همین دیشب داشتم از خشم مینوشتم. از خشمی که موقع شنیدن خبر قطع نخاع شدن نوجوانی در عملیات تروریستی کرمان سراغم آمد. از اینکه باید به خودم قول بدهم تا میتوانم با انگشتانم انتقام انگشتهای بیحرکت او را بگیرم و زندگی را برای آن تروریستها جهنم کنم. اما مردهای سبزپوشی مثل همیشه پیشقدم شدند تا سیلی محکمی به آن موجودات دوپا بزنند. همین دیشب. وقتی من بین خواب و بیداری داشتم به زندگی سخت و سراسر حسرت این نوجوان فکر میکردم، انگشتهای دست چند مرد دکمهای زدند و سنگهایی از جنس سجیل را روی سر تروریستها ریختند. دستشان پر برکت باشد. عمرشان هم.
حالا اما برای من دیگر تعداد کشتههای آن موجودات دوپا مهم نیست. جهنم مبارکشان باشد. جنازهی متعفن صدتای آنها هم نمیتواند دلِ پدرِ کاپشن صورتی را آرام کند.
من دنبال آمار مجروحانشان میگردم.
دنبال آمار قطع نخاعیهایشان.
آنها حقشان نیست که به این راحتیها به جهنم بروند. باید ذره ذره بمیرند.
وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فِيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ ...
✍#سین_جیم
#خط_روایت
#روایت_اقتدار
#پاسخ_سخت
@khatterevayat
〰〰〰〰〰〰🔻🔻
امتیاز بدهید.
برای کاپشن صورتی،گوشواره قلبی...
برای مادری که هرگز به خانه باز نگشت...
برای موهای پریشان و به خون اغشته دخترانمان ...
برای حسرتی که در نگاه اخر پدر بود ...
برای اشداءُ علی الکفّارِ....
و باذن خدا ،عاقبت در خون هایی که به ظلم جاری کردید، غرق خواهید شد...
إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ...
✍#کوثرسادات
#خط_روایت
#روایت_اقتدار
#پاسخ_سخت
@khatterevayat
〰〰〰〰〰〰🔻🔻
امتیاز بدهید.
اقتدار ما
مبدا تاریخ اقتدارمان را اگر فتح خیبر بدانیم بیراه نگفته ایم. زمانی که ضرب شست مولایمان علی را به آل صهیون چشاندیم. بدون پاسخ ضربه ها را نگذاشتیم حتی بابت فدک و حتی بابت کربلا اما به شکل دیگر و در جایگاه دیگر! حالا اما بعد از قرن ها دیگر فقط با زبان زینبی پاسخ نمی دهیم. بار دیگر گرز حیدری بر سر دیوان عالم فرو می آید حتی اگر با هزار دغل و فتنه منکر شوند و کشته هاشان را ضربه مغزی جا بزنند! ما زدیم، خوب هم زدیم و به وقتش هم زدیم. خدا رحمت کند روان پاک شهید حاج حسن طهرانی مقدم را وقتی حتی سید حسن نصرالله در خصوص ایشان فرمود: هر زنی که در لبنان با راحتی از شمال به جنوب یا بالعکس سفر می کند، این امنیت مدیون حاج حسن آقای طهرانی مقدم است.
✍#میم_و_میم
#خط_روایت
#روایت_اقتدار
#پاسخ_سخت
@khatterevayat
〰〰〰〰〰〰🔻🔻
امتیاز بدهید
ساعتش را به آرامی خارج کرد...
«چند سالی بود دقیقه ها ، دیگر تاب ادامه دادن نداشتند ..
ارام و بی رمق میگذشتند...
روحِ زمان در دقیقِ ۲۰جامانده بود ...
اما حالا صدای تپش های قلب زخمی اش می آمد ...
تندو با غضب میزد ...
وقتش رسیده بود !
زمان پوتین های رزمش را پا کرده و گره های سربندش را محکم ترمی بست ...
زمان منتظر دستور بود... »
گره پیشانیش تنگ تر شد ...گویا خبری در راه است !
✍#کوثرسادات
#خط_روایت
#روایت_اقتدار
#پاسخ_سخت
@khatterevayat
〰〰〰〰〰〰🔻🔻
امتیاز بدهید.
مظلوم اما مقتدر!
دلخوشی ام بعد از هر زخمی که از دشمن به تن خسته مان می خورد گوش دادن به حرف #حاج_قاسم بود که می گفت "والله؛ هرکس تیر به سوی این نظام انداخت، آواره شد..." ما مظلوم همیشه تاریخ بوده ایم از ماجراهای سقیفه و تنها ماندن مُعِزّ المومنین و غروب عاشورا و تا همین #مصیبت_کرمان. اما همیشه مقتدر هم بوده ایم. همیشه مقابل جور و ستم ایستاده ایم اگر سیلی به صورتمان زدند آواره شان کرده ایم، دست خدا می شویم و به سنت الهی یدالله فوق ایدیهم دست روی دست نمی گذاریم. حالا در این لحظه از تاریخ و در این مکان از جغرافیا فریادهای ما بیشتر به گوش می رسد. دیگر خار در چشم و استخوان در گلو نخواهد ماند حتی اگر مکر و تزویرشان بیشتر شود چون انتقام ما سختتر می شود. از این پس فقط یک نقطه کوبیده نخواهد شد هم حرامیان شام و داعش و هم نوکران صهیونیست در اقلیم.
✍#میم_و_میم
#خط_روایت
#روایت_اقتدار
#پاسخ_سخت
@khatterevayat
〰〰〰〰〰〰🔻🔻
امتیاز بدهید
اشکهایی که موشک شدند
🌌آسمان دست به کار شده و شام شهادت مظلومانهی امام هادی (ع) را پر از نورهای سبز و سفید و قرمز کرده است، البته با هالهای از رنگ صورتی.
🌃توی پلههای آسمان، مردی چهل و یک ساله، در شام غریبانهی شهادتش، دست نورانیاش را باز کرده، کاپشن صورتی گوشواره قلبی را درآغوش گرفته و با دست دیگرش، احتمالا، امیرعلی افضلی را به خود میفشارد.
ههی شهدا را کنارش جمع کرده تا با هم نظارهگر نورافشانی از آسمان باشند.
صدای ملکوتیاش را بلند کرده و گفته:مگر وعدهای حقتر از وعدهی الهی داریم!؟
و بعد هم آیهای از آیات قرآن را به صوت زیبایش برایشان خوانده که "فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُم مُّنتَقِمُونَ
ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺒﺮﻳﻢ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﺯ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎم ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ "
و انتقام گرفته شد.
توی آسمان ولولهای برپا شد.
مهمانی نورانی، قدم به سرای پدربزرگ نهاده و دست عنایتش را بر سر حاضرین کشیده و ندای حق را میگوید که
إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ
همه چشم میشوند و گوش که هنوز انتقام اصلی ماندهاست.
✊آری انتقامی سخت هنوز مانده که تقاص خون شهید ۱:۲۰ باشد. انتقام خون طهرانی مقدم و فخریزادهها باشد.انتقام خون تمام شهدای حادثهی تروریستی کرمان و همهی ایران باشد.
انتقامی که نابودی اسرائیل فقط یک قسمتش باشد.
✍#زهره_نمازیان
#خط_روایت
#روایت_اقتدار
#پاسخ_سخت
@khatterevayat
〰〰〰〰〰〰🔻🔻
امتیاز بدهید
چشمهایم را میبندم. صدا را میشنوم. بلند است. آنقدر بلند که کل دنیا خواهند شنید. حتما اسرائیل و آمریکا هم شنیدهاند. میخواهم وصال اهریمنان به جهنم را تبریک بگویم. میخواهم کل شهر را شیرینی بدهم. میخواهم به خاطر انتقام از نصف شب همه را خبر کنم. میدانم اگر همه این کار را هم بکنم دلم خنک نمیشود. دلم هنوز غصه دار دخترک کاپشن صورتی و گوشواره قلبی، مکرمه حسینی همان دختر امدادگر، فائزه رحیمی دانشجو معلم و.... است. همه آنهایی که ناز شست پاسداران ما را چشیدهاند، چندین زندگی به شهدای گلزار شهدای کرمان بدهکارند. ما غصه داریم میدانم. اما دلیل نمیشود که از نابودی داعشیان خوشحال نباشیم. دارم به این فکر میکنم که این لحظه حاج قاسم را کم داریم که جلوی دوربین بایستد و با اقتدار بگوید: پایان داعش خراسان!
بداهه
✍#فرانک_حسینی
#خط_روایت
#روایت_اقتدار
#پاسخ_سخت
@khatterevayat
〰〰〰〰〰〰🔻🔻
امتیاز بدهید
«بنام ریحانه»
انگشت های بلندِ مرد روی سطح صافِ کرمی رنگ لغزید.صاف و یکدست و بی خط و خش.دورش چرخید و از زاویه های دیگر او را برانداز کرد.چشمهای گردش روی نقطه ای تیز شد.کف دستش را کشید روی گُرده موشک و لب هایش تکان خورد:
_وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ
سکانس حجمِ کوچک بدن ریحانه ی کفن پوش روی دست مردهای خانواده سلطانی نژاد در سرمای گلزار شهدای کرمان توی حافظه اش خاموش و روشن می شد.قلبش به جای خون، انتقام پمپاژ می کرد توی رگ هایش!
ساعتش را نگاه کرد و از جیب لباس جنگی اش چیزی بیرون آورد .ماژیک قرمز بود،می خواست بنویسد «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنتَقِمُونَ »می خواست بنویسد......
اما با خودش گفت:
_این چیزها را نمی نویسند ،نشان می دهند!
صدای رجز مهدی رسولی توی پایگاه پیچیده بود:
_بالمهدیّ نَحن مُنتَصِرون
للقدِس ها إنِّنا لقادِمون
لم یبقَ إلا قلیلٌ عَلی
إِزالةِ سَرَطانِ الصّهیون
نوک مورب ماژیک قرمز با انگشت های مرد روی سطح کرمی لغزید. ساعتی بعد خیبر حجم متراکم و پیوسته مولکول های هوا را شکافت در حالی که روی گرده اش با رنگ قرمز نشان شده بود:
کاپشن صورتی
حریفت منم
✍ #طیبه_فرید
#خط_روایت
#روایت_اقتدار
#پاسخ_سخت
@khatterevayat
@tayebefarid
〰〰〰〰〰〰🔻🔻
امتیاز بدهید.
من امشب اینجا خیلی ها را دیدم. همه میخندیدند. مادرم هم میخندید. میگفت بالاخره شد. میگفت یک چیزهایی را زدند به آدم بدها . بابا اما یک گوشه نشسته بود . هم میخندید هم گریه میکرد. من که حالیم نمیشود ولی مامان میگوید بابا دلش تنگ شده . اصلا من نمیدانم دلتنگی چیست. شاید همین شکل بابا باشد وقتی که قاب عکس من و مامان و امیرمحمد را میگیرد دستش .
بابا لا به لای خنده و گریه اش به من میگوید:" کاپشن صورتی خیلی بهت میاد"
✍ #زهرا_غلامزاده
#خط_روایت
#روایت_اقتدار
#پاسخ_سخت
@khatterevayat
@tayebefarid
〰〰〰〰〰〰🔻🔻
امتیاز بدهید.
روایت غربت
یکی از تلخ ترین روضه هایی که همیشه شنیده ام در مورد امیرالمومنین علی علیه السلام بوده وقتی که خبر شهادت ایشان در محراب نماز پخش شد، اهل شام گفتند مگر علی هم نماز می خواند!؟ رسانه آنموقع، منبر بود و نهایت حرفهایی در جمع و یا سینه به سینه. BBC و اینترنشنال را چک می کنم آیا وقاحت این خبرسازها تمامی ندارد؟ این چه مرضی است که پشت بند این اتفاقات آنوری ها را هم بنشینم چک کنم و حرص مضاعف بخورم؟ اما حالا که همه چیز مشخص است در این عصر به اصطلاح اطلاعات چرا؟ چرا باید برای گرفتن انتقام دختر #کاپشن_صورتی جواب پس بدهیم؟ چرا آل صهیون که بیشتر از بیست و چند هزار نفر را در عرض نزدیک به ۱۰۰ روز شهید کرده اند ککشان هم نمی گزد و داشتند مظلوم نمایی اهل تل آویو را پی می گرفتند تا مبادا اربابانشان لحظه ای از دستشان دلخور شود. به سختی کار در #جنگ_روایتها فکر می کنم اینکه وقتی که ما سرمست از پیروزی هستیم دارند طوری وانمود می کنند که باختشان را منفی جلوه ندهند.
✍ #میم_و_میم
#خط_روایت
#روایت_اقتدار
#پاسخ_سخت
@khatterevayat
@mimvamim
〰〰〰〰〰〰🔻🔻
امتیاز بدهید.