسُرایی کلیسا، تصوير كامل مسيح را در چهره يكي از آن جوانان گروه سرود يافت. جوان را به كارگاهش دعوت كرد و از زوایای زیبا و نورانی چهره‌اش طرح‌های اولیه الهاماتی را برداشت کرد. 🔸سه سال گذشت... تابلو شام آخر با چهره های جذاب حواریون تقريبأ تمام شده بود؛ اما داوينچي هنوز براي يهودای خائن مدل مناسبي پيدا نكرده بود. لئوناردو داوینچی پس از جستجوی فراوان، جوانی با ظاهری درهم شكسته و ژنده ‌پوش را مست و خراب در کنار جوي آبي يافت. با کمک دستيارانش او را تا كليسا آوردند. 🔸گدا را كه هنوز درست نمي‌فهميد چه خبر است، در كليسا سرپا نگه‌اش داشتند تا داوينچي از خطوط کریه و گناه آلود چهره اش که آثار خودپرستي و بی تعهدی آشکارا در آن نقش بسته بود، نسخه برداري كرد. 🔸وقتي كار نقاش تمام شد، مرد بیچاره كه ديگر كمي هشیار شده بود، چشم‌هايش را باز كرد و تابلوی نقاشي پيش رويش را ديد و با شگفتي و اندوه فراوان گفت: "من اين تابلو را قبلأ ديده‌ام!" داوينچي با تعجب پرسيد: "كي؟کجا؟!" 👈مرد کریه المنظر گفت: سه سال قبل، پيش از آن كه همه چيزم را بخاطر گناهان و اشتباهات خودم از دست بدهم. موقعي كه در يك گروه سرود کلیسا آواز مي‌خواندم، زندگي مومنانه و پر از رويايي داشتم... و نقاش هنرمندي از من دعوت كرد تا مدل نقاشي چهره عيسي شوم! (📚بر گرفته از كتاب «شما عظیمتر از آنی هستید که می اندیشید 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅هر لحظه باید مراقب باشیم 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🌸🍃🌸🍃 پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟ گفتند : از وزات دست برداشته و به عبادت خدامشغول شده است پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید : از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟ گفت از پنج سبب: اول: آنکه تو نشسته می‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ماندم اکنون بندگی خدایی می‌کنم که مرا دروقت نماز هم ، حکم به نشستن می‌کند دوم: آنکه طعام می‌خوردی و من نگاه می‌کردم اکنون رزاقی پیدا کرده‌ام که اونمی خورد و مرا می‌خوراند سوم: آنکه توخواب می‌کردی و من پاسبانی می‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی‌خوابد و مرا پاسبانی می‌کند چهارم: آنکه می‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید پنجم: آنکه می‌ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می‌کنم و اومی بخشاید . خدایا مارا یک لحظه به حال خود وامگذار... 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 خدا موجب و و و افزایش می شود 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🌸🍃🌸🍃 نبی مکرم اسلام (ص) در اعتکاف بودند که شب، یکی از همسرانش به مسجد برای دیدن ایشان آمدند. همسر پیامبر اکرم (ص) در تاریکی بودند و ایستاده با هم سخن می‌گفتند که مردی از نزد آن‌ها رد شد. حضرت آن مرد را صدا کرده و فرمودند: من در اعتکاف هستم و نمی‌توانم خانه بروم، ایشان همسرم من هستند و من با همسرم گفتگو می‌کردم. آن مرد عرض کرد یا رسول الله من به شما ایمان دارم. حضرت فرمودند: شیطان همیشه انسان را وسوسه می‌کند، دوست نداشتم در این تاریکی شب خود را موضع تهمت قرار دهم و از ذهنت بگذرد شاید رسول الله در تاریکی شب با زن نامحرمی حرف می‌زد، چرا که اگر همسرش بود، حتما در خانه‌اش با هم صحبت می‌کردند. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅باید مراقب باشیم خودمان را در معرض دیگران قرار ندهیم و باعث و دیگران نشویم... یکی از راههای جلوگیری از این اتفاق تبیین و توضیح است 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🌸🍃🌸🍃 وقتی شما یک پرتقال را تحت فشار قرار دهید، آب پرتقال بدست می آورید نه چیزی دیگر چون این چیزی ست که در درونش هست. همین اصل برای شما هم صدق میکند. وقتی کسی شما را تحت فشار روانی قرار دهد آنچه که بیرون می آید عصبانیت، نفرت، تندی، تنش، افسردگی، خشم چیزی است که در درون شماست. اگر آنچه در درون دارید را دوست ندارید، میتوانید با تغییر افکارتان آنرا عوض کنید. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅برای افراد یکی از موقعیتها و و و عصبانیت است 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🌸🍃🌸🍃 پادشاهی ده کنیزک داشت هر کدام از دیگری بهتر.روزی آنها از پادشاه خواستند که بگوید کدامیک از آنان را بیشتر دوست دارد.او انگشترش را از انگشت بیرون آورد و گفت:((فردا این انگشتر نزد کسی خواهد بود که از همه دوست داشتنی تر است.)) پادشاه دستور داد که زرگرها هرچه زودتر نه انگشتر دیگر مانند آن بسازند او به هر یک از کنیزکها پنهانی یک انگشتر داد و از هر کدام خواست که آن راز را پوشیده نگه دارد. نیرنگ پادشاه کارساز افتاد .از آن پس هریک از کنیزکها گمان می کرد که پادشاه او را بیشتر از دیگران دوست دارد . 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅انسانها بویژه کسانی که دارای هستند در توجه و باید تدبیر و داشته باشند این نکته در ضروری تر است 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🌸🍃🌸🍃 در قدیم زائران تهرانی که برای زیارت به شهر ری می رفتند پس از زیارت شب را در شهر ری توقف نمی کردند و به تهران باز می گشتند و ساکنان شهر ری با اطلاع از این موضوع از زائر تهرانی دعوت می کردند و چنین می گفتند که: تو را به این حضرت، شب را در منزل بمان و چون دعوت شونده ناگزیر از مراجعت بود لذا تعارف آن شاه عبدالعظیمی جنبه عملی نداشت و نمی توانست مورد قبول واقع شود. ‎بدین ترتیب عبارت تعارف شاه عبدالعظیمی ‎رفته رفته به صورت اصطلاح درآمد و تبدیل به ضرب المثل شد. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✅ باید جدی و واقعی باشد وگرنه میشود تعارف شاهعبدالعظیمی 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🌸🍃🌸🍃 یکی از کارمندان شهرداری ارومیه می گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم. از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟ تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم. یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان. رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟ گفتم :کار گفت : فردا بیا سرکار باورم نمی شد فردا رفتم مشغول شدم . بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود. چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای اون مشغول شدم. شش ماه بعد جناب شهردار استعفاء کرد و رفت جبهه. بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت :توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، و پرداخت می شد. یعنی از حقوق شهید ، این درخواست خود شهید بود 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✅یکی از ویژگیهای اخلاقی ان و و است این شهید عزیز الگویی مناسب برای و مدیران جامعه است 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🌸🍃🌸🍃 گرگی با مادر خود از راهی می گذشتند، بزی در بالای صخره تیزی ایستاده بود و بر سر گرگ آب دهان می انداخت. گرگ مادر اهمیتی نمی داد و رد می شد. فرزند گرگ ناراحت شد و گفت: مادرم برای من سنگین است که بزی برای ما آب دهان بیندازد و تو سکوت کنی. گرگ مادر گفت: فرزندم، نیک نگاه کن ببین کجا ایستاده و تف می کند، او اگر نمی ترسید این کار را روی صخره تیزی نمی کرد، چون مطمین است من نمی توانم آنجا بایستم و او را بکشم. پس به دل نگیر که بز نیست بر ما آب دهان می اندازد، آن جایی که ایستاده است ،به ما تف می کند . 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 ✅بعضی افراد بخاطر پست و جاه و احساس دارند ولی در وجودشان زیاد است 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
🌸🍃🌸🍃 🍃عَوان: داشتن سنّ و شرایط کاری را گویند. عَوان از عَون و یاری است. إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِكْرٌ عَوانٌ بَيْنَ ذلِكَ (۶۸_ بقره) یعنی گاوی که نه پیر باشد که نتواند شخم بزند و کار و یاری کند، و نه تازه مولود باشد که اندامش برای کار و یاری در مزرعه استحکام لازم را نداشته باشد. حق تعالی در این آیه حتی کار کشیدن از حیوانات را در سن کودکی و یا پیری امری روا نمی شمارد. در تمام کشورها برای کودکان کار چاره‌اندیشی می کنند ولی برای پیرمردان و پیرزنان کار، کسی اهمیت نمی دهد که برای آنان مواجبی مقرر کنند که در سن پیری کار نکنند. روزی حضرت علی علیه السَّلام پیرمردی را دیدند که در بازار کوفه بار سنگینی می برد. امام پرسیدند: چرا این پیرمرد را از بیت المال در این سن پیری حقوقی نمی دهید؟ گفتند: چون یهودی است. حضرت فرمودند: آیا غیر از این است که جوانی اش را برای شما مسلمان کار کرده است؟ پس به او از بیت المال مستمری بدهید. پیرمردان و پیرزنان کار را طبق کلام وحی مراعات کنید که نزد حق تعالی بلاتشبیه از یک حیوانی چون گاو ارزشمندترند. حال این سوال پیش می آید چرا گاوی را که پیر شده بود را امر به ذبح اش نمی کرد؟ علت آن است که به ما بیاموزد گاو را وقتی از کار کردن در مزرعه ناتوان شد ذبح کنید چون هم گوشت اش سفت و بی طعم نمی شود، و هم نیازی به رشد آن نیست وقتی که کاری برای ما انجام نمی دهد 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✅نمونه از و به و ✅نمونه ای از و در اسلامی و دینی ✅ علیه السلام 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
🌸🍃🌸🍃 ما آدمها دو سبد باخودمون داریم : یکی جلومون آویزونه ، یکی هم پشتمون نکات مثبت وخوبی هامونو میندازیم تُو سبد جلویی ، عیب هامونو تُو سبد پشتی وقتی تومسیر زندگي داریم راه میریم ، فقط دو چیز رو می بینیم خوبی های خودمون و عیب های نفر جلویی 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶