eitaa logo
الهام انیمیشن
93 دنبال‌کننده
27 عکس
387 ویدیو
1 فایل
بهترین انیمیشن های جدید دوبله فارسی دخترانه کارتون جدید دوبله فارسی کامل پسرانه خنده دار فیلم سینمایی کودکانه خنده دار خارجی دوبله فارسی انیمیشن سینمایی خنده دار دوبله فارسی لیست بهترین انیمیشن های دنیا دوبله فارسی
مشاهده در ایتا
دانلود
شراب از دست سلسبیلست و گر میخواران سبیلست نمی‌دانم رطب را چاشنی چیست همی‌ بینم که خرما بر نخیلست نه وسمست آن به خضیبست نه سرمست آن به جادویی کحیلست سرانگشتان نه در حنا که در قتیلست الا ای کاروان محمل برانید که ما را بند بر پای رحیلست هر آن شب در فراق روی لیلی که بر مجنون رود لیلی طویلست کمندش می‌دواند پای مشتاق بیابان را نپرسد چند میلست چو مور افتان و خیزان رفت باید و گر ره به پای پیلست حبیب آن جا که دستی برفشاند محب ار سر نیفشاند بخیلست ز ما گر طاعت آید و ز ایشان گر قبیح آید جمیلست بدیل دوستان گیرند و یاران ولیکن شاهد ما بی‌بدیلست سخن بیرون مگوی از سخن و دیگر قال و قیلست ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/35 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب فراق نخواهم دواج دیبا را که شب دراز بود تنها را ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند که احتمال نماندست را گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را چنین جوان که تویی برقعی فروآویز و گر نه برود پیر پای برجا را تو آن درخت کاعتدال قامت تو ببرد قیمت سرو بلندبالا را دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم که بی تو عیش میسر نمی‌شود ما را دو چشم باز نهاده نشسته‌ام همه شب چو فرقدین و نگه می‌کنم ثریا را شبی و و جمعی چه بود تا روز نظر به روی تو کوری چشم اعدا را من از تو پیش که که در معاف دوست بدارند قتل عمدا را تو همچنان شهری به غمزه‌ای ببری که بندگان بنی سعد یغما را در این روش که تویی بر هزار چون جفا و جور توانی ولی مکن یارا ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/200 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شبِ وصل است و طی شد نامهٔ هَجر سلامٌ فیهِ حَتّی مَطْلَعِ الفَجْر که در این رَه نباشد کار بی اجر من از رندی نخواهم کرد توبه و لو آذَیتَنی بِالهَجرِ و الحَجر برآی ای صبحِ روشن خدا را که بس تاریک می‌بینم شبِ هَجر دلم رفت و ندیدم رویِ فَغان از این تَطاول، آه از این زَجر ،_جفاکَش_باش_حافظ فَاِنَّ الرِبْحَ و الْخُسرانَ فِی التَّجْر ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/982 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شدم از تو شیدا، کجایی؟ به جان می‌جویمت جانا، کجایی؟ همی جویم تو را هر جا، کجایی؟ چو تو از حسن در عالم نگنجی ندانم تا تو چونی، یا کجایی؟ ز که پرسم، که داند؟ تا کجایی؟ تو پیدایی ولیکن پنهان وگر پنهان نه‌ای، پیدا کجایی؟ ز عالمی پر شور و غوغاست چه دانم تا درین غوغا کجایی؟ شدم سرگشته زین سودا، کجایی؟ درین وادی خون‌خوار غم تو بماندم بی کس و تنها، کجایی؟ دل سرگشتهٔ حیران ما را نشانی در رهی بنما، کجایی؟ چو شیدای تو شد مسکین نگویی: کاخر، ای شیدا، کجایی؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/928 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب فراق که داند که تا سحر چند است مگر کسی که به زندان در بند است گرفتم از غم راه بوستان گیرم کدام سرو به بالای دوست مانند است؟ پیام من که رساند به یار مهرگسل که برشکستی و ما را هنوز پیوند است قسم به جان تو گفتن طریق عزت نیست به خاک پای تو وان هم عظیم سوگند است که با شکستن پیمان و برگرفتن هنوز دیده به دیدارت آرزومند است بیا که بر سر کویت بساط چهرهٔ ماست به جای خاک که در پایت افکنده‌ست خیال روی تو بیخ امید بنشانده‌ست بلای تو بنیاد صبر برکنده‌ست عجب در آن که تو مجموع و گر قیاس کنی به هر خم مویت پراکند است اگر برهنه نباشی که شخص بنمایی گمان برند که پیراهنت است ز دست رفته نه تنها منم در این سودا چه دستها که ز دست تو بر خداوند است فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست بیا و بر من بین که کوه الوند است ز ضعف طاقت آهم نماند و ترسم خلق گمان برند که ز دوست خرسند است ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/88 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت که محب آنست که پاکباز باشد به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد سخنی که نیست طاقت که ز بپوشم به کدام دوست گویم که محل راز باشد چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی تو صنم نمی‌گذاری که مرا نماز باشد نه چنین حساب کردم چو تو دوست می‌گرفتم که ثنا و حمد گوییم و جفا و باشد دگرش چو بازبینی غم مگوی که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران اگر از بلا بترسی قدم مجاز باشد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/539 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شاید این طلعت میمون که به فالش دارند در اندیشه و در دیده خیالش دارند که در آفاق چنین روی دگر نتوان دید یا مگر آینه در پیش جمالش دارند عجب از دام غمش گر بجهد مرغ این همه میل که با دانه خالش دارند نازنینی که سر اندر قدمش باید باخت نه حریفی که توقع به وصالش دارند غالب آنست که مرغی چو به دامی افتاد تا به جایی نرود بی پر و بالش دارند لیلی نه به اندازه هر مجنونیست مگر آنان که سر و دارند دوستی با تو حرامست که چشمان کشت خون عشاق بریزند و حلالش دارند خرما دور وصالی و درد که به معشوق توان گفت و مجالش دارند حال تو ندانی که تو را دردی نیست دردمندان خبر از صورت حالش دارند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/498 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب دراز به امید بیدارم مگر که بوی تو آرد نسیم اسحارم عجب که بیخ محبت نمی‌دهد بارم که بر وی این همه باران شوق می‌بارم از آستانه خدمت نمی‌توانم رفت اگر به منزل قربت نمی‌دهی بارم به تیغ هجر بکشتی مرا و برگشتی بیا و زنده جاوید کن دگربارم چه روزها به شب آورده‌ام در این امید که با وجود عزیزت شبی به روز آرم چه جرم رفت که با ما سخن نمی‌گویی چه کرده‌ام که به هجران تو سزاوارم هنوز با همه بدعهدیت دعاگویم هنوز با همه بی مهریت طلبکارم من از حکایت تو بس کنم هیهات مگر اجل که ببندد زبان گفتارم هنوز قصه هجران و داستان فراق به سر نرفت و به پایان رسید طومارم اگر تو عمر در این ماجرا کنی حدیث به پایان رسد نپندارم حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست یکی تمام بود مطلع بر اسرارم ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/326 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شاید که به درگاه تو عمری بنشینم در آرزوی روی تو، وانگاه ببینم بشتاب، که اندر نفس باز پسینم فریاد! که از هجر تو جانم به لب آمد هیهات! که دور از تو همه ساله چنینم پس جان بدهم، نیست تمنی به جز اینم آن رفت، دریغا! که مرا دین و بود از دولت تو نه ماند و نه دینم از بهر ، به درت آمده‌ام باز فرمای جوابی، بروم یا بنشینم؟ ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1059 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شب است و شاهد و و و غنیمت است چنین شب که دوستان بینی به آن که منت بنده‌وار در خدمت بایستم تو خداوندوار بنشینی میان ما و عهد در ازل رفته‌ست هزار سال برآید همان نخستینی چو صبرم از تو میسر نمی‌شود چه کنم به خشم رفتم و باز آمدم به مسکینی به حکم آن که مرا هیچ دوست چون تو به دست نیاید و تو به از من هزار بگزینی به رنگ و بوی ای فقیر قانع باش چو باغبان نگذارد که سیب و چینی تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو هزار تلخ بگویی هنوز لگام بر سر شیران کند صلابت چنان کشد که شتر را مهار دربینی ز نیکبختی پایبند غمت زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی مرا شکیب نمی‌باشد ای مسلمانان ز روی ، لکم دینکم و لی دینی ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/60 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شاهد آن نیست که موییّ و میانی دارد بندهٔ طلعتِ آن باش که آنی دارد خوبی آن است و لطافت که فُلانی دارد چشمهٔ چشمِ مرا ای خندان دریاب که به امّیدِ تو خوش آبِ روانی دارد گوی خوبی که بَرَد از تو؟ که خورشید آن جا نه سواریست که در دست عِنانی دارد دل نشان شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آری سخنِ نشانی دارد بُرده از دستِ هر آن کس که کمانی دارد در رَهِ نشد کَس به یقین محرمِ راز هر کسی بر حَسَبِ فکر، گُمانی دارد با خرابات نشینان ز کَرامات مَلاف هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد مرغِ زیرک نزند در چمنش پرده سرای هر بهاری که به دنباله، خزانی دارد مدعی گو لُغَز و نکته به مفروش کِلکِ ما نیز زبانی و بیانی دارد ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1122 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شاهدان گر زین سان کنند زاهدان را رخنه در ایمان کنند گُلرُخانَش دیده نرگس دان کنند ای جوانِ سَروقَد، گویی بِبَر پیش از آن کز قامتت چوگان کنند عاشقان را بر سرِ خود حُکم نیست هر چه فرمانِ تو باشد آن کنند پیشِ چشمم کمتر است از قطره‌ای این حکایت‌ها که از طوفان کنند قُدسیان بر عرش دَستْ افشان کنند مردمِ چشمم به خون آغشته شد در کجا این ظلم بر انسان کنند؟ خوش برآ با غصه ای کَاهلِ راز عیشِ خوش در بوتهٔ هجران کنند سر مکش ز آهِ نیمْ شب تا چو صبحت، آینه رخشان کنند ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ https://eitaa.com/s/love_island/1043 ‌┈┈••✾•🌷•✾••┈┈