﷽
✨کوچه های آشنا
شهید والامقام علی الله سلیمی
دو فرشته بنام ذبیح الله و جمیله خانم به مورخ بیست و یکم آذر ماه ۱۳۴۷ در روستای کبوترک خدابنده شهرستان #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام علی اله شدند.
سرانجام تخریبچی داستان ما با لباس سبز پاسداری به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ هشتم خرداد ماه ۱۳۶۹ از درون آتش انفجار مین ابراهیم وار از بانه به مقصد بهشت پر کشید
#شهید_علی_الله_سلیمی
https://eitaa.com/khatemogaddam
زندگینامه؛
#علی اله سلیمی در سال 1347 در یکی از روستاهای شهرستان #زنجان به نام کبوترک در یک خانواده متوسط و# مذهبی بدنیا آمد. پدرش #کشاورز بود و 2 پسر و 3 دختر به غیر از علی اله داشت.
علی اله سالهای خاطرانگیز #کودکی را در کنار خانواده سپری
او پس از چندی به همراه #خانواده به زنجان آمده و در منطقه ی اسلام آباد ساکن شدند. و بعد از مدتی سنت #پیامبر(ص) اجرا کرده و ازدواج نمود.
با آغاز #جنگ_تحمیلی و در حالیکه چند سال از آغاز آن سپری شده بود. از #سپاه در تاریخ 6/7/1366 به منطقه #غرب_کشور اعزام شد. در منطقه به مبارزه با ضدانقلاب و کومله پرداخت تا اینکه در مورخ 8/3/1369 در یک #عملیات پدافندی در #منطقه ی بانه و بر اثر #انفجار مین «در پایگاه گرماب» بدرجه رفیع #شهادت نایل آمد.
او معاون تخریب بود و در تیپ 36 زنجان و در گردان مهندسی رزمی تخریب به فعالیت مشغول بود.
#باجناق ایشان #شهید_مدافع_حرم داود مرادخانی نیز به #شهادت رسیده است
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـــــــــ🌺ــــــــدا
#شهیدوالامقام بهرامعلی بابائی
دو فرشته بنام علی و سلطنت خانم به مورخ هفتم فروردين ماه ۱۳۲۸ شناط شهرستان ابهر استان #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام بهرامعلی شدند.
سرانجام در لباس مقدس خاکی بسیج به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ هشتم اسفند ماه ۱۳۶۲ از جزیره مجنون به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش پس از مدت ها به مورخ ۱۳۷۶ تفحص و در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت.
وصیتنامه:
بنده حقير اول از #پدر و #مادر و از #خانواده خود مى خواهم كه مرا ببخشيد و حلالم كنيد. اين من نبودم كه به اين مقام رسيدم، اين شما بوديد پدر و مادر و خانواده عزيزم. در ضمن هر كجا كه دلتان خواست، من را دفن كنيد.. پدر و مادر و خانواده عزيزم! گريه براى من نكنيد چونكه چيزى كه مى خواستم، با آن هدف رسيدم.
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/khatemogaddam
╰┅─────────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات #اَللّــــــهمعَجــِّــــــللِوَليـــِّــــڪَالفـَـــــــرَج #وَالعـــافيــَـــــــــــــةَوَالنَـــصْــــــــــــــر #وَاجَـعَلْنــــامِنخَيـْــرِاَنْصــــارِهوَأعْـــــوانِـــــہ
#وَالْـمُستَـــشْــــهَديـنَبَيْنَيَــــــدَيــْـــــــــہ
#شهید_بهرامعلی_بابایی
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـــــــــ🌺ــــــــدا
#شهیدوالامقام محمدموسی بابالو
دو فرشته بنام الله وردی و لاچین خانم به مورخ دوم تیر ماه ۱۳۴۶ در شهرستان ماهنشان استان #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام محمدموسی شدند.
سرانجام در لباس خاکی ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر #لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ بیستم تیر ماه ۱۳۶۶ از شرهانی به مقصد بهشت پر کشید، و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت.
خاطره:
او در کودکی به همراه من در کارهای #کشاورزی فعالیت می کرد، هیچ وقت #نماز و #روزه اش را ترک نمی کرد، همیشه در مراسم #مساجد شرکت می کرد و کمک حال #خانواده اش بود. تا اینکه سن خدمت #سربازی اش رسید و به سربازی رفت، خدمتش در #ارتش_جمهوری_اسلامی_ایران بود ، وقتی که به مرخصی آمد از #جبهه و جنگ و همرزمان و مجاهدان #اسلام برایمان می گفت.
می گفت: تا جان داریم از #میهن عزیزمان در مقابل متجاوزان و دشمنان #دفاع می کنیم و متجاوزان را از خاک کشورمان بیرون می کنیم.
راوی: الله وردی بابالو( #پدرشهید )
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/khatemogaddam
╰┅─────────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات #اَللّــــــهمعَجــِّــــــللِوَليـــِّــــڪَالفـَـــــــرَج #وَالعـــافيــَـــــــــــــةَوَالنَـــصْــــــــــــــر #وَاجَـعَلْنــــامِنخَيـْــرِاَنْصــــارِهوَأعْـــــوانِـــــہ
#وَالْـمُستَـــشْــــهَديـنَبَيْنَيَــــــدَيــْـــــــــہ
#شهید_محمدموسی_بابالو
گزیدهای از وصیت نامه #شهید علی اکبر افشاری #خداوندا تو خود بهتر میدانی که من چگونه بندهای بودم ، #خدایا گناهان مرا اگر چه به اندازه #کوهی باشد بصورت خرمنی از #کاه درآور و بدست بادهای #رحمت و #مغفرتت بسپار و مرا جزء نیکان درگاهت قرار بده. من #آرزو داشتم که روزی #امام_عصرعج را زیارت کنم و جزء یاوران آن حضرت باشم، از #خدا میخواهم که #فرج امام زمان را نزدیک بگرداند و مرا اگر زنده ماندم از دوستانش قرار دهد. #خداوندا تو را به حرمت #محمدوآلش که بهترین بندگانت میباشند قسمت میدهم که چنان صبری به #خانواده ام عطا کنی که در فراق و مرگ من بی تابی نکنند و آنها را از #صابران و #ثابت قدمان درگاهت قرار ده. از #خدا میخواهم مرگ مستکبرین جهان را هر چه زودتر نزدیک گرداند و #مستضعفین دنیا را پیروز و #پرچم اسلام را در اقصی نقاط دنیا برافراشته و #انقلاب_اسلامی را به انقلاب حضرت #مهدی(عج) متصل بگرداند.
#شهید علی اکبر افشاری در سال 1347 متولد و در سال 1363 در #جزیره_مجنون به شهادت رسید.
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا
شهید والامقام قوچعلی اجاقلو
دو فرشته بنام خاصعلی و ایران خانم به مورخ پانزدهم اردیبهشت ماه ۱۳۴۳ در #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام قوچعلی شدند. که در لباس مقدس خاکی #ارتش همیشه قهرمان و در رکاب ولی زمانش به ندای هل من ناصر لبیک گفت. سرانجام مورخ بیست و ششم اسفند ماه ۱۳۶۶ از منطقه عملیاتی جزیره مجنون به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت.
وصیتنامه
سفارش میکنم که از #انقلاب و #امام حمایت نمایید نگذارید خون #شهدا هدر برود #مادران و #خواهران مواظب #حجاب خود باشید تا خون #شهدا پایمال نگردد و #خانواده ام را به #صبر و #مقاومت در برابر ضد انقلاب و دشمنان دعوت می نمایم و آرزوی توفیق و روز افزون برای خدمتگزران #نظام مقدس جمهوری اسلامی را دارم.
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
کوچه های آشنا
#شهید محمدحسن رحیمی یکی از آنانی که در فصل #عشق زیست، و #جوانی را فدای #معشوق ازلی کرد و نام نامی خود را در زمره #راست_قامتان همیشه جاوید تاریخ ثبت کرد.
📌#شهیدمحمدحسن_رحیمی عضو پشتیبانی و مهندسی جنگ #جهاد زنجان بود.وی بیست و یکم آذرماه سال ۱۳۳۴ در خانواده ای مذهبی و آشنای اصول والای اسلام از اهالی #زنجان چشم به جهان گشود. سال ۱۳۵۶، #خدمت سربازی را در پادگان ((باغ شاه)) سابق #تهران، در #تیپ هوابرد به پایان رساند. این همزمان بود با #قیام های مردمی سال ۱۳۵۷، محمدحسن نیز به جمع #مردم پیوست و تا #پیروزیانقلاب_اسلامی از پا ننشست.محمدحسن چون کوه آتشفشان، به ظاهر خاموش، اما #مقاوم، #صبور و استوار بود و انقلاب و جوشش درونی داشت. او ترسیم کننده خط واقعی #امام (ره) بود. خط((نه شرقی، نه غربی)) در سه جبهه علیه امپریالیسم، کمونیسم و صهیونیسم نبرد می کرد: در همان اوایل #انقلاب، به بهانه کار در بندرعباس و جنوب، بی آنکه خانواده را در جریان بگذارد، برای گذراندن #دوره_چریکی ، سیزده ماه را در #سازمان((الفتح فلسطین)) به سر برد. پس از این دوره، در #جنوب_لبنان، همراه برادران #فلسطینی ، علیه صهیونیسم جنگید.پس از این دوره، به #زنجان بازگشت، سپس دوره ی کوتاهی نیز به #جبهه های #افغانستان عزیمت کرد و دوشادوش برادران مسلمان #افغانستانی ، علیه سربازان کافر و متجاوز شوروی سابق و رژیم دست نشانده و مزدور افغانستان پیکار کرد.سپس به زنجان بازگشت و در #جهاد_سازندگی زنجان نام نویسی کرد و با شغل #راننده_تراکتور ، در واحد عمران جهاد سازندگی مشغول به خدمت به #نظام_مقدس_جمهوری_اسلامی_ایران شد. به محض شروع #جنگ_تحمیلی، از طریق بسیج مستضعفان به #جبهه اهواز #اعزام شد. به سبب فداکاری ها و رشادت های بی نظیر در آن جبهه، وزنه ی سنگینی میان #سپاهیان و #جهادگران به شمار می رفت و به (( #چریک_مسلمان واقعی)) معروف شده بود. بنا به #شهادت هم سنگرانش در #روز_حمله و پیروزی های جبهه های جنوب، محمدحسن خدمه ی #نخستین تانکی بود که به مقابله با دشمن شتافت.
روز #۲۸ صفر در حالی که سلاح در دست داشت، در #آتش عشق سوخت و به دیار باقی شتافت چگونگی شهادتش چنین است:
🔻سال ۱۳۵۹ بود، #سپاه با همکاری #بسیج، حسن نیز جزو بسیج بود-قصد داشت حمله ای را طرح ریزی کند. منطقه ی عملیاتی مشخص شد. بنا شد از روی پلی که نیروهای دشمن آنجا را زیر نظر داشت و با تیربار زیر آتش مداوم داشت، عبور کنند و به قلب دشمن یورش ببرند، با تسخیر آن پل قسمتی از #خاک_هویزه به سرزمین #اسلامی برمی گشت. سپاهیان مجبور می شدند توقف کنند.
محمدحسن با رشادت خاصی، از #روی_پل رد می شود و به دیگران هم روحیه می دهد، تا از روی #پل عبور کنند. بعد از این جریان #فرمانده سپاه حمیدیه از او می خواهد که به #عضویت سپاه دربیاید. پس از #شهادت وی هم سنگرانش در توصیف وی می گفتند:« محمد حسن، #ستون_فقرات_سپاه_پاسداران حمیدیه بود.»
🔹محمد حسن رحیمی چنان خود دار و #آرام بود که حتی هنگامی که به #جبهه می رفت، به #خانواده و نزدیکان خود سخنی نمی گفت. او از سوی #بسیج به تهران رفت و بعد از دیدن #دوره ی آموزشی در تهران، #عازم جبهه ی اهواز شد.
روز۱۵ دی ماه ۱۳۵۹، بنا بود حمله ی بزرگ و گسترده ای در منطقه ی دب حردان انجام شود. آن روز، محمدحسن به هم سنگرانش می گوید:«دیشب خواب دیدم؛ امروز اتفاقی می افتد.»نیروها سوار نفربر می شوند. اما، محمدحسن و سه نفر دیگر در نفربر جایشان نمی شود. بنابراین روی نفربر می خوابند و به سوی دشمن یورش می برند. این فرار و تعقیب ادامه دارد؛ تا آن که نفربر به نزدیک دهکده ای می رسد.
#نیروهای_اسلام قصد می کنند، دهکده را پاک سازی کنند؛ که موشک های عراقی بر سرشان می ریزند. نخستین موشک، نزدیک محمدحسن منفجر می شود و دست راست و بغل وی آسیب می بیند. موشک دوم به خود نفربر اصابت می کند. محمدحسن به زمین می افتد؛ آتش به بدن وی می رسد و پیکر پاکش در #راه اسلام و حفظ #میهن می سوزد. احتمالا اگر وصیت نامه ای هم داشته، در آتش سوخته است.
🇮🇷بدین ترتیب، ۱۵ دی ماه ۱۳۵۹ در منطقه ی « #دب_حردان » اهواز پس از ۴ ماه تلاش در این منطقه به درجه ی رفیع #شهادت نایل می شود.
کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام جمال الدین حاجی میری دو فرشته بنام
#امنیت اتفاقی نیست
از خانواده ای کاملا” #مذهبی ، #متدین و #روحانی چشم به جهان گشوده و در دوران خفقان رژیم منحوس پهلوی ،
#پاک و #پاکیزه ادامه زندگی داده و علاوه بر ایفای #نقش_انقلابی، در زمان تحمیل #جنگ بصورت #داوطلبانه و #عاشقانه وارد صحنه های #نبرد میشود و در این راه به درجه #جانبازی نائل میگردد.
و با دلی آکنده از #عشق و #ایمان بعد از اتمام #جنگ تحمیلی، ادامه خدمت را در #فرماندهی نیروی انتظامی انتخاب نموده و بعد از سالها #خدمت صادقانه،در سال 1389 (سوم خرداد)به دست گروهک فریب خورده و تروریستی پژاک در #شهر بوکان مقابل منزل خود و برابر چشمان فرزندان خود #شربت_شهادت را نوش جان میکند.
این #شهید عزیزعلاوه بر خدمت در بخش های مختلف #ناجا ،
در عرصه هنر #نقاشی هم مهارت و تبحر خاصی داشته که با نگاه به نقاشی ها ، این شهید می توان به روح لطیف ، آرام و مملو از #عشق به #میهن ، #خانواده و طبیعت ، پی برد.
این #شهید عزیز فارغ التحصیل رشته #علوم_سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی زنجان بوده و
همچنین از ایشان دو فرزند به یادگار مانده که عاشقانه رهرو پدر و مشغول تحصیل علم می باشند
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_جمال_الدین_حاجی_میری
#پهلوان شهید
#شهید_ورزشکار
#شهید_فراجا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا
شهید والامقام رحیم افشار
دو فرشته بنام محمد و مرضیه خانم به مورخ بیستم آبان ماه ۱۳۳۸ در روستای عینجیک شهرستان خدابنده #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام رحیم شدند.
که در لباس مقدس خاکی #ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ سی و یکم شهریور ماه ۱۳۶۰ از ماهشهر به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت.
خاطره:
در آبادان که در آن زمان به دست دشمن بعثی عراق شدیداَ مورد هجوم واقع می شد و باعث ویرانی خانه و کاشانه ی بسیاری از مردم شده بود حاضر بودند، شهید گرامی یک خانوار از اهالی #آبادان که خانه هایشان بر اثر اصابت بمب منهدم شده بود به روستا آورده بود و یک خانه در روستا به آن خانواده داده بود و به من و فامیل و خانواده ی خودش سفارش می کرد که کم و کسری این #خانواده را تامین کنیم و آنان را به عنوان عضوی از خانواده ی خود بپذیریم و با آنها رفتاری خوشایند داشته باشیم زیرا که آنها در این #روستا غریب هستند و آن ها خانواده هایی هستند که از جنگ صدمات زیادی دیده اند آن خانواده چند ماهی در روستا ماندند و تقریبا چند روز قبل از #شهادت شهید گرامی از روستای ما با احترام فراوان رفتند.
راوی: #دوست شهید
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_رحیم_افشار
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا
شهید والامقام جمشید آراسته
دو فرشته بنام ابوالفضل و سارا خانم به مورخ یکم مرداد ماه ۱۳۴۵ در #زنجان صاحب فرزندی آسمانی بنام جمشید شدند.
تکاور داستان ما در لباس مقدس خاکی #ارتش همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ یکم تیر ماه ۱۳۶۷ بر اثر مصدومیت شیمیایی از نهرعنبر به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای پایین زنجان آرام گرفت
خاطره:
جمشید نسبت به #خانواده دوستان و افراد غریبه #مهربان و دلسوز بود ؛ #همسایه ای داشتیم که بی بضاعت بودند یک بار دندان او به شدت درد می کرد. وقتی میخواست به داندانپزشکی برود جمشید او را در راه دیده بود و به همراه او به دندانپزشکی رفته بود. به دکتر دندانپزشک گفته بود دندان این خانم را بکش هر چقدر هزینه اش باشه من پرداخت می کنم ، دکتر از این کار جمشید خوشش آمده بود و دندان خانم همسایه را مجانی کشیده بود .
راوی : #مادرشهید
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_جمشید_آراسته
کوچه های آشنا
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام دوستعلی(علی) مقدم دو فرشته بنام محمدحسی
فرمانده شهید علی مقدم از زبان #همسر
همسرم فردی فوق العاده #مذهبی و #مهربان بود. جلسه چهارم خواستگاری به من گفت من نمی توانم #امام را تنها بگذارم، باید به #جبهه بروم و داوطلبانه در عملیات ها شرکت کنم. بیشترین توصیه اش، حفظ #حجاب ، رابطه با #خانواده و پیرو #خطامام بودن بود. #مهر و محبتش زبانزد خاص و عام بود، حتی آنهایی که مخالف #انقلاب بودند همیشه شیفته #اخلاقش بودند، هر بار که غذایی می پختم یا کاری می کردم می گفت دستت درد نکند، خیلی زحمت کشیدی این وظیفه تو نبود و #خدا از تو #راضی باشد.
✨ڪـوݼـــــــــہهـاےآشنــــــــــا 💫
─────────┅╮
https://eitaa.com/koochehhayehashena
╰┅─────
#شــــــــادیارواحطيبــــــــہشهداصـَـــــلوات
#شهید_علی_مقدم