eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
121 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببینید: معرفی کتاب در برنامه سیمای خانواده شبکه 1 سیما 📚مجموعه‌ای از چند درباره (عج) و تشرفات به محضر ایشان 📙 🖋 📡 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/110296 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
دست کوچکم را بگیر! 🤲🏻 🌺 در عصر پنجمین‌روز اسفندماه که صدای چیک‌چیکِ افتادن قطره‌های باران بر برگ درختان حیاط و آواز گنجشک‌ها گوشم را پُر کرده است، کتاب را به دست می‌گیرم. امشب شبِ ولادت (عج) است؛ امامی که احساس می‌کنم نزدیک‌ترین شخص به من است و درعین‌حال، خودم را از او دور می‌بینم، مردی که او را داناترین شخص به حال‌واحوال خودم می‌دانم و درعین‌حال، خودم را نسبت‌به احوالاتش بی‌خبر می‌بینم. من ایشان را خیلی دوست دارم. می‌خواهم همین‌طور ساده و کوتاه و بی‌شیله‌پیله بگویم: مثل احساس و در داستان . 📚 تفاوت زیادی دارد که این کتاب را در همین ساعات و لحظه‌ها بخوانی یا بگذاری برای چند ماه بعد. مثل این می‌ماند که شیرینی تروتازه و خوشمزه‌ای را همین الان از شیرینی‌فروشی بخری و نخوری یا مثل دارویی که دکتر برای روزهای بیماری تجویز کرده است و اگر به‌موقع مصرف نکنی فایده‌اش را از دست می‌دهد. البته همیشه فایده دارد؛ اما اثر شیرینی تازه و داروی به‌موقع کجا و اثر خوردن آن‌ها در وقتی دیگر کجا! 🥇در همین ساعات مهدوی‌تر از هر لحظه‌ای از سال، کتاب را وا کردم و به صفحه رنگی عنوان کتاب و نام و رسیدم. این داستان را نوشته و تصویرگری‌اش کرده است که من به آن‌ها نمره خوبی هم برای انجام کارهایشان می‌دهم؛ چراکه هم را دوست دارم و هم تصویرگری‌اش را. 📖به صفحه چهار می‌رسم و ا را می‌بینم که هم سنی کوچک است و هم جسمی. او با اجازه مادرش به سمت می‌رود که نزدیک خانه‌شان است و می‌خواهد اسمش را به‌عنوان یکی از کمک‌کنندگان در امور جشن بنویسد. همه در تکاپو هستند و این‌ور و آن‌ور می‌روند. یکی میوه و شیرینی می‌برد و یکی ریسه چراغ‌های رنگی را می‌بندد. در مسجد هم مشغول کارهای دیگری هستند؛ از آماده‌شدن و مسجد گرفته تا کسی که است و دارد کاری می‌کند که آرزوی امیرمهدی است. او دوست دارد اذان بگوید و بخواند؛ اما همه می‌گوید او تازه دارد خواندن و نوشتن یاد می‌گیرد و باید به کلاس سوم دبستان برسد تا بتواند بگوید یا قرآن بخواند و در مسجد شرکت کند. امیرمهدی با همین فکروخیال‌ها به پسر نگاه می‌کند و به دنبال مسئول ثبت‌نام جشن نیمه‌شعبان هم می‌گردد. آقای مشتاقی را پیدا می‌کند؛ اما جوابی می‌شنود که باب میلش نیست. او می‌گوید امیرمهدی کوچک است و برای انجام کارهای مسجد باید قدری بزرگ‌تر شود. اصرار امیرمهدی فایده‌ای ندارد و دل‌شکسته از مسجد راهی خانه می‌شود. نزدیک خانه‌شان که می‌رسد «دید که پسرکی روی پل جلوی خانه‌ای ایستاده است. جلوتر که رفت، متوجه شد پسرک روی صندلی چرخدار نشسته و چرخ صندلی‌اش، لای میله‌های پل گیر کرده ااست. خودش را به پسرک رساند و به او سلام کرد.» 💯 دوستی امیرمهدی و محمد با همین سلام و کمکی به‌موقع آغاز می‌شود. به‌موقع‌بودن کارها بسیار مهم است. همه توصیه کرده‌اند که کارهای درست را به‌موقع انجام دهیم تا همان‌طور که گفتم اثر شیرینی تازه و داروی سروقت را داشته باشند. امیرمهدی هم به‌موقع تصمیم درست می‌گیرد و به کمک محمد می‌رود. آشنایی‌شان، آن‌ها را به سمت کارهای بزرگ‌تر می‌بَرَد: مثل انجام کاری که (عج) را خوش‌حال کند و مشارکتی در هم باشد. آن‌ها ساعت‌ها فکر و برنامه‌ریزی می‌کنند و با کمک خانواده‌شان دست به کار می‌شوند تا به سبک خودشان، برای تولد آقا بگیرند. درنتیجه با پس‌انداز بچه‌ها و کمک مالی و معنوی بزرگ‌ترها چند کیف و نوشت‌افزار و مقداری غذای گرم و تازه برای بچه‌های کار سرِ چهارراه تهیه می‌کنند؛ اما این همه ماجرا نیست. در چند صفحه آخر این کتاب ۲۸صفحه‌ای، اتفاق مهم‌تری هم می‌افتد: و در به‌موقع‌ترین لحظه زندگی! 😍 کتاب مانند عنوانش است و سبز و توجه‌برانگیز و . این کتاب به موارد مهمی توجه کرده است که باید در کنار لذت‌بردن از داستان‌گویی‌اش، به آن‌ها هم بپردازیم. یکی از آن‌ها حضور در امور جشن‌ها و مراسم‌های بزرگ دینی است. نیمه‌شعبان یکی از بزرگ‌ترین و عزیزترین لحظه‌های زندگی هر مسلمانی است و کودکان ما هم باید با این عظمت و زیبایی به‌خوبی آشنا شوند. شناخت آن‌ها از (عج) باید در فضای همین مناسبت‌ها و جشن‌ها آغاز شود؛ چون مسئله‌ای که با شادی و امیدواری و زیبایی همراه شده باشد، بیشتر در ذهن کودکان ماندگار می‌شود. نویسنده کتاب به‌درستی و زیرکانه، امیرمهدی را وارد ماجرای جشن نیمه‌شعبان کرد و به خانواده‌ها یاد می‌دهد که اهمیت و ظرفیت تربیت دینی کودکان در فضای جشن نیمه‌شعبان را جدی بگیرند. ⬇️⬇️⬇️
🔻 مورد بعدی انجام کاری کوچک در حد توان کودکان در بستر بزرگ جشن نیمه شعبان است. این حضور و حتی اگر کوچک باشد، روح آن‌ها را بزرگ می‌کند و فکرشان را گسترش می‌دهد تا به کارها و مشارکت‌های بزرگ‌تری فکر کنند و همچنان خود را وصل به ببینند که حضرت مهدی(عج) در آن حضور دارد. نویسنده در این بخش هم نامحسوس، خانواده امیرمهدی و محمد را وارد ماجرا کرد و به ما نشان داد که پدرها و مادرها بعد شنیدن خواسته بچه‌ها، آن‌ها را جدی گرفتند و کمک‌شان کردند. 👌🏻 مسئله بعدی که در ادامه تکمیل امور تربیتی‌ای است که به آن اشاره کرده‌ام، بچه‌ها بین بچه‌های کار سرِ چهارراه توسط خود امیرمهدی و محمد است. بزرگ‌ترها پس از تهیه وسایل و غذا، خود را کنار کشیدند و وظیفه پخش نذری را به عهده بچه‌ها گذاشتند تا آن‌ها بتوانند کارشان را تکمیل و و لذت مشارکت در جشن نیمه شعبان را به‌طور کامل دریافت کنند. 💚 در بخش پایانی کتاب به سبزترین لحظه خود می‌رسد؛ همان‌جایی که محمد خود را گرفتار و ناتوان می‌بیند و پی می‌برد هرچقدر هم ناتوان باشد تنها نیست و باید به و آقای مهربان‌مان ببرد؛ آغوشی که همیشه کارساز است.... 📗 در تمام زمان داستان و همه وقتی که داشتم این یادداشت را می‌نوشتم به یک کلمه فکر کردم: به‌موقع‌بودن. در این روزها و شب‌ها که حال‌وهوای جهان و به‌خصوص قلب ما تر از هر زمان دیگری است، باید اهمیت به‌موقع‌بودن کارها را بهتر و بیشتر درک و تمرین کنیم تا مثل امیرمهدی و محمد، سبزترین نذرها و لحظه‌ها را در کنار (عج) تجربه کنیم. ✍🏻 از: 📚 تهیه کتاب👇 https://ketabejamkaran.ir/140152 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
1️⃣ با منتظران امام زمان(عج) در قرن‌های گذشته آشنا می‌شوید. 2️⃣ راه‌های کسب رضایت امام را یاد می‌گیرید. 3️⃣ عوامل نارضایتی حضرت را می‌فهمید. 📙 کتاب این هفته: (عج) 🖋 به قلم: 📜مجموعه داستان‌هایی خواندنی و جذاب از ملاقات افراد مختلف با (عج) اگه این کتاب رو خوندید حتما نظرتون رو به آیدی @ketabejamkaran_admin برامون بفرستید. برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/101611 📚 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🚨 📙 🖋 📚 با دست‌مایه قرار دادن ماجرای که در آن قتل عام و سوزاندن مسیحیان نجران توسط (پادشاه یمن) به تحریک یهودیان و حاخام‌های مشاورش رمانی به نام نگاشته و در آن ضمن کشش مناسب و اوج و فرود جذاب داستانی، سابقه ، و در معتقدان سایر ادیان را بر پهنه تاریخ به تصویر کشیده است. 📖این رمان ماجرای دختری به نام ست که پدرش از بزرگان و خاخام‌های است. آدیا با ذونواس که به شهرشان آمده است، ملاقات می‌کند و مهر را در دل می‌پروراند، اما ذونواس بعد از ملاقات با آدیا به او بی‌اعتنایی می‌کند. در کمال ناباوری شاهزاده، آدیا را از پدرش خواستگاری می‎‌کند و او را همراه خود به قصرش که در است، می‌برد. آدیا که فکر می کند این ازدواج است، می خواهد فرار کند و به نزد پدرش برگردد، اما شاهزاده به خاطر حفظ جان آدیا به او بی‌اعتنایی می‌کند. ذونواس بعد از مرگ پدرش و از بین بردن مخالفان می‌شود. آدیا از قصر فرار می‌کند و دچار مشکلات و خطرات زیادی می‌شود تا اینکه به و عجیبی دچار می‌شود... برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/144516 📕 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
هدایت شده از مسجد مقدس جمکران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 بماند به یادگار از نیمه شعبان سفیدپوش ۱۴۰۲ کانال و صفحه رسمی مسجد مقدس جمکران👇 🆔 @jamkaran_ir سایت رسمی مسجد مقدس جمکران 👇 🌐 www.jamkaran.ir
ا❁﷽❁ا ❄️برشی برفی از کتاب 📖 با سرمایی که از دَرزهای پتو عبور می کرد و توی مغز استخوانش می نشست، بیدار شد.هر چه خودش را مچاله می‌کرد فایده‌ای نداشت. بابا را دید که او هم در خودش مچاله شده بود. آسمان پنجره سفید بود. بلند شد و پشت پنجره رفت. چشمانش را مالید. همه چیز شفاف شد. همه جا سفید بود. تکه‌های بزرگ مثل خالی کردن پنبه های تشک بر سر می‌بارید. عباس از جا پرید. کلاهش را به سرش کشید و رفت توی کوچه. بچه‌های پامنار با اولین دانه برفی که روی زمین نشسته بود چشمانشان را باز کرده بودند و یکی یکی توی کوچه می‌آمدند. 🍉 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/133122 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
⁉️چرا باوجودی که همه امامان، هستند، فقط به (عج) گفته می‌شود؟ 📜 این سؤال را از (ع) پرسید و امام در جواب فرمود: آن‌گاه که جدّم (ع) به شهادت رسید، فرشتگان الهی با گریه و ناله به درگاه الهی ضجه نموده، عرض کردند: ای خدا و مولای ما، آیا از کسانی که برگزیده و فرزند برگزیده تو را به شهادت رساندند می‌گذری، او که بهترین خلق توست؟ خداوند به آنان وحی فرمود: فرشتگان من، آرام باشید، به عزت و جلالم سوگند که حتماً از آنان خواهم گرفت؛ هرچند مدتی بگذرد. سپس خداوند از فرزندان (ع) امامان را برایشان نمایان ساخت و فرشتگان خوشحال شدند. اما دیدند یک نفر از ایشان ایستاده و نماز می‌خواند. خداوند فرمود: به‌وسیله آنکه ایستاده، از آنان انتقام خواهم گرفت. 📘 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/3006 📘📘📘📘📘 ❓ ❓ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🟢بشارت آمدن از زبان حضرت (ع) 📜کنار گرد هم حلقه زده بودند. همگی از نسل . سیدالشهدا_ع) از کنار مسجد عبور می‌کرد که به آن‌ها رسید. آینده‌شان را دیده بود که خبر داد: بدانید که پیش از آنکه عمر دنیا به پایان برسد، خداوند مردی را از بر می‌انگیزد که هزاران نفر از شما را به هلاکت می‌رساند. بشارت داده بود به فرزند موعودش. یکی‌شان هرچه مولود از نسلشان بود، شمرد و باتعجب گفت به آن تعداد نمی‌رسند. اما امام(ع) می‌دانست که در زمان آن موعود تعداد آن‌ها به آن مقدار خواهد رسید. حتی خبر داد که امیرشان نیز یک نفر از نسل همان خواهد بود... ♻️برگرفته از: 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/2907 📘📘📘📘📘 ♦️ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
🔻نامزدهای گروه کودک و نوجوان معرفی شدند. 🏅دو اثر از : 📙 🖋 🔗https://ketabejamkaran.ir/123126 📙 🖋 🔗https://ketabejamkaran.ir/122652 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببینید: معرفی کتاب در برنامه‌های شبکه 1 سیما 📚گامی چند در معرفت (عج) 📙 🖋 📡 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/141170 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran