eitaa logo
لشکر خوبان(دست‌نوشته‌های م. سپهری)
755 دنبال‌کننده
504 عکس
185 ویدیو
2 فایل
جایی برای نشر آنچه از جنگ فهمیدم و نگاشتم. برای انتشار بخش‌هایی از زندگی، کتاب‌ها، لذت‌ها، رنج‌ها و تجربه‌هایی که در این مسیر روزی‌ام شد. نویسنده کتاب‌های: 🌷لشکر خوبان (۱۳۸۴) 🌷نورالدین پسر ایران (۱۳۹۰) 🌷مرد ابدی (۱۴۰۳) راه ارتباطی: m_sepehri@
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خلوص کلام و نگاه پاکیزه و اندیشه نورانی حاج حسن، درس‌ها می‌شود آموخت..... او، مردی بود که هرگز تکلیف خود را تمام یافته، تلقی نکرد... همیشه در راه بود، همیشه خود را مدیون انقلاب اسلامی می‌دانست و همیشه یاد شهدا را در بهترین جای ممکن صرف می‌کرد.... درود بر مردی که شهید بود تا شهید شد🌷 https://eitaa.com/lashkarekhoban
بسم الله 🌿 در شرایطی که هنوز نمی‌دانم تلاش‌ها برای چاپ کتاب چه زمانی نتیجه خواهد داد، یک دریچه کوچک آشنایی باز میکنم بین شما و حسن آقای عزیز... شما را کسانی می‌بینم که مشتاق و منتظر آشنایی با سایه روشن و وقایع حقیقی زندگی یک مرد بزرگ هستید. امیدوارم هم‌نشینی با این مرد بزرگ، به لحظات شما نور ایمان و شور حرکت و امید و عشق بخاراند! هنر حاج حسن، بزرگ کردم آدم‌های کوچک بود. با دعوت دوستانتان به کانال و انتشار این مطالب با ذکر منبع، عزیزانتان را درین فضا سهیم کنید. https://eitaa.com/lashkarekhoban
حسن، تندتر از زمانِ جنگ می‌دوید تا این طرح‌ها و پروژه‌‌های مختلف به نتیجه برسند. او در جمع دوستان نزدیکش، که بازوانِ قدرت موشکی در همه جای ایران بودند، می‌گفت: «چرا اون آمریکایی‌های عرق‌خور از اون ور دنیا پا شدن اومدن تو خلیج فارس؟! اونا باید برگردن تو همون خلیج خوک‌ها! مگه غیرت بچه‌شیعه‌ها مُرده که اونا بیان این‌جا برای ما قلدری کنن! ... دیگه از این خبرا نیست! باید چنان زهر چشمی بهشون بدیم که بدونن اگه جسارت کنن به خاکِ ایران، اگه یه زمانی یه موشک بزنن، ما اون قدر آمادگی داریم، که هنوز دودِ اون موشک نخوابیده، جوابشون‌و می‌دیم! با سرعت و قدرت! باید بدونن که این‌جا مملکت شیعه‌س و ما دیگه ناتوان و زبون نیستیم! دیگه مثل اوایلِ جنگ دستمون خالی نیست! باید بدونن اگه بزنن، خوردن! دیگه صبر نمی‌کنیم موضوع بره به شورای امنیت و جلسه و دیپلماسی و ... که ماجرا سرد بشه و دیگه بی‌خیال بشن، و دشمن فکر کنه می‌تونه هر بلایی خواست می‌تونه سر مردم ما بیاره!» ...... لطفا مطلب حتما با لینک کانال منتشر شود. نثار روح پرفتوح مردی که در کمال گمنامی برای اقتدار وطنش خون دلها خورد، صلواتی بفرستید⚘️ https://eitaa.com/lashkarekhoban
موفقیتی مهم و سرنوشت‌ساز در عرصۀ تحقیقات و صنایع نظامی به‌دست آمده بود که می‌توانست آیندۀ جدیدِ قدرت موشکی ایران را رقم بزند؛ موشکی با 450 کیلوگرم سرجنگی و برد 250 کیلومتر با دقتی که حاج حسن در دفتر مهندس احمدی نوشته بود. احمدی در اولین فرصت با تلفن ماهواره‌ای ثریا با حاج حسن در مدینۀ منوره تماس گرفت و با صدایی که از شوق می‌لرزید فقط گفت: «حسن آقا! چیزی که توی دفترم نوشته بودین، اتفاق افتاد!» فاتحی جان گرفته بود و جان حسن و یارانش باز هم فاتح دشواری‌ها شده بود؛ هر دو زیبا بود و باشکوه. جان این مردانِ بزرگ، باز هم آمادۀ فتح قله‌های بلندتر بود. https://eitaa.com/lashkarekhoban
.... مثل همۀ تست‌های موفق، حاج حسن چشمان خیسش را بسته و سر به سجده گذاشته بود. شکر او نهایتی نداشت. هر موشکی که اوج می‌گرفت جانِ شاکرِ او، صبورتر و مصمم‌تر می‌شد. بدون توقف و ضایع کردن وقت و انرژی خود و نیروهایش در حاشیه‌ها، به‌شدت در حال برنامه‌ریزی برای ادامۀ راه بود.... درود خدا بر مردی که در اوج گمنامی، پانزده سال پیش‌تر به فکر این روزهای کشورش بود... https://eitaa.com/lashkarekhoban
قسمت چهارم روایت عملیات رمضان ؛ از کتاب در حال انتشار مرد ابدی، ـ احسنت! برادر غازی، خسته نباشین! صیاد گفت و بعد، چند سؤال تخصصی از او پرسید. غازی همۀ سؤالات را درست جواب داد. در آتشبارهای آن گردان، افرادی چون سید محمد میرصفیان و غلامحسین رضایت هم حضور داشتند که به سؤالات تخصصی فرماندهان توپخانۀ ارتش پاسخ دادند. آن بازدید با تأیید و تشویق و دعای صیاد تمام شد. رحیم‌صفوی هم خیلی خوشحال و راضی بود. جز توپچی‌های سپاه، که در متن کار بودند، کسی باورش نمی‌شد توپخانۀ سپاه در این مدتِ کم، این همه راه آمده باشد. حسن غازی آن روز، با گردان توپخانۀ 14 موسی‌بن‌جعفر، توپخانۀ سپاه را پیش همۀ فرماندهان سربلند کرد. او توپخانه‌اش را براساس آموزش‌ها و تجربه‌هایش در جنگ آرایش داد و ثابت کرد که تجربۀ حضور در یک عملیات با سال‌ها آموزشِ نظری‌ برابر است! https://eitaa.com/lashkarekhoban