قسمت سوم روایت عملیات رمضان؛ از کتاب در حال انتشار مرد ابدی ؛زندگی شهید حسن طهرانی مقدم به روایت سپهری
🔻 لطفا بدون لینک منتشر نشود!!!
ماشینها یکبهیک از یال جاده، سرازیر شدند و به سمت توپخانه رفتند. وقتی از ماشین پیاده شدند، آقایی باتعجب از مقدّم پرسید: «حسن! چی شد وایسادین؟ مگه قرار نبود بریم مواضع و آتشبارای جلوترو ببینیم؟!»
ـ چرا، اما وقتی این موضع رو از بالا دیدیم و من گفتم این گردانِ ماست، سرهنگ صیاد باور نکرد!
موضوع برای همهشان جدی شده بود. سرهنگ صیاد شیرازی به حسن مقدّم گفته بود: «این یک موضع کلاسیکه و حتماً مال ارتشه. امکان نداره مال شما باشه! شما تازه چند ماهه که توپ غنیمت گرفتین و دارین با توپخونه کار میکنین. چطور ممکنه این موضع کلاسیک با این آرایشِ دقیق مال شما باشه؟ ببینین چقدر خاکریزای اطراف آتشبارو زیبا و درست تعبیه کردن! محل استقرار توپها کاملاً درسته. باور نمیکنم مال بچههای شما باشه که تازه وارد توپخانه شدین.» صیاد وقتی وارد موضع شد و بچههای سپاه و بسیج را پای قبضهها دید، لب به تحسین گشود. فرمانده آن آتشبار با لبخند به استقبال فرماندهان آمد و حسن او را به صیاد معرفی کرد: «ایشون برادرمون حسن غازی هستن.»
#زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #انتشار_برای_اولین_بار #شهید_حسن_طهرانی_مقدم #تاسیس_توپخانه_سپاه #شهید_حسن_غازی https://eitaa.com/lashkarekhoban
امشبِ ما کشید به نام پاکت ای شهید حسن غازی، یار ثابت قدم، باهوش، بااخلاق، خلاق، باسواد، خالص، شاعر، عاشق ..... اولین حسنِ شهید از فرماندهان توپخانۀ سپاه که از جسم پاکت بعد از آن روز خیبری هیچ به شهر بازنگشت اما یادت و تکثیر لبخند پاکت چرا.... ما یادت کردیم، یاد ما هم باش ای شهید بیکفن..... https://eitaa.com/lashkarekhoban
قسمت چهارم روایت عملیات رمضان ؛ از کتاب در حال انتشار مرد ابدی، ـ احسنت! برادر غازی، خسته نباشین!
صیاد گفت و بعد، چند سؤال تخصصی از او پرسید. غازی همۀ سؤالات را درست جواب داد. در آتشبارهای آن گردان، افرادی چون سید محمد میرصفیان و غلامحسین رضایت هم حضور داشتند که به سؤالات تخصصی فرماندهان توپخانۀ ارتش پاسخ دادند. آن بازدید با تأیید و تشویق و دعای صیاد تمام شد. رحیمصفوی هم خیلی خوشحال و راضی بود. جز توپچیهای سپاه، که در متن کار بودند، کسی باورش نمیشد توپخانۀ سپاه در این مدتِ کم، این همه راه آمده باشد. حسن غازی آن روز، با گردان توپخانۀ 14 موسیبنجعفر، توپخانۀ سپاه را پیش همۀ فرماندهان سربلند کرد. او توپخانهاش را براساس آموزشها و تجربههایش در جنگ آرایش داد و ثابت کرد که تجربۀ حضور در یک عملیات با سالها آموزشِ نظری برابر است!#انتشار_برای_اولین_بار #زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم #معصومه_سپهری #شهید_حسن_غازی #کتاب_مرد_ابدی_در_حال_انتشار
https://eitaa.com/lashkarekhoban
نمیدانم چرا یاد عملیات رمضان افتادهام. عملیات عجیبی که بعد از چهار عملیات پیروزمندانه، با شکستی تلخ به پایان رسید...
چه شهدای مظلومی دارد رمضان...مشخصا یاد #شهید_ناصر_پیامی هستم🌷 و
#شهید_سید_هاشم_سیدشوری🌷
ناصر، دانشجوی داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تبریز بود، معلمی برای همه اطرافیانش... هر بار از زبان خواهر مکرمش از ناصر و برادر بزرگترش شهید حسین چیزی شنیدم، از بزرگی و فراست و اخلاص آنها شرمسار شدم... دو برادری که به فاصله ۴ ماه با هم شهید شدند... حسین کتابفروش بود و ناصر، "ناصر" به معنی کامل!
سیدهاشم سیدشوری هم از شهدای این عملیات، پسر خاله همسرم بود و اولین شهید فامیلشان....
دریغ که در اینترنت، میان این همه متن و عکس و حدیث نفس ، نه عکسی از سید هاشم هست، نه متنی!
به راستی، شهید گمنام واقعی کیست؟! 😔
#شهدای_گمنام
#عملیات_رمضان
https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
نمیدانم چرا یاد عملیات رمضان افتادهام. عملیات عجیبی که بعد از چهار عملیات پیروزمندانه، با شکستی ت
سلام و یک معذرتخواهی اساسی اول از ناصرها و بعد از شما ، همراهان و یاران فهیم و پای کار شهدا...😇
در این مطلب، که ساعت ۳ سحر مینوشتم، دو ناصر عزیز را با هم یکی کردهام.😓 #شهید_ناصر_پیامی شهید رمضان و #شهید_ناصر_توفیقی شهید عملیات فتح المبین که همین امروز .... ۴ فروردین ۱۴۰۲، چهلودومین سالگرد شهادت اوست🌷
وصف شهیدان ناصر و حسین توفیقی را نوشتم... نام ناصر پیامی، بر ذهن و زبانم جاری شد که دانشجوی پزشکی دانشگاه تبریز و اهل خوی بوده ... دست برقضا برادر بزرگتر همین ناصر هن شهید شده اما در زمان قبل از انقلاب... او خلبان جنگی بوده و در ماموریت هوایی ، دچار سانحه شده و به شهادت رسیده و مدرسهای به نامش در خوی وجود داشت....
اگر تصویر این دو ناصر را ببینید، میفهمید چقدررررر شبیهند... نه فقط اسم که رسمشان و خاطراتشان....
درود بر ناصرها
امیدوارم بتوانم روزی برایشان درست بنویسم🌹🌹🤲
دو ناصر...
سمت راست: #شهید_ناصر_پیامی، متولد ۱۳۳۹ در خوی، دانشجوی پزشکی دانشگاه تبریز که در عملیات رمضان در ۱۳۶۱/۵/۳ جام شهادت نوشید.
سمت چپ: #شهید_ناصر_توفیقی، متولد۱۳۳۶ تبریز، دانشجوی داروسازی دانشگاه تبریز که در ۱۳۶۱/۱/۴ در عملیات فتح المبین به حیات ابدی رسید....
طوبی لهم...
طوبی لهم...
زندگی چه ناصرهایی برای این ملت و این کشور و بالاتر ازین برای حیات اسلام و اطاعت از امام ، فدا شد ... امیدوارم در روز دیدار لشکر خوبان، بتوانیم سرمان را بالا بگیریم در پیشگاهشان ....
https://eitaa.com/lashkarekhoban
مدتیست عکس شهید سیدهاشم سیدشوری، در منزل مادر ما، ( خاله شهید) به ما مینگرد. حاج خانم عکس را از وقتی پیدا کرده گذاشته اینجا جلوی چشم همه...
شهید هاشم سیدشوری یکی از شهدایی که در عملیات رمضان در تابستان داغ خوزستان، در نبردی سنگین بر خاک شلمچه جان به جانان بخشیدند...
السلام علیکم یا انصار دین الله....
شد شب سیزدهم، یاد نجف افتادم
به علی حیدر کرار! اَجِرنا مِنْ نار ...
#دعای_مجیر
#التماس_دعا
هدایت شده از 🇮🇷 ابوحسین / abuhossein
✍جنگ رسانه ای بسیار پیچیده است. گاهی خبری را منتشر می کنیم که فکر می کنیم به سود ماست اما برعکس عمل می کند. مراقب باشیم. 👇
💢 واقعیت امروز جنایت بیمارستان شفا در غزه ورود تانکها و جلادان صهیون به داخل بیمارستان و قتل عام برخی مردم و مجروحان و کادر بیمارستان است .
اما انتشار خبر جسارت به بانوان با چند هدف منتشر شده است . اول: اینکه فضای ذهنی رزمندگان مقاومت که در سنگرهای خود حضور دارند را بهم بریزند تا آنها تحت فشار روانی قرار بگیرند.
دوم : عادی سازی این خبر برای انجام جنایت های آینده در حق مردم بی پناه غزه
در جنگ رسانه ای مراقبت زیادی لازم است تا وارد پازل دشمن نشویم . ما باید حساسیت خود به همه جنایات کوچک و بزرگ صهیون و غرب در فلسطین را در بالاترین سطح ممکن نگه داریم .
@abuhossein
#اطلاعیه
بسم الله الرحمن الرحیم
به اطلاع می رساند بر اساس تماس های مکرر دبیرکل کنفرانس فلسطین آقای سید مجتبی ابطحی با منطقه، نه "جنبش حماس" و نه "فرماندهی میدان" ، وقوع جنایت تعرض به زنان پناهنده در بیمارستان شفای غزه را تائید نکرده اند.
لذا از تمامی حامیان ملت و مقاومت فلسطین و اصحاب رسانه فعال در این حوزه خواهشمندیم جهت حفظ حرمت نوامیس اسلام و رزمندگان قهرمان فلسطین فعلا از ذکر کلمه تجاوز و تعرض به نوامیس خودداری شود.
بنابراین تاکید می گردد موضوع فراخوان تجمع امشب هم زمان با نماز مغرب و عشاء در محل نمازخانه نمایشگاه بین المللی قرآن کریم واقع در مصلی و یا تجمع های شب های دیگر فقط در حمایت از مردم غزه به ویژه زنان و کودکان و محکوم کردن جنایت و کشتار در بیمارستان شفای غزه باشد.
روابط عمومی دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین
🇵🇸🇮🇷 با کلیک بر @icspi1 به کانال اطلاع رسانی دبیرخانه کنفرانس فلسطین مجلس بپیوندید
ارتباط با روابط عمومی: @icspi313
یک سرودی بود... میگفت: اندوه لبنان کشت ما را!
بزرگترها و همسنهای من
یادشان هست حتما...
قریب شش ماهست بجای لبنان، غزه گذاشتهام و ورد زبانم هست...
از دیشب که وسط کارهای مهمانی افطارم، گوشی را دست گرفتم و اخبار دهشتناک را خواندم باز هم شکستم از اخبار غزه.... مدام ذهنم آشوب است چه اتفاقی باید بیفتد... ورای شعر و سرود و کلمات... چه کاری باید بکنم؟ چه میتوانم بکنم؟!
سبعیت رژیم عاقبت صهیونیستی سقف یقف ندارد!
در وحشیگری سدها را یک به یک شکسته... آستانه حساسیت گویی وجود ندارد دیگر!
رسیده به همین مساله... ناموس مسلمان... زن و مادر و دختر اسیر و وحشتزده در دست پلیدترین دشمنان خدا و بشر... 😭😭
سران بیغیرت و عیاش عرب، حتی رگ عربیتشان تکان نخورده! آنها پستتر ازین دشمن خونیاند! منافقان و یزیدیان زمان...
زبان ما بسته و گلو گرفته و اشک، ریزان...
در آستانه نیمه ماه مبارک، فقط میگویم خدایا ما را از کسانی که ظلم و جنایت را دیدند و بدان به هر بهانهای راضی بودند، قرار مده!
خدایا! ما جز دعا و همین کلمات و گاه کمک مالی، کاری نمیتوانیم برای این درد جانکاه و بغض گلوگیر بکنیم... امید ما به فضل و نصرت توست یا رب! دشمنانت را منکوب کن و به مجاهدان مظلوم اسلام در فلسطین و سراسر جهان ، فتح و نصرت ببخش...
https://eitaa.com/lashkarekhoban
لشکر خوبان(دستنوشتههای م. سپهری)
✍جنگ رسانه ای بسیار پیچیده است. گاهی خبری را منتشر می کنیم که فکر می کنیم به سود ماست اما برعکس عمل
کانال سردار رحیم نوعی اقدم از یادگاران لشکر عاشورا در دفاع مقدس و از فرماندهان جبهه مقاومت در سوریه و ...
میگفت یک نگرانی بزرگ دارد...
کتاب بزرگی بعد از پژوهش سنگین به ثمر رسانده و حال در میان کارهای پیگیری برای کتاب سازی و توافق با ناشر و .... نگرانی داشت، نگران بازتابها در باره فصل جنایات تعرض و ... سربازان ارتش بعث عراق به زنان مظلوم هم وطن بود....
میگویند زمان همه چیز را حل میکند اما
تلخی و زهر این روایتهای جانکاه در تعرض و تجاوز به زنان را حتی گذر زمان هم نمیتواند بگیرد... 😔😭
یا غیاث المستغیثین....
#زهر_برخی_خاطرات
#غزه_محزون
https://eitaa.com/lashkarekhoban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه این جهان را باور کنم؟
🔻این ترانه حزین و تصاویر واقعی را ببینید و اگر برای زخم دهشتناک غزه، اشک ریختهاید، اگر از مال و وقت و اعتبار خود خرج کردهاید تا به سهمی کوچک، یاورشان باشید خوشحال باشید که انسانید..
و روزی نه چندان دیر، بر فتح و پیروزی مقاومت اسلامی فلسطین اشک شوق و شادی خواهید ریخت، انشاءالله 🔻
#طوفان_الأقصى
#غزه #من_عاشق_مبارزه_با_صهیونیست_هستم
#مرگ_بر_آل_سعود
#مرگ_بر_اسرائیل
https://eitaa.com/lashkarekhoban
حسن مقدم، وسط بیابان، قبل از تست یک موتور جدید، در اوج اضطراب و نگرانی و زیر باری بسیار سنگین....
مردی که از وقتی خود را یافته بود داشت میدوید و کار میکرد، کارهای بر زمین مانده را برمیداشت و انجام میداد و بقیه را هم راه میانداخت... میدوید و دورها را میدید و افق دید و آرزوهایش بلندتر میشد...
میخواست سلاح دقیق و پرقدرتی بسازد که رژیم نحس اسرائیل و شیطان بزرگ را هم در صورت اراده رهبرش، نابود کند...
درود بر رویاهای پاک تو ، مرد!
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#مرد_ابدی
https://eitaa.com/lashkarekhoban
این شعر زیبا با مضامین عالی، عجیب به جانم نشست... نوش جان عاشقان امان حسن علیهالسلام:
نازل شده به دفتر ما «حاوسینونون»
بارانِ وحی، آمده با حاوسینونون
درگیرِ لکنت است، زبانِ فرشتگان
شد «عین و را و شینِ» خدا حاوسینونون
گفتیم، اسم اعظمِ پروردگار چیست ؟!
درجا ندا رسید، که «یا حاوسینونون»
ما هر چه خواستم، نوشتند، «مستجاب»
چون خواندهایم، قبلِ دعا حاوسینونون
حالا که گفتهاند، به عشقش نفس بزن
باید «حسین» دم شود و بازدم «حسن»
ما سائلانِ دست، به دامان گرفتهایم
کشکول، زیر نمنمِ باران گرفتهایم
از قطرههای آبِ وضویت؛ همیشه آب …
از نانخورانِ خانهی تو نان گرفتهایم
ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم …
دارو برای نسخهی درمان گرفتهایم
وقتِ سلوک، از لبِ دکّانِ اهلِ ذکر
ذکرِ «حسین جان» و «حسن جان» گرفتهایم
از لحظهای که در به درِ در زدن شدیم
موقوفهای برای حسین و حسن شدیم
وقتی بساط مستیمان جور میشود
نامت شراب میشود انگور میشود
«حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت
«سین»اش میان سفرهی ما سور میشود
ما بینوا و نان و نوا «نون» نام توست
با گفتن از تو روزیمان نور میشود
رحمی کن و نقاب بزن؛ دارد آفتاب
از شدت درخشش تو کور میشود
نام تو را ادامهی کوثر نوشتهاند
از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشتهاند
موسی همین که گفت «حسن جان» کلیم شد
با لقمههای علمِ تو لقمان حکیم شد
عیسی شفا گرفت و مسیحا شد و سپس
در چارمین حریمِ شفایت مقیم شد
جبریل، با بهانهی وحی آمد و نشست
از عشقِ آب و دانهی تو یاکریم شد
حتی گدای خانهات از سفرهدارهاست
از همنشینیات رمضان هم کریم شد
روزی هزار شکر، در این خانه نوکریم
انتالکریم، ابنکریم و اخالکریم
ای واژهی سکوتِ پر از حرف؛ امام صبر !
ای آنکه ریختند، به کام تو جام صبر
ای پِی کنندهی شترِ فتنههای شوم
ای ذوالفقارِ خسته میان نیام صبر
وقتی نمازِ راهِ علی در قعود، بود
برپا نگاه داشتیاش با قیام صبر
یک داستان نوشتهام از زندگانیات
با نام گریهدارِ «امامی به نام صبر»
ای صبرِ تو تجلّی پیکارِ کربلا
باید تو را نوشت، جلودارِ کربلا
شاعر: رضا قاسمی
#شعر
https://eitaa.com/lashkarekhoban
امشب بر شما چگونه گذشت؟
دومین شب جمعه سال نوی شما کجا طی شد؟
من امشب، در بهشت کلمات بودم....
در بهشت خطوط عاشقی که هنوز بعد از قریب ۱۸ سال که از عروج صاحب آن قلم میگذرد، شور و شیدایی میپراکندند...
#استاد_ابراهیم_بختشکوهی عزیز!
فقط دعا میکنم امشب میهمان حضرت امیرالمومنین علیهالسلام باشید و برای حضرت حسین علیهالسلام خوش خدمتی کنید... رضوان الهی نوش جان عاشقتان
#هنر
#بهشت_کلمات
https://eitaa.com/lashkarekhoban
انشاءالله دعا کنیم همگی باقیاتالصالحاتی از عمرمان داشته باشیم...
به هر شکل
به هر میزان
چیزی که خالص باشد، بماند و قبول شود
🌿🤲
از ظهر که سوره مجادله را میخواندم، یاد این خاطره از شهید طهرانی مقدم افتادم...
در آخرین روزهای ماه رمضان سال گذشته در یک جمع کوچک، زینب جان، دختر عزیز حاج حسن این را گفت و بعد برای من تکمیلش کرد... دلم نیامد وارد کتاب نکنم. جزو آخرین صفحاتی بود که از نو نوشته شد...
تقدیم شما که دوست و دوستدار شهیدانید و انشاءالله ثابت قدم در محضر قرآن کریم 🌹🌿:
با اینکه واقعا زمانی برای نشستن پای برخی جلسات مورد علاقهاش نداشت اما از فرصتهایی که گاهی چون نسیم میگذشتند استفاده میکرد. یک روز ماه رمضان، تلویزیون در حال پخش تلاوت قرآن بود. قاری با لحن و صوت زیبایی میخواند : کَتَبَ اللّهُ لَاَغلَبَنَّ أَنا و رُسُلی إِنَّ اللّهَ قویٌّ عَزیز زینب حافظ قرآن بود و میتوانست با این آیه همراه شود اما محو حالات پدرش شده بود که مست این آیه و معنایش بود که بر تلویزیون نقش بسته بود: «خدا مقرّر کرده است که: حتماً من و پیامبرانم پیروز خواهیم شد، آری خدا نیرومندِ شکستناپذیر است.»
حاج حسن با لذتی عمیق سرش را تکان میداد و میگفت: «به به ... به به ... .»
تمام زندگی وتلاشهای او بخشی از این مسیر رسیدن به پیروزی حق بود و این وعدۀ الهی روح و جانش را در این راه محکمتر میکرد.
🔻(لطفا بدون لینک منتشر نشود)
#انتشار_برای_اولین_بار
#کتاب_مرد_ابدی_در_حال_چاپ
#زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#قرآن
https://eitaa.com/lashkarekhoban