eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.3هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736999T17535066(Web)-mc.mp3
5.95M
🦊روزگاری روباهی همراه گرگی در غاری زندگی می‌‌کرد. اما گرگ، روباه را خیلی اذیت می‌کرد. 🦆 مثلا هروقت روباه شکاری را به غار می‌آورد، گرگ اجازه نمی‌داد روباه شکار را بخورد. در صورتی که شکار برای هر دوی آنها بود. تا اینکه روباه تصمیم گرفت.... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738547T16033697(Web)-mc.mp3
3.7M
👦🏻مهدکودک تعطیل شد و مامان و بابا مجبور شدند پسرشان را به خانه‌‌ی مادربزگ ببرند... . 👵🏻باهم بشنویم که پسر خلاق و باهوش داستان ما چطور یه بازی جدیدی درست می‌کنه و با مادربزگش بازی می‌کنه... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738445T13862454(Web)-mc.mp3
7.46M
🎎عروسک‌ها خواب بودند. لاله، مثل هرشب، با تلسکوپ کوچکش به ستاره‌ها نگاه می‌کرد. 🧔🏻‍♂پدر راهش را توی آسمان گم کرده بود. ستاره‌ها خیلی زیاد بودند؛ خیلی بیشتر از دانه‌های تسبیح بابابزرگ. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738236T15337340(Web)-mc.mp3
4.05M
👸🏻 روزگار کهن، در سرزمینی دور، همسر پادشاهی هر هفته برای دعا خواندن، بر سر گور مردگان می‌رفت. 🤔مثل همیشه، همسر پادشاه پس از دعا، کمی ایستاد و با دقت نگاه کرد. 👴🏻 او متوجه پیرمردی شد که دیوانه به نظر می‌رسید؛ لباس‌های مرتبی نداشت و ... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736893T16772070(Web)-mc-mc.mp3
3.59M
👫زن و مرد فقیر و بی چیزی بودند که هیچ چیز برای ادامه زندگی نداشتندمرد که اسمش سیامک بود خیلی ناراحت بود. 👰به زنش گفت که دیگر چیزی برایشان نمانده. همسرش به او گفت: ناراحت نشو. بیا لباس عروسیه مرا بفروش و با پول آن برای خودت کار و کاسبی راه بیانداز. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736591T16166004(Web)-mc.mp3
3.75M
🌲در کشتزاری روی یک درخت و سرسبز و بلند یک جفت کبوتر نر و ماده زندگی می کردند. 🕊یک روز کبوتر ماده گفت که لانه شان خیلی مرطوب است و باید لانه را عوض کنند. 🌅اما کبوتر نر گفت: تابستان که برسد هوا گرم می شود و رطوبت از بین می رود. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738381T14417512(Web)-mc.mp3
5.54M
✊🏻در زمان‌‌های قدیم خال‌کوبی روی بدن مرسوم بود. 🧔🏻‍♂جوانی برای خال‌‌کوبی پیش «اوستا» رفت و از او خواست تا نقش شیری را بر کتف او خال‌‌کوبی کند، اما نمی‌توانست درد خال‌کوبی را تحمل کند... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738325T10579326(Web)-mc.mp3
3.46M
🐈گربه‌ای در جنگلی به روباهی رسید و فکر کرد: «روباه باهوش و باتجربه است و همه به اون احترام می‌ذارن.» 🦊پس با لحنی دوستانه سر صحبت رو با اون باز کرد و گفت: «روز به‌‌‌خیر آقا روباهه! حالتون چه‎طوره؟ اوضاع و احوالتون خوبه؟» 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738742T13995750(Web)-mc.mp3
1.9M
🌊روزی، روزگاری، توی دریای بزرگی ماهی‌های زیادی زندگی می کردن. 🐟کنار این دریا یه مرغ ماهی‌خوار زندگی می‌کرد که خیلی پیر بود. 🐠اون دیگه نمی‌تونست ماهی صید کنه، به همین خاطر به این فکر افتاد که ماهی‌ها رو گول بزنه و ... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738082T14127977(Web)-mc.mp3
5.6M
حکایت اول 🤴🏻ماجرای دیوانه ای است که به دربار پادشاهی تنبل و خواب آلود وارد می شود. دیوانه درسی بزرگ به پادشاه به ظاهر عاقل می دهد حکایت دوم 🐕گفته اند در شبی که ماه می تابید سگی در راهی پرسه می زد و می رفت که کلوچه ای را دید. سگ ایستاد و گلوچه را به دهان گرفت و خوشحال و شادمان به راهش ادامه داد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738004T15542119(Web)-mc.mp3
3.25M
🏞سال ها پیش مزرعه زیبایی در یه روستا وجود داشت. 🌊این مزرعه در کنار یه دریاچه بزرگ بود. 🦆یه روز صبح توی این مزرعه چند جوجه اردک از تخم هاشون بیرون اومدن. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736549T15309419(Web)-mc.mp3
4.04M
🐒نارگیلی، میمونی بود که با بقیه دوستانش فرق داشت. 🌳در جنگل سر سبز و پر درختی چند گوریل با هم زندگی می کردند. 🐵 آنها با هم دوست بودند، اسم یکی از گوریل ها نارگیلی بود. او با بقیه تفاوت داشت ... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا