eitaa logo
الهام انیمیشن
92 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
شهریست پرظریفان وز هر طرف نگاری یاران صلای است گر می‌کنید کاری در دست کس نیفتد زین خوبتر نگاری هرگز که دیده باشد جسمی ز جان مرکب بر دامنش مبادا زین خاکیان غباری چون من شکسته‌ای را از پیش خود چه رانی کم غایت توقع بوسیست یا کناری می بی‌غش است دریاب وقتی خوش است بشتاب سال دگر که دارد امّید نوبهاری هر یک گرفته جامی بر یاد روی چون این گره گشایم وین راز چون نمایم دردیّ و سخت دردی کاریّ و صعب کاری هر تار موی در دست زلف شوخی مشکل توان نشستن در این چنین دیاری ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/768 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شکفته شد حَمرا و گشت بلبل مست صلایِ سرخوشی، ای صوفیان باده پرست ببین که جام زُجاجی چه طُرفه‌اش بشکست بیار باده که در بارگاه استغنا چه پاسبان و چه سلطان، چه هوشیار و چه مست از این رِباط دودر، چون ضرورت است رَحیل رِواق و طاقِ معیشت، چه سربلند و چه پست مقام عیش میسر نمی‌شود بی‌رنج بلی به حکم بلا بسته‌اند عهد الست که نیستی است سرانجام هر کمال که هست شکوه آصفی و اسب باد و منطق طیر به باد رفت و از او خواجه هیچ طَرف نبست به بال و پَر مرو از ره که تیر پرتابی هوا گرفت زمانی، ولی به خاک نشست زبان کِلکِ تو چه شکر آن گوید که گفتهٔ سخنت می‌برند دست به دست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/984 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شمع بخواهد نشست بازنشین ای روی تو دیدن به روز نماید تمام مطرب یاران برفت ساقی مستان بخفت شاهد ما برقرار مجلس ما بردوام باغ سرای نشان می‌دهد وز در ایوان بخاست بانگ خروسان بام ما به تو پرداختیم خانه و هرچ اندر اوست هر چه پسند بر همه عالم حرام خواهیم آزاد کن قویتر ببند مثل تو صیاد را کس نگریزد ز دام هر که در آتش نرفت بی‌خبر از سوز ماست سوخته داند که چیست پختن سودای خام اولم اندیشه بود تا نشود زشت فارغم اکنون ز سنگ چون بشکستند جام اگر و ننگ در سر او شد چه شد مرد ره نیست که‌ش غم ننگ است و ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/354 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال که نیست صبرِ جمیلم ز اشتیاقِ جَمال حکایتِ شبِ هجران فروگذاشته بِهْ به شکرِ آن که برافکند پرده روزِ وصال بیا که پردهٔ هفت خانهٔ چشم کَشیده‌ایم به تَحریرِ کارگاهِ خیال چو بر سرِ صلح است و عُذر می‌طلبد توان گذشت ز جورِ رقیب در همه که کَس مباد چو من در پِیِ خیالِ محال قَتیلِ تو شد غریب، ولی به خاکِ ما گذری کن که خونِ مات حلال ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/924 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شهری است بزرگ و ما دروییم آبی است حیات و ما سبوییم ما زنده بدان نسیم و بوییم بازیچه مدان، تو خواجه، ما را ما از صفت جلال اوییم در راه به سر دوان چو گوییم تا خوی صفات او گرفتیم نشناخت کسی که در چه خوییم؟ می‌گفت از سر سوز: ما نیز برای گفت و گوییم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1032 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شربتی از لبِ لعلش نچشیدیم و بِرَفت رویِ مَه پیکرِ او سیر ندیدیم و برفت بار بربست و به گَردش نرسیدیم و برفت بس که ما فاتحه و حرزِ یمانی خواندیم وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد دیدی آخر که چنین خریدیم و برفت شد چمان در چمنِ حسن و لطافت لیکن در وصالش نَچَمیدیم و برفت کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/672 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شراب لعل کش و روی مه جبینان بین خلاف مذهب آنان جمال اینان بین درازدستی این کوته آستینان بین به خرمن دو جهان سر فرو نمی‌آرند دماغ و کبر گدایان و خوشه چینان بین بهای نیم کرشمه هزار جان طلبند نیاز اهل و ناز نازنینان بین حقوق صحبت ما را به باد داد و برفت وفای صحبت و همنشینان بین ضمیر عاقبت اندیش پیش بینان بین کدورت از ببرد صحبت دوست صفای همت پاکان و پاکدینان بین ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/813 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بی‌بنیاد زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد ز انقلابِ زمانه عجب مدار که چرخ از این فسانه هزاران هزار دارد یاد قدح به شرطِ ادب گیر زان که ترکیبش ز کاسهٔ سرِ جمشید و بهمن است و قباد که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند؟ که واقف است که چون رفت تخت جم، بر باد؟ که لاله می‌دمد از خونِ دیدهٔ فرهاد مگر که لاله بدانست بی‌وفاییِ دهر که تا بزاد و بِشُد، جامِ می ز کف نَنَهاد بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد نمی‌دهند اجازت مرا به سِیرِ سفر نسیمِ بادِ مُصَلّا و آبِ رُکن آباد قدح مگیر چو مگر به نالهٔ چنگ که بسته‌اند بر ابریشمِ طرب شاد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1148 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شکست عهد مودت نگار برید مهر و وفا یار سست پیوندم به خاک پای عزیزان که از محبت دوست دل از محبت دنیا و آخرت کندم تطاولی که تو کردی به دوستی با من من آن به دشمن نپسندم اگر چه مهر بریدی و عهد بشکستی هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم بیار ساقی سرمست جام باده بده به رغم مناصح که می‌دهد پندم من آن نیم که پذیرم نصیحت عقلا پدر بگوی که من بی‌حساب فرزندم به خاک پای تو سوگند و جان زنده که من به پای تو در مردن آرزومندم بیا بیا صنما کز سر پریشانی نماند جز سر زلف تو هیچ پابندم به گفت که از این سخن بگریز کجا روم که به زندان دربندم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/336 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شرط است جفا کشیدن از یار خمر است و خمار و و خار من معتقدم که هر چه گویی بود از لب شکربار پیش دگری نمی‌توان رفت از تو به تو آمدم به زنهار عیبت نکنم اگر بخندی بر من چو بگریم از غمت زار شک نیست که بوستان بخندد هر گه که بگرید ابر آذار تو می‌روی و خبر نداری واندر عقبت قلوب و ابصار گر پیش تو نوبتی بمیرم هیچم نبود گزند و تیمار جز حسرت آن که زنده گردم تا پیش بمیرمت دگربار گفتم که به گوشه‌ای چو سنگی بنشینم و روی به دیوار دانم که میسرم نگردد تو سنگ درآوری به گفتار نرود به سختی از پیش با قید کجا رود گرفتار ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/424 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شرابِ تلخ می‌خواهم که مردافکن بُوَد زورش که تا یک دَم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش مَذاقِ حرص و آز ای ، بشو از تلخ و از شورَش بیاور مِی که نَتْوان شد ز مکرِ آسمان ایمن به لَعبِ زهرهٔ چنگیّ و مرّیخِ سلحشورش کمندِ صیدِ بهرامی بیفکن، جامِ جم بردار که من پیمودم این صحرا، نه بهرام است و نه گورش بیا تا در مِی صافیت رازِ دَهر بِنْمایم به شرطِ آن که نَنْمایی به کج طبعانِ کورش سلیمان با چُنان حشمت، نظرها بود با مورش کمانِ ابرویِ جانان نمی‌پیچد سر از ولیکن خنده می‌آید، بدین بازویِ بی زورش ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/953 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شرابِ بی‌غَش و ساقیِّ خوش دو دامِ رهند که زیرکانِ جهان از کمندشان نَرَهَند هزار شُکر که شهر بی‌گنهند جفا نه پیشهٔ درویشیَست و راهرُوی بیار باده که این سالکان نَه مردِ رهند مَبین حقیر، گدایانِ را کاین قوم شَهانِ بی کمر و خسروانِ بی کُلَهند به هوش باش که هنگامِ بادِ اِستغنا هزار خرمنِ طاعت به نیمْ جو ننهند چو بندگان بِگُریزند و چاکران بِجَهَند غلامِ همَّتِ دُردی کشانِ یک رنگم نه آن گروه که اَزْرَق لباس و سیَهَند قدم مَنِه به خرابات جز به شرطِ ادب که سالکانِ درش محرمانِ پادشهند جنابِ بلند است همّتی که عاشقان، رهِ بی‌همتان به خود ندهند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1037 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈