eitaa logo
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه پسرانه
89 دنبال‌کننده
17 عکس
289 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
با عقل‌فرسا دیوانه‌ای چه سنجد؟ با شمع روی زیبا پروانه‌ای چه سنجد؟ ؟ با تاب بند مویت دیوانه‌ای چه سنجد؟ با وصل جان‌فزایت جان را چه آشنایی؟ در کوی آشنایی بیگانه‌ای چه سنجد؟ دل خود چه طاقت آرد؟ویرانه‌ای چه سنجد؟ گرچه خوش است و کاشانه‌ای است جنت در جنت حسن رویت کاشانه‌ای چه سنجد؟ با من اگر نشینی برخیزم از سر جان پیش رویت غم خانه‌ای چه سنجد ،_شکرانه،_جان_فشاند در پیش آن چنان رو، شکرانه‌ای چه سنجد؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/898 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دلم جز مِهرِ مَه رویان، طریقی بر نمی‌گیرد ز هر در می‌دهم پندش، ولیکن در نمی‌گیرد ،_حدیثِ_ساغر_و_مِی_گو که نقشی در خیالِ ما، از این خوشتر نمی‌گیرد بیا ای ساقی گُلرُخ، بیاور بادهٔ رنگین که فکری در درونِ ما، از این بهتر نمی‌گیرد صُراحی می‌کشم پنهان و مردم دفتر عجب! گر آتشِ این زَرْق در دفتر نمی‌گیرد من این دَلقِ مُرَقَّع را، بخواهم سوختن روزی که پیرِ مِی فروشانش، به جامی بر نمی‌گیرد ،_صفاها_با_مِی_لَعلَش که غیر از راستی نقشی، در آن جوهر نمی‌گیرد سر و چَشمی چُنین ، تو گویی چشم از او بردوز؟ برو کاین وعظ بی‌معنی، مرا در سر نمی‌گیرد نصیحتگویِ رندان را، که با حکمِ قضا جنگ است دلش بس تنگ می‌بینم، مگر ساغر نمی‌گیرد میانِ گریه می‌خندم، که چون شمع اندر این مجلس زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمی‌گیرد چه خوش صیدِ کردی، بنازم چَشمِ مستت را که کَس مُرغانِ وحشی را، از این خوشتر نمی‌گیرد سخن در احتیاجِ ما و اِسْتِغنایِ معشوق است چه سود افسونگری ای ؟ که در نمی‌گیرد من آن آیینه را روزی، به دست آرَم سِکَنْدَروار اگر می‌گیرد این آتش، زمانی ور نمی‌گیرد خدا را رحمی ای مُنْعِم، که درویشِ سرِ کویت دری دیگر نمی‌داند، رهی دیگر نمی‌گیرد بدین شعرِ ترِ ، ز شاهنشَه عجب دارم که سر تا پایِ را، چرا در زر نمی‌گیرد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1096 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دَمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد به می بفروش ما کز این بهتر نمی‌ارزد زهی سجادهٔ تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد رقیبم سرزنش‌ها کرد کز این باب رُخ برتاب چه افتاد این سر ما را که خاکِ در نمی‌ارزد؟ شکوهِ تاجِ سلطانی که بیمِ جان در او دَرج است کلاهی است اما به تَرکِ سر نمی‌ارزد چه آسان می‌نمود اول غمِ دریا به بوی سود غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی‌ارزد که شادیِّ جهانگیری، غمِ لشکر نمی‌ارزد چو در قناعت کوش و از دنیایِ دون بگذر که یک جو مِنَّتِ دونان دو صد من زر نمی‌ارزد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1093 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه هر که چهره برافروخت داند نه هر که آینه سازد سِکندری داند کلاه داری و آیینِ سروری داند تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن که دوست خود روشِ بنده پروری داند غلامِ همتِ آن رندِ عافیت سوزم که در گداصفتی کیمیاگری داند وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند که آدمی بچه‌ای، پری داند هزار نکتهٔ باریکتر ز مو این جاست نه هر که سر بتراشد قلندری داند مدارِ نقطهٔ بینش ز خالِ توست مرا که قدرِ گوهرِ یک دانه جوهری داند به قَدّ و چهره هر آنکس که شاهِ خوبان شد جهان بگیرد اگر دادگستری داند ز شعرِ کسی بُوَد آگاه که لطفِ طبع و سخن گفتن دری داند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1065 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دیدم به خوابِ خوش که به دستم پیاله بود تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود تدبیرِ ما به دستِ شرابِ دوساله بود آن نافهٔ مراد که می‌خواستم ز بخت در چینِ زلفِ آن بتِ مشکین کُلاله بود از دست برده بود خمارِ غمم سحر دولت مساعد آمد و مِی در پیاله بود بر آستان میکده خون می‌خورم مدام روزی ما ز خوانِ قَدَر این نَواله بود در رهگذار باد نگهبانِ لاله بود بر طَرْفِ گذر افتاد وقتِ صبح آن دَم که کارِ مرغِ سحر آه و ناله بود دیدیم شعرِ به مدحِ شاه یک بیت از این قصیده بِه از صد رساله بود آن شاهِ تندحمله که خورشیدِ پیشش به روزِ معرکه کمتر غزاله بود ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1023 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یا رب این نوگُلِ خندان که سپردی به مَنَش می‌سپارم به تو از چشمِ حسودِ چَمَنَش دور باد آفتِ دورِ فلک از جان و تَنَش گر به سرمنزل سِلمی رَسی ای بادِ صبا چشم دارم که سلامی برسانی ز مَنَش به ادب نافه گشایی کن از آن زلفِ سیاه جای عزیز است به هم بر مَزَنَش گو حقِّ وفا با خط و خالت دارد محترم دار در آن طُرِّهٔ عَنبرشِکَنَش سِفله آن مست، که باشد خبر از خویشتنش عِرض و مال از درِ میخانه نشاید اندوخت هر که این آب خورَد رَخْت به دریا فِکَنَش هر که ترسد ز ملال اندُهِ نه حلال سَرِ ما و قدمش یا لبِ ما و دهنش شعرِ همه بیتُ الْغَزَلِ معرفت است آفرین بر نَفَسِ و لطفِ سخنش ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/949 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نکته‌ای بگویم خال آن مه رو ببین عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین گفت چشم و غنج آن آهو ببین حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست جان صد صاحب آن جا بسته یک مو ببین عابدان آفتاب از ما غافلند ای ملامتگو خدا را رو مبین آن رو ببین زلف دزدش صبا را بند بر گردن نهاد با هواداران ره رو حیله هندو ببین کس ندیده‌ست و نبیند مثلش از هر سو ببین حافظ ار در گوشه محراب می‌نالد رواست ای نصیحتگو خدا را آن خم ابرو ببین از مراد شاه منصور ای فلک سر برمتاب تیزی شمشیر بنگر قوت بازو ببین ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/814 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یا رب این نوگُلِ خندان که سپردی به مَنَش می‌سپارم به تو از چشمِ حسودِ چَمَنَش دور باد آفتِ دورِ فلک از جان و تَنَش گر به سرمنزل سِلمی رَسی ای بادِ صبا چشم دارم که سلامی برسانی ز مَنَش به ادب نافه گشایی کن از آن زلفِ سیاه جای عزیز است به هم بر مَزَنَش گو حقِّ وفا با خط و خالت دارد محترم دار در آن طُرِّهٔ عَنبرشِکَنَش سِفله آن مست، که باشد خبر از خویشتنش عِرض و مال از درِ میخانه نشاید اندوخت هر که این آب خورَد رَخْت به دریا فِکَنَش هر که ترسد ز ملال اندُهِ نه حلال سَرِ ما و قدمش یا لبِ ما و دهنش شعرِ همه بیتُ الْغَزَلِ معرفت است آفرین بر نَفَسِ و لطفِ سخنش ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/949 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نه هر که چهره برافروخت داند نه هر که آینه سازد سِکندری داند کلاه داری و آیینِ سروری داند تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن که دوست خود روشِ بنده پروری داند غلامِ همتِ آن رندِ عافیت سوزم که در گداصفتی کیمیاگری داند وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند که آدمی بچه‌ای، پری داند هزار نکتهٔ باریکتر ز مو این جاست نه هر که سر بتراشد قلندری داند مدارِ نقطهٔ بینش ز خالِ توست مرا که قدرِ گوهرِ یک دانه جوهری داند به قَدّ و چهره هر آنکس که شاهِ خوبان شد جهان بگیرد اگر دادگستری داند ز شعرِ کسی بُوَد آگاه که لطفِ طبع و سخن گفتن دری داند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1065 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
نکته‌ای بگویم خال آن مه رو ببین عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین گفت چشم و غنج آن آهو ببین حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست جان صد صاحب آن جا بسته یک مو ببین عابدان آفتاب از ما غافلند ای ملامتگو خدا را رو مبین آن رو ببین زلف دزدش صبا را بند بر گردن نهاد با هواداران ره رو حیله هندو ببین کس ندیده‌ست و نبیند مثلش از هر سو ببین حافظ ار در گوشه محراب می‌نالد رواست ای نصیحتگو خدا را آن خم ابرو ببین از مراد شاه منصور ای فلک سر برمتاب تیزی شمشیر بنگر قوت بازو ببین ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/814 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
با عقل‌فرسا دیوانه‌ای چه سنجد؟ با شمع روی زیبا پروانه‌ای چه سنجد؟ ؟ با تاب بند مویت دیوانه‌ای چه سنجد؟ با وصل جان‌فزایت جان را چه آشنایی؟ در کوی آشنایی بیگانه‌ای چه سنجد؟ دل خود چه طاقت آرد؟ویرانه‌ای چه سنجد؟ گرچه خوش است و کاشانه‌ای است جنت در جنت حسن رویت کاشانه‌ای چه سنجد؟ با من اگر نشینی برخیزم از سر جان پیش رویت غم خانه‌ای چه سنجد ،_شکرانه،_جان_فشاند در پیش آن چنان رو، شکرانه‌ای چه سنجد؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/898 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈